فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۰٬۴۱۰ مورد.
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
112 - 131
حوزههای تخصصی:
حکمرانی شایسته امنیت زیستی در مزارع آبزی پروری به شناسایی و تحلیل دیدگاه ذی نفعان بستگی دارد. هدف پژوهش حاضر شناسایی و تعیین جایگاه تمامی ذی نفعان امنیت زیستی مزارع آبزی پروری استان کرمانشاه بود که به صورت آمیخته انجام شد. داده ها توسط نمونه گیری هدفمند از متخصصان حوزه آبزی پروری گردآوری شدند. در گام نخست پس از سه مرحله دلفی کلاسیک و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 نفر 29 تن ذی نفع امنیت زیستی شناسایی شدند. با ترسیم ماتریس تأثیرگذاری- تأثیرپذیری، جایگاه هر ذی نفع ازلحاظ تأثیرگذاری و تأثیرپذیری بر اقدامات بهداشتی مزارع مشخص و با استفاده از تحلیل قدرت - منفعت نیز میزان قدرت و نوع منفعت هر ذی نفع مشخص گردید. همچنین با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته نقش ذی نفعان و جایگاه آن ها در فرایند امنیت زیستی تعیین گردید. بر اساس نتایج، مجریان اصلی امنیت زیستی نهادهای دولتی هستند که ازلحاظ قدرت دانشی، اجتماعی، سیاسی و قانونی در جایگاه بالاتری نسبت به سایر ذی نفعان قرار دارند و از اجرایی شدن اقدامات امنیت زیستی منافع بیشتری کسب می نمایند. آبزی پروران به عنوان مجریان اصلی امنیت زیستی با جذب بیشترین منفعت بایست مرکز توجه سایر ذی نفعان برای دستیابی به اهداف امنیت زیستی باشند. دسته ای از ذی نفعان (دانشگاه ها) برخلاف نقش ارزشمند آن ها در پایداری اقدامات بهداشتی نقش بسیار اندکی ایفا می نمایند که این مسئله موجب تضعیف امنیت زیستی گردیده است. نتایج تحلیل محتوای متعارف منتج به شناسایی 85 جمله در قالب 38 گزاره مفهومی شد. می توان از دسته بندی ارائه شده در تحلیل مصاحبه های قدرت و منفعت به منظور ایجاد ظرفیت، ارتقای مشارکت و تعامل بیشتر بین ذی نفعان در راهبرد امنیت زیستی استفاده نمود.
Farmers’ Perception and Profitability of Pasture Establishment: Evidence from Ashanti Region, Ghana(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
199 - 182
حوزههای تخصصی:
This study was conducted in the Agogo Traditional Area of the Ashanti region of Ghana where there are numerous cases of conflicts between crop and animal farmers as a result of insufficient pasture for livestock, especially during the dry seasons. This has drawn the attention of various stakeholders in agriculture to the need for supplement feed through pasture establishment. The study used cross-sectional data from 150 farmers selected via a multi-stage sampling technique. Financial viability indicators such as Net Present Value (NPV), Benefit-Cost Ratio (BCR) and Internal Rate of Return (IRR), and perception index based on a five-point Likert scale were used. SWOT analysis was also conducted to assess the feasibility of the pasture business venture. The study found the pasture business as a viable concept with a BCR of 1.18, a positive NPV of GH₵3,160, an IRR of 40.1% and a payback period of 2.61 years. Farmers’ perception on the establishment of pasture for small ruminant production was positive. The SWOT analysis identified the prospects and potential challenges of the concept as follows: availability of land, support to government policy of establishing ‘fodder banks’ for sustainable land use, low technical know-how, and land tenure issues, among others. The study recommends the establishment of pasture as a venture since it is financially viable and has the potency to reduce farmer-herder conflicts to make all stakeholders better off. Farmers should also be empowered by concerned institutions through technical education on pasture establishment.
شناسایی پیشران ها و کنشگران مؤثر در تبدیل اصفهان به جهان شهراسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۷)
215 - 232
حوزههای تخصصی:
جهانشهرها پدیده ای نوظهور می باشند که در متن اقتصاد کشورها به عنوان مکان های پیوند دهنده شبکه اقتصاد جهانی عمل می کنند. در این مقاله نخست، به شناسایی پیشران های کلیدی و کنشگران اصلی در تبدیل اصفهان به جهانشهر اسلامی با رویکرد آینده پژوهی می پردازد. جهت این منظور به بررسی مهم ترین عوامل موثر بر مطرح شدن شهر اصفهان به عنوان یک شهر اسلامی در سطح جهانی و شناخت سازمان های اصلی به عنوان بازیگران و کنشگران کلیدی در تبدیل اصفهان به جهانشهر، به روش آینده نگری می پردازد. پژوهش مورد نظر ازلحاظ هدف کاربردی و با توجه به مؤلفه های مورد بررسی، رویکرد حاکم بر آن روش توصیفی- تحلیلی است و از تکنیک پویش محیطی و دلفی و تحلیل ساختاری در نرم افزار میک مک و مدل مکتور برای تحلیل داده های نهایی استفاده شده است. بر اساس منابع بدست آمده 51 متغیر جهت شناسایی پیشران های کلیدی در تبدیل شهر اصفهان به جهانشهر اسلامی بدست آمد. متغیرها بر اساس سطح تاثیرگذاری دسته بندی و در نرم افزار میک مک جهت محاسبات ماتریس تحلیل اثرات متقاطع جایگذاری گردید. بر این اساس تعداد 16 پیشران کلیدی به دست آمد. در بخش دوم بر اساس یافته های بدست آمده از بخش نخست و نتایج به دست آمده از نظر کارشناسان، 6 کنشگر اصلی شناسایی و در نرم افزار مکتور وارد گردید، بر اساس داده های استخراج شده بیشترین نقش در میان کنشگران تاثیر گذار در تبدیل اصفهان به جهانشهر اسلامی وزارت راه و شهرسازی به میزان 29 درصد و وزارت اقتصاد و وزارت علوم به میزان 15 درصد بوده است.
