فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۴٬۲۲۷ مورد.
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
37 - 56
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل روابط بین شاخص های مؤثر بر تاب آوری کالبدی - زیرساختی شهر چمستان در برابر سیلاب های شهری انجام شده است. شاخص های سنجش تاب آوری کالبدی - زیرساختی باتوجه به منطقه مطالعاتی، شامل دسترسی، بنا و سازه و دوری از محیط مخاطره آمیز طبیعی بوده که در قالب 12 زیرشاخص موردبررسی قرار گرفتند. پس از استانداردسازی زیرشاخص ها با توابع عضویت فازی، جهت انجام همپوشانی آن ها و تهیه سه شاخص یادشده، از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و نظرهای کارشناسی استفاده شد. دسترسی به مراکز بهداشتی - درمانی (374/0) مهم ترین زیرشاخص دسترسی، کیفیت بنا (647/0) اثرگذارترین متغیر شاخص سازه و بنا و فاصله از رودخانه (643/0) مهم ترین زیرشاخص دوری از محیط مخاطره آمیز طبیعی است. باتوجه به نقشه نهایی پهنه بندی تاب آوری کالبدی - زیرساختی، بیشتر مساحت شهر چمستان، بخش های مرکزی و شمالی شهر، در سطح تاب آور یا نسبتاً تاب آور کالبدی - زیرساختی در برابر سیلاب قرار دارد. بخش شمالی شهر که هسته اصلی چمستان می باشد، در رده های عدم تاب آوری و تاب آوری پایین کالبدی - زیرساختی قرار گرفته است که مجاورت با رودخانه واز و اراضی با شیب بالا، از مهم ترین دلایل پایین بودن سطح تاب آوری یا عدم تاب آوری کالبدی - زیرساختی شهر در مقابل سیلاب است. در این خصوص و به جهت افزایش تاب آوری کالبدی، رعایت حریم رودخانه، عدم تغییر کاربری اراضی، عدم انجام فعالیت های برداشت شن و ماسه از بستر رودخانه، دیواره سازی مهندسی در سواحل رودخانه و ایجاد کانال های فرعی جهت هدایت سرریز جریان آب رودخانه در مواقع سیلابی، می تواند مؤثر باشد.
Interpretive-Structural Modeling of the Affecting Factors on the Spatial Injustice in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
1 - 25
حوزههای تخصصی:
Spatial justice as a new term focuses more on cities, so it is important to address the national scale. Spatial injustice refers to the imbalanced distribution of valuable political, social and economic power, wealth, infrastructures and opportunity resources. From a political geography point of view, spatial injustice can be a threat to the national integrity, national & domestic security and creation of critical areas in the state. The main goal of this paper is Identification and categorization of factors affecting the spatial injustice in Iran. This paper tries to find an answer to the research main question: What are the most important factors affecting spatial injustice in Iran? This study is practical regarding its purpose and in terms of data collection is survey descriptive. Moreover, its data collection is from the questionnaire. First, the dimensions and spatial injustice indicators are distinguished based on the review of the literature, content and comparative analysis of related researches, and interviews with experts. Then using the methodology of modern analytical-interpretive structural modeling (ISM), the relationship between the indicators is determined and analyzed. Finally, the type of variables according to their influence and reception on other variables was identified using MICMAC analysis. Results show that the most important foundations of spatial injustice in Iran based on Interpretive-Structural Modeling Are Inequality in the distribution of power, wealth and opportunities and Theoretical weakness about the spatial justice domain of knowledge
بررسی و تحلیل فضایی فقر شهری (نمونه موردی شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
64 - 77
حوزههای تخصصی:
رشد شتابان و بی برنامه شهرگرایی و شهرنشینی مشکلات عمده ای را به وجود آورده است که مهم ترین آن ها می توان به فقر شهر اشاره کرد. شهر یاسوج در دهه های اخیر رشد و توسعه شتاب زده ای داشته است به طوری که جمعیت آن از 931 نفر در سال 1345 به 134532 نفر در سال 1395 رسیده است. هدف از پژوهش حاضر نیز بررسی و تحلیل فضایی شاخص های فقر شهری در سطح بلوک های شهر یاسوج می باشد. پژوهش حاضر از نوع هدف کاربردی و از نوع روش نیز توصیفی- تحلیلی می باشد. اطلاعات مورد نیاز نیز از طریق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و داده های خام نیز از بلوک های آماری سال 1395 شهر یاسوج به دست آمده است. ابتدا شاخص های فقر شهری در محیط Excel بی مقیاس سازی شدند. سپس به صورت تلفیقی وزن گیری شدند و در نهایت شاخص تلفیقی فقر شهری به دست آمده است. به منظور بررسی و تحلیل شاخص های تلفیقی فقر شهری از مدل های محلی آماره موران، لکه های داغ، تحلیل روند شکل گیری و تلفیق این شاخص ها در محیط Arc Gis استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق بیانگر بالا بودن امتیاز و خوشه ای بودن فقر شهری در بلوک های غرب و شمال غربی شهر یاسوج و پایین بودن امتیاز فقر شهری در بلوک های مرکزی شهر یاسوج می باشد. به عبارتی منطقه یک در شهر یاسوج در دسته متوسط تا فقیر قرار دارد. منطقه دو و سه، متوسط تا خیلی مرفه و در نهایت منطقه چهار در دسته خیلی فقیر از نظر پراکندگی شاخص های فقر شهری در شهر یاسوج قرار دارد.
