فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
173 - 185
حوزههای تخصصی:
آگاهی یکی از چالش های اصلی فلسفه ذهن در دوره معاصر است. به عبارتی مسئله بزرگ فلسفی در گفتمان معاصر این است که آگاهی چگونه ممکن است و مغز چگونه سبب آن می شود و این تحت عنوان «مسئله سخت» و فقدان توضیح در خصوص آن «گسست تبیینی» نامیده شده است. هسکر برای پاسخ به مسائل حوزه آگاهی نظریه نوخاستگی جوهر ذهنی را ارائه کرده است. از نظر او آگاهی جوهری ذهنی است که از ماده طی فرایندی پیچیده، نوخاسته و ایجاد می شود. اما آیا این نظریه می تواند مشکلات نظریات پیشین در حوزه آگاهی را مرتفع کند؟ در این نوشتار ابتدا مبانی فکری پیروان نوخاسته گرایی جوهری مورد تدقیق و بررسی قرار می گیرد و سپس مبتنی بر تحلیل و بررسی ماهیت آگاهی چالش های آگاهی و پاسخ های ارائه شده مشخص می شود که هرچند هسکر و پیروان نظریه نوخاسته گرایی جوهری با قبول شهود «من» تلاش علمی مؤثری برای حل وفصل برخی چالش ها کرده اند، تعارض های ناشی از شهود «من» و فیزیکالیسم را کماکان نتوانسته اند مرتفع کنند. مسائلی همچون علت نوخاستگی، دوگانه تعین پذیری و تبیین ناپذیری، رابطه تحویل ناپذیری با تقلیل علّی و تعلیق قوانین، تعارض با اصل طرد و بستار و استقلال یا وابستگی جوهر ذهنی به ماده مسائلی است که نظریه جوهر ذهنی نوخاسته را با مشکلات و چالش های متعدد مواجه ساخته است.
بازخوانی انتقادی دیدگاه ابن حزم در مسئله ی علیت فاعلی خداوند بر اساس مبانی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
85 - 108
حوزههای تخصصی:
ابن حزم متکلم سرشناسی است که توجه امروزه اندیشمندان مسلمان در جهان عرب به دیدگاه های او، بازخوانی تحلیلی دیدگاه های وی را ضروری می کند. او خداوند را علت عالم نمی داند، زیرا از طرفی معتقد است که اسمای الهی توقیفی است و از طرف دیگر علیت خداوند را مستلزم امور محالی از قبیل سلب اراده از خداوند، محدودیت قدرت و فعل الهی، منفعل بودن حق تعالی، ازلی بودن عالم و وجود بالقوه عالم در ذات خداوند می داند. ابن حزم غالب آرای خود در این مسئله را در انتقادات خویش بر کندی – بدون اینکه شخص کندی موضوعیت داشته باشد - ابراز می کند و ضمن تکفیر وی، اصل علیت را از خداوند نفی می کند. در مقابل، ملاصدرا – که بر اساس مبانی او دیدگاه ابن حزم مورد نقد قرار می گیرد - نه تنها اسمای الهی را توقیفی نمی داند، بلکه هر صفت کمالی و وجودی را بعد از اسقاط اضافات برای حق تعالی اثبات می کند. مبانی فکری ملاصدرا دیدگاه های ابن حزم را کاملاً انکار می کند و علیت را موجب سلب اراده از خداوند یا محدودیت قدرت او نمی داند. انفعال علت از معلول تنها در عالم مادی و آن هم از جهتی غیر از جهت اثرگذاری علت معقول است. این مقاله در جمع آوری مطالب به شیوه ی اسنادی و در پردازش داده ها از شیوه ی توصیفی و با تحلیل منطقی و عقلانی آن ها به نگارش درآمده است.
