فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۶٬۴۱۶ مورد.
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
64 - 75
حوزههای تخصصی:
کسری بودجه یکی از مفاهیم مهم در تنظیم و اجرای بودجه است و عدم محاسبه کسری بودجه منجر به ایجاد ناپایداری مالی خواهد شد. تأمین هزینهها از طریق درآمدهای ناپایدار مانند استقراض و یا واگذاری دارایی سرمایهای مصداق کسری بودجه در شهرداری است. پژوهش حاضر با استفاده از مفاهیم تراز عملیاتی، تراز کلی و منابع ناپایدار به محاسبه کسری بودجه شهرداری کلانشهرهای تهران، مشهد، شیراز و قم طی سالهای 1397-1390 پرداخته است. نتایج نشان میدهند: الف) در سالهای اخیر شهرداری تهران با کسری تراز عملیاتی مواجه شده و بخشی از هزینههای جاری خود را نیز از محل واگذاری داراییهای مالی و سرمایهای تأمین نموده است؛ ب) در سایر کلانشهرها وضعیت تراز کلی و تراز کلی بدون واگذاری درآمدهای ناپایدار، گویای استفاده از منابع ناپایدار برای مصارف بودجهای است که در بلندمدت با کاهش ذخیرههای زیستی شهر، وضعیت مالی این کلانشهرها با مخاطرات جدی مواجه میشود. برای مرتفعساختن کسری بودجه، شهرداریها می-بایست با تعریف ردیفهای جدید، افزایش پایه و نرخعوارض ردیفهای درآمدپایدار فعلی بهویژه عوارض نوسازی و مالیات بر ارزشافزوده و استقرار سیستم بهای تمام شده از سطح هزینهها کاشته شود. همچنین برای کنترل تأمینمالی از محل درآمدهای ناپایدار با هدف پوشش کسری بودجه، امکان ایجاد محدودیتهایی توسط نهادهای نظارتی بر بودجه شهرداریها وجود دارد: - تعیین سقف تأمین مالی از طریق استقراض توسط وزارت کشور در بودجه سنواتی شهرداریها برای جلوگیری از ورشکستگی مالی.- تعیین سقف برای تراز کلی بدون واگذاری داراییهای سرمایهای ناپایدار و الزام شهرداری به رعایت آن در راستای کنترل فروش ظرفیتهای زیستی شهر.
آینده پژوهی پیشران های موثر بر درآمدهای پایدار شهری در شهرداری ها (مورد مطالعه: منطقه 22 کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجموعه مدیریت شهری، در دنیای امروز بایستی به دنبال برقراری درآمدهای پایدار برای بهبود اداره محیط شهر باشد و این امر، در گام نخست با کاهش منابع مالی ناپایدار امکان پذیر است. بی تردید درآمدزایی در شهرداری، تأثیر زیادی بر خدمات رسانی و آسایش شهروندان همراه با کیفیت مناسب دارد. اما تمامی درآمدها، پایدار نیستند و ناپایداری در درآمدها، با توجه به عدم تناسب جمعیت، ناهمگونی فضاهای شهری و پراکنش ناموزون جمعیت، هزینه های شهرداری منطقه را بالا می برد. الگوی حاکم بر پژوهش، به لحاظ هدف، شناختی؛ از نظر روش، میدانی و اسنادی تحلیلی؛ از نظر زمانی، مقطعی؛ و به لحاظ نوع داده، کمی کیفی است. جامعه آماری تحقیق، شامل خبرگان متخصص در حوزه مدیریت شهری و اقتصاد شهری است. ابزار تحقیق، پرسشنامه ماتریس اثرات متقابل است که به عنوان پیشران ها، در اختیار متخصصان قرار داده شده است. نرم افزارهای میک مک و سناریوویزارد به ترتیب برای تعیین عوامل کلیدی و سناریوهای مطلوب، مورد استفاده قرار گرفته اند. روایی پرسشنامه با ارزشیابی توسط اساتید دانشگاه، مورد تأیید قرار گرفته و پایایی آن نیز براساس شاخص ها و با دو مرحله چرخش داده ها، از مطلوبیت تام برخوردار است. یافته های تحقیق نشان می دهد پنج شاخص 1) اقتصاد سبز، 2) گردشگری شهری، 3) سرمایه گذاری خارجی، 4) بهینه سازی در حوزه فناوری و 5) توسعه فضاها و صنایع فرهنگی، عوامل کلیدی بوده و از میان آنها نیز، عوامل 2، 3 و 5 از بالاترین سازگاری در درآمدزایی پایدار برای شهرداری منطقه 22 برخوردار هستند.
تحلیل شاخص های هوشمند سازی شهر و شهرداری سمنان با تلفیق تکنیک بهترین-بدترین BWM و دلفی فازیFuzzy Delphi(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در «شهرداری هوشمند» کلیه فرآیندهای شهرسازی، هوشمند است که در آن فرآیند تعریف، انتخاب و انجام پروژه ها هوشمند باشد و این پروژه ها با مشارکت مردم و «با عنصر انگیزش و مشارکت»و به صورت یکپارچه اجرا شود تا بتواند رضایت و شفافیت«رضایت شهروندان و ذینفعان» را به دنبال داشته باشد. هدف شهر و شهرداری هوشمند افزایش سطح کیفیت زندگی شهری با رویکرد توسعه پایدار است. شهر هوشمند مکانی متمایز برای توسعه ی پایدار و تعالی شهر است. این پژوهش با رویکرد کاربردی بوده و با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، شناسایی بهترین و بدترین(شدت و رجحان برتری) مولفه های زیر ساختی هوشمندی در مدیریت امور شهری سمنان و شهرداری سمنان سنجیده شده است. هدف کلی این تحقیق تبیین ضرورت ها و الزامات شهر و شهرداری سمنان برای هوشمند شدن در ابعاد مختلف و همچنین ارائه راهبردها و اقدامات مقتضی برای حرکت هدفدار به سمت شهر و شهرداری هوشمند می باشد که در مرحله اول جهت شناخت مولفه ها براساس دلفی فازیFuzzy Delphi و پرسشنامه خبرگان و همچنین ادبیات و پیشینه تحقیق،16مولفه مورد شناسایی قرار گرفت. حاصل تحلیل ها و نتایج پژوهش، ارزش عوامل عملکرد(فرآیندها و گردش کاری شهر و شهرداری) را با مقدار 0/594 ، عوامل زیرساختهای هوشمند را با مقدار 289/0 ،عوامل انگیزش و مشارکت را با مقدار وزن 202/0 و عامل رضایت و شفافیت(رضایت شهروندان و ذینفعان) را با مقدار0/212 به ترتیب اولویت نشان می دهد و در این راستا شاخص عملکرد(فرآیندها و گردش کاری شهر و شهرداری) در همراهی کامل با زیرساخت های هوشمند به عنوان مهمترین استراتژی در ایجاد شهرداری هوشمند در مدیریت شهری شهرداری سمنان مطرح است که نیازمند برنامه ریزی هدفدار در جهت حرکت و دستیابی به آن می باشد.
