فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
الهیات سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
5 - 36
حوزههای تخصصی:
نویسنده، مقاله را با این مقدمه شروع می کند که فرد مسیحی در دوره قرون وسطی معنای زندگی را می دانست. از نظر او خدا جهان را بر اساس طرح عظیمی خلق کرده و در این طرح نقش اصلی بر عهده انسان است. اما در دوره جدید جهان بینی علمی به تدریج مقبولیت عام تری یافت و درستی جهان بینی مسیحی مورد تردید قرار گرفت. در جهان بینی علمی، امور جهان بدون فرض خالق فراطبیعی تبیین بهتری پیدا کردند ولی برخی نتیجه گرفتند که در این جهان بینی زندگی بدون هدف و معنا است. در بخش اول مقاله با عنوان «تبیین جهان» گفته می شود که یک راه برای برون رفت از این نتیجه گیری بدبینانه این است که بپذیریم علم و دین ناسازگار نیستند بلکه مکمل هم هستند و برای این منظور باید قبول کنیم که علم، برخلاف دین، فقط تبیین های موقتی و جزیی ارائه می دهد. نویسنده این نظر را نمی پذیرد و معتقد است که چنین نظری به دو دلیل مطرح شده است: 1. فهم نادرست از تفاوت میان تبیین های غایی و علّی 2. این باور نادرست که تبیین های علمی متضمن تسلسل نامتناهیِ باطل هستند. بنابراین نتیجه می گیرد که تبیین های علمی، واقعی و کامل هستند.
سازگاری آموزه وحدت شخصی وجود با تحقق کثرات، از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انتقادات اساسی بر وحدت شخصی وجود این است که قبول این نظریه، یا افتادن در دام سفسطه است، یا قبول تناقض. این پژوهش در صدد این است که از رهگذر تبیین موجودیتِ بالعرض کثرات، به اشکال مذکور که توسط برخی صاحب نظران معاصر، مطرح شده است پاسخ گوید. براین اساس، رهیافت پژوهش حاضر در دو گام بیان شده است: در گام اول، خوانشی دیگر از آموزه وحدت شخصی وجود در فرایند فهم و تفکیک مجاز عقلی از مجاز اعتباری به دست داده ایم و در گام دوم، از رهگذر تحلیل انواع حیثیات، به مسئله وحدت وجود بازگشته و فرضیه اساسیِ خود را بیان نموده ایم که عبارت است از موجودیتِ واقعی (نه بالذاتِ) کثرات به حیثیت تقییدی شأنی؛ به صورتی که واقعاً به نحو بالعرض، کثرات واجد نفس الامر بوده و به هیچ وجه این گونه نیست که معدوم محض یا هیچ و پوچ باشند. چرا که فرایند تحقق واقعی به دو صورت رخ می دهد: صورت اول: تحقق واقعیِ بالذات و اصیل؛ صورت دوم تحقق واقعیِ بالعرض و المجاز. البته باید دقت داشت که صورت دوم امری صرفاً زبانی نیست تا در اعتبارات بشری فانی باشد بلکه امریست متحقق اما نه به صورتی که بالذات باشد یا مقابل وجود باشد، بلکه شأنی از شئون همان موجود بالذات مطلق واحد می باشد. همچنین، این تحقق مذکور، هیچ تنافی با وحدت وجود ندارد، چون کماکان وجود، واحد است و آنچه متکثر است شئون می باشد؛ شئون امری غیر از وجود است که بالعرض موجود بوده و عین ربط به وجود واحد متعال است و این تکثر چون نه مقابل وجود است که عدم باشد، و نه وجود است که وحدت وجود را نفی کند، پس تنافی با وحدت شخصیه وجود نیز نخواهد داشت. با این رهیافت، به نظر می رسد اشکال مذکور مرتفع شده و بلکه تبیین معقول این نظریه از همین مسیر میسور است.
Cognitive Science and Philosophy of Religion: Embracing the Human Perspective(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The Cognitive Science of Religion (CSR) is a relatively young field that explores the intersection between science and religion. Some argue that CSR, by employing purely explanatory methods and presupposing methodological naturalism, has secularized and materialized religion. Others believe that explanatory methods are not the sole approach in CSR, and the use of other methods is permissible. This article aims to show how CSR has influenced the entire realm of philosophy of religion and the nature of this impact. It examines various perspectives on the extent of CSR’s influence on the philosophy of religion, particularly analyzing its effect on the proofs of natural theology. The second part demonstrates that contrary to the dominant literature, the impact of CSR can extend beyond merely strengthening or weakening theological arguments and can be used to argue for the reform of religious beliefs. This argument is pursued from four different perspectives: first, the concept of God, arguing that weakening classic proofs does not imply weakening belief in God; second, the methodology of studying religion, advocating for methodological pluralism; third, the topic of revelation and the role of humans in religion, suggesting that a behavioral shift desirable in economics is also preferable in the study of religion; and fourth, the issue of religious pluralism and interfaith relations, arguing against the exclusivity produced by textualism and foundationalism in epistemology.
