فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
زبان عربی در ایران گذشته، حال و آینده (عنوان عربی: اللغة العربیة فی إیران ماضیها، حاضرها و مستقبلها بقلم فکتور الکک)
حوزههای تخصصی:
زبان عربی در برهه ای از زمان چهره جهانی به خود گرفت و دایره نفوذ خود را با گسترش اسلام در سراسر جهان وسعت بیشتری بخشید. مرزهای چین را درنوردید و با گذر از خاورمیانه، مصر و شمال افریقا به جنوب باختری اروپا رسید. پایه گذار این گستره فراگیر جهانی چیزی نبود جز تمدنی که این زبان با خود داشت و باعث هدایت انسان ها به سوی پیشرفت و شکوفایی شد. مردم جزیره العرب با نشر اسلام به وسیله زبان قرآن راه این تمدن را هموار کردند و باعث شدند تا دیگر ملل نخبه جهان با شیفتگی فراوان زبان عربی را در آغوش گیرند، و با این زبان، میراث فرهنگی دیرپای خود را منتقل کنند.ایرانیان با مشارکت عظیم خود در تمدن اسلامی و عربی، و با نقش آفرینی بی همتا در ساماندهی زبان عربی، از دیگر ملل سرآمد بودند. و این گفته ابن خلدون است که: «بیشتر علمای اسلام از ایرانیان بودند». (? ابن خلدون، 1967م.)با این همه، و علی رغم گسترش زبان عربی در ایران، این پرسش مطرح است که چرا زبان عربی به عنوان زبان گویشی مردم در قلمرو شاهان ساسانی آن گونه که در سرزمین ما بین النهرین، سوریه، فلسطین و لبنان مورد استفاده قرار گرفت، به کار گرفته نشد؟ زبان فارسی دری با پایان قرن سوم هجری رو به شکوفایی نهاد، و نشانه های شعر و شاعری در آن نمایان شد، و سرانجام راه پرفراز و نشیب خود را با رودکی (329 هـ. / 1020 م.)، شاعر پرآوازه ایرانی آغاز کرد.چکیده عربی: أصبحت اللغة العربیة فی فترة معینة لغة عالمیة واتسع نطاقها باتساع نطاق الإسلام فی کل العالم. تجاوزت هذه اللغة حدود الصین وبعد أن تجاوزت الشرق الأوسط، ومصر، وشمالی إفریقیا، ألقت رحالها علی الضفة الجنوبیة للقارة الأوروبیة. والحضارة التی حملت فی طیاتها هذه اللغة هی التی أدت إلی هذه الشمولیة العالمیة وسوق البشریة إلی الرقی والکمال. واستطاع سکان شبه الجزیرة العربیة بنشرهم الإسلام وبواسطة اللغة العربیة أن یمهدوا الطریق أمام هذه الحضارة کما دعوا باقی الأمم المتقدمة إلی اعتناق اللغة العربیة بولع شدید لینقلوا تراثهم التلید بها.وکان للإیرانیین فضل السبق فی إکمال اللغة العربیة بدورهم الریادی فیها وبمشارکتهم العظیمة فی الحضارة الإسلامیة والعربیة. وهذا جعل ابن خلدون یقول: «إن غالبیة علماء الإسلام کانوا من الفرس.» (ابن خلدون، 1967م.)ولکن بالرغم من هذا کله یبقی سؤالا وهو أن اللغة العربیة لماذا لم یتم استخدامها لغة الحوار فی منطقة نفوذ الساسانیین کما تم استخدامها فی بلاد ما بین النهرین، وسوریا، وفلسطین، ولبنان؟ إن الفارسیة الدریة أقبلت نحو الرقی بعد انتهاء القرن الثالث الهجری، وظهرت فیها أمارات الشعر والشاعریة، وأخیرا بدأت مشوارها الطویل منذ ظهور رودکی (329 هـ . / 1020 م.)، الشاعر الإیرانی الشهیر.
