فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
طنز به عنوان بستری برای طرح برخی موضوعات انسانی، امروزه در ادبیات نوین بسیار مورد توجه است.این شیوه که در هنر کاریکاتور به صورت تجسمی می کوشد با برجسته نشان دادن برخی زوایا، بیننده را به سوی مفهومی خاص هدایت کند در شعر نیز در پی آن است تا نقش راهبردی خویش را حفظ نماید؛ بنابراین شاعر تمام تلاش خود را به عمل می آورد تا توجه مخاطب به معنای مورد نظرش جلب گردد. این گونه سخن، به ویژه در آثار میرزاده عشقی شاعر پارسی گو و احمد مطر شاعر معاصر عراق، القای مفاهیم بس حساسی را برعهده می گیرد و می کوشد آگاهی را بیش از هر عنصری در مخاطبان خویش تبلور بخشد و فضا را برای داشتن اجتماعی مطلوب فراهم کند؛ امری که البته تحقق آن چندان ساده نمی نماید. جستار حاضر بر آن است ضمن تشریح ویژگی های مفاهیم شعر دو شاعر، به کارکرد طنز در آن بپردازد و گستره عملکردش را مورد بررسی قرار دهد. این مقاله با استفاده از روش تطبیق اندیشه های دو شاعر که ذیل این شیوه بیان واقع می شوند به تفحص درباره مضامینی خواهد پرداخت که در شعرشان به قالب طنز، هویت می بخشد.
فقدان روش پژوهش در مطالعات تطبیقی ادبیات عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: هر دانشی، بر اساس موضوع، مسئله، غایت و هدفی که دارد، نیازمند روشی ویژه در عرصه پژوهش است. این روش ویژه سبب می شود که پژوهشگر آسان تر و به شکل عملی تر به هدف پژوهش برسد. نگاهی گذرا به پژوهش های ادبیات تطبیقی در ایران بیانگر این واقعیت است که ویژگی مشترک بیشتر آنها دور بودن از مبانی روشمند پژوهش در عرصه ادبیات تطبیقی است. از این رو، ساختار و نتیجه بیشتر این پژوهش ها نیز غیرعلمی، نادرست و مبهم است. بر اساس یافته های این جستار، چالش های اساسی روش پژوهش در حوزه مطالعات تطبیقی ادبیات عربی و فارسی عبارت اند از: عدم آشنایی با نظریه های جدید، نادیده گرفتن ماهیت بینارشته ای ادبیات تطبیقی، کلی گویی، سطحی نگری و شتاب زدگی، نامشخص بودن هدف پژوهش، و وارد شدن افراد غیرمتخصص به عرصه پژوهش و نظریه پردازی در قلمرو ادبیات تطبیقی. از این رو، بیان اهمیت نظریه و جایگاه روش تحقیق در پژوهش های تطبیقی ادبیات عربی و فارسی و برشمردن چالش های آن هدف اساسی این پژوهش است.
مفهوم تنزیه از دیدگاه غزالی و سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنایی و محمد غزالی دو شخصیت سرنوشت ساز در فرهنگ و ادب این سرزمین هستندکه آثارشان نقطه عطفی در میراث گرانقدر عرفانی ماست. پرسش اصلی این مقاله که بررسی است، دقیقا در نقطه تلاقی آراء آن دو شکل « تنزیه » تطبیقی آراء این دو اندیشمند در مبحث می گیرد. آیا سنایی در برخورد با آثار غزالی اصل را بر اقتباس صرف گذاشته یا برخورد خلاق محدود می شود، اما مقاله « تنزیه » را اساس قرار داده است؟ هر چند بررسی ما فقط به موضوع در عین حال می تواند دورنمایی از طرز مکالمه سنایی با آثار غزالی را پیش چشم خوانندگان ترسیم کند. برای رسیدن به پاسخ، ایده های هر کدام از دو شخصیت فوق را به صورت تطبیقی و در ذیل چند عنوان اصلی بررسی کرده ایم: تنزیه و تشبیه، مساله استوا « تنزیه » درباره مفهوم بر عرش، تاویل آیات و احادیث، نسبت خالق با گناهان انسان و تبیین برخورد خلاقانه سنایی با این موضوعات، از جمله بحثهای محوری این مقاله است.
