فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۴٬۸۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
بارش متغیرترین عنصر اقلیمی است که تغییرات آن پیامدهای زیست محیطی دارد. هدف از این پژوهش بررسی تغییر مؤلفه های ایجاد بارش ایران در سطح میان تروپوسفری است. نخست داده های بارش 53 ایستگاه همدیدی (1984– 2013) از سازمان هواشناسی دریافت شد. برای ناحیه بندی از نظر دوره تداوم بارشی از تحلیل خوشه ای استفاده شد. براساس معیار روز بارشی، ایران به سه ناحیه طبقه بندی شد. به منظور مقایسه تغییرات مؤلفه های ایجاد روزهای اوج بارش در دو بازه پانزده ساله، داده های ارتفاع ژئوپتانسیل، باد مداری و نصف النهاری، امگا، تاوایی نسبی، و رطوبت ویژه از مرکز اروپایی پیش بینی میان مدت جو دریافت شد. نتایج نشان داد اگرچه میانگین ارتفاع هسته مرکزی کم ارتفاع مؤثر بر بارش اوج در بازه دوم مطالعاتی از شمال به جنوب ایران کاسته و بر عمق ناوه ها افزوده شده است، قسمت جلوی ناوه اغلب در شرق ایران قرار گرفته و تأثیرگذاری آن ها بر بارش اوج نسبت به بازه اول کمتر شده است. موقعیت هسته مرکزی پُرارتفاع عربستان، نسبت به محل قرارگیری آن در بازه اول، شرقی تر شده و فرارفت رطوبت کمتری داشته است. همچنین، شیب ارتفاع (اختلاف ارتفاع هسته مرکزی با کنتور بیرونی) از شمال به جنوب کشور افزایش داشته است؛ این امر نشان می دهد بر شدت بارش ها افزوده شده است.
پهنه بندی مناطق مستعد توسعه شهری با تأکید بر محدودیت ها و مخاطرات ژئومورفولوژیکی (مطالعه موردی: شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۰)
581 - 595
حوزههای تخصصی:
شهر کرمانشاه، به عنوان بزرگ ترین شهر غرب کشور، در پهنه های دشت پُرمخاطره کرمانشاه واقع شده و در بازه زمانی 46ساله مساحت آن حدود 7 برابر شده و حدود 87 کیلومترمربع به تصرف شهر درآمده است. این توسعه فیزیکی بدون اجرای مطالعات ژئومورفولوژیکی و درنظرگرفتن محدودیت ها و مخاطرات ناشی از آن بوده است. ازاین رو، شناسایی مناطق مستعد توسعه فیزیکی با درنظرگرفتن محدودیت ها و مخاطرات ژئومورفولوژیکی امری لازم در توسعه شهری کرمانشاه است. هدف از پژوهش حاضر شناسایی مناطق مناسب برای توسعه فیزیکی شهر کرمانشاه براساس شرایط ژئومورفولوژیکی منطقه است. در این پژوهش با استفاده از مدل فازی نقشه پهنه بندی نهایی توسعه شهری براساس نُه پارامتر مؤثر تهیه شد. سپس، این نقشه براساس شرایط ژئومورفولوژیکی و کاربری اراضی دشت کرمانشاه ارزیابی و مناطق مستعد توسعه شهری پیشنهاد شد. نتایج نشان می دهد توسعه فیزیکی شهر کرمانشاه در طی چهار دهه گذشته تابع شرایط توپوگرافی بوده و مخاطرات و محدودیت های ژئومورفولوژیکی بسیار زیادی در محدوده مورد مطالعه وجود دارد؛ به طوری که 65 درصد مساحت منطقه برای توسعه شهری مناسب نیست. مناطق مساعد با حدود 50 کیلومتر مربع در دشت آبرفتی در غرب و شرق شهر کرمانشاه واقع شده اند.
بررسی تأثیر پارامترهای محیطی و جمعیتی بر توزیع مکانی دمای سطح کلان شهر تهران با تلفیق مدل های آماری و مدل تک پنجره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مهم ترین معضلات زیست محیطی در کلان شهرها افزایش دمای سطح و در نتیجه افزایش شدت جزیره حرارتی شهری است. هدف از این پژوهش بررسی تأثیر پارامترهای محیطی و جمعیتی در توزیع مکانی دمای سطح کلان شهر تهران است. بدین منظور، از ده تصویر ماهواره ای لندست مربوط به سال های 2010 و 2011 برای استخراج نقشه های پارامترهای محیطی، کاربری پوشش سطح زمین، و دمای سطح زمین استفاده شد. برای طبقه بندی کاربری پوشش سطح زمین از روش بیشترین شباهت و برای محاسبه دمای سطح از مدل تک پنجره استفاده شد. همچنین، برای مدل سازی پارامترهای محیطی از شاخص های NDVI، NDWI، و NDBI استفاده شد. سرانجام، برای بررسی تأثیرگذاری پارامترهای جمعیتی و محیطی بر توزیع دمای سطح از تحلیل های آماری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که ضریب همبستگی بین میانگین شاخص های NDVI، NDWI، و NDBI با دمای سطح به ترتیب 89/0-، 8/0-، و 82/0 است. میانگین دمای سطح برای کاربری های ساخته شده، فضای سبز، بایر، و آب به ترتیب 16/312، 36/309، 36/317، و 86/303 است. نتایج نشان داد که با افزایش مقادیر شاخص های NDVI، NDWI، و NDBI دمای سطح به ترتیب کاهش، کاهش، و افزایش می یابد. همچنین، ارتباط مستقیم با ضریب همبستگی 65/0 بین تراکم جمعیت و میانگین دمای سطح هر منطقه وجود دارد.
