فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۱٬۹۹۳ مورد.
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف درک انگیزه و علل این گرایش از جانب دختران اجرا شد. نظریات مبنای این بررسی نشان داد از آنجا که آگاهی، درک و احساس محدودیت و فروتری منزلتی، نیاز به اثبات موقعیت برترمنزلتی را تشدید می کند، دختران با درک موقعیت خود بر اساس تجربه زیسته، خواهان تحرک و تغییر در پایگاه اجتماعی از طریق کسب منابع برتر اجتماعی و از جمله ورود به مقاطع تحصیلی بالاتر بر می آیند. در این پژوهش با استفاده از روش پیمایش و پرسش از دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی شهر شیراز در سال تحصیلی ۸۸- ۸۹ و با بهره گیری از تکنیک های آماری به بررسی تجربی این فرضیه اقدام شد. نتایج حاصل از این بررسی حاکی از آن است که آگاهی و درک دختران از موقعیت فروتر، احساس محرومیت آن ها را افزایش می دهد. میل به خروج از محرومیت و محدودیت های ایجاد شده، طی فرآیند محاسباتی عقلانی، انگیزه رقابت برای کسب منابع برتر را در عرصه تحصیلات تقویت و تشدید می کند. ورود به مقاطع تحصیلی بالاتر، همچنین امکان دسترسی و ورود دختران را به عرصه های دیگر و کسب امتیاز مانند فعالیت اقتصادی و فرهنگی اجتماعی فراهم می آورد. در کنار همه این مواهب، دستیابی به فرصت و بخت های زندگی و تأیید دیگران هم از همین طریق میسر می شود.
رابطه بین شیوه های فرزندپروری، سبک های دلبستگی و جو خانوادگی دو نسل والدین و فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۷
79-97
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطه بین شیوه های مختلف فرزندپروری (مقتدر، سهل گیر، استبدادی و بی توجه)، سبک های مختلف دلبستگی (ایمن، اجتنابی و دوسوگرا) و جو خانوادگی (گرم و سرد) دو نسل (والدین و فرزندان) صورت پذیرفته است. گروه نمونه پژوهش حاضر 220 آزمودنی (110 دانش آموز پسر کلاس سوم راهنمایی مدارس نواحی دوگانه شهر قزوین همراه با 110 نفر از والدین شان) بودند که به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. در این پژوهش، از پرسش نامه های شیوه های فرزندپروری شیفر (نقاشیان، 1358) و سبک های دلبستگی کولینز و رید (کولینز و رید، 1990)، به عنوان ابزارهای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. برای تحلیل داده ها، از روش مجذور خی 2، روش همبستگی پیرسون و روش تحلیل رگرسیون خطی ساده گام به گام استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که رابطه معناداری بین شیوه فرزندپرروی، سبک های دلبستگی و جو خانوادگی دو نسل وجود دارد.
پدیدارشناسی زمان تولد اولین فرزند در بین زنان در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله شناخت زمان وقوع تولد اولین فرزند، به یکی از مراحل اساسی در مسیر زندگی والدینی افراد است. داده های مورد نیاز برای این مطالعه با رویکردی 20 ساله ساکن در شهر - کیفی و به کارگیری مصاحبه عمیق با 30 زن ازدواج کرده 49 تهران در سال 1391 جمع آوری گردید. بر اساس یافته های این مطالعه زنان فرزند اول خود را به فاصله ای نزدیک به چهار سال پس از ازدواج به دنیا آورده اند. بر اساس این مطالعه تأخیر در تولد اولین فرزند در میان زنان جوان بیشتر معمول است و فرزندآوری تاخیری به عنوان هنجاری جدید در بین زنان ازدواج کرده در کوهورت های اخیر نمود یافته است. هزینه های مالی و هزینه ی فرصت ناشی از فرزندآوری، تغییراتی را در رفتارهای باروری زنان موجب شده است. عواملی نظیر مشکلات اقتصادی به ویژه نداشتن خانه و شغل ثابت همسر، هنجارهای اجتماعی مرتبط با سن مناسب ازدواج، اشتغال به تحصیل و تردید همراه با ترس در مورد پایداری ازدواج ناشی از افزایش میزان طلاق در جامعه منجر به فاصله گذاری بین ازدواج تا اولین تولد شده است.