نگاهی تازه به «تضمین» و تطوّر تاریخی آن در آثار بلاغی عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تضمین، یکی از شگردهای زبانی است که همانند بسیاری از فنون ادبی، در ادوار تاریخ بلاغت مورد بی توجهی محققان و ناقدان قرار گرفته است، به گونه ه ای که در شناسایی این آرایة بدیعی تنها به یک جنبه از آن، یعنی آوردن مصراع، بیت یا ابیاتی از دیگری در شعر خویش اکتفا شده است. از این رو، این پژوهش بر آن است با نگاهی به سیر تاریخی صنعت تضمین و جایگاه آن در مباحث بلاغی عربی و فارسی، ضمن شرح و تفسیر دیدگاه های بلاغیون، به اقسام و نام های آن نیز اشاره نماید و در نهایت، با توسل به اصل توسعة معنایی، تعریف و عنوانی نو برای تضمین ارائة دهد تا آن را از تنگنا و محدودیت معنایی بلاغت سنتی تاحدودی خارج سازد. حاصل تحقیق، نشان از آن دارد که تعریف تضمین در تمامی کتب بلاغی، بیانگر بخشی از اقسام و انواع آن است که با عناوینی چون استقبال، تتبع، تملیط، استعانت، ایداع، تفصیل و... در حوزه های گسترده ای چون علم بدیع علم بیان، عروض و قافیه و سرقات شعری کاربرد دارد؛ بنابراین، با درنظرداشتن این آمیختگی و عدم تناسب میان مفهوم تضمین و انواع آن، می توان تضمین را هرگونه مشارکت و تبادل عناصر لفظی و معنایی، اعم از بیت، مصراع، آیه، حدیث، مثل و مضمون میان سخنوران و گویندگان به شمارآورد که متناسب با مقتضای حال و مقام و به قصد زینت و تأکید معنا صورت می گیرد و سبب برجسته سازی، مرجعیت بخشی، مفهوم زایی، ایجاد ابهام هنری و ایجاز کلام می گردد.
بررسی بازتاب اساطیر یونان در آثار نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز ادبیات ملل مختلف، همواره بر یکدیگر تأثیر متقابل داشته اند و کمتر ملتی از این تأثیرپذیری ها دور مانده است؛ برای نمونه می توانیم به دو کشور کهن و ریشه دار ایران و یونان اشاره کنیم که روابط و تبادلات فرهنگی آن ها، به شکل های گوناگونی در ادبیات دو کشور نمود پیدا کرده است. تتبع در آثار شاعران و نشان دادن این تأثیرپذیری ها می تواند در فهم آثارشان و گشودن گره های شرح اشعار بسیار سودمند باشد. در این جستار، با واکاوی خمسة نظامی، روشن شده است که حکیم گنجه، از طریق ترجمة آثار یونانی به عربی یا فارسی، با اساطیر یونان آشنا بوده است و بسیاری از حکایت هایش را با تأثیرپذیری مستقیم یا غیر مستقیم از اساطیر یونانی به تصویر کشیده است؛ چنان که در پردازش حکایت های «اسکندر و آرایشگر»، «جمشید با خاصگی محرم»، «اسکندر و نوشابه»، «شهر مدهوشان»، «شبان و انگشتری» و «فتنه» به اسطوره های یونانی «شاه میداس»، «آمازون ها»، «مایلو» و «گیگس یا ژیرس» نظر داشته است.
