فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
203 - 222
حوزههای تخصصی:
اسکندر افرودیسی از شارحان ارسطو با رساله ای با عنوان فی العقل علی ارسطوطالیس و درباره النفس، از آغازگران نظریه پرداز در مبحث عقل و عقل فعال است. مبحث «عقل فعال» از حیث حقیقت و چیستی و از حیث غایت انگاری و نسبتش با انسان مورد بحث است. «حقیقت عقل فعال» چیست؟ آیا وابسته به انسان یا مستقل از انسان است؟ فاعلیت عقل فعال چگونه است و چه جایگاهی وجودی و معرفتی و غایت انگاری در نظریه عقل اسکندر افرودیسی دارد؟ در این نوشتار با روش توصیفی - تحلیلی به این یافته ها دست یافتیم که فاعلیت عقل فعال وجودی و معرفتی است. عقل فعال جنبه خارجی به خود می گیرد و جایگاه عقل الهی و فسادناپذیر دارد و از حیث معرفتی، عقل فعال هم خود را می شناسد، هم سبب شناخت معقول می شود و از حیث غایت انگاری نیز کمال وجود انسان اندیشیدن به بالاترین متعلق است. برای پاسخ به این پرسش ها ابتدا نظریه عقل اسکندر را به اجمال معرفی کرده و سپس به نظریه عقل فعال می پردازیم.
حاکمیت تدریجی کلام فلسفی در سیر تطور علم کلام
منبع:
معارف حکمی جامعه سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶
47 - 70
حوزههای تخصصی:
چگونگی تعامل علم کلام و فلسفه، از دیرباز مورد توجه اندیشمندان بوده است. در این میان، برخی فقط به تعامل در روش اکتفا کرده و گروهی دیگر، تا حد جایگزینی فلسفه با کلام پیش رفته اند. روشن است که آگاهی از حقیقت این امر می تواند زمینه ساز حل بسیاری از اختلافات و ایجاد زمینه های مشترک باشد. بنابراین، مسئله ما در این نوشتار، بررسی نحوه تعامل این دو حوزه معرفتی خواهد بود. بررسی ها نشان داد سیر متلاطم و ناموزون رشد مباحث کلامی، مانع از این است که حکمی واحد درباره رابطه علم کلام و فلسفه داشته باشیم؛ زیرا این رابطه در طول تاریخ، پیوسته از ضعف به سوی قوت در حرکت بوده است. همچنین به جرئت می توان مدعی شد در دوران متأخر، مرز میان کلام و فلسفه در مسائل مشترک برداشته شده و این دوگانگی، به وحدت تبدیل شده است؛ وحدتی که برخی از آن به «کلام فلسفی» تعبیر کرده اند. در این نوشته، ضمن توصیف این تحول تاریخی، چگونگی این حرکت، تحلیل و بررسی شده است.
بررسی عوامل تنوع پذیری ادراکات و مشاهدات بر اساس مبانی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۷
3 - 20
حوزههای تخصصی:
بدون تردید هر حقیقت و پدیده ی واحدی می تواند متعلق ادراکات و مشاهدات متنوع و متکثر قرار گیرد. اینکه چگونه می توان از حقیقت و پدیده ای واحد، ادراکات و مشاهدات متنوعی داشت به نحوی که از یکسو تمام آن ادراکات و مشاهدات را دارای حیثیت «واقع نمایی» بدانیم و از سویی دیگر در دام «نسبیت گرایی» معرفت شناختی گرفتار نگردیم، معمایی است که به نظر می رسد کلید گشایش را باید در میان مبانی حکمت متعالیه جستجو نمود. نگاه وجودی به مقوله «ادراک»، وقوع تشکیک در «ادراکات» و «مشاهدات»، اتحاد وجودی میان «علم» و «عالم» و «معلوم»، سنخیت وجودی میان «علم» و «عالم» و «معلوم»، محدودیت و تعین ذاتی و امکانی در جانب «مدرِک»، محدودیت و تعین ذاتی و امکانی در جانب «مدرَک»، «عین ربط بودن مظاهر حقیقت وجود» و «وحدت اتصالی وجود» از مبانی ای محسوب می گردند که می توان با کاربست آنها راه حلی موجه و روشمند برای تنوع پذیری ادراکات و مشاهدات بر اساس مبانی حکمت متعالیه پیدا نمود. کاربست مبانی مذکور به ما نشان خواهد داد که چگونه تمامی «سطوح»، «مراتب» و «لایه»های مختلف معرفتی که برای «حقیقت» یا «مدرَک» واحد قابل شناسایی و تصور است، می توانند در «سطح»، «مرتبه» و «لایه» خود دارای ارزش معرفت شناسی به معنای «حکایتگری از واقع» باشند.