الگوهای استفاده از فرهنگ سراها در میان جوانان شهر تهران معانی، انگیزه ها و کارکردهاروستا و توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نگرانی های مطرح در سال های اخیر این مسئله بوده است که فرهنگ سراها از آنچه به خاطر آنها تأسیس شده اند، فاصله بگیرند و به جای بازتولید هژمونی به جایگاه مقاومت و بازتولید مقاومت در برابر هژمونی تبدیل شوند. فرهنگ سراها به عنوان یکی از فضاهای عمومی شهری در دو دهة اخیر، موضوع بحث ها و مجادلات ایدئولوژیک بوده اند. در چنین فضاهایی مصرف صرفاً به استفاده از برنامه های فرهنگ سراها محدود نمی شود، بلکه مصرف فضای فرهنگ سراها بر مصرف فعالیت ها و برنامه ها آنها غلبه دارد. چنین مصرفی با تولید معانی اجتماعی و فرهنگی همراه است. هدف اصلی این مقاله، شناخت «کاربردها و دلالت های فرهنگ سراها در میان جوانان تهرانی و انگیزه ها و کارکردهای مترتب بر مصرف این فضاهاست». در این مقاله برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها از روش نظریه پردازی مبنایی استفاده شده است. بدین منظور با 25 نفر از مراجعان به فرهنگ سراهای بهمن، شفق، هنر، کار، قرآن و اشراق در شهر تهران مصاحبة عمیق شده است. یافته ها نشان می دهد الگوی استفاده و دلالت فرهنگ سراها در میان کاربران، متعدد و متفاوت است و این دلالت ها و کاربردها با آنچه فلسفة وجودی فرهنگ سراها را تشکیل می دهد، متمایز است. در مجموع یافته های مقاله حاکی از آن است که فرهنگ سراها برای جوانان تهرانی بخشی از مناسک گذار آنها به دوران بزرگسالی محسوب می شوند و آنان در این فضا به بسیاری از نیازهای مرتبط با دورة زندگی خود پاسخ می دهند و در یک کلام نقاشی خاص خود را بر روی این فضای عمومی ترسیم می کنند. این مقاله درصدد توصیف و تبیین این الگوی نقاشی و مداخله و دخل و تصرف در فضای عمومی فرهنگ سراهاست. در این تحقیق فرهنگ سرا به عنوان یک متن در نظر گرفته شده و دلالت های متعدد آن برای کاربران این فضا مورد واکاوی قرار گرفته است.
فهم عوامل طلاق از منظر مردان و زنان در معرض طلاق و طلاق گرفته مطالعه موردی شهر سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله کنکاش در خصوص فهم مردان و زنان در معرض طلاق و طلاق گرفته ، از مسأله طلاق است. براین اساس، تلاش شده است تا ابعاد و عوامل مؤثر بر طلاق از منظر افراد فوق الذکر با رویکردی برساختگرایانه بررسینشود. برای این منظور، ازروش تحقیق کیفی و تکنیک مصاحبه، ژرف برای جمعآوری دادهها استفاده شده است. مصاحبه شوندگان این پژوهش، با به کارگیری روش گلوله برفی از میان مردان و زنان در معرض طلاق و طلاق گرفته انتخاب شده اند و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارائه نظریه نهایی، از اسلوب نظریه زمینهای ( GT ) بهره برداری شده است. داده های به دست آمده به شکل گیری مفاهیم ناظر براختلالات رفتاری، نهادها و ارزشهای جدید، حمایت نهادی ، عدم شناخت قبل از ازدواج، ضعف اقتصادی و تفاوتهای فرهنگی- طبقاتی زوجین به عنوان عوامل مؤثر بر طلاق از دیدگاه افراد موضوع بحث منتهی شده است. این مفاهیم به طور کلی در سه مقوله محوری شرایطی، تعاملی و پیامدی تقسیم بندی شده اند. به عبارت دیگر، شرایط اجتماعی خاصی زمینه بروز انواع خاصی از کنش ها و تعاملات بوده و این کنش های متقابل، زمینه ساز ایجاد نوع خاصی از نگرش نسبت به طلاق شده است. مفهوم هسته ای در این پژوهش که در برگیرنده تمامی مفاهیم به دست آمده است، مفهوم غلبه نسبی ارزشهای جدید است. بر همین اساس، می توان گفت حضور ارزش های نوین تا اندازه زیادی مبنای تعاملات افراد نمونه بوده، نگرش های آنها را در خصوص طلاق تحت تأثیر قرار میدهد .