تحلیل فضایی پراکنش طلاق در استان های ایران با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گاهی زوجین در روابط زنا شویی با مشگلاتی روبرو می شوند که آن ها را دچار تعارض می کند. ارزیابی کلی فرد از رابطه زناشویی و وضعیت برآورده شدن نیازها، خواسته ها و آرزوهای شخصی زوجین، میزان رضایت و یا نارضایتی از رابطه زناشویی را تعیین می کند مسئله طلاق در ایران، به مثابه یکی از آسیب های اجتماعی جدی در کنار فقر، بیکاری، حاشیه نشینی و اعتیاد، در اغلب سخنرانی های مسئولان و تحلیل های آسیب شناسان اجتماعی و متخصصان مختلف مسائل روانی و اجتماعی خودنمایی می کند. تا جایی که شناسایی وضعیت و طراحی ساز و کارهای بازدارندگی از طلاق، به یکی از مأموریت های اصلی همه نهادهای فرهنگی کشور تبدیل شده است. از این رو هدف پژوهش حاضر تحلیل فضایی پراکنش طلاق در استان های ایران می باشد. جامعه آماری تحقیق سالنامه آماری جمعیت تا سال 1397 است. مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از تحلیل فضایی در محیط نرم افزار ArcGIS با روش لکه های داغ وسرد ، خودهمبستگی موران و نزدیک ترین همسایگی استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که تفاوت معناداری طلاق در منطقه مورد مطالعه وجود دارد. به طوری که، شمال غربی کشور دارای نقاط سردی می باشد که نشان دهنده پایین بودن سطح طلاق در این محدوده است، اما این وضعیت در بخش شرق کشور متفاوت است. در واقع نقاط داغ و کانون طلاق کشور در این محدوده شکل گرفته و گویای بالا بودن وقوع طلاق در این محدوده است. بنابراین جهت انجام اقدامات لازم به منظور کاهش پدیده طلاق در استان ، برنامه ریزی دقیق برای کاهش عوامل به شمار می روند، امری ضروری به نظر می رسد.
ظرفیت های مشارکت شهروندان تهرانی در توسعه شهری با تاکید بر هوشمندسازی فرایندها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۶
107 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش هوشمندسازی فضاهای شهری بر روی مشارکت شهروندی در ایران و به خصوص در کلانشهر تهران بود. شهرهای هوشمند، شهرهایی است که از شبکه اینترنت و وب برای ارائه خدمات متنوع و جامع به شهروندان در زمینه های مختلف بیشترین استفاده را می کنند. ایجاد چنین شهری تأثیرات بسیاری را در زمینه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به دنبال خواهد داشت. انتظار می رود با هوشمند شدن شهرها، مشارکت شهروندان در امور شهرسازی و مدیریت شهری ارتقاء یابد. بررسی تاثیر هوشمندسازی شهری بر مشارکت دارای اهمیت بسزایی است زیرا مفهوم مشارکت در همه جای دنیا بعنوان مفهوم پایه ای در ادبیات شهرسازی مطرح است. این موضوع در کلانشهرهای کشورهای درحال توسعه مانند ایران که تحولات اجتماعی همچون مشارکت شهروندی را به سرعت طی می کنند حائز اهمیت است. بویژه در شهری چون تهران که میزان مشارکت تا نقطه مطلوب، فاصله زیادی دارد. مسأله آن است که هوشمندسازی شهرها بر روی مشارکت چه تأثیری دارد و آینده مشارکت شهروندان در شهرهای هوشمند و پویا، چگونه خواهد بود؟ پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی، ضمن استفاده از روش ها و ابزارهای مطالعاات اسنادی در بخش مبانی نظری و پیشنه های پژوهشی و سپس بر پایه راهبرد پیمایش (پرسشنامه شهروندان به تعداد385 نفر در تهران)، سعی نمود نسبت به گردآوری داده ها و سپس تجزیه و تحلیل آنها (با نرم افزار SPSS) اقدام نماید. نتایج نشان دهنده تأیید گزاره های پژوهش است، زیرا نمره گزاره ها از حداقل قابل قبول (3.1) بالاتر و انحراف معیار نیز تقریبا در همه موارد، زیر 1 بوده است. همچنین آزمون تی تک نمونه ای با توجه به سطح معنی داری (sig) زیر 0.05 نشان از تأیید گزاره ها داشت.