منابع اجتهادی در اندیشه احمدبن محمد بن خالد برقی در مدرسه کلامی قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
125 - 144
حوزههای تخصصی:
احمد بن محمد بن خالد برقی از جمله اصحاب امام جواد، امام هادی و امام عسکریD و از محدثان بزرگ امامیه در قرن سوم هجری است. این مقاله به روش توصیفی، تحلیلی به دنبال مبحث روش شناسی استنباط برقی بر اساس کتاب «المحاسن» برجای مانده از این عالم شیعی است. برقی همچون پدرش محمد بن خالد از اصلی ترین انتقال دهندگان روایات معرفت اضطراری به قم بوده است. وی بیشتر روایات معرفت اضطراری را با چینشی خاص ذکر کرده که می تواند حاکی از دستگاه معرفتی خط فکری او باشد. او روایات مربوط به معارف را در باب «المصابیح الظلم» جمع کرده است. بعد از باب «العقل»، باب «المعرفه» را آورده و با ذکر روایتی معرفت اضطراری را بیان نموده که مردم به معرفت [استدلالی] تکلیفی ندارند و معارف [استدلالی] از تحت سلطه و اختیار [بیشتر] انسان ها خارج اند. از اینکه برقی در باب «الدین» روایتی نقل نموده که دلالت بر باور او به ایمان موهوبی دارد، معلوم می شود معنای «اعطایی بودن ایمان» و «صنع الله بودن» آن در نظرگاه احمد برقی، ظاهراً چیزی بوده که منافاتی با اصل اختیار و اراده انسان نداشته است. همچنین از نگاه برقی، معارف فطری و موهوبی در «عالم ذر» با دیگر معارف انسان متفاوت اند، هر چند همه آن ها اضطراری و به تعبیر روایت «صنع الله»اند.
بررسی تطبیقی روش علامه طباطبایی و شیخ محمد عبده در حل تعارض قرآن و علم
حوزههای تخصصی:
با گسترش و پیشرفت علوم تجربی و قطعی تلقی شدن هر نظریه ای در این علوم و توارد این تفکر از سمت دنیای غرب به جهان اسلام، یکی از شبهات امروزی، شبهه تعارض علم و قرآن است به این معنا که گاهی بین گزاره های این دو در موضوع واحد، ناسازگاری ظاهری نه واقعی، وجود دارد؛ از آن جا که اندیشمندان اسلامی از جمله علامه طباطبایى و شیخ محمد عبده، برای رفع تعارض ظاهری علوم تجربی و قرآن راه حل هایی در نظر گرفته اند، پژوهش حاضر در صدد برآمد مبانی و روش این بزرگان را در حل تعارض، با روش توصیفی- تحلیلی، بررسی، نقد و مقایسه نماید. در این راستا، برخی از دیدگاه ها عبارتند از: از نظر علامه، علوم تجربی نمی توانند درباره آیات مرتبط با ماوراء طبیعت قضاوتی داشته باشند و در تطبیق بین علوم تجربی و آیات علمی قرآن نیز، باید تفکیک بین مسلمات و غیر مسلمات علمی مد نظر قرار گیرد. عبده معتقد است قرآن همگام با اندیشه بشری به تکامل می رسد؛ از این رو تغییر برخی احکام به اقتضای علوم تجربی، گریز ناپذیر است؛ چنان که به همین دلیل، تأویل برخی مفاهیم غیبی قرآن مجاز است
