"مقاله حاضر گزارشى از جشن هاى نوروزى ایرانیان مهاجر در بریتانیا است که به طرح ""دیدگاه نظرى"" تازه اى براى فهم نوروز در دنیاى مدرن مى پردازد. در بخش نخست مقاله، این دیدگاه نظرى، بررسى و تشریح گردیده است. در بخش هاى دیگر، متناسب با دیدگاه ارایه شده، به بررسى گستره جهانى نوروز در دو دوره باستان و معاصر پرداخته شده است. بعد از آن گزارشى از جشن هاى نوروزى در بریتانیا ارایه مى کنیم. دو بخش پایانى، به تحلیل کارکردهاى نوروز و رابطه آن با دنیاى مدرن، جهانى شدن و مهاجرت اختصاص دارد. این مقاله تلاش دارد تا تحولات آیین نوروز در جهان امروز را توصیف و تحلیل نماید. این تحلیل بر مبناى مشاهدات و مطالعه میدانى نگارنده از چگونگى برگزارى آیین نوروز در بین جمعى از مهاجران ایرانى در لندن است. در عین حال سعى شده است تا با استناد به داده هاى دیگر و همچنین تجربه زیسته ام از چگونگى برگزارى نوروز در ایران، وضعیت کلى تحول نوروز در ایران را توضیح دهم. این بررسى نشان مى دهد که نوروز دیگر بر مبناى فلسقه و تلقى اسطوره اى و تاریخى آن وجود ندارد بلکه این آیین مطابق نیازها و تحول شرایط اقتصادى و اجتماعى عصر حاضر دگرگون شده است و با ارزش ها و مولفه مدرن مانند عقلانى شدن، مصرف گرایى، جهانى شدن، رسانه اى شدن و فرایندهاى دیگر جهان امروز سازگار شده است.
"
این نوشتار با انگیزه پاسخگویی به یک پرسش بنیادین درباره نسبت انسان شناسی و ادبیات فراهم آمده است. بنابراین در فراز نخست ریشه های فلسفی این رابطه در قالب دو نظام فلسفی اثبات گرایی و تاویل گرایی واکاوی و به تغییرات آن توجه شده است. در فراز بعدی بعدی سرنوشت تاریخی این رابطه در ژانر رمان تعقیب گردیده و با تمرکز بر نویسندگان آمریکای لاتین توسعه یافته است. ماربو بارگاس یوسا در میان این نویسندگان از جایگاه ویژه ای برخوردار است به خصوص به خاطر شمار قابل توجه رمان هایی که او با توسل به پژوهش هایش نوشته به گونه ای که این رمان ها وی را به یکی از بزرگ ترین نویسندگان ژانر رمان پژوهشی تبدیل کرده اند. مردی که حرف می زند نمونه درخشان این ژانر است که به لحاظ انسان شناختی مورد تجزیه و تحلیل واقع می شود و در قالب عینی آن رابطه انسان شناسی و ادبیات بار دیگر نشان داده می شود. به هر تقدیر نتیجه این نوشتار تاکید بر مرزهای چند ناپیدای انسان شناسی و ادبیات است تا حدی که رمان های پژوهشی نویسندگانی همچون یوسا را در بهترین حالت می توان رمان انسان شناسانه نامید.
از نشانه های فرهنگی هر قوم و جامعه ای نامگذاری و شیوه نامگذاری افراد است. در بین ساحل نشینان جنوب ایران و به ویژه ساکنان جزیره قشم، شیوه نامگذاری غیررسمی ازدواج زیادی دارد. در این شیوه، اسامی به صورت رسمی به کار نمی رود و معمولا با تخفیف و یا تغییر ساختار کلمه و یا اضافه کردن پسوندهایی که نشانه لقب است همراه می باشد. در این مقاله ضمن اشاره ای به برخی از این نام ها، دلایل به کارگیری این گونه نامگذاری غیررسمی و کارکرد اجتماعی این شیوه نامگذاری در بین اهالی قشم و ساحل نشینان جنوب ایران مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد.
" روابط فرهنگی ایرانیان و ارمنیان از بیست و هشت سده پیش آغاز میگردد و ریشههای عمیق فرهنگی، ایرانیان و ارمنیان را به هم پیوند میدهد.
سرزمین ارمنستان، ادامه فلات ایران زمین است. هر دو قوم از نخستین خاستگاه اقوام آریایی به حرکت در آمدند و در سرزمینهای کنونی ساکن شدند. زبان ارمنی پیوندی ناگسستنی با زبان فارسی دارد. نامهای کهن ارمنی، نامهای اصیل هخامنشی و اشکانی است. ایرانیان و ارمنیان در روزگار هخامنشیان و اشکانیان دین واحدی داشتند.