ارزیابی ملاک های معرفت شناختی تمایز امر ذهنی و امر فیزیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۵)
59 - 78
حوزههای تخصصی:
پرسش از چیستی ذهن، ملاک ذهن مندی و تمایز امور ذهنی از امور غیرذهنی، از آغازگاه های فلسفه ذهن است. دسته ای از ملاک های تمایز امور ذهنی ملاک های معرفت شناختی است. این مقاله ملاک های معرفت مستقیم، دسترسی ممتاز خصوصی و خطاناپذیری و شفافیت را بررسی کرده است. به این ملاک ها اشکال هایی گرفته اند که نتیجه آنها جامع یا مانع نبودن آنها و ناکارآمدی شان در تمییز ذهنی از غیرذهنی است. به مدد تقسیم معرفت به «حصولی» و «حضوری» در فلسفه اسلامی، این ملاک ها بازتفسیر شده اند و بر این اساس، به اشکال های مزبور پاسخ گفته شده، به ویژه بر این نکته تأکید گردیده که معرفت حضوری به حالات ذهنی خطاناپذیر است و خطاهایی که در بازشناسی دقیق حالت ذهنی معمولاً روی می دهد، به حوزه بازنمایی های حصولی و مفهومی آنها مربوط است و بنابراین ملاک های معرفتی را نقض نمی کند. البته در نهایت، باید گفت: به نظر می رسد این گونه دسترسی های معرفتی مختص امور ذهنی نیست و بر این اساس، هرچند از برخی اشکالات و نقض ها برکنار است، ملاک های کاملی برای ذهن مندی و تمییز امر ذهنی از امر غیرذهنی به دست نمی دهد.
بررسی مفهوم «مبهم» در فلسفه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
39 - 56
حوزههای تخصصی:
تحقق مفهوم کلی و نحوه ارزیابی آن از مسائلی است که ملاصدرا به آن پرداخته است. مشهور است، او درک جزئی را ناشی از قیّومیّت نفس و درک کلی را ناشی از نوعی اتحاد با عقل فعال میداند اما براساس تعریف از کلی در منطق و تفاوت آن با تعریف ارائه شده در فلسفه، نوع دیگری از مفاهیم قابل کشف است که مبانی و آثار آن مغفول است. صدرالمتالهین روشهای متعددی اعم از اتحاد با عقل فعال یا مشاهده رب النوع جهت درک کلی بیان نموده و ضمن تایید تجرید مفاهیم جزئی برای درک کلی آن را در برخی آثار نقد نموده است. در این نوشتار ضمن جمع بندی این روشها، با توجه به انواع کلی و جزئی و تاثیر قوای نفس در شکل گیری آنها، به بررسی وجودی و مبانیِ این نوع متفاوت از کلی به عنوان مفهوم مبهم پرداختیم. مفهوم مبهم از دخالت قوه متصرفه در مفاهیم جزئی و برداشتن قیود تعیین کننده بدستآمده و خاصیت فلسفیِ کلی بودن را دارا نیست؛ از اینرو پس از ارزیابی معرفتی، کاربردها و روشهای متفاوت ارزیابی آن بیان شده است.
بررسی راه حل گرکو برای «مسئله زباله» در معرفت شناسی گواهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۰)
127 - 148
حوزههای تخصصی:
ارسطو با پیش کشیدن بحث مغالطات تلاش داشت منبع معرفتِ عقل استدلالی را از خطاهای احتمالی به دور دارد. به گونه ای مشابه، گرکو با پیش کشیدن مسئله زباله در واقع قصد دارد چارچوب اعتمادپذیرِ منبع معرفتِ گواهی را تعیین کند. او برای این منظور تلاش می کند مسئله زباله را همچون «مسئله عمومیت» به حساب آورد. در این صورت، پارامترهای مربوط -که دغدغه های/تکالیف عملیِ شکل دهنده جامعه معرفتیْ آنها را مشخص می سازند- اعتمادپذیری را با تنگ کردن کانال های انتقال تضمین می کنند. ما با رویکردی تحلیلی و انتقادی و نگاهی جامع نگر به معرفت شناسی گواهیِ گرکو به طور کلی کاستی هایی را در دیدگاه او شناسایی می کنیم. به این ترتیب، نشان می دهیم که می توان صورت بندی دقیق تری از مسئله پیش نهاد. اگر دو اشکال راهیابی بخت به معرفت و تا اندازه ای فرد-محور بودن راه حل را رفع شدنی بدانیم، از دو اشکال دیگر نمی توان چشم پوشید: نخست این که گرکو تبیینی از این که چگونه به میان آمدن دغدغه های عملی نتایج درستی را به بار می آورد ارائه نمی دهد؛ دوم این که این گونه نیست که تکالیف عملی و پارامترهای مربوط همیشه معلوم باشند.
