ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۴٬۸۱۴ مورد.
۸۱.

بررسی تغییرات کاربری اراضی با تأکید بر پوشش جنگلی و اثرات آن بر فرسایش خاک با استفاده از طبقه بندی شی گرا و تکنیک چندمعیاره مارکوس مطالعه موردی: حوضه آبریز قلعه رودخان فومن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرسایش خاک تغییرات کاربری تحلیل چندمعیاره سنجش از دور قلعه رودخان شمال ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۹ تعداد دانلود : ۱۵۲
هدف این تحقیق آشکارسازی تغییرات کاربری و تخریب پوشش جنگلی و اثرات آن بر فرسایش خاک، در حوضه آبریز قلعه رودخان می باشد. بدین منظور ابتدا تغییر کاربری های صورت گرفته بین سال های 1371 تا 1402 با استفاده از تصاویر لندست و تکنیک طبقه بندی شی گرا استخراج شد و به کلاس های (کشاورزی، جنگل، مرتع، عوارض آبی و مسکونی) طبقه بندی شدند. در مرحله بعد، با شناسایی عوامل مؤثر در فرسایش منطقه و تهیه لایه های اطّلاعاتی هر معیار در GIS، استانداردسازی لایه ها با استفاده از تابع عضویت فازی، وزن دهی معیارها با استفاده از روش کرتیک و مدل سازی نهایی با استفاده از روش تحلیل چند معیاره مارکوس انجام شد. بررسی تغییرات کاربری حوضه نشان می دهد که پوشش جنگلی در سال 1371، با وسعت 17/222 کیلومترمربع ، بیشترین مساحت را در بین کاربری ها داشته که در سال 1402 وسعت آن به 03/205 کیلومترمربع کاهش یافته است. همچنین با نظر به نتایج حاصله؛ کاربری مسکونی با افزایش 17/27 کیلومترمربعی، بیشترین تغییر را در طول بازه زمانی 30 ساله مورد مطالعه داشته است. با توجه به نقشه پهنه بندی فرسایش نیز به ترتیب؛ مساحت طبقه با پتانسیل فرسایش بسیار زیاد و زیاد از 04/18 و 05/31 درصد در سال 1371 به 52/22 و 34/32 درصد در سال 1402، افزایش پیدا کرده است. با توجه به نتایج به دست آمده می توان، کاهش پوشش جنگلی و تبدیل آن به مناطق مسکونی، اراضی کشاورزی و مراتع، همچنین؛ تبدیل اراضی کشاورزی به مناطق مسکونی و افزایش کاربری مسکونی و زراعی در حریم و بستر رودخانه ها، را مهّم ترین عوامل دخیل در افزایش پتانسیل فرسایش خاک حوضه، دانست.
۸۲.

نقش پارامترهای ژئومورفیک مخروط افکنه ها بر تغییرات آب زیرزمینی ( محدوده مطالعاتی: شرق و مرکز استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ژئومورفولوژی آب زیرزمینی مورفومتری مخروط افکنه استان گیلان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۶۱
سیستم آب های زیرزمینی به میزان زیادی تحت تأثیر فرایندهای محیطی به خصوص ژئومورفولوژی سطح زمین می باشند و استفاده از متغیرهای ژئومورفولوژی رهیافت جدیدی را درزمینه شناسایی پتانسیل آب های زیرزمینی در اختیار برنامه ریزان سرزمین قرار می دهد. مخروط افکنه ها به عنوان یکی از تیپ های مهم ژئومورفولوژی ایران، با ساختار منحصربه فرد خود، محیط مناسبی را برای ذخیره سازی آب زیرزمینی به خصوص در فلات ایران فراهم آورده است. در این پژوهش سعی شده است تا نقش پارامترهای ژئومورفیک مخروط افکنه ها بر تغییرات آب زیرزمینی در نواحی شرقی و مرکزی استان گیلان موردبررسی قرار گیرد. از این طریق می توان الگویی مناسب و مبتنی بر پارامترهای ژئومورفیک را برای پتانسیل یابی آب های زیرزمینی ارائه داد. بر این اساس ابتدا مرز 28 مخروط افکنه با استفاده از تصاویر ماهواره ای و نقشه های توپوگرافی ترسیم شد و 11 پارامتر شامل مساحت، زاویه جاروب، شیب، تقعر، حجم، ارتفاع رأس و قاعده، طول، طول قاعده، اختلاف ارتفاع و شعاع مخروط افکنه استخراج گردید و ارتباط این پارامترها با عمق سطح ایستابی، دبی چاه و میزان هدایت الکتریکی آب زیرزمینی در 23559حلقه چاه آب با استفاده از روش های آماری مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تغییرات دبی، هدایت الکتریکی و عمق سطح ایستابی به ترتیب با میزان 82% ، 45 % و 45% تحت تأثیر مورفومتری مخروط افکنه ها قرار دارد. با افزایش میزان مساحت، طول و حجم مخروط افکنه ها میزان دبی و هدایت الکتریکی آب زیرزمینی افزایش پیدا می کند و این ارتباط به خصوص در خوشه سوم که منطبق بر مخروط افکنه های غربی منطقه موردمطالعه است بیشتر به چشم می خورد. یافته های این پژوهش نشان داده که شاخص های ژئمورفولوژیکی مخروط افکنه ها می تواند به عنوان الگویی در ارزیابی تغییرات ویژگی های هیدرولوژیکی آب های زیرزمینی در منطقه موردمطالعه و سایر مناطق مورداستفاده قرار گیرد.
۸۳.