بازخوانی انتقادی دیدگاه ابن حزم در مسئله ی علیت فاعلی خداوند بر اساس مبانی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
85 - 108
حوزههای تخصصی:
ابن حزم متکلم سرشناسی است که توجه امروزه اندیشمندان مسلمان در جهان عرب به دیدگاه های او، بازخوانی تحلیلی دیدگاه های وی را ضروری می کند. او خداوند را علت عالم نمی داند، زیرا از طرفی معتقد است که اسمای الهی توقیفی است و از طرف دیگر علیت خداوند را مستلزم امور محالی از قبیل سلب اراده از خداوند، محدودیت قدرت و فعل الهی، منفعل بودن حق تعالی، ازلی بودن عالم و وجود بالقوه عالم در ذات خداوند می داند. ابن حزم غالب آرای خود در این مسئله را در انتقادات خویش بر کندی – بدون اینکه شخص کندی موضوعیت داشته باشد - ابراز می کند و ضمن تکفیر وی، اصل علیت را از خداوند نفی می کند. در مقابل، ملاصدرا – که بر اساس مبانی او دیدگاه ابن حزم مورد نقد قرار می گیرد - نه تنها اسمای الهی را توقیفی نمی داند، بلکه هر صفت کمالی و وجودی را بعد از اسقاط اضافات برای حق تعالی اثبات می کند. مبانی فکری ملاصدرا دیدگاه های ابن حزم را کاملاً انکار می کند و علیت را موجب سلب اراده از خداوند یا محدودیت قدرت او نمی داند. انفعال علت از معلول تنها در عالم مادی و آن هم از جهتی غیر از جهت اثرگذاری علت معقول است. این مقاله در جمع آوری مطالب به شیوه ی اسنادی و در پردازش داده ها از شیوه ی توصیفی و با تحلیل منطقی و عقلانی آن ها به نگارش درآمده است.
تحلیل زبان شناختی گفتمان زائران حرم امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
197 - 222
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تحلیل زبان شناسی گفتمان زائران حرم امام رضا g است. لذا گفتمان زیارت در حرم مطهر از دو بُعد کلامی و غیرکلامی بررسی می شود. در بُعد کلامی از طریق مصاحبه با زائران، داده ها جمع آوری و تحلیل می شود و در بُعد غیرکلامی از طریق مشاهده تلاش می شود عملکرد زبان بدن برای درک مفاهیم احساسی زائر بررسی و مشخص شود که از میان حرکات و رفتارهای بدنی کدام اندام بیشترین کاربرد را در طول زیارت و انجام مناسک دارد. داده های این پژوهش با روش مشاهده (همراه یا بدون مشارکت) و مصاحبه با 20 زائر ایرانی شیعه یا اهل تسنن در بازه سنی20 تا 60 سال که در تابستان1400 به زیارت حرم امام رضا (ع) آمده بودند، جمع آوری شده است. روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس بوده است. در این تحقیق، ابتدا داده های کلامی تحلیل و سپس به بررسی رابطه بین اشارات غیرکلامی سر شامل حرکات ابرو، چشم و لب و همچنین حرکات دست و پا با میزان احساسات زاﺋران پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در بُعد کلامی، انگیزه های تشرف به حرم هم مادی است و هم معنوی اما انگیزه های معنوی و روحی مخصوصا کسب آرامش روحی و ثواب و شفاعت مهم تر و مشهودتر است. در حرم مطهر علاوه بر فضای حسی و معنوی حاصل از دعا و اذان و نماز، سایر مولفه های محیطی مانند رایحه خوش در همه حرم، چراغانی و معماری حرم نیز در ایجاد حس آرامش و امنیت زائران دخیل است. در میان رفتارهای غیرکلامی زاﺋﺮان، حرکات دست بیشترین سهم را در تبیین ادراک احساسی دارد.
ماهیت «تحول اجتماعی» در الهیات اجتماعی آیت الله خامنه ای(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
112 - 128
حوزههای تخصصی:
آیت الله خامنه ای در طرح کلی از اسلام درصدد صورت بندی ویژه ای از «الهیات اجتماعی» است تا به واسطه ی آن امکان حضور فعال و سازنده ی دین در مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی فراهم شود. یکی از مهم ترین مفاهیم مرکزی در طرح واره ی الهیات اجتماعی ایشان، «تحول اجتماعی» است که براساس آن، سایر موضوعات مختلف انسانی و پدیده های اجتماعی تبیین می شود. بدین جهت، پرسش این تحقیق این است که«تحول اجتماعی» در الهیات اجتماعی آیت الله خامنه ای از چه ماهیتی برخوردار است. با استفاده از روش مطالعات کتابخانه ای و روش تحلیل مضمون آثار مکتوب و بیانات ایشان، یافته های تحقیق از این قرار است: تحول در نگرش آیت الله خامنه ای«صیرورت دائم» و «حرکت جوهری» انسان و جامعه است. تحول اجتماعی، یک سنت قطعی است و گریزی آن نیست و دارای ابعاد ثابت و متغیری است. از آن جاکه جوهر و بنیاد جامعه«فرهنگ» است بنیان تحول اجتماعی بر تغییرات فرهنگی استوار است. از این منظر فرهنگ محکوم به تحول است؛ اگر از پویایی لازم و قدرت مقاومت در برابر تهاجمات فرهنگی بیگانه ها برخوردار باشد تعالی و تداوم خواهد داشت و الا محکوم به ارتجاع و انحطاط است.