بررسی عوامل هستی شناختی ایجاد آرامش در نگرش لائوتزو و مولانا جلال الدین بلخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی التفاتی به بن مایه های فکری از جمله هستی شناسی شکاف تحقیقاتی پیرامون مسئله آرامش است نوشتار حاضر با ابتنا بر فرضیه مدخلیّت بن مایه های فکری در بحث آرامش، کاوشی برای یافتن عوامل هستی شناختی ایجاد آرامش در نگرش لائوتزو و مولاناست. این جستار با استمداد از روش تحلیل محتوا و به شیوه مقایسه ای،کوششی برای پرکردن این شکاف تحقیقاتی است. نتایج این تامّل نشانگر هم سویی دو سوی تطبیق در عوامل هستی شناختی آرامش است. این عوامل در نگرش لائوتزو عبارتنداز: وو، یو، فاعلیت تائو و وحدت نیروهای متضاد یین و یانگ، قدرت و لطف تائو، حرکت دورانی و افقی هستی، شن-جن؛ در اندیشه مولانا نیز عبارتنداز: عدم، ربوبیت و فاعلیّت معشوق ازلی به واسطه اسماء متکثر اما واحد جلال و جمال، ظهور قدرت و احسان حق، انسان کامل و نیز حرکات دورانی و افقی هستی و وحدت متضادهای هستی. دستاوردهای این پژوهش، ارائه گر بازتعریف مفهوم آرامش به مفهومی در حاقّ حقیقت وجود است. حقیقت وجود با تمام تجلیّات و مراتبش اصلی ترین عامل ایجاد آرامش است و آرامش به دلیل ساختار ذومراتب عالم، مفهومی ذومراتب و دامنه گستره آن فراتر از عالم محسوسات است. انفکاک ناپذیری و ابتنای عوامل موجد آرامش بر هستی شناسی در دو سوی تطبیق، نمایان گر نقش مهم، اما نادیده گرفته شده بن مایه های فکری در پژوهش ها پیرامون آرامش است.
مبانی هستی شناختی در تفکر نصر و نقش آن در نقد غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نصر به نقد بحران حاصل از معرفت شناسی غرب می پردازد و آن را حاصل دوری از سنت و ایجاد فاصله میان هستی و شناخت می داند. او مانند سنت گرایان عدم توجه فلاسفه جدید به عقل شهودی و نادیده گرفتن معرفت قدسی مبتنی بر آن که ریشه در قلب آدمی دارد، قطع ارتباط با عالَم غیب و تنزل عقل به عقل استدلالی را مسبب وضع بحرانی موجود غرب می داند. نصر نقش وجود را در فلاسفه بزرگ اسلامی از ابن سینا تا ملاصدرا مورد کنکاش قرار داده است و با هدفِ نشان دادن قدسی بودن آنها، از توجه به وجود و هم ریشه بودن آن با شناخت، سخن می گوید. حال که معرفت از مضمون قدسی اش خالی شده و رابطه حقیقت یا معرفت تعقلی با امرِقدسی مغفول مانده و عالم سکولار با یاد خدا و حضور امرقدسی بیگانه است، تنها با احیای حکمت و اتصال عقل شهودی با نور عقل کلی که همان نور وحی و قرآن است و نیز التزام عملی انسان به معرفت صادر شده از جانب خداوند، می توان به حقایق اصیل وجود دست یافت.
نقد دیدگاه منکران مشروعیت علم دینی از منظر قرآن (با رویکرد پاسخ به شبهات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
285 - 300
حوزههای تخصصی:
از پیش فرض های اصلی در موضوع علم دینی و اسلامی سازی علوم مشروعیت و جواز تأسیس است که بر پایه آن مطلوبیت و سپس ضرورت مستدل می شود. بنابراین تلاش در جهت اثبات آن اهمیت دارد. در این عرصه برخی از روشنفکران مسلمان، مبتنی بر دلایلی، علم دینی را مشروع و جایز نمی دانند. این مقاله به روش کتابخانه ای بر اساس آموزه های قرآنی و با رویکرد تحلیلی انتقادی به بررسی دیدگاه منکران مشروعیت علم دینی و به صورت ویژه اسلامی سازی علوم در قالب پاسخ به شبهات پرداخته است. شبهات مستخرج از دیدگاه منکران در محورهای علمی و عقلانی نبودن علم دینی، ایدئولوژیک سازی علوم و وابسته بودن آن به حاکمیت، پیچیده بودن شرایط امروزی و کاستی مبانی دینی، متروک شدن اسلامی سازی علوم، تقدس علوم منتسب به اسلام و انسداد باب نقد و ناکارآمد شدن آن، وجود اختلافات گسترده میان صاحب نظران و حیرت در زمینه اسلامی سازی علوم، لغویت علوم انسانی اسلامی یا عدم اقبال به آن، دخالت ناروا در علوم تجربی و ابهام در نحوه تأثیر آموزه های وحیانی بر علوم تجربی بشری قابل دسته بندی است که در این مقاله بر مبنای آموزه های قرآنی و استدلال عقلایی بدان ها پاسخ داده شد. نتیجه آنکه تأسیس علم دینی امری مشروع و مجاز است و عدم فهم صحیح از آن، فرایند تحقق، و کاستی ها یا کوتاهی های صورت گرفته در این زمینه موجب تشکیک در جواز و مشروعیت اصل آن نمی شود.