پتانسیل فرسایش کناره و ناپایداری مجرا در رودخانه حاجی عرب بویین زهرا- قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۱
39 - 56
حوزههای تخصصی:
جریان آبها، ازجمله مهم ترین فرآیند های سطحی هستند که علاوه بر تغییر و تعیین سیمای عمومی زمین بر نحوه زیست انسان در کره زمین نیز تأثیر دارند. عملکرد سیستمی رودخانه موجب می شود، هر تغییری در مؤلفه های کانال رود بر سایر متغیرها نیز تآثیر بگذارد. فرسایش کناره بنا به دلایلی چون ورود بخشی از رسوبات به جریان رودخانه که از کناره های رود تغذیه می شوند، تغییر در ابعاد مجرا مانند: عرض و عمق، اثراتی که بر ویژگی های الگوی رود دارد و مخاطراتی که می توانند فعالیت های انسانی را تهدید کنند، حائز اهمیت است. هدف از این تحقیق، بررسی ناپایداری و تغییرات مورفومتری مجرا در رودخانه حاجی عرب در بوئین زهرا از شهرستان های استان قزوین است. در این پژوهش پایداری کناره رود با استفاده از روش های ارزیابی سریع ژئومورفیک (RGA) مورد بررسی قرار گرفته است. رودخانه مورد نظر درقالب 8 بازه مطالعه شد. با نقشه برداری از مقاطع عرضی و عملیات میدانی شاخص های پایداری و ناپایداری کناره رود ارزیابی شدند. پارامتر های موجود درروش شاخص پایداری مجرای رود (CSI) درفرآیند بازدیدهای میدانی امتیاز دهی شد. بازه ها از نظر حساسیت به فرسایش کناره طبقه بندی شدند که بازه های 7 و 8 ناپایدارترین بازه ها بودند. همچنین نحوه پراکندگی داده ها با استفاده از نمودار جعبه ای تعیین شد با توجه به امتیاز نسبی، عامل فرسایش کناره و پوشش گیاهی ریپارین مؤثر ترین عوامل در ناپایداری کناره های رودخانه حاجی عرب تعیین شدند.
ارتباط بین کووید-19 و تغییرات آلاینده های هوا با استفاده از تصاویر ماهواره ای؛ مطالعه موردی: کلان شهرهای تهران، اصفهان و مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با مشاهده اولین مورد تائید شده کووید-19 در شهر قم در 30 بهمن 1398 محدودیت هایی توسط دولت و دستگاه های اجرایی جهت جلوگیری از شیوع ویروس کووید-19 در تمام شهرهای ایران اعمال شد. بنابراین این مطالعه با هدف بررسی تغیر در تولید و انتشار آلاینده های دی اکسید گوگرد، دی اکسید نیتروژن، مونوکسید کربن و ازن در قبل و بعد از شیوع ویروس کووید-19 در سه کلان شهر تهران، اصفهان و مشهد با استفاده از داده های ماهواره ای سنتینل-5 انجام گرفت. برای این منظور با استفاده از سامانه گوگل ارث انجین مقادیر غلظت این آلاینده ها به صورت میانگین ماهانه در دو بازه 1 اسفند 1397 تا 1 اسفند 1398 برای دوره پیش از شیوع کووید-19 و بازه 1 اسفند 1398 تا 1 اسفند 1399 برای دوران شیوع کووید-19 در نظر گرفته شد. سپس برای ارزیابی معنی دار بودن تغیر در غلظت این آلاینده ها در قبل و بعد شیوع ویروس کووید-19 از آماره T-test (t وابسته) در سطح معنی داری 05/0 >p-value استفاده شد. نتایج آزمون T-test نشان داد که برای آلاینده های دی اکسید گوگرد، دی اکسید نیتروژن، مونوکسید کربن در هر سه شهر هیچ تغیر معناداری در میانگین غلظت داده ها رخ نداده است؛ اما ازن برای هر سه شهر تهران، اصفهان و مشهد دارای روند کاهشی و سطح معنی داری 05/0 >p-value بوده است. بیشترین مقدار تغیر در کاهش غلظت ازن برای کلانشهر تهران در خرداد ماه و آبان تا بهمن، برای اصفهان بین مهرماه تا اواسط دی و برای مشهد در اردیبهشت تا خرداد ماه و آبان تا بهمن مشاهده شد. همچنین، تغییرات مکانی ازن در شهر تهران در قبل و بعد شیوع اپیدمی قابل توجه بوده است. نتایج این مطالعه نشان داد که اعمال محدودیت ها نتیجه ای در کاهش انتشار آلاینده های اولیه از منابع انسانی نداشته است و فقط ممکن است در طی یک بازه کوتاه غلظت آلاینده ها کاهش یابد اما بعد از رفع محدودیت ها مجدد روند افزایشی داشته باشند.
