فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۰٬۴۱۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
بازشناسی بافت روستا از حیث مفاهیم پایدار و موثر در حیات آن، موضوعی است که در فرآیند تصمیم گیری، طراحی و عملیات اجرایی نقش موثری خواهد داشت. طی سالیان اخیر، رویکردهای نوین بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و پرداختن به بافت با ارزش روستایی، مقوله ی مشارکت جمعی ساکنین در فعالیتهای اجرایی را مورد توجه قرار داده است. مقاله حاضر بر مبنای مشاهدات میدانی نگارنده و مطالعات کتابخانه ای و به عنوان بخشی از هسته اولیه شکل گیری رویکردهای نوین در حوزه معاونت عمران روستایی خوزستان به مقوله آیین های جمعی و تعاملات اجتماعی روستاهای خوزستان پرداخته و با اشاره به مغفول ماندن آیین های جمعی، بارزه های آن را در چهار عنوان "مشابهت سازی با عناصر شهری"، "نگرش سرمایه ای در مقابل نگرش معیشتی"، "عدم تعلق خاطر به بافت" و "وابستگی فعالیتهای جمعی به شهر" مطرح نموده است. مقاله با مطالعه روستاهای خوزستان، بافت روستاها را در مواجهه با تعاملات اجتماعی در چهار سطح دسته بندی می نماید و این نکته را مطرح می سازد که این تعاملات در کلیه ی سطوح بافت تاثیرگذار بوده و اگر چه هر یک دارای حوزه ی نفوذ هستند اما گستره و دامنه ی تکرار تعاملات، بر اهمیت و تاثیرگذاری هر سطح موثر خواهد بود.
نظرسنجی از جامعه معلولین در مناسب سازی فضای ورودی ادارات (مطالعه موردی: شهر رود زرد ماشین)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
اندیشه های نو در علوم جغرافیایی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۹
81 - 100
حوزههای تخصصی:
معلولان مانند سایر افراد حق دارند که به راحتی در فضاهای شهری به ویژه ادارات، بیمارستان هاو پیاده رو ها تردد کنند و در این رابطه با مشکل و مانعی مواجه نباشند. رعایت نکردن قوانین مناسب سازی و رفع موانع معماری در سطح شهر مشکلات عدیده ای برای افراد معلول، جانباز، افراد کم توان، سالمندان و...ایجادکرده است. این پژوهش با هدف سنجش نظر معلولین از مناسب سازی فضای ورودی ادارات در شهر رود زرد ماشین انجام شد. روش تحقیق بنا به ماهیت موضوع و اهدافی که برای آن پیش بینی شده، از نوع توصیفی تحلیلی و در زمره تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری معلولین و جانبازان شهر رودزرد ماشین به تعداد 100 نفر بصورت تصادفی انتخاب شده است. به منظور تحلیل داده ها، از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شده است. عملیات استنباطی با استفاده از نرم افزارهای Excel و SPSS انجام گرفته است که برای تحلیل آنها از آزمون T و تحلیل فازی تاپسیس استفاده شده است.یافته های پژوهش نشان می دهد براساس نتایج آزمون T میانگین کلی بدست آمده(70/4) که بزرگتراز میانگین (3)است. همچنین براساس تحلیل فازی تاپسیس شاخص ایجاد سطوح شیبدار(رمپ)در ورودی های مراکز عمومی با وزن نسبی(756/0)،شاخص همسطح بودن ورودی ساختمان با پیاده رو با وزن نسبی(747/0) و شاخص استفاده ازکفپوش غیرلغزنده در کف سرویس های بهداشتی با وزن(635/0) در رتبه های اول تا سوم قرار گرفتند.
ارزیابی شاخص های توسعه منطقه 9 شهر اصفهان از دیدگاه کارشناسان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تعادل در ساختار فضایی شهرها از منظر توزیع متعادل امکانات و عملکردهای شهری به عنوان یک شاخص مهم برای بهبود کیفیت زندگی محسوب شده و از زیربناهای سیاست های عدالت توزیعی است؛ لذا دستیابی به تعادل در ساختار فضایی و توزیع عملکردهای شهری یکی از ضروریات در فرایند توسعه شهری بوده که ناشی از توجه به مسائل مختلف در شهرها است. پژوهش حاضر باهدف بررسی شاخص های عملکردی توسعه در منطقه 9 شهر اصفهان صورت گرفته است. پرسشنامه ای با طیف لیکرت تهیه و توسط 30 نفر از کارشناسان حوزه برنامه ریزی و طراحی شهری منطقه 9 تکمیل شد. شاخص های اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، کالبدی و خدمات شهری در پرسشنامه ها مدنظر قرار گرفتند. از آزمون مدل سازی معادلات ساختاری و همچنین آزمون t-test استفاده شد. در نهایت الگوی توسعه مناسب برای منطقه 9 شهر اصفهان ارائه شد. طبق نتایج تأثیر شاخص های مورد مطالعه در بهبود ساختار عملکردی شهر بیشتر از حد متوسط می باشد. خدمات شهری و محیط زیست، اجتماعی-فرهنگی، کالبدی و اقتصادی مهم ترین شاخص ها برای بهبود ساختار عملکردی منطقه هستند. در شاخص اقتصادی، دسترسی به مراکز خرید؛ در شاخص اجتماعی-فرهنگی، امنیت در منطقه؛ در شاخص کالبدی، کیفیت ساخت وسازها و در شاخص خدمات شهری، توسعه فضای سبز بیشترین تأثیر را در بهبود ساختار عملکردی مناطق شهری داشته اند. کمترین تأثیر را نیز در شاخص اقتصادی، ارتقاء اقتصاد محلی نسبت به شهر اصفهان؛ در شاخص اجتماعی- فرهنگی، مناسب سازی خدمات برای معلولین؛ در شاخص کالبدی، وجود پارکینگ های عمومی؛ در شاخص خدمات شهری، بهبود سرانه های خدمات شهری داشته اند.