بررسی نظریه ی نجات از دیدگاه ابن تیمیه و استاد مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸
233 - 262
حوزههای تخصصی:
یکی از محوری ترین مباحثی که در طول تاریخ و در میان ادیان و فرقه های کلامی مطرح بوده، مسئله آموزه «نجات» و طرح این پرسش است که آیا پیروان ادیان و مذاهب دیگر، اهل نجات هستند یا خیر؟ در سنت غربی، قائلین به این نظریه را با جرح وتعدیل می توان در سه گروه انحصارگرایان، شمول گرایان و کثرت گرایان قرار داد، موضوعی که در ادبیات کلام اسلامی به آن اشاره ای نشده و اگر استفاده می شود، صرفاً وام گیری واژه از سنت غربی است. مقاله حاضر آراء دو متفکر تأثیرگذار پیرامون پرسش چگونگی نجات پیروان سایر ادیان و مذاهب را مورد واکاوی قرار داده است. از سویی آراء ابن تیمیه، تأثیر به سزایی در تشکیل منظومه فکری اهل سنت وهابی کنونی دارد را بررسی نموده و از جانب دیگر، نظرات استاد مطهری، فیلسوف و متکلم شیعه را رصد نموده و موردبررسی و مقایسه قرارداده است. روش پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی و تطبیقی بوده و احصا مطالب از طریق واکاوی آثار آن دو صورت گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که ابن تیمیه نگاهی «ظاهرگرایانه» به آیات و روایات داشته و بر اساس این نگرش، تنها قوم سلف و پیروان آنان (اهل حدیث) را اهل نجات می داند و سایر مسلمانان و به صورت خاص شیعیان را اهل بدعت نامیده و از اهل نجات نمی داند؛ اما استاد مطهری با تأکید بر آموزه های قرآن و روایات معصومین، مردم را به لحاظ سرنوشت به گروه های مختلفی تقسیم می کند. ایشان درجات گوناگونی را برای نجات انسان ها در نظر می گیرد. او میان مسلمان منطقه ای و مسلمان واقعی، کافر معاند و کافر غیر معاند، کافر قاصر و کافر مقصّر و همچنین انسان دارای عمل نیک و فاقد عمل نیک تمایز قائل می شود. استاد مطهری جاهلان قاصر، مستضعفین فکری و کسانی که بر اساس فطرت الهی خود عمل می کنند و دارای عمل صالح هستند را اهل نجات می داند. با توجه به یافته های این پژوهش به نظر می رسد، ابن تیمه نجات را منحصر در قوم سلف و پیروان آن دانسته، حال آنکه استاد مطهری دایره نجات را وسیع تر در نظرگرفته به گونه ای که می تواند شامل پیروان سایر مذاهب و ادیان دیگر، به شرط داشتن شرایط بشود.
