فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۴٬۸۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مخروط افکنه حوضه آبریز درختنگان، یکی از مخروط افکنه های بزرگ ایران در ناحیه ای کاملا خشک، یعنی شمال شرق کرمان، است . این مخروط افکنه به واسطه فرسایش مواد در حوضه آبریز رودخانه درختنگان و نهشته شدن آنها در بخش انتهایی این حوضه، یعنی دشت لوت، شکل گرفته است. تکتونیک، به عنوان یکی از عوامل درونی، در شکل گیری وگسترش و جا به جایی کانون های ایجاد فرمت مخروط افکنه، نقش اساسی داشته است. فعالیت گسل ها با تاثیرگذاری درمحل استقرار کانون های واگرای مخروط افکنه رودخانه درختنگان، در تحـول و تکامل امروزی آن موثر بوده است. حوضه رودخانه درختنگان که از شرق به کویر لوت، از غرب به کوه های باغ بالا وکلیسکی و از طرف شمال به ارتفاعات دهران و از جنوب به کوه جفتان محدود است، به استناد ارزشیابی روش های متعدد تکتونیک جنبا جزو مناطق فعال تکتونیکی محسوب می شود. از مهمترین شواهد تکتونیکی در منطقه می توان به وجود گسل های متعدد اشاره نمود. مهمترین گسل منطقه، گسل بزرگ نایبند، گسل جنوبی شهداد و رشته گسل هایی با جهت شمال غرب ـ جنوب شرق و شمالی ـ جنوبی است. در این پژوهش با تحلیل زمانی و ترتیب نسبی ایجاد گسل ها سعی در بازشناسی نقش پدیده تکتونیک در نحوه تکوین و تغییر کانون های واگرای متواتر مخروطه افکنه درختنگان داشته و حاصل بررسی ها در این زمینه نشان می دهد که اگر چه گسل نای بند به عنوان قدیمی ترین پدیده تحرک پوسته ای کانون واگرای را به عنوان هسته اصلی واگرای برداری مخروط درختنگان به وجود آورده است، ولی تحرّکات بعدی آن سبب شکستگی راس مخروط افکنه در روستای چهار فرسخ شده و رخنمون مارن های قرمز رنگ در راس مخروطه افکنه پدیده گالی های عمیق را در این ناحیه به وجود آورده است
جزایر گرمایی شهری نمونه ای از تغییر اقلیم
حوزههای تخصصی:
بررسی فرایندهای تشکیل دهنده موانع طولی در رودخانه های کوهستانی : مطالعه موردی : البرز شمالی ، حوضه آبریز لاویج رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موانع طولی یکی از اشکال ژئومورفیک درون کانالی هستند که در قسمت مرکزی کانال های رودخانه ای تشکیل می شوند و به علت اینکه نقش مهمی در فرایند شریانی شدن رود دارند دارای اهمیت هستند. از این رو در این مقاله تشکیل موانع طولی و نقش آن در تغییر الگوی کانال مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. محدوده مورد مطالعه حوضه آبریز لاویج رود نام دارد که در استان مازندران و جنوب شهر نور در دامنه های شمالی البرزمرکزی قرار گرفته است. روش تحقیق بدین صورت بوده است که 3 بازه از مسیر رود که دارای موانع طولی بوده اند مورد بررسی قرارگرفتند. نقشه برداری از مسیر رود با استفاده از GPS انجام گرفت و موقعیت موانع طولی در کانال رود مشخص گردید. سپس از چندین مقطع عرضی از هربازه نقشه برداری شد و اندازه ذرات رسوبی با استفاده از روش شمارش پبل تعیین گردید. حد دبی لبالبی با استفاده از شواهد میدانی شناسایی گردید. سپس با استفاده از روابط تنش برشی مرزی (کل)، تنش برشی بحرانی و پایداری نسبی بستر، توانایی رود مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج مقدار کم تنش برشی شکل بستر نشان می دهد که قسمت زیادی از انرژی رودخانه صرف غلبه بر مقاومت اشکال بستری می شود. نسبت کمتر از 1 پایداری نسبی بستر در بازه های مورد مطالعه نشان دهنده پایداری کم ذرات رسوبی در بستر رود می باشد. از این رو موانع طولی در قسمت های عریض کانال رود در جریان های کمتر از لبالبی و در نتیجه تغذیه زیاد رسوب و کاهش قدرت رود انباشته شده اند. تعداد این موانع در بعضی از بازه ها نشان دهنده تغییر تدریجی الگوی رود از حالت تقریبا مستقیم به الگوی تقریبا شریانی می باشد که نتیجه آن ناپایداری بیشتر کانال می باشد.
