بیمه گروهی از انواع نوین عقود بیمه است. این نوع بیمه، میان گروه ها و انجمن ها و به تبع آن اعضای موظف گروه رواج دارد؛ به نحوی که تشکل های کارگری، شرکت های تجاری و ادارات و مؤسسات دولتی از متداول ترین طرف های عقد بیمه گروهی اند. مزایای گسترده بیمه گروهی به خصوص پرداخت حق بیمه نازل تر، سبب گرایش و تمایل روز افزون به انعقاد این نوع بیمه شده است. صنعت بیمه در دنیا از ده سال گذشته با گسترش چشمگیر بیمه گروهی مواجه شده است. با این حال در عرف بیمه ای رایج امروزی کشور ما، بیمه گروهی رواج اندکی دارد. مهم ترین دلیل این امر، عدم شناخت جایگاه بیمه گروهی در میان سایر انواع عقد بیمه است. نبود مقررات جامع و مانع دراین زمینه نیز مزید بر علت شده است. با این وجود اگر در مورد جایگاه، مزایا و اقسام این نوع بیمه اطلاع رسانی گردد و همت قانون گذار نیز افزون یابد، صنعت بیمه ایران با رشد بیمه ای مواجه خواهد شد که در نتیجه حقوق بیمه شدگان و بیمه گران را تأمین خواهد کرد و به تبع افزایش تقاضای بیمه گذاران نیز به نفع بیمه گران خواهد بود. در این مقاله درصدد تبیین جایگاه، مقررات، مزایا و اقسام بیمه گروهی هستیم. امید است این پژوهش راه گشای دستاوردهای آینده گردد.
بهره گیری از روشهای بهبود، ارزیابی، اولویت بندی و کنترل عملکرد، سازمان را در شناخت میزان حصول به اهداف یاری می رسانند. در این پژوهش، برای ارزیابی عملکرد شرکتهای بیمه با بررسی نوشتگان و پیشینه پژوهش، معیارهای مؤثر بر ارزیابی عملکرد شناسایی و سپس از طریق نظرات خبرگان، 18 معیار مهم غربال و با استفاده از روش تصمیم گیری چندمعیاره خاکستری به اولویت بندی شاخصهای عملکردی یک شرکت بیمه ای پرداخته شده است. این تحقیق از لحاظ ماهیت و روش تحقیق از نوع تحقیقات توصیفی- پیمایشی است و شاخصها با روش تحلیل سلسله مراتبی فازی رتبه بندی شده اند . بر اساس نتایج، مقدار میانگین نظرات خبرگان به روش دلفی فازی برای 18 شاخص از 23 شاخص پیشنهادی بالای 7 محاسبه شده، بنابراین می توان گفت 18 شاخص مورد تأیید است. همچنین نتایج نشان می دهد که ریسک سرمایه گذاری مهم ترین عامل در ارزیابی عملکرد است و باید در ارزیابی بیشترین وزن را دارا باشد. به طور نسبی، ریسک سرمایه گذاری، هزینه تبلیغات و بازاریابی، و استفاده از فناوری الکترونیک در خدمات صنعت بیمه به ترتیب تأثیرگذارترین عاملها در معیارهای مالی، مشتری، و فرایندهای داخلی و خدمات در ارزیابی عملکرد شرکت بیمه ای است.
از دغدغه های سازمان ها، امکان سنجی و آگاهی از میزان آمادگی سازمان برای پیاده سازی هوش تجاری است. در این مقاله با استفاده از رویکردی که استیو ویلیامز و نانسی ویلیامز ارائه داده اند، هفت شاخص برای سنجش آمادگی سازمان ها برای پیاده سازی هوش تجاری درنظرگرفته شد که عبارت اند از: همراستایی استراتژیک کسب و کار و فناوری اطلاعات، مدیریت پورتفولیو، مشارکت سازمان و فناوری اطلاعات، آمادگی فنی سیستم های هوش تجاری و انبار داده، فرهنگ مهندسی فرایند تصمیم گیری، فرهنگ بهبود فرایندی مداوم و فرهنگ به کارگیری اطلاعات و ابزارهای تحلیلی. براین اساس پرسش نامه ای شامل 39 گویه تدوین شد و یک شرکت بیمه با 245 نفر کارمند تمام وقت، به عنوان جامعه آماری انتخاب شد. نمونه ای مشتمل بر 150 نفر از کارکنان آن شرکت با استفاده از روش تصادفی انتخاب و پرسش نامه تهیه شده در بین آنها توزیع گردید. روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ سنجیده شد. نتایج نشان داد که شرکت مورد بررسی از نظر همراستایی استراتژیک و مدیریت پورتفولیو در وضعیت مطلوبی قرار دارد ولی از نظر مشارکت سازمان و فناوری اطلاعات، فرهنگ بهبود فرایندی مستمر، فرهنگ استفاده از اطلاعات و ابزارهای تحلیلی، فرهنگ روشمندساختن و مهندسی جریان تصمیم گیری و آمادگی فنی سیستم های هوش تجاری و انبار داده ها در وضعیت متوسط قرار دارد. درنهایت برمبنای یافته های پژوهش، پیشنهادهایی برای آمادگی بهتر سازمان ها در پیاده سازی هوش تجاری مطرح شد.