شکاف نسلی در بین دانش آموزان شهر اسدآباد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تفاوت های موجود میان دو نسل والدین و فرزندان می پردازد و در تفسیر این تفاوت ها از نظریه های تغییرات اجتماعی و نوسازی اجتماعی استفاده شده است، یافته های این تحقیق با استفاده از پرسشنامه استاندارد شده و با روش پیمایش در میان 150 نفر از دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی شهر اسدآباد بدست آمده است؛ نتایج تحقیق نشان از وجود شکاف نسلی دانش آموزان با والدینشان دارد، به گونه ای که بیشتر عوامل مورد بررسی دارای رابطه معناداری با میزان شکاف نسلی دانش آموزان با والدینشان دارد. به طورکلی نتایج این بررسی نشان از وجود رابطه معناداری بین میزان تحصیلات والدین، ارتباط صمیمی با خانواده، ارتباط دوستان، تفاوت سنی مادران با میزان شکاف نسلی در بین دانش-آموزان داشت. در بررسی سایر عوامل مانند بعد خانوار و محل تولد والدین با میزان شکاف نسلی روابط معنادار نبود.
بررسی عوامل اجتماعی موثر بر شکل گیری هویت جنسیتی دختران دانشجوی دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر،بررسی عوامل اجتماعی موثر بر شکل گیری هویت جنسیتی دختران دانشجوی دانشگاه شهید چمران اهواز است که برای تبیین مساله و تعیین چارچوب نظری از دیدگاه های جامعه شناسی مربوط به هویت جنسیتی استفاده و فرضیات از آن استخراج شد. این تحقیق به صورت پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دختران دانشجوی دانشگاه شهیدچمران اهواز که حجم نمونه براساس فرمول کوکران 254 نفر تعیین شد. از لحاظ زمانی این پژوهش در سال 1391-1392اجرا شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تمامی متغیرهای مستقل تحقیق با متغیر وابسته رابطه معناداری دارند. نتایج حاصل از رگرسیون نشان می دهد که تنها سه متغیر نگرش به اشتغال، نقش های جنسیتی و دینداری معنادار بوده اند که در مجموع 23 درصد از تغییرات مربوط به هویت جنسیتی دختران دانشجو را این دو متغیر تبیین می کنند.
نگاهی جامعه شناختی به فراغت زنان در دوران قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مطالعات اوقات فراغت بخش مهمیاز دانش میان رشتهای مطالعات فرهنگی، سبک زندگی، جامعهشناسی اوقات فراغت، روانشناسی اجتماعی و مواردی از این دست است. در این راستا تحلیل تاریخی فرهنگ و سبک زندگی زنان، بعنوان نیمه مورد غفلت واقع شده پژوهشهای عصر حاضر بویژه در کشوری چون ایران دارای فرهنگی کهن است و تغییرات فرهنگی آن با پیدایش مدرنیته سرعت بیشتری به خود گرفته، نیازمند تامل بیشتری است. در این میان عصر قاجار، دورانی طولانی است که منابع قابل توجهی از آن در دسترس است. در مقالهای که در پیش رو دارید محقق به کمک روش اسنادی به مطالعه سفرنامهها و خاطرات مرتبط با این دوره پرداخته تا بتواند تصویری کلی از چگونگی گذران اوقات فراغت زنان در این دوره را رصد کند. چنین اهتمامی سرنخهای مهمی درباره فرهنگ جنسیتی و سبک زندگی زنان این دوره فراهم میآورد و از این رو راهگشای ما در تبیین الگوهای گذران اوقات فراغت و سبک زندگی زنان در ایران معاصر خواهد بود. در این تحقیق پایگاه اجتماعی، تفکیک جنسیتی و برخورداری مادی از جمله مهمترین عوامل مرتبط با گذران اوقات فراغت زنان شناخته شده اند. همچنین باید گفت گذران اوقات فراغت به شکلی جمعی، الگوی غالب گذران اوقات فراغت زنان بوده است.