منابع و مسایل آب زیرزمینی دشت نیشابور
حوزههای تخصصی:
کاربرد شبکه ی عصبی مصنوعی در شبیه سازی و پیش بینی سیلاب در حوضه ی آبریز سرباز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بروز سیلاب های سهمگین در اثر تغییرات آب و هوایی طیّ دهه های اخیر سبب بروز خسارات فراوانی در نواحی مختلف دنیا شده است. در نواحی خشک تأثیر این تغییرات محسوس تر است. در این بین استان سیستان و بلوچستان با آب و هوای گرم و خشک، مستعد وقوع سیل می باشد. حوضه ی آبریز سرباز که در قسمت های جنوبی این استان پهناور قرار گرفته، متأثر از شرایط موجود هرساله شاهد وقوع سیل و نتایج مخرب آن می باشد.
هدف از این پژوهش پیش بینی سیلاب رودخانه ی سرباز با شبکه عصبی مصنوعی می باشد. در این پژوهش از سه شبکه پرسپترون چندلایه، پس انتشار و Radial Basis جهت پیش بینی سیلاب رودخانه ی سرباز استفاده شد و نتایج این شبکه ها با مدل رگرسیون چند متغیّره مقایسه شده است. برای این منظور از داده های روزانه اقلیمی و هیدرولوژیکی سه ایستگاه سرباز، ایرانشهر و پیردان طیّ یک دوره ی 28 ساله (مهر 1360 تا شهریور 1388) استفاده شد. با بررسی همبستگی بین این داده ها و دبی رودخانه سرباز پارامترهای مؤثر بر سیلاب تعیین شد. پس از نرمالیزه کردن داده ها، مدل های مختلف ایجاد شد.
بررسی نتایج نشان داد که شبکه ی منتخبRadial Basisبا همبستگی 97/0 در مرحله ی آموزش و 714/0 در مرحله ی آزمایش و خطای کمتر نسبت به سایر شبکه ها به عنوان بهترین مدل در بین انواع شبکه ی عصبی شناخته شد. مقایسه ی نتایج این شبکه و مدل رگرسیونی نشان می دهد که مدل شبکه عصبی عملکرد مناسب تری دارد و پیش بینی بهتری نسبت به روش رگرسیونی از سیلاب رودخانه ی سرباز ارائه می دهد.
مقایسه شبکه عصبی مصنوعی و مدل HEC – HMS در برآورد بارش - رواناب در حوضه آبریز رودخانه اعظم هرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روشهایی که در زمینه های مختلف علمی استفاده شده و می تواند فرایند پیچیده بارش – رواناب را شبیه سازی کند، استفاده از مدلهای شبکه عصبی مصنوعی است. هدف این تحقیق بررسی کارآمدی شبکه های عصبی مصنوعی در شبیه سازی فرایند بارش- رواناب و مقایسه نتایج آنها با مدل HEC – HMS در حوضه آبریز رودخانه اعظم هرات در استان یزد است. داده های مورد استفاده در این تحقیق شامل بارندگی روزانه به همراه دبی روزانه و لحظه ای رودخانه مزبور طی یک دوره آماری 24 ساله (1361-1385) است. ابتدا بارش نگارهای چندین پیشامد بارندگی و آبنمودهای رواناب آنها مبنای کار قرار گرفت. سپس شبکه عصبی مصنوعی با الگوریتم پس انتشار خطا و استفاده از تابع تبدیل سیگموئید آموزش داده شد. معیار گزینش پارامترهای شبکه در مرحله آموزش، تولید کمترین مقدار (RMSE) در خروجی های آن بود. مدل HMS به روش پیشنهادی SCS و شماره منحنی (CN) اجرا شد. برای ارزیابی کارایی شبکه عصبی مصنوعی، داده های شبیه سازی شده و مشاهده ای مربوط به کل دبی و حجم رواناب، دبیها و زمانهای اوج مقایسه شدند. یافته های تحقیق نشان می دهد که ضرایب همبستگی