مدل معادلات ساختاری رابطه ویژگی های زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی سکونتگاههای روستایی با ناپایداری جمعیتی آنها (نمونه موردی: سکونتگاههای روستایی شهرستان فردوس)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پایداری جمعیتی و استمرار سکونت در روستاها تابعی از وضعیت مهاجرتی آن ها است. ویژگی ها و شرایط زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی هر نظام فضایی روستایی در ناپایداری جمعیتی آن مؤثّر است ولی تاثیر این شرایط در سکونتگاه های روستایی مختلف شدت و ضعف متفاوتی دارد. این تحقیق به بررسی رابطه ویژگی ها و شرایط زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی روستاهای دارای سکنه شهرستان فردوس با ناپایداری جمعیتی آن ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری پرداخته است. جهت بررسی کیفیت مدل از معیارR2، معیارQ2 ،آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و روایی همگرا استفاده شده است. مقدارR2 مدل، 35/0 و بیشتر از 33/0 و مقادیرQ2 متغیر ناپایداری برابر با 297/0 و نشانگر قابلیت متوسط پیش بینی مدل است. مقدار آلفای کرونباخ برای هر سه متغیر اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی و نیز مقادیر پایایی ترکیبی هر سه متغیر بالاتر از7/0 و نشانگر پایایی مناسب و مورد پذیرش بودن اعتبار ترکیبی سازه ها است. مقدار AVE برای هر سه متغیر بیشتر از4/0 و نشان دهنده همگرای مناسب مدل است. نتایج تحقیق نشان داد؛ مقدار آماره t اثر ویژگی های طبیعی بر ناپایداری برابر با 01/5 بر ویژگی های اجتماعی برابر با 03/3 و بر ویژگی های اقتصادی برابر 36/2 و بیشتر از رقم 96/1 و سطح معناداری آزمون از سطح خطای 05/0 کمتر است که نشانگر ارتباط ویژگی های زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی مورد استفاده در این مدل با ناپایداری جمعیتی روستاها می باشد. نتایج تحقیق نشانگر آن است که با کاهش منابع آب، افزایش ارتفاع، کاهش میزان سواد، افزایش افراد بالاتر از 65 سال، کاهش تعداد امکانات خدماتی، کاهش نسبت شاغلان صنایع دستی و شاغلان بخش صنعت و خدمات و افزایش مالکان غایب از روستا، ناپایداری جمعیتی روستاها افزایش یافته است.
مرور نظام مند پژوهش های توسعه گردشگری هوشمند در نواحی روستایی (سالهای 2000 تا 2022)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
183 - 198
حوزههای تخصصی:
تعریف و تبیین چارچوب نظری تدوین الگوی هوشمند سازی گردشگری روستایی، مستلزم بهره مندی از مطالعات انجام شده در این حوزه و سایر مباحث مرتبط می باشد، مرور پژوهش های پیشین نشان دهنده ضعف چارچوب های موجود در تبیین الگوی گردشگری هوشمند در نواحی روستایی است. هدف این تحقیق، توسعه یک چارچوب جامع برای پیاده سازی الگوی گردشگری هوشمند در نواحی روستایی با رویکرد مرور نظام مند است. پژوهش حاضر از نظر هدف، بنیادی است، و با رویکرد مرور نظام مند ادبیات مرتبط با مؤلفه های هوشمند سازی روستایی و گردشگری هوشمند در فاصله سال های 2000 تا 2023، با استفاده از 3 کلیدواژه مشخص و استراتژی شفاف و از پیش طراحی شده، از 5 پایگاه های اطلاعاتی، جمع آوری شد. پس از غربالگری و ارزیابی کیفی، تحلیل نهایی روی 59 مقاله انجام شد. با تحلیل مقاله ها چهار فرایند و 42 مؤلفه برای تدوین چارچوب نظری الگوی گردشگری هوشمند شناسایی شد. مطالعه نشان می دهد، تدوین چارچوب نظری برای پیاده سازی الگوی گردشگری هوشمند مستلزم شناخت پیش شرط ها و الزامات قبل از اجرا، شناسایی عناصر کلیدی و سازمان های دخیل در حوزه گردشگری هوشمند، توجه به منابع سرزمینی مقاصد و راهبردهای انتخاب مقاصد هدف و در نهایت فرایند اجرای الگوی گردشگری هوشمند خواهد بود که می تواند به پایداری منابع و تحقق گردشگری هدفمند و پایدار کمک شایانی نماید.
بررسی تطبیقی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی با توجه مقیاس شهرها مطالعه موردی: شهرهای تهران، قزوین و ضیاءآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی مفهومی چندبعدی است که به زمینه و شرایط زندگی مردم یک کشور یا منطقه تنیده است به همین علت تفاوت در ویژگی های شهرها می تواند موجب تفاوت در ادراک و مفهوم کیفیت زندگی شود. یکی از مهم ترین مفاهیمی که موجب تفاوت در ویژگی ها و خصوصیات شهرها می شود موضوع مقیاس و اندازه شهرها است. در سال های اخیر بسیار مشاهده شده است که سنجش کیفیت زندگی و انتخاب شاخص های کیفیت زندگی در شهرها بدون توجه به مقیاس و اندازه شهرها انجام شده است. با توجه به اهمیت مقیاس و اندازه شهرها در شهرسازی، هدف این پژوهش بررسی ارتباط میان مقیاس شهرها و تبیین و نحوه سنجش مفهوم کیفیت زندگی می باشد. جهت نیل به هدف پژوهش از روش تحلیلی رگرسیون گام به گام استفاده شد. پیرو همین امر شهرهای ضیاءآباد، قزوین و تهران با توجه به مقیاس و اندازه متفاوت آن ها به عنوان نمونه های مطالعاتی پژوهش انتخاب شدند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بسیاری از مظاهر و مناسبات شهری می تواند بر مفهوم کیفیت زندگی تأثیرگذار باشد که یکی از مهم ترین این مفاهیم موضوع مقیاس و اندازه شهرها می باشد. این مفهوم با تأثیرگذاری بر بسیاری از جنبه های شهری می تواند موجب تغییر در ویژگی ها و به طورکلی هویت شهرها شود. تغییر در مقیاس و اندازه شهرها می تواند منجر به تغییر در ادراک افراد از مفهوم کیفیت زندگی و تفاوت در شاخص های مؤثر بر کیفیت زندگی شود. درنهایت می توان بیان نمود که مقیاس و اندازه شهر با موضوع کیفیت زندگی و نحوه سنجش آن دارای رابطه تنگاتنگی می باشد و تغییر در آن می تواند موجب تغییر در شاخص های مؤثر بر کیفیت زندگی و به دنبال آن سنجش کیفیت زندگی در شهرها شود.