رویکرد فردگرایی نهادی به تکنولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۲)
109 - 134
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر در جستجوی ارایه یک روش شناسی مناسب برای بررسی ابعاد اجتماعی و اخلاقی تکنولوژی است. این مقاله استدلال می کند، از آنجا که تکنولوژی ها درون سیستم های اجتماعی-تکنیکی عمل می کنند، بنابراین تحت تأثیر مصنوعات، عاملانِ انسانی، ارزش ها، هنجارها، رویه ها و نهادها قرار دارند. به این اعتبار، توضیح ابعاد اجتماعی و اخلاقی تکنولوژی نیازمند یک روش شناسی است که بتواند تعامل بین مصنوعات، نهادها و عامل های انسانی را نیز شامل شود. این توضیح ناگزیر باید مؤلفه حیث التفاتیِ هستی شناسی تکنولوژی را در نظر بگیرد. بر این اساس، مقاله حاضر، فردگرایی نهادی را که بر اهمیت عاملیت فردی در چارچوب های نهادی تأکید می ورزد، به عنوان رویکردی مناسب پیشنهاد می کند. علاوه بر این، در این تحقیق، پیامدهای فلسفیِ پذیرش این روش شناسی، از جمله تأثیر آن بر مسئولیت اخلاقی، بررسی می شود. این مقاله نتیجه می گیرد که هرچند همچنان مسئولیت اخلاقی بر دوش افراد است، رویکردی متعادل به اخلاق تکنولوژی نباید از تأثیر نهادها بر کنش افراد غفلت کند، و آموزش اخلاقی را باید هم در سطح افراد و هم در سطح نهادهای درگیر در تکنولوژی ترویج کند.
«آزادی» به مثابه مسئله ای فلسفی و الهیاتی در اندیشه مری دیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
111 - 128
حوزههای تخصصی:
مری دیلی الهی دان و فیلسوف قرن بیستم است که در آخرین تطور اندیشه ای خود، به نحو رادیکال الهیات مسیحی و نظام های مبتنی بر آن را محدودکننده زنان و مشروعیت بخش به سلطه مردان قلمداد کرده است. او معتقد است که این الهیات در آموزه ها، نمادها و نهاد خود یعنی کلیسا، سلسله مراتبی عمل کرده و با تبدیل زنان به دیگری، آنها و تجربیات و آگاهی هایشان را انکار و منحرف نموده است. خدای پدر، مسیح، هبوط، کلیسا و اخلاق مذکرمحور، اموری هستند که دیلی به مثابه پایه های جنسیت نگری الهیات از آنها عبور می کند. او خدا را از مقوله فعل می داند و آن را «هست-ن» نام می گذارد و به جای ایده تجسد مردانه از خدا، «ظهور ثانی»، یعنی شهود پویای وجود را به عنوان طریق ارتباط خدا با موجودات بیان کرده، «هبوط» را به جای خروج از تعالی، به معنای ورود به آن قلمداد می کند. فضای جدید از منظر او، کیهان خواهری است که از طریق «زن -شدن» محقق می شود. زن-شدن عبارت از تحقق هستا-یی زنان از طریق مشارکت با هست-ن است و دارای دو لبه فردیت و مشارکت است. وجه جمعی زن-شدن یا همان خواهری به دلیل شمول دایره هست-ن است که در نتیجه آن، موجودات متناهی با امری مشارکت فعال دارند که همگی در آن شریک اند و این سبب تحقق مشارکت جمعی هستی شناسانه کیهانی می شود. انقلاب زنان، اختصاصی به زنان ندارد؛ زیرا به دنبال دوجنسیتی شدن انسان و عبور از دوگانه های جنسیتی است، اما این زنان اند که با شهود وجود، آن را آغاز کرده، این بصیرت را به نحوی دریافت می کنند که به دیگران نیز سرایت می دهند. ازآنجاکه زنان بیگانگانِ همیشگی نظام الهیاتی بوده اند، نسبت به مردانی که تحت این ظلم نبوده اند، شرایط متفاوتی دارند و براین اساس، «برابری» راهکار کافی برای سفر به سوی دوجنسیتی شدن نیست. پرتکرارترین واژه در ادبیات دیلی، «آزادی» است. از نظر او، آزادی امری سیاسی، جنسی یا اجتماعی صرف نیست. او آزادی را به معنای انسان شدن و مشارکت در وجود و آن را در ارتباط با غایت و سعادت مطرح می کند. براین اساس، آزادی در نگاه او مسئله ای فلسفی و الهیاتی است.