برآورد شوری خاک با استفاده از داده های دورسنجی و آمار مکانی در منطقه سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شوری خاک یکی از عوامل محدودکننده رشد گیاهان و تخریب اراضی است. شناخت تغییرات مکانی و زمانی آن تأثیر به سزایی در مطالعات خاک شناسی، ژئومورفولوژی و هیدرولوژی دارد. برآورد شوری خاک با استفاده از داده های دورسنجی و آمار مکانی امکان تفکیک پارامترها را با دقت بالاتر فراهم نموده و شاخص ها با ضریب اطمینان بیشتری خود را نشان می دهند. هدف از این پژوهش، کاربردی ساختن و دسترسی به پایگاه های دور یا بیرون از دسترس شوری خاک در مناطق خشک و نیمه خشک با استفاده از تکنیک های سنجش ازدور است. منطقه سبزوار در غرب استان خراسان رضوی از لحاظ شرایط اقلیمی، خشک و نیمه خشک است و مسئله شور شدن خاک ها و تسریع روند آن در سال های اخیر یکی از چالش های اساسی این منطقه است؛ لذا شناخت شوری در این شرایط از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این پژوهش، 48 نمونه خاک منطبق با نقشه واحد کاری (ژئومورفولوژی) از منطقه برداشت شد، سپس به بررسی رابطه همبستگی بین مقادیر هدایت الکتریکی(EC) با متغیرهای بدست آمده از تصاویر ماهواره ای لندست شامل شاخص های شوری، شاخص های پوشش گیاه، شاخص روشنایی، باندهای تصویرسازهای TM,ETM+,OLI، شاخص مؤلفه های اصلی و شاخص انتقال طیفی، اقدام گردید. در محیط spss روش رگرسیون چند متغیره در قالب 5 روش رگرسیونی، رگرسیون چندگانه گام به گام، رگرسیون چندگانه پس حذف رو، رگرسیون چندگانه پیشرو، رگرسیون چندگانه وارد شونده، رگرسیون چندگانه عزل انجام گرفت. در محیط GIS10.2.2 ARC با استفاده از مدل های آمارمکانی، شاخص موران و خوشه بندی حداقل – حداکثر به بررسی رابطه همبستگی آن ها پرداخته شد. همبسته ترین متغیرها با محاسبه عامل تورم واریانس و ضریب پیرسون مشخص شدند. نتایج نشان می دهد الگوی همبستگی فضایی مثبت و مدل ها از ضریب همبستگی مناسبی برخوردارند. در این پژوهش روش های دورسنجی و مدل های پیش بینی کننده، توانایی مناسبی برای تخمین شوری سطحی خاک نشان دادند.
بررسی اثرات جهت جغرافیایی دامنه ها بر حجم مخروط افکنه (مطالعه موردی: شیرکوه یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشخصات مخروط افکنه از جمله حجم آنها در ارتباط با عوامل و پارامترهای مختلف و متعددی است که می توان آنها را در شش گروه عمده شامل عوامل اقلیمی و تغییرات آن، ویژگیهای هندسی حوضه های بالادست مخروط افکنه، لیتولوژی حوضه ها، تغییرات تکتونیکی بویژه تغییرات سطح اساس حوضه ها، تغییرات کاربری زمین و جهت جغرافیایی دامنه ها دسته بندی نمود. هدف این پژوهش بررسی نقش جهات جغرافیایی بر حجم مخروط افکنه ها در کوه بزرگ شیرکوه از کوههای پراکنده ایران مرکزی است. برای انجام این کار از تصاویر ماهواره ای، نقشه رقومی ارتفاعی با قدرت تفکیک 5 متر و همچنین نقشه های توپوگرافی برای مشخص نمودن محدوده مخروط افکنه ها و همچنین حوضه های آبریز بالادست استفاده گردید. بدین ترتیب، 24 مخروط افکنه بزرگ و قابل ملاحظه با محدوده حوضه های آبریز بالادست مشخص گردیدند. با استفاده از مدل کمی در سیستم اطلاعات جغرافیایی حجم مخروط افکنه ها محاسبه و میزان همبستگی آنها در SPSS با 8 پارامتر هندسی اندازه گیری شده حوضه های آبریز بالادست تعیین گردید. سپس، در مدل رگرسیون ضریب تعیین و سطح معناداری آنها نیز مشخص گردید. نتایج حاکی از آن است که در دامنه های جنوبی ضلع شرقی شیرکوه همبستگی بالایی بین حجم مخروط افکنه ها با عوامل هندسی بویژه مساحت(0.99)، محیط(0.98)، طول حوضه(0.95) و شیب متوسط حوضه(0.55) با سطح معنی داری صفر و نزدیک به صفر وجود دارد. این امر برای دامنه های غربی شیرکوه نیز صدق نموده و عوامل هندسی به ترتیب شامل مساحت، محیط و ضریب شکل(با همبستگی 0.99) طول حوضه(0.94)، شیب و ارتفاع متوسط(0.85) مهمترین عوامل تعیین کننده حجم مخروط های افکنه بوده اند. اما برای دامنه های شرقی با ضلع شمالی تنها شیب(0.64) و ضریب شکل(0.59) و برای دامنه های شمالی شیرکوه، ضریب گراویلیوس(0.43) و طول حوضه(0.37) همبستگی متوسطی را نشان می دهند که آن هم از سطح معنی داری قابل قبولی برخوردار نمی باشند. بنابراین در این دامنه ها عوامل هندسی حوضه ها کمترین نقش را در حجم مخروط افکنه ها ایفا کرده اند.