ارزیابی تناسب سرزمین و اولویت بندی مکان های دفن پسماند شهرستان زاهدان با استفاده از تکنیک PROMETHEE(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
38 - 53
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، روش ﺗﺮکیﺒی با هدف ارزیابی تناسب سرزمین به منظور مکانیابی دفن پسماندهای شهری در شهرستان زاهدان ارائه شده است. ابتدا معیارهای مؤثر بر انتخاب محل دفن با توجه به شرایط منطقه و با نظر خبرگان (پرسشنامه دلفی) بررسی و 18 زیرمعیار در دو گروه، معیار اکولوژیکی و معیار اجتماعی اقتصادی تعیین و با استفاده از (ANP) در نرمافزار Super Decision 3.2 وزنهای هر معیار محاسبه، ضمن استاندارسازی با منطق فازی و بولین، لایههای هر یک از این معیارها در نرمافزار 10.3 ARC GIS تهیه شد. با تلفیق معیارها (WLC)، در نهایت منطقه مطالعهشده در پنج کلاس قابلیت اراضی شامل: فاقد توان، توان کم، توان متوسط، توان زیاد و توان خیلی زیاد طبقه بندی که بیشترین سطح منطقه را طبقه فاقد توان (76/99 درصد) و مناطق مناسب حدود 231/0 درصد منطقه مطالعهشده را به خود اختصاص داده است. با شناسایی مکانهای مناسب دفن، با نرمافزار PROMETHEE اولویتبندی 22 مکان در شهر زاهدان و 35 مکان در شهر نصرتآباد، انجام و مناسبترین مکانها برای کاربری دفن معرفی شد. با توجه به میزان رشد جمعیت شهرستان زاهدان در سال 1420 جمعیت به 611374 نفر خواهد رسید، که محدودهای شناساییشده دارای اولویت (بیشترین توان) ظرفیت پذیرش پسماند برای 20 سال آینده را دارد. همچنین، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺗﺤﻠیﻞ حساسیت اﻧﺠﺎمﮔﺮﻓﺘﻪ روی اوزان به روش تکپارامتری و (GAIA) مشخص شد، ﮔﺰیﻨﻪهای اﻧﺘﺨﺎبﺷﺪه ﻣﻨﺎﺳﺐ و دارای اﺳﺘﺤکﺎم ﻻزم هستند.
تحلیل سطح حس تعلق به مکان های تفریحی به واسطۀ تبیین معنای مکان (نمونۀ موردی: دهکدۀ تفریحی زاینده رود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معنایی که کاربران به مکان نسبت می دهند، در شکل گیری حس تعلق به مکان و سطح این حس تأثیرگذار است؛ با وجوداین، پژوهشگرانِ این حوزه به ندرت ارتباط میان معنای مکان و تعلق به آن را بررسی کرده اند. این مسئله در مناطق طبیعی و تفریحی با توجه به وسعت منطقه و طرح های راهبردی، از اهمیت بیشتری برخوردار است. این مقاله بر آن است که چگونگی تعلق افراد به محیط های طبیعی و شدت این تعلق را به واسطه معنای مکان بررسی کند. برای این منظور، دهکده زاینده رود به عنوان مکانی تفریحی-اقامتی که از منابع طبیعی در استان اصفهان بهره مند است، به عنوان نمونه موردی انتخاب شد. روش تحقیق در این مقاله، روش ترکیبی اکتشافی است. نخست برای شناسایی معانی ای که گردشگران به دهکده تفریحی زاینده رود نسبت می دهند، از مصاحبه استفاده شد. معانی به دست آمده از مرحله قبل برای طراحی پرسشنامه استفاده شد و این معانی در قالب چهار عامل اصلی تعلق به مکان به پرسشنامه شکل داد. هدف از این پیمایش، بررسی تفکرات و احساساتی است که گردشگران با تعلقات متفاوت به نمونه مدنظر نسبت می دادند. نتایج این مقاله نشان می دهد که سطح بالای معنا در یک مکان، باعث ایجاد و افزایش شدت تعلق به آن مکان می شود. همچنین، زیبایی و منابع طبیعی منحصربه فرد به ترتیب بیشترین و ارتباط با دنیای طبیعی کمترین امتیاز را در سطح معنایی در میان افراد با سطوح مختلف حس تعلق به مکان داشتند. در میان عوامل مؤثر در ایجاد این حس، پیوند اجتماعی و هویت مکان به ترتیب بیشترین و کمترین امتیاز را در بین شرکت کنندگان این پیمایش داشتند. در انتها تأکید می شود که ایجاد تسهیلات تفریحی در این مکان ها باعث افزایش تعاملات اجتماعی و در ادامه، افزایش سطح حس تعلق به مکان در میان کاربران می شود.
