فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۱٬۹۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی در برابر سایر پدیده های اجتماعی از جمله رسانه از حقوقی برخوردار است. برخی از حقوق معنوی خانواده در قوانین و برخی هم در منابع اسلامی ذکر شده است. تبیین کامل این حقوق در برابر رسانه و تعیین کردن مواردی که رسانه ها این حقوق را نادیده می گیرند و منجر به ورود ضرر معنوی به نهاد خانواده و اعضای آن می شوند، ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش تلاش شده است که از بین ارکان مسئولیت مدنی و رژیم جبران خسارات معنوی به مطالعه عنصر ضرر و زیان پرداخته شود و زیان های معنوی ناشی از رسانه ها بر نهاد خانواده و اعضای آن بررسی و تحلیل گردد. این پژوهش مقدمه ای است برای اینکه در آینده با طراحی رژیم جبران خسارات معنوی ناشی از رسانه ها در نظام حقوقی ایران، قاضیان عادل بتوانند در پرونده های حقوقیِ رسانه ای، با اثبات استقرار ارکان سببیت به لزوم جبران آن حکم کنند و هیچ ضرر معنوی رسانه ای بدون جبران باقی نماند.
مطالعه رابطه سرمایه فرهنگی خانواده، مدرسه و دانش آموز با موفقیت تحصیلی دانش آموزان دختر مراکز پیش دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این پژوهش موفقیت تحصیلی است. پژوهشگران نشان داده اند که افزایش درآمد و سرمایه مالی خانواده باعث موفقیت تحصیلی دانش آموزان شده است. در این پژوهش علاوه بر مفهوم سرمایه فرهنگی خانوده دو متغیر جدید سرمایه فرهنگی دانش آموزی و سرمایه فرهنگی مدرسه ای نیز مطرح شده است. سؤال تحقیق به صورت زیر بیان شده است: رابطه سرمایه فرهنگی حاصل از خانواده مدرسه و دانش آموز با موفقیت تحصیلی دانش آموزان چگونه است؟جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر سال چهارم در سطح مناطق 20 و 6، 1 تهران است. برای ارزیابی تجربی فرضیات، 300 نفر از دانش آموزان دختر به عنوان نمونه انتخاب شده است. برای داوری در باب فرضیات، از روش تکنیک تحلیل رگرسیون بر مبنای داده های فازی استفاده شده است. نتایج پژوهشی نشان داد که سرمایه فرهنگی خانواده و سرمایه فرهنگی مدرسه ای رابطه معناداری با موفقیت تحصیلی دانش آموزان دارد و دانش آموزان طبقات پایین با بهره گیری از سرمایه فرهنگی به موفقیت تحصیلی دست یافته اند. همچنین سرمایه فرهنگی در حضور پایگاه اجتماعی- اقتصادی و نوع مدرسه تأثیر بیشتری بر موفقیت تحصیلی دانش آموزان دارد.
مطالعة وضعیت دین ورزی جوانان با تأکید بر دینداری خودمرجع (ارائة یک نظریة زمینه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دینداری در زمانة کنونی متنوع و متکثر شده است. این مطالعه با پذیرفتن این پیش فرض که دینداری به مثابه امری متنوع و متلون، خارج از دوگانة دیندار یا بی دین بودن افراد است، به شناسایی و تفسیر نوع خاصی از دینداری در بین جوانان شهر اصفهان پرداخته است. بدین منظور، با مرور مطالعات پیشین، در چارچوب روش کیفی، رویکرد تفسیری، سنت نظریة زمینه ای و ابزار مصاحبه و در پرتو الهامات نظری زیمل در بحث دینداری های نوگرا، داده های تحقیق جمع آوری شد. نتایج یافته های کیفی تحقیق، بیانگر آن است که می توان با تأکید بر معیار «خودتشخیصی» فرد دیندار به نوعی خاص از دینداری تحت عنوان دینداری «خودمرجع» اشاره کرد. نتایج این مطالعه و بررسی یافته های کیفی همچنین گویای آن است که دینداری جوانان در این سنخ، بدل به امری شخصی، غیرالزام آور، خصوصی، سلیقه ای، گزینشی، مبتنی بر تعقل، خرد فردی و همراه با نپذیرفتن دگرسالاری نهادهای دینی شده است و به سمت امری اقتضایی و لذت گرایانه سیر می کند. همچنین در این مطالعه تلاش شده است تا مدل پارادایمیک اخذشده از داده ها در چارچوب نظریة زمینه ای در قالب شرایطِ علی، زمینه ای، تعاملی و پیامدی، در ارتباط با ظهور و تأثیرات این سنخ دینداری، ترسیم، توصیف و تشریح شود.