بررسی اثرهای تغییرات کاربری/ پوشش اراضی منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس بر ارزش اقتصادی خدمات اکوسیستمی با استفاده از تصاویر سنجش از دوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس بزرگ ترین منطقه ویژه اقتصادی صنایع نفت و گاز و پتروشیمی در جهان است. در این تحقیق با استفاده از تصاویر لندست تغییرات کاربری/ پوشش اراضی این منطقه پیش از تأسیس (1377-۱۳۶۴) و بعد از آن (۱۳۷۷-1397) محاسبه شد. با تلفیق مساحت به دست آمده از هر کلاس با ارزش اقتصادی خدمات اکوسیستمی آن ها، روند تغییرات ارزش خدمات اکوسیستمی منطقه مقایسه شد. نتایج نشان دهنده آن است که پیش از تأسیس این منطقه در بین سال های 1364 تا 1377 اراضی کشاورزی و نخلستان ها به میزان 79/308 و 48/852 هکتار (56/75 و 100درصد) افزایش و جنگل های مانگرو به میزان 68/67 هکتار (45/36درصد) کاهش یافته است. با تأسیس این منطقه در سال 1377 شاهد افزایش اراضی انسان ساخت و جنگل های مانگرو به میزان 61/2756 و 40/113 هکتار (100 و 11/96درصد) و کاهش اراضی کشاورزی و نخلستان ها به میزان 53/397 و 33/579 هکتار (41/55 و 21/34درصد) تا سال 1397 بوده ایم. کاهش تالاب نای بند به میزان 4000 هکتار (79/46درصد) مهم ترین تغییرات انجام گرفته در این منطقه است که ارزش اقتصادی خدمات اکوسیستمی این میزان از تالاب نابودشده برابر با صد میلیون دلار در سال است.
بررسی تغییرات مساحت پوشش زمین و کاربری حوضه ی آبخیز دریاچه ی ارومیه با استفاده از تصاویر MODIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۸
97 - 113
حوزههای تخصصی:
وصول مقاله: 05/06/1397تأیید نهایی مقاله: 26/12/1397تغییرات پوشش گیاهی و کاربری اراضی در اثر فعالیت های انسانی یکی از موضوعات مهم در برنامه ریزی های منطقه ای و توسعه ای می باشد. با توجه به مزیت ها و قابلیت هایی که داده های ماهواره ای دارند، این تکنولوژی می تواند کمک شایانی به شناسایی و کشف این تغییرات نماید. در این تحقیق جهت بررسی تغییرات مساحت پوشش زمین حوضه ی آبخیز دریاچه ی ارومیه از محصولات پوشش زمین سالانه مودیس (MCD12Q1) با فرمت HDF و قدرت تفکیک مکانی 500 متر استفاده گردید. این تصاویر بر اساس طبقه بندی نوع یک دارای 17 کلاس پوشش زمین می باشند. سپس تصویر هر سال (2005 تا 2016) توسط مرز منطقه ی ماسک و با تبدیل به سیستم UTM مورد تصحیح هندسی قرار گرفت. با واردکردن جداول اطلاعات توصیفی هر سال به نرم افزار اکسل روند تغییرات مساحت پوشش های زمین در فاصله ی سال های 2005 تا 2016 تخمین زده شد. نتایج نشان داد که در فاصله سال های 2005 تا 2016 یشترین افزایش مساحت کاربری به ترتیب مربوط به زمین های کشاورزی و زمین ها ی بایر و یا پوشیده از پوشش تنک به ترتیب با افزایش 1648و 837 و بیشترین کاهش مساحت کاربری به ترتیب مربوط به پهنه های آبی و پوشش بیابانی با کاهش 1383 و 1159 کیلومتر مربع است. نسبت مساحت زمین های کشاورزی و پهنه های آبی در سال 2016 نسبت به سال 2005 به ترتیب برابر39/1و 69/0 می باشد. مساحت اراضی زراعی آبی و باغی در نقشه ی استخراجی از محصول مودیس 5860 کیلومترمربع می باشد.