ضرورت تغییر الگوی توسعه شهری معاصر با بازآفرینی الگوهای سنتی(مطالعه موردی: شهر اردبیل، ایران)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : بر اساس مطالعات انجام شده در دهه های اخیر، تغییر الگوی شهرسازی سنتی به مدرن با چالش هایی همراه بوده است. در مطالعه ای که در شهر اردبیل صورت گرفته است، از مهمترین چالش های حال حاضر می توان به مواردی همچون رشد و توسعه بی رویه شهر، ناموزون و نامتعادل بودن، گسست و بی نظمی در فضای شهری، عدم تناسب سرانه ها، زمین های بایر و رها شده در داخل و اطراف شهر، عدم تناسب طراحی شهری با اوضاع جغرافیایی، تحمیل هزینه های سنگین حمل و نقل شهری و ترافیکی و همچنین عدم توجه کافی به مسائل زیربنایی را اشاره داشت. هدف اصلی این پژوهش تحلیل و بررسی الگوی شهرسازی معاصر در شهر اردبیل و احیاء و بازآفرینی الگوی شهرسازی سنتی به منظور حفظ بافت اصیل ایرانی در شهرسازی مدرن و همچنین نمایش پیامدهای بی توجهی به داشته های غنی شهرسازی ایرانی است. روش بررسی: ماهیت روش انجام این پژوهش توصیفی-تحلیلی با رویکرد کاربردی می باشد که با استفاده از روش کتابخانه ای و میدانی پیش رفته است. جامعه آماری تحقیق شهر اردبیل است که رشد و توسعه شهری و جمعیتی طِی سال های 1335 الی 1400 مورد بررسی قرار گرفته است. برای نظارت و بررسی رشد افقی شهر از تصاویر ماهواره لندست استفاده شده و آنالیزهای آماری با روش توزیع چارکی انجام گرفته است. یافته ها و نتیجه گیری: طبق نتایج بدست آمده از این مطالعه مشخص می گردد که ساختار منسجم و منظم شهری از بین رفته است و شاهد رشد افقی شهر و عدم تناسب مساحت و جمعیت شهری و توزیع ناموزون جمعیت در سطح شهر است. همچنین براساس بررسی ها و تحقیقات صورت گرفته، الگوی شهرسازی منسجم با ساختار محله ای و منظم با محیط طبیعی و فرهنگی، مؤثرترین الگو برای حل مسائل و مشکلات شهری است و این الگو به شهرسازی بومی گرایش دارد. احیای الگوهای سنتی در شهرسازی مدرن می تواند مثمر ثمر باشد و نقش مکمل را ایفا کند.
نقش سازماندهی فضایی بر افزایش اجتماع پذیری فضاهای باز مجتمع های مسکونی؛ نمونه مورد مطالعه: مجتمع های مسکونی شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
27 - 40
حوزههای تخصصی:
تحقیقات مختلف نشان می دهد که عوامل متعددی از جمله عامل اجتماعی، کالبدی و اقتصادی بر میزان اجتماع پذیری یک محیط تأثیر گذارند. در این ارتباط نقش سازماندهی فضایی به عنوان نمونه ای از عوامل کالبدی مؤثر بر اجتماع پذیری فضاهای باز مجتمع های مسکونی، موضوعی قابل تأمل است که پژوهش حاضر به آن پرداخته است. بنابراین چهار الگوی سازماندهی فضایی در مجتمع های گفته شده شامل الگوی خطی، مجموعه ای، مرکزی تک عنصری و مختلط در چهار مجتمع مسکونی شهر شیراز به عنوان نمونه موردی انتخاب شده اند. ابزار تحلیل در پژوهش جاری تئوری نحو فضاست که با استفاده از روابط ریاضی و آنالیزهای نرم افزاری در محیط نرم افزارDepthmap ، به تجزیه و تحلیل ساختار کالبدی نمونه های مورد نظر پرداخته است. بر این اساس از شاخص های سلسله مراتب، دسترسی پذیری، جانمایی فضایی، شفافیت، تنوع فضایی و درصد فضاهای باز و بسته، در این پژوهش بهره گیری شده است. مقاله پیش رو علاوه بر روش نحو فضا از مشاهدات میدانی و نیز بررسی اسناد طرح در قالب نقشه ها و پروفیل ها نیز بهره برده است. در نهایت نتایج تحقیق حاکی از آنست که ساماندهی فضایی در مجتمع های مسکونی، نقش بارزی در افزایش یا کاهش اجتماع پذیری فضای باز یک مجتمع دارد. همچنین فضاهای باز با چیدمان مرکزی و مختلط نسبت به سایر الگوها اجتماع پذیرتر هستند و جانمایی نادرست عملکردهای مختلف در فضای باز یک مجتمع مسکونی، باعث کاهش اجتماع پذیری در فضای مورد نظر خواهد شد. این مهم می تواند توسط طراحان در تهیه لکه گذاری های اولیه طراحی فضاهای باز مجتمع های مسکونی، مد نظر قرار گیرد.
پدیدارشناسی تجربه زیسته سازندگان شهر تهران در نظام مدیریت ساخت و ساز شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۴
31 - 46
حوزههای تخصصی:
«ساخت وساز شهری»، عمل ایجاد فضای کالبدی برای پیش برد عملکردهای شهری است؛ و سازمان فضایی شهر در همبستگی با استمرار آن شکل می گیرد. در این راستا مدیریت توسعه فضایی_کالبدی شهر، یکی از مأموریت های مدیریت شهری است؛ که با رد گسست میان محتوا و فرم، می توان تجربه زیسته افراد از مواجهه با این سازمان عمومی را به عنوان یکی از ابعاد واقعیت برای «توضیح و تأویل پیرامون چگونگی نظام مدیریت ساخت وساز شهری تهران» تلقی کرد. از این رو هدف این پژوهش ارائه «تبیینی تفسیری از وضع موجود نظام مدیریت ساخت وساز شهری تهران در تجربه زیسته سازندگان شهر تهران» است. جامعه مورد مطالعه این پژوهش متشکل از سازندگان شهر تهران است که به صورت هدفمند نمونه گیری شدند. در نهایت با استفاده از راهبرد پدیدارشناسی ذیل روش کیفی و پارادایم تفسیری، هشت مصاحبه عمیق با ایشان ترتیب داده شد. در این راستا پژوهشگر ضمن رعایت اصول اپوخه(امتناع) در تمام مراحل پژوهش، به خوشه بندی و در نهایت ترکیب تجربیات زیسته، برای رسیدن به توصیفی غنی اقدام کرد. یافته های این پژوهش نشان داد، در تجربه زیسته سازندگان، چهار دسته مضمون فراگیر، شامل «مفروضات اساسی ساخت وساز شهری تهران»، «عوامل توانمندساز سازندگان»، «ناکارآمدی های تحمیلی از سوی نظام مدیریت ساخت وساز» و در نهایت «نقش ذی نفعان مختلف در ساخت وساز شهری تهران و پیامد آن» قابل شناسایی است. نتیجه این پژوهش را می توان به صورت خلاصه چنین بیان کرد که نظام مدیریت ساخت وساز شهری تهران، در پی «تثبیت جایگاه و اعمال قدرت» و برای «انجام آن دسته از مأموریت هایی است که تبعات تخطی از آنها، هزینه و پیگرد قانونی دارد» به پیگیری «تحقق درآمد های مورد نیاز خود» از ساخت وساز مشغول بوده؛ و این مسیر را با اتکا به «عوامل توانمندساز سازندگان(مهارت ها، امکانات، انگیزه ها و نوآوری ها)»، به وسیله «فرآیندها و محتواهای ناکارآمد خود» و به قیمت «کالایی شدن فضای شهری» طی می کند.