ارایه مدل پیشنهادی سنجش طبقه اجتماعی در ایران (مورد مطالعه: سرپرستان خانوار شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر برخی جامعه شناسان؛ مانند پیربوردیو سعی کرده اند ارتباط انواع سرمایه را با طبقه اجتماعی مورد توجه قرار دهند. مطالعات انجام گرفته در ایران نیز نشان می دهند که هیچ کدام از این پژوهش ها در سنجش طبقه اجتماعی (طبقه-منزلت) ترکیب انواع سرمایه ها را در نظر نگرفته اند. برخی از این پژوهش ها نیز با اهداف پژوهشی دیگر صورت گرفته و صرفاً به ارتباط انواع سرمایه ها با یک دیگر و یا با طبقه اجتماعی پرداخته اند. بر این اساس، نوشتار حاضر با هدف طرح ارایه یک مدل جدید، سنجش مفهوم طبقه اجتماعی (طبقه-منزلت) را با ترکیب سه نوع سرمایه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مورد مطالعه قرار داده و با استفاده از روش پیمایش و نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، تعداد 334 پرسش نامه محقق ساخته در بین سرپرستان خانوار مناطق شهر اصفهان، توزیع و جمع آوری شد. در نهایت، نوعی رتبه بندی در پنج طبقه اجتماعی کلی شامل طبقه بسیار پایین، طبقه پایین، طبقه متوسط، طبقه بالا و طبقه بسیار بالا ارایه شد. مبنای عمده این رتبه بندی علاوه بر تأکید بر نقش سرمایه اقتصادی و اجتماعی، نقش تعیین کننده و تمایز بخش سرمایه فرهنگی و تفاوت بارز آن بین طبقات اجتماعی است.
تحلیلی بر اثرگذاری دانشگاه آزاد اسلامی جهرم در گسترش ارزش های مدرن بین دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که ترویج و گسترش فرهنگ های متعالی و ارزش های مدرن یکی از مؤلفه های اساسی در زمینه-سازی برای رسیدن به توسعه همه جانبه در کشورها محسوب می شود، لذا نقش دانشگاه در گسترش اینگونه ارزش ها از اهمیت به سزایی برخوردار است. از سوی دیگر شناخت اقشار مختلف اجتماعی که وارد دانشگاه می شوند و نقشی که دانشگاه بر روی دانشجویان و فارغ التحصیلان می گذارد؛ از پیش شرط های اساسی در توسعه منابع انسانی جوامع محسوب می گردد. در این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و انجام عملیات وسیع پیمایشی و میدانی تلاش است اثرات دانشگاه آزاد اسلامی جهرم را در گسترش ارزش های مدرن بین دانشجویان مورد بررسی و سنجش قرار دهد. جامعه آماری را تمامی دانشجویان کارشناسی در حال تحصیل تشکیل می دهند، که از بین آنها 120 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شده اند. نتایج حاکی از تأثیرگذاری مثبت و با سطح معناداری 05/0تحصیل و آموزش در دانشگاه، بر میزان گرایش به ارزش های استدلال گرایی، فردگرایی، برابری طلبی و پیشرفت گرایی در بین دانشجویان است. همچنین تحصیل در دانشگاه تأثیر چندانی بر ترویج ارزش های مدرنی همچون انسان گرایی و افسون زدایی در بین دانشجویان نداشته است. بنابراین آرمان ها و ارزش هایی که بیشتر مورد تأیید جامعه و خانواده ها هستند؛ به دلیل نهادینه شدن اینگونه اصول در اذهان دانشجویان بیشتر از دیگر ارزش ها که فقط توسط محیط های دانشگاهی ترویج می شوند، مورد قبول و پذیرش دانشجویان واقع شده است.