هدف: امروزه سازمان ها برای بهبود فعالیت های خود به رویکردهای فرایند محور روی آورده اند. شناخت و اصلاح فرایندها در سازمان ها به دلیل صرفه جویی در زمان و کاهش هزینه ضروری می باشد. مدیریت فرایند و مدیریت ریسک بنگاه و بررسی انطباق با قواعد از چالش های اصلی سازمان های فرایندمحور امروزی به خصوص شرکت های بیمه است. امروزه، بیمه موجب پیشرفت های شگرفی در جامعه ما شده است. در این بین تکنیک فرایندکاوی به شرکت های بیمه ای در شناسایی فرایند موجود و درک به موقع میزان عدم انطباق فرایندهای عملیاتی با قواعد سازمان کمک می کند. روش شناسی: این پژوهش هدف دارد با استفاده از تکنیک های فرایندکاوی از طریق متدولوژی ساختاریافته پیاده سازی پروژه های فرایندکاوی (PMPM)[1] به شناسایی فرایند موجود و درک به موقع میزان عدم انطباق با قواعد سازمان بپردازد. این مطالعه در یکی از شرکت های فعال بیمه کشور برای فرایندهای انتخابی آن مجموعه پیاده شده است. یافته ها: در این پژوهش با استفاده از نگاره رویدادهای[2] ثبت شده در سیستم های اطلاعاتی سازمان، شمایی از فرایند به دست آمده است. سپس با استفاده از نرم افزار پرام فرایندهای سازمانی تجزیه وتحلیل شده، توالی فعالیت های مربوط به فرایند با در نظر گرفتن قواعد کسب وکار منتخب، مورد بررسی قرار گرفته اند و درنهایت پیشنهاداتی جهت اصلاح فرایندها ارائه شده است. نتیجه گیری: در این مطالعه موردی بینش های جدیدی که می تواند برای دیگر متخصصان در کاربرد فرایندکاوی در حوزه مالی مفید باشد ارائه شده است. این رویکرد می تواند در کنار رویکردهای لایه کنترل نظارت و بهبود عملکرد سیستم اطلاعاتی و کاهش ریسک عملیاتی مورد استفاده قرار گیرد. چراکه می تواند با ارائه تحلیل فرایندی به موقع مبتنی بر قواعد بینشی مفید برای سازمان به همراه آورد.
تحقیقات اخیر نشان میدهد که کاهش وزن ناشی از تغییرات عمده در سبک زندگی، مزایای زیادی به دنبال داشته است. از موانع اصلی استفاده از این روش، عدم حمایت شرکت های بیمه ای از فعالیت های مشاوره ای متخصصان در این زمینه است. ازاین رو برآن شدیم تا مقدار کمّی پوشش بیمه ای را برای بیماری چاقی معین کنیم که شرکت های بیمه گر در ایالت پنسیلوانیا ارائه کرده بودند. پرسش نامه ای در سه صفحه تدوین شد و به شرکت های واجد شرایط که هم زمان اقدام به برگزاری برنامه های سلامت نیز کرده بودند، ارسال شد. پاسخ دهندگان از بین کارمندان فعال در بخش پزشکی و همچنین مدیرانی از سایر بخش های آنها نظیر روابط عمومی، اداره بیماریها، اصلاح چگونگی مصرف و تأمین کننده دارو انتخاب شدند. سؤالات پرسش نامه در مورد چگونگی و کیفیت روش های درمانی استفاده شده مربوط به بیماری چاقی و شامل جزئیاتی از روند پوشش بیمه ای بود که در نهایت ۱۶ شرکت از میان ۱۹ شرکت منتخب (84 درصد) به آن پاسخ دادند. تمام شرکت های پاسخ دهنده اعمال جراحی کاهش وزن را نیز تا حدودی تحت پوشش بیمه ای خود قرار میدادند. 9 شرکت از 16 شرکت (56درصد) بیان داشتند که پوشش بیمه ای آن ها شامل مشاوره های فردی در زمینه رژیم غذایی هم بوده، اما تنها 5 شرکت از مشاوره های متمرکز دراین زمینه حمایت میکردند. کمتر از 50درصد این شرکت ها بیمه نامه هایی را برای بازپرداخت هزینه های ناشی از انواع دیگر درمان های مرتبط با کاهش وزن و تغییر در سبک زندگی در پیش گرفته بودند. عمل جراحی بیشتر از بقیه روش های درمانی توسط این شرکت ها تحت پوشش قرار داده میشود (P<0/02 برای تمام مقایسه ها). هیچ گونه تفاوتی در بازپرداخت براساس نوع برنامه ها یا تعداد ثبت نام کنندگان مشاهده نشد. بازپرداخت بیمه ای مرتبط با بیماری چاقی در پنسیلوانیا به طورکامل منعکس کننده شواهد یافته های اخیر در زمینه مزایای ناشی از تغییرات سبک زندگی نبوده است. بیمه نامه های حمایتی مرتبط با کاهش وزن، باتوجه به افزایش بهره گیری از روش های بالینی و اثربخشی هزینه ای روش های غیرجراحی، در حال تغییرند.