واکاوی مقایسه ای رخدادهای فرین برفی ایران با تأکید بر موقعیت تاوه قطبی و الگوهای پیوند از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۱۹۶-۱۶۹
حوزههای تخصصی:
رخداد فرین برفی که ممکن است در هر زمانی از دوره سرد سال رخ دهد، اثرات اقتصادی و اجتماعی مهمی را به همراه دارد. بنابراین، پیامدهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از این رخدادها، اهمیت شناسایی سازوکارهای همدیدی مرتبط با رخدادهای فرین برفی را آشکار می سازد. به منظور دست یابی به این هدف، با استفاده از داده های روزانه بارش و دمای ایران در دوره آماری 2016-1951 و براساس معیارهای چندگانه، دو دوره سه-روزه رخداد فرین برفی ایران در دوره های 9-7 فوریه 1972 و 4-2 فوریه 1988، شناسایی شد. پس از انتخاب نمونه ها، واکاوی آماری نمایه های پیوندازدور انجام شد و سپس، با استفاده از داده های بازواکاوی NCEP-NCAR، به ترسیم الگوهای ترکیبی از وضعیت سطح زمین و وردسپهر زیرین، میانی و زِبرین به شکل میانگین سه-روزه پرداخته شد. نتایج به دست آمده از واکاوی نمایه های پیوندازدور و مطابقت آن ها با الگوهای همدیدی، نشانگر ضعیف شدن تاوه قطبی وردسپهری و تقسیم شدن آن به شکل چند مرکز در دوره های رخداد فرین برفی مورد بررسی است. در رخداد 9-7 فوریه 1972، گرچه این مراکز به سمت عرض های میانی جابه جا شده اند ولی به طور کامل از منطقه شمالگان دور نشده و تا اندازه ای موقعیت خود را در این منطقه حفظ کرده اند. در رخداد 4-2 فوریه 1988، مراکز تاوه، جابه جایی استواسوی بیشتری به عرض های میانی نشان داده اند که پدیدار شدن فازهای منفی NAM و AO نیز نمایانگر چنین وضعیتی است. به هرحال، در هر دو رخداد، مرکز قوی و اصلی تاوه قطبی وردسپهری، در نیمکره شرقی و بنابراین در موقعیتی نزدیک به ایران قرار داشته است. ضعیف شدن رودباد جنب حاره در نیمکره شرقی و به ویژه در محدوده دریای مدیترانه، سبب انتقال زبانه هایی از تاوایی پتانسیل به سمت عرض های میانی شده است. پیشروی استواسوی این زبانه ها، شکل گیری ناوه های ارتفاعی را در مناطق غربی و شرقی دریای مدیترانه سبب شده که همراه با پشته پرارتفاع میان آن ها، به شکل گیری الگوهای بندال امگا و شارش شکافته شده به ترتیب در رخدادهای فوریه 1972 و 1988 در این محدوده جغرافیایی منجر شده است. مرز جنوبی پیشروی ناوه ها را پربند معرّف لبه تاوه با ارتفاع 552 ژئوپتانسیل دکامتر مشخص کرده که تا نیمه جنوبی ایران امتداد داشته است و در دوره رخداد فرین فوریه 1972 در مقایسه با الگوی مربوط به رخداد فرین فوریه 1988، پیشروی استوا سوی بیشتری به عرض های میانی و درنتیجه، بر فراز ایران داشته است.
اثرگذاری جریان های روستایی- شهری بر تحولات اقتصادی سکونتگاه های روستایی شهرستان دماوند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸
55 - 67
حوزههای تخصصی:
جریان ها فضایی بر بعد اقتصادی سکونتگاه های روستایی مؤثر می باشد که بر طبق نظریه داگلاس این جریان ها شامل جریان های افراد، سرمایه، کالا، اطلاعات و فناوری، پسماند است. این جریان ها در گذر زمان سبب دگرگونی و تحول در بعد اقتصادی سکونتگاه های روستایی در دوسوی این جریان می شود. براین مبنا، پژوهش حاضر به بررسی این موضوع پژوهشی به روش کمی و با بهره گیری از شیوه توصیفی تحلیلی در 370 خانوار نمونه و در 29روستا شهرستان دماوند پرداخته است. با استفاده از روش آلفای کرونباخ پایایی شاخص اقتصادی معادل 893/0 محاسبه شد. همچنین، جریان فناوری و اطلاعات، مردم کالا و خدمات، پسماند و سرمایه به ترتیب برابر 893/0، 888/0، 865/0، 842/0، و 866/0 محاسبه شد که در هر دو گروه متغیرهای مستقل و وابسته از پایایی مناسبی برخوردار هستند. برای سنجش روایی (اعتبار)، با استفاده از روایی صوری، نظرات کارشناسان و متخصصان دانشگاهی در دانشگاه شهید بهشتی در ارتباط با موضوع مورد بررسی استفاده می شود. یافته های پژوهش آشکار و روشن ساخت، رابطه معناداری بین جریان های فضایی با بعد اقتصادی در سطح روستاهای مورد مطالعه وجود دارد، که میزان این رابطه و اثرگذاری به ترتیب جریان مردم با 443/0 ضریب همبستگی، رتبه اول تأثیرگذاری بر بعد اقتصادی سکونتگاه های روستایی و اطلاعات فناوری با 357/0 ضریب همبستگی رتبه دوم و جریان پسماند با 320/0رتبه سوم و جریان کالا خدمات با 195/ 0 رتبه چهارم و جریان سرمایه با 099/0 ضریب همبستگی رتبه پنجم را در تأثیرگذاری بر ابعاد تحول اقتصادی سکونتگاه های روستایی را به خود اختصاص می دهند در این راستا، برای بهبود اثرگذاری همه ابعاد جریان های فضایی بر تحولات اقتصادی سکونتگاه های روستایی توجه به رویکرد برنامه ریزی یکپارچه روستایی شهری به جای برنامه ریزی جداگانه و مجزا روستایی شهری پیشنهاد می شود.