نقش تغییر روش های درون یابی برای تولید عامل R در برآورد فرسایش خاک حوضه های آبریز به روش RUSLE (مطالعه موردی: حوضه آبریز بالارود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به کارگیری فن های نو برای شناخت عوامل مؤثر در فرسایش به ویژه فرسایش آبی و اندازه گیری مقدار آن در حوضه های آبریز جهت بهره گیری از آن در توسعه پایدار امری ضروری است. در این پژوهش از مدل تجربی RUSLE برای برآورد فرسایش استفاده شده است. هدف از این پژوهش بررسی نقش روش های درون یابی های جبری (رگرسیون خطی) و زمین آمار (کریجینگ معمولی) برای تولید عامل R و نتایج آن در برآورد فرسایش و رسوب حوضه آبریز رودخانه بالارود واقع در استان خوزستان به روش RUSLE است. یکی از عوامل تأثیرگذار در این مدل، عامل فرسایندگی باران (R) است که از داده های 12 ایستگاه هواشناسی تهیه شده است. با استفاده از روش های درون یابی مختلفی می توان این عامل را برای منطقه موردمطالعه محاسبه نمود. روش شناسی این پژوهش بر مبنای استفاده از روش درون یابی رگرسیون خطی (جبری) و کریجینگ معمولی برای تعیین عامل R است. نتایج این پژوهش نشان داد که عامل R درون یابی شده از هر دو روش درون یابی جبری و کریجینگ معمولی دارای ضریب تعیین خودهمبستگی به ترتیب R2=0.985 و R2=0.964 هستند و گرچه اختلاف کمی در ضریب تعیین خودهمبستگی مکانی دارند اما استفاده از عامل R درون یابی شده توسط روش جبری منجر به بیش برآورد فرسایش (19315/135 t.ha-1.yr-1) می شود. همچنین نتایج نشان داد که هر دو نقشه فرسایش برآورد شده کم ترین و بیش ترین رابطه همبستگی را به ترتیب با عامل های R و LS خود دارند.
پیش بینی عناصر اقلیمی دما و بارش ایستگاه سینوپتیک گرگان براساس سناریوهای RCP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۰)
563 - 579
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش پیش بینی مقادیر عناصر اقلیمی دما و بارش ایستگاه سینوپتیک گرگان با مدل ریز مقیاس نمایی SDSM و با استفاده از خروجی مدل تغییر اقلیم CanESM2 بر پایه سناریوهای تغییر اقلیم RCP 2.6, 4.5, 8.5برای دوره های آینده 20۱۱- 20۴۰، 20۴۱- 20۷۰1، و 20۷۱- 2۱۰0 و نیز بررسی روند سالانه این تغییرات با استفاده از آزمون من- کندال است. نتایج خروجی مدل در دوره آینده نزدیک و میانی از ماه فوریه تا آگوست و در آینده دور از ماه دسامبر تا آگوست کاهش میزان بارش تا 47.15 میلی متر در ایستگاه سینوپتیک گرگان را نشان می دهد. همچنین، میزان دمای بیشینه از 4 / 0 تا ۳۳ /۱ درجه سانتی گراد، دمای کمینه از 15 / 0 تا 8 / 0 درجه سانتی گراد و دمای میانگین بین 18 / 0 تا 89 / 0 درجه سانتی گراد در هر سه سناریو رو به افزایش خواهد بود. از نظر روند سالانه بارش در سناریو های RCP 4.5 و RCP 8.5 معنادار و کاهشی و در مورد عنصر های دما این روند معنادار و افزایشی خواهد بود.
واسنجی و ارزیابی عملکرد مدل IHACRES در شبیه سازی رواناب در زیرحوضه ی آبریز لنبران، اهرچای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۰
187 - 204
حوزههای تخصصی:
حوضه های آبریز سیستم های بازی هستند که با توجه به پیچیدگی آن و برای دست یافتن به اهداف موردنظر، اقدام به مدل سازی می شود. از طریق مدل سازی هزینه ی مطالعه برای سامانه های پی چیده کاهش می یابد، زیرا انجام آزمایشات صحرایی در سطح وسیع بسیار پرهزینه و یا غیرممکن هستند. همچنین از طریق تحلیل نتایج حاصل از مدل می توان بخوبی حوضه های آبریز را مدیریت کرد. در این پژوهش میزان عملکرد مدل بارش-رواناب IHACRES در شبیه سازی رواناب حوضه ی آبریز لنبران ارزیابی گردید. داده های ماهانه بارندگی و دمای ایستگاه ورزقان به عنوان متغیرهای ورودی برای شبیه سازی جریان و داده های مشاهداتی دبی در ایستگاه هیدرومتری کاسین برای سنجش دقت مدل IHACRES به کار گرفته شد. بر اساس سال های موجود، از داده های سال 2002-2000 برای سازگاری مدل و 2012-2003 برای واسنجی و 20016-2013 برای اعتبارسنجی مورد استفاده قرار گرفتند. برای بررسی توانایی مدل IHACRES در شبیه سازی رواناب از معیار ضریب نش – ساتکلیف استفاده گردید. نتایج نشان داد که این ضریب 71/0 و 74/0 به ترتیب برای واسنجی و اعتبارسنجی بدست آمد. بنابراین با توجه به نتایج حاصل از ارزیابی مدل IHACRES با استفاده از معیارهای عملکردی مختلف و به دلیل کاربری آسان، و ورودی های کمتر و کاهش صرف زمان می توان استفاده از این مدل را جهت شبیه سازی و پیش بینی رواناب در مقیاس ماهانه در حوضه ی آبریز لنبران توصیه نمود و از آن جهت بررسی و مطالعه ی رواناب سطحی و جریان رودخانه ای طی دوره های آتی استفاده کرد.