بررسی عوامل مؤثر بر میزان دینداری جوانان 15 تا 29 ساله شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به شرایط در حال گذار جامعه و دگرگونی سریع ارزش ها و هنجارها، آگاهی از ابعاد مختلف دینداری جوانان و تأثیر عوامل مختلف بر آن و همچنین مقایسه آن با وضعیت دینداری والدین به منظور درک تفاوت های ارزشی در دو نسل، از اهمیت بسزایی برخوردار است. دینداری (سلامت معنوی) با سلامت روان و اجتماعی افراد رابطه مستقیم دارد و ارتقای بهزیستی و سطح سلامت افراد یکی از اهداف مددکاری اجتماعی است. در پژوهش حاضر از نظریه های یادگیری اجتماعی و نقش اجتماعی برای تبیین تفاوت جنسیتی، از نظریه های وبر و مارکس برای تفاوت میزان دینداری در بین طبقات مختلف اقتصادی و اجتماعی و از نظریه اینگلهارات برای تبیین شکاف نسلی به عنوان چارچوب نظری بهره گرفته شده است. روش پژوهش، پیمایشی و جامعه آماری آن، جوانان 15 تا 29 ساله شهر سنندج و والدین آن ها است. روش نمونه گیری از نوع تصادفی ساده است. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه خودساخته و سنجش دینداری کلاک و استارک استفاده شده است. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون های t و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که بین متغیرهای پایگاه اجتماعی – اقتصادی خانواده، میزان دینداری والدین و سن، با میزان دینداری جوانان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج حاکی از آن است که بین مردان و زنان از نظر میزان دینداری تفاوت معناداری وجود دارد اما بین تحصیلات و میزان دینداری جوانان رابطه معناداری به دست نیامد. واژه های کلیدی : دینداری، پایگاه اقتصادی-اجتماعی، جوانان، شکاف نسلی و تحصیلات.
مطالعه کیفی تجارب مردان و زنان طلاق گرفته از عوامل فرهنگی زمینه ساز طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ یک ملت، شکل دهنده پیکره آن ملت و تعیین و تنظیم کننده ارزش ها، باورها، هنجارها و رفتارهای مردمان آن است. در رابطه با طلاق و عوامل پدید آورنده آن نیز، عوامل فرهنگی به شکل مستقل یا زمینه ساز سایر عوامل مسبب طلاق، در افزایش یا کاهش میزان آن بسیار حائز اهمیت است. در این راستا، بررسی کیفی""تجارب مردان و زنان طلاق گرفته، از عوامل فرهنگی زمینه ساز طلاق"" به عنوان گام مهمی در شناخت و پیشگیری از طلاق در کشور، هدف اصلی این پژوهش است. این پژوهش به صورت کیفی، از نوع پدیدارشناسی انجام گرفت. مشارکت کنندگان در این پژوهش 16 نفر از مردان و زنان طلاق گرفته شهر اصفهان بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند و اطلاعات، از طریق مصاحبه عمیق جمع آوری و به روش استیویک-کولایزی-کن تجزیه و تحلیل شد. تعداد 450 کد استخراج گردید و با شناسایی وجوه اشتراک کدها، تعداد آنها به 52 عدد و سپس به 16 عدد کاهش یافت. سپس دسته بندی مفاهیم استخراج شده از آنها در چهار سطح تا رسیدن به نتایج شامل چهار مضمون ادامه یافت. براساس مفاهیم به دست آمده؛ عوامل فرهنگی زمینه ساز طلاق شامل چهار زیرمجموعه : الف- ""عدم پایبندی به ارزش های مذهبی و اخلاقی""؛ ب-""عدم پایبندی به ارزش های اجتماعی""؛ ج-""ناهنجاری های فرد و خانواده"" و د-""تفاوت در خرده فرهنگ هاست"". یافته های پژوهش نشان داد که در کدبندی الف: کم رنگ شدن ارزش های اخلاقی- دینی و عدم پایبندی به آنها در ارتباط با جنس مخالف و در قسمت ب: افزایش توقعات، انحرافات و نارضایتی جنسی، تغییر در نقش های جنسیتی، تأثیر منفی رسانه ها و وجود باورهای نادرست در فرد، همچنین در قسمت ج: فقدان آمادگی و مهارت در فرد و خانواده برای انتخاب و زندگی مشترک، فقدان مهارت جنسی، عدم توانایی برای حل مشکل و تعارض در زوجین، فرهنگ تحمیل در انتخاب همسر، قدرت طلبی و سلطه گری در خانواده و فرهنگ اقتصادی نادرست و در نهایت، در کدبندی د: تفاوت در خرده فرهنگ ها و عدم کفویت زوجین در زمینه های مختلف، در بروز اختلاف زناشویی و طلاق آنها مؤثر بودند. یافته ها همچنین بیانگر آن بود که فرهنگ حاکم بر جدایی، روند طلاق را از مسیر صحیح و مطلوب خود خارج نموده، ضمن وارد کردن آسیب روحی، شخصیتی و جسمی بر زوجین، آن را به واقعه ای خصمانه، دامنه دار و برگشت ناپذیر مبدل ساخته است.