ازدواج از منظر اقتصاد حقوق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۷
7-29
حوزههای تخصصی:
حقوق ازدواج به عنوان بخش جدایی ناپذیر نهاد مقدس خانواده، ابزار سیاستی است که با وضع ضمانت های اجرایی خاص خود، سعی می کند استانداردهای مطلوب رفتاری زوجین فعلی و آتی را مشخص نماید. به عبارت دیگر سعی دارد وضعیت نهاد خانواده و بازیگران آن را به سمتی سوق دهد که حتی الامکان منطبق بر الگوی مورد قبول عقل جمعی و شرع حاکم بر آن جامعه باشد. وضع این استانداردها، بدون توجه به پیامدهای آن، نهاد خانواده و متعاقب آن جامعه را با تشویش مواجه ساخته و انگیزه های رفتاری تدافعی را در افراد تقویت می نماید و در هر صورت هزینه های نظام قانونگذاری و قضایی را افزایش می دهد. رویکرد اقتصادی به حقوق ازدواج، با مطالعه پیامدها و نتایج قوانین بر رفتار زوجین، به دنبال حداقل سازی هزینه های ازدواج شامل هزینه های زوجین، جامعه و نظام قانونگذاری و قضایی و افزایش هزینه های نقض ناکارآمد آن است. نقش انگیزشی قوانین خانواده و قوانین مکمل آن قوانین کار، امور استخدامی، مالیاتی و غیره در نرخ ازدواج و طلاق، میزان مهریه و سایر تصمیمات زوجین، موضوعی است که در اقتصاد حقوق خانواده مورد توجه جدی قرار دارد. نوشتار حاضر، در قالب دو عنصر «عقد» و «بازار» و با استفاده از مفاهیم هزینه، منفعت، کارآمدی، رقابت و همکاری، اطلاعات نامتقارن و غیره، به بررسی اقتصادی ازدواج و مفاهیم حقوقی وابسته به آن می پردازد و بدین گونه رویکردی نوین را به قانونگذاران و قضات امور خانواده ایران معرفی می نماید.
مطالعه کیفی سنخ شناسی سبک های زندگی: مطالعه جوانان شهر مهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر مهاباد از نظر تراکم نشانگان فرهنگ قومی، شیوه های مصرف و سبک های زندگی همواره مورد توجه دیگر شهرهای کُردنشین و حتی غیر کُردنشین بوده است. تغییر و دگرگونی های ناشی از توسعه، موقعیت خاص جغرافیایی این شهر و وجود امکانات مناسب در مقایسه با دیگر شهرهای کُردنشین، باعث مهاجرت فراوان مردم از شهرها و روستاهای اطراف به این شهر شده است.این پژوهش برای سنخ شناسی سبک های زندگی در بین جوانان پسر شهر مهاباد، با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی، کنش ها و ایده های شکل دهنده سبک زندگی را بررسی می نماید. در بخش نظری، با استفاده از آرای اندیشمندان مختلف در حوزه مصرف و سبک زندگی چارچوبی مفهومی تنظیم و برای سنخ شناسی سبک های زندگی استفاده شده است. روش کار، کیفی (نظریه مبنایی) است، و داده های میدانی با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق و معیار اشباع نظری در بین 25 نفر از جوانان پسر 18 تا 29 سال شهر مهاباد گردآوری شده اند. یافته های به دست آمده، شامل شش سبک زندگی به شرح ذیل است: پیشامدرن، مدرن، علمی، ورزش محور، شادزیست و جهان محلی.