تبیین و نقد ماهیت انسان از دیدگاه اسکینر بر پایه فلسفۀ صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۳۰۷
23-30
حوزههای تخصصی:
هر نظریه پرداز حوزه علوم مرتبط با انسان، براساس رویکرد فلسفی و مبانی نظری خود، ناگزیر در مورد ماهیت انسان نظریه خاصی را مطرح کرده است. بی. اف. اسکینر، از روان شناسان رفتارگراست که بر روان شناسان دیگر، دانش روان شناسی، به ویژه مبحث یادگیری، تأثیر فراوانی داشته است. برداشت اسکینر از انسان، کاملاً مادی و بر پایه فیزیکالیسم است . او انسان را موجودی تک ساحتی و مادی می داند. رفتار انسان به عقیده اسکینر مبتنی بر انگیزه و امور درونی نیست؛ بلکه به وسیله نیروهای بیرونی و محیط تعیین می شود. اسکینر و طرفدارانش مفاهیمی مانند آزادی، اختیار و اراده را مفاهیمی غیرعلمی می دانند. در سوی دیگر، حکمت متعالیه به مثابه فلسفه ای پویا، مهم ترین و عالی ترین مکتب فلسفی در میان همه مکاتب فلسفی جهان است. در این مقاله، با استفاده از منابع کتابخانه ای و با رویکردی توصیفی / انتقادی، دیدگاه اسکینر در مورد ماهیت انسان و مبانی آن طرح، و با توجه به انسان شناسی حکمت متعالیه ارزیابی شده است؛ تا ضعف نگاه اسکینر به انسان، و تعالی دیدگاه حکمت متعالیه در این زمینه مشخص شود.
تقابل ایمان و کفر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۳۰۸
5-7
حوزههای تخصصی:
بحث ما درباره ملاک ارزش های اخلاقی از نظر اسلام و سایر مکاتب اخلاقی بود و اینکه این ارزش ها در چه شرایطی ثابت می شود. ارزش های اخلاقی می توانند مطلوب، نامطلوب، مثبت یا منفی باشند و دارای مراتب اند و اسلام برای آنها حد نصابی قائل است که همه موظفند آن را شناخته، با توجه به آن، برنامه های خود را تنظیم کنند. حد نصاب ارزش ها مؤیدات و مقدمات ارزش های اصلی محسوب می شوند. بعضی از مراتب نیز مخصوص انبیا و اولیای خاص خداست که امثال ما از درک آنها عاجزیم، اما بسیاری از مراتب ارزش ها را می توان درک و تعریف کرد و لوازم آن را برشمرد. روح همه ارزش هایی که مورد قبول اسلام است، ایمان به خداست. به میزان دخالت ایمان در هرکاری، ارزش آن کار معین می شود. البته ایمان با علم (دانستن) تفاوتی ظریف دارد؛ زیرا علم با کشف واقعیت برای انسان هرچند بی اختیار و بدون تلاش حاصل می شود، اما در ایمان عنصر اختیار وجود دارد؛ یعنی بعد از علم، انسان باید آن را بپذیرد و به لوازم آن ملتزم باشد. ازاین رو ممکن است با وجود علم، ایمان وجود نداشته باشد. همچنان که فرعون می دانست حضرت موسی(ع) پیامبر است، اما می گفت: «مَا عَلِمْتُ لَکُم مِّنْ إِلَهٍ غَیْرِی» (قصص: 38) یا «أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلَی» (نازعات: 24).