واکاوی پایداری تعاونی های تکثیر و پرورش ماهی مورد مطالعه شهرستان اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه ی حاضر با هدف سنجش پایداری تعاونی های تکثیر و پرورش ماهی صورت گرفت و به دنبال شناسایی عوامل مؤثر بر پایداری تعاونی ها و ارائه راهکارهایی در این زمینه بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نوع پیمایشی بود. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ساختارمند و محقق ساخته بهره گرفته شد. روایی پرسشنامه طبق نظر پانلی از اساتید و کارشناسان تأیید گردید و پایایی آن با انجام مطالعه ای پیش آهنگ و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (94/0-59/0) به دست آمد. جامعه مورد مطالعه پژوهش حاضر اعضای 61 تعاونی فعال تکثیر و پرورش ماهی بخش مرکزی شهرستان اهواز و شامل 454 عضو بود. شیوه نمونه گیری به صورت تصادفی ساده بود که با استفاده از جدول مورگان، حجم نمونه 150 نفر از اعضای تعاونی ها تعیین گردید. برای تعیین آسیب های تعاونی های تکثیر و پرورش ماهی از تکنیک تحلیل محتوایی بهره گرفته شد. برای این منظور 20 نفر پرورش دهنده از تعاونی های موفق تکثیر و پرورش ماهی تا حصول اشباع نظری مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که پایداری تعاونی های تکثیر و پرورش ماهی در سه مرحله امکان سنجی و طراحی، راه اندازی و بهره برداری، و توسعه تعاونی تحت تأثیر هویت سازمانی، تعهد هویتی و چارچوب قانونی قرار دارند. بر مبنای یافته ها تعاونی های تکثیر و پرورش ماهی از حیث ابعاد آموزشی، زیرساختی، اجتماعی و اقتصادی آسیب پذیر بودند. نتیجه گیری: این پژوهش از یک طراحی موازی همگرا برای ادغام داده های کمی و کیفی استفاده نمود و دیدگاهی جامع از پایداری در تعاونی های پرورش ماهی ارائه داد. در حالی که در بخش تحلیل کمی، پیش بینی کننده های کلیدی پایداری شناسایی شد، بینش حاصل از بخش کیفی به درک عوامل زمینه ای، مانند نقش هویت سازمانی و ارتباطات عاطفی بین اعضا را کمک شایانی نمود. این رویکرد روش شناختی غنای یافته ها را افزایش داد و موضوعاتی مانند ضرورت آموزش و تأثیر پویایی های اجتماعی را آشکار ساخت که برای درک پایداری فراتر از معیارهای کمی به تنهایی حیاتی است.
گونه بندی توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی (TOD) در ایستگاه های جنوب خط یک مترو شهر اصفهان بر مبنای مدل گره-مکان-سیستم پشتیبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، شهرها، به محل اصلی زندگی انسان ها تبدیل شده است و شهرنشینی پایدار از جمله دغدغه های اصلی سکونتگاه های شهری امروزی محسوب می شود. رویکرد توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی به عنوان یکی از راهبردهای یکپارچه سازی سیستم حمل ونقل و کاربری زمین مطرح شده است. گونه بندی توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی، موضوعی نوظهور محسوب می شود که به دنبال توجه به تفاوت های محلی برای سیاست گذاری توسعه پایدار است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به دنبال گونه بندی توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی در فاصله 500 متری از هفت ایستگاه مترو واقع در بخش جنوبی خط یک مترو شهر اصفهان با استفاده از مدل گره-مکان- سیستم پشتیبان می باشد. هدف از گونه بندی ایستگاه های مترو موردمطالعه، ارزیابی نحوه یکپارچگی حمل ونقل و کاربری زمین و ارائه پیشنهاد ها مکان محور برای تحقق توسعه پایدار است. بدین منظور ابتدا شاخص های گونه بندی با مرور ادبیات نظری معتبر استخراج شده و داده ها با استفاده از روش های کتابخانه ای و میدانی جمع آوری می گردد. سپس وضعیت ایستگاه ها از نظر شاخص ها، تحلیل و مقدار سه بعد گره، مکان و سیستم پشتیبانی برای هریک از آنها محاسبه می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد، وضعیت حمل ونقل و کاربری زمین در پیرامون ایستگاه های سی وسه پل، کارگر و دانشگاه در حالت تعادل، در ایستگاه های آزادی، دفاع مقدس و کوی امام با غلبه سیستم حمل و نقل و در ایستگاه شریعتی با غلبه سیستم کاربری زمین می باشد و به طور کلی 5 گونه توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی در جنوب خط یک مترو اصفهان وجود دارد.