دانته و تاثیرپذیری او از منابع شرقی (عنوان عربی: دانتی و تأثره بالمصادر الشرقیة)
حوزههای تخصصی:
روزی که دانته نام کمدی را بر اثر خود نهاد، معنی آن با آنچه امروز به کار می رود، متفاوت بود. سیصد سال بعد، خود ایتالیایی ها به منظور قدرت بخشیدن و پیونددادن با ماوراءالطبیعه، نام «الهی» را بر آن افزودند. دانته تدوین کتاب را از سال 1307 م. آغاز کرد.اثر دانته سه بخش یا سه مجلد دارد: اول بخش دوزخ، دوم برزخ (یا به عبارت دیگر، محل پاک شدن از گناهان) و قسمت سوم بهشت. مجموعه اثر او را یکصد سرود تشکیل می دهد. هر سرود دارای بندهایی با سه مصراع است که به تفاوت از صد و ده تا صد و شصت مصراع را شامل می شود.هر بخش دارای ده طبقه است: طبقات نه گانه جهنم و یک طبقه مقدماتی آن؛ طبقات هفت گانه برزخ به همراه جزیره برزخ، طبقه مقدماتی آن و بهشت زمینی؛ طبقات نه گانه بهشت و قسمت عرش اعلا.در این کتاب دو عدد خاص وجود دارد: یکی عدد 3 (سه) که نمودی از تثلیث است و دیگری عدد 10 (ده) که مقیاسی برای وحدت است.سفر دانته از دوزخ شروع می شود و سپس به سراغ برزخ می رود، در آنجا خود را تطهیر می کند و با کوله باری از امید راهی بهشت می شود. دانته پس از عبور از برزخ در مدخل بهشت بئاتریس را ملاقات می کند. از آنجا که فرجام کار بهشتیان محوشدن در جمال معشوق ابدی است، زمانی شاعر از بئاتریس جدا می شود که دیگر محو شده است. آنچه در بهشت دانته اتفاق می افتد با مضامین تصوف عاشقانه یا عرفان ما شباهت هایی دارد. از آن گذشته، عبور دانته از مرحله های مختلف و به قول مولانا جلال الدین، «پله پله تا ملاقات خدا»، نشانه اعجاز عشق است که برای ما ایرانیان موضوع مهجوری نیست.یکی از هدف های دانته در خلق این اثر سمبلیک و رمزی، ملاقات بئاتریس و با او بودن در بهشت است. دیگر اینکه خواسته است اثر را به دوست صمیمی اش دلااسکالا تقدیم کند.یکی از آثاری که دانته تحت تاثیر آن قرار گرفته، ارداویرافنامه است. ارداویراف شخصیتی زرتشتی است که طی سفر خیالی به مدت هفت شبانه روز، گزارشی از دیدار خود ارایه می کند. بسیاری از اجزای این گزارش شباهت های اجتناب ناپذیری با شاهکار دانته دارند که موضوع بحث این تحقیق است.چکیده عربی: عندما أسمی دانتی کتابه بالکومیدیا، کان معنی الکلمة یختلف عن الیوم. وبعد مضی ثلاثمائة عام أضاف الإیطالیون علی الکتاب اسم “الإلیهة” لیربطوا الکتاب بماوراء الطبعیعة.بدأ دانتی تألیف کتابه منذ عام 1307م.ینقسم کتاب دانتی إلی ثلاثة أقسام أو مجلدات: القسم الأول هو الجحیم والثانی البرزخ (مکان تطهیر الإنسان من الذنوب) والثالث الفردوس. ویبدأ رحلة دانتی من الجحیم ومن ثم ینطلق نحو البرزخ لیطهر نفسه وأخیرا یتحرک نحو الفردوس مفعما بالآمال. ویلتقی قبل وصوله إلی الفردوس وعند بوابته ببئاتریس. وبما أن أصحاب الفردوس ینتهی بهم المصیر إلی المحو فی جمال المعشوق الأبدی، فإن الشاعر یفارق بئاتریس عندما لم یبق أثر منه نتیجة لمحوه فی جمال المعشوق. فالأحداث التی تحدث فی جنة دانتی تشبه مضامین التصوف الغرامیة أو مضامین عرفاننا الإسلامی. بالإضافة إلی أن اجتیاز دانتی للمراحل المختلفة، وعلی حد تعبیر مولانا جلال الدین «صعود السلالم للقاء الله»، لاینمّ إلا عن إکسیر العشق، الأمر الذی لم یعد غریبا لدی الإیرانیین.تعدّ «أرداویرافنامه» من النتاجات الشرقیة التی تأثر بها دانتی. وأرداویراف یعتبر شیخا زرادشتیا یقدم تقاریر عن رحلته الخیالیة التی استغرقت سبع لیال. فإن کثیرا من أحداث هذه التقاریر تتشابه وأثر دانتی الفرید وهذا هو موضوع المقال.