هر دو قوم جشنهای مشترکی دارند که سابقهای دو هزار و هفتصد ساله دارد، و هم اکنون ارمنیان، این جشنها را در قالب مسیحیت برگزار میکنند، هیچ قوم و ملتی به اندازه ارمنیان به ایرانیان نزدیک نمیباشند و در حقیقت تشکیل یک خانواده را میدهند. در این مقاله گوشههایی از روابط و اشتراکات فرهنگی ایرانیان و ارمنیان بازگو میشود. "
پایان جنگ سرد، فصلی نو در نگرشهای امنیتی جهان گشود و بازنگری در مفهوم «تهدید و امنیت» را ضروری ساخت. این بازنگری منجر به زایش و رشد رویکردها به امنیت بین المللی گردید که بر خصلت چند بعدی امنیت و عوامل شکل دهنده و تهدید کننده آن تأکید می کنند. در پاردایم جدید، در کنار متغیرهای نظامی و سخت افزاری، مولفه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و محیط زیستی به عنوان عواملی در نظر گرفته می شوند که می توانند به عنوان تهدیدی علیه امنیت بین المللی عمل کنند. تغییرات اقلیمی به عنوان یکی از مهم ترین و پیچیده ترین چالشهای بین المللی در عصر جهانی شدن است. این تغییرات کوچک در دمای زمین می تواند منجر به خطر بالقوه ای در تغییرات آب و هوایی کره زمین شود. زندگی ما امروزه به تغییرات اقلیمی بستگی دارد. در صحنه بین الملل به مرور آثار این تهدیدات در روابط بین کشورها مشاهده می شود. به عنوان مثال ﺟﻨﮓ دارﻓﻮر را ﻣﯽﺗﻮان به عنوان اوﻟﯿﻦ درﮔﯿﺮی در ﺣﻮزه ﺗﻐﯿﯿﺮات اﻗﻠﯿﻤﯽ داﻧﺴﺖ. این تهدیدات علاوه بر بروز تنشهای اجتماعی، نا آرامی های سیاسی و مخاصمات خشونت آمیز را نیز به دنبال خواهد داشت. این موضوع فراتر از دستورکارهای بین المللی در قالب کنوانسیون چارچوبی سازمان ملل متحد و پی گیری های شخص دبیرکل و بررسی های هیئت بین الدولی تغییرات اقلیمی در شورای امنیت به عنوان تهدیدی علیه صلح و امنیت بین الملل شناخته شده است.
شهر مهاباد از نظر تراکم نشانگان فرهنگ قومی، شیوه های مصرف و سبک های زندگی همواره مورد توجه دیگر شهرهای کُردنشین و حتی غیر کُردنشین بوده است. تغییر و دگرگونی های ناشی از توسعه، موقعیت خاص جغرافیایی این شهر و وجود امکانات مناسب در مقایسه با دیگر شهرهای کُردنشین، باعث مهاجرت فراوان مردم از شهرها و روستاهای اطراف به این شهر شده است.این پژوهش برای سنخ شناسی سبک های زندگی در بین جوانان پسر شهر مهاباد، با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی، کنش ها و ایده های شکل دهنده سبک زندگی را بررسی می نماید. در بخش نظری، با استفاده از آرای اندیشمندان مختلف در حوزه مصرف و سبک زندگی چارچوبی مفهومی تنظیم و برای سنخ شناسی سبک های زندگی استفاده شده است. روش کار، کیفی (نظریه مبنایی) است، و داده های میدانی با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق و معیار اشباع نظری در بین 25 نفر از جوانان پسر 18 تا 29 سال شهر مهاباد گردآوری شده اند. یافته های به دست آمده، شامل شش سبک زندگی به شرح ذیل است: پیشامدرن، مدرن، علمی، ورزش محور، شادزیست و جهان محلی.
"انقلابی در انقلاب
پیش از ورود به بحث معرفی و نقد این اثر ابتدا لازم است اندکی با نویسنده آن که به تازگی در گذشته است، آشنا شویم. ژاک کوون، استاد بزرگ باستان شناسی خاورمیانه در مرکز ملی مطالعات علمی فرانسه و بنیان گذار و رییس پیشین موسسه مطالعات پیش از تاریخ خاورمیانه بود. پیشینه آشنایی نگارنده با این پژوهش گر توانا و خستگی ناپذیر به سال 1980 باز می گردد. زمانی که برای پذیرفتن راهنمایی پایان نامه دکتری خود در پی استادی ورزیده، با حوصله، قابل دسترسی و ... بودم. نخستین ملاقات ما در شهر لیون (فرانسه) انجام گرفت: مردی پا به سن گذاشته، نسبتا تنومند با موهای کاملا سفید و در اوج سادگی و افتادگی، چیزی که خصوصیات اصلی مردان بزرگ و فرهیخته است از همان لحظات نخست آشنایی متوجه شدم که همه خصوصیات اخلاقی که دنبالش بوم در او وجود دارد. مهربانی و متانت او بیش از هر چیز دیگر به دلم نشست. پیش تر شنیده بودم مردی درویش مسلک و فیلسوف ماب است. شنیده بودم او علاوه بر انسان شناسی شیفته فلسفه شرق و ادبیات آن نیز هست. در همان ملاقات اول همه این شنیده ها برایم به یقین تبدیل شد. آن روز صحبت مان به درازا کشید و تمام جزییات کار رساله را با دقت تمام مورد بحث قرار دادیم ..."