بررسی اثرات گردشگری بر مناطق روستایی؛ مورد مطالعه بخش مرکزی شهرستان بافت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه پایدار فضا دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
104 - 130
حوزههای تخصصی:
رونق گردشگری در مناطق روستایی باعث رشد اقتصادی ساکنان می شود در حالی که گردشگری پیامدهای مثبت و منفی اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی را به همراه داردکه در صورت ادامه یافتن آثار منفی گردشگری می تواند مانعی اساسی بر سر راه توسعه روستاها باشد. در این پژوهش آثار اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی گردشگری را بر توسعه روستایی شهرستان بافت بررسی شد. جامعه آماری ، 2512خانوار روستاهای شهرستان بافت می باشد که بر پایه فرمول کوکران، 333 خانوار با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه ای بود که روایی آن از طریق آلفای کرونباخ بررسی شد (9/0=a ). تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و Amosانجام شد. به منظور بررسی برازش مدل اندازه گیری سازه اثرات گردشگری بر توسعه روستایی، داده های گردآوری شده با نرم افزار Amos،و روش های آماریTو پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان می دهدکه توسعهگردشگری در محدوده مورد مطالعه در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، ،زیست محیطی و کالبدی اثراتی را موجب شده است که برخی جنبه مثبت و برخی جنبه منفی داشته اند. گردشگری در زمینه اقتصادی، باعث اشتغالزایی و افزایش درآمد شده اما اثرات منفی آن از جمله افزایش قیمت کالاها ، سوداگری زمین و افزایش ساخت وساز بوده است که از نظر اقتصادی موفق عمل نکرده است. در زمینه اجتماعی، اثرات مثبتی همچون افزایش تعلق مکانی ، آشنایی و افزایش تعامل روستاییان با گردشگران و... داشته است. درعامل زیست محیطی و کالبدی موجب آگاهی روستاییان به حفظ محیط زیست و افزایش زیرساخت هایی خدماتی شده است.ضریب تأثیر بدست آمده بین توسعه گردشگری و هر کدام از چهار مؤلفه مورد بررسی عبارتند از: در بعد اقتصادی (94/0)، کالبدی (91/0)، زیست محیطی (88/0) و اجتماعی (79/0). بر این اساس، در روستاهای مورد مطالعه بیشترین تأثیر را بعد اقتصادی و کالبدی می تواند بر توسعه گردشگری داشته باشد.
مدل یابی موانع تحقق پذیری مشارکت نخبگان در توسعه پایدار اجتماعی و اقتصادی شهرها (مطالعه موردی: شهر سی سخت)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نخبگان با داشتن دانش و تجربه های خاص، می توانند بهبود فرایندها و راهکارهای نوین را برای توسعه شهرها ارائه کنند. این مشارکت به ایجاد فضاهای نوآورانه، ترویج کارآفرینی و ایجاد فرصت های شغلی نیز کمک می کند. از طرف دیگر، مشارکت نخبگان در تصمیم گیری های مرتبط با توسعه شهری، باعث افزایش شفافیت و حکمرانی خوب در امور عمومی می شود و به دستیابی به توسعه پایدار در ابعاد اجتماعی و اقتصادی کمک می کند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی موانع تحقق پذیری مشارکت نخبگان در توسعه پایدار اجتماعی و اقتصادی شهر سی سخت و طراحی ارتباطات این عوامل می باشد. روش انجام پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی است. به منظور شناسایی موانع، از روش تحلیل محتوا استفاده شد. در بخش مدلسازی ساختاری-تفسیری، از نظرات خبرگان و متخصصین صاحب نظر در حوزه شهری و مراکز پژوهشی از طریق روش دلفی استفاده شده است. ابزار جمع آوری داده ها به صورت مصاحبه و پرسشنامه دوبه دویی می باشد و برای سنجش و ارزیابی روایی پرسشنامه از ملاک روایی صوری استفاده شده است. روابط بین موانع تحقق پذیری مشارکت نخبگان در توسعه پایدار اجتماعی و اقتصادی شهر سی سخت با استفاده از یک متدولوژی تحلیلی نوین تحت عنوان مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) تعیین و بصورت یکپارچه مورد تحلیل قرار گرفته است و در نهایت با استفاده از تحلیل MICMAC نوع متغیرها با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر متغیرها مشخص و سطح بندی شدند. یافته های پژوهش نشان داد موانع کمبود حمایت دولتی و نهادها، تفکرات سنتی و محافظه کارانه و کمبود ارتباط و هماهنگی بین نخبگان و مسئولین شهری با میزان قدرت نفوذ 10 بیشترین تاثیر و موانع عدم توجه به آموزش و پژوهش و نبود فرصت های شغلی مناسب مشترکاً با میزان قدرت نفوذ 2 کمترین تاثیر را دارد.
رویکرد حق به شهر در محله های دوستدار کودک، مطالعه موردی: محله خواجه نظام الملک تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
95 - 112
حوزههای تخصصی:
شهری شدن و ظهور سبک های زندگی نوین، مسائل جدیدی را رویاروی کودکان قرار داده و اندیشه شهر و محله دوستدار کودک را به عنوان مکانی که در آن حقوق کودکان رعایت می شود، مطرح نموده است. هدف این مقاله ارزیابی محله خواجه نظام الملک تهران به لحاظ شاخص های محله دوستدار کودک با رویکرد حق به شهر است. داده های عینی مربوط 22 شاخص از منابع اسنادی فراهم آمده اند و داده های 31 شاخص ارزیابی ذهنی نمونه آماری 373 نفره از والدین کودکان ساکن در محله هستند که به شکل تصادفی از جامعه آماری والدین انتخاب شده اند. پرسشنامه حاوی 31 گویه برای ارزیابی 31 شاخص است. ضمن تحلیل کیفی داده های آماری در قیاس با معیارهای استاندارد، داده ها در دامنه 1-5 نمره گذاری شده اند تا تمامی شاخص ها واجد مقیاس واحدی گردند. مدل تی تست تک نمونه ای در نرم افزار SPSS برای تحلیل داده ها، اجراشده است. یافته ها نشان دادند که وضعیت محله موردمطالعه در سطحی پایین تر از حد متوسط قرار دارد. با فرض رقم 3 به عنوان حد میانه، رقم 17/2 نشانگر ضعیف ترین حالت برای شاخص های بعد نهادی-حقوقی است. در دو بعد دیگر کالبدی-محیط زیستی و اجتماعی-فرهنگی نیز رقم یادشده به ترتیب 28/2 و 8/2 حاصل شده است. ضعیف ترین شاخص ها مربوط به سرانه های فضای سبز، فرهنگی، ورزشی بوده و شاخص های سطح تحصیلات والدین، تشویق به پاسداشت رویدادهای فرهنگی، امکان تأمین کالاها و خدمات خاص کودکان در خود محله و دسترسی و کیفیت مهدهای کودک و مدارس ابتدایی وضعیت نسبی بهتر را نشان دادند. پیش بردن محله برای نزدیک شدن به معیارهای یک محله دوستدار کودک نیازمند یک برنامه راهبردی در راستای بازآفرینی پایدار فرهنگی است.