آسیب پذیری تالاب هامون در برابر تغییرات اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییر اقلیم ارزش های بوم شناختی ارزش های هیدورولوژیکی ارزش های اقتصادی اجتماعی تهدیدها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۵ تعداد دانلود : ۲۱۰
مدیریت پایدار اکوسیستم های تالابی مستلزم آگاهی از روند تغییرات ارزش های اکولوژیکی، هیدرولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی تالاب در برابر تهدیدات محیطی و انسانی است. در این پژوهش، روند تغییرات و همگنی متغیرهای اقلیمی دما و بارش با استفاده از آزمون های همگنی مختلف طی سال های 2020-1984 بررسی شد و اندرکنش آنها با میزان تغییرات خدمات اکوسیستمی، تهدیدات و آسیب پذیری تالاب بین المللی هامون مورد ارزیابی قرار گرفت؛ و استراتژی های مدیریتی برای کاهش آسیب پذیری ارائه شد. نتایج آزمون های همگنی نشان داد که اقلیم طی سال های 2020-1984 در منطقه سیستان خشک تر شده است، به طوری که میانگین کمینه و بیشینه دما به ترتیب 8/1 و 95/0 درجه سانتی گراد افزایش و میانگین بارش طی این سال ها به میزان 27 میلی متر (47درصد) کاهش یافته است. این تغییرات تاثیر زیادی بر خدمات اکوسیستمی منطقه سیستان داشته است. نتایج ارزیابی آسیب پذیری تالاب هامون با استفاده از روشStratford et al., 2011، نشان داد که تغییر اقلیم و خشکسالی، تامین حق آبه، سدسازی و انحراف مسیر آب در حوضه بالادست، تردد دام و اتومبیل در تالاب مهم ترین عوامل تهدیدکننده تالاب هستند که به شدت خدمات تنوع زیستی، زیستگاه حیات وحش، نگهداشت آب، صیادی و دامداری، پژوهشی و ارزش های بین المللی و زیست کره تالاب را دچار بحران و آسیب کرده اند. تلاش دیپلماتیک برای تامین حق آبه تالاب مهم ترین راهکار مدیریتی کاهش آسیب پذیری آن است.
۸۴.

شناسایی گستره پیدایش فروچاله ها به روش مدل سازی رابطه ای در اَلَموت، شمال استان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فروچاله کارست تصویر فروسرخ گرمایی مدل سازی الموت قزوین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۸۴
شناسایی فروچاله ها از دید زمینریخت شناسی و آبشناسی دارای اهمیت بسزایی است. فضاهای زیرزمینی و مناطق امید به وجود منابع آب کارستی کم ژرفا، گستره هایی هستند که در آنها احتمال فروریزش مواد پوشاننده ی سازندهای انحلال پذیر و پیدایش فروچاله وجود دارد. جستجوها بر پایه نقشه مناطق امید به وجود منابع آب کارستی کم ژرفا، برای شکل گیری فروچاله ها انجام گرفت و با دخالت دادن نقش عوامل تاثیر گذار، مانند دما، بارش و تمرکز جریان سطحی آب و فشردگی خطواره های زمین شناسی، مناطق دارای توان پیدایش فروچاله ها بر فراز مناطق امید، شناسایی شدند. برای انجام این پژوهش از لایه های اطلاعاتی مناطق امید به وجود منابع آب کارستی کم ژرفا، نقشه گسل ها و خطواره های زمین شناسی، نقشه های پهنه های اقلیمی و همدمای تهیه شده توسط اداره کل هواشناسی استان، تصاویر لندست سنجنده ETM+ و نقشه تمرکز جریان سطحی آب بهره گیری شد. در این پژوهش، از روش تلفیق لایه های اطلاعاتی با بهره گیری از معیارهای تصمیم گیری، استفاده شد. برای این کار، لایه های پهنه های اقلیمی و پهنه های هم دما و لایه های فشردگی خطواره ها و تمرکز جریان، دو به دو و نتایج به دست آمده باهم قطع داده شدند. به هریک از حالتهای پیش آمده ناشی از قطع لایه های اطلاعاتی، در قالب جداول دو بعدی، متناسب با ماهیت و اثرگذاری هریک از اجزای آنها بر انحلال سنگهای کربناته، وزن متناسب اختصاص داده شد. انطباق نسبی مناطق دارای توان پیدایش فروچاله ها با برداشت های میدانی و نقشه فروچاله های محاسبه شده از طریق مدل رقومی ارتفاع، درستی یافته ها را ثابت نمود.
۸۵.

مقایسه پتانسیل توسعه فروچاله های کارستی در بخش هایی از زاگرس مرتفع و چین خورده، مطالعه موردی: پرآو-بیستون و کبیرکوه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فروچاله کارستی AHP اصلاح شده پرآو-بیستون کبیرکوه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸ تعداد دانلود : ۱۰۲
فروچاله های کارستی به عنوان یکی از مهم ترین لندفرم های کارستیک نقش بسیار مهمی در تغذیه ابخوان های کارستی دارند. عوامل متعددی در سرعت تشکیل و توسعه این اشکال انحلالی دخیل هستند. در این پژوهش به منظور شناسایی نقش عوامل مهم در توسعه فروچاله های کارستی، دو توده کارستی پرآو-بیستون (زاگرس مرتفع) و کبیرکوه (زاگرس چین خورده) مورد مقایسه قرار گرفته اند. به منظور تعیین وزن هر لایه مورد مطالعه در پتانسیل توسعه فروچاله های کارستی از روش AHP اصلاح شده استفاده شده است. نتایج بررسی پتانسیل توسعه فروچاله های کارستی نشان می دهد که 35/68 درصد از توده پرآو-بیستون و 33/53 درصد از توده کبیرکوه دارای پتانسیل متوسط به بالا از نظر توسعه یافتگی فروچاله-ها هستند. نتایج نشان می دهد که توده پرآو-بیستون و کبیرکوه از نظر عوامل بارش، ارتفاع، شیب، سنگ-شناسی و جهت شیب وضعیت تقریبا مشابهی دارند. بیشترین امتیاز برای لایه سنگ شناسی، طبقه حاوی آهک ضخیم لایه در هر دو توده می باشد. بررسی وضعیت لایه های دما، تراکم گسل و پوشش گیاهی بیانگر تفاوت بارز این لایه ها است به طوری که توده پرآو-بیستون از نظر دما وضعیت مناسب تری برای توسعه فروچاله کارستی دارد. ارتباط مکانی گسل ها و پهنه های توسعه فروچاله های کارستی در توده پرآو-بیستون، بسیاز زیاد ولی در توده کبیرکوه، بسیار ضعیف است. پوشش گیاهی در توده کبیرکوه نقش بیشتری در توسعه فروچاله های کارستی دارد. در مجموع می توان گفت که توده پرآو-بیستون به عنوان بخشی از زاگرس مرتفع، پتانسیل بالاتری در توسعه فروچاله های کارستی دارد که مربوط به تراکم بالای گسل و شکستگی آن نسبت به توده کبیرکوه است.
۸۶.