سنجش و تحلیل برندسازی گردشگری در مقاصد هدف گردشگری مناطق روستایی استان اصفهان با تأکید بر گردشگری کم شتاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
129 - 160
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش گسترده گردشگری در رشد اقتصادی کشورها، شناسایی عواملی که باعث افزایش برندسازی مقاصد گردشگری می شوند، می تواند به حفظ جایگاه رقابتی مقصد و درآمدزایی بیشتر از آن کمک کند. با در نظر داشتن این نکته، هدف این مقاله شناسایی مهمترین اولویت های برندسازی گردشگری کم شتاب از دیدگاه ساکنان روستایی هدف گردشگری است. در این راستا، در پژوهش کاربردی حاضر که با روشی توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است، وضعیت برندسازی گردشگری کم شتاب با جمع آوری داده ها مورد سنجش قرار گرفت. جامعه آماری شامل گردشگرانی است که در بهار سال 1402 به مناطق روستایی استان اصفهان عزیمت کرده اند. با توجه به اینکه تعداد آنها بالاتر از صد هزار نفر بود، براساس فرمول کوکران حجم نمونه ای برابر 384 محاسبه که با روش تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند و سپس تجزیه و تحلیل آنها با آزمون های استنباطی (خی دو، تی تک نمونه ای) انجام گرفت. نتایج به دست آمده نشان دادند که با توجه به میانگین به دست آمده برابر 2/77 می توان عنوان کرد که وضعیت برندسازی مقاصد گردشگری در سطح رضایت بخشی نیست. دراین میان، میانگین سطح محصول گردشگری کم شتاب با میانگین 2/71، بعد فرایند گردشگری کم شتاب با میانگین 2/73 و برنامه گردشگری کم شتاب با میانگین برابر 3/14 محاسبه شد.
واکاوی مؤلفه های امنیت غذایی در خانوارهای روستایی شهرستان شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
29 - 52
حوزههای تخصصی:
تأمین بیش از دوسوم مواد غذایی بر عهده جوامع روستایی است که نقش پراهمیتی را در تأمین امنیت غذایی ایفا می کنند. شواهد نشان می دهد که وضعیت تأمین کنندگان امنیت غذایی در مقایسه با جوامع شهری در وضعیت نامساعدی قرار دارد. ازاین رو هدف از پژوهش حاضر، واکاوی رکن های امنیت غذایی در بین خانوارهای روستایی شهرستان شیراز است. جامعه آماری تحقیق شامل 384 خانوار روستایی شهرستان شیراز در سال 1398 است که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. روایی صوری پرسش نامه توسط اساتید دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز مورد تأیید قرار گرفت. به منظور سنجش پایایی پرسش نامه از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب آلفای کرونباخ برای هر سه متغیر امنیت غذایی، سرمایه اجتماعی و سلامت اجتماعی به ترتیب 0/68، 0/72 و 0/79 به دست آمد. نتایج نشان داد 24/7 درصد از خانوارهای مورد مطالعه در شرایط بسیار امن غذایی، 21/9 درصد در شرایط امن غذایی، 30/5 درصد در شرایط متوسط، 13/5 درصد در شرایط ناامن غذایی و 9/4 درصد در شرایط بسیار ناامن غذایی قرار دارند. بر اساس یافته های پژوهش، چهار مؤلفه برای امنیت غذایی به ترتیب شامل موجود بودن، بهره مندی، دسترسی و پایداری است. همچنین یافته های پژوهش نشان داد بین میزان تحصیلات، تعداد اعضای خانوار، میزان زمین و تعداد دوره های آموزشی گذرانده در یک سال گذشته با امنیت غذایی رابطه معناداری وجود دارد. این موضوع می تواند به سیاست گذاران و سایر نهاد های ذی ربط در جهت بهبود وضعیت امنیت غذایی در جوامع روستایی کمک کند.
ارزیابی ظرفیت های بوم شناختی در ارتقای برند بازار شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی ظرفیت های بوم شناختی و تأثیر آن در ارتقاء برند بازار شهر تبریز می باشد. این پژوهش با رویکرد پژوهشی ترکیبی با طرح متوالی اکتشافی (ابتدا روشی کیفی و سپس روشی کمی) انجام شده است. در مرحله اول، برای استخراج الگوی زمینه گرایی فضاهای تجاری سنتی که پیش از این الگویی در این مورد وجود نداشت با متخصصان مصاحبه شد و داده های حاصل از مصاحبه با خبرگان با روش تحلیل مضمون مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این تحلیل الگوی زمینه گرایی فضاهای تجاری سنتی را نشان داد. در ادامه و پس از تدوین گویه ها زمینه گرایی در قالب پرسشنامه، پرسشنامه کامل -که شامل گویه ها زمینه گرایی و ارزش ویژه برند بود- بین 374 نفر از گردشگران بازار تبریز توزیع و جمع آوری شد. در ادامه داده ها با استفاده از نرم افزار Smart-Pls و مدل سازی معادلات ساختاری مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد که از دیدگاه گردشگران بازار تبریز، زمینه گرایی بر ارزش ویژه برند اثر مثبت داشت. در نتیجه می توان از الگوی زمینه گرایی به دست آمده پژوهش حاضر و حفظ ارزش های اجتماعی، فرهنگی و تاریخی برای تقویت ارزش ویژه برند بازار تبریز بهره برد.
چالش های زنجیره تولید ارزش گاو شیری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به نیاز کشور به تولیدات دامی ایجاد و توسعه واحدهای پرورش گاو شیری در کشور بسیار ضروری است. از طرفی چالش های عدیده ای در زنجیره تولید ارزش این بخش وجود دارد. هدف پژوهش حاضر شناسایی چالش های زنجیره تولید ارزش گاو شیری است. روش پژوهش: این پژوهش کمی از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ میزان کنترل متغیرها میدانی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها توصیفی است. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخت بود. جامعه آماری متخصصان، فعالان و صاحبنظران بخش تولید گاو شیری در ایران بودند. پایایی و روایی پرسشنامه به ترتیب با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و روش اعتبار محتوایی مورد تأیید قرار گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. یافته ها: بر اساس نتایج، مهم ترین چالش ها به ترتیب تأمین منابع مالی، چالش های مربوط به مراکز اصلاح نژاد و چالش های اداری و سازمانی (رتبه های اول تا سوم) می باشند. چالش های زیست محیطی، چالش های مراکز عرضه و فروش تولیدات گاوداری و چالش های صنایع تبدیلی و فرآوری محصولات دامی در رتبه های آخر (دوازدهم تا چهاردهم) این دسته بندی قرار دارند. نتیجه گیری: در تمامی چالش ها میانگین رتبه ای هر دسته چالش از مقدار حد وسط آن بیش تر و اختلاف میانگین در همه چالش ها با مقدار حد وسط از نظر آماری معنی دار است.