رابطه تعاملی ابعاد فرزندپروری ادراک شده و خودکارآمدی با بهزیستی روان شناختی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۷
113-126
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تعیین رابطه تعاملی ابعاد فرزندپروری ادراک شده و خودکارآمدی با بهزیستی روان شناختی نوجوانان است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان شهر تهران بودند. در این مطالعه 450 دانش آموز از پنج منطقه تحصیلی شمال، جنوب، مرکز، شرق و غرب تهران با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسش نامه ادراک از سبک های فرزندپ روری شیفر (1965)، مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (1989) و مقیاس خودکارآمدی شرر و آدامز (1982) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج کلی نشان داد که تعامل خودکارآمدی و پذیرش طرد ادراک شده پیش بینی کننده معنادار بهزیستی روان شناختی و زیرمقیاس های تسلط بر محیط، رشد فردی، روابط مثبت، هدف در زندگی و پذیرش خود در بهزیستی روان شناختی است. خودکارآمدی و کنترل آزادی ادراک شده هر کدام به طور مجزا، پیش بینی کننده معنادار زیرمقیاس استقلال هستند. به طور کلی نتایج نشان داد که تعامل خودکارآمدی و پذیرش طرد ادراک شده و تعامل خودکارآمدی با کنترل آزادی ادراک شده، هر دو پیش بینی کننده معنادار زیرمقیاس پذیرش خود هستند. در زیرمقیاس روابط مثبت علاوه بر تعامل خودکارآمدی با پذیرش طرد ادراک شده، خودکارآمدی و پذیرش طرد ادراک شده نیز به طور مجزا پیش بینی کننده های معناداری هستند.
بررسی میزان تأثیر استفاده از فضای مجازی برارزش های خانواده (مطالعه ی موردی: معلمان مقطع متوسطه سازمان آموزش و پرورش استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در فن آوری اطلاعات ارتباطات انقلاب شگرفی به وجود آمده که زندگی همه ی انسان ها ی روی کره ی زمین را تحت تأثیر قرارداده است. با ورود رایانه و اینترنت در میان خانواده ها، ارزش های اجتماعی، تحت تأثیرقرار گرفته وتغییراتی در رفتار و گفتمان نسل جوان به وجود آمده است. با توّجه به نقش فضای مجازی در توسعه ی جوامع، در جامعه ی ما نیز به فن آوری اطلاعات و ارتباطات اهمیت داده شده است. یکی ازعوامل اجتماعی شدن، استفاده جوانان از فضای مجازی است. قرار گرفتن در فضای مجازی، وسایل مؤثری در فرآیند جامعه پذیری کودکان و نوجوانان و سمت وسو دادن به نگرش ها وگرایش های ارزشی آنان دادند . هدف پژوهش حاضر، «بررسی میزان تأثیر استفاده از فضای مجازی بر ارزش های خانواده» است. این پژوهش، توصیفی و ازنوع همبستگی است. جامعه ی آماری آن،320 نفر از دبیران مدارس متوسطه ی استان ایلام می باشد که با استفاده از فرمول کوکران، 170 نفر به عنوان نمونه، انتخاب شدند. ابزارگردآوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته بود. و پایایی و قابلیت اعتماد آن، با استفاده از آلفای کرونباخ87/0 مورد تأیید قرار گرفت. نتایج استخراج نشان می دهد که: 1)ارزش های خانوادگی در میان افرادی که از فضای مجازی استفاده می کنند و افرادی که استفاده نمی کنند، متفاوت است؛ 2) این ارزش ها در میان استفاده کنندگان از فضای مجازی، متناسب با طول زمان استفاده (روزانه، هفتگی، ماهانه) استفاده از فضای مجازی متفاوت است؛ 3) ارزش های خانوادگی افرادی که فضای مجازی استفاده می کنند، با توجه به نوع استفاده ازفضای مجازی متفاوت است.
بررسی مقایسه ای نگرش معلمان مقطع دبیرستان و مدرسان حوزه علمیه مرد نسبت به مشارکت در برنامه های تنظیم خانواده و عوامل اجتماعی مرتبط با آن (مطالعه موردی: شهر شیراز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین موضوع های قرن نوزدهم و بیستم که در دنیا رخ داده افزایش جمعیت با توجه به بالا رفتن سطح بهداشت جهان است. این افزایش امروزه در کشورهای توسعه یافته کنترل شده است، اما برای کشورهای در حال توسعه به عنوان مشکلی اساسی مطرح شده که پژوهش حاضر در پی بررسی مقایسه ای نگرش دو گروه مدرسان حوزه و دبیران مرد نسبت به برنامه های تنظیم خانواده است. این مطالعه با روش پیمایشی با ابزار پرسشنامه و با نمونه 485 نفر، بر روی 325 نفر دبیر و 160 نفر مدرس حوزه مرد در شهر شیراز صورت گرفت. چهار چوب نظری مورد استفاده در این بررسی، ترکیبی از نظریه کنش اجتماعی پارسونز و نظریه مبادله است. بر اساس یافته های این پژوهش بین شغل پاسخگویان و سه بعد نگرش رابطه وجود دارد که بیانگر تفاوت معنادار بین نگرش دو گروه مورد مطالعه نسبت به مشارکت در برنامه های تنظیم خانواده است. همچنین رابطه ای معنا-دار بین میزان درآمد با ابعاد نگرش مشاهده شده است.