الگوی پذیرش هاب دیجیتال روستایی بر پایه ی رویکرد نظریه ی داده بنیاد (مورد مطالعه: استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در راستای بهره مندی مناطق روستایی از قابلیت های دیجیتال در سال های اخیر هاب های دیجیتال روستایی به عنوان بسترهایی معرفی شده اند که می توانند امکان توسعه پایدار روستاها در بلندمدت را فراهم آورند. به دلیل عدم شناخت این مراکز در ایران هنوز بهره برداری مناسبی از آن ها صورت نگرفته است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل و شرایط دخیل در پذیرش هاب های دیجیتال در نواحی روستایی است. روش پژوهش: در این پژوهش با بهره گیری از روش کیفی و بطور خاص استراتژی پژوهشی نظریه داده بنیاد در صدد ارائه ی الگویی از شرایط و عوامل موثر بر پذیرش هاب های دیجیتال روستایی با تمرکز بر روستاهای استان کردستان هستیم داده های پژوهش از طریق مصاحبه با خبرگان دانشگاهی، مقامات دولتی و فعالین سازمان های مردم نهاد گردآوری و با کمک نرم افزار مکس کیو دی ای مورد تحلیل قرار گرفته اند. یافته ها: نتایج پژوهش به اتکا ابعاد پنج گانه نظریه داده بنیاد، ارائه شده است. بر این اساس "کاستی های اقتصادی و فرهنگی-اجتماعی"، "زیرساخت ها، ویژگی ساختاری روستا، ترکیب جمعیت شناختی"، "عدم یکپارچگی در سیاست گذاری، تدبیر ناکارآمد امور روستایی، اقتصاد مبتنی بر سوداگری"، "شناسایی ظرفیت ها، کارکردهای مراکز هاب دیجیتال، پیش آموزش" و "توسعه فرهنگی - اجتماعی، توسعه اقتصادی، و تقویت خرد سیاسی" به ترتیب شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدها را در برمی گیرند. نتیجه گیری: در مجموع عوامل اقتصادی، فرهنگی-اجتماعی، سیاسی و محیطی تعیین کننده علل، راهبردها، پیامدها و شرایط زمینه ای و مداخله گر پذیرش هاب های دیجیتال روستایی بوده اند. شناسایی شرایط اثرگذار بر پذیرش این بسترهای دیجیتال امکان طراحی و پیاده سازی سیاست های اثربخش در مسیر بهره گیری از هاب های دیجیتال روستایی را تسهیل خواهد کرد.
تحلیل الگوی خلوت گزینی در فضاهای باز شهری (نمونه موردی: پارک جنت در شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۶
83 - 94
حوزههای تخصصی:
فرآیند تنظیم خلوت علاوه بر ویژگی های فردی، به عوامل محیطی نیز وابسته است و محیط پیرامون فرد می تواند زمینه ساز نمودهای مختلف خلوت فردی و جمعی باشد. پارکها به عنوان مکانی جهت گذارن اوقات فراغت، میتواند تا حد زیادی بستر مناسبی برای بروز خلوت در یک فضای جمعی باشند. بر همین اساس پژوهش حاضر با انتخاب یک پارک شهری در کلانشهر شیراز به عنوان نمونه موردی، سعی در بررسی ابعاد مختلف الگوهای وقوع خلوت در این فضا و چگونگی تاثیر آن بر ارتقا اوقات فراغت استفاده کنندگان دارد. بنابراین هدف پژوهش حاضر، شناسایی انواع الگوهای تحقق خلوت در فضاهای باز شهری و عوامل مؤثر بر بروز آنها و نیز بررسی ارتباط آن بر اوقات فراغت استفاده کنندگان از این فضاها است. روش تحقیق در این پژوهش ترکیبی از روشهای کمی و کیفی است که در قالب پیمایش میدانی و نیز مشاهده و مصاحبه با استفاده کنندگان از پارک به گردآوری اطلاعات پرداخته است. به منظور شناسایی الگوهای خلوت گزینی در فضای عمومی، روشی جدید مبتنی بر مشاهده و ثبت الگوها از طریق تکنیک نقشه برداری رفتاری بکار گرفته است. این روش به تفکیک جنسیت به ثبت الگوهای خلوت در محیط پرداخته است. نتایج تحقیق نشان داد که خلوت در پارک در قالب دو الگوی فردی و جمعی نمود می یابد. بعد انسانی و به ویژه سن و جنس افراد در خلوت آنها بیشترین تأثیر را داشتند و بیشترین نمودهای خلوت شامل بازی کردن، نشستن روی زمین (چمن) و نشستن درون آلاچیق با تکنیک نقشه برداری رفتاری ثبت گردیدند. بروز الگوی خلوت فردی با انجام رفتارهایی چون مطالعه کردن، تماشای طبیعت، تماشای افراد و مواردی از این دست همراه است و خلوت جمعی نیز با رفتارهایی چون دوهم نشینی خانوادگی و دوستانه، ملافات با دوستان و صحبت با آنها نمود می یابد.