کل دبیهای مشاهده ای و برآورد شده شبکه عصبی 978/0 و مدل HMS 823/0 است و خروجی شبکه نسبت به خروجی مدل از دقت بیشتری برخوردار است. ضرایب همبستگی مربوط به حجم رواناب برآورد شده و دبی اوج به ترتیب برای شبکه 986/0 و 981/0 و برای مدل 979/0 و 972/0 به دست می آید. مقایسه زمان اوج آبنمودهای واقعی با موارد پیش بینی شده ANN و HMS نشان می دهد که دقت شبکه در این مورد نیز به مراتب از دقت مدل استفاده شده بیشتر است و ضرایب همبستگی شبکه 833/0 و مدل 491/0 برآورد می شود. مقایسه عملکرد شبکه و مدل به کار رفته نشان می دهد که در تمام پارامترهای مورد نظر دقت شبکه بیشتر از مدل HMS است. با انجام آزمون t با سطوح احتمال 95 و 99 درصد، اختلاف معنی داری میان اندازه های مشاهده ای و شبیه سازی شده مربوط به همه پارامترهای مورد بررسی مشاهده نشد.
زمین شناسی و توان معدنی استان قزوین
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه ی دمای سطح زمین با اعماق خاک (مطالعه ی موردی: استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ی دمای اعماق خاک از نظر هواشناسی، اقلیم شناسی، کشاورزی، صنعت و دیگر فعّالیّت های زیستی اهمّیّت فراوانی دارد. در این پژوهش، روابط دمای سطح زمین با دماهای اعماق 10، 50 و 100 سانتی متری خاک بررسی شد. این بررسی در پنج ایستگاه سینوپتیک استان کرمانشاه با بهره گیری از آمار ساعات30/6 صبح و 30/6 بعدازظهر در یک دوره ی 14 ساله (2006- 1993) و با استفاده از روش های آماری انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که با افزایش ژرفای خاک، دامنه ی نوسان سالانه ی دما و به ویژه دامنه ی شبانه روزی دما کاهش می یابد تا اینکه در عمق 5/0 متری، کمابیش اختلاف شبانه روزی دما از بین می رود. همچنین نوسان های شبانه روزی دمای هر عمق، در تابستان بیشتر از فصول دیگر است. اختلاف سالانه ی دما بین سطح زمین و اعماق، تا عمق 50 سانتی متری افزایش پیدا می کند؛ ولی از آن به بعد کمابیش به حالت ثبات می رسد. آزمون t با نمونه های وابسته نشان داد که میانگین ارقام سالانه ی دما در دو عمق 50 و 100 سانتی متری و نیز، اختلاف شبانه روزی دما بین این دو عمق، اختلاف معنا داری را نشان نمی دهد. تشابه رفتار منحنی های دمایی در اعماق خاک حاکی از آن است که جنس خاک، صرف نظر از اختلاف هایی که در اثر تفاوت های آب وهوایی پدید می آید، تأثیر چندانی در ترتیب توزیع ارتفاعی (عمقی) دما ندارد. در فصل زمستان، پایین ترین دماهای حداقل در اعماق 10، 50 و 100 سانتی متری خاک، نسبت به پایین ترین دماهای سطح زمین، به طور میانگین به ترتیب 3، 13 و 33 روز تأخیر نشان می دهد. این تأخیر برای بالاترین دماهای حداقل در فصل تابستان چند روز بیشتر است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که درکل پایین ترین دماها، زودتر از بالاترین دماها به عمق معیّنی می رسند. دماهای اعماق خاک در ایستگاه ها با استفاده از یک مدل وایازی چندگانه و برمبنای سه متغیّر دمای سطح خاک، شماره ی روز سال و عمق موردنظر با دقّت خوب برآورد شد.
خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی
حوزههای تخصصی:
روش برآورد ارتفاع خط برف مرز دائمی ایران و مقایسه آن با روش رایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های متداول تعیین ارتفاع برف مرز دائمی کواترنر در بین محققین یخچالی ایران، روش رایت است. در این روش، پس از تشخیص تعداد و ارتفاع سیرک های یخچالی به کمک نقشه های توپوگرافی 50000/1 و محاسبه ی درصد تجمعی پراکندگی سیرک ها در ارتفاعات مختلف، ارتفاعی که 60 درصد از سیرک ها بالاتر از آن هستند را به عنوان ارتفاع برف مرز دائمی و دمای صفر درجه سانتیگراد دوران یخچالی را به آن نسبت می دهند. این روش هر چند بسیار مطلوب و کاربردی است، ولی معمولاً تشخیص تعداد سیرک های یخچالی بر روی نقشه ی توپوگرافی و تعیین یک نقطه برای برآورد ارتفاع سیرک، به طرز تفکر و دقت محقق بستگی دارد. در این مقاله سعی شده است با استفاده از متغیرهای مؤثر بر ارتفاع برف مرز دائمی، مثل؛ عرض جغرافیایی، دما، مقدار و جهت شیب سطوح ارضی در ایستگاه های تابش سنج کشور، روابطی ارائه داد تا به کمک آن ها بتوان ارتفاع برف مرز دائمی را برآورد نمود. با توجه به اینکه مقدار انرژی دریافتی از خورشید در صورت مسطح بودن زمین تغییرات زیادی ندارد از 16 ایستگاه اقلیمی برای کل ایران استفاده شده است. در صورتی که جهت و مقدار شیب به عنوان مهمترین پارامترهای اثر گذار در زاویه ارتفاع خورشیدی و در نتیجه انرژی دریافتی از خورشید، تغییرات زیادی دارد، سعی شده از روابطی استفاده کرد که بتوان بوسیله آن ها دما را با توجه به تغییر زاویه ارتفاع خورشید در جهات و شیب های مختلف برآورد نمود و سپس با استفاده از وضعیت دمایی و زاویه ارتفاع خورشید در ایستگاه ها و تغییرات زاویه ارتفاع خورشیدی در سطوح شیب دار با جهت های مختلف و دماهای حاصله رابط برقرار نمود و از این روابط برای برآورد ارتفاع برف مرز دائمی یا خط تعادل آب و یخ استفاده نمود. نتایج اولیه بیانگر این است که در روش ارائه شده فقط با استفاده از عرض جغرافیایی محل و جهت و مقدار شیب و طول جغرافیایی (برای تشخیص ایستگاه اقلیمی منطقه) براحتی می توان مقدار ارتفاع برف مرز دائمی را برآورد نمود و دیگر به روش های طولانی رایت و نقشه های توپوگرافی نیازی نیست.
ارزیابی و پهنه بندی خطر سیل خیزی با استفاده از منطق فازی TOPSIS در محیط GIS (مطالعه موردی: حوضه ی آبخیز شهر باغملک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه رشد بی رویه جمعیت، تسطیح زمین و اشغال حریم رودخانه ها و مسیل ها در کنار عوامل اقلیمی و فیزیوگرافی در شهرهای بزرگ سبب گسترش سیلاب های شهری شده است. حوضه آبخیز شهر باغملک نیز از این شرایط مستثنی نیست، به طوری که رخداد این پدیده مخرب در طی چند سال گذشته باعث تخریب برخی از راه های ارتباطی، آسیب به برخی مناطق مسکونی، اراضی زراعی و باغات واقع در این حوضه شده است. از سوی دیگر این حوضه با داشتن آب و هوای نیمه خشک مستعد وقوع سیلاب های ناگهانی است. هدف از این پژوهش ارزیابی و پهنه بندی خطر سیلاب در حوضه آبخیز شهر باغملک واقع در شرق استان خوزستان می باشد. در این تحقیق عوامل موثر در ایجاد سیلاب شامل: بارش، ارتفاع، شیب، جهت شیب، سازند، فاصله از آبراهه و کاربری اراضی در محیط Arc GIS10 ساخته و طبقه بندی شدند؛ سپس این داده ها به نرم افزار Idrisi منتقل شدند. استانداردسازی آن ها بر اساس توابع فازی صورت گرفت و با استفاده از روش CRITIC وزن دهی شدند. در نهایت نقشه پهنه بندی با استفاده از مدل فازی TOPSIS تهیه شد. نتایج نشان می دهد که 86/17 درصد از محدوده در طبقه با خطر بسیار بالا، 15/24 درصد در پهنه با خطر بالا قرار دارد. روش TOPSIS فازی در مقایسه با روش TOPSIS غیر فازی به دلیل استفاده از مجموعه های فازی سازگاری بیشتری با توضیحات زبانی و گاه مبهم انسانی دارد این روش با داشتن انعطاف پذیر فوق العاده برای تحلیل معانی زبان طبیعی قادر است ابهامات برخواسته از ذهن انسان، محیط و عدم قطعیت را مدل سازی نماید.