پویایی سرمایه اجتماعی شبکه ذی نفعان محلی در راستای مدیریت مشارکتی روستایی، مطالعه موردی: شهرستان گچساران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
109 - 125
حوزههای تخصصی:
تجربه بسیاری از کشورهای درحال توسعه نشان می دهد که اجرای طرح هایی با رویکردهای مشارکتی و قبول نقش فاعلی جوامع محلی در برنامه های توسعه، مسئولیت ایجاد دگرگونی در محیط را از عناصر خارجی سلب و اجرای اصلاحات را در گروی فعالیت عناصر درونی قرار خواهد داد. با توجه به اینکه وجود سرمایه اجتماعی بالا در بین افراد منجر به مشارکت بیشتر آنان و موفقیت طرح های مشارکتی خواهد گردید، در این تحقیق خصوصیات ساختاری سرمایه اجتماعی در راستای مدیریت مشارکتی روستایی در بین اعضای صندوق های خرد توسعه روستاهای چهار بیشه علیا و خیرآباد خلیفه از توابع شهرستان گچساران استان کهگیلویه و بویراحمد در قبل و بعد از اجرای طرح آبادانی و پیشرفت منظومه های روستایی، مورد تحلیل قرارگرفته است. جامعه آماری در این مطالعه سرگروه های گروه های خرد توسعه روستایی است که 123 نفر را شامل می شود که به روش تمام شماری انتخاب گردیدند. در این تحقیق میزان روابط اعتماد و مشارکت در شبکه ذینفعان با استفاده از پرسشنامه تحلیل شبکه ای و بر اساس مشاهده مستقیم و مصاحبه با تمام کنشگران، همچنین با توجه به سنجش تمامی شاخص های سطح کلان شبکه مانند تراکم، تمرکز، دوسویگی، انتقال یافتگی و میانگین فاصله ژئودزیک در مرحله قبل و بعد از اجرای پروژه است. پس از اجرای پروژه میزان این شاخص ها افزایش پیداکرده است و به حد مطلوبی رسیده است و می توان بیان کرد اجرای این پروژه میزان اعتماد، مشارکت و سرمایه اجتماعی را افزایش داده که بر مشارکت گسترده روستاییان، افزایش رفاه اجتماعی و دستیابی به توسعه پایدار روستایی اثرگذار خواهد بود.
بازشناسی عوامل موثر بر مدیریت هم افزا شهری در بازآفرینی سکونتگاههای غیررسمی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اهمیت مدیریت هم افزا شهری در بازآفرینی سکونتگاه های غیررسمی از آنجاست که نمایانگر نگاه برنامه ریزان و شهرسازان به حیات مطلوب شهری و تقابل این شیوه زندگی با شیوه زندگی در برخی بافت ها و نواحی شهر است. در واقع بازآفرینی به معنای بازگرداندن حیات اجتماعی، اقتصادی و محیطی به یک منطقه است. این حرکت مکان ها را دگرگون می کند، تصویر اجتماعی از خودش را تقویت می کند و مکان های زنده و جذاب که سرمایه گذاری درونی پایدار را تشویق می کنند، خلق می کند. هدف: در این راستا تحقیق حاضر با هدف بازشناسی عوامل موثر بر مدیریت هم افزا شهری در بازآفرینی سکونتگاه های غیررسمی در شهر کرمان انجام شده است. روش شناسی تحقیق: تحقیق حاضر با توجه به اهداف تحقیق و مؤلفه های مورد بررسی، کاربردی و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی است. داده های نظری با روش اسنادی و داده های تجربی با روش پیمایشی بر پایه تکنیک دلفی تهیه شده است. جامعه آماری20 نفر از خبرگان و متخصصین در حوزه شهری بر اساس نمونه گیری گلوله برفی است که 40 عامل یا محرک با روش تحلیل اثرات متقابل ساختاری در نرم افزار MICMAC پردازش شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش چهار سکونتگاه غیررسمی شهرک پدر، شهرک صیاد شیرازی، شهرک صنعتی، شهرک فیروزآباد یا پشت بند مملکت شهر کرمان است. یافته ها: یافته ها از نظر تحلیل اثرات متقابل، بیانگر پراکندگی عوامل در وضعیتی پیچیده و بینابین از اثرگذاری و اثرپذیری است؛ نظام خوشه بندی عوامل حاکی از تمرکز در خوشه تاثیرپذیر و مستقل است. از میان 40 نیروی پیش برنده، عوامل تسهیلگری میان نهادی در بازآفرینی بافت اسکان غیررسمی، اطلاع رسانی و آکاهی بخشی نهادی ، مشارکت ساکنان در نهادسازی بازآفرینی بافت های سکونتگاه غیررسمی، همبستگی جمعی ساکنان، میزان مشارکت بین نهادی و همپوشانی قوانین و مقررات بیشترین میزان تاثیرگذاری مستقیم را داشتند. این نیروها از نظر عملکرد سیستمی پیشران ورودی و باثبات است که نقش اثرگذاری بالا و اثرپذیری اندک دارد. نتایج: در نتیجه، وضعیت کلان سیستم و تغییرات آن را کنترل می کند و مدیریت هم افزا شهری در بازآفرینی سکونتگاه های غیررسمی شهر کرمان بیشتر به عملکرد آن ها وابسته است.