بررسی مفاهیم آزادی وعدالت اجتماعی در نهج البلاغه و لیبرالیسم در رهیافت تحلیل گفتمان انتقادی
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
43 - 61
حوزههای تخصصی:
رویدادها به مثابه گفتمان، نظام اندیشه ای و دستگاهزبانی را تولید می کنند که مفاهیم در درون آن سامانه زبانی معنادار می شوند. براین اساس نظام زبانی بازنمونی ازپیوند عناصرزبانی بامؤلفه های غیرزبانی وانعکاس دهنده بافتار است. مفاهیم آزادی و عدالت اجتماعی درگستره زیست اجتماعی درتوالی زمانی ازاهمیت ویژه ای برخوردار بوده ونوع روایت یا برداشت ازآنها نیز همبسته به قرارداشتن درنظام گفتمانی خاص است که درآن سامانه تکون یافتند. البته هرنظام گفتمانی دردستگاه زبانی ویژه دارای دال مرکزی است و مقوله بندی ها نیز برپایه آن صورت می گیرد. پژوهش حاضر باشیوه توصیفی وتحلیل گفتمان انتقادی به عنوان نظریه میان رشته ای در زبان شناسی به دنبال صورت بندی برداشت ها ازاین مفاهیم و چگونگی ارتباط میان آنها درگفتمان نهج البلاغه و لیبرالیسم است. ناهمسانی مواجهه بااین مفاهیم به دلیل دال مرکزی، روایتگرها و موقعیت ها درگفتمان ها از یافته های این پژوهش است. براین اساس گفتمان لیبرالیسم به مثابه متن ازجهت تقدمی، رأی به اولویت آزادی داده اما نهج البلاغه همکنشی، باهم آیی این مفاهیم درعرصه اجتماعی را روا دانسته است.
مفهوم شناسی صقع ربوبی در مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۸)
55 - 69
حوزههای تخصصی:
اصطلاح صقع ربوبی در مکتب ابن عربی نقش بسیارحساسی در شکل دهی به کل ساختار هستی شناختی عرفانی دارد و فهم دقیق جایگاه و ویژگی آن، مبنایی برای فهم دیگر مراتب هستی است. صدرالمتالهین برای نخستین بار این سازه مفهومی را به کار برد و در ادامه، دیگر مفسران به پیروی از او، از این واژه استفاده کردند تا اینکه این واژه از زمان ملاصدرا تا حال حاضر از اصطلاحات مستقر در عرفان اسلامی قرار گرفته است. این مقاله بر آن است تا با دو روش توشیهیکو ایزوتسو به بررسی و تحلیل معنایی این اصطلاح در مکتب ابن عربی بپردازد. روش نخست، یافتن اصطلاحات مترادف یا معادل با صقع ربوبی است و روش دوم، بهره گیری از شیوه شبکه معنایی که ترکیب و تقارن الفاظی است که در شبکه معنایی صقع ربوبی قرار می گیرند. علم الهی، عماء و اسماء از جمله واژه های مترادف با صقع ربوبی هستند و واژگان نفس رحمانی، عماء، تعین نخست و احدیت از جمله مفاهیمی هستند که ترکیب آنها یک شبکه معنایی صقع ربوبی را پدید می آورند. از دیگر یافته های این مقاله ترسیم صیرورت اندیشه ابن عربی در ساحت اندیشه های فکری دیگر عالمان اسلام است.