بررسی مقایسه ای جلوه های «خشونت علیه زنان» در داستان های «دختر غبار» و «کولی کنار آتش»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مقایسه ای آثار ادبی یا «ادبیات مقایسه ای»، روشی کارآمد در مطالعة آثار ادبی جهان است که به شباهت های دواثر از دو زبان و دو فرهنگ متفاوت می پردازد. «خشونت علیه زنان»، یکی از مفاهیم اصلی جنبش «فمینیسم» و پدیده ای جهانی است که نشان می دهد زنان از دیرباز در در دو حوزة «خصوصی» و «عمومی» به شکل «مستقیم» یا «غیرِ مستقیم» و «پنهان» یا «آشکار» از سوی مردان مورد ستم واقع شده اند. در این پژوهش، داستان های دختر غبار نوشتة «وندی وَلِس» و «کولی کنار آتش» نوشتة «منیرو روانی پور»، با توجه به مضامین مشترکشان در رابطه با خشونت جنسیتی برای بررسی انتخاب شده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که مصادیق خشونت علیه زنان در این دو داستان، بسته به موضع اعمال آسیب در چهار نوع «جسمی- روانی»، «جنسی- روانی»، «روانی» و «اقتصادی» اتفاق می افتند. مهم ترین دلیل استمرار خشونت علیه زنان در دو جامعة مورد نظر، سکوت و سازش، پذیرش خشونت و اعتراض نکردن زنان به آن است.
ادبیات معاصر فارسی در ترازوی ادبیات تطبیقی
حوزههای تخصصی:
گوته و مفهوم ادبیات جهانی و تطبیقی
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، از ادبیات تطبیقی در کشورهای اروپایی و از آن جمله کشورهای آلمانی زبان استقبال زیادی می شود. این رشته علمی در آغاز سده نوزدهم بنیان گذاری شد و در کشورهای آلمانی زبان نیز فعالیت های علمی بسیاری در این زمینه انجام شده است.گروهی بر این عقیده اند که گوته با طرح مفهوم ادبیات جهانی، از بنیانگذاران اصلی ادبیات تطبیقی بوده است.در مقاله حاضر سعی شده است ضمن معرفی ادبیات ملی، ادبیات سلطه و ادبیات جهانی، منظور واقعی گوته از مفهوم ادبیات جهانی با توجه به ادبیات تطبیقی توضیح داده شود.
پیدایش و رشد ادبیات تطبیقی در اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسپانیا با آنکه جزو اتحادیهٔ اروپاست و درهای این کشور در زمینه های اقتصادی و سیاسی به روی جهان گشوده است، در حوزهٔ ادبیات تطبیقی به حاشیه رانده شده است. در این مقاله، علل حاشیه نشینی ادبیات تطبیقی در اسپانیا تشریح می شود و به پیش بینی آیندهٔ آن می پردازیم.
از جمله علل عمدهٔ کم توجهی اسپانیا به نظام ادبیات تطبیقی می توان به افول قدرت سیاسی و اقتصادی این کشور به دنبال از دست دادن مستعمراتش، سلطهٔ حکومت های فاشیستی و سیاست اتخاذ درهای بسته، و وقوع جنگ های داخلی در این کشور اشاره کرد. همچنین، بیمِ از دست دادن هویت ادبی ملی سبب می شد تا پژوهشگران اسپانیایی با تردید با نظریات جدید و مطرح در ادبیات تطبیقی برخورد کنند و پذیرای آنها نباشند. از دیگر علل، تعدد زبان و ادبیات در این کشور است که به تضاد و اختلاف میان نویسندگان دامن می زد. نویسندگان هر منطقه مدعی بودند که هویت فرهنگی اسپانیا از آنِ آنهاست و این موضوع بین ادبیات های زبان های مختلف شکاف ایجاد می کرد و موجب می شد که نویسندگان و پژوهشگران، به جای پرداختن به نظریات مطرح و جدید ادبیات تطبیقی در جهان، به اقداماتی میهن پرستانه و منطقه ای اکتفا کنند. از اواسط قرن بیستم، با تأسیس انجمن ادبیات تطبیقی، برگزاری همایش ها، تأسیس کرسی های ادبیات تطبیقی در دانشگاه ها، و پژوهش های محققان بزرگی چون کلادیو گی ین در این حوزه، ادبیات تطبیقی در اسپانیا از رشد قابل توجهی برخوردار شده است.
تأثیر حافظ در ادبیات مجاری
حوزههای تخصصی:
"حافظ، نماینده اوج اعجاز زبان فارسی است. شعر او، حکایتگر وسعت روح آدمی و نماد ژرفایی و پرمعنایی زیست اوست که از عشق و صدق تعلیم گرفته است؛ از این رو، هر چند تعابیر چند وجهی و شبکه درهم تنیده موسیقی لفظی و معنوی کلامش، قابل ترجمان نیست ولی رنگ آشنای دنیای او را هر انسان اندیشمندی درمی یابد و می پسندد و شیفته وار قدم به جهان برساخته او می نهد.