مدل سازی ساختاری - تفسیری و توسعه گردشگری پایدار، مطالعه موردی استان المثنی در کشور عراق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
فضای گردشگری سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
47 - 66
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به دنبال بررسی عوامل کلیدی تأثیرگذار بر توسعه گردشگری استان المثنی مبتنی بر توسعه پایدار می باشد. بنابراین، پژوهش حاضر، در چارچوب کلی تحقیقات پیمایشی به انجام رسیده است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه کارشناسان و مدیران و متخصصان بخش گردشگری شهری مشغول به فعالیت در استان المثنی در کشور عراق می باشند، که 20 نفر به روش نمونه گیری هدفمند جهت مطالعه انخاب شدند. در این پژوهش برای سنجش اعتبار پرسشنامه مربوط به ISM از روش روایی محتوایی (CVR) بهره گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و مدل تحلیلی تفسیری ساختاری (ISM)استفاده شد. نتایج تحلیل میک مک در مدل ISM نشان داد عامل های بهبود سیستم حمل و نقل و راه های ارتباطی، توسعه تجهیز امکانات رفاهی، کیفیت خدمات و زیرساختها و افزایش امنیت اجتماعی جزء متغیرهای وابسته یا تأثیرپذیر می باشند که برای ایجاد این متغیرها عوامل زیادی دخالت دارند و خود آنها کمتر می توانند زمینه ساز متغیرهای دیگر شوند. عامل های سرمایه گذاری در جهت ایجاد و بروز کردن زیرساخت های فناوری اطلاعات، رفع محدودیت های فرهنگی و مذهبی برای گردشگران خارجی، ایجاد مراکز تفریحی اوقات فراغت جزء متغیرهای پیوندی هستند که از قدرت نفوذ، توان و وابستگی بالایی برخوردارند. عامل حضور در سطح بین الملل از طریق تبلیغات، عامل جلب مشارکت سرمایه گذاری خارجی در زمینه توسعه گردشگری و عامل تدوین برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت در جهت افزایش امنیت عمومی جزء متغیرهای مستقل کلیدی می باشد که دارای قدرت نفوذ زیاد و وابستگی کمتری می باشد.
تحلیلی بر مهاجر فرستی شهرستان ها به مرکز استان؛ علل و روندها، مطالعه موردی: استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۷)
133 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل روند مهاجرفرستی شهرستان های استان آذربایجان غربی به مرکز استان و نیز علل مؤثر بر این مهاجرت می باشد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و جنبه ی کاربردی دارد. داده های مورد نیاز پژوهش، از داده های خام مهاجرت و سالنامه آماری استان آذربایجان غربی و از سایت مرکز ملی آمار استخراج شدند. ابتدا روند مهاجرفرستی شهرستان ها به مرکز استان مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته و برای تحلیل داده ها از آمار فضایی در محیط نرم افزار Arc Gis استفاده شد. تحلیل موران نشان داد داده های مهاجرفرستی دارای خودهمبستگی فضایی و الگوی توزیع خوشه ای هستند و به صورت تصادفی و پراکنده توزیع نشده اند. در نتیجه تحلیل لکه های داغ مشخص شد در بازه زمانی ۹۰- ۹۵ لکه های داغ در سطح دو شهرستان خوی و سلماس تشکیل شدند در حالی که در بازه زمانی ۹۰- ۸۵ این لکه های داغ علاوه بر خوی و سلماس، شهرستان ماکو را نیز در بر می گیرند. در گام بعدی، پس از ورود داده ها به نرم افزار Spss و اجرای آزمون T همبسته مشخص شد هیچ تغییر معناداری در کل میزان مهاجرفرستی شهرستان های استان به مرکزاستان ، طی دو بازه زمانی مذکور وجود ندارد. جهت بررسی علل موثر بر مهاجر فرستی شهرستان ها به مرکز استان، داده ها با تحلیل رگرسیون وزنی جغرافیایی (GWR)، مورد تحلیل قرار گرفتند. نیکوئی برازش مدل رگرسیونی با 5 متغیر مستقل ضریب شهرنشینی در مبدأ، تعداد متقاضیان کار، فاصله مبدأ ومقصد، تراکم جمعیت و میزان برخورداری از خدمات شهری، مناسب ارزیابی شد و الگوی خاصی از تأثیرگذاری مدل رگرسیونی در منطقه مورد مطالعه مشاهده گردید.