موضوع علم اصول در سنجه قاعده منطقی «موضوع کل علم ما یبحث فیه عن عوارضه الذاتیه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
223 - 242
حوزههای تخصصی:
قاعده «موضوع کل علم ما یُبحث فیه عن عوارضه الذاتیه»، ازجمله قواعدی است که منطق دانان در منطق بیان کرده و در بحث موضوع علم و نیز عرض ذاتی با تفصیل بیشتری به آن پرداخته و آن را در سایر علوم، مانند فلسفه و طب و... به کار برده اند. سخن در این است که آیا این قاعده شامل همه علوم، ازجمله علم اصول می شود؟ مسلّم این است که با پیشرفت و گستردگی علوم، شاخه هایی از دانش به وجود آمده که در گستره این قاعده گنجانده نمی شوند و در آن ها از مباحثی سخن گفته می شود که به تعبیر منطقی، از عوارض ذاتیِ موضوع آن علم خارج هستند. یکی از این علوم، علم اصول فقه است. علمای این علم در بحث موضوع آن، برحسب این قاعده دچار تشتت رأی شده و نظریات متفاوتی از این قبیل ارائه داده اند: دادن وحدت مسائل به هدف آن، نفی عرض ذاتی بودن مسائل علم و قرائت جدیدی از عرض ذاتی. در این نوشتار به بیان منشأ این تشتت آرا می پردازیم و معتقدیم که عدم التفات در گستره این قاعده و مباحث مربوط به این قاعده که منطق دانان بیان کرده اند، زحمت اصولیان در توجیه نظر خویش را مضاعف کرده است.
تحلیل و بررسی ماهیت عیسی مسیح(ع) از منظر فرقه های یکتاپرست صدر مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
85 - 104
حوزههای تخصصی:
با بررسی منابع مسیحی و گروه های صدر مسیحیت می توان مدعی شد که مسیحیت از آغاز، دین توحیدی بوده است که ریشه های یکتاپرستی آن را می توان از میان آن گروه ها مشاهده کرد. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی درصدد تحلیل و شناسایی گروه های یکتاپرست صدر مسیحیت و همچنین مسیح شناسی از منظر آنهاست. یافته های پژوهش حاضر گویای این مطلب است که فرقه های یکتاپرست صدر مسیحیت، حضرت عیسی(ع) را صرفاً یک انسان و پیامبر خداوند معرفی میکردند و در اعتقادات آنها خبری از تثلیث نبود. آنان ضمن التزام به شریعت موسوی، حضرت عیسی(ع) را مخلوق خدا می دانستند و با تعالیم پولس مخالف بودند و به توحیدِ به دور از تثلیث اعتقاد داشتند. روشن است که مهم ترین دلیل بر صحت اعتقادات یکتاپرستان صدر مسیحیت در مورد عدم الوهیت و ماهیت حضرت عیسی(ع)، مهر تأیید عقل بر باورهای آنان است؛ زیرا عقل به هیچ وجه نمی پذیرد که خدا جسم انسانی به خود گیرد یا اینکه انسانی دارای الوهیت باشد.
تبیین یقین بخشی برهان نظم از طریق «استدلال انباشتی»، در سایه تحلیل معناشناختی «یقین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان و فلاسفه اسلامی همواره عنایت ویژه ای به اثبات عقلانی مبدأ متعال داشته اند. برهان نظم یکی از این براهین است که از جایگاه و اهمیت بی بدیلی در خداشناسی برخوردار بوده و در متون دینی بسیار مورد تاکید قرار گرفته است. بیان مسئله: لیکن برخی به دلیل ادعای عدم احراز یقین آفرینی در برهان نظم، برهانیّت آن را نپذیرفته و آن را از شمار براهین اثبات مبدأ متعال کنار نهاده اند. ازاین رو تحقیق حاضر با روش تحلیل مفهومی، گزاره ای و سیستمی ضمن بازخوانی و تحلیل معناشناختی «یقین منطقی بالمعنی الأخص» و «یقین روان شناختی بالمعنی الأعم»، با بررسی برخی تقاریر برهان نظم، در صدد پاسخ به مسئله امکان یقین بخشی برهان نظم به معنای حقیقی و منطقی، و بررسی جایگاه و میزان ضرورت برهان نظم در مباحث فلسفی و الهیاتی می باشد. دستیافت ها: تحقیق حاضر در رویکرد نوآورانه ای با اثبات اعتبار و یقین آوری استدلال انباشتی از لحاظ منطقی و فلسفی، آن را مبنایی معتبر و عقلانی برای افاده یقین حقیقی در برهان نظم و نه صرفا اطمینان بخشی آن، قرار می دهد، چراکه استدلال انباشتیِ منطوی در برهان نظم هم پایه با متواترات، از یقینیات و باورهای پایه ای محسوب می شود که ذهن بشر به بداهت، آن را تصدیق کرده و تشکیک در آن، سفسطه را در پی خواهد داشت. ثانیا برهان نظم با توجه مشهودبودن و اتقان فلسفی، از جایگاه مهمی در براهین اثبات مبدأ متعال برای تمام سطوح بشری برخوردار است.