«آزادی» به مثابه مسئله ای فلسفی و الهیاتی در اندیشه مری دیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
111 - 128
حوزههای تخصصی:
مری دیلی الهی دان و فیلسوف قرن بیستم است که در آخرین تطور اندیشه ای خود، به نحو رادیکال الهیات مسیحی و نظام های مبتنی بر آن را محدودکننده زنان و مشروعیت بخش به سلطه مردان قلمداد کرده است. او معتقد است که این الهیات در آموزه ها، نمادها و نهاد خود یعنی کلیسا، سلسله مراتبی عمل کرده و با تبدیل زنان به دیگری، آنها و تجربیات و آگاهی هایشان را انکار و منحرف نموده است. خدای پدر، مسیح، هبوط، کلیسا و اخلاق مذکرمحور، اموری هستند که دیلی به مثابه پایه های جنسیت نگری الهیات از آنها عبور می کند. او خدا را از مقوله فعل می داند و آن را «هست-ن» نام می گذارد و به جای ایده تجسد مردانه از خدا، «ظهور ثانی»، یعنی شهود پویای وجود را به عنوان طریق ارتباط خدا با موجودات بیان کرده، «هبوط» را به جای خروج از تعالی، به معنای ورود به آن قلمداد می کند. فضای جدید از منظر او، کیهان خواهری است که از طریق «زن -شدن» محقق می شود. زن-شدن عبارت از تحقق هستا-یی زنان از طریق مشارکت با هست-ن است و دارای دو لبه فردیت و مشارکت است. وجه جمعی زن-شدن یا همان خواهری به دلیل شمول دایره هست-ن است که در نتیجه آن، موجودات متناهی با امری مشارکت فعال دارند که همگی در آن شریک اند و این سبب تحقق مشارکت جمعی هستی شناسانه کیهانی می شود. انقلاب زنان، اختصاصی به زنان ندارد؛ زیرا به دنبال دوجنسیتی شدن انسان و عبور از دوگانه های جنسیتی است، اما این زنان اند که با شهود وجود، آن را آغاز کرده، این بصیرت را به نحوی دریافت می کنند که به دیگران نیز سرایت می دهند. ازآنجاکه زنان بیگانگانِ همیشگی نظام الهیاتی بوده اند، نسبت به مردانی که تحت این ظلم نبوده اند، شرایط متفاوتی دارند و براین اساس، «برابری» راهکار کافی برای سفر به سوی دوجنسیتی شدن نیست. پرتکرارترین واژه در ادبیات دیلی، «آزادی» است. از نظر او، آزادی امری سیاسی، جنسی یا اجتماعی صرف نیست. او آزادی را به معنای انسان شدن و مشارکت در وجود و آن را در ارتباط با غایت و سعادت مطرح می کند. براین اساس، آزادی در نگاه او مسئله ای فلسفی و الهیاتی است.
بررسی نسبت عقل فعال و قوای ادراکی نبی از نگاه فارابی وابن سینا و مقایسه آن با ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی نظرات سه فیلسوف برجسته اسلامی، فارابی و ابن سینا و ملاصدرا درباره نسبت عقل فعال و قوای ادراکی نبوی می پردازد. فارابی عقل فعال را به عنوان منبع اصلی الهام و وحی نبوی معرفی می کند. او باور دارد که عقل فعال با افاضه ی معرفت و هدایت به سوی قوای ادراکی نبی، امکان دریافت وحی را برای او فراهم می سازد و به عنوان واسطه ای بین عالم عقلانی و عالم مادی، نقش کلیدی در فرآیند نبوت ایفا می کند.در مقابل، ابن سینا همچنین به اهمیت عقل فعال در فرآیند نبوت تأکید دارد، اما به توانمندی های ذاتی نبی و تقویت قوای ادراکی او نیز توجه می کند. وی معتقد است که نبی با تزکیه نفس و تقویت قوای ادراکی، به مرتبه ای از شناخت و آگاهی می رسد که مستقیماً از عقل فعال بهره مند شود و از طریق قوای ادراکی قوی و تزکیه ی نفس به مرحله ای از کمال می رسد که قادر به دریافت مستقیم حقایق الهی می شود.این مقاله همچنین به تأثیر این تعامل بر فرآیند دریافت و تفسیر وحی توسط نبی پرداخته و نشان می دهد که چگونه دیدگاه های فارابی و ابن سینا و همچنین ملاصدرا می تواند به فهم عمیق تر و جامع تری از فرآیند نبوت و وحی منجر شود.در پایان، اشاره به دیدگاه ملاصدرا نیز نمایانگر توسعه و تعمیق نظریات فلسفی اسلامی در زمینه نبوت و ادراکات نبوی است، که با افزودن ابعاد وجودی به این بحث، دیدگاهی جامع تر ارائه می دهد. ملاصدرا معتقد است که نبی از طریق تصفیه نفس و مراتب وجودی به عقل فعال و معرفت الهی دست می یابد، که این مسئله نیز نشان از توسعه و تعمیق نظریات در طول زمان دارد.این چکیده به بررسی موضوع اصلی، تفاوت ها و شباهت های دیدگاه های فارابی و ابن سینا و ملاصدرا و نیز تأثیر این تفاوت ها بر فهم مفاهیم نبوت و ادراکات نبوی توسط فیلسوفان اسلامی می پردازد
بررسی آراء و پاسخ های گوناگون در مواجهه با جبری نما بودن احادیث طینت
منبع:
کلام اهل بیت سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
39 - 59
حوزههای تخصصی:
در مواجهه با غبار جبری مآبانه بودنِ احادیث طینت، ایده هایی ارائه شده از یک سو با ارجاع علم آن به ائمه و یا حمل بر تقیه، از اندیشیدن و واکاوی در آنها ممانعت به عمل آورده اند. از سوی دیگر با اثبات ناپذیری چنین رویدادهای، خواستگاه آن را کنایاتی از علم عینی الهی و یا تبلور خارجی آن پنداشته اند. در حالی که واقعی بودن این موطن در روایات طینت امری مسلّم است که با احتیاط خطای در فهم و یا تقیه و یا تأویل نمی توان از ظاهر آشکار آن عبور کرد. اما پاسخ هایی که به شبهه ی جبری نما بودن این احادیث می توان داد، اینگونه است: «اختلاف طینت ها به آزمون ها و انتخابات ارواح مربوط است». «تفاوت طینت ها تنها اقتضائاتی را در سرنوشت انسان به بار می آورد». «در اخبار طینت به روشنی وجود اختیار در تعیین سرنوشت طینت ها مفروض و مسلم است». «طرح مسأله ی بدا در میان این نقل ها حاکی از واقعی بودن آزمون ها و حقیقی بودن احتمال تبدیل نوع طینت هاست». بدین ترتیب از ظرفیت های درونی روایات اهل بیت علیهم السلام به همراه لوازم عقلی عباراتِ این آموزه، می توان وجود اراده ی انسان در رویدادهای پیشینی مادی آفرینش را امری مسلّم دانست و به آن معتقد شد.