ارزیابی عوامل موثر بر حس تعلق شهروندان به فضاهای شهری، مطالعه موردی: میدان انقلاب بندر بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شک حس تعلق و دلبستگی به محیط طبیعی و مصنوع به شکل پر رنگی خودنمایی خواهد نمود. بنابراین نقش حس تعلق در افزایش کیفیت های محیطی در شهرهای امروزین که مورد بی توجهی و عدم مشارکت فعال و تأثیرگذار شهروندان قرار گرفته است، بسیار حائز اهمیت می باشد. آنچه مورد نظر این پژوهش می باشد ارزیابی عوامل موثر در حس تعلق شهروندان به فضاهای شهری و تعیین شاخص های موثر در تقویت حس تعلق فضاهای شهری و میزان تحقق این شاخص ها در میدان انقلاب است. نوع تحقیق با توجه به ماهیت کاربردی و بر اساس روش تحقیق توصیفی پیمایشی می باشد و مکان پژوهش نیز میدان انقلاب ، از قدیمی ترین میادین بوشهر است. ابزار گردآوری داده ها در تحقیق حاضر پرسشنامه می باشد که پایایی و اعتبار آن سنجیده شد. سپس با استفاده از روش تحلیل عامل اکتشافی شاخص ها ارزیابی گردیده اند. نتایج پژوهش نشانگر آن است که 20 شاخص مکانی تأثیرگذار بر عوامل موثر در حس تعلق شهروندان به فضاهای شهری به 6 عامل «خاطره انگیزی/تعلق مکانی»، «دسترسی و خوانایی»، «زیبایی بصری و تنوع فضایی»، «تامین فعالیت ها»، «همه شمولی» و «تعامل پذیری / حضورپذیری» دسته بندی می گردد. در نهایت راهکارهایی مانند باز طراحی مبلمان و فضای میدان انقلاب (ششم بهمن)، اختصاص دادن غرفه های محصولات بومی و محلی به صورت فصلی در جهت افزایش فعالیت هایی برای جذب هر چه بیشتر افراد، گسترش جشن های بومی منطقه و اجراهای خیابانی و همچنین استفاده از المان های بومی و سنتی متناسب با بافت قدیم بوشهر که می تواند حس مکان و هویت مکان در میدان انقلاب ( ارتقا دهد، ارائه گردیده است.
تحلیل نشانه شناختی علائم نوشتاری در مسیریابی محیط های شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام های مسیریابی به عنوان بخشی از گرافیک شهری، از مهم ترین عناصر محیط های شهری است. عموماً عوامل نوشتاری در طراحی این نظام ها در نقش عنصر غالب ظاهر می شوند. این نشانه ها علاوه بر انتقال اطلاعات، می توانند به عنوان ابزاری گویا و خلاق، زیبایی و احساس مطلوب بصری و نیز ماندگاری تصویر را به ذهن مخاطب انتقال دهند. پرسش پژوهش آن است که کارکرد نشانه های نوشتاری در نظام های مسیریابی کلان شهر تهران چیست و فرایند ارتباطی این نشانه های نوشتاری با مخاطب چگونه است. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل نشانه شناختی نوشتار در نظام های مسیریابی کلان شهر تهران در ارتباط با مخاطب است. در این راستا افزون بر بیان نقاط ضعف و قوت نوشتار در بازنمایی زبان و بازتاب زبانِ گفتار در سطح نخست دلالتی نوشتار؛ سطوح دلالتی خاص نوشتار (پیرازبانی و غیرزبانی) که در آن ها نوشتار از کیفیات دیداری خاصی برخوردار است، با معیار مبانی هنر های دیداری مورد سنجش قرار می گیرد. برای نیل به این هدف، روش تحلیل نشانه شناختی متعلق به پارادایم تفسیری به عنوان فلسفه پژوهش، ابزار نظری و روشی مورداستفاده قرار گرفته است. رویکرد پژوهش استقرایی بوده، راهبرد پژوهش نمونه موردی است. رهیافت اصلی پژوهش تحلیل محتوای کیفی بوده و از نظر افق زمانی پژوهشی تک مقطعی صورت پذیرفته است. همچنین از لحاظ گردآوری داده ها، مبانی نظری و پیشینه تجربی، مطالعه کتابخانه ای و از نظر جمع آوری داده های کیفی، پژوهشی میدانی محسوب می شود. ابزار گردآوری داده های کیفی در این پژوهش، مصاحبه و همچنین مستندات است. نتایج پژوهش نشان می دهد در نمونه های موفق، نوشتار افزون بر انتقال معنای زبانی متن، به عنوان یک عنصر هویت ساز در فضاهای شهری در سطوح خاص دلالتی خود می تواند تأثیرگذار باشد و مخاطب شهری را به فهم حس تعلق مکانی و خاطره انگیزی نسبت به یک فضای شهری نائل گرداند؛ اما در تقابل با آن چالش هایی انتقال مفاهیم و معانی زبانی و بصری نوشتار را در ارتباط با مخاطب با مشکل روبرو می سازد که عبارت انداز: 1) فقدان (و یا) ضعف در بهره گیری از نشانه های نوشتاری فارسی برای ارتباط با مخاطب هدف و نوشتار لاتین برای ارتباط با مخاطب عام و همچنین خوانش دشوار قلم استعمال شده (در سطح زبانی نوشتار)؛ 2) ضعف از لحاظ آرایش، چیدمان و صفحه آرایی نوشتارِ تابلوهای مسیریابی شهری (در سطح پیرازبانی نوشتار)؛ 3.الف) عدم هماهنگی قلم های طراحی (و یا انتخاب شده) با یکدیگر و عدم تناسب آن با موضوع، مفهوم و کارکرد مکان شهری؛ 3.ب) ضعف از لحاظ گزینش رنگ در نظام های مسیریابی؛ 3.ج) شباهت نظام های مسیریابی به نمونه های دیگر و نداشتن روحیه مستقل (در سطح غیرزبانی نوشتار). در جهت رشد و اعتلای وجوه ارتباطی و دیداری نظام های مسیریابی کلان شهر تهران بایست سطوح مختلف دلالتی در این نظام ها به عنوان اصلی مهم موردتوجه قرار گیرد. لزوم دوزبانه بودن نوشتار و ارجحیت بهره گیری از خط فارسی، به شکل مناسبی معنای صریح را به ذهن مخاطبان شهری متبادر خواهد ساخت. (سطح زبانی نوشتار) از سوی دیگر، توجه به چیدمان، هماهنگی عناصر نوشتاری با هم در تناسب با کارکرد مکان؛ همچنین کاربرد مناسب رنگ و لحاظ ویژگی های متمایزکننده نوشتار در این نظام ها به ایجاد حس مکان، زیبایی و دل بستگی برای مخاطب می انجامد که با معانی ضمنی نوشتار مرتبط است. (سطوح پیرازبانی و غیرزبانی نوشتار)