پهنه بندی حساسیت و اولویت بندی عوامل موثر بر وقوع زمین لغزش با استفاده از مدل حداکثر آنتروپی (مطالعه ی موردی: استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
155 - 179
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش یکی از مهم ترین خطرات طبیعی با خسارات اقتصادی و اکولوژیکی قابل توجه است. استان لرستان به دلیل شرایط کوهستانی و پرباران از جمله مناطق مستعد وقوع زمی ن لغزش می باشد. هدف اصلی این تحقیق اولویت بندی عوامل مؤثر بر وقوع زمین لغزش و پهنه بندی حساسیت آن در استان لرستان با استفاده از روش حداکثر آنتروپی و مدل MaxEnt است. جهت انجام این تحقیق از 11 عامل مؤثر بر وقوع زمین لغزش شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، انحنای سطح، فاصله از آبراهه، فاصله از گسل، فاصله از جاده، لیتولوژی، کاربری اراضی، بارندگی و شاخص رطوبت توپوگرافیک استفاده شده است. در این تحقیق تقسیم بندی 30، 40، 50، 60 و 70 درصد زمین لغزش ها برای اعتبارسنجی جهت تعیین حساسیت و دقت مدل مورد بررسی قرار گرفت و برای ارزیابی مدل از منحنی تشخیص عملکرد نسبی (ROC) استفاده شد. از مجموع 176 زمین لغزش، با استفاده از روش فاصله ماهالانوبیس 70درصد به عنوان داده های آزمون و 30 درصد به عنوان داده های اعتبارسنجی بهترین تقسیم بندی شد و دقت مدل در مراحل آزمون و اعتبارسنجی بر اساس سطح زیر منحنی در سایر تقسیم بندی ها کاهش پیدا کرد. نتایج نشان داد که 5/35درصد استان لرستان دارای حساسیت وقوع زمین لغزش است. همچنین بر اساس نمودار Jackknife لایه های بارندگی، فاصله از جاده، لیتولوژی و کاربری اراضی به ترتیب مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر حساسیت وقوع زمین لغزش بودند. سطح زیر منحنی (AUC) بر اساس منحنی تشخیص عملکرد نسبی، نشان دهنده ی دقت 90درصد (عالی) روش حداکثر آنتروپی در مرحله ی آموزش و 83درصد (خیلی خوب) در مرحله ی اعتبارسنجی برای تعیین مناطق دارای حساسیت وقوع زمین لغزش بود. نتایج این تحقیق جهت آمایش سرزمین و کاهش خسارات ناشی از وقوع زمین لغزش، قابل استفاده برای مدیران و مسئولان استانی خواهد بود.
پیش نگری اثرات تغییر اقلیم بر درجه روزهای نیاز سرمایشی و گرمایشی در ایستگاه های منتخب استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعه حاضر به پیش نگری اثرهای تغییرات آب و هوایی بر درجه روزهای نیاز سرمایشی و گرمایشی ایستگاه های منتخب ایلام و دهلران از طریق داده مشاهده ای و داده شبیه سازی شده دوره آینده براساس برون داد مدل های CMIP5 پرداخته شد. بررسی داده واقعی دوره پایه نشان داد که روند افزایشی و کاهشی به ترتیب برای نیاز سرمایشی و گرمایشی در ایستگاه های ایلام و دهلران وجود دارد. در دوره آینده نیاز گرمایشی در هر دو سناریوی RCP8.5 و RCP4.5 نسبت به دوره پایه کاهش خواهد یافت؛ به طوری که تا افق 2090 در سناریوی بدبینانه در ایستگاه ایلام به طور متوسط 20 درجه روز و در ایستگاه دهلران 10 درجه روز نسبت به دوره پایه کاهش رخ خواهد داد. همچنین، در دوره آینده نیاز سرمایشی نسبت به دوره پایه افزایش خواهد یافت. در ایستگاه های ایلام و دهلران در دوره آینده میانی و دور به طور متوسط به ترتیب 9، 14، 10، و 20 درجه روز بر مقدار نیاز سرمایشی افزوده خواهد شد. تحت شرایط تغییر اقلیم دوره آینده، تعداد روزهای همراه با نیاز سرمایشی در این ایستگاه ها به جلو خواهد افتاد و، از طرفی دیگر، بازه زمانی همراه با نیاز سرمایشی مورد نیاز در طی سال گسترده تر خواهد شد.