سنجش و سنخ شناسی طلاق عاطفی در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقالة حاضر سنخ شناسی طلاق عاطفی در شهر مشهد است. تحقیق از نوع پیمایشی بوده و با تکنیک تحلیل خوشه ای انجام شده است. این پژوهش در سطح توصیفی و طبقه بندی با استفاده از ابزار ترکیبی متشکل از سه پرسش نامة نیمه استاندارد انجام شده است. جامعة آماری پژوهش را 30 زوج متأهل تشکیل می دهند که با روش نمونه گیری هدف مند انتخاب شده اند. بر اساس تکنیک مذکور، نمرات نمونه در ابعاد پنج گانة (توازن من ما، فعالیت های مشترک، نزدیکی، استقلال وابستگی و وفاداری) طلاق عاطفی در چهار دسته طبقه بندی شد. نتایج نشان داد که 35% نمونه از حالت توازن خارج شده و در دو سر طیف قرار دارند و سایر اعضای نمونه در دو دستة «بیش تر متصل» و «بیش تر منسجم» قرار دارند. نمرات طلاق عاطفی برای زنان در همة ابعاد پنج گانه از مردان بالاتر است.
مدیریت خانواده و کار در سبکزندگی اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
زمینه: با گسترش شهرنشینی و فعالیتهای اجتماعی، عمده وقت سرپرست خانوار، بیرون از خانه میگذرد. مردان برای انجام فعالیت اقتصادی، کسب علم و مهارت، ورزش و...، وقت کمتری را برای اهل خانه صرف میکنند. از سوی دیگر، خانه، بستر شکلگیری نهادی مقدس است و چیدمان تعالی یا اضمحلال جامعه نیز در آن صورت میگیرد. هدف این تحقیق، یافتن سبک متعادلی از زندگی است که بتواند بین زندگی خانوادگی و کاری، سازگاری ایجاد کند. این تعادل بر اساس سبکزندگی اسلامی خواهد بود.
روش کار: در این تحقیق با استفاده از یافتههای دانش مدیریت و آموزههای اسلامی در امور اجتماعی، تلاش شده است که یافتههای ترکیبی بر مبنای تحلیل عقلی و اجتهادی به دست آید. بر این اساس، یافته های پژوهش با استفاده از شیوه توصیفی – تحلیلی یافتهها، ارزیابی شده است.
یافتهها: با توجه به اهمیت روابط خانوادگی و گستره آن و از سوی دیگر، اهمیت کار برای بهبود وضع زندگی و پیشرفت جامعه، طیفی از ترکیبِ این دو زندگی به دست آمد که عبارت بود از: بیتوجه به زندگی، بدون برنامه، کار محور، خانواده محور و زندگی تعادلمدار. بر اساس توصیههای اسلامی، سبکزندگی تعادل مدار مورد تأکید قرار گرفت.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای تحقیق، میتوان به این نتیجه رسید که مدیران جامعه اسلامی باید تلاش کنند تا بر اساس آموزههای دینی، شرایط تحقق سبک تعادلمدار را در زندگی خانوادگی و کاریِ کارکنان به وجود آورند. تلاش مستمر، قناعت، اعتدال، توکل و دعا، از مهم ترین راهکارها برای تقویت سبک تعادلمدار است.