ارائه الگوی پایدار پس از همه گیری کووید -۱۹ در فضاهای معماری و شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری ها از گذشته یک چالش در همه سطوح محیط ساخته شده بوده اند. از آنجا که شهرسازی و معماری پس از کووید -۱۹ هرگز با گذشته یکسان نخواهد بود، لزوم توسعه یک الگوی پایدار برای مقابله با همه گیری انکارناپذیر است. هدف اصلی این مقاله تولید چارچوب مفهومی برای پاسخگویی به ملاحظات شهرسازی و معماری در همه گیری و ارائه یک الگوی پایدار در یک محیط ساخته شده برای غلبه بر شرایط مشابه و یا سخت تر است. در این راستا ابتدا مطالعه مروری بر شهرسازی و معماری در زمان همه گیری های قرن های گذشته ارائه می شود. سپس زمینه های تحقیقاتی تحت تأثیر همه گیری با مراجعه به منابع موجود، مفهوم سازی می شود و نهایتاً برخی از درس های آموخته شده از همه گیری برای تجسم و معرفی چشم انداز مطالعه در مورد الگوی پایدار پس از همه گیری ارائه می شود. از نظر روش شناسی، تحقیق بر اساس یک چارچوب بین رشته ای و از حیث ماهیت از نوع تحلیلی است. در این راستا با جمع بندی پیشینه تحقیق، چارچوب مفهومی رویکردهای کلیدی برای بررسی پیامدهای شهرسازی و معماری در دوران پس از همه گیری بر اساس سه حوزه کلیدی طبقه بندی می شود تا چشم انداز مطالعه در مورد محیط ساخته شده واقعی ارائه گردد. سپس بر اساس حوزه های کلیدی یاد شده به عملیاتی سازی مفاهیم معماری و شهرسازی پس از همه گیری پرداخته می شود. بررسی تقابل وضعیت مجازی/ واقعی به همراه پیچیدگی های عملیاتی سازی مفاهیم مشترک و متقابل (فضاهای فیزیکی و مجازی/ رشد شهری فشرده و پراکنده / تراکم زیاد و کم / حاشیه شهری و مراکز شهری / حمل و نقل عمومی و خصوصی/ فضاهای باز و بسته) نشان می دهد که برای پاسخ به همه گیری در همه سطوح و مقیاس ها نمی توان فقط به یک استراتژی برای ایجاد الگوی پایدار اعتماد کرد و درنتیجه پیش بینی و تجسم الگوی پایدار برای فضاهای معماری و شهری پس از همه گیری این ویژگی ها را طلب می کند: ۱) استراتژی های انعطاف پذیرتر برای مدیریت مفاهیم متقابل ۲) کمک گرفتن از درس های امنیت سایبری، چندلایه محافظتی منعطف و جامع در همه سطوح و مقیاس ها (محله، منطقه، ناحیه و شهر ۳) اضافه شدن سلامت جسمی و روحی انسان به عنوان بعد چهارم به تعریف کلی پایداری. نهایتاً با مدیریت اطلاعات شرایط همه گیری و پساهمه گیری و پیش بینی جهش های مختلف و مداوم ویروس یا هر چالش جدید شهری، با ایجاد لایه های امنیتی جدید می توان الگوی پیشنهادی پایدار برای ساختار کلی شهرسازی و معماری در آینده را متصور شد.
کاربرد روش ردپای اکولوژیک در برنامه ریزی توسعه فضایی شهرستان ساری
حوزههای تخصصی:
رشد فزاینده جمعیت و به تبع آن افزایش و تغییر الگوهای مصرف، فشار بر محیط طبیعی و منابع محدود را افزایش داده است. الگوهای مصرفی و توسعه در کشور به ویژه شهرستان های شمالی غالبا بدون توجه به توان اکولوژیک زمین است، به گونه ای که منجر به خسارات شدیدی بر محیط زیست و توان اکولوژیک زمین می شود. بنابراین ضرورت تغییر الگوهای مصرف و حرکت در چارچوب میزان ظرفیت قابل تحمل محیط زیست به سمت وضعیت پایداری اجتناب ناپذیر است. شاخص ردپای اکولوژیک ابزار مناسبی برای اندازه گیری پیشرفت جوامع به سوی پایداری است. هدف مقاله حاضر برنامه ریزی توسعه فضایی در شهرستان ساری با توجه به ارزیابی سطح پایداری و شاخص ردپای اکولوژیک می باشد. پژوهش از نوع کاربردی بوده و روش انجام آن توصیفی-تحلیلی می باشد. نتایج نشان می دهد میزان ردپای اکولوژیک در شهرستان ساری برابر 2267853 هکتار می باشد که نشان دهنده سرانه ای برابر 4.50 هکتار برای هر نفر می باشد. با توجه به این که سرانه ظرفیت زیستی در شهرستان ساری برابر 1.18 هکتار می باشد، این شهرستان با کسری اکولوژی به میزان 3.32 هکتار برای هر فرد مواجه می باشد. جهت برنامه ریزی توسعه فضایی شهرستان ساری، گزینه های محتمل توسعه فضایی تدوین شده و گزینه مطلوب با استفاده از روش دلفی و نرم افزار سناریوویزارد انتخاب شده است. مطابق گزینه منتخب، اهداف و راهبردهایی جهت کاهش ردپای اکولوژی در ابعاد مختلف اتخاذ شده که از آن جمله می توان به استفاده اراضی براساس توان اکولوژیک آن ها، استفاده از مصالح نوین به منظور کاهش مصرف انرژی، الگوی رشد هوشمند و فشرده، تغییر الگوهای مصرف انرژی و استفاده از انرژی های پاک و دوستدار محیط زیست اشاره کرد.