رابطه درون و بیرون خانه به روایت ساکنین زن؛ مطالعه موردی: خانه های بافت میانی شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر الگوهای کالبدی مؤثر بر شکل گیری رابطه مناسب میان درون و بیرون خانه مورد سؤال است. این الگوها کمک می کنند که ضمن حفظ حریم های درونی خانه، این مکان به بستر پیرامونی اش پیوند بخورد. ازآنجاکه میزان مطلوب رابطه درون خانه با بیرون تا حد زیادی به شیوه زندگی ساکنین مربوط می شود؛ پژوهش به یک حوزه مکانی-فرهنگی خاص یعنی بافت میانی شهر کرمانشاه محدود شده است. علت انتخاب این بافت، برخورداری اغلب خانه های بافت میانی از شرایط کالبدی تقویت کننده رابطه درون و بیرون برآمده از بررسی منابع مکتوب و جریان داشتن زندگی در این خانه ها است که از سویی امکان مطالعه هم زمان رفتار و کالبد را فراهم کرده و از سوی دیگر تعمیم پذیری نتایج به محیط های مسکونی با شیوه زندگی مشابه را افزایش می دهد. همچنین نسبت نزدیک زنان به خصوص زنان خانه دار با خانه سبب شده سؤال از دریچه روایت ساکنین زن، به پاسخ نزدیک گردد. روش پژوهش: راهبرد پژوهش، تحلیل محتوای کیفی است. جمع آوری داده ها از طریق انجام مصاحبه باز با 16 نفر از زنان خانه دار ساکن 9 خانه از خانه های بافت میانی کرمانشاه، تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافته است. پس از تطبیق دادن کدهای اولیه حاصل از مصاحبه ها با نقشه های برداشت شده از خانه ها و مقوله بندی کدها بر اساس چهارچوب نظری پژوهش، نتایجی در پاسخ به سؤالات به دست آمده است. یافته ها: نتایج نشان می دهد، رابطه مناسب درون و بیرون خانه برای زنان ساکن در بافت میانی شهر کرمانشاه، رابطه ای است که کنترل نوع و میزان آن در اختیار ساکنین خانه باشد؛ بنا بر این هرقدر در خانه ای فضاها ازنظر میزان ارتباط با بیرون متنوع تر باشند، آن خانه در شکل دادن به رابطه مطلوب درون با بیرون کارآمدتر است. نتیجه گیری: در خانه های موردبررسی سه سطح از ارتباط میان فضاهای درونی با بیرون دیده می شود. همچنین دو دسته الگوی کالبدی یعنی «لایه بندی فضایی» و «پنجره ها» به تحقق رابطه مطلوب میان درون و بیرون کمک می کنند؛ «لایه بندی فضایی» به معنای قرارگیری بخش های خصوصی خانه (اتاق خواب و نشیمن) در عمق و طبقات بالاتر و هم جوار شدن دیگر فضاهای خانه با معبر است. همچنین «پنجره های» هم جوار با بیرون، در مقیاس خرد بر کیفیت رابطه درون و بیرون تأثیرگذارند. علاوه بر این به واسطه حضور بلندمدت زن (مادر) در آشپزخانه این فضا به قلب خانه تبدیل شده و نوع و میزان ارتباط آن با بیرون تا حد زیادی تعیین کننده نوع و میزان ارتباط خانه با بیرون است.
بررسی عوامل موثر در پذیرش سامانه های آبیاری تحت فشار در شهرک های گلخانه ای (مطالعه موردی: کیشستان شهرستان صومعه سرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر در سال 1402 در استان گیلان، شهرک گلخانه ای کیشستان شهرستان صومعه سرا انجام گرفت. روش پژوهش: این پژوهش علی و پس از وقوع و از لحاظ هدف ک اربردی است. روایی پرسشنامه محقق ساخته با ارائه به 15 کارشناس و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مقدار 9/0 به دست آمد. جامعه آماری 103 گلخانه دار بوده که به دو گروه دارای سامانه آبیاری تحت فشار و فاقد آن تقسیم شدند. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 82 گلخانه دار برآورد شد. یافته ها: نتایج توصیفی نشان داد سابقه گلخانه داران در گروه دوم، بیشتر از گروه اول بود. گروه دوم نسبت به گروه اول از نظر سطح تحصیلات، مهارت فنی، سطح زیرکشت، عملکرد در واحد سطح و درآمد سالانه، پایین تر بودند و برای فعالیت خود از نیروی کار بیشتری استفاده می کنند. گروه اول دسترسی بیشتری به افراد ماهر دارند و نیز اکثر آنان می توانند به خدمات پس از نصب و لوازم یدکی دسترسی یابند. گروه دوم، از خدمات بیمه ای رضایت ندارند و برنامه های آموزشی و ترویجی رضایت آنان را به خوبی جلب نکرده و به مراکز پژوهشی و خدماتی دسترسی ندارند و از خدمات آن ناراضی هستند. آنها رغبت مناسبی برای بازدیدهای علمی، ملاقات با مروجین، بهره گیری از رایانه و اینترنت و نشریات ترویجی ندارند و رضایتشان را جلب نمی کند. یافته های آمار استنباطی نیز این تفاوت ها را در بین دو گروه به صورت معنی دار نشان داد. آزمون رگرسیون لجستیک نشان داد که مقادیر ضریب تعیین در گام اول برابر 57/0، در گام دوم 71/0، در گام سوم 82/0، در گام چهارم 89/0 و در گام پنجم 93/0می باشند، بنابراین 93 درصد از تغییرات متغیر وابسته به وسیله متغیرهای مستقل ناشی می شود. نتیجه گیری: با ایجاد نهادهای اعتباری مناسبی برای اعطای وام با نرخ سود کمتر و همچنین داشتن تنفس برای بازپرداخت و باز پرداخت طولانی تر، گلخانه داران کم درآمد می توانند تجهیزات ضروری سامانه آبیاری تحت فشار را خریداری و اجرا کنند.