علل خیانت زناشویی از دیدگاه زوجین مراجعه کننده به دادگاه خانواده: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۴۲
165-186
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی علل خیانت از دیدگاه زنان و مردان مراجعه کننده به دادگاه خانواده بود. بدین منظور در قالب یک طرح کیفی، 42 نفر از مراجعه کنندگان به دادگاه خانواده، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته، بررسی اسناد موجود و مصاحبه با قاضی مورد مطالعه قرار گرفتند و در نهایت، داده های حاصل از آن ها با استفاده از روش تحلیل محتوای عرفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که سه عامل مسائل بین فردی، روابط همسران و جامعه، اصلی ترین علل خیانت از دیدگاه زنان و مردان هستند، در حالی که هیچ یافته ای مبنی بر تصمیم به جدایی، به علت خیانت عاطفی صِرف، مشاهده نشد. علاوه بر این، یافته ها نشان داد که راهبرد اصلی مردان در مقابل خیانت همسر، خشونت و تصمیم به جدایی است، در حالی که این راهبردها در مورد زنان طیف وسیع تری را در بر می گرفت و آن ها با تکرار خیانت جنسی همسر، بعد از گذشت حداقل شش ماه تصمیم به جدایی می گرفتند. نتایج این پژوهش، با بیان این که می توان با مشاوره پیش از ازدواج گامی در راستای کاهش خیانت برداشت، بر اهمیت جامعه در بروز این پدیده تأکید می کند. بنابراین، انجام اقداماتی از طرف مسئولین در جهت سلامت جامعه ضروری به نظر می رسد.
نقض حقوق کودکان در ایالات متحده امریکا؛ هشدار دیده با حقوق بشر درباره وضعیت بد کودکا در امریکا
حوزههای تخصصی:
کودکان به جهت ضعف قوای جسمی، روحی و عدم استقلال، نیازهای ویژه خود را دارند که رفع آنها محتاج مراقبت و حمایت خاص خانواده و جامعه است. در این راه قرن نوزدهم آغاز حرکتی به سوی تدوین مقرراتی جهت حمایت از حقوق کودکان بود. ولی ایالات متحده آمریکا هیچ تعهدی به این قوانین و مقررات ندارد و همواره حقوق کودکان نقض می شود. در این مقاله سعی می شود که موارد نقض حقوق کودکان در آمریکا مورد بررسی قرار گیرد. فقر نسبی کودکان، حبس ابد برای کودکان، آزار جنسی و تجارت کودکان، قتل کودکان، مجازات کودکان در دادگاه های بزرگسالان از جمله اقداماتی است که در این کشور علیه کودکان صورت می گیرد.
بررسی رابطه بین میزان تماشای فیلم های تلویزیونی توسط والدین با خشونت خانگی آنها نسبت به فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی ارتباط بین میزان تماشای فیلم های تلویزیونی توسط والدین با خشونت خانگی آنها نسبت به فرزندان در شهر اهواز است . روش پژوهش، پیمایشی و جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع دبیرستان و والدین آنها در شهر اهواز بوده که براساس فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 384 نفر انتخاب شده اند . برای سنجش از پرسشنامه های کودک آزاری و ضربه برنستاین (CTQ) ، پرسشنامه محقق ساخته تماشای فیلم های تلویزیونی و مقیاس عزت نفس روزنبرگ (SES) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آماری درصد، میانگین، انحراف استاندارد، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره استفاده شد. یافته ها بیانگر آن است که بین تماشای فیلم های اکشن و وحشتناک از سوی والدین با خشونت خانگی آنها نسبت به فرزندان همبستگی مثبت معنی داری وجود دارد؛ اما بین تماشای فیلم های خانوادگی و رمانتیک و همچنین، فیلم های سیاسی، تاریخی و مذهبی از سوی والدین با خشونت خانگی آنها نسبت به فرزندان همبستگی معنا داری مشاهده نگردید . همچنین، طبق یافته های این پژوهش بین متغیر عزت نفس والدین با خشونت خانگی آنها نسبت به فرزندان رابطه معناداری وجود دارد . نتایج تحلیل رگرسیونی چند متغیره گام به گام نشان می دهد که متغیر تماشای فیلم های وحشتناک از سوی والدین ، بیشترین تأثیر را در تبیین خشونت خانگی نسبت به فرزندان داشته است. با توجه به یافته های موجود، این مسأله نیازمند توجه هرچه بیشتر خانواده ها و مسؤولان برای برنامه ریزی و آموزش در سطح خانواده و جامعه است.