تحلیل تطبیقی دو مکتب واقع گرایی و نمادگرایی در آثار نجیب محفوظ و احمد محمود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مؤلّفه های ادبیّات تطبیقی در جهان، شکل گیری مکتب رئالیسم و سمبلیسم و تأثیر این مکاتب در آثار نویسندگان معاصر است. دو ملّت ایران و عرب، در طیّ روابط تاریخی با کشورهای اروپایی، از این مهم
بی بهره نمانده و آثار ارزشمندی را مطابق اندیشه ها و نظریه های این مکاتب ادبی عرضه کرده اند. مکتب رئالیسم (واقع گرایی) از جمله مکاتبی است که با توجّه به اوضاع و احوال جامعه وارد عرصه ادبی و داستان نویسی شد و مکتب سمبلیسم (نمادگرایی) نشانه ها و اشاره های هنرمندانه ای است که مطالب را بر خواننده القا داده و او را در ابهام فرومی برد. نجیب محفوظ و احمد محمود از داستان نویسان معاصر در مصر و ایران هستند که قالب قصصی را برای بیان ضعف اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه برگزیدند و در میدان مکتب واقع گرایی و نمادگرایی، اسلوبی جدید و مضامینی نو را به تصویر کشیدند.
هدف این جستار، ارائه مباحث نظری در زمینه ادبیّات تطبیقی و پیوند آن با دو مکتب رئالیسم و سمبلیسم است و تبیین تأثیر آن ها در آثار نویسندگان معاصر ایران و عرب که شامل انعکاس مضامین اجتماعی فقر، فساد اخلاقی، تناقض دو نسل و بحران روحی طبقه بورژوایی است. پژوهشگران این مقاله، با ذکر تاریخچه
داستان نویسیِ معاصر عربی و فارسی در پرتو این دو جریان به تحلیل زندگی و آثار دو نویسنده (نجیب و احمد محمود) و نفوذ دو مکتب رئالیسم و سمبلیسم در ادبیّات معاصر دو ملّت ایران و عرب مطابق مؤلّفه های مکتب آمریکایی پرداخته اند و سپس به روش توصیفی – تحلیلی به معرّفی و بیان تأثیر مکتب های ادبی در توسعة تعاملات ادبی و فرهنگی میان ملّت ها در سایه سار ادبیّات تطبیقی رسیده اند.
تجلی وحدت در مثنوی مولانا و تائیه ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن فارض از بزرگترین سرایندگان شعر صوفیانه در ادبیات عرب است و مولانا نیز خداوندگار عشق و عرفان در ادبیات فارسی است و زیباترین و مهمترین مضامین عرفانی در اشعار این دو یافت می شود. جهان بینی و نگرش این دو عارفِ بزرگ، با یکدیگر شباهت های قابل توجهی دارد و در بسیاری از موضوعات عرفانی مشابهت و مطابقت تام دارد. زیربنا و شالوده اعتقادشان بر وحدت حق و ادراک آن است و هر دو را باید قائل به وحدت شهود دانست. وحدت حق از مهمترین مباحثی است که در عرفان از دیر باز مطرح بوده است؛ این اندیشه سترگ در اشعار مولانا و ابن فارض نمود خاصی دارد و این دو با شهودی عاشقانه به وحدت حق دست یافته اند و با زبان رمز وتمثیل آن را بیان کرده اند. این دو عارف بزرگ، اگرچه هر ک دام شیوه خاص ی در سلوک داشته اند ولی به یک نتیجه واح د رسیده اند و آن رسیدن به وحدت از طریق عشق و شهود و فنا و... است. در این جستار تلاش می شود تا مقوله وحدت و چگونگی نایل شدن به آن، در اندیشه و آثار منظوم این دو عارف شاعر بررسی و با هم مقایسه شود.