بازخوانی سیر تحول فضایی و کالبدی کاربری های بهداشتی با تاکید بر حمام ها در شهرهای اسلامی ایران از صفویه تا قاجار (نمونه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
320 - 342
حوزههای تخصصی:
معماری اسلامی دارای اصول و مفاهیم ارزشمندی است که در بناهای دوره اسلامی و ایرانی بکار رفته است. یکی از این بناها حمام ها (فضاهای بهداشتی) می باشد. حمام های عمومی در طول دوران اسلامی از جمله عناصر مهم در شکل دهی و گسترش محلات و نمادی از آبادانی شهرها و روستاها و توان اقتصادی و پایگاه اجتماعی بانیان و نیز موقعیت آنها از وسعت و نفاست متفاوتی برخوردار بوده اند. شهر مذهبی و تاریخی اردبیل با قدمتی طولانی دارای گرمابه های تاریخی ارزشمند بوده که اصول معماری اسلامی در طراحی آن نمود پیدا کرده است. بنابراین هدف این پژوهش بررسی تحول فضایی و کالبدی حمام در معماری اسلامی ایران از صفویه تا قاجار در شهر اردبیل می باشد. روش تحقیق در این مقاله روشی تاریخی - تحلیلی است و روش گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای (متون تاریخی، اسناد، گزارش ها، آثار مکتوب و...) و میدانی می باشد. نتایج این تحقیق نشان داد که تحولات و تغییرات کالبد و فضای حمام های تاریخی تحت تاثیر عوامل مختلفی بوده اند؛ از جمله عوامل اقتصادی، عوامل حکومتی، عوامل زیبایی شناسی، شرایط جغرافیایی و محیطی و... . بعنوان مثال در حمام های عصر صفویه ساخت دهلیز و اهمیت به آن رایج نبوده، اما با گذشت زمان و در دوران قاجار ساخت دهلیز رایج بوده است که همین عامل باعث تغییرات در معماری حمام ها شده است. همچنین مساحت حمام ها در دوران صفویه نسبت به دوران قاجار بیشتر بوده به طوری که حمام ابراهیم آباد با مساحت (105126 مترمربع) بزرگترین حمام عصر صفویه و دوران های بعد از خود می باشد. معماری و تزئینات در حمام ها در دوران صفویه از رونق چشمگیری برخوردار بوده است؛ این مهم در حمام های آقانقی و ابراهیم آباد مشهود است. در شهر اردبیل (بخصوص در دوران قاجار) حمام های عمومی این فضای مهم کارکردی در جامعه، نه فقط محلی برای استحمام، بلکه مکانی برای استمرار روابط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بوده است.
بررسی تأثیر مسئولیت اجتماعی مقاصد بر پاسخ های احساسی و رفتاری گردشگران شهری، مورد مطالعه: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
55 - 71
حوزههای تخصصی:
توسعه گردشگری در مقاصد به همراه اثرات مثبت اقتصادی، پیامدهای زیست محیطی منفی را نیز به ارمغان آورده است. متناسب با این چالش بسیاری از مدیران مقاصد گردشگری بر مدیریت رفتارهای گردشگران تمرکز نموده اند. بر این اساس با توجه به نیاز به مقابله با چالش های مورداشاره، یا حداقل کاهش اثرات نامطلوب و تداوم جذب گردشگران، اقدامات حوزه مسئولیت اجتماعی به عنوان یکی از مؤثرترین راه حل ها برای سازمان های مدیریت حوزه گردشگری شناخته می شود. در این تحقیق تلاش شد تأثیر مسئولیت اجتماعی مقاصد بر پاسخ های احساسی و رفتاری گردشگران شهری شهر تهران موردبررسی قرار گیرد. مطالعه حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری این تحقیق گردشگران ورودی به شهر تهران بود. در جهت تعیین حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده پذیر حجم نمونه 384 نفر برآورد گردید. روایی ابزار تحقیق با استفاده از مدل تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و SMART PLS با روش آمار توصیفی و مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها نشان داد که مسئولیت اجتماعی مقاصد تأثیر مثبت و معنی داری بر پاسخ های احساسی و رفتاری گردشگران شهری (رضایت، اعتماد، وفاداری) داشته است. همچنین یافته ها حاکی از تأثیر مثبت و معنی داری رضایت و اعتماد بر وفاداری گردشگران بود. از بین متغیرهای موردتحقیق مسئولیت اجتماعی با مقدار ضریب مسیر 584/0 بیشترین تأثیر بر متغیر اعتماد داشت به گونه ای که متغیر مسئولیت اجتماعی قادر بود 34 درصد از واریانس متغیر اعتماد را تبیین نماید.