مبانی فلسفی صدرالمتألهین در مواجهه با تناقض باوری در وحدت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلاش صدرالمتألهین برای ایجاد آشتی میان فلسفه و عرفان، وی را با دشواری هایی مواجه کرده است که برخی از آنها توسط خود وی مورد توجه قرار گرفته و برخی را می توان با توجه به مذاق و مبانی وی کنکاش کرد. یکی از این دشواری ها عبارت است از انطباق تجربه عارفانه وحدت وجود با قاعده تناقض. این ادراک حضوری که یگانگی مخلوقات با خالق و در عین حال دوئیت آنها را مدعی است، قاعده منطقی- فلسفی امتناع تناقض را به چالش می کشد. هدف این نوشتار پاسخ به این پرسش است که صدرالمتألهین چه راه کاری برای این اشکال داشته است؟ هرچند وی در آثار متأخر خود به وحدت شخصی وجود قائل شده، اما به نظر می رسد نظریه وحدت تشکیکی وجود - علی رغم عدم تصریح خود ملاصدرا - راه حلی از جانب وی برای خروج از این اشکال بوده است. با این حال، روش توصیفی و تحلیل انتقادی نگارندگان حاکی از عدم کفایت این نظریه برای حل این تناقض نما است. منطق باور نیز نمی تواند برای خروج از این اشکال راهگشا باشد. نگارندگان نشان داده اند که براساس مبنای صدرالمتألهین در مسئله وجود ذهنی، قاعده امتناع اجتماع متناقضین در عوالم غیرمادی مضیق شده و امکان جمع برخی امور متقابل در آن فراهم می باشد و از این رهگذر می توان در حل تناقض نمای وحدت وجود نیز بهره جست. در مجموع، روشن است که ملاصدرا نه می خواسته و نه - با توجه به مبانی فکری خود- می توانسته تناقض باوری و نقض قاعده تناقض را پذیرا باشد.
دیدگاه علامه جعفری در باب چیستی عمل و مواجهه آن با چالش های علّی گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
5 - 38
حوزههای تخصصی:
فلسفۀ عمل، گرایشی در فلسفۀ معاصر است که با حوزه های فلسفۀ ذهن، اخلاق و علوم انسانی ارتباطی وثیق داشته و پیگیری مسائل آن دربارۀ عمل انسان و چیستی آن، آورده هایی برای مباحث علمی و فلسفی این حوزه های مختلف خواهد داشت. پرسش از چیستی عمل اولین و از جهتی مهم ترین پرسش در فلسفۀ عمل است؛ سؤال آن است که دقیقاً به چه چیز عمل می گوییم؟ و چه چیز آن را از یک رویداد طبیعی متمایز می سازد؟ با وجود گسترۀ بحث از عمل در تاریخ اندیشۀ اسلامی، مطالعۀ آثار علامه جعفری نشان می دهد کمتر متفکر مسلمانی مانند او به تحلیل مبسوط عمل انسان پرداخته است. علامه با دریافت ضرورت این بحث برای علوم انسانی، این موضوع را پی گرفته و در خلال مباحث خود، نکاتی را که برای فلسفۀ عمل امروز مهم است مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش در صدد است پاسخ جعفری به پرسش از «چیستی عمل»را استنباط و در نهایت برمبنای چالش های پیشروی نظریه های معاصر مورد ارزیابی قرار دهد. در نظریّۀ عمل جعفری، عمل از مقولۀ فعل (یا به تعبیری رویداد) معرفی می شود و انتساب آن به «منِ» انسانی جایگاه ویژه ای دارد. همچنین جعفری سه مؤلفة اراده، تصمیم و اختیار را وسایلِ «من» برای تحقق عمل می داند که در میان آنها، مؤلفة اختیار مهم ترین مؤلفه محسوب می گردد. نهایتاً عمل براساس رابطه علّی میان این مولفه ها با روح، روان و بدن آدمی تعریف می شود به گونه ای که عمل پایه، حرکت روح و پس از آن، تغییر در روان و سپس سیستم عصبی بدن است.
تحلیل شاخصه های مدرسه حدیثی قم در نقل روایات مهدوی تا قبل از دوران صدوق
منبع:
جامعه مهدوی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸)
81 - 109
حوزههای تخصصی:
مدرسه حدیثی قم، به عنوان یکی از مدارس پرقدرت امامیه، از دیرباز مورد اهتمام و دقت اندیش وران بوده است. کاوش ها در زمینه مهدویت در این مدرسه، با کاستی هایی مواجه است. نبود نگاه «مدرسه محور»، «عدم بررسی شاخصه های حدیثی آن دوران» به احادیث مهدوی ازجمله این کاستی هاست؛ ازاین رو این جستار با رویکرد «توصیفی - تحلیلی» در تلاش است به این خلاء مطالعاتی تا قبل از دوران صدوق بپردازد. نقل میراث مهدوی اهل بیت ع از مدارس دیگر مانند کوفه، توسط محدثان مقیم و مهاجر به قم از مهمترین ویژگی این مدرسه قلمداد می شود. تعلق خاطر شدید به نصوص و دوری از عقل گرایی، مقابله با نقل روایات غلو، رعایت نسبی از عدم درج روایات شاذ در منابع حدیثی خود، برخورد با راویان ضعیف در برهه ای از زمان توسط برخی از بزرگان مکتب قم از دیگر امتیازات این مدرسه است. دغدغه مندی نسبت به مسائل روز جامعه در حوزه اعتقادات به ویژه موضوع مهدویت و تبیین روایات متناسب با زمانه خود، یکی دیگر از شاخصه های مدرسه آن دوران است.