از غزنه تا شیراز بحثی در باب آثار غزنوی بر مکتوبات روزبهان بقلی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی چگونگی تأثیر فراگیر آثار سنایی غزنوی (م. 529 هـ) بر آثار روزبهان بقلی شیرازی عارف نام دار (م. 606 هـ) می پردازد.دو کتاب عبهر العاشقین و شرح شطیحات روزبهان که از آثار او به زبان پارسی هستند متأثر از شعر سنایی اند. کتاب عبهر العاشقین در بر دارنده سی و یک بیت شعر از اشعار سنایی است و روشن است که سنایی راهنمای روزبهان در بخش های مختلف کتاب است.شرح شطیحات روزبهان از تأثیر کلام سنایی بر کنار نیست. روزبهان در این اثر نیز گاه گاه از ابیات سنایی استفاده کرده و بعضی جملات و عبارات کتاب تحت نفوذ کلام حدیقه سنایی است.در ضمن روزبهان مثنوی کوتاهی به نام "تحفه العرفان" دارد که هم در طرح و ساختار و هم در لفظ و معنا تقلید تمام عیاری از حدیقه سنایی است.
متنبّی و شاعران پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پهنه ی بی پایان شعر و ادب مشرق زمین، بی گمان یکی از اثرگذارترین شاعران، در طول قرون و اعصار، «متنبّی» بوده است. چرا که «ابوطیّب متنبی» - این شاعر کوفیِ قرن چهارم هجری- نه تنها سخنور صاحب سبکِ بسیار اثرگذاری در طول تاریخ ادب عربی بوده است، بلکه در سخنوران بزرگ پارسی همچون مولوی و سعدی نیز تأثیر نموده است. از این رو به نظر نگارنده - به عنوان مترجم دیوان متنبّی- وی را باید «سرسلسله ی شعرای مشرق زمین» نامید؛ زیرا هیچ شاعر دیگری در هر دو ادب پارسی و عربی بدین حدّ اثرگذار نبوده است و نام و سخن هیچ شاعر عربی به اندازه ی متنبّی در مطاوی متون ادب پارسی نیامده است. در این مقال، به طور اجمال، به تأثیر سبک و سخن متنبی در شعرای بزرگ پارسی- از آغاز تا اکنون- پرداخته شده است.
تأثر شاملو از بیهقی
بررسی تطبیقی «نوروزی نامه» عشقی و «نوروزیة» لاهوتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود پژوهش های سودمند در باب شعر و ادب عصر مشروطه، هنوز بسیاری از جزئیات و جوانب آن به درستی بررسی و گزارش نشده است. دو سرودة «نوروزی نامة» میرزادة عشقی (م 1303ش) و «نوروزیة» ابوالقاسم لاهوتی (م 1336ش) از جمله آثار این دوره است که تا به امروز کمتر در دایرة توجّه و تحقیق پژوهندگان ادبیات معاصر قرار گرفته است. این دو شعر که از وزن، قالب و نظام قافیه آرایی واحدی برخوردارند، در ایام مهاجرت سرایندگان آنها به سرزمین های عثمانی در جریان جنگ جهانی اوّل و در استانبول سروده شده اند. هر دو شعر در عین بهره مندی از وجوه مشترک صوری، محتوایی، شأن نزول، و موقعیت تاریخی و جغرافیایی سرایش، تمایزهای درخور اعتنایی با یکدیگر دارند که بررسی و مقایسة آنها را الزام می کند. از میان این دو شعر به ویژه «نوروزی نامة» عشقی از حیث اشتمال بر نخستین بارقه های نوگرایی، میزان گسست از سنت رایج ادبی و نیز برخورداری از صبغة رمانتیک، واجد اهمیت خاصی است. شعر لاهوتی نیز که یک سال پس از شعر عشقی، به مناسبت فرارسیدن نوروز 1298ش / 1337ق و به اقتفای آن سروده شده است، علاوه بر جنبه های بلاغی، از جهت وقوف به دیدگاه سیاسی اجتماعی و تلقی میهنی شاعر در آن برهه از حیات وی، و نشان دادن سیر تحول اندیشة او شایستة تأمل و بررسی است. در این مقاله ضمن مقایسة این دو اثر و تبیین موارد اشتراک و تمایز آنها، وجوه بلاغی و میزان گسست هریک از آن دو از موازین سنت ادبی مطالعه خواهد شد و درون مایة آنها با توجه به زمینه های سیاسی و اجتماعی و گفتمان رایج در آن مقطع تاریخی مورد تحلیل قرار خواهد گرفت.