لزوم کسب علم اجتهادی یا کفایت علم تقلیدی در عقاید از منظر مذاهب کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
109 - 138
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم و حیاتی بشر که در دیدگاه و عمل او تأثیرگذار بوده و وی را مکلف به فراگیری آن می نماید، مسائل مربوط به ضرورت شناخت معارف اعتقادی(اصول دین) است. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی و داده پردازی توصیفی انتقادی، با مراجعه به آرای کلامی مذاهب، به دنبال روش شناخت معارف اعتقادی از طریق پاسخ یابی به این پرسش است که آیا انسان مکلف به شناخت اجتهادی و تحقیقی است یا اینکه با تقلید هم تکلیف از او ساقط می شود؟ در این مسئله حداقل سه نظریه مشاهده می شود؛ عدم کفایت تقلید، جواز تقلید و نظریه تفصیل. تفسیر اول ناظر به مکلف بوده و انسان مستعد را از غیر مستعد تفکیک می کند و تحقیق را مربوط به افراد مستعد می داند و تفسیر دوم، ناظر به متعلق تکلیف است؛ به این معنی که اگر متعلق تکلیف توحید و عدل باشد، تحقیق ضروری است و گرنه تقلید جایز است. به نظر می رسد با توجه به اینکه نظریه تفصیل بدون دلیل است، با تبیین صحیح از مسئله می توان گفت هر کدام از تحقیق و تقلید دارای جایگاه هستند و این گونه نیست که تحقیق و اجتهاد مقدور همه باشد و همچنین این گونه نیست تقلید مطلقاً مذموم باشد و در برخی موارد تقلید مقدمه تحقیق و اجتهاد است.
بررسی تحلیلی نقش ادراکات اعتباری در فرایند عمل از منظر علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
137 - 155
حوزههای تخصصی:
مشهور فلاسفه مسلمان، صدور فعل اختیاری انسان را فرایندی چندمرحله ای دانسته و هر مرحله را یک «مبدأ» می نامند. این مراحل اجمالاً عبارت اند از: مبدأ علمی، مبدأ شوقی، مبدأ عملی. علامه طباطبایی (ره) معتقد است که صدور فعل اختیاری به صرف این مبادی ضروری نمی شود، بلکه نوع خاصی از ادراک و اذعان لازم است تا صدور فعل از انسان ضرورت یابد. ایشان نام این سنخ از ادراکات را «ادراکات اعتباری»، «آراء اعتباری»، یا «علوم عملی» نهاده اند. این مقاله، به هدف پاسخ به این سؤال که از نظر علامه (ره)، ادراک اعتباری دقیقاً در چه مرحله ای از فرایند عمل قرار داشته و چه نسبتی با صدور فعل اختیاری دارد، با روش تحلیلی-توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای سامان یافته است. در راستای تحلیل جانمایی دقیق ادراک اعتباری در مبادی عمل از نظر ایشان، یافته های پژوهش نشان می دهد برخی از عبارات علامه (ره) چنین دلالت می کند که ایشان ادراک اعتباری را مؤخر از مبدأ شوقی و به نحوی متأثر از آن می داند، درحالی که از برخی عبارات دیگر می توان برداشت کرد که ادراک اعتباری، جزء اخیر مبدأ علمی و مقدم بر مبدأ شوقی است.