بررسی رابطه مهارت های اجتماعی و رفتارهای پرخطر جوانان: مطالعه موردی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با استفاده از نظریه کنترل اجتماعی تراویس هیرشی به عنوان چارچوب نظری پژوهش به بررسی رابطه بین مهارت های اجتماعی و رفتارهای پرخطر جوانان پرداخته است. بر مبنای روش پیمایشی، داده های پژوهش به وسیله پرسشنامه از تعداد 600 نفر از جوانان 15 تا 29 ساله شهر شیراز به روش نمونه گیری چندمرحله ای مختلط گردآوری شد. نتایج آزمون فرضیات نشان داد بین درآمد، دلبستگی به خانواده و دوستان، تعهد به هنجارها، مشارکت، باور به اصول اخلاقی، مهارت های اجتماعی و رفتارهای پرخطر رابطه معناداری وجود دارد. همچنین، به لحاظ رفتارهای پرخطر، بین جنس، وضعیت تأهل، طبقه اجتماعی، ساختار خانواده تفاوت معناداری وجود داشت. اما بین سن، تحصیلات و رفتارهای پرخطر رابطه معناداری مشاهده نشد. معادله رگرسیونی مربوط به تحلیل چند متغیره متغیرهای مستقل برای پیش بینی متغیر وابسته رفتارهای پرخطر نیز نشان داد که در مجموع، چهار متغیر تعهد به هنجارها، جنس (مرد)، باور به اصول اخلاقی و مهارت های اجتماعی توانستند 43 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین نمایند.
بررسی تجارب زیسته زنان روسپی (مورد مطالعه: شهرهای یزد و اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روسپیگری پدیده ای بسیار پیچیده، چندبعدی، ناآشکارو تودرتوست که در جامعه ما به لایه های زیرین خزیده و به صورت گسترده در زیر لایه های عمیق نفس می کشد و به زیست خود ادامه می دهد. بدین گونه است که به ویژه در سال های اخیر توجه زیادی را به خود معطوف نموده و سازمان ها و نهاده
بررسی رابطه جهت گیری ارزشی مُ درن با هویت دینی و مقایسه جنسیتی آن ( مورد مطالعه: دانش آموزان متوسطه شهر مرودشت )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر چگونگی رابطه و نسبت مدرنیته و دین از مهمترین بحث ها و چالش های فکری و سیاستگذاری اندیشمندان و مدیران جامعه ایرانی بوده است. اما بیشتر این بحث ها در سطح تحلیل های نظری بوده و به صورت تجربی این رابطه کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. مقاله حاضر، با روش پیمایشی و بر اساس نظریه های بک فورد و گیدنز، به بررسیِ رابطه جهت گیری ارزشی مدرن با هویت دینی دانش آموزان متوسطه شهر مرودشت، به تفکیک جنس، پرداخته است. روش نمونه گیری، روش نمونه گیریِ خوشه ای چند مرحله ای بوده است. بر اساس نتایج تحقیق میانگین نمره جهت گیری ارزشی مدرن و هویت دینی دختران در هر سه بعدعاطفی، اعتقادی و عملی بالاتر از میانگین نمره پسران و معنی دار بوده است. همبستگی جهت گیری ارزشی مدرن با ابعاد اعتقادی و احساسی هویت دینی منفی و معنی دار بوده؛ اما همبستگی آن با بعد عملی و کلی هویت دینی معنی دار نبوده است. تفاوت جنسیتی هویت دینی پس از کنترل تأثیر متغیر جهت گیری ارزشی مدرن نیز معنی داربوده است. در کل بر اساس نتایج تحقیق به نظر می رسد، بر خلاف مفروضات رایج نظریه دنیوی شدن، رابطه بین جهت گیری ارزشی مدرن و هویت دینی، حداقل در بین پاسخگویان این تحقیق، نوعی رابطه تقابلی نبوده است.
برآورد تاثیر علّی در علوم اجتماعی با استفاده از روش همتا سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه گذشته تحلیل علی برمبنای رهیافت خلاف واقعیت در علوم اجتماعی گسترش قابل ملاحظه ای یافته است. این دانش امکان برآورد تاثیر علّی و نیز ارزیابی سیاستها و پروژه های اجتماعی را فراهم میسازد. مقاله به ارایه یکی از روشهای برآورد تاثیر علّی، روش همتا سازی، میپردازد. ابتدا چارچوب نظری تحلیل علی برمبنای رهیافت خلاف واقعیت ارایه میشود. سپس، با استفاده از روش همتا سازی فاصله ای با نمرات گرایش، تاثیر سواد مادر بر مرگ و میر کودکان در ایران برآورد میشود. داده های بکار رفته از بررسی جمعیتی و بهداشتی ایران است. نتایج نشان میدهد که برای موارد همتا شده، سواد مادران باعث کاهش مرگ و میر کودکان به اندازه 18 مرگ در هزار تولد زنده میشود. مقاله همچنین محدودیتهای کاربرد روش را در مطالعات مشاهده ای ارایه میکند.