بررسی تأثیر مؤلفه های برنامه درسی پنهان بر بعد اجتماعی هویت اسلامی ایرانی دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف محققان از این پژوهش بررسی چگونگی تأثیر وجوهی از مؤلفه های برنامه درسی پنهان بر بعد اجتماعی هویت اسلامی ایرانی دانش آموزان، برحسب ابعاد سه گانه نگرش اسلامی ایرانی، بوده است و برای نیل به این مقصود تلفیقی از روش های تحلیل اسنادی، قوم نگاری، و تحلیل محتوای کیفی به کار گرفته شده است؛ پنج مدرسه و سی دانش آموز به صورت هدف مند (با معیار زنجیره ای شاخص) انتخاب و از ابزارهای مصاحبه نیمه رهنمودی، مشاهده از نوع مشارکتی، و فرم فیش برداری استفاده شده است. تحلیل یافته ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری، و گزینشی انجام گرفته است.
یافته های تحقیق گویای آن است که مؤلفه های برنامه درسی پنهانِ بررسی شده بر بعد اجتماعی هویت اسلامی ایرانی دانش آموزان در سه بعد شناختی، عاطفی، و رفتاری مؤثر بوده است و تأثیرات مذکور در دو وجه مثبت و منفی رخ داده که در قالب جداول مربوط بحث شده اند.
رابطه سبک زندگی با رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۹
331-344
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف تعیین رابطه بین سبک زندگی و رضایت زناشویی در دانشجویان متأهل دانشگاه های شهر اصفهان به انجام رسید. پژوهش از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان متأهل دانشگاه های شهر اصفهان در سال تحصیلی 92-91 ب ودند که از می ان آن ها 383 نفر (276 زن، 107 مرد) به عنوان نمونه و به صورت خوشه ای تصادفی از 5 دانشگاه انتخاب شدند. در این پژوهش از دو پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (انریچ، 1986) و سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامتی (والکر، 1990) استفاده شد. داده های حاصل از پرسش نامه ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد بین سبک زندگی و رضایت زناشویی رابطه معنادار وجود دارد (01/0>p). تحلیل رگرسیون نشان داد سبک زندگی می تواند 20 درصد واریانس رضایت زناشویی را تبیین کند. با توجه به این یافته، می توان از طریق آموزش تغییر سبک زندگی به زوجین کمک کرد تا با اصلاح سبک زندگی خود، باعث غنی سازی زندگی مشترک خود گردند.
نقش فرهنگ و ساختارهای فرهنگی در تحولات جمعیتی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
جمعیت و تحولات آن، محور همة سیاست گذاری های کلان است و غفلت از آن، پیامدی جز نابسامانی در ساحت های مختلف جامعه نخواهد داشت. این تحولات متأثر از عوامل گوناگونی هستند که هر کدام فراز و نشیب هایی را برای جمعیت تولید می کنند. در این میان نقش فرهنگ و ساختارهای فرهنگی از اهمیت بالایی برخوردار است. در این پژوهش کوشیده ایم تا با روش اسنادی و کتابخانه ای به تبیین نقش فرهنگ در فرایندهای سه گانة باروری، مرگ ومیر و مهاجرت بپردازیم. یافته های پژوهش حاکی از آن است که عناصر فرهنگی چون سطح سواد و تحصیلات، دین و مذهب، تغییرات هویتی و نگرشی، ایدة ترجیح جنسی و ارزشمندی فرزندداری در باروری تأثیر دارند. از سوی دیگر مرگ ومیر نیز به نوعی متأثر از ابعاد فرهنگی چون سطح تحصیلات، میزان اطلاعات، سطح دین داری، الگوی تربیت، سبک زندگی و خرده فرهنگ های قومیتی و نژادی والدین است. این پژوهش همچنین بر نقش دین و دگرگونی های بینشی و ارزشی در فرایند مهاجرت تأکید می کند.