استفاده از تجزیه علیت در تعیین پارامترهای هواشناسی غالب بر تبخیر و تعرق گیاه مرجع در استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۹)
469 - 482
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش اثرهای مستقیم و غیرمستقیم پارامترهای هواشناسی بر روی ET0 در استان آذربایجان شرقی با استفاده از تجزیه علیت بررسی شده است. برای برآورد ET0، از فرمول فائو- پنمن مانتیث استفاده شد. مهم ترین پارامترهای هواشناسی مؤثر بر ET0، با استفاده از رگرسیون گام به گام شناسایی، به منظور ارزیابی عملکرد مدل رگرسیونی، از آماره های MAPE، R2، RMSE، و MAE استفاده شد و اثرهای مستقیم و غیر مستقیم هر یک از پارامتر بر ET0 با استفاده از تجزیه علیت محاسبه شد. مقدار MAPE مابین 43/0 و 87/0، R2 مابین 97/0 و 99/0، RMSE مابین 042/0 و 092/0، و MAE مابین 033/0 و 057/0 به دست آمد. سرعت باد در ایستگاه های مورد مطالعه (به جز ایستگاه اهر) همبستگی معنی داری با ET0 نشان داد. با توجه به نتایج تجزیه علیت، بیشترین مقدار اثر مستقیم پارامترهای هواشناسی بر ET0 در همه ایستگاه ها به جز اهر متعلق به سرعت باد بود که مقدار آن برای تبریز 637/0، جلفا 787/0، سهند 877/0، سراب، 578/0، مراغه، 850/0، و میانه 780/0 است و در ایستگاه اهر متعلق به پارامتر Tmax معادل 398/0 بود. کمترین مقدار اثر مستقیم پارامترهای هواشناسی بر ET0 در منطقه مورد مطالعه متعلق به حداقل درجه حرارت هوا بوده است.
تأثیر تغییرکاربری اراضی و توسعه ی فیزیکی شهر بر تغییرات رواناب سیلاب شهری با استفاده از روش NRCS-CN (مطالعه موردی: شهر اسدآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۰
1 - 20
حوزههای تخصصی:
تغییر کاربری اراضی یک چالش هیدرولوژیک در آبخیزداری شهری است که با تأثیر بر رواناب سطحی روش های مدیریت مناب ع آب را تغییر م ی دهد. تکنیک های سنجش از دور و استفاده از تصاویر ماهواره ای می تواند به بهبود و تسریع در مطالعات منابع طبیعی و مدیریت حوزه های شهری بیانجامد. در این تحقیق رابطه ی مقادیر گسترش شهری و رواناب حوزه با استفاده از مدل سازی هیدرولوژیک، سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور بررسی شد. ابتدا برای تهیه ی نقشه ی کاربری اراضی شهرستان اسدآباد از داده های رقومی سنجنده های TM و ETM+ ماهواره ی لندست های 5 و 7 ماه اردیبهشت در سال های 1992، 2002، 2014 استفاده شد. برای طبقه بن دی نظارت شده از روش حداک ثر احتمال و برای برآورد رواناب سطحی، روش سرویس حفاظت منابع ملی (NRCS-CN)استفاده شد. سپس نقشه های کاربری اراضی، شماره منحنی و ارتفاع رواناب محاسبه و ترسیم شد. نتایج نشان داد که با افزایش مساحت کاربری شهری از سال 1992 تا 2014 به میزان 95/4 درصد و تغییرات رواناب سطحی تا 8/15 درصد افزایش داشته است. که حجمی معادل 350 مترمکعب خواهد بود که این حجم رواناب در یک شهر کوچک قابل ملاحظه و بعضاً خطرناک است.
مقایسه روش پیکسل پایه ( بیشترین شباهت ) و شی گراء ( ماشین بردار پشتیبان ) در طبقه بندی کاربری اراضی ( منطقه اهر – ورزقان )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر تهیه نقشه های کاربری اراضی از طریق طبقه بندی رقومی داده های سنجش از دور به عنوان جایگزینی مناسب برای تهیه این نوع نقشه ها مورد توجه قرار گرفته است، تهیه نقشه های کاربری اراضی از طریق طیقه بندی رقومی داده های سنجش از دور به روش های مورد استفاده در طبقه بندی، وضعیت پوشش زمین و شرایط محیطی منطقه مورد مطالعه بستگی دارد. نتایج حاصله در این زمینه بر حسب روش های طبقه بندی مورد استفاده، شرایط منطقه مورد مطالعه و داده های بکار گرفته شده متفاوت بوده است. در نتیجه در سال های اخیر با پیشرفت تکنولوژی پردازش کامپیوتری روش های جدیدی پیشنهاد شده است. بر اساس ویژگیهای پردازش تصویر، جهت استخراج اطلاعات از تصاویر ماهواره ای در این روش ها، آنها را می توان در دو گروه عمده تقسیم بندی نمود که عبارتند از: روش طبقه بندی مبتنی بر ارزش های عددی عناصر تصویری یا پیکسل ( پیکسل پایه ) و روش طبقه بندی مبتنی بر شی های تصویری (شی گرا ). هدف از این تحقیق، مقایسه روش های طبقه بندی پیکسل پایه ( الگوریتم بیشترین شباهت ) و شی پایه ( ماشین بردار پشتیبان ) برای تهیه نقشه کاربری اراضی با استفاده ازتصویرسنجنده HDR ماهواره ای SPOT5 و تصویر سنجنده OLI ماهواره Landsat8 در محدوده ی حوضه آبریز اهر چای از منطقه اهر تا ورزقان است. بدین منظور نقشه کاربری اراضی منطقه اهر – ورزقان با هر دو روش در نرم افزار ENVI 5.3 طبقه بندی شده است. مقایسه نتایج مربوط به صحت کلی و ضریب کاپای طبقه بندی ها نشان می دهد که روش طبقه بندی شی گرا با افزایش دقت معادل 6/5 درصد صحّت کلی و 04/0 درصد ضریب کاپا، در طبقه بندی تصاویر ماهواره ای از دقت بالاتری برخوردار است .