تبیین نقش ظرفیت فناوری های نوین اطلاعاتی در توسعه گردشگری هوشمند (مطالعه موردی روستاهای هدف گردشگری استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف انجام پژوهش بررسی تاثیر استفاده از ظرفیت های هوشمندسازی بر بهبود وضعیت گردشگری روستایی و همچنین کاهش مشکلات و مسائل روستایی در روستاهای هدف گردشگری استان خراسان رضوی می باشد. روش پژوهش: از نظر روش شناسی، نمونه های پژوهش شامل 261 نفر گردشگرانی بودند که به روستا سفر داشته اند و از امکانات فضای مجازی جهت سفر به روستا استفاده نموده اند که برای انتخاب تعداد نمونه باتوجه به متمرکز نبودن جامعه آماری، از روش گلوله برفی استفاده گردید. در این تحقیق داده ها با ابزار پرسشنامه جمع آوری و با نرم افزار spss از طریق آزمون های آماری تجزیه و تحلیل شده اند. در ادامه به منظور بررسی تاثیر فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی بر توسعه گردشگری هوشمند در روستاهای مورد مطالعه از مدل PLS استفاده گردید. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که وجود ظرفیت های گردشگری می تواند تاثیر مستقیم و معناداری بر روی توسعه گردشگری هوشمند برجای گذارد. بیشترین اثرگذاری در بین مولفه ها برای حمل و نقل هوشمند مانند مسیریابی آنلاین و آفلاین، اطلاع از ترافیک مسیر، استفاده از خدمات بین راهی و سایر موارد از مزایای حمل و نقل هوشمند می باشد. پس از حمل و نقل هوشمند دومین مولفه اثرگذار در تحقق گردشگری هوشمند، استفاده از وسایل ارتباطی مانند ایمیل، تلفن، سایت های اینترنتی، عضویت در کانال های پیام رسان ها و... بوده است. همچنین در درجه بعدی محیط هوشمند نیز تاثیر بسیار زیادی بر روی توسعه گردشگری هوشمند داشته است که از شاخصه های آن می توان به شبکه آنتن دهی مناسب، شبکه های اینترنت در سطح روستا، خدمات بانکداری الکترونیک در روستا و سایر موارد مشابه اشاره داشت. نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت که میانگین شاخص های پژوهش در بخش امکانات مجازی در روستاهای مورد مطالعه از مقدار نرمال بالاتر بوده و روستاها دارای امکانات و ظرفیت زیرساختی و انسانی برای توسعه گردشگری هوشمند می باشند. همچنین تحلیل نتایج اثرگذاری بیان داشت که ظرفیت های هوشمند روستایی بر توسعه گردشگری هوشمند اثرگذار بوده است.
اثرات راهبردهای انطباقی بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی در حوضه آبریز بختگان و طشک: کاربرد رویکرد تطبیق نمرات تمایل (PSM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
47 - 82
حوزههای تخصصی:
بخش کشاورزی همواره آسیب پذیری بالایی در برابر تغییر اقلیم داشته و این موضوع امنیت غذایی خانوارهای روستایی را تحت تأثیر قرار داده است. در این شرایط، مهمترین اقدام، بکارگیری راهبردهای انطباقی با تغییر اقلیم است. لذا در پژوهش پیش رو، اثر اتخاذ اقدامات تطبیقی بر امنیت غذایی با رویکرد تطبیق نمرات تمایل (PSM) و عوامل مؤثر بر اتخاذ راهبردهای تطبیقی با بهره گیری از مدل پروبیت چندمتغیره در سطح حوضه آبریز بختگان و طشک مورد مطالعه قرار گرفت. در این راستا، نمونه ای متشکل از 300 زارع جهت مصاحبه و جمع آوری داده های مورد نیاز خانوار با روش نمونه گیری چندمرحله ای در حوضه آبریز بختگان و طشک انتخاب شدند. نتایج رویکرد تطبیق نمرات تمایل نشان داد که چنانچه زارعین، راهبردهای تطبیقی تنوع فعالیت های معیشتی، نوین سازی سیستم های آبیاری، احداث استخرهای آبیاری و استفاده از ارقام اصلاح شده با نیاز آبی کم را اتخاذ نمایند، کالری روزانه دریافتی خانوارهای نمونه به ترتیب حدود 219/85، 182، 137/82 و 83/23 کالری افزایش می یابد. بنابراین، مهمترین راه حل جهت تعدیل پیامدهای منفی تغییر اقلیم بر ناامنی غذایی، تنوع بخشی فعالیت های معیشتی است. همچنین نتایج حاصل از مدل پروبیت چندمتغیره نشان داد که سن زارع، تحصیلات زارع، بعد خانوار، درآمد خانوار زارع، دسترسی به اعتبارات، دسترسی به آب آبیاری، مالکیت ماشین آلات کشاورزی، دسترسی به خدمات ترویج کشاورزی، تعداد محصولات کشت شده و کیفیت خاک به عنوان تعیین کننده های معنی دار راهبردهای تطبیقی محسوب می شوند. ازاین رو، پیشنهاد می شود که نتایج پژوهش به ویژه اثرات اتخاذ راهبردهای تطبیقی با تغییر اقلیم بر امنیت غذایی در تدوین برنامه های ملی امنیت غذایی مدنظر قرار گیرد.
