فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۴۵ مورد از کل ۸۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله در پی بازخوانی علم مدنی حکیم نصیرالدین طوسی و گشودن راهی به سوی فهم امر اجتماعی است. روش: روش این مقاله توصیفی-تحلیلی است. یافته ها: در اندیشیه خواجه طوسی، علم مدنی در ذیل حکمت عملی به اعمال آگاهانه و ارادی انسان می پردازد. از این رو برحسب مبدأ کنش انسانی می توان قائل به انواع سه گانیه علم مدنی شد. اگر محقق به کنش هایی توجه کند که مبدأ و منشأ آن ها ذات و طبیعت انسان باشد، محصول معرفتی او «علم مدنی حِکمی» است که همیشه ثابت است که از روش برهان پیروی و لاییه زیرین معرفت اجتماعی را تولید می کند. اگر مبدأ کنش ها وضع انبیا و امامان باشد، «علم مدنی شرعی» شکل می گیرد و روش آن اجتهادی است. اما اگر کنش های انسان ناشی از وضع و قرارداد اجتماعی باشد، مطالعیه آن در صلاحیت «علم مدنی خطابی» است که مقصود از آن نگاه واقع گرایانه به حقایق تاریخی و دستیابی به مصالح، منافع و دفع شرور است. نتیجه گیری: با توجه به الگوی علم شناختی حکیم طوسی، «امر اجتماعی» به مثابیه هستی اعتباری، برحسب مبدأ کنش انسان دارای دو لاییه ثابت و متغیر است و دانش اجتماعی نیز امری فرایندی و محصول حرکت در بین این لایه ها است؛ بنابراین برای مطالعه و تبیین لایه های امر اجتماعی می توان انواع سه گانه ای از علم مدنی را صورت بندی کرد.
الگوی سیاستی معیار در برقرای عدالت جنسیتی مبتنی بر منظومه فکری آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
101 - 126
حوزههای تخصصی:
عدالت جنسیتی ازمنظر نگرش اسلامی، در سالیان متمادی مورد بررسی بوده اما هم چنان نقاط نامشخص زیادی از نظرتا عمل در آن وجود دارد؛ لذا پژوهش حاضر بر آن شده تا با روش اجتهادی و به کمک تکنیک کدگذاری، این موضوع را در منظومه فکری آیت الله خامنه ای از ابتدای رهبری تا سال 1403 مورد بررسی قرار دهد. در این روش، کدِ پایه بر اساس بررسی انواع دلالت کلامیِ بیانات استخراج شده و سپس در مرحله مقوله بندی نسبت میان کدها (مطلق و مقید، عام و خاص و غیره)، سیاق و مخاطب کلام، مورد بررسی قرار گرفته است. در منظومه فکری رهبر انقلاب، عدالت به معنای ترکیبیِ برابری حقوق زن و مرد مبتنی بر اشتراکات انسانی، و نابرابری مبتنی بر افتراقات جنسیتی بیان می شود؛ دراین نگرش، برخی از مصادیق حقوقِ برابر و متفاوت زنان با مردان و مصادیق ظلم به زن و بازتعریف برخی از مصادیق حقوق و جزئیاتش و نیز بررسی نسبت میان حقوق مختلف بانوان مشاهده می شود. در این میان، حق کرامت، که خود شامل حقوقی چون زیست عفیفانه و زیست آرمانی است و در دو قسم خانوادگی و اجتماعی است، در رأس حقوق بانوان است. پژوهش حاضر، الگوی سیاستی مستخرج از منظومه فکری رهبری مبتنی بر مبانی نظری را در چند بُعد ویژگی ها (شامل الگوی مبتنی بر اهداف اسلامی و عقلانیت، مستمر، عمیق و به دور از شتاب زدگی و مبتنی بر نگرش تهاجمی به غرب و نگرش سیستمی)، بازیگران اصلی تحقق سیاست عدالت جنسیتی (بانوان بازیگر محوری)، اولویت های حقوقی زنان و راهبردها (شامل فرهنگ سازی، اصلاح و تدوین قوانین حمایتی و سخت و شکل گیری نهضت دفاع از بانوان با رکنیت عفاف و شعارسازی صحیح) تبیین نموده که با نظر به این الگو می توان سیاست گذاری های مرتبط با بحث عدالت جنسیتی را بازخوانی، اصلاح و تدوین کرد.