الگوی بازآفرینی پایدار کیفیت گرای بافت های نابسامان شهری؛ مطالعه موردی: شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرایند توسعه شتابان شهرها مفهوم کیفیت زندگی شهری حلقه ای مفقوده در همه وجوه زندگی شهری است. یکی از پرچالش ترین مباحث مطرح در چند دهه اخیر، موضوع بازآفرینی شهری و حل چالش بافت های فرسوده و نابسامان شهری است. دغدغه و مسئله اصلی سیاست و رویکرد بازآفرینی پایدار ارتقاء کیفیت زندگی و رفاه شهروندان است. هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین سیاست بازآفرینی پایدار و ارتقاء کیفیت زندگی شهری و چگونگی تأثیرات آن و ارائه الگویی جهت اقدام در بافت های نابسامان شهری می باشد. روش شناسی پژوهش روش تحلیلی- تبیینی با استفاده از مدل تحلیل مسیر و معادلات ساختاری با نرم افزار SPLS استفاده شده است. بافت فرسوده و نابسامان شهر کرمانشاه با 1228 هکتار در حدود 33/12 درصد از کل بافت های شهر کرمانشاه را در بر گرفته است. یافته های حاصل از تحلیل مسیر نشان می دهد، از میان ابعاد بازآفرینی پایدار، بعد اجتماعی، کالبدی و اقتصادی بیشترین تأثیرگذاری را داشته و همچنین در مؤلفه کیفیت زندگی شهری، بعد کالبدی- زیرساختی بیشترین اثر مستقیم و بعد اقتصادی بیشترین اثر کلی را به صورت اثر مستقیم و غیرمستقیم بر کیفیت زندگی شهری داشته است. در این پژوهش به بررسی تأثیر کلی تمام ابعاد بازآفرینی پایدار بر کیفیت زندگی شهری در شهر کرمانشاه با ضریب تأثیر 594/0 و مقدار R2 آن برابر 2/35 درصد از تغییرات متغیر وابسته (کیفیت زندگی شهری) به واسطه بازآفرینی پایدار شهری تبیین شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، بازآفرینی پایدار شهری بر کیفیت زندگی شهری تأثیر معنادار و مثبتی دارد. بازآفرینی پایدار کیفیت گرای شهری با رویکردی اجتماع محور، جامع و یکپارچه با تأکید بر مقوله کیفیت زندگی به عنوان یک دستور کار شهری جدید می تواند برنامه مناسبی برای پاسخگویی به نیازهای کنونی شهر و شهروندان باشند.
استراتژی های توسعه شهر پیرانشهر با رویکرد CDS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین استراتژی های توسعه پیرانشهر به نگارش درآمده است. بنابراین، ابتدا وضعیت شاخص های CDS ارزیابی و سپس، چشم انداز توسعه شهر در قالب برنامه ریزیِ راهبردی مشارکتی تدوین شده است. روش پژوهش بر حسب هدف، کاربردی و ازلحاظ ماهیت توصیفی تحلیلی و روش جمع آوری داده ها به صورت پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه بوده که بدین ترتیب، داده های پژوهش از سه گروه جامعه آماری (شهروندان، مسئولین و نخبگان) جمع آوری گشته و جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. همچنین، جهت تحلیل عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر شهر و تدوین استراتژی های توسعه، مدل SWOT و برای اولویت بندی استراتژی ها نیز مدل های ترکیبی AHP-SWOT و ANP-SWOT به کاررفته است. نتایج نشان می دهد میانگین کلی گروه های شهروندان، مسئولین و نخبگان به ترتیب معادل 42/2، 31/2 و 15/2 بوده و هر سه گروه، وضعیت پیرانشهر را به لحاظ برخورداری از شاخص های CDS مطلوب ارزیابی نکرده اند. آزمون مانووا نیز نشان می دهد بین دیدگاه گروه های شهری در رابطه با همه شاخص های CDS به جز شاخص "حکمروایی" تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج چشم انداز سازی مشارکتی حاکی از آن است که هر سه گروه بر محورهای راهبردی چشم انداز پیرانشهر به عنوان شهری با عملکرد بازرگانی (برون مرزی) تجاری، شهری با عملکرد معدنی، شهری گردشگری و شهری کشاورزی اجماع نظر داشته اند. همچنین، در اولویت بندی استراتژی ها، استراتژی "تقویت عملکرد بازرگانی (برون مرزی) تجاری پیرانشهر و عملکردهای وابسته به آن"، با بالاترین امتیاز (374/0AHP=؛ 357/0ANP=) به عنوان بهترین استراتژی توسعه آتی پیرانشهر انتخاب گردید.
ارزیابی نقش برند مکانی بر انتخاب و توسعه فضایی مقصد گردشگری؛ مطالعه موردی: روستای تاریخی-گردشگری پالنگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۸۷
۹۴-۸۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف برندسازی ایجاد رابطه ای بین آنچه شهر ارائه می دهد (هویت) و تصویر ذهنی ادراک شده افراد از شهر است. به طوری که جان لنگ تصویر ذهنی مثبت را لازمه ماندگاری شهرها در رقابت جهانی قلمداد می کند و راهبرد برندسازی مکانی را در این راستا مهم می داند. همچنین بین برندسازی و تصویر ذهنی رابطه ای مستقیم در نظر می گیرد. درواقع مفهوم برندسازی به عنوان مجموعه اقداماتی با ابزارهای مختلف در راستای به دست آوردن مزیت های رقابتی میان شهرها با هدف جذب سرمایه و گردشگر و تقویت هویت محلی و شناساندن شهر به شهروندانش و نهایتاً بهبود تصاویر داخلی و خارجی معرفی شده است. برند مکان به عنوان مجموعه اقداماتی تعریف می شود که با ابزارهای مختلف در راستای به دست آوردن مزیت های رقابتی میان مکان ها یا شهرها با هدف جذب سرمایه، گردشگر، تقویت هویت محلی و شناساندن شهرها و مکان ها به شهروندانش و نهایتاً بهبود تصاویر داخلی و خارجی معرفی شده است. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی نقش برند مکان بر توسعه گردشگری روستای تاریخی گردشگری پالنگان است که ازلحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی-تحلیلی است. روش پژوهش: جهت گردآوری اطلاعات از روش اسنادی-کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. در شیوه اسنادی، شاخص های موردبررسی استخراج شده اند و این شاخص ها در قالب پرسش نامه تنظیم شده و درنهایت به صورت پیمایش، پرسش نامه 45 سؤالی بر اساس طیف پنج گزینه ای لیکرت در بین جامعه نمونه توزیع شد. یافته ها: جامعه آماری تحقیق را گردشگرانی که تابستان و پاییز سال 1402 روستای پالنگان را مقصد گردشگری خود قرار داده اند، تشکیل می دهد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر برآورد گردید. نتیجه گیری: نتیجه پژوهش نشان داد که معیارهای کالبدی–زیست محیطی، اجتماعی–فرهنگی، اقتصادی و مدیریتی به ترتیب در رتبه اول تا چهارم درجه اهمیت ازنظر گردشگران قرار دارند.