مسئله شناسی پیشرفت و امنیت در منطقه جنوب شرق کشور مبتنی بر تحلیل شبکه مسائل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
99 - 128
حوزههای تخصصی:
نگاهی به فرازوفرودهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی استان استراتژیک سیستان و بلوچستان، نمایانگر وجود مسئله های متنوع در لایه های گوناگون آن بوده است. منطقه جنوب شرق ایران مزایای راهبردی بی نظیری همانند سواحل مکران، محصولات متنوع کشاورزی و میوه های با قابلیت صادرات، صنایع دستی روستایی و معادن غنی دارد. این پژوهش ضمن رصد و احصاء صدها مسئله در منطقه جنوب شرق، سعی دارد به این پرسش پاسخ گوید که «مسائل حیاتی تأثیرگذار بر توسعه و امنیت استان سیستان و بلوچستان مبتنی بر تحلیل شبکه مسائل چیست؟» لذا با هدف شناسایی مسائل اولویت دار استان و بررسی ریشه ها و موانع موجود، مبتنی بر یافته های حاصل از تحقیق و تتبع، به اصلی ترین راهکارهای اجرایی پرداخته شد. شواهد و قرائن در دهه های اخیر گویای سطح عمیق اثرگذاری مسائل استان بر مدار حرکت توسعه در استان بوده است. برای شناسایی مسئله ها و روش تحلیل ساختاری با هدف دسته بندی و تعیین اولویت مسائل از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. در این پژوهش با 113 نفر شامل 58 نفر از مقامات (دولتی، نظامی، انتظامی، امنیتی)، 20 فعال مدنی و بخش خصوصی و 20 استاد دانشگاه و 15 نفر از افراد شاخص قومی-مذهبی استان، مصاحبه انجام شد و تعداد 176 مسئله و ریزمسئله از جامعه هدف استخراج شد که در نهایت 88 مسئله اصلی شناسایی شد. بر اساس یافته های پژوهش تعداد 5 مسئله اولویت دار تعیین شد که عبارتند از موانع تحقق اقتصاد مقاومتی، ترسیم چهره نامناسب از استان نزد افکار عمومی، عدم وجود وفاق و همدلی بین مدیران، عدم وجود امنیت پایدار و عدم توجه به اهمیت جایگاه استان در عرصه ملی. در نهایت ضمن ترسیم مسئله در ابعاد مختلف، پیامدها و اثرات آن ذکر شده است.
الگوی فضایی رفتار گردشگران در مقصدهای گردشگری تحلیلی بر چیدمان فضایی حرکت های بازدیدکنندگان در محدوده بافت تاریخی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر، محققان بر تشریح رفتار فضایی تحرک گردشگران در مقصدهای شهری تأکید داشته اند، به گونه ای که دستیابی به استراتژی های بهینه برای توسعه گردشگری شهری نیازمند شناخت قاعده معمول میان رفتار کاربران و فضای مقصدهای گردشگری است. هدف از این مطالعه شناسایی الگوی رفتار فضایی بازدیدکنندگان به منظور توسعه گردشگری در بافت تاریخی یزد است. در این پژوهش کاربردی، با روش توصیفی تحلیلی، تحرکات بازدیدکنندگان در مجموعه بافت تاریخی شهر یزد ارزیابی شده است. به این منظور، از مجموع جامعه آماری سالانه گردشگران شهر یزد، با استفاده از روش کوکران، 360 گردشگر در محدوده بافت تاریخی شهر یزد تصادفی انتخاب و اطلاعات با روش پرسش نامه های مصاحبه ای و سیستم اطلاعات جغرافیایی GISجمع آوری شدند. در مرحله تجزیه و تحلیل، از آزمون های تی دو نمونه مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه، ضریب هم بستگی پیرسون و رگرسیون خطی در نرم افزار SPSS بهره گرفته شد. درنهایت، تحلیل الگوی فضایی تحرک بازدیدکنندگان در نقشه های شناختی آنان با روش چیدمان فضایی AGRAPH انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که شاخص میزان درآمد، ویژگی های سفر گردشگران از نظر ویژگی های فردی گردشگران؛ شاخص الگوی تحرک و ویژگی های فیزیکی مقصد و شاخص شدت پراکنش جاذبه ها/فعالیت ها بیشترین تأثیر را در تحرک فضایی بازدیدکنندگان بافت تاریخی شهر یزد داشته اند. درنهایت، با توجه به نقشه های شناختی بازدیدکنندگان، هفت الگوی رفتار جابه جایی فضایی در مقصد شناسایی شد. براساس الگوی نهایی، گره مجموعه امیرچخماق بهترین شرایط را در بافت تاریخی شهر یزد دارد.