برآورد دبی حداکثر جریان و تحلیل تغییرات هیدرولوژیکی رودخانه، مطالعه موردی: بخش کوهستانی رودخانه قرانقوچای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پارامترهای هیدرولوژیکی دبی حداکثر روش های تجربی سیل قرانقوچای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۸۹
اطلاع از مقدار دبی حداکثر، لازمه مقابله با سیلاب می باشد و از مشکلات اساسی در برنامه ریزی های آبخیزداری، کمبود یا عدم وجود آمار لازم، بخصوص آمار هیدرولوژیکی است. لذا، عدم وجود و یا کمبود اطلاعات هیدرومتری در حوضه های آبخیز، ک اربرد روش ه ای تجرب ی مناس ب جهت برآورد دبی حداکثر را الزامی می نماید. لذا، هدف این پژوهش برآورد دبی حداکثر در بخش کوهستانی قرانقوچای و تحلیل تغییرات هیدرولوژیکی رودخانه می باشد. این پژوهش بر کارهای میدانی، استفاده از تصاویر ماهواره ای، نقشه های توپوگرافی و زمین شناسی متکی می باشد. در این تحقیق ابت دا س رعت آب ب ا اس تفاده از روش کاستا و جارت اندازه گیری شده و سپس بر اساس آن، میزان دبی سیلابی برآورد شده است. شرایط هیدرولوژیکی رودخانه نیز با توجه به داده های ایستگاه های بالادست و پایین دست محدوده و با استفاده از 18 شاخص، محاسبه شد. نتایج تحقی ق نش ان م ی ده د، ح داکثر سیلاب برآورد شده از روش کاستا (60/89 m3/s) به مقادیر مشاهده ای نزدیک تر است که این موضوع بیانگر کارایی این روش می باشد. بر اساس یافته های پژوهش؛ الحاق شاخه های سراسکندچای، شورچای و خاتون آباد چای، شیب زیاد و سازندهای نفوذناپذیر، مقطع عرضی کم و کانالیزه شدن جریان، سد شدگی محلی ناشی از سقوط قطعات سنگی بزرگ و پرشدگی مقطع را می توان، علّت بالا بودن مقادیر سیلاب حداکثر در بخش کوهستانی قرانقوچای دانست. به علاوه؛ نتایج مطالعه نشان داد که احداث سد سهند، در رژیم جریانی پایین دست، تغییر اساسی ایجاد کرده است و این تغییرات بر ویژگی های هیدرولوژیکی تأثیر گذاشته است
۸۷.

خوشه های مکانی و روند تغییرات نواحی هم رخداد خشکسالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران تحلیل خوشه ای تغییرپذیری بارش من-کندال نواحی خشکسالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰ تعداد دانلود : ۹۰
بی هنجاری های بارشی به ویژه خشکسالی و تغییرات آن از مورد توجه ترین موضوعات اقلیم شناسی است. مطالعه حاضر باهدف ناحیه بندی رخدادهای خشکسالی و ارزیابی روند تغییرات گستره آن در مقیاس های زمانی سالانه، فصلی و ماهانه انجام پذیرفت. به این منظور از داده های بارش ماهانه EAR5 و شاخص خشکسالی RAI بهره گرفته شد. برای استخراج خوشه های مکانی و روند تغییرات آنها، از تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی مبتنی بر فاصله همبستگی - ادغام وارد و آزمون من کندال و شیب خط رگرسیونی استفاده گردید. تعداد خوشه های مکانی (نواحی) هم رخداد خشکسالی در فصل و ماه های بارشی نسبت به ماه های کم بارش مانند فصل تابستان، وسیع و همگن تر است. نواحی مشخص جغرافیایی -اقلیمی مانند: جنوب شرق، مرکز، شمال غرب و غرب -جنوب غرب، در بیشتر زمان ها دیده می شود. تغییرات خشکسالی سالانه در هیچ یک از نواحی روند معنی داری نشان نمی دهد که این می تواند از تضاد درون فصلی و ماهانه در روند تغییرات خشکسالی باشد. به طوری که در فصل زمستان و بهار (دوره اصلی بارش کشور) روند افزایشی و در مقابل در فصل پاییز، روندی کاهشی خشکسالی مشاهده شد. در مقیاس ماهانه نیز مشهودترین روند افزایشی در دو ماه اصلی بارش کشور یعنی ژانویه، مارس و کاهشی در ماه نوامبر رخ داده است. نتایج پژوهش می تواند گویای جابه جایی زمانی بارش یا تغییر رژیم بارش کشور باشد
۸۸.

واکاوی تغییرات پوشش ابرها در دوره سرد سال منطقه جنوب شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: من کندال پوشش ابری فصل زمستان جنوب شرق ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۱۱۵
پراکندگی مکانی روزهای ابرناکی و روند تغییرات آنها، به ویژه در دوره سرد سال، در برنامه ریزی و تصمیم گیری های محیطی و منابع آبی مناطق خشک و نیمه خشک از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ابرها به عنوان یکی از عناصر کلیدی چرخه آب، نقش مهمی در تنظیم رژیم بارش، دما و تبخیر و تعرق ایفا می کنند. هدف این پژوهش، بررسی روند تغییرات پوشش ابر در فصل زمستان و شناسایی عوامل مؤثر بر آن در منطقه جنوب شرق ایران است. در این مطالعه، از داده های 23 ایستگاه سینوپتیک و داده های بازکاوی مرکز اروپایی پیش بینی میان مدت (ERA5) در بازه زمانی 1989 تا 2022 استفاده شده است. تحلیل های آماری شامل بررسی پراکندگی زمانی-مکانی پوشش ابر (LCC)، آزمون روند من-کندال و نیز برازش مدل رگرسیون خطی برای ارزیابی تغییرات بلندمدت است.  نتایج نشان می دهد که توزیع مکانی پوشش ابر در منطقه مورد مطالعه تحت تأثیر عوامل جغرافیایی مانند عرض جغرافیایی، طول جغرافیایی، ارتفاع و نیز الگوهای جوی قرار دارد. همچنین تحلیل روند تغییرات پوشش ابر با استفاده از روش های آماری من-کندال و رگرسیون بر روی داده های مشاهداتی و بازکاوی ERA5 نشان می دهد که پوشش ابر در ماه های دی، بهمن و اسفند روند کاهشی داشته است. بیشترین کاهش ابرناکی در ماه دی مشاهده شده است. یافته های این پژوهش می تواند در درک بهتر تغییرات اقلیمی منطقه و بهبود مدل های پیش بینی اقلیمی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، نتایج این مطالعه می تواند در مدیریت منابع آب و برنامه ریزی های مرتبط با کشاورزی و انرژی در منطقه جنوب شرق ایران کمک کننده باشد.
۸۹.