واکاوی نقش ظرفیت های اقلیمی در توسعه گردشگری با تاکید بر جریان باد، مورد مطالعه: شهر منجیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ظرفیت های اقلیمی در توسعه گردشگری شهر منجیل با تأکید بر جریان باد اجرا گردید. این تحقیق با استفاده از شاخص های اقلیم گردشگری برپایه داده های دما، باد، بارش، رطوبت، ابرناکی و فشار بخار آب در دوره زمانی 1993-2014 و استفاده از مدل های تابع چگالی احتمال سرعت حداکثر باد ماهانه در دوره زمانی 1993-2016، به روش توصیفی و تحلیلی انجام شد. داده های اقلیمی از ایستگاه همدید منجیل اخذ گردید. بررسی ظرفیت های اقلیمی و باد در تنظیم تقویم گردشگری شهری منجیل نوآوری تحقیق محسوب می شود. نتایج تحقیق نشان داد ماه های می، ژوئن و سپتامبر بر اساس تمام مدل های اقلیم گردشگری، برای گردشگری مناسب می باشند که می تواند برای علاقمندان ورزش های آبی مانند موج سواری، اسکی، کایت سواری و قایقرانی استفاده شود. ماه های آوریل، ژوئن، اگوست و سپتامبر برای ورزش های آبی-بادی و ماه های مارس، آوریل و می برای توریسم ماجراجویانه و تجربه توفان های بسیار شدید مناسب می باشند. استیلای باد منجیل در بیش از 310 روز از سال سبب برخورداری این شهر از هوای سالم گردیده که برای توریسم سلامتی اهمیت دارد. دره سفید رود، تونل باد منجیل، دریاچه سد سفیدرود و درختان بی قرینه زیتون که برخی علت و برخی معلول باد منجیل می باشند، از نظر اکوتوریسم و ژئوتوریسم مورد توجه می باشند.
تبیین راهکارهای اثر بخشی و توانمندسازی سرمایه انسانی در افزایش کارایی و بهبود عملکرد شهرداری ها
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عملکرد کارکنان موضوعی است که ارتباط تنگاتنگی با دستیابی سازمان به اهداف تعیین شده خود دارد، به گونه ای که عملکرد کارکنان معادل عملکرد سازمان در نظر گرفته می شود. بنابراین توجه به دانش و مهارت منابع انسانی و توانمندسازی این سرمایه های بی بدیل در سازمان ها و به خصوص در این دوران امری ضروری و غیرقابل انکار است. مهم ترین عامل در بهبود بهره وری در شهرداری ها و در هر کشوری منابع انسانی می باشد، به طوری که این عامل، به یک عنصر مهم و اساسی در تبیین تفاوت های موجود دربهره وری و رشد آن در کشورهای مختلف شده است. از آنجا که پایه اصلی امر توسعه، انسان است، بهبود کیفیت منابع انسانی در امر توسعه بسیار ضروری بوده و در هرگونه برنامه ریزی به منظور توسعه و بهره وری منابع انسانی نقش اساسی و تعیین کننده ای دارد؛ بنابراین بدون اولویت دادن به بهره وری و توسعه منابع انسانی که جزء در فرآیند برنامه ریزی عملی بلندمدت و جامع بر پایه اطلاعات دقیق از گذشته، حال و مسیر روشن آینده تحقق نخواهد یافت، توسعه اقتصادی به دست نخواهد آمد. هدف از انجام این پژوهش، تبیین راهکارهای اثر بخشی و توانمندسازی سرمایه انسانی در افزایش کارایی و بهبود عملکرد شهرداری ها می باشد. روش بررسی: روش پژوهش در این مقاله از نظر ماهیت و روش توصیفی و تحلیلی و از نظر هدف، نظری وکاربردی است. یافته ها و نتیجه گیری: یافته ها حاکی از آن است که مهم ترین راهکارهای موثر بر بهره وری منابع انسانی شناسایی شده، توانمندسازی کارکنان و مدیریت استعداد می باشند. از دیدگاه صاحب نظران، توجه به مولفه های تاثیرگذار بر مدیریت استعداد (شناسایی، به کارگیری، توسعه، نگهداری) و توانمندسازی (آموزش، مشارکت، انگیزش) و همچنین مراحل توانمندسازی (تواناسازی، ساختار، فرآیند) و نحوه ارزیابی اثربخشی آنها ضروری است که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند.
تدوین کاربست اقدام در بافت های تاریخی مبتنی بر رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا (نمونه موردی: محله قنبر علی بیگ شهر لار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اتخاذ رویکرد فرهنگی در شهرسازی به معنای تاکید بر معنای فرهنگی فضا در کنار فرم و محتوای آن است. بازآفرینی فرهنگ مبنا بر همین اساس به دنبال تعادل بخشی به ابعاد گوناگون شهر از منظر فرهنگ است. این پژوهش، با رویکردی میان رشته ای با نگاه به ادبیات فرهنگ شهری و کاربست بازآفرینانه، به دنبال پیوند نگاه فرهنگ مبنا در کنش بازآفرینانه در بافت های تاریخی است. این پژوهش بر حسب رویکرد توصیفی تحلیلی بر پایه نظریه زمینه ای بوده و 15 نفر از ساکنین فعلی، ساکنین سابق و مطلعین از محله "قنبرعلی بیگ" لار در مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفتند. تحلیل به کمک نرم افزار MAXQDA 2018 و کدگذاری های سه گانه انجام شد؛ در اولین سطح از مقوله سازی به کمک گزاره های حاصل از مصاحبه ها، 312 مقوله و در گام بعدی ابتدا 50 طیف مفهومی و پس از فشرده سازی در دومین سطح 10 مقوله مهم حاصل شده است. در نهایت، مقولات به دست آمده نهایی، دلبستگی به زادگاه و علاقه به حفظ آن، رویداد محوری، تغییر ساختار جمعیت شناختی از نظر قومی در کنار انطباق اجتماعی ساکنین جدید و بومی، رواج و رونق بالای تجارت در جوار محله، حفظ سنت استفاده روزانه از آب ، حفظ هویت و خاطرات جمعی، اشاعه ی فرهنگ لارستان و کمک به اقتصاد فرهنگی شهر، نارضایتی از وضعیت کالبدی، تغییر کاربری ناسازگار با هویت تاریخی بافت، اتحاد و همدلی بین اهالی ساکن و سابق و مقوله هسته ای نیز ”تداوم حیات و وحدت فرهنگی محله" می باشد که بر این اساس کاربست اقدام ارائه شده است.