تجزیه و تحلیل ژئومورفولوژیک سیلاب های کاتاستروفیک رودخانه مادرسو (جنگل گلستان)
حوزههای تخصصی:
سیلاب های شدید مرداد ماه سال های 1380، 1381 و 1384 رودخانه مادرسو (دوغ)، در ردیف سیلاب های کاتاستروفیک قرار می گیرند. سیلاب های مذکور که نقطه شروع آن سیلاب سال 1380 است، دوره بحران شکل زایی جدیدی را در منطقه نشان می دهد که تغییرات شدید مورفولوژیکی حاصل از آن، موید نظریات نئوکاتاستروفیستی در تحول دوره ای ناهمواری است. نوشتار حاضر، ضمن تجزیه و تحلیل ژئومورفولوژیکی سیلاب اصلی و سیلاب های پس از آن، به بررسی اثرات ژئومورفیکی این سیلاب ها در مقیاس ناحیه ای و در مقایسه با سیلاب های عادی می پردازد. با توجه به مشابهت اثرات ژئومورفیک سیلاب های چند سال اخیر با شواهد به دست آمده از پالئوفلادها می توان به طرح این نظریه پرداخت که یک دوره گذار تغییرات اقلیمی در منطقه آغاز شده که با چالش های ژئومورفیکی قابل ملاحظه ای همراه خواهد بود. بنابراین در تنظیم فعالیت های کنترل سیلاب و بازسازی محیط طبیعی، باید بسیار آگاهانه عمل نمود
سیستم گرمایش خورشیدی هوای تهویه (دیوار خورشیدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیوار خورشیدی یک جمع کننده خورشیدی نفوذی می باشد که یک جمع کننده غیر شیشه ای عمودی شامل یک جاذب فلزی سوراخ سوراخ می باشد که می تواند روی سطح خارجی ساختمان نصب شود ، هوا به وسیله یک لایه ساکن و نازک هوا روی سطح جاذب گرم می شود و سپس از میان سوراخ هایی به قطر 32/1 اینچ و به فواصل 1 سانتی متر از یکدیگر به داخل سیستم تهویه ساختمان مکش می شود . در یک روز آفتابی ، جمع کننده هوا میتواند دمای هوای ورودی را به یک راندمان بالا ببرد ...
پهنه بندی فرایندهای هوازدگی سنگ ها براساس مدل های پلتیر در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوازدگی زمانی رخ می دهد که سنگ های سطحی زمین بر اثر فرایندهای فیزیکی، شیمیایی و یا بیولوژیکی شکسته می شوند و یا تغییر شکل می دهند. این عمل می تواند به وسیله باد، آب، اقلیم، عوامل گیاهی و جانوری صورت گیرد .