تحلیل تاثیر فعالیت های تکتونو-کارست در شکل گیری دره های عرضی زاگرس: در محدوده اَوز تا کَرموستج استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تکتونیک کارست دره های عرضی سری زمانی SBAS محدوده اَوز تا کَرمُستج

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۱۳۹
فرایندهای تکتونو-کارست نقش مهمی در شکل گیری و تغییر لندفرم ها دارند. بعضی از مناطق مانند زاگرس استان فارس، به دلیل قرار گرفتن در منطقه فعال تکتونیکی و همچنین داشتن سازندهای کارستیک، متاثر از فعالیت های تکتونو-کارست هستند. با توجه به اهمیت بررسی تغییرات لندفرمی در برنامه ریزی های مختلف، در این پژوهش نقش فرایندهای تکتونو-کارست در شکل گیری و گسترش دره های عرضی زاگرس فارس از محدوده اَوز تا کَرمُستَج تحلیل شده است. در این تحقیق از تصاویر راداری سنتینل 1، مدل رقومی ارتفاعی 5/12 متر SRTM، نقشه زمین شناسی 1:100000 منطقه و اطلاعات هیدرواقلیمی منطقه به عنوان مهم ترین داده های تحقیق استفاده شده است. مهم ترین ابزارهای مورد استفاده در تحقیق، ArcGIS و GMT بوده است. این تحقیق با توجه به اهداف مورد نظر در دو مرحله انجام شده است که در مرحله اول با استفاده از روش سری زمانی SBAS به ارزیابی وضعیت تکتونیکی منطقه و در مرحله دوم با استفاده از مدل تلفیقی منطق فازی-AHP، به پتانسیل سنجی مناطق مستعد توسعه فرایندهای کارستیک پرداخته شده است. نتایج حاصله از روش سری زمانی SBAS نشان داده است که برخی از دره های عرضی منطقه نسبت به مناطق پایین دست خود در حال فرونشینی هستند و همین مسئله سبب کاهش اختلاف ارتفاع، کاهش سرعت رواناب، ایجاد فرصت لازم برای فرسایش و انحلال و در نتیجه توسعه عرضی این دره ها شده است. همچنین بر اساس نتایج حاصله، تمامی دره های عرضی در طبقه با پتانسیل زیاد یا خیلی زیاد توسعه فرایندهای کارستیک قرار دارند که این مسئله بیانگر نقش فرایندهای کارستیک در شکل گیری دره های عرضی منطقه است. مجموع نتایج حاصله از این پژوهش نشان داده است که شکل گیری و توسعه دره های عرضی در منطقه مورد مطالعه متاثر از عوامل تکتونو-کارست بوده است.
۹۰.

تحلیل مقایسه ای پارامترهای ژئومورفولوژیکی و ژئوشیمیایی گل فشان های درابول شرقی و غربی واقع در جلگه دشتیاری، سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گل فشان درابول غربی درابول شرقی پارامترهای ژئومورفولوژیکی آنالیز شیمیایی XRD XRF

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۶۳
امروزه مطالعه گل فشان ها بعنوان یکی از عوارض ناشناخته و متحصر بفرد زمین مورد توجه متخصصان علوم مختلف قرار گرفته است. گل فشان درابول غربی در شرق روستای ریمدان و در فاصله 5 کیلومتری شمال غربی کوه های درابول مرز مشترک ایران و پاکستان قرار دارد و گل فشان درابول شرقی دقیقاَ در یک کیلومتری شرق گل فشان درابول غربی قرار دارد. در گام نخست، با حضور در منطقه، مطالعات میدانی مستقیم انجام گردید و کلیه پارامترهای ژئومورفولوژیکی گل فشان ها ثبت شد و نمونه های گل و آب جهت بررسی و آنالیز شیمیایی XRD و XRF به آزمایشگاه ارسال گردید. نتایج این پژوهش نشان می دهد که گل فشان درابول غربی بدلیل خروج روانه های گلی با غلظت بالاتر و گرانروی کمتر مرتفع تر شده و در دامنه ها دارای شیب بیشتری نیز می باشد اما گل فشان درابول شرقی بدلیل رقیق تر بودن روانه های خروجی آن دارای ارتفاع کمتر و قطر قاعده، مساحت و محیط بیشتری است. همچنین وجود صدفها، دوکفه ایها و گاستروپودها در روانه های گلی، نشان از عمق پایین هر دو گل فشان دارد. در نتایج بدست آمده از آنالیز شیمیایی به روش XRD، هر دو گل فشان دارای فاز اصلی شامل، کوارتز، شاموزیت، ایلیت و آلبیت و فاز فرعی شامل کلسیت هستند. در آنالیز شیمیایی به روش XRF عناصر (Sio2) دی اکسید سیلیسیوم یا کوارتز، (Al2o3) اکسید آلومینیوم، (Na2o) دی اکسید سدیم، (Mgo) اکسید منیزیم، (K2o) دی اکسید پتاسیم، (Tio2) دی اکسید تیتانیوم، (Mno) اکسید منگنز یا منگنزیت، (Cao) اکسید کلسیم، (P2o5) دی اکسید فسفر، (Fe2o3) هماتیت، (So3) تری اکسید سولفور و (LOI) مواد آلی وجود دارد که در میزان آن درصدی کمی با هم تفاوت دارند.
۹۱.