نقد و بررسی نظریه های معرفت در مکتب فلسفی سانکهیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
121 - 137
حوزههای تخصصی:
مکتب فلسفی سانکهیه به عنوان یکی از قدیمی ترین نظام های فلسفی هند از مکاتبی است که تقریری نظام مند از نظریه های معرفت به دست داده است. در فلسفه سانکهیه معرفت یا پرامه همان دانش معتبر است که عبارت است از: شناخت قطعی درباره یک شیء از راه تصرف بودهی که آگاهی پوروشه در آن انعکاس می یابد. در فلسفه سانکهیه معرفت بر دو نوع است: 1. معرفت درست؛ 2. معرفت نادرست. در تفکر سانکهیه در بحث از نظریه های معرفت، یکی از رویکرد های موجود، نظریه ی معرفت انعکاسی است که از سوی متفکران مکتب سانکهیه، یعنی واچسپتی میشره و ویجنانه بهیکشو به دو صورت تفسیر شده است. نظریه ی دیگر، نظریه ی معرفت فضیلت است. در فلسفه سانکهیه، نظریه ی معرفت فضیلت به مجموعه ای از نظریه های معرفت شناختی اطلاق می شود که به جای توجه به باور، به صاحب باور نظر دارد. یافته های تحقیق نشان می دهد که فلسفه سانکهیه در باب معرفت، نظریه های مهمی عرضه کرده است و در نوع خود از اعتبار معرفت شناختی برخوردار است. ابتکار اصلی فلسفه سانکهیه، طرح نظریه ی معرفت فضیلت است که درواقع، چرخشی بنیادین از تمرکز به تحلیل ماهیت معرفت به سوی صاحب معرفت است.
بررسی و نقد راه حل عدمی انگاری ماهیت شرور در دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۴
75 - 98
حوزههای تخصصی:
مسئله شر یکی از مهم ترین چالش های فلسفی- کلامی در همه آیین های آسمانی مانند اسلام و مسیحیت به شمار می آید. اندیشمندان بسیاری با رویکردهای مختلف به تحلیل و بررسى آن پرداخته اند. برخی، شرور عالم را متناقض با وجود و صفات الهی می دانند و عده اى ناسازگارى شرور با مبانی الهیات را نمی پذیرند و درصدد پاسخگویی به ملحدان برمی آیند. این مسئله کهن، در دو قرن اخیر به یکی از جنجالی ترین مباحث کلام جدید و فلسفه دین تبدیل شده است. از نظر استاد جوادی بحث شرور ازآن جهت دارای اهمیت ویژگی است که عدم درک صحیح و انطباق آن با مبانی اعتقادی مانند توحید افعالی، عدل الهی، حکمت الهی و نظام احسن، ناسازگار است و بسیاری از باورهای ملحدانه و انحرافی مانند اعتقاد به دو مبدأ داشتن جهان، برخاسته از تحلیل نادرست مسئله شرور می باشد. استاد جوادی آملی با ارائه چند راه حل سعی در پاسخگویی به معضل ناسازگاری شرور و مبانی الهیات اسلامی برآمده است. نیستی انگاری شر از مهم ترین راهکارهای آقای جوادی آملی می باشد. مسئله اصلی این تحقیق، بررسی و نقد اندیشه استاد جوادی در حوزه عدمی انگاری ماهیت شرور می باشد. به باور استاد خیر مساوی بلکه مساوق وجود بوده و به همین دلیل صدور شر از مصدر خیر و وجود محال است. روش تحقیق، گردآوری داده ها، مطالعات کتابخانه ای، تحلیل انتقادی مطالب بر اساس منابع موجود در آثار استاد جوادی آملی می باشد
نقش بدن در شکل گیری عمل(با تأکید بر دیدگاه ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث فلسفی از کنش انسانی از مباحث مهم فلسفی معاصر است. در این موضوع مسائل مختلفی مطرح می شود. یکی از مسائلی که در فلسفه عمل با وجود اهمیت آن مورد غفلت واقع شده، مسئله نسبت عمل با بدن است. این پژوهش در صدد تبیین فلسفی نسبت بدن و عمل و انحا تاثیر بدن در شکل گیری عمل است. در فلسفه اسلامی مسئله عمل به صورت پراکنده در قالب مباحث مختلفی مطرح شده است. در این رویکرد عقل عملی مبدا شکل گیری عمل است. این عقل با بدن ارتباط دارد و دارای قوایی در بدن است و عمل از طریق آن در بدن انجام می شود. عمل دارای دو قوس صعود و نزول است. قوس صعود عمل ابتدا از طریق حواس با طی مراحل میانی در نهایت به عقل نظری منتهی می شود. قوس نزول از مبادی بعید تا مبدا قریب شکل گیری عمل را شامل می شود و در نهایت عمل از طریق قوه فاعله با به حرکت درآوردن اعضا بدنی انجام می شود. نقطه اتصال عمل در مرحله صعود و نزول عمل؛ بدن است. این مربوط به مراتب طولی عمل است. عمل در سیر عرضی آن، در پرتو آموزه هایی مانند حرکت جوهری نفس، اتحاد نفس و بدن و مسئله مرگ در حکمت متعالیه تفسیر دیگری به خود می گیرد. بدن به انحاء مختلفی در شکل گیری عمل موثر است: برخی از این موارد عبارتند از: تدارک مبادی عمل، نقش ابزاری بدن در تحقق عمل، ملکه شدن عمل به واسطه تکرار اعمال بدنی، تحقق کمالات به واسطه بدن، اقتضا بدن برای شکل گیری عمل خاص، نقش بدن در انصراف از عمل و اشتغال به عمل، اختلال در فرآیند عمل. بر این اساس بدن نقش مهمی در شکل گیری عمل دارد.