این مطالعه براساس مدل های لویس پلتیر قرار دارد که در این مدل ها از دو متغیر متوسط دما و بارش سالانه استفاده شده است . پلتیر با استفاده از این دو متغیر هفت مدل را مشخص کرد که می توانند انواع مختلف پدیده های هوازدگی را توصیف کنند . از بین این مدل ها دو مدل مربوط به رژیم های هوازدگی و رژیم های مورفوژنتیکی در مورد شمال غرب ایران بررسی شد و رژیم های مربوط به هر ایستگاه از روی نمودارها ی مربوط تعیین گردید . به منظور مطالعه و پهنه بندی وضعیت هوازدگی و مناطق ژئومورفولوژیکی در منطقه شمال غرب کشور داده های اقلیمی شامل میانگین بارش و دمای سالانه، 28 ایستگاه سینوپتیک که دارای داده و طول دوره آماری مناسب بودند، از سایت ثبت گردید . در ادامه، بعد از بررسی GIS سازمان هواشناسی برگرفته شد و سپس در یک پایگاه داده در محیط
روند دما و بارش در منطقه مورد مطالعه، رژیم های مربوط به هر ایستگاه از روی مدل های پلتیر تعیین شد و بعد از تولید شدند . Arc map دادن ارزش وزنی به آنها در پایگاه داده ثبت گردید و سپس نقش ههای مربوط در محیط نتایج حاصل نشان داد که از نه وضعیت مورفوژنتیکی موجود در مدل پلتیر، پنج وضعیت در شرایط اقلیمی منطقه اتفاق می افتد، به طوری که بیشتر بخش های شمال غرب کشور در منطقه نیمه خشک قرار می گیرند .
ارزیابی حساسیت زیستمحیطی سواحل شمالی خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقلیم شناسی حوضه گلپایگان (دما و بارندگی)
حوزههای تخصصی:
جاپای بوم شناختی؛ رویکردی نو برای سنجش اثرات زیست محیطی (مفهوم، کاربرد و سنجش آن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد فزاینده ی جمعیت در سال های اخیر و به تبع آن افزایش و تغییر الگوی مصرف، فشار بر محیط طبیعی و منابع آن را افزایش داده است. از آنجا که تجدیدپذیری برخی از این منابع صدها سال به طول می انجامد و برخی نیز غیر قابل تجدید است، ادامه ی این روند سبب می شود که محیط طبیعی توان تامین نیازهای جمعیت را نداشته باشد و به مرور زمان دچار روند نزولی گردد. از طرف دیگر تمام نیازهای مصرفی مراکز سکونتگاهی منطبق با توان اکولوژیکی موجود در آن ها نیست، به همین دلیل برای تامین این نیازها، منطقه ی پشتیبان مورد نیاز است. با توجه به مفاهیم توسعه ی پایدار، ظرفیت محدود منابع زمین و همچنین نیازهای اساسی جمعیت، تعیین میزان مصرف و وسعت اراضی پشتیبان مورد نیاز جهت برنامه ریزی مطلوب با رویکرد آینده نگرانه ضروری به نظر می رسد. در همین راستا شناخت و تحلیل مفهوم جاپای بوم شناختی و روش های سنجش آن به عنوان ابزاری برای اندازه گیری پایداری فعالیت های انسانی اهمیت بسیاری دارد. هدف تحقیق حاضر شناخت مفاهیم، نحوه سنجش، کاربرد و در نهایت تحلیل و ارزیابی روش جاپای بوم شناختی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و با بهره گیری از مقالات و تحقیقات انجام شده در کشورهای مختلف جهان است. یافته ها حاکی از آن است که علی رغم محدودیت ها و دشواری های محاسبه جاپای بوم شناختی و برآورد اراضی پشتیبان، این روش می تواند چارچوب مناسبی برای سنجش و ارزیابی آثار زیست محیطی در راستای توسعه ی پایدار باشد.