بررسی تطبیقی مبانی حق تعیین سرنوشت از منظر کانت و امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
81 - 100
حوزههای تخصصی:
حق تعیین سرنوشت، ادعای سیاسی- اخلاقی یک ملت برای حکومت بر خود و پیگیری توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. این حق به مثابه یک حق بنیادین بشری که ریشه در کرامت بخشی به شأن و طبیعت انسانی دارد، یک مفهوم تکامل یافته، ذو ابعاد و کل نگر است اما در عین حال تحلیل های حقوقی و فلسفی را ترغیب می کند تا به ماهیت پیچیده و متناقض آن ورود کنند. در این پژوهش، مسئله مبانی حق تعیین سرنوشت از منظر ایمانوئل کانت و امام خمینی بررسی شده است و تلاش شده است با جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای، با رویکردی توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از روش تطبیقی به بررسی مبانی فلسفی حق تعیین سرنوشت از منظر این دو اندیشمند از دو خاستگاه متفاوت، پرداخته شود. سؤال اصلی پژوهش این است که چه نسبتی میان اندیشه فلسفی- سیاسی کانت و امام خمینی حول محور حق تعیین سرنوشت وجود دارد؟ یافته های مطالعه حاکی از آن است که کانت در طرح خود از حق تعیین سرنوشت، به عنوان سنگ بنای اندیشه سیاسی اش، عمل و ابهام حاکمیت را در نظام های حقوقی برجسته می کند. مفاهیم پایه ای در فلسفه کانت معطوف به اراده مطلق، آزادی فردی در چهارچوب وظیفه گرایی اخلاقی و اصول حقوقی است اما چهارچوب نظری حاکم بر سنت فکری امام خمینی مبتنی بر رویکردی الهیاتی است و با استعانت از فقه اسلامی قائل به این حق اساسی است. به لحاظ مبناشناسی در فلسفه امام خمینی، اراده آزاد انسان در طول اراده الهی و بُعد الهی تکلیف گرایی از جایگاه ویژه ای در حق تعیین سرنوشت برخوردار است.
رویکرد پدیدارشناختی دین ابوریحان بیرونی در آینه دین پژوهی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوریحان بیرونی از معدود اندیشمندان مسلمان است که می توان او را به عنوان یک دین پژوه با رهیافتی مشابه با رویکردهای نوین معرفی کرد. یکی از ویژگی های او در دین پژوهی این است که با رویکردی پدیدارشناسانه به بررسی ادیان مختلف پرداخته است. در زمینیه بررسی رویکرد پدیدارشناختی دین وی، پژوهشی مستقل با این عنوان صورت نگرفته است. این پژوهش با هدف بررسی دیدگاه ها و نوع مواجهیه او با ادیان مختلف انجام شده است و با روش تطبیقی و مقایسه ای و با بهره گیری درست از آثار برجستیه ابوریحان بیرونی و مهم ترین نظرات او که ناظر به بحث دین پژوهی است، همچنین با استفاده از تحقیقات جدید، به بررسی دین شناسی ابوریحان و نوع مواجهیه او با سایر ادیان می پردازد. مهم ترین نتیجیه این پژوهش آن است که رویکرد دینی ابوریحان، شباهت زیادی به رویکردها و رهیافت های جدید در دین پژوهی، به ویژه در زمینیه پدیدارشناسی دین دارد. براین اساس او با رویکردی پدیدارشناسانه، به بررسی مقایسه ای ادیان پرداخته است. در بررسی ادیان با احتیاط و به دور از تعصب برخورد کرده و در مواجهه با «دیگری دینی» روشی همدلانه و فارغ از ارزش داوری به کار گرفته است. به علاوه در بررسی ادیان سعی کرده است تا به دین آن ها از منظر متدینان آن دین بنگرد. او حقیقت را امری متکثر می داند که در اختیار تمام افراد بشر است؛ بنابراین همیه ادیان را نجات بخش تلقی می کند.
خوانشی دیگر از علوم اجتماعی اسلامی: ساحت مفاهیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه را علم می نامیم، ساحت های گوناگونی را در بر می گیرد. تفاوت میان علوم اجتماعی اسلامی و علوم اجتماعی غربی خود را در ساحت های مختلف علوم نشان می دهد. برای درک دقیق و عمیق این تفاوت ها باید همیه ساحت های علم را بررسی کرد و تمایزها را به دقت نشان داد. توجه به یک یا چند ساحت علم و رهاکردن دیگر ساحت ها، ما را از فهم تمایزها بازمی دارد و راه را بر سامان و پیشرفت علمیِ متفاوت می بندد. در علوم گوناگون، با تأمل و از راه استقرا، دست کم 12 ساحت را می توان برشمرد: توصیف، کشف، توجیه (روش)، پذیرش فرضیه، تفهّم، تبیین، پیش بینی، ابژه، کاربرد، توصیه یا تجویز و مفاهیم. این نوشتار، با تمرکز بر ساحت مفهوم، به این مسئله می پردازد که تفاوت میان علوم اجتماعی اسلامی و علوم اجتماعی غربی در ساحت مفاهیم چیست؟ یافته های پژوهش بیانگر این هستند که تمایز مفاهیم در علوم اجتماعی اسلامی و علوم اجتماعی غربی به تمایز در مبانی و جهان بینی این دو برمی گردد، چه آنکه عالَم از دریچیه مفاهیم خود را فهم پذیر می کند. علوم مختلف عالَم خویش را از روزنیه مفاهیم و با نظریات گوناگونی که از آن مفاهیم سامان یافته است، به تصویر می کشند و مقوله بندی می کنند. در علوم اجتماعی اسلامی مفاهیم برساختی نیستند از این رو بار ارزشی خاص خود را دارند و کشف معنای مفاهیم در مواجهه با علوم اجتماعی غربی جز از راه اجتهاد امکان پذیر نیست.