روش شناسی سلفیه در برخورد با مسائل اعتقادی با تمرکز بر دیدگاه ابن تیمیه
منبع:
آموزه های نوین کلامی دوره ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
111 - 135
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که سلفیه امروزه به آن می پردازند، مسئله روش شناسی در برخورد با مسائل اعتقادی است. در واقع، آنان با ابداع چنین روشی کوشیده اند برای مشروعیت بخشیدن به عقاید خود، مسئله مخالفت با سلف را مطرح نمایند تا بدین وسیله عقاید خود را به دیگر مسلمانان تحمیل نموده و تنها خود را میدان دار اندیشه و تفکر اسلامی معرفی کنند. ازاین رو شناخت روش و مبانی آنان در مسائل اعتقادی برای روشن ساختن ابعاد تفکرات این فرقه، ضروری است. این جریان فکری معتقد است عقل در فهم معارف، شایسته نبوده و بنابراین باید به نقل مراجعه نمود. در باور آنان، فهم سلف صالح از همه فهم ها برتر بوده و به واقعیت نزدیک تر است. نویسندگان می کوشند در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، روش سلفیه در برخورد با مسائل اعتقادی را بیان نمایند. در پایان این نتیجه به دست آمد که سلفیه برای تبیین مسائل اعتقادی، روش هایی را اتخاذ نمودند که مهم ترین آن به این شرح است: در شناخت معارف، فقط نقل را قبول دارند؛ برای علوم عقلی جایگاهی قائل نبوده و توجه تام به فهم سلف دارند؛ در معناشناسی تأویل در آیات و روایات را به شدت انکار می کنند. روش سلفیه در برخورد با مسائل اعتقادی، پیامدهایی تلخی به همراه دارد؛ نظیر ارزش ستیزی از علوم عقلی، نوعی انحصارگرایی و مطلق گرایی در فهم سلف صالح، پذیرش تشبیه و تجسیم در آیات و روایات.
بررسی مؤلفه های کلامی و فلسفی آفرینش و صدور از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
57 - 72
حوزههای تخصصی:
تبیین نحوه آفرینش و صدور کثرت از مبدأ هستی و رابطه کثرت و وحدت، از دغدغه های متکلمان و نیز یکی از چالشی ترین مباحث میان مکاتب فلسفی مشاء، اشراق، و حکمت متعالیه است و هر مکتبی تفسیر و تبیین متفاوتی از آن ارائه کرده است. همه این مکاتب در پذیرش و باور اصل واقعیت و وجود با یکدیگر هم داستان اند، اما در نحوه صدور کثرت و نسبت آن با نظریه دینی آفرینش، اختلاف نظرهایی وجود دارد. پرسش اصلی این تحقیق این است که مؤلفه های کلامی و فلسفی آفرینش از دیدگاه ابن سینا چیست و نظریه صدور کثرت از وحدت فلسفی چه نسبتی با نظریه دینی آفرینش در دیدگاه ابن سینا دارد؟ این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی سامان یافته، ترسیم تلاش های ابن سینا در تبیین صحیح آفرینش و نظام صدور و ارائه جهان شناسی برآمده از دیدگاه وی را هدف قرار داده و بر این فرض استوار است که آفرینش و صدور در اندیشه ابن سینا، برخاسته از مبانی نظام فلسفی مشاء است، در عین حال صبغه کلامی گرفته و متأثر از آموزه های دینی در باب خلقت است و از این جهت، متمایز از دیدگاه ارسطو و افلوطین است. ابن سینا ارتباط حقایق عینی و وجودی با حضرت حق تعالی را با کلیدواژه های صفات الهی و علیت تبیین کرده است. او با قائل بودن به اصل آفرینش بر اساس صفات الهی و اصل علیت و بر پایه قاعده الواحد، صادر اول را عقل اول و مجرای کثرات می داند و خصوصیات کلامی خلقت، مانند فاعل بودن و مختار بودن علت، را در این صدور و آفرینش داخل می داند.