نقد لوازم هستی – خدا شناختی نظریه «صدور»با رویکرد تفسیری به «صمدیت الهی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۱
153 - 176
حوزههای تخصصی:
نظریه صدور مبتنی بر «صُنع مِن شَئ» در لوازم خود با صمدیت الهی «صُنع لا مِن شَئ» تعارض هایی دارد که دقت و توجه دانشمندان در عرصه اسلامی سازی علوم انسانی را می طلبد. نوشتار حاضر، لوازم هستی خداشناختی نظریه «صدور» را تحلیل و بر اساس رویکرد تفسیری به «صمدیت الهی» آن را نقد کرده است. رویکرد صمدیت، هرگونه «تولد» و «صدور» را از خداوند نفی و او را با عبارات «لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ» و «لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ» معرفی می کند؛ در حالی که شاکله نظریه صدور، بر ولادت در ذات خداوند بنیان نهاده شده است. در رویکرد تفسیری به صمدیت الهی، اراده خداوند، صفت فعل درنظر گرفته می شود؛ اما در نظریه صدور، اراده، صفت ذاتی خداوند محسوب شده است. در معنای مدنظر از «صمدیت»، خداوند بر اساس اراده و لازمه این معنا یعنی کن فیکون (فاعل بالمشیه) دست به آفرینش می زند؛ در حالی که در نظریه فیض، صدور خلق از ذات حق، ضرورت داشته و هر گونه امکان عدم صدور، منتفی و بدین جهت، اراده و قدرت خداوند با محدودیت مواجه است. در نظریه «صدور» و تعبیر پربسامد دیگر آن یعنی «فیض»، بین علت و معلول، «سنخیت» برقرار است؛ ولی در صمدیت الهی، بین خالق و مخلوق سنخیت ضرورت نداشته و پیدایش موجودات متباین و متکثر توسط خداوند با ایجاد و انشاء و بدون نیاز به واسطه ممکن است.
بررسی پدیدارشناختی داغ دیدگی و عوامل معرفتی مؤثر در تسکین آن و پیامد های تربیتی مرتبط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳۰۶
89-99
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی داغ دیدگی و عوامل معرفتی مؤثر بر تسکین آن و تبیین پیامد های تربیتی مرتبط با آن است. این پژوهش از نوع کیفی و به روش پدیدارشناسانه انجام شده است که جامعه آماری آن کلیه افرادی هستند که در چند سال اخیر با مرگ یکی از بستگان درجه اول خویش مواجه گردیده اند. نمونه آماری با روش نمونه گیری هدفمند از جامعه مذکور انتخاب شده و ابزار جمع آوری داده ها در این زمینه، مصاحبه نیمه ساختار یافته است که توسط پژوهشگران تنظیم شده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی انجام شده است. بعد از تحلیل داده ها به این نتیجه رسیدیم که عوامل معرفتی مؤثر در تسکین و مدیریت داغ دیدگی در همه ابعاد: خداشناسی، جهان شناسی، دنیا شناسی، مرگ شناسی و انسان شناسی بسیار مهم و معنادار بوده است؛ که هرکدام دارای زیر مضامین فرعی هستند و همچنین پیامد های تربیتی به روش استنتاجی و به صورت قیاس عملی بیان شده است.