ارزیابی ریسک گذر خطوط لوله گاز از محدوده های کوهستانی و بررسی تهدید آنها توسط لغزش های دامنه ای با استفاده از بکارگیری الگوریتم های هیبریدی- فازی (مطالعه موردی : خط سوم تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدل سازی ریسک الگوریتم های هیبریدی- فازی پرسپترون چند لایه فازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۵۷
این مطالعه با هدف بررسی تهدیدات خطوط لوله گاز توسط لغزش و ارزیابی کارآمدی الگوریتم های هیبریدی- فازی در مدل سازی ریسک شبکه های انتقال گاز در بخش هایی از استان تهران و قم انجام شد. در این پژوهش با استفاده از سیستم های هوشمند ،شامل شبکه عصبی پرسپترون چندلایه، جنگل تصادفی، فازی – تحلیل شبکه، فازی و فرآیند تحلیل شبکه، به منظور ارزیابی ریسک خط لوله گاز 36 اینچ استفاده گردید. برای ارزیابی ریسک خط لوله گاز(با در نظر گرفتن 11 متغیر)، از مدل های Fuzzy،Fuzzy_ANP ،ANP، MLP و RF استفاده گردید. پس از اجرای مدل ها، مقادیر بدست آمده از هر مدل مورد مقایسه قرارگرفت .نتایج مطالعات نشان داد که شبکه عصبی پرسپترون چند لایه با توجه به ساختار غیر خطی و توانمند، در مدلسازی با کمترین خطا، از کارآیی بالاتری برخوردار است. در مدل پرسپترون چند لایه ای، خطای سیستماتیک 002812/ 0، خطای مطلق 0.042168 و خطای جذر میانگین مربعات با 05020 /0بهترین نتیجه را در ارزیابی ریسک نشان داد . تهیه نقشه های کیفی حاصل از پهنه بندی زمین لغزش در مدل MLP نشان داد که محدوده شمالی از آسیب پذیری بیشتری نسبت به سایر مناطق برخوردارند . بر اساس نتایج و استفاده از مدل MLP، و با در نظر گرفتن تهدیدات توسط زمین لغزش می توان گفت که ، 78/9 درصد منطقه در کلاس کم خطر، 17/47 درصد در کلاس خطر متوسط، 95/36 درصد در کلاس نسبتا زیاد و 10/6 درصد در کلاس با خطر زیاد می باشد. نتایج همچنین نشان داد که اکثر محدوده مورد مطالعه و خط لوله با توجه به معیارهای بیان شده در این پژوهش از آسیب پذیری متوسط و نسبتا زیاد برخوردارند.
۹۲.

شهر خلاق و نقش آن در توسعه گردشگری (مطالعه موردی: شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توسعه گردشگری شهر همدان شهر خلاق آینده گردشگری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶ تعداد دانلود : ۲۸
مقدمه: با توجه به موضوع مورد پژوهش که شهر خلاق و نقش آن در توسعه گردشگری شهر همدان است، هدف این پژوهش، بررسی شاخص های شهر خلاق در وضعیت کنونی گردشگری و آینده گردشگری در شهر همدان می باشد.هدف: هدف این پژوهش، بررسی شاخص های شهر خلاق در وضعیت کنونی گردشگری و آینده گردشگری در شهر همدان می باشد.روش شناسی پژوهش: در این پژوهش ابتدا مهم ترین شاخص های موثر در ایجاد شهر خلاق به منظور جذب گردشگر از طریق مطالعه سوابق در این زمینه، نمونه های اجرا شده، نیازها و ترجیحات گروه استفاده کننده تعیین شده و سپس مورد تحلیل و ارزیابی قرار می گیرند و بهترین ایده های قابل تعمیم در شرایط تحقیق تعیین می شوند. نوع پژوهش با توجه به ماهیت کاربردی و براساس روش تحلیلی- پیمایشی بوده است. جامعه آماری پژوهش را مدیران و کارشناسان شهری و متخصصین گردشگری شهر همدان، گردشگران و مردم شهر همدان تشکیل داده اند.قلمرو جغرافیایی پژوهش: این پژوهش بر روی شهر همدان و شاخص های خلاق آن در زمان حال صورت گرفته است.یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد همدان با توجه به شاخص های یونسکو و سازمانهای بین المللی و تحلیل دیدگاه های متخصصان می تواند به عنوان یک مقصد گردشگری خلاق مطرح گردد. با بررسی تواناییها و محدودیتهای کشور در حوزه ی گردشگری و با توجه به روند تکامل گردشگری و بخش هایی از گردشگران بین المللی که از لحاظ فرهنگی و اقتصادی برای ما مطلوب و سودآور محسوب می شوند، در حال حاضر می توان، گردشگری فرهنگی خلاق را مطلوبترین نوع گردشگری و گردشگران خلاق را بازار هدف مناسبی برای کشور به شمارآورد.نتایج: نتایج نشان داد شاخص های مشارکت بانوان در فعالیت های اجتماعی بافت تاریخی شهر همدان، اهمیت مراکز خدماتی دان ش بنی ان، حوادث، رویدادها، وقایع تاریخی شهرهمدان، لزوم استفاده از فناوری های ن وین و دانش بنیان و حمایت از کارآفرینان شهری و مشارکت مردم در فعالیت های اجتماعی از مهم ترین شاخص ها در تحقق پذیری رویکرد شهر خلاق در باف ت ت اریخی شهر همدان می باشند.
۹۳.