بررسی وضعیت حکمروایی خوب شهری در کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه اخیر پیوندهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی درون شهرها با تغییرات اساسی روبرو بوده است. حکمروایی شهری فرایندی است که بر اساس کنش متقابل میان سازمان ها و نهادهای رسمی اداره شهر ازیک طرف و نهادهای غیررسمی جامعه مدنی یا عرصه عمومی از طرف دیگر شکل می گیرد. هدف اصلی این مقاله بررسی وضعیت حکمروایی خوب شهری در کلان شهر تهران و مطالعه اداره بهتر سرزمین و قلمرو و عرضه خدمات بهتر و بیشتر به شهروندان است. روش تحقیق این مقاله کمّی کیفی است. در این مطالعه با استفاده از شش شاخص از شاخص های حکمروایی خوب شهری با عنوان، مشارکت، اثربخشی و کارایی، عدالت، شفافیت، قانون مندی و مسئولیت پذیری در محدوده موردمطالعه از طریق آزمون T تک نمونه ای موردسنجش قرار گرفت. جامعه آماری تحقیق شهروندان 14منطقه از مناطق 22گانه شهر تهران و حجم نمونه 370 نفر که به روش تصادفی و با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شده اند. نتایج حاصل از آزمون حاکی از آن است که مدیریت شهری در محدوده موردمطالعه (چهارده منطقه تهران) با اصول حکمروایی خوب شهری منطبق نبوده و با توجه به شش شاخص مذکور از وضعیت مناسبی برخوردار نیست به صورتی که هرکدام از این شاخص های حکمروایی خوب شهری کمتر از مقدار متوسط میانگین رتبه هاست. بنابراین می توان گفت که مدیریت ناکارآمد، متمرکز و از بالا به پایین باعث عدم توجه به برنامه های بلندمدت و استراتژیک، ضعف ساختار و جایگاه شورای اسلامی شهر و عملیاتی نشدن شوراهای محلی و مشارکت ندادن شهروندان در اداره امور شهر می شود.
آسیب شناسی توسعه گردشگری در محوطه های تاریخی و ارائه راهکار مناسب (مطالعه موردی مجموعه تاریخی چالشتر: استان چهار محال و بختیاری)
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۴
187 - 198
حوزههای تخصصی:
توسعه صنعت گردشگری از مهم ترین رویدادهای اقتصادی و اجتماعی در جوامع امروز به شمار می رود. در این راستا مجموعه تاریخی شهر چالشتر واقع در استان چهارمحال وبختیاری به دلیل برخورداری از پیشینه تاریخی و ویژگی های ممتاز جغرافیایی منطقه ای که در آن واقع شده است می تواند ضمن بهره مندی از منافع اقتصادی (اشتغال، درآمد و...) از فرصت های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز به نفع ساکنان منطقه و کشور برخوردار گردد. هدف اصلی پژوهش آن است تا با بررسی آسیب شناسی این مجموعه تاریخی از دید بازدیدکنندگان دریچه ای نو برای آمایش و توسعه گردشگری استان چهارمحال وبختیاری ایجاد کرده و راهکارهای مناسبی برای گسترش گردشگری این منطقه ارائه دهد. از این رو در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که مشکلات و موانع موجود برای جذب گردشگر در این مجموعه چه مواردی هستند؟ و کدام یک از این مشکلات تأثیر منفی و معناداری بر تعداد بازدیدهای سالانه گردشگران از این قلعه دارد؟ جامعه آماری مورد بررسی در این پژوهش شامل کلیه بازدیدکنندگان قلعه چالشتر است که از میان آنها با استفاده از فرمول کوکران (با احتساب ضریب اطمینان 90 درصد و خطای ده درصد)، روش نمونه گیری تصادفی ساده و معادل 130 نفر که از طریق تکمیل پرسش نامه در تابستان سال 1401 مورد سؤال قرار گرفتند و داده ها توصیف و تجزیه و تحلیل شدند. در پژوهش حاضر روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی است و بر اساس مدل تحلیلی EVIEWS و با استفاده از روش OLS نتایج به دست آمده مبین این واقعیت است که از میان پنج متغیر مورد بررسی (عدم وجود مکانی برای استراحت از جمله (رستوران و تریا)، عدم وجود راهنمایان گردشگری در قلعه، عدم وجود پارکینگ، عدم وجود غرفه های ارائه دهنده خدمات در قلعه و عدم وجود نیمکت و فضایی برای نشستن). متغیر عدم وجود مکانی برای استراحت از جمله (رستوران و کافی شاپ) با احتمال کمتر از پنج درصد معنادار است و افزایش یک واحد آن تأثیر منفی و معنادار به اندازه 189/0 واحد بر تعداد بازدیدهای قلعه دارد.
The Architecture of Peace in the Middle East(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
250 - 267
حوزههای تخصصی:
The Middle East and North Africa regions have been the focus of security crises since the collapse of the Ottoman Empire. Although insecurity has not been restricted in this region, its effects are evident in other regions of the international system, especially in the European countries. With this in mind, the main question of the present article is how can a comprehensive model be presented to fundamentally resolve the security issue in the region. The result of this study is that "regional awareness" is a concept on the basis of which one can find a way out of the existing security impasse. In fact, the results are based on the fact that native solutions to the security of the country, instead of rental security, bring peace and security to the region. In this regard, governments, intellectuals, and people must engage in regional negotiations to fulfill their national interests.