سه «علیت» بر مبنای سه سیر فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر می آید مهم ترین مبحثی که متناسب با سه سیر فلسفه ی صدرایی دچار تحول شده است مبحث علیت است که ابعاد و فروعِ بسیاری دارد و در زمینه های مختلف با تحول های یاد شده همراهی می کند؛ ما در این مقاله پنج موضوعِ مقدماتی مبحث علیت را بر مبنای سه سیر فلسفی مورد بررسی قرار می دهیم؛ به عنوان مثال در موضوعِ مفاد علیت، متناسب با نگاهِ غیرِ وجودی و ماهیت محور، سه نحو بیانِ «هر موجودی، هر حادثی و هر ممکنی (به امکان ماهوی)» نیاز به علت دارد» قابلِ طرح است؛ حال آن که بر مبنای سیر دوم مفاد اصل علیت به نحو «هر ممکنی (به امکان فقری) محتاج به علت است» مطرح است و متناسب با سیر سوم «هر شأنی وابسته به ذی شأن است» قابل بیان می باشد؛ در باقی موضوعات نیز چنین تناسب هایی وجود دارد که در مقاله ی حاضر به آن پرداخته ایم.
مسئله اتصاف ماهیت به وجود از دیدگاه سیدصدرالدین دشتکی و ارزیابی روایت ملاصدرا از او(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
103 - 120
حوزههای تخصصی:
حل مسئله اتصاف ماهیت به وجود در دیدگاه دشتکی، بصورت درهم تنیده یی با نظریه حمل، مشتق و قاعده فرعیه در ارتباط است. دشتکی با تفکیک وجود مصدری از وجود بمعنای موجود، و تمییز عروض نفس الامری از عروض بحسب اعتبار ذهن، به تحلیل مسئله اتصاف همسو با عناصر پیش گفته پرداخته است؛ او عروض وجود بر ماهیت را تنها در وجود بمعنای موجود و در ظرف اعتبار ذهن میپذیرد. ملاصدرا غالباً دیدگاه دشتکی در مورد اتصاف، نظریه حمل، مشتق و لزوم ثبوت مبدأ محمول برای موضوع را بطور ناقص روایت کرده و تنها در یک موضع به تبیین همه عناصر آن پرداخته است. او در تحلیل قاعده فرعیه کاملاً متأثر از دشتکی است. بنظر میرسد صدرالمتألهین برغم تلاش بسیار برای ارائه روایتی منسجم از دشتکی، نتوانسته برخی عناصر را بصورت سازگار در نظریه خویش حفظ نماید.
بررسی احتمال پیامبری حیّ بن یقظان در اندیشه شیخ صدوق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
245 - 268
حوزههای تخصصی:
داستان حیّ بن یقظان، توسط دانشمندان علوم اسلامی و بیشتر، عارفان و حکیمان مطرح شده است که برخی از معارف را بر آن استوار ساختند. قهرمان داستان، تنها از طریق تعقّل، قدم به قدم به اسرار عالم پی می برد و در نهایت آنچه را یافته با دین قومی دیگر هماهنگ می بیند. به خلاف عارفان و حکیمان، برخی از محدثّان و متکلّمان معتقدند چنانچه بر فرض، فردی بدون بهره گیری از ارشاد و راهنمایی دیگران و در محیطی به دور از همه انسان ها پرورش یابد، اگر بتواند خدا را با عقل و فطرت دریابد، چنین شخصی، حجّت خداست. آنچه در تمثیل مطرح می گردد شخصی با این شرایط را حجّت باطن معرفی می کند. در مقابل، شیخ صدوق نه تنها با اصل این تمثیل و افسانه موافق نیست، بلکه از بررسی آثاری که نزدیک به این مفهوم دارد، چنین برمی آید که اگر چنین احتمالی با این مبانی مورد پذیرش قرار گیرد آن شخص هر که باشد حجّت ظاهری یعنی پیامبر در ظاهر خواهد بود نه حجّت باطنی. پژوهشِ حاضر به شیوه توصیفی، تحلیلی به دنبال اثبات اعتقاد شیخ صدوق به وجود شخص خاص یا افسانه حیّ بن یقظان نیست، بلکه درصدد دستیابی به آن است که وی، چگونه و با چه مبنایی شخصیتی مانند حیّ بن یقظان را حجّت خدا و پیامبر می داند. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که مبنای خالی نبودن زمین از حجت خدا و نیز اعتبار روش عقلی در شناخت خداوند، احتمالِ حجّت خدا بودن با شرایطی همچون شرایط حیّ بن یقظان در اندیشه شیخ صدوق قابل اثبات و امری ممکن است.