تهیه نقشه پتانسیل خطر وقوع سیل با استفاده از روش آماری EBF، مطالعه موردی: حوضه آبریز آذرشهر چای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پهنه بندی حوضه آبریز آذرشهر چای روش EBF سیل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹ تعداد دانلود : ۵۶
حوضه آبریز آذرشهر چای واقع در دامنه غربی کوهستان سهند، یکی از حوضه های مستعد وقوع سیل است که همه ساله با شروع بارش های بهاری شاهد جاری شدن آب در دره ها وقوع سیل در این حوضه می باشد. لذا بررسی و شناسایی مناطق مستعد سیل، گامی اساسی جهت مدیریت و کاهش خسارات سیل در این حوضه می باشد. هدف اصلی این پژوهش تعیین اثربخشی روش آماری دو متغیره EBF (عملکرد شاهد- باور) با استفاده از متغیرهای مؤثر در وقوع سیل و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) است. جهت دستیابی به این هدف ابتدا موقعیت 82 نقطه سیل گیر تهیه گردید که از این تعداد به طور تصادفی 57 نقطه جهت آموزش مدل و 25 نقطه جهت اعتبارسنجی استفاده گردید. در گام بعد 14 پارامتر مؤثر در وقوع سیل شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، انحنای شیب، لیتولوژی، جنس خاک، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، تراکم رودخانه، شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI)، بارش، شاخص تفاضل نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI)، کاربری اراضی و شاخص توان آبراهه (SPI) جهت تهیه نقشه خطر وقوع سیل انتخاب شدند. نتایج بررسی پارامترها نشان داد که طبقات ارتفاعی 1500-1289 متر، مناطق دارای شیب 15-0 درجه، جهت شیب مسطح، مناطق دارای شیب هایی با انحنای مقعر، مناطق نزدیک آبراهه ها و جاده ها از پتانسیل بالایی جهت وقوع سیل برخوردارند. ارزیابی دقت مدل تحقیق با استفاده از منحنی ROC و سطح زیر منحنی (AUC) نشان داد که مدل EBF با مقدار 973/0 عملکرد عالی در تهیه نقشه پتانسیل خطر وقوع سیل در منطقه موردمطالعه داشته است. لذا نقشه تهیه شده می تواند یک چهارچوب مرجع برای بهبود و کاهش خطرات سیل برای برنامه ریزان همراه با فعالیت های مدیریتی خطر سیل در این حوضه باشد.
۹۴.

دگرگونی نواحی اقلیمی ایران طی بیش از نیم قرن اخیر (2022-1961)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران تغییر اقلیم روند شاخص خشکی طبقه اقلیمی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۸۷
این پژوهش با هدف شناسایی تغییر احتمالی رخ داده در طبقه اقلیمی ایستگاه های هواشناسی کشور انجام شد. دوره موردمطالعه به دو دوره نرمال مرجع (1961-1990) و نرمال اخیر (1993-2022) تقسیم شد. برای شناسایی طبقه اقلیمی ایستگاه ها از دو روش یونپ و دومارتن استفاده شد. نتایج نشان دادند که بر اساس شاخص یونپ، تعداد ایستگاه های با اقلیم مرطوب از 9 ایستگاه در دوره نرمال مرجع به 5 ایستگاه در دوره نرمال اخیر کاهش یافته اند؛ در مقابل تعداد ایستگاه های نیمه خشک و خشک از 25 به 33 و ایستگاه های بیابانی از 4 به 6 افزایش یافته اند و تعداد ایستگاه های با اقلیم نیمه مرطوب از 4 به 1 کاهش یافته اند. بر اساس شاخص دومارتن، تعداد ایستگاه های با اقلیم نیمه خشک تا فراخشک از 32 ایستگاه در دوره نرمال مرجع به 40 در دوره نرمال اخیر افزایش یافته است و در مقابل تعداد ایستگاه های با اقلیم خیلی مرطوب تا مدیترانه ای از 10 به 5 ایستگاه کاهش یافته اند. همچنین در دوره 1961-2022 به ترتیب در 31%، 78% و 76% از ایستگاه ها کاهش بارش، افزایش دما و افزایش تبخیر تعرق در سطح 0.05 معنادار بوده اند. نتایج این تحقیق می تواند در برنامه ریزی های افق بلندمدت، آمایش سرزمین و لزوم سازگاری با تغییر اقلیم موردتوجه قرار گیرد
۹۵.

بررسی اثر گرمایش جهانی بر روند گردش های وردسپهری در خاورمیانه در دوره آماری 2020-1961(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روند آزمون من-کندال برآوردگر شیب سِن تغییر اقلیم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۴۵
در این پژوهش برای بررسی اثر گرمایش جهانی بر تغییر گردش های وردسپهری، با استفاده از داده های باز تحلیل NCEP/NCAR و به کارگیری آماره z و برآوردگر شیب سن به روش من-کندال، وجود روند در میانگین پارامترهای جوی سطوح فشاری در دوره اقلیمی سی ساله 1990-1961 و 2020-1991، در ماه های دسامبر، ژانویه و فوریه در خاورمیانه بررسی شد. نتایج نشان داد که در دوره اقلیمی سی ساله اول در جنوب محدوده مطالعاتی، روند افزایشی در فشار سطح متوسط دریا، دما و ارتفاع ترازهای مختلف فشاری آشکار شد که بیانگر تضعیف کم فشار مدیترانه ای و تقویت پرفشارهای دینامیکی است. اثر این شرایط می تواند به صورت کاهش مقدار بارش در محدوده فوق ظاهر شود. روند کاهشی نم ویژه در ترازهای زیرین (5/2- گرم بر کیلوگرم در هر دهه) در نوار غربی ایران و کشورهای هم جوار، معرف کاهش بخار آب موجود در جو این مناطق است که می تواند شرایط مربوط به بارش در این مناطق را کاهش دهد. در دوره اقلیمی سی ساله دوم، وجود روند افزایشی دما (5/0+ درجه در هر دهه) در مناطق خاورمیانه می تواند عامل افزایش انرژی گرمایی در لایه های جو، افزایش حرکت بالاسو، افزایش فراوانی رخداد پدیده های همرفتی خرد و میان مقیاس و در نتیجه تشدید بارش های همرفتی و بارش های حدی در مناطق فوق باشد. افزون بر آن، در دوره اقلیمی سی ساله دوم در جنوب دریاچه بالخاش در روی افغانستان، روند کاهشی فشار و افزایشی دما آشکار شد که می تواند عامل تضعیف پرفشار سرد و در نتیجه کاهش فراوانی روزهای با هوای بسیار سرد در مناطق تحت تأثیر آن باشد.
۹۶.