بررسی تأثیر مؤلفه های کالبدی سایت-موزه بر توسعه ی اکوتوریسم پایدار (مطالعه موردی: سایت-موزه ی تخت جمشید)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
87 - 100
حوزههای تخصصی:
گردشگری امروزه یکی از اساسی ترین ارکان توسعه ی پایدار است که دارای انواع مختلفی از جمله اکوتوریسم پایدار می باشد. این نوع از گردشگری سبب درآمد ملی می شود و در عین حال منابع را حفظ و باعث احیاء و گسترش آن می شود، یکی از عواملی که می تواند بر صنعت گردشگری فرهنگی و تاریخی تأثیر گذاشته و از طریق جذب توریست موجب رونق اقتصادی و افزایش رفاه اجتماعی شود موزه می باشد که با اهداف و محتوای گوناگونی ساخته می شوند. موزه های فضای باز و یا سایت-موزه می توانند ارتباطی پویا بین سایت، اشیاء ارزشمند آن، بازدیدکنندگان، فرهنگ و طبیعت (بوم) منطقه برقرار کنند و اهداف آموزشی و پژوهشی را نیز دنبال کنند. مسئله ی پیش رو این است که در ایران، موزه ها به دلیل عدم جذابیت از حیث عملکردی و معماری، مورد توجه قرار نمی گیرند، این در حالی است که این نوع از بنا در بحث پایداری می تواند بسیار موثر واقع شده و بحث حفاظت از میراث را نیز سبب شود. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی سایت-موزه-ی تخت جمشید به عنوان نمونه موردی و شناخت نقاط قوت و ضعف مولفه های محیطی آن و تأثیر این مولفه ها بر توسعه ی اکوتوریسم پایدار است. در تحقیق حاضر، اطلاعات مورد نیاز به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی و از طریق فیش نویسی و پرسشنامه جمع آوری شده است. از آن جا که تخت جمشید یک سایت-موزه است و از لحاظ مکان یابی در استان فارس قرار دارد، جامعه ی آماری این پژوهش بازدیدکنندگان این سایت بوده اند و حجم نمونه نیز بر اساس این جامعه ی آماری محاسبه شده است. در انتها تعداد 305 پرسشنامه از تحقیقات میدانی حاصل شده و داده ها به وسیله نرم افزار SPSS و با استفاده از شیوه تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون های فریدمن و T مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحقیقات میدانی نشان می دهد که پنج عامل بنای معماری، خاطره سازی و رضایت، فضاسازی بیرونی، توجه به بستر (حفظ میراث بومی و توجه به بستر و زمینه) و فضاسازی درونی در سایت-موزه از عوامل کالبدی هستند که بر اصول اکوتوریسم پایدار تأثیر دارند.
تحلیل برخورداری و الگوی فضایی پراکنش خدمات عمومی در سطح محلات شهری (مورد مطالعه: منطقه 15 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خدمات عمومی شهری ساختاردهنده شکل و ماهیت کالبدی، اجتماعی و فضایی شهر هستند و بنابراین الگوی نامتوازن توزیع آنها، تأثیر جبران ناپذیری بر ساختار محلات شهری خواهد داشت. هدف: در این پژوهش برخورداری و الگوهای فضایی پراکنش خدمات عمومی در سطح محلات شهری منطقه 15 شهرداری تهران مورد تحلیل قرار گرفته است. روش شناسی تحقیق: روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است که با به کارگیری داده های اسنادی و مشاهده ای و استفاده از قابلیت های سیستم اطلاعات جغرافیایی و اجرای مدل ویکور انجام شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده شهری منطقه 15 شهرداری تهران با مساحت 8/27 کیلومترمربع و حدود 66 هزار نفر جمعیت، قلمرو جغرافیایی این تحقیق است. تحقیق در سطح محلات شهری که 19 محله تشکیل دهنده این منطقه هستند، صورت گرفته است. یافته ها: 19 محله مورد مطالعه به لحاظ تعداد و وزن خدمات در چهار دسته قابل گونه بندی هستند. در گونه برتر، سه محله ابوذر، مشیریه و مسعودیه قرار دارند که در دهه های اخیر تکوین یافته و توسعه یافته اند. در پایین ترین رده، سه محله مسگرآباد، شوش و مظاهری را شامل می شود. محله نخست یک محله حاشیه ای است و دو محله دیگر جزء محلات بافت قدیم تهران هستند. 4 محله در گونه سطح بینابین نزدیک به محلات گونه برتر و 9 محله در دسته بینابینی نزدیک به رده پایین قرار دارند. الگوی توزیع خدمات، جز در خصوص مراکز خدمات مذهبی که تصادفی است، حالت خوشه ای دارد. نتایج: شکل گیری نیازهای خدماتی بیشتر و متنوع تر در گذر زمان ایجاب می نموده که فضاهای بیشتری برای استقرار خدمات اختصاص یابد. از این رو در محلات بافت قدیمی شهر که فضا از گذشته همه اشغال شده بوده است، در مقایسه با محلات جدید، نارسایی بیشتری در استقرار خدمات عمومی وجود دارد. حرکت در مسیر ایجاد الگوی متوازن در توزیع خدمات، مستلزم اجرای رویکرد نوین مشارکت عمومی در مدیریت شهری است.