مراتب اعتبار و صدق معرفت های اعتباری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۷
58 - 81
حوزههای تخصصی:
«اعتبار» در فلسفه کاربردهای مختلفی دارد و امر اعتباری در مقابل امر حقیقی یا امر اصیل در موارد گوناگون به کار می رود. به همین جهت باید هنگام استفاده از این واژه، مقصود از آن روشن باشد تا احکام امور اعتباری به معانی مختلف با یکدیگر خلط نگردند. این نوشتار با الهام از نکته ای که مرحوم علامه مصباح2 متذکر آن شدند، در پی آن است نشان دهد «اعتبار» در همه کاربردهای متنوع خود، معنای مشترکی در مقابل حقیقت دارد و آنچه معانی مختلف اعتبار نامیده می شوند، گونه های مختلفی از اعتبارند که می توان میان آنها مراتبی در نظر گرفت. توجه به معنای مشترک و مراتب مختلف اعتبار می تواند نسبت اعتبارات مختلف را با یکدیگر و وابستگی برخی به برخی دیگر را نشان دهد. علاوه بر آن، ملاک اعتبار در هر مرتبه، نشان دهنده مرتبه ای از حقیقت متناسب با ظرف آن مرتبه از اعتبار نیز هست؛ به طوری که آنچه نسبت به مرتبه یا مراتبی اعتباری است، در ظرف خاصی دارای حقیقت و متناسب با آن، قابل سنجش خواهد بود. در این مقاله با روش تحلیل مفهومی از طریق مراجعه به کاربردهای مختلف «اعتبار»، مراتب اعتبار تفکیک شده و ضمن اشاره به فواید این رتبه بندی، نتیجه آن در ملاک صدق و کذب معرفت های گوناگون از جهت مرتبه اعتباری که در هر یک وجود دارد، بررسی شده است.
نقش فطرت در معرفت بخشی از دیدگاه دکارت و آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
249 - 271
حوزههای تخصصی:
وجود فطرت در انسان و نقش آن در معرفت بخشی و رفتاری مورد گفتگو قرار گرفته است. برخی دانشمندان وجود آن را مسلم گرفته و درباره گستره و چگونگی آن سخن گفته اند در برابر برخی به انکار آن پرداخته اند. در میان دانشمندان اسلامی وجود فطرت تقریباً قطعی تلقی شده است و سخن به سوی حوزه نفوذ و چگونگی تاثیرگذاری آن نشانه رفته است. در میان دانشمندان غربی دکارت بر جایگاه و نقش مفاهیم فطری در معرفت بخشی و گستره آن تاکید تام دارد. در یک مقایسه اجمالی میان آنچه این دو فیلسوف گفته اند به تفاوت ها و احیاناً اشتراکات آنها پی می بریم. از نگاه دکارت انسان وجود خداوند و انسان و طبیعت را به گونه ای روشن و متمایز که ویژگی مفاهیم فطری است درک می کند. از نظر آیت الله جوادی نیزفطرت انسان وجود خداوند و صفاتش همچون توحید و نبوت و معاد و به طور کلی اصول اعتقادی و اخلاقی و حتی رفتاری را می شناسد. به هر دو فیلسوف اعتراض شده که ما این مفاهیم فطری را در آغاز حیات خویش نمی یابیم. جوادی با پذیرش فقدان مفاهیم فطری در آغاز آفرینش انسان این نوع معرفت را بر اساس وجود فطرت و نفس مجرد انسان به گونه شهودی می دانند اما دکارت بدون تاکید بر معرفت شهودی و صرفا یاد کردن از شهود عقلی این مفاهیم فطری را در آغاز آفرینش انسان موجود می دانند ولی به صورت نهفته که با پیدایش زمینه ظهور آشکار شده و عقل آنها را کشف می کند.