تجزیه و تحلیل و پهنه بندی میزان فرسایش خاک و ارتباط آن با شاخص های هیدروژئومورفیک و پوشش گیاهی ، مطالعه موردی: حوزه آبریز خیاوچای، مشکین شهر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرسایش خاک رگرسیون مدل RUSLE شاخص پوشش گیاهی عادی هیدروژئومورفیک حوضه آبریز خیاوچای شمال غرب ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹ تعداد دانلود : ۱۲۳
فرسایش خاک از جمله تهدیدات زیست محیطی جدی است که می تواند بر جنبه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورها تأثیر بگذارد. یکی از مدل های تجربی پرکاربرد برای تخمین میزان فرسایش خاک معادله جهانی فرسایش خاک اصلاح شده موسوم به مدل RUSLE می باشد. هدف از این پژوهش تجزیه و تحلیل و پهنه بندی میزان فرسایش خاک و ارتباط آن با شاخص های هیدروژئومورفیک و پوشش گیاهی حوضه آبریز خیاوچای مشکین شهر می باشد. فاکتورهای مدل RUSLE شامل فرسایندگی باران (R)، فرسایش پذیری خاک (K)، توپوگرافی (LS)، پوشش گیاهی (C) و عملیات حفاظتی (P) است که به ترتیب عامل فرسایندگی باران با استفاده از داده های بارندگی، لایه بافت خاک، مدل رقومی ارتفاعی و کاربری اراضی می باشد در محیط سامانه اطلاعات مکانی (GIS) تهیه شده اند و پس از روی هم گذاری لایه ها، مقدار فرسایش سالانه خاک بین 0 تا 54/150 تن بر هکتار در سال در سطح حوضه برآورد شد. در گام بعد شاخص های هیدروژئومورفیک و پوشش گیاهی که در رخداد فرسایش خاک موثر هستند شامل شاخص رطوبت توپوگرافی (TWI)، شاخص توان آبراهه (SPI)، شاخص انحناء دامنه (Curvatore)، شاخص انحناء مقطع (Profil Curvatore)، شاخص انحناء سطح (Plan Curvatore) و شاخص پوشش گیاهی عادی (NDVI) در محیط ArcMap ایجاد و نقشه های پهنه بندی تهیه شدند. نتایج این پژوهش همچنین نشان داد عامل توپوگرافی با ضریب همبستگی 92/0 درصد بیش ترین تاثیر را در برآورد فرسایش سالانه خاک توسط مدل RUSLE داشته است. در بررسی دیگر ارتباط بین شاخص های هیدروژئومورفیک و پوشش گیاهی با میزان فرسایش سالانه خاک انجام گرفت و نتایج نشان داد که شاخص های تفاضل پوشش گیاهی نرمال شده و انحناء مقطع به ترتیب با ضریب همبستگی 57/0 و 05/0 نسبت به شاخص های دیگر به ترتیب بیش ترین و کم ترین تاثیرگذاری را دارا می باشند. نتایج این پژوهش امکان تلفیق شاخص های موثر هیدروژئومورفیک و پوشش گیاهی بر فرسایش و نیز امکان استفاده از سایر شاخص های موثر و قابلیت های RS و GIS را جهت تخمین کمی مقادیر فرسایش خاک را تایید می نماید.
۹۷.

کمی سازی اثر خشکی زاینده رود بر تغییرات دمای سطح زمین و پوشش گیاهی مجاور آن طی 33 سال اخیر با استفاده از تصاویر ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاخص تفاضلی نرمال شده آب (NDWI) شاخص تفاضلی نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI) دمای سطح زمین (LST) زاینده رود سنجش از دور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۱۴۶
پایش تغییرات آبی در سکونتگاه های انسانی و به ویژه روستایی به دلیل اهمیت و نقش حیاتی آن در پایداری و همچنین اثرگذاری آن بر محیط طبیعی روستا امری حیاتی است. پژوهش حاضر با بهره گیری از تصاویر چندطیفی و حرارتی لندست-5 و لندست-8 به بررسی اثر تغییرات حاصل از خشک شدن رودخانه زاینده رود بر دمای سطح زمین و پوشش گیاهی را در سال های 1990 تا 2023 پرداخته است. بدین منظور از دو شاخص تفاضلی نرمال شده آب (NDWI) و تفاضلی نرمال شده گیاه (NDVI)، دمای سطح زمین (LST) و هات اسپات (Hot Spot) استفاده و تغییرات آنها در سه سطح حریم رودخانه، محدوده یک کیلومتری رودخانه و سکونتگاه های روستایی بررسی شد. بر اساس نتایج، دو سال 2000 و 2008 به عنوان سال هایی که جریان رودخانه در آنها خشک تر از بقیه سال ها بوده شناسایی و سال های 1990، 2013، 2018، 2022 و 2023 نیز بعنوان سال های با جریان آب بیشتر شناسایی شدند. نتایج نشان داد در سال های خشک مقادیر NDWI و NDVI میل به مقادیر مثبت کوچک و در سال های تر میل به مقادیر منفی کوچکتر داشتند. همچنین سال های خشک دارای LST بیشتر بوده و مساحت بیشتری از کلاس های گرم دمایی را به خود اختصاص داده بودند. سال های خشک همچنین نسبت به سال های تر، دارای تعداد بیشتری از نقاط داغ نسبت به نقاط سرد بودند. نتایج حاصل از همبستگی بین پارامترها همچنین بیانگر ارتباط منفی بین LST با NDVI و NDWI در همه سال ها و ارتباط مثبت NDVI و NDWI در سال های خشک تر بود. همچنین همبستگی فاصله از رودخانه صرفا در سال 1990 با LST مثبت و با NDWI منفی و در زیر 100 متر معنادار بود. نتایج مطالعه حاضر به منزله زنگ خطری برای برنامه ریزی و مدیریت صحیح منابع آبی و رودخانه های کشور مفید است.
۹۸.