مدلسازی ساختاری – تفسیری اثرگذاری ابعاد عملکرد مدیریت شهری بر پایداری شهری: (مطالعه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مدیریت شهری به معنای برنامه ریزی کنترل شده برای دستیابی به کارایی و برابری در توسعه شهری است. مدیریت شهری تنها مدیریت تاسیسات و سازمان های شهری نیست، بلکه مدیریت فرآیند شهرنشینی، توسعه شهری و امور شهری است به گونه ای که امکانات شهری با هم کار کنند. هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی ابعاد و شاخص های تعیین کننده و تأثیرگذار بر عملکرد مدیریت شهری در زمینه توسعه پایدار در شهر ارومیه است. روش شناسی تحقیق: جامعه آماری این پژوهش شامل کارشناسان و مدیران شهری در شهر ارومیه بود. در این پژوهش برای تهیه اطلاعات، ابتدا از طریق روش دلفی ابعاد عملکردی مدیریت شهری مؤثر بر روند توسعه پایدار شهری ارومیه، با استفاده از نظرات خبرگان شامل اساتید دانشگاه، کارشناسان و مدیران و برنامه ریزان حوزه مدیریت شهری، شناسایی شد. سپس اطلاعات بدست آمده با استفاده از مدل سازی ساختاری- تفسیری (ISM) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در نهایت با استفاده از تحلیل MICMAC، نوع متغیرها با توجه به میزان اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر متغیرها مشخص شده است. در این تکنیک، آثار متقابل مؤلفه های موردنظر تحقیق با استفاده از روش های مختلف و از طریق ساخت یک ماتریس مورد تحلیل قرار می گیرد. لازم به توضیح است که تکنیک حاضر در زمره ی روش های نیمه کمی و اکتشافی قرار دارد. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، شهر ارومیه می باشد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد، هویت و تعلق خاطر مکانی، تنوع و امنیت و ایمنی به ترتیب با میزان قدرت نفوذ 12، 10 و 10 بیشترین تأثیر و معیارهای دسترسی، آلودگی های هوا، صوتی و بصری، نظافت و پسماند و فضای سبز کمترین تأثیر را در زمینه عملکرد مدیریت شهری در زمینه توسعه پایدار شهری داشته اند. نتایج: در سطح ابعاد، نتایج نشان داد که ابعاد اجتماعی فرهنگی و سپس بعد کالبدی سطوح پایه ای عملکرد مدیریت شهری در زمینه توسعه پایدار شهری ارومیه بوده و هر گونه برنامه و اقدام برای سرآغاز و توسعه پایدار شهر ارومیه، باید به نقش کلیدی و پایه ای این عوامل توجه نماید.
تحلیل محدودیت های حکمروایی مطلوب شهری و ارائه راهبردهای کاربردی (مطالعه موردی: شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: همدان به عنوان یکی از شهرهای مهم کشور، با چالش های گسترده ای در فرآیند مدیریت شهری مواجه است. سوء مدیریت در ارائه خدمات در بین مناطق شهری، عدم عدالت فضایی، ناهمگونی های کالبدی- فضایی، عدم شفافیت در ارائه طرح ها و برنامه ها و افزایش مشکلات شهروندی در ارتباط با این حوزه سبب افزایش مشکلات شهر همدان شده است. هدف: به طوری که ادامه روند حاضر می تواند شهر را در سطوح مختلفی نیز با بحران هایی جدی مواجه کند که در این زمینه پرداختن به مساله چالش ها و محدودیت های حکمروایی شهری امری ضروری به نظر می رسد. روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف کاربردی و توسعه ای، تبیین چالش ها و محدودیت های حکمروایی مطلوب شهری قرار می دهد و به ارائه راهبردهای کاربردی می پردازد. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه کارشناسان خبره و عالی مجموعه مدیریت شهر همدان تشکیل می دهند که حجم نمونه آن ها تعداد 30 نفر تخمین زده شد. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، شهر همدان می باشد. یافته ها: تحلیل یافته های پژوهش بر اساس مدل های آزمون میانگین در نرم افزار SPSS و مدل ارائه استراتژی SWOT مورد پردازش قرار گرفت. نتایج: نتایج نشان داد مهمترین چالش های حکمروایی مطلوب شهری شهر همدان شامل عوامل مشارکتی، اثربخشی و کارایی و عوامل فسادزا می باشد که راهبرد SO به عنوان مهمترین راهبرد حکمروایی مطلوب شهری شهر همدان به دست آمد. مهمترین فرصت های شهر همدان در راستای استفاده از راهبردهای مطلوب حاکمیت شهری شامل عواملی نظیر تغییر رویکرد شهرداری از یک نهاد خدماتی به یک نهاد اجتماعی، ایجاد و ارتقاء فناوری نوین در شهرداری مناطق مختلف شهر همدان و اهمیت و توجه به همدان به عنوان یک شهر بزرگ با پیشینه تاریخی و گردشگری، و برگزاری دوره های آموزشی در راستای تکریم ارباب رجوع در منطقه می باشد.