مدلسازی فرسایش خاک و اولویت بندی تولید رسوب در حوضه ی سد ستارخان اهر با استفاده از مدل های MUSLE و SWAT(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۸
115 - 137
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش برای مدلسازی فرسایش، تولید رسوب و شناسایی زیرحوضه های بحرانی از نظر تولید رسوب در حوضه ی سد ستارخان اهر در شمال غرب کشور از مدل های SWAT و MUSLE استفاده ش د. ب رای این من ظور از داده های رسوب ماهانه ی ایس تگاه اورن گ در خروجی حوضه اس تفاده شد. مرحله ی واسنجی مدل برای دوره ی آماری 1388-1383 و مرحله ی اعتبارسنجی آن برای دوره ی آماری 1392-1389 انجام شد. برای ارزیابی شبیه سازی مدل از روش های آماری شامل ضریب تعیین (R2)، ضریب نش - ساتکلیف (NS) و نسبت میانگین مجذورات خطا به انحراف معیار داده های مشاهد اتی (RSR) استفاده شد. نتایج نشان داد مقادیر R2، NS و RSR برای مرحله ی واسنجی به ترتیب 76/0، 95/0 و 06/0 و برای مرحله ی اعتبارسنجی به ترتیب 96/0، 93/0 و 1/0 به دست آمد. بررسی تغییرات مکانی فرسایش و تولید رسوب نشان داد که اراضی حوضه ی سد ستارخان از نظر متوسط سالانه رسوب از یکدیگر تفاوت دارند. مناطق بحرانی با مقادیر تولید رسوب زیاد و خیلی زیاد در بالادست حوضه در بخش های شمالی، شمال شرقی، غرب و جنوب غربی قرار دارند و حدود 17/34 درصد از مساحت حوضه را شامل می شوند. با توجه به نتایج خیلی خوب کارایی مدل، در تعیین اراضی بحرانی فرسایش و رسوب، پیشنهاد می شود از آن در بررسی اثرات اقدامات مدیریتی و حفاظت خاک استفاده شود.
بررسی تغییرات تراز دریا در اثر پارامترهای اقلیمی با استفاده از الگوریتم درخت تصمیم در سواحل شمالی دریای عمان (مکران ساحلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۷)
105 - 122
حوزههای تخصصی:
برخی عناصر اقلیمی، مانند دمای هوا، فشار هوا، و سرعت باد، در زمره شدیدترین تغییرات کوتاه مدت تراز سطح آب قرار می گیرد. در این پژوهش، تغییرات تراز آب بر پایه داده های ایس تگاه هواشناسی و ایستگاه ثبت جزرومد با هدف ارزیابی کارآیی از مدل درخت تصمیم گیری (آنالیز غیرخطی) در برآورد و چگونگی اثرهای پارامترهای مستقل بارومتری، نیروی باد، و دمای هوا بر پیش بینی روند پارامتر وابسته میانگین تراز دریا (MSL) سواحل شمالی دریای عمان (مکران ساحلی- جنوب شرق ایران) در ایستگاه های جزرومدی مناطق جاسک و چابهار در یک دوره بیست ساله (1997-2016) ارزیابی و محاسبه شده است. براساس رابطه مدل نهایی در منطقه جاسک ((71/0)W 208/7 + (195/0) P 092/11 – (102/1) T 619/5+ 197/13MSL=) و در منطقه چابهار ((316/0) W776/2+(87/0) P596/1-(089/1) T529/1+520/4MSL=) حاصل از الگوریتم درخت تصمیم گیری در پیش بینی MSL با استفاده از داده های موجود تا 95درصد قابل اطمینان است. با توجه به دامنه نوسان جزرومد، به طور متوسط، در منطقه چابهار 1 تا 5/1 متر و در منطقه جاسک بیش از 3 متر برابر بازه زمانی به دست آمده در نمودارها با بررسی اجمالی اشکال ژئومورفولوژیکی در منطقه مطالعاتی از لحاظ آثار مورفولوژیک و داغ آب نیز به خوبی مطابقت می نماید.
تحلیل فراوانی خشکسالی هیدرولوژیک حوضه ی سد درودزن براساس شاخص جریان رودخانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۹
125 - 143
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق تحلیل فراوانی خشکسالی هیدرولوژیک با استفاده از شاخص جریان رودخانه جهت ارزیابی و تحلیل وقوع زمانی و شدت خشکسالی در حوضه ی آبخیز سد درودزن در استان فارس، بررسی شد و نهایتاً جهت تحلیل پراکنش مکانی خشکسالی، پهنه بندی خشکسالی صورت گرفت. برای این منظور از آمار دبی ماهانه ی 5 ایستگاه هیدرومتری در حوضه ی آبخیز سد درودزن در طول 28 سال استفاده شد. پس از بررسی همگنی داده ها، برخی از سال ها که فاقد آمار دبی ماهانه در ایستگاه های منتخب بودند با استفاده از روش سال های مشترک و همبستگی بین آنها بازسازی شد. سپس مقدار شاخص خشکسالی جریان رودخانه در مقیاس های زمانی 3، 6، 9 و12 ماهه و طول دوره ی آمار 28 ساله در ایستگاه های منتخب محاسبه شد. نتایج حاصل از محاسبه ی شاخص جریان رودخانه افزایش شدت خشکسالی در سال های اخیر را نشان دادند. در ادامه با استفاده از آزمون نکویی برازش، آزمون های کای- اسکوئر و کلوموگروف- اسمیرنوف، توزیع نرمال برای شاخص جریان رودخانه 3 ماهه، توزیع مقادیر حدی تعمیم یافته برای شاخص جریان رودخانه 9 و6 ماهه، و توزیع نمایی برای شاخص جریان رودخانه 12 ماهه، به عنوان بهترین توزیع ها شناخته شدند. سپس دوره ی بازگشت مربوط به هر کدام از وضعیت های خشکسالی در هر یک از دوره های زمانی از روی منحنی تحلیل فراوانی هر ایستگاه به دست آورده شد و نقشه های پهنه بندی مربوط به آن ها ترسیم شد. نتایج به دست آمده از نقشه های پهنه بندی نشان داد که گستره ی شمال و شمال شرقی حوضه، خشکسالی شدیدتری را نسبت به دیگر نواحی تجربه می کند.