بررسی اثر اقلیم بر فرایند هوازدگی سنگ ها (مطالعه موردی: حوزه آبخیز تالار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۲
249 - 263
حوزههای تخصصی:
رسالت این مقاله تعیین انواع و شدت هوازدگی و مناطق موفوژنیتک با توجه به اقلیم حاکم در حوزه آبخیز تالار استان مازندران است. به علت موقعیت خاص استان مازندران و واقع شدن بین دریا و سلسله جبال البرز، تنوع اقلیمی از جنوب به شمال در حوزه آبخیز تالار حاکم است. از طرف دیگر در حوزه آبخیز تالار هوازدگی سنگ ها با هیچ روشی مطالعه نشده است؛ درنتیجه شناخت دقیقی از نوع فرایند هوازدگی و مناطق مورفوژنیک در این حوضه وجود ندارد. به منظور پهنه بندی وضعیت هوازدگی و مناطق ژئومورفوژنتیک بر اساس مدل های لویس پلتیر، داده های اقلیمی شامل: میانگین بارش و دمای سالانه ۸ ایستگاه هواشناسی که دارای داده و طول دوره آماری 1345 - 1395 بودند، از سازمان هواشناسی تهیه شد و در پایگاه داده در محیط Arc GIS ثبت گردید. سپس روند دما و بارش حوضه آبخیز تالار مربوط به هر ایستگاه تعیین گردید. در ادامه رژیم های هوازدگی و مورفوژنتیکی در آبخیز تالار از روی نمودارهای مربوط تعیین گردیدند. پس از تعیین ارزش وزنی به آن ها، در پایگاه داده ثبت و نقشه های مربوط در محیط Arc GIS تولید شد. نتایج نشان داد حوزه آبخیز تالار ازنظر مورفوژنتیکی در سه منطقه نیمه خشک، ساوان و معتدل قرار می گیرد. در این میان بیشترین مساحت مربوط به منطقه ساوان (50%) و کمترین به منطقه معتدل (15%) است. ازنظر وضعیت هوازدگی، سه نوع هوازدگی شیمیایی متوسط، مکانیکی کم و خیلی کم در حوزه آبخیز تالار اتفاق می افتد که هوازدگی شیمیایی متوسط دارای بیشترین مساحت (56%) است.
چالش های همکاری دولت ها در نظام حکمرانی زیست محیط جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
110 - 140
حوزههای تخصصی:
گستردگی و ماهیت مرزگذر مسائل زیست محیطی از یک سو و اجماع معرفتی مبنی بر فوریت تهدیدهای ناشی از تخریب محیط زیست از سویی دیگر، کشورها را در چند دهه اخیر به این واداشته تا در چارچوب موافقت نامه های چندجانبه، رژیم های متعددی برای تدبیر مسائل زیست محیطی تعبیه کنند. با این حال عملکرد این رژیم ها از لحاظ میزان انطباق پذیری و رعایت پذیری به استثنای چند مورد، چندان کارآمد و مؤثر نبوده است. هدف مقاله حاضر پاسخ گویی به این سؤال است که چرا با وجود آگاهی فزاینده جامعه جهانی در مورد تهدیدات ناشی از تخریب محیط زیست، همکاری دولت ها در عمل با چالش روبرو بوده است؟ یافته های پژوهش گویای این موضوع است که جایگاه متفاوت کشورها در نظام بین الملل، موجب شکل گیری نظام هایی مختلف از همبستگی های شناختی و هویت های جمعی در میان کشورها شده که نتیجه آن تفاوت در ارجحیت های آن هاست. در حالی که در نزد کشورهای توسعه یافته مشکلاتی مثل آلودگی هوا، کاهش لایه اوزون و خطر از بین رفتن تنوع زیستی در اولویت است، دغدغه کشورهای درحال توسعه دست یابی به توسعه پایدار و ریشه کنی فقر است. چنین وضعیتی موجب کاهش در میزان نهادینگی ارزش های زیست محیطی و به تبع آن ناکارآمدی رژیم های بین المللی برای رفع این تهدیدات شده است. روش تحقیق مبتنی بر استدلال شرطی خلاف واقع یا برهان خلف است. نتیجه کلی مقاله این است که با تغییر انگاره های مربوط به طبیعت و محیط زیست و نیز اعمال اصلاحاتی در سازوکارها و روندهای حاکم بر نظام تصمیم گیری می توان به بهبود کارآمدی رژیم های زیست محیطی کمک کرد.
بررسی نقش ترانزیت ریلی در ارتقای منزلت ژئوپلیتیکی بندر چابهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
70 - 100
حوزههای تخصصی:
بندر چابهار با توجه به توانمندی های ممتاز محیطی و نزدیکی به کشورهای آسیای مرکزی و شرقی در منطقه ی جنوب شرق در مقوله ی کشتیرانی و ترابری دریایی، پیوند با راهگذر شمال- جنوب و مسیر ترانزیتی شرق- غرب موقعیت خاص جغرافیایی را دارد. علی رغم ارزش حیاتی این منطقه، مسئله اصلی این است که اتصال این شبکه به ترانزیت حمل ونقل ریلی داخل و خارج کشور و کریدور شمال-جنوب چه تأثیری بر منزلت ژئوپلیتیکی بندر چابهار خواهد داشت؟روش تحقیق این پژوهش، توصیفی-تحلیلی است که از طریق مطالعه اسناد و مدارک کتابخانه ای گردآوری و انجام گردید. برقراری ترانزیت ریلی بندر چابهار موجب افزایش تعامل دولت جمهوری اسلامی ایران با سایر دولت ها، جذب سرمایه های خارجی، رونق اقتصادی و افزایش اشتغال و مهاجرت معکوس با تقویت چشم گیر شهرسازی، ایجاد امنیت و ثبات سیاسی در منطقه ی شکننده خاورمیانه، تسریع در احیای راه ابریشم دریایی و اتصال این بندر به هارتلند "مکیندر" و بهره مندی از مزیت ژئوپلیتیکی آن خواهد شد
نقش اتحادیه اقتصادی اوراسیا در توسعه تجارت خارجی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۵
119 - 140
حوزههای تخصصی:
همگرایی منطقه ای در انواع مختلف در بخش های مختلف جهان صورت می گیرد که تشکیل اتحادیه گمرکی یکی از انواع آن است. اتحادیه گمرکی اوراسیا سال ها پس از فروپاشی شوروی و تجربیات مختلف همگرایی که کشورهای پسا شوروی آن را تجربه کرده اند، اکنون جدیدترین و مهم ترین روند همگرایی در منطقه پسا شوروی است. اتحادیه گمرکی اوراسیا در سال 2010 ایجاد شد و در سال 2015 وارد مرحله اتحادیه اقتصادی اوراسیا گردید. گسترش پدیده جهانی شدن اقتصاد سبب شد تا روابط و همکاری کشورها در جهت تحصیل منافع در قالب همکاری های منطقه ای در دستور کار بسیاری از کشورهای درحال توسعه به ویژه کشور ایران قرار گیرد. تعامل با اتحادیه اقتصادی اوراسیا ایران را در ایجاد زمینه های لازم برای تجارت ترجیحی و همگرایی اقتصادی با خود مشتاق نموده است. این مطالعه با روش توصیفی-تحلیلی تلاش می کند تا جایگاه ایران در تعامل با منطقه اوراسیا را با گزاره های اقتصادی بیان کند. با توجه به اینکه بین ج.ا.ایران و این اتحادیه مذاکراتی در خصوص امضای توافقنامه تجارت آزاد اقتصادی در جریان است و این امر می تواند پیامدهایی بر کشور داشته باشد، اهمیت فهم روندی که در حال اتفاق است دوچندان می شود.
تحلیل فضایی تأثیر ابعاد هوش فرهنگی بر عملکرد زمینه ای دهیاران (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توانایی افراد برای تطبیق با ارزش ها، سنت ها و آداب و رسوم متفاوت از آنچه به آن ها خو گرفته اند و کارکردن در محیط متفاوت و متنوع فرهنگی، معرف هوش فرهنگی است و آن را می توان پیش بینی کننده سازگاری فرهنگی و تصمیم گیری موفقیت آمیز در انجام دادن وظایف محول شده دانست. هوش فرهنگی قابلیت تعمیم به خرده فرهنگ های نژادی و قومی درون فرهنگ ملی را دارد؛ بنابراین مدیران محلی ازجمله دهیاران می توانند از آن در تعاملات روزمره بهره ببرند. در این مقاله تلاش شد تا میزان اثرگذاری هوش فرهنگی دهیاران بر عملکرد زمینه ای آنان در نواحی روستایی شهرستان مشهد بررسی شود. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی-تحلیلی است که بخش عمده ای از داده های آن براساس مطالعات میدانی از سطح منطقه جمع آوری شده است. جامعه آماری تحقیق شامل 24 روستای نمونه با جمعیت 86856 نفر در قالب 23997 خانوار است که حجم نمونه با روش کوکران 229 نفر تعیین شد و به روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک از بین روستاییان انتخاب شد. به این حجم نمونه، 24 دهیار، 24 نفر از اعضای شورای اسلامی روستاها و 6 نفر از کارشناسان اداری افزوده شد و درنهایت 283 پرسشنامه ت کمیل شد. یافته های مطالعه براساس نتایج به دست آمده از تحلیل ساختاری برمبنای نتایج حاصل از دیدگاه همه پاسخگویان نشان می دهد، ضریب تعیین عملکرد زمینه ای 1729/0 است؛ به عبارتی 29/17 درصد از تغییرات متغیر عملکرد زمینه ای دهیاران تحت تأثیر ابعاد هوش فرهنگی آنان است. بعد فراشناختی هوش فرهنگی با ضریب 91/5 بیشترین تأثیر مثبت و معنادار را دارد و پس از آن، بعد رفتاری هوش فرهنگی با ضریب 923/2 بر عملکرد زمینه ای دهیاران مؤثر است. در این مطالعه بین ابعاد دانش و انگیزش هوش فرهنگی و عملکرد زمینه ای دهیاران رابطه ای مشاهده نشد. در این مطالعه دهیارانی که در مقایسه با دیگران نمره هوش فرهنگی بیشتری را کسب کرده اند، توانسته اند با رفتارهای خودنظم ده در پیگیری وظایف، سخت کوشی و تسهیل بین فردی عملکرد زمینه ای بهتری را نشان دهند. در این راستا، برنامه های مربوط به تقویت هوش فرهنگی با برگزاری کارگاه های عملی توسط نهادهای دست اندرکار ازجمله بخشداری ها و نظام جامع جبران خدمات، مبتنی بر پرداخت براساس عملکرد و کارایی افراد در قالب سیستم حقوق و مزایا پیشنهاد می شود.
