فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱٬۰۵۴ مورد.
ماهیت بشر و نظریه سیاسی از دیدگاه فارابی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ارتباط ماهیت بشر و نظریه سیاسی یکی از مباحث مهم در مطالعه تحلیلی هر نظریه سیاسی است. اندیشمندان سیاسی معمولاً مشروعیت نظریه خویش، درباره سیاست و حکومت را بر تبیینی خاص از ماهیت انسان ها بنا می نهند. پژوهش حاضر، آرای سیاسی فارابی، از اندیشمندان مهم سیاسی جهان اسلام، را از این دیدگاه بررسی می کند. نظریه سیاسی فارابی خصلتی جهان شمول دارد و این امر به دلیل برداشتی است که او از ماهیت بشر ارائه می دهد. در نظریه سیاسی فارابی، انسان ها به دلیل ماهیت خویش، برای رسیدن به سعادت نیازمند حضور در اجتماع هستند. در نتیجه تلقی او با تلقی های مدرن فردگرایانه از سیاست و حکومت در تعارض است. فارابی معتقد است انسان، برای شناخت سعادت به غیر خودش نیاز دارد و این نیاز، صرفاً از طریق ارتباط با عقل فعال، که خودش مخلوق خدای عالم یا همان سبب نخستین است، برآورده می شود. به این ترتیب، نظریه سیاسی فارابی ارتباط ویژه و مشخصی با مسئله توحید دارد. نظریه های سیاسی مدرن، عمدتاً به موضوع حاکم یا امام در اجتماعات سیاسی توجهی نمی کنند. اما اینکه چه کسی باید حکومت کند، برای فارابی اهمیت بسیاری دارد و نظریه او در این زمینه وام دار برداشتی است که او از ماهیت بشر ارائه کرده است.
ارزیابی تجربی نظریة محرومیت در تبیین دین داری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آغاز تاکنون، «نظریة محرومیت» متداول ترین و مسلط ترین نظریه در میان دانشمندان علوم اجتماعی برای تبیین سطوح مختلف دین داری مردم بوده است. با وجود این، نتایج متعارض تحقیقات تجربی ، از یک سو، اعتبار این نظریهرا به مقوله ای جدلی تبدیل کرده است و از سویی دیگر، این پژوهش ها صرفاً در درون سنت های دینی غیراسلامی انجام گرفته اند. از این رو، مقالة پژوهشی حاضر تلاشی است برای ارزیابی تجربی ادعاهای عام نظریة محرومیت در میان جمعیت مسلمان ایرانی.ابتدا، مدعاهای نظری نظریة محرومیت به صورت فرضیاتی مبنی بر ارتباط مثبت محرومیت عینی و محرومیت ذهنی با دین داری فرموله گردید. سپس، جهت وارسی اعتبار تجربی این نظریه، فرضیه های مذکور با داده های پیمایشی مربوط به بیش از چهار هزار نفر مسلمان ایرانی مقابله شد تا میزان انطباق و تناظر پیش بینی های نظری رویکرد محرومیت با شواهد تجربی مورد ارزیابی قرار گیرد. در مجموع، یافته های این تحقیق نتوانست حمایت جدی و قابل اعتمادی برای نظریة محرومیت در تبیین سطوح تدیّن اسلامی ایرانیان فراهم آورد.
انتقاداتی بر انواع مثالی در جامعه شناسی دین ماکس وبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماکس وبر، عموماً به عنوان ارائه کننده انواع مثالی اقتدار شناخته می شود. اما وی، همچنین انواع مثالی نگرش های دینی را نیز مطرح کرده است. تاکید من بر انواع مثالی در جامعه شناسی دین وی، بر این واقعیت شکل گرفته است که کتب اصلی جامعه شناسی و نیز منابع جامعه شناسی دین، گرایش به این دارند که نوع شناسی دینی ارائه شده توسط وی را نادیده بگیرند، در حالی که این نوع شناسی،یک طبقه بندی مبتنی بر مقوله بندی هایی معین را ارائه می کند که به ما اجازه می دهد تا رفتار دینی- یا شاید رفتار انسانی در کل- را با رجوع به انواع مثالی پیشنهاد شده بررسی نماییم. این مقاله، سه نوع مثالی اصلی را در جامعه شناسی دین وبر ارائه می کند و نشان می دهد که چگونه آن ها می توانند به وسیله نوع مثالی چهارمی تکمیل شوند. چهارمین نوع مثالی، بر پایه مطالعات نگارنده درباره تصوف، به مثابه طریقت دینی در اسلام،شکل می گیرد. .
فطرت گرایی و اقتضائات آن در نظام هنجاری اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مبنای این اصل که دین دارای نظام هنجاری اخلاقی و حقوقی است و هیچ ساحتی از ساحات فردی و اجتماعی را فروگذار نکرده و دارای منطق و چارچوب نظری محکم عقلانی و فطری است؛ تلاش شده به اقتضائات این برداشت توجه شود. بر مدار این نگرش بحث دو گانه انگاری عاملیت−ساخت با ورود بحث حق الناس و حق اﷲ و در پی آن محبت و عدالت توجیه می یابد و نمود فطرت در دانسته ها و خواسته ها بحث عقل و محبت را رسمیت بخشیده و حرکت مدرج بر پایه نیازهای اساسی و پایه ای را اجتناب ناپذیر می کند. برای وصول به مطلوب در این مقال از روش کتابخانه ای و تحلیل محتوای متون دینی و اندیشه شناسی بهره برده شده است.
ایران شناسی: نقدی بر اندیشه های دکتر علی شریعتی (شیعه ی صفوی و علوی)
حوزههای تخصصی:
فراغت و تفریح در اندیشة متفکران مسلمان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
فراغت اغلب به دو معنای «زمان فارغ از هر نوع وظایف الزامی» و «مجموعه ای از فعالیت ها و اشتغالات سرگرم کننده، تفریحی و تفننی که در این ظرف زمانی کانون توجه قرار می گیرند»، به کار می رود. «فراغت» در هر دو معنا، به دلیل تنوع ابعاد از زوایای مختلفی مطالعه و بررسی شده یا سزاوار بررسی است. ادیان الهی از جمله اسلام به اقتضای جایگاه ارزشی، ظرفیت های آموزه ای، رسالت و مأموریت، به جنبه های تجویزی، دستوری و هنجاری آن عطف توجه کرده اند. یکی از مجاری فهم مواضع درون متنی اسلام، رجوع به دیدگاه های اندیشمندانی است که در مقام تشریع و تفسیر مواضع دین در نسبت با این مقوله و احکام مربوط سخن گفته اند. این نوشتار درصدد است تا با تتبع در آثار و مکتوبات متفکران مسلمان از حوزه های مختلف، رئوس کلی این مواضع را استخراج و دسته بندی کند. روش این مطالعه در مقام گردآوری اطلاعات، اسنادی و در مقام تحلیل یافته ها، تفهمی، تفسیری و اجتهادی است.
نسبت نظریه فرهنگستان علوم اسلامی درباره علم دینی با واقع گرایی معرفت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
روش شناسی دین
پیدایش و بقاء جامعه با تأکید بر نقش دین از منظر علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پیدایش و بقاء جامعه و مسائل پیرامونی آن، یکی از مباحث مهم جهان غرب در قرون وسطی تا عصر روشنگری است. تحول در پاسخ به این مسئله، یکی از مهم ترین بنیادهای مدرنیته و علوم انسانی و اجتماعی است. پایه این تحول، مربوط به کنار گذاشته شدن نظریه «خلق جامعه توسط خداوند» و «طبیعت اجتماعی بشر»، می باشد و اینکه انسان به عنوان «موجودی طبیعتاً غیراجتماعی» و جامعه به عنوان «مصنوع بشر» در نظر گرفته شد. این تحقیق، به پاسخ این مسائل از دیدگاه علامه طباطبائی در تفسیر المیزان می پردازد. انسان از منظر علامه طباطبائی، بالطبع موجودی اجتماعی نیست، اما به دلیل گستره نیازها و...، به ناچار و بالاضطرار رو به زندگی اجتماعی آورده است. زندگی اجتماعی و جامعه برای بقا و استمرار خود، نیازمند وجود قانون هستند که موافق فطرت و نظام خلقت باشد. این قانون، فقط از جانب خداوند متعال و در قالب هدایت تشریعی الهی قابل دستیابی است. عقل و فطرت بشر برای تنظیم و تهیه چنین قانونی، ناکافی و نارسا هستند.