تأثیر تغییر مقاطع عرضی بر طغیان و ظرفیت انتقال رسوب رودخانه آبشینه همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تحلیل و شبیه سازی طغیان و انتقال رسوب با مدل های مهندسی رودخانه کاربرد فراوانی در هیدرولیک جریان دارند. هدف از این تحقیق، شبیه سازی تأثیر تغییر شکل هندسی مقاطع عرضی -رودخانه آبشینه همدان بر فرآیندهای جریان و انتقال رسوب با استفاده از نرم افزار SMADA و شبیه-سازی هیدرولیکی رودخانه با مدل HEC-RAS می باشد. بررسی ها نشان می دهد که تغییرات عرضی رودخانه آبشینه به تغییرات مکانی الگوی کنش (فرسایش و رسوب گذاری) نسبت داده می شود که به دلیل تکرار و فراوانی وقوع سیلاب های منفرد و بزرگ می باشد. همچنین به دلیل فرآیند فرسایش، افزایش سرعت آب و شیب زیاد، مقاطع عرضی بالا دستV شکل بوده و مقاطع میانی به دلیل فرآیند فرسایش و رسوبگذاری به شکلU و در انتهای مسیر به دلیل وجود سد اکباتان و باز شدگی بستر فرآیند انباشت رخ می دهد. نتایج حاصل از مدل HEC-RAS نشان می دهد که مقدار ظرفیت انتقال رسوب با رواناب و سرعت جریان رابطه مستقیم داشته و میزان رسوب از مقدار دبی و بارش تأثیر می-پذیرد و بیانگر این است که در مقطع عرضی از دوازده کیلومتری پایین دست تا مقطع عرضی موجود در نزدیکی سد، میزان جریان رسوب نمی تواند از بستر رودخانه و کناره ها طغیان کند لذا خطری برای مناطق حاشیه رودخانه در پی نخواهد داشت. اما در مقطع عرضی هشت کیلومتری پایین دست حوضه میزان دبی عبوری و رسوب از ظرفیت این مقطع بالا بوده و برای جلوگیری از انباشته شدن رسوبات و بالا آمدن بستر و طغیان رودخانه در این بازه، باید مدیریت لازم و ساماندهی مهندسی رودخانه انجام گیرد.
تحلیل دینامیکی و ژنتیکی رسوبات بادی به منظور تعیین منشأ و منبع ماسه (مطالعه موردی: ارگ جدید رضاآباد، سبزوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای طبیعی دوره ۵۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۹)
389 - 402
حوزههای تخصصی:
طی شصت سال گذشته، تجمعی از تپه های ماسه ای (ارگErg ) با مساحت حدود 600 هکتار در رضاآباد خارتوران ایجاد شده است. هدف از این تحقیق تفسیر منبع و منشأ ماسه بر پایه ویژگی های مورفولوژی تپه های ماسه ای و دانه بندی و کانی شناسی رسوبات بادی است. تفسیر تصاویر ماهواره نشان داد که ارگ رضاآباد دارای تپه های هلالی شکل ابتدایی شامل اشکال پیش بارخانی، تپه های بارخانی، و بارخانوئید با کشیدگی شمال - جنوب است. پس می توان نتیجه گرفت که وزش باد شکل دهنده شمالی- جنوبی است. آنالیز دانه بندی با روش متداول الک خشک و کانی شناسی به وسیله میکروسکوپ بینوکولر مطالعه شد. نتایج نشان داد که کشیدگی و فرم تپه ها از الگوی گل طوفان پیروی می کند. در نتیجه، باد قوی شمالی مهم ترین باد در تأمین ماسه و توسعه تپه های ماسه ای است. آنالیزهای آماری توزیع اندازه دانه نشان داد که میانگین و میانه قطر اندازه ذرات 205 میکرون هستند که می توان براساس رابطه بین اندازه دانه و مسافت طی شده استدلال کرد که تغییرات مکانی این ذرات 20 تا 50 کیلومتر از منابع ماسه است. وجود کلسیت و ماسه سنگ کوارتزی در نمونه های رسوب نشان می دهد که واحدهای سنگی آهک مارنی و مارن و کنگلومرای آتش فشانی منشأ یی برای رسوبات بادی است.