مؤلفه های فرهنگی مرزنشینان و نقش آن در امنیت پایدار مناطق مرزی کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال هفتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۷
85 - 105
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مؤلفه های فرهنگی مرزنشینان و نقش آن در امنیت پایدار مناطق مرزی کرمانشاه است که در قالب فرضیه؛ بین مؤلفه های فرهنگی مرزنشینان و امنیت پایدار مناطق مرزی رابطه معنادار وجود دارد، مورد بررسی و آزمون قرار گرفته است. پژوهش حاضر با روش ترکیبی (کمی و کیفی) انجام شد؛ به نحوی که برای بعد کمی از پیمایش و برای بعد کیفی آن از روش گرند تئوری استفاده به عمل آمد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل صاحب نظران و متخصصین آگاه به موضوع پژوهش بودند. روش نمونه گیری در بخش کیفی به صورت هدفمند از نوع گلوله برفی بود، که با تعداد 30 نخبه و صاحب نظر به اجماع نظری رسید. در بخش کمی جامعه آماری شامل شهروندان مناطق مرزی استان کرمانشاه بودند. که تعداد این افراد بر اساس برآوردهای اولیه 540 نفر بودند. ابزار گردآوری اطلاعات؛ مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسشنامه های محقق ساخته بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها بعد از انجام مصاحبه ها از روش تحلیل کدگذاری برای شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های فرهنگی و امنیت پایدار مرزی استفاده شد. همچنین در قسمت کمی مطالعه از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج حاصل نشان می دهد که امنیت پایدار مرزی از دیدگاه پاسخگویان دارای 19 واحد معنایی می باشد که در شش مقوله مشترک «امنیت اقتصادی»، «امنیت اجتماعی»، «امنیت سیاسی»، «امنیت زیست محیطی»، «امنیت نظامی» و «امنیت فرهنگی» قرار گرفتند. از طرفی ابعاد فرهنگی مرزنشینان مشتمل بر شش بُعد «مشارکت و تعاون»، «انسجام فرهنگی»، «تعامل دوطرفه»، «بصیرت و آگاهی»، «ایدئولوژی» و «غیرت و جوانمردی» قرار گرفتند. ماتریس همبستگی بین مقوله های فرهنگی و امنیت پایدار مرزی نشان می دهند که ارتباط معنادار و مستقیمی بین هر یک از مؤلفه های این ماتریس وجود دارد. می توان گفت دو مقوله هسته ای امنیت پایدار مرزی و مؤلفه های فرهنگی شش گانه مرزنشینان در یک رابطه متقابل با هم قرار دارند؛ به نحوی که در تعامل دوطرفه این مؤلفه ها، سامان اجتماعی در مرزها شکل می گیرد و مرزنشینان شاهد نوعی امنیت پایدار می باشند.
راهبردهای توسعه کسب و کارهای گردشگری روستایی؛ مطالعه موردی: استان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
42 - 63
حوزههای تخصصی:
توجه به توسعه کسب وکار در مناطق روستایی با توجه به شرایط موجود روند رو به کاهش جمعیت نواحی روستایی از اهمیت بسیاری زیادی برخوردار است. بر این اساس در روستاهای دارای پتانسیل گردشگری بررسی زمینه ها و عوامل تأثیرگذار و ارائه راهبردهای توسعه کسب وکار از ضرورت های اولیه محسوب می شود. هدف این پژوهش ارائه راهکارهای توسعه کسب وکار در سکونتگاه های روستایی دارای پتانسیل گردشگری استان زنجان و در راستای کمک به ایجاد کسب وکار بوده است. روش تحقیق از نظر ماهیت، توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی بوده و برای جمع آوری داده های میدانی از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر روستاهای دارای پتانسیل گردشگری استان زنجان می باشد. با توجه به بررسی های انجام گرفته استان زنجان دارای 43 روستای شناسایی شده در زمینه دارا بودن پتانسیل های گردشگری می باشد. 50 درصد روستاهای دارای قابلیت گردشگری استان که شامل 21 روستا می شود به عنوان تعداد نمونه لازم انتخاب شد. تعداد خانوارهای 21 روستای انتخاب شده برابر با 4950 خانوار می باشد. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران معادل 367 نفر محاسبه شده است. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و استنباطی و مدل سوات استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد، با توجه به نمره ارائه شده در جدول ماتریس نهایی رویکرد ارائه اعتبارات مالی توسط بانک ها به عنوان جذاب ترین راهبرد جهت توسعه کسب وکار در روستاهای هدف گردشگری استان زنجان ارائه می شود.
مقایسه ی تطبیقی گزاره های الگوی فعلی و الگوی مطلوب توسعه ی منطقه ای (مطالعه ی موردی: استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۷
94 - 106
حوزههای تخصصی:
از دیرباز دست یابی به توسعه ا ی مطلوب و متوازن از جمله اهداف اساسی توسعه ی کشور بوده است. الگوی مطلوب توسعه ی منطقه ای ضمن این که به عنوان پارادایمی در توسعه ی منطقه ای محسوب می شود می تواند به عنوان راه حل اجرایی برای توسعه ی یکپارچه و هماهنگ منطقه محسوب شود ؛ همچنان که با نوساناتی در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی ها مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا هدف پژوهش حاضر آن است که گزاره های مبین و معرف الگوی فعلی و موجود با الگوی مطلوب مورد بررسی و مقایسه قرار گیرد و میزان تفاوت "آن چه هست" و "آن چه باید باشد" مشخص شود. روش پژوهش حاضر بدین صورت بوده است که با استفاده از مطالعه اسنادی، کتابخانه ای و انجام مصاحبه ی باز و نیمه ساختار یافته با 35 نفر از کارشناسان منتخب استانی صورت گرفت. نتیجه ی این مطالعه ی تطبیقی بیان گر این است که الگوی مطلوب موقعیت های چهارگانه ای چون "استفاده ی توأمان از الگوی فعلی و مطلوب"، "رد الگوی فعلی"، "شکل تکامل یافته ی الگوی فعلی" و "نگاهی دیگرگون" را نسبت به الگوی فعلی داشته است.