جریانهاى فکرى ایران، به رغم تفاوتها و اختلافها، از نظر فقدان «تولید تفکر» با یکدیگر مشابهت دارند . تفکر از جهت منشا، به تاسیسى، ترکیبى و تقلیدى تقسیم مىشود و از جهت کارکرد به زاینده، سوخته و پوسیده قابل دستهبندى است .
بررسی رابطه میان علم و دین از مهمترین موضوعات چالشبرانگیز امروز جامعه ماست. پیشرفت علوم مختلف در جهان غرب از یک سو، و انحطاط علمی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و اقتصادی جهان اسلام از سوی دیگر این سؤال را طرح میکند که گویا اسلام با دانشاندوزی مخالف است. ازاینرو، گروهی اسلام را عامل عقبماندگی جهان اسلام مطرح کردند. به همین دلیل، زمینه ضدیت با اسلام و غربیسازی و غربگرایی جهان اسلام فراهم آمد. گروهی نیز این رویکرد به دین را نادرست تلقی کردند و شیوه اصلاح و بازسازی اندیشه اسلامی را در پیش گرفتند. بنیاد اساسی این گفتمان، وجود پایههایی از مبانی علم جدید در اسلام است که با بازنگری در شیوههای علمی اسلام، میتوان آن را به جهان ارائه کرد. این گفتمان با برقراری مجدد ارتباط میان «دانش» و «ارزش»، راه گذار از سکولاریسم را فراهم میکند.
چنانکه از موضوع پژوهش نیز به نیکی پیداست، تحقیق پیش رو در جستار کارکردهای طبقه رزمیاران یا پهلوانان در دوران اساطیری و حماسی نامه باستان، شاهنامه فردوسی، است. از این رو در این مقاله از زاویه کارکردگرایانه به نقش طبقه پهلوانان در نامه باستان پرداخته شده و نقش های سیاسی این طبقه جامعه آریایی، یعنی رزمیاران؛ در انواع کمک به سازمان یابی جامعه، امنیت زایی، یارمندی به شهریار با فرمانروایی بربخشهایی از کشور، تربیت شاهزادگان برای بر تخت نشستن، تاجبخشی، نبرد با اهریمنی و پستی، روشن نمودن مرزهای اخلاقی، پاسداری از تخت و تاج، جلوگیری از بیدادگری شهریار و بازگرداندن وی به راه دادو آزادگی در برابر شاه مورد بررسی قرار گرفته است. بدیهی است که پژوهش هم نیاز به تعریفی از اسطوره و حماسه وسیاست شهریاری دارد و هم می بایست الگویی را مدنظر قرار دهد که در بخش نظری نیز به همه ایمن موارد پرداخته شده است. پس از آن در بخش تاریخچه به بررسی دلایل فردوسی برای سرودن «نامه ورجاوند باستان» اشاره شده و پس از بررسی زبر گفته، از سراسر گفتارها نتیجه گیری خواهد گردید.
در دو دهه گذشته، در دنیاى عرب، جریانى از فکر اسلامى شکل گرفته است که با عنوان «معرفتشناسى اسلامى» یا «اسلامى کردن معرفت» [ = اسلمة المعرفه ]معروف شده است. این گروه از اندیشمندان مسلمان با تأسیس «مرکز جهانى اندیشه اسلامى» و گسترش نمایندگىهاى خود در کشورهاى عربى و غربى، اینک یک جریان فکرى نیرومند را شکل مىدهد که با فاصله گرفتن از روشنفکران و سنتگرایان، سعى در اجراى طرح تازهاى در نسبت میان اسلام و تجددگرایى دارد. جابرالعلوانى که یکى از متفکران این جریان است. در دو گفتوگوى زیر به ویژگىهاى طرح معرفتشناسى اسلامى» اشاره کرده است. از نظر وى، معرفتشناسى اسلامى، عملیاتى اجتهادى در امور مربوط به میراث اسلامى و منابع آن و عملیاتى ابداعى در تعامل میراث اسلامى با علوم انسانى و اجتماعى است.