تحلیل زبان شناختی گفتمان زائران حرم امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
197 - 222
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تحلیل زبان شناسی گفتمان زائران حرم امام رضا g است. لذا گفتمان زیارت در حرم مطهر از دو بُعد کلامی و غیرکلامی بررسی می شود. در بُعد کلامی از طریق مصاحبه با زائران، داده ها جمع آوری و تحلیل می شود و در بُعد غیرکلامی از طریق مشاهده تلاش می شود عملکرد زبان بدن برای درک مفاهیم احساسی زائر بررسی و مشخص شود که از میان حرکات و رفتارهای بدنی کدام اندام بیشترین کاربرد را در طول زیارت و انجام مناسک دارد. داده های این پژوهش با روش مشاهده (همراه یا بدون مشارکت) و مصاحبه با 20 زائر ایرانی شیعه یا اهل تسنن در بازه سنی20 تا 60 سال که در تابستان1400 به زیارت حرم امام رضا (ع) آمده بودند، جمع آوری شده است. روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس بوده است. در این تحقیق، ابتدا داده های کلامی تحلیل و سپس به بررسی رابطه بین اشارات غیرکلامی سر شامل حرکات ابرو، چشم و لب و همچنین حرکات دست و پا با میزان احساسات زاﺋران پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در بُعد کلامی، انگیزه های تشرف به حرم هم مادی است و هم معنوی اما انگیزه های معنوی و روحی مخصوصا کسب آرامش روحی و ثواب و شفاعت مهم تر و مشهودتر است. در حرم مطهر علاوه بر فضای حسی و معنوی حاصل از دعا و اذان و نماز، سایر مولفه های محیطی مانند رایحه خوش در همه حرم، چراغانی و معماری حرم نیز در ایجاد حس آرامش و امنیت زائران دخیل است. در میان رفتارهای غیرکلامی زاﺋﺮان، حرکات دست بیشترین سهم را در تبیین ادراک احساسی دارد.
تبدیل حملی به شرطی نزد منطق دانان سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
107-145
حوزههای تخصصی:
در مقاله دیگری نشان داده ام که ابن سینا گزاره های حملی را «متفاوت» و «نااین همان» اما «هم ارز» با گزاره های شرطی می داند. مسئله این مقاله آن است که منطق دانان مسلمان پس از ابن سینا درباره اینکه گزاره های حملی و شرطی «این همان» هستند یا صرفا «هم ارز»، چه نظراتی داده اند. با بررسی آثار بسیاری از منطق دانان پیرو ابن سینا، این نتایج به دست آمد: (1) سهروردی، فخر رازی، خواجه نصیر و قطب الدین رازی بر خلاف نظر ابن سینا به «این همانی» حملی و شرطی گرویدند؛ (2) خونجی، سمرقندی، میرداماد و ملاصدرا با رد نظریه «این همانی» از نظریه «هم ارزی» ابن سینا دفاع کردند؛ (3) در کنار این مباحث منطقی، ادیبانی مانند سکاکی، و به پیروی از اوتفتازانی، تقریر جدیدی از نظریه «این همانی» میان حملی و شرطی ارائه کردند و مقدم شرطی را بخشی از محمولِ تالی و قیدی از قیود آن دانستند.