مقالات: براهنی: اگر صادق باشیم با زخم می میریم
حوزههای تخصصی:
درآمدی تطبیقی بر شعر فارسی و اردو در دوره مشروطه (عنوان عربی: دراسة مقارنة للأشعار الفارسیة والأردیة فی عهد ثورة الدستور)
حوزههای تخصصی:
پیشینه ادبیات تطبیقی، بنا بر اسناد و مدارک، به گذشته های دور می رسد؛ اگرچه به طور رسمی، واژگان ادبیات تطبیقی را پیشینیان برای موازنه و سنجش ادبیات و دانش های تطبیقی به کار نبرده اند.اما سال 1828م. را برخی محققان ادبیات تطبیقی آغاز پیدایش این دانش می دانند که در دانشگاه سوربن فرانسه، در درس تاریخ ادبیات فرانسه، ویلمن ارایه کرده است. دانشی که چشم انداز تازه ای از بررسی و تحقیق برروی مطالعه ادبیات باز کرده، به سنجش آثار، عناصر، انواع، سبک ها، دوره ها، جنبش ها و چهره های ادبی و به طور کلی، مقایسه ادبیات در مفهوم کلی آن در دو یا چند فرهنگ و زبان مختلف می پردازد.مقاله حاضر، بررسی تطبیقی اجمالی شعر فارسی و اردو در دوره مشروطه است؛ که در آن، نگارنده سعی کرده است باتوجه به مقایسه دو شاعر فارسی زبان و اردوزبان - ملک الشعرای بهار و فیض احمد فیض - گذشته ادبیات فارسی و تاثیر آن در ادبیات اردو را به اختصار توضیح دهد و روند تکاملی این حرکت را در شعر دوره مشروطه و بعد از آن بیان کند. ضمنا در موارد گوناگون، نمونه هایی از این نزدیکی ها و شباهت ها و نحوه تاثیرپذیری شعر اردو از شعر فارسی از گذشته تا حال ارایه شده و به ویژه تلاش بر آن بوده است که بیشتر از نظر محتوایی موارد تطبیقی عنوان شود.چکیده عربی:تصل خلفیة الأدب المقارن وفقا للمستندات والوثائق إلی حقب بعیدة بالرغم من عدم استخدام مصطلح الأدب المقارن عند القدماء للمقارنة بین الآداب. ویعتقد البعض أن هذه النزعة الأدبیة بدأت منذ عام 1928م عندما أبدعها فیلمن عند تدریسه تاریخ الأدب الفرنسی بجامعة سوربون. ومنذ ذلک الحین أنشئت نزعة أدبیة فتحت نافذة جدیدة من الدراسات والبحوث علی الآداب حیث تعالج النتاجات الأدبیة، وعناصرها کما تتطرق إلی الأنواع الأدبیة، وأسالیبها، والأعصر المختلفة، والنزعات المتنوعة، والوجوه الأدبیة، وبشکل عام تقارن بین الآداب فی مفاهیمها الکلیة فی ثقافتین أو أکثر وبلغتین مختلفتین أو لغات مختلفة.ونظرا إلی الدراسة المقارنة بین الشاعرین الفارسی والأردی؛ ملک الشعراء بهار، وفیض أحمد فیض، یدرس هذا المقال الأشعار الفارسیة والأردیة فی عهد ثورة الدستور دراسة مقارنة؛ إذ حاول فیه الدارس التطرق إلی تاریخ الأدب الفارسی وتأثیره علی الأدب الأردی باختصار وتطویر هذه النزعة فی شعر ثورة الدستور وبعدها. والمقال یقدم نماذج لهذا التقارب والتشابه وطریقة تأثّر الشعر الأردی بالشعر الفارسی منذ القدم حتی الآن. وکان الترکیز علی تقدیم تلک النماذج من حیث المضامین.