قاعده «کل شیء فی کل شیء» در عرفان ابن عربی، داستان دقوقی مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
129 - 155
حوزههای تخصصی:
داستانِ دقوقی تبیینِ تمثیلیِ قاعده «کل شیء» و بلکه ذکرِ وحدتِ وجود به لحن و سیاقِ اختصاصیِ عرفانِ مولوی است؛ بی آن که لازم باشد او را وحدتِ وجودیِ عرفان نظری بدانیم. نسبتِ داستانِ دقوقی به مثنوی، نسبتِ قاعده ی «کل شیء» به عرفانِ ابن عربی است که هر کس به مدلول و معنای آن ها توجه نداشته باشد نتوانسته است جان مایه ی عرفان نظری و نیز مثنوی معنوی را دریابد. مقاله ی حاضر معتقد است علی رغم تفاوت های زیادی که میانِ عرفان ابن عربی و عرفان مولوی وجود دارد اما توحیدِ حق تعالی اساسی ترین مفهومی است که هر دو مکتب حول آن شکل گرفته اند.مهم ترین تمثیل هایی که در داستانِ دقوقی به کار رفته اند، شمع = نور، درخت و انسان هستند. وجه اشتراکِ مهمِ تمثیل های یاد شده این است که: هر سه قایم و ایستاده و راست قامت اند: و این با مسیرِ طول و عمقِ هستی تناسب دارد. هر سه با سوختن نسبتی دارند؛ و در عینِ حال هر سه با تزکیه مرتبط اند.هستی با نور یکی است و نور از اسمای الهی است. نور و وجود، وحدتِ محض اند و همه ی کثرات، ظهورِ همین وحدت اند؛ حقیقت انسان حقیقت نوری است.
هگل ایرانی؛ گزارش و وصف خوانش سید جوادطباطبایی از گفت وگوی ملاصدرا و هگل(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
143 - 168
حوزههای تخصصی:
بیش از یک و نیم قرن از مواجهه ایرانیان با اندیشه هگل می گذرد. در این مدت،مراجعه «ما» به هگل، تحولاتی داشته لذا بجاست پس از این همه هگل پژوهی، ترجمه هگل و هگل خوانی، دست به یک ارزیابی از نسبتی که با هگل ساخته ایم بزنیم و بپرسیم؛ آیا پس از این همه مدت، هگل را در سنت خودمان اخذ کرده ایم؟ به بیان دیگر آیا می توان در عداد سنت های تفسیری گوناگونی که از هگل وجود دارد مثلا هگل راست و چپ و پیر و جوان و انگلیسی و فرانسوی و غیره، سخن از یک هگل ایرانی گفت؟آیا اساسا امکان فهم هگل-ولو متفاوت از سایر فهم ها-برای ما گشوده است؟ پاسخ این پرسش ها ارجاع به تاریخ فلسفه و سنت فکری ما دارد.شاکله مفاهمه ای «ما»، باید ظرفیت شنیدن هگل و سخن گفتن با او را داشته باشد. این بیان آشکارا پرسش از معاصرت فلسفه اسلامی است. پاسخ به این پرسش مستلزم بررسی خوانش هایی است که از اندیشه هگل در بستر فلسفه اسلامی رخ داده است. از آنجا که اندیشه ملاصدرا، تمامیت فلسفه ماست، خوانش های ما از هگل عمدتا در بستر فلسفه ملاصدرا و در امتداد و بسط آن اندیشه، شکل گرفته است. لذا ما تمرکز خودرا بر سنجش مواجهات صدرا با هگل قرار دادیم. سید جواد طباطبایی یکی از متفکران معاصر ایرانی است که دست به تطبیق هایی میان صدرا و هگل زده است. از همین رو توصیف مواجهه اش با هگل ضرور است و ما در پی آنیم تا بتوانیم به ارزیابیی دقیق از یکی از مهم ترین هگل خوانی های ما در بسترسنتِ به تفکر درآمده شده ما یعنی فلسفه ملاصدرا برسیم و یکی از اضلاع کلان پروژه «هگل ایرانی» را تبیین نماییم.
تحلیل ضرورت های روی آورد تمدنی به آموزه ی مهدویت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
130 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهه با هدف اکتشاف مهم ترین ضرورت های خوانش تمدنی از آموزه ی مهدویت سامان یافته است. روش: این تحقیق روش تبیینی _ تحلیلی را در پردازش محتوا مبنا قرار داده است، و برحسب دستاورد یا نتیجه تحقیق از نوع توسعه ای _ کاربردی و به لحاظ نوع داده های مورد استفاده، یک تحقیق کیفی است. روش گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای و در استکشاف از توصیف بهره برده شده است. یافته ها: مهم ترین ضرورت های روی آورد تمدنی به آموزه ی مهدویت در سه ساحت ضرورت های«نظری»، «کاربردی» و «راهبردی» قالب ارزیابی و بررسی است. البته نباید از نظر دور داشت که ضرورت های موجود از حیث اهمیت در یک ردیف نمی باشند. برخی از ضرورت ها زمینه ای و برخی دیگر زمانی است. نتیجه: نتایج حاصل از تحلیل و ترکیب داده های جمع آوری شده نشان می دهد که«تصحیح نگره مهندسی تمدن نوین اسلامی بدون آموزه ی مهدویت»، «مواجهه با اندیشه های برآمده از تمدن رقیب در خوانش از آموزه ی مهدویت» و «نقش این آموزه در خلق نقشه راه تمدنی و هویت بخشی تمدنی» از مهم ترین ضرورت های روی آورد تمدنی به آموزه ی مهدویت می باشد.