تعیین میزان اثر عناصر اقلیمی بر عملکرد گندم دیم در استان آذربایجان شرقی با استفاده از شبکه های عصبی هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش، یافتن مدل مناسب جهت پیش بینی عملکرد گندم دیم به کمک پارامترهای آب و هوایی در استان می باشد. جهت پیش بینی عملکرد گندم دیم از شبکه های عصبی استفاده شده است. ابتدا آمار عملکرد محصول گندم در طی دوره ی آماری 1382-1374 از بانک اطلاعات وزارت جهاد کشاورزی به تفکیک شهرستان تهیه و سپس آمار هواشناسی از ایستگاه های موجود در این شهرستان ها برای دوره ی آماری مشابه از بانک اطلاعاتی سازمان هواشناسی کشور استخراج گردید. 7 سال از آمار موجود جهت آموزش مدل و دو سال از آن جهت فایل تست در نظر گرفته شد. جهت اتخاذ بهترین مدل لازم بود که بهترین ماتریس ورودی داده های هواشناسی مشخص شود. بدین منظور اولین ماتریس ورودی متشکل از 9 پارامتر هواشناسی اولیه که در نهایت با محاسبه ی مقادیر خطای مدل، بهترین ترکیب زمانی حاصل شد که در ماتریس ورودی پارامترهای بارش، دما، تعداد روزهای همراه با استرس سرما و گرما، تبخیر، تعرق و تعداد روزهای بارانی گنجانده شده بود.
نتایج نشان داد که اولین عامل در تعیین عملکرد گندم دیم استان آذربایجان شرقی بالاترین نقش را دارا می باشد. دومین پارامتر مؤثر در میزان عملکرد گندم دیم مقدار تبخیر و تعرق می باشد. جهت ارزیابی دقت مدل بر اساس میزان عملکرد پیش بینی شده شاخص میزان تطابق (d) محاسبه گردید که نتایج نشان داد میزان دقت مدل 82/. می باشد.
تدوین یک سامانه جدید پهنه بندی اقلیمی از دیدگاه نیازهای گرمایش- سرمایش محیط و اعمال آن بر گستره ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کی از پارامترهای مهم در مبحث معماری همساز با اقلیم مقدار انرژی پایه لازم برای گرم کردن ساختمان در فصول سرد HDD و سرد کردن آن در فصول گرم سال CDD تا حدود آسایش گرمایی انسان است. در این بررسی، ابتدا با تدوین یک مدل محاسباتی مقدار متوسط CDD و HDD در روزهای مختلف سال از روی میانگینهای ماهانه دما برای شبکهای مرکب از 218 ایستگاه هواشناسی کشور برآورد گردید و در مرحله دوم توزیع فضایی آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و بر اساس معادلات حاصل امکان برآورد CDD و HDD در هر نقطه از کشور فراهم گردید. در مرحله بعد، با تعیین آستانههایی برای درجه- روزهای گرمایش، هفت گروه اقلیمی از ملایم تا فراسرد بنامهای H1 تا H7 تشخیص داده شد. همچنین با تعیین آستانه هایی برای درجه- روزهای سرمایش، پنج گروه اقلیمی از ملایم تا بسیار گرم بنامهای C1 تا C5 تعیین گردید و چهار گروه رطوبتی نیز در طبقهبندی منظور گردیده است. بر این اساس گروههای اقلیمی در طبقهبندی پیشنهادی به طور کلی با فرمول HiCjRk تعریف شدهاند که i از 1 تا 7، j از 1 تا 5 و k (منحصرا برای مناطق ساحلی) از 1 تا 4 تغییر مینماید. در گام نهایی، نقشه پهنهبندی اقلیمی ایران بر پایه بررسیها و قراردادهای طبقهبندی فوق در مقیاس یک میلیونیم در محیط GIS تهیه و ارایه گردیده است.
خودروهای پیل سوختی متانولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متانول ، سوخت مایعی که از گازهای طبیعی یا منابع تجدید پذیر به دست می آید ، یکی از اولین انتخابها جهت تامین هیدروژن لازم برای تولید نیرو در خودروهای پیل سوختی است . از این رو موسساتی از جمله موسسه متانول آمریکا جهت معرفی فن آوری های پیل سوختی متانولی و بررسی مزایای زیست محیطی آن ها ، همچنین آزمایش های روش های مشابه برای گسترش تجارت سوخت متانول در اینگونه خودروها و کشف راه های دستیابی به آن ایجاد شده است . امروزه موتورهای درون سوز تنها 19 درصد انرژی موجود در بنزین را ، برای به چرخش درآوردن چرخ های یک خودرو تبدیل می کنند ...