هنجاریابی و ساختار عاملی مقیاس تعاملات خانوادگی (FCS) و رضایت خانوادگی (FSS): در خانواده های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۹
313-329
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ساختار عاملی، اعتبار و روایی مقیاس های تکمیلی انسجام و سازگاری خانواده (FACES-IV)، یعنی؛ مقیاس تعاملات خ ان وادگ ی (FCS) و مقیاس رضایت خ ان وادگی (FSS) در جامعه خانواده های ایرانی بود. این پژوهش یک مطالعه توصیفی و مقطعی است که برای این منظور 1652 آزمودنی از اعضاء خانواده های هفت است ان تهران، مشهد، ت ب ری ز، کرمانشاه، یزد، شیراز و اصفهان (558 پدر، 576 مادر و 518 فرزند) مقیاس های تعاملات و رضایت خانوادگی را تکمیل نمودند. برای بررسی روایی همگرا و واگ را از مقی اس سلامت خلقی (DASS)، پرسش نامه مشکلات رفت اری ک ودک ان (YSR)، فرم کوتاه مقیاس است رس فرزندپروری (PSI-SF) و فهرست وقایع زندگی (LE) استفاده گردید. نتایج آلفای کرونباخ حاکی از آن بود که میزان اعتبار مقیاس تعاملات خانوادگی برای پدران، مادران و فرزندان خانواده به ترتیب 0/88، 0/87 و 0/89 و مقیاس رضایت خانوادگی برای پدران، مادران و فرزندان خانواده به ترتیب 0/90، 0/88، 0/89 به دست آمد. بررسی روایی همگرا و واگرا از طریق محاسبه ضریب همبستگی مقیاس تعاملات و رضایت خانوادگی با مقیاس DASS، YSR، PSI-SF و LE رضایت بخش بود. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که الگوی دو عاملی وابسته به هم تحت عناوین دو زیرمقیاس تعاملات و رضایت خانوادگی، برازش خوبی با داده ها دارد. در بررسی ساختار عاملی، نتایج پژوهش از مدل دو عاملی متمایل حمایت کرد. بر اساس نتایج، مقیاس های تعاملات و رضایت خانوادگی واجد ویژگی های روان سنجی برای کاربرد در پژوهش های روان شناختی خانواده های ایرانی است.
تحلیل جامعه شناختی شکاف نسلی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مورد مسئله بودن یا نبودن پدیده «اختلاف نسلی» در بین صاحبنظران اختلاف نظر وجود دارد؛ اما در جوامعی همچون ایران که تغییرات ساختاری و ارزشی وسیعی را تجربه می کنند، عدم مدیریت صحیح تضاد های حاصل از این تغییرات در بخش های مختلف جامعه به طور بالقوه زمینه را برای بروز مسئله «شکاف نسلی» و در شدیدترین حالت «گسستگی بین نسلها» و بحران هویت ناشی از این امر فراهم می سازد. هدف از مقاله حاضر، تحلیل داده های تجربی جهت شناخت وضعیت شکاف نسلی در جامعه کنونی ایران است با استفاده از تحلیل ثانویه داده های حاصل از موج پنجم پیمایش ارزش های جهانی با حجم نمونه 2667 نفر و روش کتابخانه ای جهت تحلیل نظری این پدیده. نتایج حاکی از آن است که گرایش نوجوانان و جوانان به ارزش های مدرن و احساس بحران هویت ناشی از جدا افتادگی آنها از نسل های پیشین به مرور افزایش یافته است و در صورت عدم مدیریت صحیح فرایندهای فرهنگ پذیری نوجوانان و بازتولید فرهنگی جوانان از سوی دولت و رسانه ها، تعارضات نسلی و در نهایت گسست نسلی، آینده مسیر توسعه جامعه را به مخاطره خواهد انداخت.