عملکرد مدیریت شهری با تأکید بر شاخص های حکمروایی خوب از منظر شهروندان (مطالعۀ موردی: شهر قیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : حکمروایی در واقع فرآیندی بر اساس کنش متقابل میان سازمان ها و نهادهای رسمی اداره شهر از یک سو و سازمان های غیردولتی و تشکل های جامعه مدنی، از طرف دیگر است. سیستم حکمروایی شهری مطلوب مبتنی بر هفت اصل است که عبارتند از: مشارکت، قانون مندی، پاسخ گویی، اجماع سازی، کارایی و اثربخشی، شفافیت و عدالت. داده و روش : این پژوهش از نوع پیمایشی و با رویکردی توصیفی- تحلیلی با هدف کابردی تنظیم و اطلاعات به صورت میدانی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته به دست آمده است. جامعه آماری، شهروندان شهر قیر بوده و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر برآورد شده است. برای تحلیل از واریانس یک طرفه آنوا و آزمون تی تک نمونه ای استفاده شده است. به همین منظور در این پژوهش سعی شده شاخص هایی همچون مشارکت، مسئولیت پذیری، اثربخشی، قانون مداری، شفافیت، عدالت محوری، جهت گیری توافقی و پاسخگویی مورد بررسی قرار گیرد. برای سنجش هر یک از متغیرها در پرسشنامه، از طیف لیکرت پنج سطحی استفاده شده است. یافته ها : نشان دهنده آن است میانگین کل شاخص های حکمروایی خوب از منظر شهروندان با مقدار 2/66 از 3، در وضعیت نامطلوبی قرار دارد که نشان دهنده مؤثر نبودن روش فعالیت مدیران در عرصه شهری است. در نتیجه برای افزایش مشارکت شهروندان در امور مدیریتی لازم است که مسئولان شهری زمینه مشارکت شهروندان را فراهم نمایند. نتیجه گیری : نشان دهنده عدم رضایت شهروندان است که در این رابطه مسئولان شهری باید با به کارگیری نظرات افراد در عرصه مدیریتی و سیاست گذاری ها، زمینه را برای افزایش رضایت از زندگی در شهر فراهم نمایند.
شناسایی پیشران های اصلی توسعه شهری با استفاده از رویکرد آیندهنگاری (مطالعه موردی: کلانشهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
16 - 32
حوزههای تخصصی:
آیندهپژوهی به عنوان رشتهای نوظهور، در دهههای اخیر به شدت مورد توجه محافل دولتی، دانشگاهی و بنگاههای اقتصادی قرار گرفته است و در حال حاضر دستاوردهای آیندهپژوهان نقش مهمی در تصمیمسازی حکومتها، نهادها و شرکتهای خصوصی ایفا میکند. پژوهش حاضر با بهرهگیری از تکنیک تحلیل اثرات متقابل که یکی از روشهای متداول و مورد پذیرش آیندهنگاری است، و با استفاده از نرمافزار میکمک به شناسایی پیشرانهای اصلی توسعه شهری کلانشهر تهران پرداخته است. بدین منظور ابتدا با مطالعه منابع کتابخانهای داخلی و خارجی، تمام عوامل مؤثر بر توسعه شهر تهران مورد بررسی قرار گرفت و پس از تهیه لیستی از این عوامل، در جلسات مصاحبه با صاحب نظران، یافتههای پژوهش تکمیل شده و مبتنی بر آنها پرسشنامه تدوین شده و فرآیند نظرسنجی آغاز شد. در نهایت به کمک نرم افزار (MicMac) و با روش تحلیل اثرات متقابل، دادهها تحلیل و سناریوهای پژوهش ارائه شدند. نتایج به دست آمده از اجرای مدل حاکی از این است که کلانشهر تهران سیستمی ناپایدار میباشد و در صفحه پراکندگی هشت دسته (عوامل تاثیرگذار، دو وجهی، تاثیرپذیر، و مستقل) قابل شناسایی هستند. در نهایت از میان 51 عامل مورد بررسی پس از بررسی میزان و چگونگی تاثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر و بر وضعیت آینده کلانشهر تهران با روشهای مستقیم . غیرمستقیم 12 عامل کلیدی (مدیریت یکپارچه شهری،وضعیت اقتصادی، فقر، حکمروایی خوب شهری، عدالت اجتماعی و فضایی، امنیت، بیکاری، تحریم، اقتصاد متنوع، مشارکت، مسئولیت پذیری شهروندان، ارتقای آموزش و فرهنگ) بیشترین نقش را در وضعیت آینده توسعه و شکوفایی کلانشهر تهران دارند، انتخاب شدند.
شناسایی ابعاد اثرگذار همهگیری کوید 19 بر کسبوکار دستفروشان شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
89 - 103
حوزههای تخصصی:
از انتهای سال 1398، با آغاز همه گیری ویروس کوید 19، نهتنها حوزه سلامت مردم، بلکه دیگر حوزه های زندگی نیز با چالش روبرو شد. مهمترین چالش پس از سلامت، دشواری های اقتصادی شهری و ملی بود که در این میان بخش غیررسمی همچون سایر گروه ها، تحت تاثیر این بیماری قرار گرفت. از جمله شاغلین بخش غیررسمی، دستفروشان خیابانی هستند که با وجود تاثیر غیرقابل انکار بر رونق اقتصاد و پویایی فضاهای شهری، در بیشتر کشورها از حمایت رسمی برخوردار نیستند و در دوره همه گیری با مشکلات بسیاری روبرو شدند. ازآنجایی که مطالعات اندکی در این زمینه وجود دارد، هدف نوشتار، شناسایی و استخراج ابعاد مختلف کسب و کار دستفروشان شهریست که در این دوران تحت تاثیر کوید 19 قرار گرفته است. پژوهش به کمک روش تحلیل محتوای کمی و کیفی و در دو مرحله کتابخانه ای و پیمایشی انجام شده است. ابتدا به کمک شاخصهای پایه مستخرج از پیشینه، پرسشهایی در شکل نیمه ساختاریافته تدوین شد. با هدف دستیابی به اشباع نظری، مجموع 23 مصاحبه عمیق از دستفروشان کرمانشاه انجام و با کمک فرایند کدگذاری سه مرحله ای مقولات و ابعاد اصلی دسته بندی شد. 6 بعد اقتصادی، بهداشت و سلامت، اخلاقی-هنجاری، آموزشی، مدیریت-نظارت و روانشناختی-ذهنی به عنوان مهمترین ابعاد اثرگذار بیماری کوید 19 بر حوزه کسب و کار دستفروشان شناسایی شد. نتایج نشان میدهد، با توجه به فراوانی مقولات، ایشان در حوزه بعد اقتصادی بیش از سایر ابعاد، دچار آسیب شده اند که خود عاملی برای کاهش کیفیت در سایر ابعاد 5 گانه، است.