سیاستگذاری محیط شهری پیامبر(ص) راهبردی کارآمد بر تحقق وفاق اجتماعی
حوزههای تخصصی:
شهرهای حجازِ پیش از اسلام با چالش هایی همچون تمایز پذیری و شکل گیری هویت های سیال مواجه بود. لذا پیامدهایی نظیر عدم برخورداری متناسب شهروندان از امکانات عادلانه و خلق امتیازات متعصبانه و ناپایدار، موجبات عدم توافق اجتماعی را فراهم نمود. لیکن با تدوین راهکارهای محیط شهریِ پیامبر(ص) ضمن ایجاد فرصت برای تمرین زیست اجتماعی، وفاق و همگرایی از شاخص ترین قواعد حاکم بر حیات شهروندان گردید. بطوریکه بازکاوی مولفه های شهرنشینیِ دوران نبوی(ص)، با هدف تبیین عناصر کارآمد شهری از مهمترین حوزه های دین پژوهی محسوب میگردد. این پژوهش توصیفی- تحلیلی درصدد پاسخ بدین سوأل اصلی است که در سیاستگذاری محیط شهری پیامبر(ص) کدامیک از راهبردهای کارآمد در تحقق وفاق اجتماعی موثر واقع گردید؟ باستناد منابع کتابخانه ای نتایج نشان می دهد؛ ظهور ایده های نوآورانه و منتظم که ُمنبعث از ذات اسلام بودند، توانست بُن مایه های زندگی شهرنشینیِ پیش از اسلام را دگرگون نماید. بطوریکه راهکارهایی همچون مبارزه با باورهای اختلاف برانگیز و تأکید بر پایبندی به معاهدات، جامعه نو بنیان را در بالاترین سطح زندگی همگرایانه قرار داد. بعلاوه با عینیت یافتن وفاق به منزله طرح واره بنیادین، معیار جدید تابعیت برای شهروندان معین شد و در سایه هنجارهای مشترک مقبول، زیست مؤمنانه محقق گردید.
بررسی فلسفی امواج الکترومغناطیسی در اندیشه فلاسفه نو صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امواج یکی از مفاهیم کلیدی در فیزیک و زمینه ای مناسب برای پژوهشی تطبیقی بین فیزیک و فلسفه می باشد. پژوهش حاضر با رویکردی فلسفی امواج الکترومغناطیسی را از نظر مفهومی و هستی شناختی در اندیشه فلاسفه نوصدرایی مورد بررسی قرار داده و به این سؤال مهم پاسخ می دهد که موج از لحاظ فیزیکی و فلسفی دارای چه نوع حقیقتی است؟ نتایج و دستاوردهای پژوهش حاکی از آن است که امواج الکترومغناطیسی با مفاهیم دیگر همچون میدان، ماده و انرژی ارتباط تنگاتنگی دارند. میدان از سنخ انرژی است و انرژی از نظر فلسفی جوهری مادی است که پژوهش های موجود قادر به تبیین حقیقت آن نیستند. امواج الکترومغناطیسی حالت انتقال و حرکت انرژی هستند و فرکانس آن ها نشانگر میزان انرژی منتقل شده است. با رویکرد ابزارانگارانه امواج اجزاء طبیعت نیستند؛ بلکه ابزاری برای فهم طبیعت اند. با رویکرد واقع گرایانه سه احتمال فلسفی در مورد امواج می توان بیان کرد: 1) تجرد 2) عرض مادی و 3) اینکه از نظر هستی شناختی در خارج به صورت رابط موجود هستند و از نظر مفهومی از نوع مفاهیم فلسفی (معقول ثانی فلسفی) می باشند.
Islamic Approach to Philosophy of Religion Compared with the Western One(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
If we want to talk about the philosophy of religion with an Islamic approach, we must clarify what are its differences and similarities with the conventional philosophy of religion in the West. For this purpose, in this paper, the meaning of comparative philosophy and its obstacles, possibilities, necessities, and benefits will first be investigated. After that, it will be shown what considerations should be taken into account in order to have a comparative philosophy. Then, we will show how to have a philosophy of religion with an Islamic approach and what differences and similarities this type of philosophy of religion has with the Western philosophy of religion. Following that, some hermeneutic considerations for this philosophical comparison will be mentioned, and afterward, it will be shown how the Christian background of Western philosophy of religion has affected it. Finally, we will review some of the main subjects of the philosophy of religion if it is to be rationally evaluated with the foundations of Islamic thought to show what differences it has with the conventional Western philosophy of religion.