رابطه سرمایه فرهنگی و گرایش جوانان به مد (تفاوت بین دختران و پسران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق شناخت رابطه بین سرمایه فرهنگی و ابعاد آن و گرایش به مد است و این که دختران و پسران از این لحاظ چه تفاوتی با هم دارند؟ برای پاسخ به این سوال جوانان شهر شیراز به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. در ابتدا با انجام مصاحبه اکتشافی اطلاعاتی به دست آمد، سپس با نمونه گیری سهمیه ای و با استفاده از روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه، اطلاعات مورد نیاز از 435 نفر از جوانان گرفته شد. متغیرهای مستقل این تحقیق از نظریه های فمینیسم رادیکال، بوردیو و وبلن گرفته شد. بنابر نظریه فمینیسم رادیکال، بین زنان و مردان از لحاظ گرایش به مد تفاوت وجود دارد؛ یعنی زنان بیش از مردان به مد گرایش دارند. در نمونه این تحقیق دختران و پسران در میزان گرایش به مد با هم تفاوت معناداری نداشتند و این فرضیه اثبات نشد. بنابر نظریه وبلن، میزان نیاز به کسب منزلت و میزان گرایش به مد با هم رابطه مثبتی دارند. در نمونه این تحقیق نیاز به کسب منزلت و گرایش به مد رابطه ای با هم نداشتند. مطابق با نظریه بوردیو، بین میزان سرمایه فرهنگی و میزان گرایش به مد رابطه معکوسی وجود دارد؛ در این تحقیق، دو بعد از سرمایه فرهنگی یعنی سرمایه فرهنگی تجسم یافته و نهادینه شده با گرایش جوانان به مد رابطه مستقیمی را نشان داد.
بررسی تاثیر ساختار قدرت در خانواده بر هویت بازاندیشانه زنان (مطالعه موردی دانشجویان دختر دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جامعه امروز ایران، مسئله هویت از اهمیت و پیچیدگی خاصی برخوردار بوده و مناقشات متعددی پیرامون آن صورت گرفته است. اما این مناقشات در خصوص هویت زنان وجوه بارزتری دارند؛ چرا که از یک طرف تغییرات ساختاری و فرهنگی رخ داده مانند افزایش فرصت های تحصیلی و شغلی موجب بروز اشکال جدید هویت یابی برای زنان شده است و از طرف دیگر، وجود کلیشه های جنسیتی، زنان را در این زمینه با چالش های بسیاری مواجه می سازد. هویت یابی فرآیند پیچیده ای است و از عوامل متعددی تاثیر می پذیرد که ساختار خانواده یکی از مهم ترینِ آنهاست. بنابراین، در این تحقیق به بررسی تاثیر ساختار قدرت در خانواده بر هویت بازاندیشانه زنان پرداخته ایم. در بخش نظری از دیدگاه های گیدنز در باب هویت و بازاندیشی و نیز منتقدان فمینیست و بوردیوگرای وی و همچنین از مباحث کاستلز در خصوص پدرسالاری استفاده شده است. تحقیق به روش پیمایش و با ابزار پرسشنامه در میان دختران دانشجوی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی صورت گرفته است که تعداد کل آنها در زمان تحقیق 1600 نفر بوده است. نمونه گیری به شیوه سهمیه ای متناسب صورت گرفته و حجم نمونه 340 نفر بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که پاسخگویان در برابر کلیشه های جنسیتی مقاومت زیادی نشان داده و مدیریت بدن نیز اهمیت بالایی برای آنها دارد. بیشترین نسبت الگوی تصمیم گیری و نیز الگوی تقسیم کار در میان خانواده های پاسخگویان از نوع پدرسالارانه بوده است. بعلاوه، نتایج تحقیق گویای وجود رابطه ای معنی دار میان ساختار قدرت در خانواده و میزان هویت بازاندیشانه زنان است؛ به نحوی که میزان هویت بازاندیشانه زنانی که الگوی تصمیم گیری در خانواده آنها از نوع پدرسالارانه است بیشتر از سایر زنان می باشد. در بعد الگوی تقسیم کار خانوادگی نیز بیشترین میزان هویت بازاندیشانه متعلق به زنانی است که الگوی مشارکتی تقسیم کار در خانواده آنها وجود دارد.