گونه شناسی دینداری های اسلامی؛ نقدی بر گونه شناسی های صاحب نظران غربی در زمینه انواع دینداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، مطالعات زیادی در باب انواع دینداری ها در اسلام، از سوی صاحب نظران غربی و مسلمان صورت گرفته است، لیکن بیشتر صاحب نظران غربی در گونه شناسی خود، انواع دینداری ها را بر اساس جناح بندی های راست و چپ مرسوم در غرب مطرح نموده اند. مقاله حاضر، به بررسی و نقد دیدگاه سه تن از صاحب نظران غربی، یعنی جان اسپوزیتو[1] ، کلینتون بنت[2] و ویلیام شپرد[3] پرداخته و تلاش نموده است تا با روش مقایسه ای - تطبیقی، ابتدا گونه شناسی انواع دینداری ها را بر اساس جناح بندی چپ و راست در میان خودشان، مقایسه و توضیح دهد و سپس این گونه شناسی ها را با نظرات دو تن از صاحب نظران مسلمان، یعنی عبدالله سعید[4] و طارق رمضان[5] که به نظر نگارنده، خالی از اشکالات فوق هستند نیز مقایسه نماید. همچنین با تطابق گونه شناسی ها با دلائل و مثال های آن ها کاستی ها و کلی نگری های اشتباهات موجود در آن ها نشان داده شده است. نتایج نشان می دهد در تمام مواردی که سه نویسنده غربی در گونه شناسی خود، عملکرد ضعیفی نشان داده اند، سعید و رمضان، عملکرد بهتری داشته اند.
نقش سیدجمال در تغییر نظام آموزشی الازهر و تأثیر آن بر تحولات سیاسی اجتماعی مصر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رویکرد علمی غالب الازهر، از زمان تسلط ایوبیان رفته رفته نقلی و مبتنی بر تفسیرهای ظاهرگرایانه بوده است. سیدجمال، از بدو ورود به مصر، علوم عقلی را با هدف، تغییر نگرش و موضع علمای الازهر نسبت به پدیده های اجتماعی، از طریق تحول نظام آموزشی آن نهاد وارد الازهر کرد. سیدجمال، همواره نظام آموزشی قدیم را به چالش می کشید و از نظام آموزشی جدید در الازهر دفاع و خواهان اصلاح روش های آموزشی آن بود. وی فلسفة علوم اسلامی و دانشگاه الازهر را منحصر به تئوری پردازی صرف نمی دانست، بلکه معتقد بود باید الازهر بتواند در عمل نیز مسائل و نظریه های فقهی را جامة عمل بپوشاند. وی معتقد بود که چرا فقهای الازهر نمی توانند فقه را در عرصة سیاسی و اجتماعی به کار بندند. وی به دنبال نظام آموزشی ای بود که بتواند تحول سیاسی اجتماعی به همراه داشته باشد و منجر به پایان استعمار و نظام استبدادی و سلطنتی گردد. این نوشتار با رویکرد نظری و تحلیلی درصدد است که نقش سیدجمال را در تغییر نظام آموزشی الازهر، واکاوی کند و تأثیرات آن را بر جامعه مصر مورد ارزیابی قرار دهد.
رهایی بخشی ایمان مذهبی در جامعه مدرن با اشاره به ایران
حوزههای تخصصی:
در این مقاله در ابتدا با تاسی به اندیشه های الکسی دو توکویل ویژگی های بنیادی جامعه مدرن (که میل به برابری خواهی است) توضیح داده می شود. یکی از پیامدهای روند و میل به برابری، شکل گیری «قدرت اجتماعی» است. سپس نشان داده می شود که در جامعه جدید این «قدرت اجتماعی» با اشکال گوناگون (چون بی حسی شهروندان، جباریت عقیده عمومی و نظرات کارشناسان) خود را بر افراد جامعه تحمیل می کند. ظریف اینکه توکویل برخلاف استاد محبوبش مونتسکیو راه های متداول کنترل قدرت را (مثل قدرت دادگستری؛ روزنامه ها؛ فعالیت محافل فرهنگی، هنری و ادبی؛ و انتقادات روشنفکران) کافی نمی داند و داروی شفابخش بیماری استبداد جمعی را در فرد اخلاقی و ایمان مذهبی جست و جو می کند. در پایان مقاله، نگارنده با تکیه بر پنج دلیل نشان می دهد چرا بصیرت های جامعه شناسانه توکویل برای فهم و مهار آسیب های «قدرت اجتماعی» در جامعه ایران سودمند است.