نقشِ ایمان در معنای زندگی نزد استاد جوادی آملی و سورن کرکگارد(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۶
5 - 32
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی دیدگاه های جوادی آملی و سورن کرکگارد در مورد ایمان و معنای زندگی می پردازد. ایمان به عنوان یکی از بنیادی ترین مفاهیم در زندگی انسان ها مورد توجه هر دو متفکر قرار دارد و این مقاله درصدد است تا ببیند چگونه هر یک از آنان به موضوع ایمان و نقش آن در معنا بخشی به زندگی انسان می نگرند.هدف این تحقیق تحلیل تفاوت های بنیادی در رویکردهای این دو متفکر به ایمان و چگونگی تأثیر آن بر معنای زندگی است. این مطالعه تلاش دارد تا از طریق مقایسه این دو دیدگاه، به درک عمیق تری از ارتباط میان ایمان، عقل و معنای زندگی دست یابد. ضرورت این مقاله در فراهم آوری چارچوبی برای شناخت اساسی تری از ایمان به عنوان یک تجربه انسانی و پرمعنا و همچنین درک چالش های موجود در برابر پوچی و بی معنایی است. در دنیای مدرن، نیاز به شفاف سازی معنای زندگی و الگوهای صحیح ایمان بیش از هر زمان دیگری احساس می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که جوادی آملی بر سلامت و درستی ایمان تأکید دارد و آن را با عقل و استدلال پیوند می زند، در حالی که کرکگارد ایمان را به عنوان انتخابی مستقل و غیرعقلانی ارائه می دهد. هر دو دیدگاه به طور کل به ضرورت وجود ایمان در پیدا کردن معنای زندگی تأکید دارند، اما مسیرهای متفاوتی را برای تحقق این هدف پیشنهاد می کنند.
اعتبار معرفت شناختی ظن و تاثیر آن در تحول علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۶
61 - 90
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث عمده در علم اصول بحث ظنونی مانند خبر واحد، حجیت ظواهر و...است. عمده مباحث مطرح شده در حجیت ظن با رویکرد اصولی مطرح شده و ارزش معرفت شناسانه آن کمتر مورد توجه بوده است. مسئله اصلی این مقاله تحلیل این موضوع است. این مقاله که با روش توصیفی-تحلیلی نگاشته شده، به بیان دیدگاه اصولیون در زمینه حجیت ظنون پرداخته و پس از آن تلاش می کند راهی برای تبیین واقع نمایی ظنون بیابد که با توجه به دیدگاه برگزیده این نوشتار، اثبات می شود که این ظنون کاشفیت و واقع نمایی دارند و اعتبار امارات عقلایى، ازجمله خبرهاى واحد، امرى بیرون از ذات آن ها نیست و آن ها به جعل حجیت نیاز ندارند. اثبات واقع نمایی ظنون علاوه بر آن که مسیر جدیدی در تبیین حجیت ظن می گشاید، در علوم توصیفی غیرفقهی به ویژه علوم انسانی نیز فواید پرشمار دارد. به ویژه آن که می توان از این روش در سه حوزه «انسان موجود»، «انسان مطلوب» و «روش تحول از وضع موجود به وضع مطلوب» بهره جست.
تحلیل و بررسی تفسیر میرداماد از روایات «معرفة الله بالله»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
111 - 126
حوزههای تخصصی:
میرداماد، در شرح روایت «اعْرِفُوا اللهَ بِاللهِ...»، دو تفسیر ذکر کرده است؛ حاصل تفسیر اول این است که اگر معرفت خدا با وساطت ممکنات و استشهاد به ماسوی الله حاصل شود، «معرفهالله بالله» نیست؛ اما اگر معرفتی حاصل از توجه به طبیعت وجود باشد و از طبیعت وجود، وصول به معرفت حق تعالی محقق گردد، در این صورت «معرفهالله بالله» حاصل شده است. او در تفسیر دوم، این نوع معرفت را به شناخت خدا به واسطه جمیع صفات کمالی که عین ذات حق هستند و زائد بر ذات نیستند، توضیح می دهد؛ اما این دو تفسیر، علاوه بر ناسازگاری با مبنای اصالت ماهیت ایشان، با محتوا و سیاق این روایت و روایات دیگری که با این مضمون ذکر شده است نیز هم خوانی ندارد. این نوشتار در صدد است تا با روش تحلیلی-توصیفی به تحلیل و بررسی دیدگاه ایشان در این زمینه بپردازد. آنچه پرداختن به این مسأله را مهم می کند اینست که اولاً دیدگاه ایشان با این تفصیل در جای دیگری ذکر نشده و ثانیاً این بررسی، جایگاه فلسفه را در تبیین و تفسیر متون دینی روشن تر می کند.