تحلیل تغییرات شاخص سلامت هیدرولوژیک جریان رودخانه شهرچای تحت تاثیر تنظیمی سد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رژیم جریان رودخانه تغییر جریان سلامت هیدرولوژیک شاخص هیدرولوژیک سد شهرچای ارومیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۰۷
افزایش نیاز به آب و تغییر الگوهای اقلیمی باعث تشدید ساخت سازه های ذخیره آبی برای تأمین تقاضا در بسیاری از مناطق جهان شده است، لذا رژیم های هیدرولوژیکی رودخانه ها بر اثر فعالیت های انسانی و احداث سدها تغییر کرده اند. برهمین اساس درک اثرات سدها بر رژیم هیدرولوژیکی رودخانه ها به منظور مدیریت جریان رودخانه، تامین نیاز آبی و حفظ ارزش های اکولوژیکی رودخانه ضروری است. در پژوهش حاضر، تغییرات سلامت هیدرولوژیک جریان رودخانه شهرچای ارومیه در سه دوره قبل از احداث سد، دوره ساخت سد و دوره بهره برداری از سد شهرچای در بازه زمانی 1951 الی 2017 ارزیابی شده است. نتایج پژوهش نشان داد میزان انحراف همه زیرشاخص های هیدرولوژیک در دوره بعد از احداث سد بیش تر از دوره قبل از احداث سد است. در همین راستا میزان انحراف زیرشاخص های سلامت هیدرولوژیک جریان از شرایط طبیعی تا سال 1998 غالباً در محدوده خیلی کم تا متوسط و از سال 1998 به بعد در محدوده خیلی کم تا خیلی زیاد بوده است. هم چنین، بر اساس نتایج، بیش ترین میزان انحراف در زیرشاخص ها در دوره های مرجع و بهره برداری از سد مربوط به شاخص وقوع جریان های سیلابی و در دوره ساخت سد مربوط به جریان حداقل ماهانه بود. هم چنین نتایچ حاکی از آن بود که سلامت هیدرولوژیک جریان رودخانه شهرچای در دوره های ساخت و بهره برداری از سد شهرچای به ترتیب در حدود 16 و 45 درصد در مقایسه با دوره مرجع کاهش داشته است. یافته های پژوهش حاضر می تواند در درک تغییرات رژیم تنظیمی جریان رودخانه، مدیریت و تنظیم پایدار رژیم جریان رودخانه شهرچای استفاده شود.
۹۹.

بازسازی نوسانات تراز آب در بازه زمانی پلیستوسن-هولوسن در سواحل کم عمق دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هولوسن گمیشان خوالین تراز آب دیاتوم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۵۱
شواهد رسوبی به جا مانده در اطراف دریای خزر در بخشها و ترازهای مختلف حاکی از نواسانات بسیار شدید ترازآب در دوره های مختلف زمین شناسی است. دو تراز مطلق دریای خزر که حدوداً در ترازها ی 22- و 24- اندازه گیری شده ا ند در اواخر و نیمه دوم هولوسن در سرتاسر دریای خزر شواهد آن وجود دارد و مورد پذیرش اکثر محققین دریای خزر می باشد. تا کنون گزارش دقیقی از تغییرات تراز آب مطلق در ابتدای هولوسن ارائه نشده است و همچنان تراز آب مطلق آن بدلیل فقدان داده های لازم مورد اتفاق نظر محققین دریای خزر قرار نگرفته است. هدف از این مقاله تمرکز بر روی تراز مطلق ابتدای هولوسن با استفاده از داده های مختلف و تعیین سن مطلق از گمانه نسبتاً عمیق 27.7 متری واقع درسواحل شرقی ایران واقع در گمیشان می باشد. بر اساس نمو نه های تعییین سن کربن 14 گمانه گمیشان نشان می دهد که تراز مطلق آب بین 10590 تا حدودا 8400 سال پیش بطور مستمر ادامه داشته و احتمالا در تراز های مطلق بیشتری نسبت به تراز های نیمه دوم هولوسن قرار داشته است . افزایش تراز آب پس از پسروی شدید تراز آب حداقل در تراز مطلق 50- در حدود 10590 سال پیش شروع شده و تا حدود 8400 سال پیش ادامه داشته است. در چنین شرایطی منطقه کم عمق ساحلی گمیشان محیط ساحلی عمیق را تجربه نموده است.
۱۰۰.

ارزیابی کمی اثر سیلاب بر تغییرات مجرای رودخانه، مطالعه موردی: رودخانه سدیج استان هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیلاب مورفولوژی رودخانه DSAS سدیج جاسک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۱۰۵
رودخانه های جلگه ساحلی در شرق جاسک ازجمله سدیج، به واسطه رژیم سیلابی، هرساله علاوه بر طغیان فصلی، به علت تغییرات مورفولوژی کانال، خسارات زیادی را بر مناطق مسکونی و کشاورزی وارد می آورند. ازاین رو باهدف ارزیابی تأثیر این سیلاب ها بر مورفولوژی رودخانه سدیج، پارامترهای میزان فعالیت کانال (Ca) و تغییرات کناره های رودخانه در 5 سیلاب شاخص در حدفاصل سال های 1387 تا 1998 مورد ارزیابی قرار گرفت. به منظور استخراج کناره رودخانه ها در ساحل چپ و راست تصاویر ماهواره ای لندست TM و OLI استفاده گردید. بر اساس مناطق حساس به فرسایش، رودخانه سدیج با توجه به الگو، به 4 بازه تقسیم بندی شد و نرخ تغییرات با استفاده از افزونه DSAS در نرم افزار ArcGIS 10.5 موردبررسی قرار گرفت. علاوه بر آن با تعیین خط مرکزی رودخانه در نرم افزار ArcGIS pro، شاخص فعالیت بستر رودخانه (Ca) برای تعیین تغییرات فرم و بستر رودخانه در طول دوره موردمطالعه محاسبه گردید. همچنین، به منظور ارزیابی نقش بافت رسوبات در تغییرات کناره ها، پس از نمونه برداری میدانی و کارهای آزمایشگاهی، بافت و دانه بندی رسوبات تعیین گردید. نتایج این پژوهش نشان داد، واکنش کناره ها به سیلاب ها با دبی مختلف متفاوت بوده است، ولی روند غالب کل رودخانه در طول دوره زمانی موردمطالعه فرسایش بوده و بیشترین تغییرات در ساحل راست رودخانه رخ داده است. در بازه B به علت بریدگی مئاندر رودخانه ای و تغییر مسیر آن توسط جریان سیلاب 1398، حداکثر جابجایی کانال و بیشترین میزان فعالیت را داشته است. درنهایت اینکه، در ایجاد تغییرات مسیر رودخانه در بازه های مختلف، بیشتر از جنس رسوبات و کم بودن شیب زمین، حجم و دبی سیلاب های مختلف در منطقه تأثیر بسزایی داشته است

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان