فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱٬۱۶۲ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
23 - 46
حوزههای تخصصی:
امروزه با پیشرفت و گسترش ابزارهای هیدرولوژیکی و صرفه جویی در زمان، هزینه و در شرایط بحرانی به منظور اقدامات مدیریتی برای کاهش خسارت های ناشی از سیل، استفاده از چنین ابزارهایی باعث سهولت در امر شبیه سازی حوضه های آبریز شده است. در پژوهش حاضر از مدل SWAT به عنوان یک مدل نیمه توزیعی و از مدل SIMHYD به عنوان یک مدل یکپارچه جهت برآورد رواناب حوضه آبریز کَرگانرود تالش استفاده شده است. بدین منظور از داده های مشاهداتی در محدوده زمانی 2006 تا 2018 مربوط به ایستگاه های سینوپتیک تالش، آستارا، بندرانزلی و ایستگاه هیدرومتری هشتپر بهره گرفته شده است. در مدل سازی توسط مدل SWAT ضرایب N2 و R2 به عنوان تابع هدف در مرحله واسنجی دبی ماهانه به ترتیب 61/0 و 62/0 و در مرحله اعتبارسنجی به ترتیب 67/0 و 70/0 به دست آمد که نشان دهنده نتایج قابل قبولی در شبیه سازی پیک رواناب و سیل ایجاد شده در این حوضه داشته است. در واسنجی و اعتبارسنجی مدل SIMHYD نیز نتایج قابل قبولی به دست آمد. به گونه ای که ضرایب N2 و R2 در مرحله واسنجی به ترتیب 710/0 و 8511/0 و در مرحله اعتبارسنجی به ترتیب 625/0 و 9496/0 حاصل شد. مدل SWAT به دلیل ماهیت نیمه توزیعی خود از دقت بالاتری در شبیه سازی سیلاب حوضه موردمطالعه نسبت به مدل SIMHYD برخوردار است؛ زیرا این مدل در بازه زمانی روزانه نیز به خوبی پیک رواناب را شبیه سازی می کند، درصورتی که مدل SIMHYD با افزایش کیفیت داده ها در بازه زمانی ماهانه نتایج رضایت بخشی در این حوضه دارد.
برآورد نرخ فرونشست دشت ایوانکی و تحلیل نقش فعالیت های انسانی در وقوع آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
35 - 55
حوزههای تخصصی:
فرونشست زمین مخاطره ای است که بسیاری از دشت های ایران ازجمله دشت ایوانکی در استان سمنان را دربرگرفته است. دشت ایوانکی تحت تأثیر وضعیت اقلیمی و توپوگرافی، پتانسیل بالایی از نظر وقوع مخاطره فرونشست دارد. با توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش به برآورد وضعیت فرونشست دشت ایوانکی و تحلیل عوامل مؤثر در وقوع آن پرداخته شده است. در این تحقیق از تصاویر راداری سنتینل 1، تصاویر ماهواره لندست و اطلاعات مربوط به چاه های پیزومتری منطقه به عنوان مهم ترین داده های تحقیق استفاده شده است. مهم ترین ابزارهای پژوهش، GMT ، ArcGIS ، ENVI و SPSS بوده است. با توجه به موضوع و اهداف مورد نظر، در این پژوهش ابتدا به ارزیابی وضعیت فرونشست منطقه در طی سال های 2016 تا 2022 و سپس به ارزیابی تأثیر افت منابع آب زیرزمینی و تغییرات کاربری اراضی در فرونشست رخ داده پرداخته شده است. بر اساس نتایج حاصله، محدوده مطالعاتی در طی دوره زمانی 6 ساله بین 28 تا 533 میلی متر فرونشست داشته که رقم قابل توجهی می باشد. آنالیز مکانی فرونشست رخ داده بیانگر این است که بیش ترین میزان فرونشست مربوط به مناطق جنوبی دشت ایوانکی بوده است که این مناطق نیز سالانه با افت سطح آب زیرزمینی حدود 2 متر مواجه شده است، بر این اساس، یکی از دلایل فرونشست رخ داده، افت منابع آب زیرزمینی بوده است. همچنین بر اساس نتایج حاصله، کاربری نواحی انسان ساخت و اراضی کشاورزی در طی سال های 1992 تا 2022 به ترتیب با 9/6 و 2/7 کیلومترمربع افزایش مواجه شده اند و با توجه به اینکه بیش ترین میزان فرونشست (بیش از 500 میلی متر) در محدوده این کاربری ها بوده است، بنابراین توسعه اراضی کشاورزی و نواحی انسان ساخت، عامل اصلی وقوع فرونشست منطقه بوده است.
ارزیابی و تحلیل روند توسعه فیزیکی نواحی شهری گتوند به سمت مناطق سیل خیز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
15 - 30
حوزههای تخصصی:
در طی سال های اخیر، رشد جمعیت سبب توسعه فیزیکی بعضی از شهرها به سمت مناطق سیل خیز شده است. از جمله شهرهایی که با این مسئله مواجه شده است، شهر گتوند در استان خوزستان است. با توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش به بررسی روند توسعه فیزیکی شهر گتوند به سمت مناطق سیل خیز پرداخته شده است. در این تحقیق از مدل رقومی ارتفاعی 30 متر SRTM، تصاویر ماهواره لندست و لایه های رقومی اطلاعاتی به عنوان مهم ترین داده های تحقیق استفاده شده است. مهم ترین نرم افزارهای تحقیق شامل ArcGIS، Expert Choice، ENVI و IDRISI بوده است. همچنین در این تحقیق از مدل های منطق فازی AHP و LCM استفاده شده است. با توجه به اهداف مورد نظر، این تحقیق در سه مرحله انجام شده است که در مرحله اول، مناطق در معرض سیلاب شناسایی شده است. در مرحله دوم، به بررسی تغییرات کاربری اراضی پرداخته شده است و در مرحله سوم، روند توسعه نواحی سکونتگاهی به سمت مناطق سیل خیز ارزیابی شده است. بر اساس نتایج حاصله، بخش زیادی از شهر گتوند از جمله مناطق شرقی آن، دارای پتانسیل سیل خیزی بالایی است. نتایج بررسی تصاویر ماهواره ای نشان داده است که روند توسعه فیزیکی این شهر به سمت مناطق سیل خیز نیز افزایش یافته است به طوری که در سال 1992، حدود 1/1 کیلومترمربع از وسعت محدوده شهری گتوند در منطقه دارای پتانسیل خیلی زیاد قرار داشته است که این میزان در طی سال های 2002، 2012 و 2022 به ترتیب به 3/1، 6/1 و 8/1 کیلومترمربع افزایش یافته است. همچنین نتایج مدل LCM نشان داده است که وسعت نواحی سکونتگاهی در طبقه با پتانسیل سیل خیزی زیاد تا سال 2050 به 7/2 کیلومترمربع افزایش خواهد یافت که در صورت عدم توجه به آن در برنامه ریزی ها، بخش زیادی از نواحی سکونتگاهی و جمعیت شهر گتوند با خسارات جانی و مالی ناشی از مخاطره سیلاب مواجه خواهند شد.
ارزیابی خطر لرزه ای منطقه بدخشان (شمال شرق افغانستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
133 - 150
حوزههای تخصصی:
منطقه بدخشان، در شمال شرق افغانستان دارای زمین شناسی پیچیده ای است. با استفاده از داده های کاتالوگ لرزه خیزی آسیای میانه با بروز رسانی (سال های 2011-1909) از سایت سازمان زمین شناسی آمریکا از سال 2011-2021 کاتالوگی تهیه گردید. با در نظر گرفتن آخرین زلزله با بزرگای 7.2 در سال 2015 ضرایب b به بیشترین مقدار 1.0 و a به مقدار 7.9 در سطح و عمق محاسبه گردید. افزایش مقادیر عددی a,b در نیمه مرکزی به طور کامل مشهود بوده است. نتایج حاکی از آن است روند حاضر، برخلاف راستای گسل اصلی شمال بدخشان (جهت شمالی- جنوبی) است. بیشترین فراوانی زلزله های ≥4 در عمق 70-150 کیلومتر، زلزله های ≥5 در عمق 300-150 کیلومتر و درنهایت زلزله های ≥6 در عمق 300-150 کیلومتر در راستای شرقی غربی رخ می دهد. این منطقه دقیقاً برخورد صفحه دالان پامیر به مرکز بدخشان می باشد. این مهم نشان می دهد در منتهی الیه دالان پامیر از شرق به غرب گسیختگی هایی در عمق های 0-150 کیلومتر در حال ایجاد شدن هستند. دو روند شرقی-غربی و شرقی- جنوبی مشهود است. در خصوص زمین لرزه های کم عمق مربوط به 50 کیلومتر بالایی پوسته، سازوکار غالب از نوع نرمال است که حکایت از کشش پوسته در این بخش دارد. جهت نیروی کششی با توجه به سازوکار ژرفی زمین لرزه ها، در امتداد شرقی-غربی است. همین مسئله، موضوع برخورد قاره ای و سپس فرورانش به سمت جنوب بدخشان را بیشتر تأیید می کند. نوآوری این پژوهش شناسایی روندهای لرزه ای است که در منطقه موردمطالعه به ندرت تحقیق شده است و کاربرد آن برای شناسایی نواحی پرخطر جهت ساخت وسازها می باشد.
تحلیل راهکارهای سازگاری جوامع محلی با اثرات بادهای 120 روزه سیستان (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان نهبندان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: برخی از فرایندهای طبیعی در تلفیق و تعامل با سایر رخدادها و الگوهای رفتاری جوامع تبدیل به مخاطرات خسارت باری می شوند که پایداری و بقای اجتماعات به مدیریت و واکنش مناسب در برابر آنها بستگی دارد. بادهای 120 روزه شرق کشور از این دست فرایندهای طبیعی هستند که از دیرباز تداوم داشته است. امروزه تغییرات اقلیمی و خشکسالی ناشی از آن، بر اثرات بادهای 120 روزه در ابعاد مختلف زندگی اجتماعات محلی دامن زده است. هدف: مطالعه حاضر به بررسی اثرات این بادها در 10 روستای شهرستان نهبندان و همچنین تحلیل مهمترین اقدامات 240 نفر نمونه از ساکنین منطقه برای سازگاری و رویارویی با این اثرات پرداخته است. روش شناسی تحقیق: برای تعیین مهمترین اثرات و اقدامات روستاییان برای سازگاری، ابتدا مصاحبه نیمه ساختار یافته ای با تعدادی از خبرگان و کارشناسان سازمان های درگیر در مساله صورت گرفته و پس از تحلیل مصاحبه ها، شاخص ها و متغیرها استخراج و مبنای طراحی پرسشنامه ساختاریافته ای برای ارزیابی اثرات و اقدامات اجتماعات محلی قرار گرفته است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو این پژوهش شامل 10 روستای دهستان بندان از شهرستان نهبندان است که بیشتر در معرض و مسیر بادهای 120 روزه قرار دارند. یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد که در تمام ابعاد اثرات بادهای 120 روزه، سطح معناداری پایین تر از آلفا (05/0) است که بیانگر اثرات شدید آن در بعد زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی است. از طرفی در بررسی اقدامات مقابله ای توسط مردم بیشترین اقدامات در بعد اجتماعی - فرهنگی با مقدار 47/3 صورت گرفته در حالی که کمترین اقدامات در بعد زیست محیطی با مقدار 20/3 انجام شده است. نتایج: نتایج بیانگر این است که از بین اثرات متعدد بادهای مذکور، بیشترین اثرات در بعد زیست محیطی است و با توجه به اینکه بعد زیست محیطی منابع عمومی دارد و منافع فردی در آن کمتر احساس می شود، اقدامات مدیریتی آن توسط خود روستاییان کمتر و بیشتر توسط نهادها مورد حفاظت قرار می گیرد. در حالی که مهمترین اقدامات توسط روستاییان برای مقابله در بعد اجتماعی- فرهنگی صورت گرفته است.
ارزیابی اثرات محیط زیستی شبکه آبیاری و زهکشی کانال اصلی شهرستان خداآفرین (استان آذربایجان شرقی و اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
140 - 161
حوزههای تخصصی:
طرح های توسعه با اثرات مثبت خود همواره دارای تأثیرات منفی مستقیم و غیرمستقیم بالقوه بر محیط زیست انسانی و طبیعی هستند و چنانچه از پیش برای اثرات منفی چاره اندیشی نشود و از لحاظ اثرات مثبت تقویت نشود، نتایج و عواقب نامطلوبی در پی خواهند داشت. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی اثرات محیط زیستی شبکه آبیاری و زهکشی پایاب سد خداآفرین در استان آذربایجان شرقی و اردبیل در شهرستان خداآفرین و پارس آباد است. به منظور بررسی پارامترهای محیط زیستی، از سه محیط فیزیکی- آلودگی، اکولوژیکی- بیولوژیکی و اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی استفاده شد. سپس با استفاده از روش ماتریس آیکولد، اثر هریک از ریز فعالیت های طرح بر عوامل زیست محیطی منطقه مطالعاتی، در فاز بهره برداری به تفکیک سه محیط مذکور سنجیده شد. یافته ها نشان داد اجرای طرح بر عدم اجرای آن ارجحیت دارد؛ به این صورت که مجموع پیامدهای ناشی از اجرای طرح بر محیط زیست پیرامون مثبت 274 امتیاز هست. در میان پیامدهای اجرای طرح محیط اجتماعی - اقتصادی و فرهنگی دارای بیشترین آثار مثبت 186 امتیاز، محیط فیزیکی و آلودگی با مثبت 46 امتیاز و محیط اکولوژیکی و بیولوژیکی با مثبت 42 امتیاز به خود اختصاص داده است. با توجه به یافته های به دست آمده، اجرای طرح شبکه آبیاری و زهکشی کانال اصلی خداآفرین با رعایت استانداردها توجیه پذیر است. در راستای کاهش اثرات منفی وارد بر محیط های سه گانه پیشنهاد می گردد در زمان بهره برداری پروژه، نظارت مستمر و پایدار و رعایت اصول صحیح آبیاری در نظر گرفته شود.
مروری بر اثرات خشکی دریای آرال بر آسیب پذیری محیط زیست طبیعی و انسانی پیرامون آن با هدف آسیب شناسی اثرات خشک شدن دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
113 - 129
حوزههای تخصصی:
دریای آرال یکی از چهار دریاچه بزرگ جهان بود. در شش دهه گذشته، خشک شدن دریای آرال باعث تغییرات زیست محیطی و افزایش شوری آب شده است. با توجه به اینکه دریاچه ارومیه در سال های اخیر در معرض خشکی گسترده قرار گرفته است، هدف اصلی این مقاله، مطالعه خطرات زیست محیطی ایجاد شده در پیرامون دریای آرال پس از خشک شدن آن، می باشد. علاوه بر این، هدف درک بهتر تنش هایی است که با خشک شدن دریاچه ارومیه گریبان گیر ایران و سایر کشورهای همسایه می شود. در این مطالعه پژوهش های انجام گرفته در مورد تغییرات شرایط اقلیمی و اجتماعی جمعیت حوضه دریای آرال، در پایگاه های اطلاعاتی مانند Scopus، SID، Web of Science، PubMed و GoogleScholar طی سالهای2000 تا 2022 مشخص شدند و تعدادی از مقالات مورد بررسی قرار گرفتند. براساس مطالعات، دریای آرال در اواسط قرن بیستم 11 برابر دریاچه ارومیه بود. در اثر توسعه بیش از حد کشاورزی، شروع به خشک شدن کرد. راهکار دولت، احیای آن در مقیاس کوچک تر بود که ۲ قسمت آن احیا شده است. اکثر بررسی ها رابطه معناداری بین خشک شدن دریای آرال و ابتلا به بیماری های مختلف از جمله: بیماری های تنفسی، انواع سرطان ها، خطرات باروری، اختلالات روانی و عصبی گزارش کرده اند. با توجه به مشکلات زیست محیطی و گسترش بیماری های مختلف در میان ساکنان دریای خشک شده آرال، احیای دریاچه ارومیه بیش از پیش ضروری است. علاوه بر این، تجربیات موفقیت آمیز کشور قزاقستان در احیای آرال، الگویی برای احیای دریاچه ارومیه می تواند باشد.
تبیین تاب آوری اقتصادی روستاهای گردشگرپذیر در برابر بیماری کووید-19 (مورد مطالعه: روستاهای شهرستان رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
240 - 262
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تبیین تاب آوری اقتصادی روستاهای گردشگرپذیر شهرستان رشت در برابر بیماری کووید 19، پرداخته شده است. تحقیق حاضر بر حسب هدف، کاربردی و شیوه مطالعه بر حسب روش و ماهیت تحقیق توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات از روش های کتابخانه ای، اسنادی، روش مشاهده مستقیم و روش های میدانی استفاده شده است و به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS، GIS و مدل های فازی ممدانی و دیمتل استفاده شده است. برآیند تحلیل اطلاعات نشان داد، میزان تاب آوری اقتصادی روستاهای گردشگرپذیر در شهرستان رشت در برابر بیماری کرونا بسیار کم است و بر اساس نتایج مدل دیتمل، شاخص های (انعطاف پذیری شغلی و فعالیتی، برخورداری از حمایت اقتصادی و مالی، داشتن توانمندی اقتصادی و مالی، انعطاف پذیری در برابر شوک ها و درنهایت نوآوری و خلاقیت اقتصادی) در نیمه مثبت نمودار عوامل علی قرار گرفته اند که نشان از تأثیرگذاری بالای این شاخص ها است و شاخص های (انعطاف پذیری روانی، چاره جویی، آسیب پذیری اقتصادی کم، قابلیت تطبیق و سازگاری، مدیریت مالی) در نیمه منفی نمودار عوامل معلول قرار گرفته اند که نشان از تأثیرپذیری بالای این شاخص ها دارد. بر این اساس، از بین شاخص های علت به ترتیب: نوآوری و خلاقیت اقتصادی، برخورداری از حمایت اقتصادی و مالی، داشتن توانمندی اقتصادی و مالی، انعطاف پذیری شغلی و فعالیتی، برخورداری از حمایت اقتصادی و مالی، بیشترین و کمترین میزان تأثیرگذاری را بر ماندگاری افراد در شغل بخش گردشگری را به خود اختصاص داده اند. در ادامه نیز نتایج تحلیل فضایی روستاهای شهرستان رشت بر اساس میزان تاب آوری اقتصادی در برابر کرونا نشان داد، بیش از نیمی از روستاهای موردمطالعه، میزان تاب آوری اقتصادی شان در برابر کرونا در حد (کم و بسیار کم) است.
تحلیل وضعیت تاب آوری کالبدی منطقه شرق گیلان در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تاب آوری شهری و منطقه ای، یکی از ملزومات زندگی پایدار انسان در طبیعت است. با توجه به تغییر و تحولات طبیعی ، اتفاقات گوناگون طی دوره های خاص و گاهی ناگهانی صورت می گیرد که اقتضای بقای طبیعت موجود است. از گذشته تا کنون روش های متعددی برای مقابله با خسارات بلایای طبیعی از جمله زلزله ابداع شده است و اکنون بهترین راه مقابله با این بحران، مدیریت بحران به روش تاب آور ساختن سکونتگاه های انسانی شناخته شده است. تاب آوری سکونتگاه ها باید تمامی عوامل مربوط به انسان و جامعه را در بر گیرد که شامل تاب آوری اجتماعی، کالبدی، اقتصادی و نهادی است. هدف: هدف این پژوهش تحلیل میزان تاب آوری منطقه شرق گیلان در برابر زلزله و بررسی تبعات مختلف جلوگیری از آسیب پذیری سکونتگاه ها است. روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر به لحاظ روش پژوهش توصیفی و به لحاظ گردآوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای است. روش تحلیل در این پژوهش بر اساس تحلیل فواصل اقلیدسی مناطق از گسل ها و روش VIKOR صورت گرفته است. سپس برای نتیجه گیری نهایی با استفاده از مدل مکانی نقشه های خروجی شاخص ویکور و نقشه خطرپذیری در برابر زلزله سکونتگاه های منطقه ادغام و ارائه شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: با توجه به زلزله خیز بودن شرق گیلان، این ناحیه از استان برای مطالعه انتخاب شده است. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که شهرستان لاهیجان بیش ترین مقدار و شهرستان سیاهکل کم ترین مقدار تاب آوری کالبدی را دارا هستند. نتایج: جهت دستیابی به تاب آوری کالبدی در منطقه شرق گیلان راهبردهایی ارائه شد که مهم ترین آن ها شامل ایجاد طرح های مقاوم سازی در بناهای جدیدالاحداث و تقویت مقاومت بناهای بافت میانی و مراکز عومی و ایجاد دسترسی به فضای باز و همچنین تقویت و احداث مراکز امدادی و درمانی و افزایش نفوذپذیری شهری است.
بررسی نقش تغییرات اقلیمی در خطر وقوع آتش سوزی در جنگل ها و مراتع استان کهگیلویه و بویر احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۱
103 - 130
حوزههای تخصصی:
آتش سوزی یکی از عوامل تهدیدکننده جنگل ها و مراتع ایران به شمار می رود. سالانه هزاران هکتار از جنگل ها و مراتع زاگرس طعمه حریق می شوند. طی سال های اخیر بخش وسیعی از جنگل ها و مراتع استان کهگیلویه و بویراحمد در اثر آتش سوزی از بین رفته است. تحقیق حاضر به منظور بررسی نقش تغییرات پارامترهای اقلیمی در وقوع آتش سوزی های جنگل ها و مراتع این استان انجام شد. برای این منظور هم رابطه زمانی و هم رابطه مکانی بین متغیرهای اقلیمی و آتش سوزی بررسی شد. داده های متغیرهای اقلیمی (1400-1385) از سازمان هواشناسی ایران و داده های آتش سوزی (تعداد، وسعت و موقعیت مکانی) در دوره 1400-1385 از اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان کهگیلویه و بویراحمد به دست آمدند. رابطه بین متغیرهای اقلیمی و آتش سوزی طی زمان موردمطالعه، براساس ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل های رگرسیونی حاصل شد. پس از تهیه نقشه موقعیت آتش سوزی ها و نقشه های پارامترهای اقلیمی با روش های درون یابی، رابطه مکانی بین متغیرهای اقلیمی و وقوع حریق با روش رگرسیون لجستیک به دست آمد. مدل سازی احتمال خطر وقوع آتش سوزی، با استفاده از 70 درصد موقعیت آتش سوزی ها و روش رگرسیون لجستیک انجام شد. به منظور ارزیابی کارایی روش رگرسیون لجستیک از 30 درصد موقعیت آتش سوزی ها و روش سطح زیرمنحنی (AUC) استفاده شد. برای ارزیابی صحت نقشه احتمال خطر وقوع آتش سوزی از ماتریس خطا و شاخص صحت کلی استفاده شد. نتایج رابطه زمانی نشان داد که تعداد آتش سوزی رابطه معنی داری با میانگین سرعت باد فصلی داشت. نتایج رابطه مکانی نشان داد که میانگین درجه حرارت فصلی مهمترین متغیر در وقوع آتش سوزی بود. نتایج ارزیابی کارایی و صحت سنجی روش رگرسیون لجستیک و نقشه احتمال خطر آتش سوزی نشان داد که این روش با سطح زیرمنحنی 0.95 و صحت کلی 92.7 درصد، دقت مطلوبی در شناسایی مناطق خطر آتش سوزی در جنگل ها و مراتع استان کهگیلویه و بویراحمد داشته است. نتایج این تحقیق در مدیریت، نظارت و پیش بینی آتش سوزی در عرصه های منابع طبیعی استان بسیار کاربردی است.
تحلیل تغییرات زمان- مکانی رخداد آتش سوزی در سطح استان کرمانشاه با تأکید بر روی شبکه مناطق تحت حفاظت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
131 - 148
حوزههای تخصصی:
آگاهی به مناطق مستعد رخداد آتش سوزی برای شناسایی چالش های پیش رو و تدوین استراتژی های مدیریتی مناسب است از این رو پایش و بررسی رفتار رخداد این پدیده می تواند در این راستا مؤثر باشد. در این مطالعه، مناطق رخداد آتش سوزی در سطح استان کرمانشاه با استفاده از اطلاعات مربوط به آتش فعال ماهواره مودیس در خلال سال های 2001 تا 2022 دریافت شدند. سپس با استفاده از تابع تراکم کرنل، تراکم آتش سوزی برای هر سال محاسبه گردید و داده های آتش سوزی به صورت تراکم در کیلومترمربع تهیه شدند. نقشه های تراکم مختلف به شکل سری زمانی وارد تحلیل ناپارامتری من –کندال شدند تا با این روش روند تغییرات در سطح معناداری 95 درصد و بیشتر محاسبه گردد. بر اساس یافته ها در طول 21 سال گذشته مساحتی معادل 31/3613 کیلومترمربع از اراضی استان، روند افزایش تراکم آتش سوزی را تجربه کرده اند و این مقدار برای روند کاهشی برابر 39/644 کیلومترمربع است. هیچ یک از مناطق حفاظت شده استان کرمانشاه روند کاهشی تراکم آتش سوزی ندارند؛ اما مناطق شمال و شمال غرب، غرب و شرق محدوده موردمطالعه روند افزایشی تراکم آتش سوزی داشته اند. بخش عمده مناطق دارای روند افزایشی آتش سوزی در مناطق مرتفع با بارش بالا و در پوشش جنگل های زاگرس هستند. از میان مناطق حفاظت شده منطقه حفاظت شده شاهو و کوهسالان و همچنین بوزین و مرخیل بیشترین نوسان و تغییر را تراکم آتش سوزی داشته اند. پوشش بخش وسیعی از این مناطق به وسیله جنگل های بلوط، خشک سالی، افزایش درجه حرارت و سرایت آتش سوزی تعمدی می تواند ازجمله عوامل مؤثر و مهم بر روی این پدیده باشد
مقایسه شاخص های سنجش از دور در تعیین پهنه سیل حوضه آبخیز دوآب ویسیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
41 - 56
حوزههای تخصصی:
تخمین پهنه سیل از نظر مدیریت و تعیین پهنه و خسارات سیل بسیار مهم است. سنجش از دور و استفاده از تصاویر با دقت بالا می تواند در استخراج شاخص های تخمینگر پهنه سیل مؤثر باشد. در این تحقیق از تصاویر سنتینل 2 در سال وقوع سیل با توان تفکیک مکانی 10 متر و از تصاویر لندست 8 در زمان های مشابه سال های قبل و بعد از وقوع سیل در محیط گوگل ارث انجین استفاده شد. در این مطالعه با استفاده از 3 شاخص NDWI، MNDWI و DVDI به تخمین پهنه اثر سیل پرداخته شد. نتایج نشان داد که شاخص MNDWI با وجود فاصله زمانی زیاد (20 روزه) بعد از وقوع سیل و تبخیر بخش عمده منابع آب پخش شده بر روی اراضی، نسبت به شاخص NDWI میزان سطح آبگرفتگی ناشی از سیل 1398 را بهتر و در حدود 59/330 هکتار برآورد نمود. همچنین شاخص DVDI با ارائه مقادیر منفی که مبین تخریب پوشش گیاهی در اثر سیل می باشد، مساحت تخریب اراضی زراعی و باغی ناشی از این سیل را 21/3522 هکتار برآورد نمود که در قیاس با آمار ارائه شده استانداری لرستان (4750 هکتار) تفاوت اندکی نشان می دهد. در کل استفاده از شاخص های فوق به عنوان روش های مهم، کاربردی و کم هزینه برای مدیریت، تخمین پهنه و تعیین خسارات سیل پیشنهاد می شود.
اثرگذاری نوسانات تراز دریای مازندران بر کاربری اراضی ساحلی با نگاهی به پیاده سازی حریم دریا (مطالعه موردی: شهر بابلسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر بابلسر در مصب رودخانه بابلرود در کرانه جنوبی دریای مازندران استقرار دارد که سیمای کلی آن شامل دریای مازندران در شمال، رودخانه های بابلرود در مرکز و شازده رود در شرق، بافت مسکونی به همراه فضاهای باز و سبز و زمین های کشاورزی در جنوب شهر می باشد. پژوهش حاضر به رویکردی توصیفی- تحلیلی از نوع میدانی و با استفاده از داده های مکانی مرتبط با مسأله تحقیق در پی بررسی تأثیر نوسانات تراز آب دریا بر روی تغییرات کاربری اراضی در منطقه ساحلی شهر بابلسر است. به منظور استخراج خطوط ساحلی متناظر با پایین ترین و بالاترین تراز آب که به ترتیب در سال های 1356 (5/28- متر) و 1372 (24/25- متر)، و نیز پایین ترین سطح طی سه ده اخیر (31/27- متر) که در سال 1398 رخ داده است، تصاویر ماهواره ای و روش های فیلترگذاری و آستانه هیستوگرام استفاده شد. برای استخراج خط ساحل سال 1356 به عنوان پایین ترین تراز، تصویر ماهواره Landsat سنجنده MSS به کار گرفته شد. تصویر سنجنده TM ماهواره Landsat برای استخراج خط ساحل تیر ماه 1374 و تصویر ماهواره Sentinel-2 هم برای استخراج خط ساحل آبان 1398 استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد خط ساحل سال 1356 متناظر با پایین ترین تراز آب ثبت شده، در موقعیت پسروی نسبت به خط ساحل دوره بعدی قرار دارد. پس از این سال و با بالا آمدن تراز آب دریا، موقعیت خط ساحل به سمت خشکی پیشروی داشته که در سال 1374 به بیش ترین حد پیشروی خود رسیده است. بررسی مقدار اراضی ساحلی زیر آب رفته بر اثر بالا آمدن تراز آب دریای مازندران در طول حدود 10 کیلومتر از نوار ساحلی شهر بابلسر حاکی از آن است که 118 هکتار از این اراضی زیر آب رفته است. از سال 1374 به بعد و در نتیجه ساخت موج شکن های بندر، وضعیت فرسایش و رسوب گذاری در اثر تغییرات تراز آب دریا از وضعیت بکر و طبیعی خارج شده است. اگرچه عدم رعایت حریم دریای مازندران و نیز پهنه اراضی مستحدث با بالا آوردن تراز ارتفاعی زمین های نوار ساحلی همراه بوده است، اما اگر تراز آب دریا دوباره بالا بیاید، تخریب این تأسیسات مسکونی و تفریحی، به زیر آب رفتن آن ها، تهدید محدوده شهری از نظر تخلیه فاضلاب و افزایش سفره آب زیرزمینی که خود پیامدهای خطرناک بهداشتی و عمرانی را در پی دارد، دور از انتظار نخواهد بود. تعداد زیادی از هتل های نوار ساحلی از جمله هتل ها و اماکن اقامتی بابلسر در محدوده حریم دریای مازندران واقع شده اند.
ارزیابی استفاده از هوش مصنوعی در تکمیل داده های داوطلبانه مکانی. مطالعه موردی: داده های کاربری اراضی OSM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یادگیری عمیق یک روش مدرن پردازش تصویر و تجزیه و تحلیل داده هاست که با داشتن نتایج امیدوار کننده و پتانسیل بالا وارد حوزه مدیریت شهری شده است. پروژه (OSM)Open Steet Map بزرگ ترین مجموعه داده های مکانی داوطلبانه است که در بسیاری از حوزه های کاربردی مختلف به عنوان مکمل یا جایگزین با داده های مرجع استفاده می شود. در بعضی از موارد در کشورهای پیشرفته دقت داده های داوطلبانه تولید شده توسط موبایل و دیگر ابزار توسط کاربران حتی بیش از داده ی مرجع دولتی می باشد. هدف از تحقیق حاضر ارزیابی استفاده از هوش مصنوعی در تکمیل داده های داوطلبانه در مناطق کمتر مشارکت شده توسط داوطلبان می باشد. ابتدا با استفاده از شبکه عصبی کانولوشنی Res_UNet کاربری اراضی با دقت 83 درصد به دست آمد، سپس با توجه به پیش بینی انجام شده، از روش واحد مبنا جهت ارزیابی میزان کامل بودن داده های OSM استفاده شد. نتایج نشان می دهد میزان کامل بودن بلوک های ساختمانی OSM در کل منطقه مطالعاتی برابر با 6/3 درصد، جنگل ها7/9درصد، درخت های میوه 4/90 درصد و زمین های کشاورزی 88/81درصد می باشد. که نشان از نرخ پایین کامل بودن بلوک های ساختمانی و جنگل و نرخ بالای کامل بودن زمین های کشاورزی و درختان میوه می باشد. نتایج تحقیق بیانگر درصد مشارکت پایین داوطلبانه درتولید داده های مکانی می باشد. از طرفی دقت بالای تولید کاربری اراضی توسط هوش مصنوعی نتایج امیدوارکننده ای را در استفاده از هوش مصنوعی در تولید و تکمیل داده های داوطلبانه به جای نیروی انسانی بخصوص در کشورهای کمتر توسعه یافته یا مناطق با جمعیت داوطلب کمتر یا نقاط دورافتاده و صعب العبور ارائه میدهد
برآورد عمق سیلاب در رودخانه قم رود با ترکیب ویژگی های هیدرولیکی رودخانه و ژئومورفیک حوضه آبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور برنامه ریزی، مدیریت و بهره برداری از منابع آب و زمین، آگاهی نسبت به تغییرپذیری فضایی منابع هم چنین درک رفتار پاسخ حوضه به منظور مدل سازی فرآیندهای فیزیکی نقش اساسی بسیار مهمی دارد. حوضه قم رود به دلیل قرارگیری در مناطق خشک و نیمه خشک و شرایط اقلیمی و ژئومورفولوژی خاص، مستعد سیلاب های ناگهانی می باشد. به دلیل کمبود داده های هیدرومتری و توپوگرافی با دقت بالا در حوضه، استفاده از مدل های هیدرولیکی منجر به نتایج دقیقی از ویژگی های هیدرولیکی سیلاب نمی شود. در چنین شرایطی، روش های که مبتنی بر ویژگی های ژئومورفولوژیک حوضه باشد، می تواند کمک کننده باشد. روش مورد استفاده در این مقاله روش اشل متغیر سیل (VFS) می باشد که ویژگی های هیدرولیکی رودخانه را با مشخصات ژئومورفیک حوضه به منظور برآورد عمق آب در رودخانه ناشی از سیلاب با دوره بازگشت های مختلف را ترکیب می کند. میزان عمق آب برای دوره بازگشت مختلف دو، پنج، ده، بیست و پنج، پنجاه و صد سال مورد بررسی قرار گرفت در هر دوره بیشترین میزان عمق آب در قسمت های نزدیک به خروجی و کمترین میزان عمق آب در قسمتهای بالادست رودخانه می باشد. بررسی ها نشان می دهد که ارتباط مستقیمی بین میزان عمق آب و مساحت زیرحوضه وجود دارد. نتایج این تحقیق می تواند برای حوضه های فاقد آمار هیدرومتری و توپوگرافی با دقت بالا به منظور برآورد سرعت اوج و عمق سیلاب مورد استفاده قرار گیرد.
پهنه بندی آسیب پذیری شبکه توزیع برق در برابر مخاطره طبیعی سیل (مورد مطالعه: حوضه بهدان، شهرستان بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
87 - 108
حوزههای تخصصی:
بر اساس گزارش شرکت توزیع برق استان خراسان جنوبی تقریباً تمامی روستاهای استان از نعمت برق و خدمات مرتبط برخوردارند. در این تحقیق با توجه به اینکه تراکم آبادی ها و همچنین مراکز صنعتی و خدماتی و به تبع آن شبکه توزیع برق در حوضه آبریز شاهرود بیرجند نسبت به سایر حوضه های استان بیشتر است از طرفی، با توجه به آسیب های وارد شده به دکل ها و تیرهای انتقال شبکه برق در سنوات گذشته، پهنه بندی آسیب پذیری شبکه توزیع برق در برابر مخاطره طبیعی در حوضه آبخیز بهدان به عنوان نمونه برای اجرای مدل و برآورد خسارت های احتمالی موردبررسی قرار گرفته شده است. برای انجام تحقیق حاضر در ابتدا نقشه پایه ها و شبکه 20 کیلوولت و سایر تأسیسات شرکت توزیع برق اخذ شد، با استفاده از نقشه های توپوگرافی و تطبیق آن با شبکه توزیع برق مسیل های تأثیرگذار مشخص شدند. با توجه به عدم وجود ایستگاه هیدرومتری در محدوده مطالعاتی، دبی سیلابی حوضه موردمطالعه با استفاده از روش تجربی-تحلیلی تعیین گردید. برای تعیین پهنه های سیلاب ابتدا با استفاده دستگاه DGPS پروفیل عرضی مسیل ها برداشت شد. با استفاده از دستگاه پهپاد فتوگرامتری اقدام به برداشت تصاویر و تهیه مدل ارتفاع رقومی شد. سپس مدل ارتفاع سیلاب 100 ساله در هر زیر حوضه با استفاده از نرم افزار Hec Ras تعیین و با استفاده از افزونه Hec Geo Ras پهنه سیلاب مشخص گردید. درنهایت تأسیسات مربوط به شرکت توزیع برق در معرض آسیب سیلاب و هزینه های احتمالی ناشی از سیل برای یک حوضه معرف محاسبه گردید.
تعیین پتانسیل تولید گرد و غبار در کانون های داخلی استان خوزستان با استفاده از مدل عددی WRF و مدل جفت شده WRF-Chem(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
123 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه تعیین حداکثر توان تولید گرد و غبار 4 کانون در تولید گرد و غبارهای بیشینه استان خوزستان است. با توجه به اطلاعات میدانی بافت خاک و کاربری اراضی، از مدل شیمیایی WRF-CHEM برای شبیه سازی وقوع طوفان های گرد و غباری شدید استفاده شد. به منظور شبیه سازی وقوع طوفان گرد و غبار و برآورد حداکثر توان تولید گرد و غبار در اوج فعالیت سامانه گرد و غباری چهار مرکز فرضی داخلی در استان خوزستان انتخاب شد. علاوه بر داده های غلظت گرد و غبار سازمان محیط زیست، در راستی آزمایی رویداد و انتخاب سامانه از داده های سازمان هواشناسی؛ سمت و سرعت باد و میدان دید افقی استفاده شد. ابتدا شبیه سازی در حالت واقعی و با فیزیک کامل مدل انجام شد و در مرحله بعد میزان تولید غبار و نقش هر کانون با فرض مرطوب سازی شدن لایه سطحی خاک و زمین بررسی شد. از بین 94 سامانه گرد و غبار با تعریف حداکثر شرایط رویداد، 39 سامانه اصلی انتخاب شد. نتایج نشان داد که هر یک از کانون ها به طور متوسط و مستقل در طوفان های رخ داده طی دو دهه (2003-2018) باعث افزایش گرد و غبار و تغذیه سامانه های مهاجر به منطقه شده اند. بیشینه سهم هرکانون به تفکیک و همزمان باهم در اوج فعالیت سامانه های گرد و غباری مشخص شد. نتایج نشان داد در اوج فعالیت سامانه های گرد و غباری بیشینه توان تولید منبع 1 (هورالعظیم و خرمشهر شمالی) به طور میانگین 14/65 درصد، منبع 2 (کانون ماهشیر، امیدیه و هندیجان) 91/59 درصد، منبع 3 (شهرستان اهواز شرقی) 27/52 درصد و منبع 4 (جنوب شرق اهواز) 74/55 درصد بوده است. سهم کل میانگین تولید گرد و غبار در چهار کانون استان 62.94 درصد بوده که در صورت کسر آن از میزان گرد و غبار تولیدی در منطقه جنوب خوزستان که 83.30 درصد کل گرد و غبار خوزستان در زمان وقوع سامانه های مختلف است ، 36/20 درصد باقی مانده که این مقدار سهم منابع ناشناخته مانند منابع ثانویه است که پتانسیل تولید گرد و غبار را دارند یا گرد و غبار ایجاد شده از آنها حاصل تخلیه منابع عمده و بزرگتر است. آگاهی از سهم هر یک از کانون های متعدد گرد و غبار در دشت خوزستان می تواند به تصمیم گیران برنامه های عملیاتی برای کنترل کانون های ریزگرد داخلی کمک کند.
ارزیابی تغییرات زمانی-مکانی ژرفای نوری هواویزی در حوضه بلوچستان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
95 - 112
حوزههای تخصصی:
ژرفای نوری هواویزی کمیتی بی بعد است که میزان گذر پرتو نور در جو را نشان می دهد و بیان گر میزان جذب و پراکنش ناشی از هواویزها در مسیر عبور نور است. شناخت آن برای درک تأثیرات آن بر کیفیت هوا و ارائه راهکارهای مقابله با آن ضروری است. حوضه بلوچستان جنوبی به دلیل موقعیت جغرافیایی خود، تحت تأثیر گرد و غبار و غلظت بالای هواویزی قرار دارد. از این رو در این پژوهش تغییرات زمانی-مکانی ژرفای نوری هواویزی، در این حوضه مورد واکاوی قرار گرفته است. برای دستیابی به این هدف از داده-های فرآورده ژرفای نوری هواویزی MOD 04 L2))، الگوریتمDeep Blue سنجنده مودیس ماهواره تررا با دقت مکانی 10×10 کیلومتر طی دوره آماری 2002-2019 بهره گرفته شد. سپس با استفاده از تحلیل مؤلفه های اصلی الگوهای زمانی و مکانی آن تفکیک شد. به کمک تحلیل خوشه ای الگوهای زمانی دسته بندی و الگوهای مکانی پهنه بندی گردید. نتایج واکاوی با روش تحلیل مؤلفه های اصلی بر روی آرایه میانگین بلند مدت داده ها (365×55458) نشان داد، سه مؤلفه ی اصلی در مجموع حدود90 درصد از پراش داده ها را تبیین می کنند که سهم مؤلفه اول 84 درصد است. این مؤلفه الگوی کلی پراکندگی مکانی ژرفای نوری هواویزی حوضه را تبیین می کند و بسیار به الگوی مکانی میانگین بلندمدت، شبیه است. الگوی تغییرات زمانی نشان می دهد که این مؤلفه در تمام سال موجودیت دارد اما در دوره سرد کاهش و در دوره گرم سال افزایش می یابد. بر اساس تغییرات زمانی ژرفای نوری هواویزی، حوضه به چهار دوره زمانی زمستانه، بهاره-پاییزه، گذار و تابستانه، قابل تفکیک است. میانگین ژرفای نوری هواویزی در الگوی تابستانه به 69/0 می رسد. این به مفهوم آنست که حوضه در دوره تابستان از هوای نسبتاً غبارآلودی برخوردار است. به لحاظ پراکندگی مکانی نیز حوضه به سه پهنه با بار غباری کم (کوهستانی)، بار غباری متوسط( پایکوهی) و بار غباری زیاد(پست جلگه ای) قابل پهنه بندی است. میانگین ژرفای نوری هواویزی در حوضه حدود 38/0 است که در پهنه جلگه ای به 62/0 می رسد. رژیم ژرفای نوری هواویزی در هر سه پهنه یکسان است اما پهنه جلگه ای به لحاظ مقدار، با دو پهنه دیگر اختلاف چشمگیر دارد. بالا بودن مقدار ژرفای نوری هواویزی در این حوضه علاوه بر مؤلفه های محلی، به عوامل منطقه ای که در دوره گرم سال فعال می شود(موسمی هند)، مرتبط است.
پهنه بندی مخاطره ریزش سنگ در جاده خلخال به شاهرود با استفاده از الگوریتم پرسپترون چند لایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
1 - 26
حوزههای تخصصی:
ریزش سنگ یکی از پدیده هایی است که رخداد آن سبب ایجاد خسارات زیادی به ویژه در مناطق کوهستانی می شود؛ بنابراین ارزیابی نواحی مستعد رخداد ریزش سنگ در مناطق کوهستانی، امری ضروری است. هدف از این پژوهش، پهنه بندی مخاطره ریزش سنگ در جاده خلخال به شاهرود با استفاده از الگوریتم پرسپترون چند لایه است. برای شناسایی عوامل مهم در رخداد ریزش سنگ با توجه به مطالعات میدانی 8 عامل شناسایی شده که شامل ارتفاع، پوشش گیاهی، جهت شیب، فاصله از گسل، فاصله از جاده، زمین شناسی، کاربری اراضی و شیب است. تمامی لایه ها بعد از فرایند پیش پردازش ، وارد نرم افزار SPSS Modeler شده و مدل سازی با 9 نورون ورودی، 8 نورون میانه و 1 خروجی طراحی شده است. نتایج این پژوهش نشان داد در الگوریتم پرسپترون چند لایه، بیشترین ارزش وزنی را برای لایه زمین شناسی با مقدار 20/0 و برای لایه کاربری اراضی و فاصله از جاده به ترتیب مقدار 14/0 و 12/0 اختصاص داده است. به لحاظ پراکنش طبقات خطرپذیری، 98 درصد از طبقات خطرپذیری زیاد تا خیلی زیاد در بخش جنوبی منطقه گسترش دارد و بخش شمالی منطقه به لحاظ داشتن خطرپذیری در طبقه کم تا متوسط قرار گرفته است. همچنین در بخش اعتبار سنجی مدل، نتایج نشان داد که مقدار AUC در بخش آموزش عدد 9810/0 و در بخش تست شبکه عدد 9876/0 بوده است که این نیز نشان می دهد مدل در بخش آموزش و هم در بخش تست دارای اعتبار بالایی بوده و در رتبه عالی قرارگرفته است. درنهایت پیشنهاد می گردد در مطالعات آتی برای بررسی و ارزیابی ریزش سنگ و حرکات دامنه ای در این منطقه، از مدل های دیگر یادگیری ماشین استفاده شود.
مدل سازی ریسک آتش سوزی با استفاده از روش های سنجش ازدور و شبیه سازی رفتار آتش در استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
102 - 129
حوزههای تخصصی:
استان گیلان یکی از شاخص ترین نمونه های ریسک آتش سوزی جنگل ها و مراتع در ایران است. در این تحقیق، شاخص ریسک آتش سوزی در این استان بر اساس داده های مکانی و تصاویر ماهواره ای سنجش ازدور که عوامل انسانی و بیوفیزیکی سیمای سرزمین را توصیف می کند، تهیه شد. با استفاده از تصاویر ماهواره ای Landsat-8 OLI/TIRS L1TP سال 2021 و نیز الگوریتم طبقه بندی ماشین بردار پشتیبان (SVM)، طبقه بندی نظارت شده این تصاویر برای تهیه نقشه پوشش زمین منطقه مورد مطالعه انجام شد. شاخص ریسک آتش سوزی (دامنه ارزش از 0/0 تا 1) بر اساس 1) رفتار آتش سوزی (شدت خط آتش و نرخ گسترش آتش که توسط مدل شبیه ساز آتش FlamMap (Finney, 2006) مشخص می شود)؛ 2) تاریخچه آتش سوزی (مربوط به داده های آماری آتش سوزی طی سال های 1992 تا 2022)؛ و 3) عوامل انسانی (با استفاده از رابطه معکوس این تأثیر با فاصله اقلیدسی از جاده ها و سکونت گاه ها) محاسبه شد. با توجه به نتایج مدل سازی، ریسک آتش در منطقه مورد مطالعه از 0/0 تا 68/0 با میانگین 11/0 متغیر بود. مقدار کمینه شاخص ریسک آتش در بخش های پست و کم ارتفاع که عمدتاً توسط مدل های ماده سوختنی غیرقابل سوختن (اراضی لخت، باغ-زراعت آبی، مناطق انسان ساز و مناطق آبی) پوشیده شده است، مشاهده می شود. درحالی که مقدار بیشینه شاخص ریسک آتش در ارتفاعات، جایی که پوشش های جنگلی متراکم و با دسترسی محدود به جاده و تجهیزات اطفای آتش در مقایسه با مناطق کم ارتفاع وجود دارد، مشاهده می شود. شاخص ریسک آتش سوزی محاسبه شده نشان داد که حدود 21 درصد از استان، ازجمله مهم ترین بوم سازگان های جنگلی اولیه و کهن رُست از نظر اکولوژیکی، در برابر آتش سوزی های جنگلی آسیب پذیر است. بر اساس این نتایج، در این مناطق باید منابع مدیریت آتش با تمرکز بیشتری کنترل و برنامه ریزی شود، زیرساخت های پیشگیری از آتش تقویت شود، آموزش پیشگیری از آتش برای ارتقای آگاهی مردم در برابر آتش انجام شود و اقدامات مختلفی برای افزایش تاب آوری بوم سازگان های آسیب پذیر این مناطق باید در نظر گرفته شود.