تحلیل تأثیر نوع تعاونی روستا- شهری بر توسعه پایدار منطقه ای، مطالعه موردی: تعاونی های فعال خوانسار، استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نگاه راهبردی، تعاونی ها به لحاظ کارکرد، شرایط عضویت و نوع گرایش اقتصادی انواع گوناگونی دارد که باید دید ظرفیت ها ، آسیب ها و شرایط هر منطقه برای پذیرش کدام یک مناسب است. از این رو پژوهش حاضر به منظور تحلیل تأثیر نوع تعاونی روستا- شهری بر توسعه پایدار منطقه ای با مطالعه موردی تعاونی های فعال شهرستان خوانسار در استان اصفهان صورت گرفته است. هدف پژوهش، شناخت کارکرد تعاونی موثر بر توسعه منطقه ای است که براساس شاخص های بررسی وضع موجود تعاونی ها، انواع تعاونی ها و کارکرد آن به دست آمده است. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و با هدف انجام مطالعه ای کاربردی با بررسی های اسنادی و میدانی انجام شده است. شاخص های این تحقیق با تأکید بر ابعاد مطالعات منطقه ای و تعاونی، با هدف تاثیر مثبت این نهاد بر برنامه ریزی توسعه منطقه ای استخراج شد. در این پژوهش، با روش دلفی و آزمون ضریب هم بستگی با توجه به نظر تعاونگران، شاخص های کلان توسعه منطقه ای یعنی اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و سیاسی به بحث گذاشته شد. در نهایت تحلیل متغیرهای استخراجی از بین 330 تعاونگر فعال شهرستان خوانسار، استان اصفهان، با روش تصادفی سیستماتیک نشان داد که انتخاب تعاونی چند منظوره بهترین نوع تعاونی برای دستیابی به توسعه پایدار و متوازن منطقه ای است. در بخش تعاونی متغیر قیمت و دلالی با 4/95 و در توسعه منطقه ای متغیر آموزش با 1/90 درصد در بالاترین سطح قرار گرفت که می تواند در برنامه ریزی آینده با تحلیلی سیستمی جهت توسعه پایدار و متوازن منطقه به کمک تعاونی ها برای برنامه ریزان در اولویت باشد.
آینده پژوهی روندهای تاثیرگذار بر توسعه گردشگری ایران در دوران پساکرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیچیدگی، تغییرات پیوسته، عدم قطعیت و چند بعدی بودن فضا از این واقعیت حکایت دارد که دست اندرکاران گردشگری می بایست برنامه ریزی این صنعت را در افق های دورتری دنبال کنند؛ اهمیت مطالعات آینده پژوهانه در حوزه گردشگری و لزوم بازیابی صنعت گردشگری کشور در ایام پساکرونا محققان را بر آن داشت تا به شناسایی و تحلیل روندهای تاثیرگذار بر توسعه گردشگری ایران در یک افق 10 ساله بپردازند؛ تحقیق پیش رو کاربردی، تحلیلی، کیفی کمی و از حیث نگرش زمانی آینده نگرانه خواهد بود؛ گردآوری اطلاعات این پژوهش به صورت کتابخانه ای و مبتنی بر کتب، مقالات، پایان نامه ها و دیگر منابع داخلی و خارجی بوده و گردآوری اطلاعات میدانی پژوهش به کمک خبرگان صورت گرفته است؛ نهایتا تحلیل داده های گردآوری شده در نرم افزار میک مک دنبال شده است؛ طبق یافته های پژوهش افزایش شکاف اقتصادی بین مردم، افزایش تحریم های بین المللی، افزایش روابط سیاسی با کشورهای اسلامی، افزایش تبلیغات سوء و وارونه جلوه دادن وقایع کشور، افزایش سهم بخش خصوصی در اقتصاد گردشگری، طولانی بودن فرایند بروکراتیک در حوزه کارآفرینی، افزایش تقاضای سفر با پایان همه گیری کرونا، بازیابی محیط ناشی از کاهش سفرها در عصر کرونا، افزایش استفاده مردم از موبایل های هوشمند، افزایش نقش بلاگرهای اینستاگرامی در تبلیغ مقاصد، تخریب محیط زیست و ساخت خانه های دوم، افزایش کنفرانس ها و سمینارهای علمی، کاهش حس میهن دوستی ناشی از فشارهای زندگی و تقویت ارتباط صنعت و دانشگاه از جمله روندهایی بودند که از حیث تاثیرگذاری بر دیگر روندها و تاثیرپذیری از آن ها برجسته ترین نقش را در توسعه گردشگری ایران در دوران پساکرونا ایفا می کنند؛ نهایتا متناسب با یافته ها جهت بهبود روند توسعه گردشگری کشور در دوران پس از کرونا راهکارهایی ارائه گردید.
بررسی مؤلفه های بهبود رفاه خانوارهای روستایی عضو و غیر عضو شرکت های تعاونی تولید روستایی در شهرستان میاندوآب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
83 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش، بررسی مؤلفه های بهبود رفاه خانوارهای روستایی عضو و غیر عضو شرکت های تعاونی تولید روستایی در شهرستان میاندوآب است. برای دستیابی به هدف از روش توصیفی- همبستگی استفاده شد. جامعه آماری را 17493 خانوار روستایی عضو و غیر عضو شرکت های تعاونی تولید روستایی تشکیل دادند و 377 خانوار به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسش نامه ای بود که روایی آن بر اساس نظرات گروهی از متخصصان ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس تأیید شد و برای تعیین میزان پایایی پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. پرسش نامه با توجه به ضرایب به دست آمده از قابلیت اعتماد بالایی برخوردار بود. به منظور شناسایی مؤلفه های بهبود رفاه خانوارهای روستایی و بررسی شاخص خوبی برازش مدل تحقیق از تحلیل عاملی تأییدی و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که وضعیت استقرارپذیری مؤلفه های رفاه بین خانوارهای روستایی عضو و غیر عضو تفاوت معنی داری دارد. به طوری که در مؤلفه های ایمنی و امنیت، آزادی فردی، حکمرانی، سرمایه اجتماعی، محیط سرمایه گذاری، شرایط کارآفرینی، دسترسی به بازار و زیرساخت، کیفیت اقتصادی، شرایط زندگی، بهداشت و سلامت و آموزش بین خانوارهای عضو و غیر عضو تفاوت معنی داری وجود داشت و تنها در مؤلفه محیط زیست طبیعی تفاوت معنی داری دیده نشد. بنابراین شرکت های تعاونی تولید روستایی نقش مؤثری در بهبود رفاه خانوارهای روستایی در شهرستان میاندوآب داشتند و میانگین آن 3/56 محاسبه شد که نشان از تأثیر مثبت تعاونی ها در بهبود کلی رفاه خانوارهای روستایی دارد. از همین رو پیشنهاد می شود آموزش های کارآفرینی به منظور افزایش تولیدات کشاورزی، تنوع در اقتصاد روستایی و بسترسازی لازم برای افزایش ثروت ارائه شود.