اروپاییان از قرن هفدهم میلادی با ادبیات فارسی آشنا شدند. زمینه ساز این آشنایی ترجمه اشعار فردوسی، حافظ، خیام و سعدی به زبان های غربی بود. مردم مجارستان، نخستین بار به سال 1771 م. به همت کرولی رویتسکی سفیر امپراتوری اتریش ـ مجارستان در خاورمیانه، حافظ و اشعار وی را شناختند. اشعاری که رویتسکی از دیوان حافظ برگزیده بود، مورد توجه شاعران و ادیبان مجاری قرار گرفت. پس از رویتسکی، چند نفر دیگر از ادیبان مجاری که با زبان و ادب فارسی آشنایی یافتند، بخش دیگری از غزلیات حافظ را در فاصله قرن هجدهم تا سال های اخیر ترجمه کردند. این ترجمه ها، گاه در مجموعه های مستقل و گاه در جنگ هایی همراه با ترجمه اشعار دیگر شاعران ایرانی و حتی شرقی منتشر شده اند.
در این مقاله، برای نخستین بار در ایران به ترجمه شعر حافظ در ادبیات مجاری پرداخته می شود.
"
بررسی تطبیقی رثای امام حسین (ع) در شعر شریف رضی و محتشم کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی مراثی و اشعار عاشورایی شاعران عرب زبان و فارسی زبان، در میان پژوهشگران و ادیبان از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در این زمینه، عمده ترین ویژگی محتوایی مراثی عاشورایی، بیان مظلومیت امام حسینع، سختی ها و مصیبت های کربلا و گریه محوربودن آن است . شریف رضی، شاعر عرب زبان قرن چهارم هجری (359 406) و محتشم کاشانی، شاعر فارسی زبان قرن دهم هجری (905 996)، هر دو از شاعران شیعی و دارای اشتراکاتی قابل ِتوجه در زمینه مراثی حسینی و اشعار عاشورایی هستند. مقالة حاضر سعی بر آن دارد تا به روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی تحلیلی، به بررسی مراثی این دو شاعر در مورد امام حسینع و تطبیق وجوه همانندی و ناهمانندی در مضامین مشترک رثای آنها بپردازد. روش تحقیق در این مقاله، براساس بررسی تشابه و تفاوت درون مایه های مشترک مرثیه های عاشورایی دو شاعر است. در نهایت، نتایج به دست آمده در زمینة شباهت ها و تفاوت های مضامین شعری دو شاعر، به صورت جدول ارائه شده است.
بررسی تطبیقی عنصر «طرح» در داستان های کهن و داستان های امروزی ایران و جهان
حوزههای تخصصی:
بزرگ ترین فرق بین داستان های کهن و داستان های امروزی، عنصر «طرح» است (که یکی از مهم ترین عناصر داستان به شمار می رود): داستان های کهن ممکن است از مجموع تصادف ها ساخته شود و یا از حوادثی که از علل و معلول های سطحی سرچشمه گرفته باشد، در حالی که داستان های امروزی از حوادثی ناشی می شوند که به جدال می انجامند، جدال هایی که بر اساس علل و معلول موجه به نظر می آیند. در این مقاله کوشش شده است عنصر «طرح» در داستان های کهن ایرانی (شاهنامه و خسرو و شیرین) و داستان های کهن اروپایی (ایلیاد و ادیسه) با داستان های معاصر (رمان) ایرانی (تنگسیر و سووشون) و داستان های معاصر (رمان) اروپایی (مادام بواری و جنگ و صلح) مقایسه شود تا وجوه تشابه و افتراق آنها مشخص شود.
بررسی تطبیقی سیمای زن در عرفان مولانا و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی سبک شناسی مفاهیم کلی سنتی سطح فکری
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات ادبیات جهان نقد و بررسی آثار
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
دین و اخلاق در «شهریار» ماکیاولی و «سیاست نامه» نظام الملک؛ یک مطالعه تطبیقی با تکیّه بر تفاوت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ین و اخلاق در «شهریار» و «سیاست نامه» و وجوه تفاوت آن ها، موضوع اصلی این نوشتار است. روشی که برای این کار مدنظر است، مطالعه تطبیقی است. آنچه این مطالعه مفروض داشته، این است که دید ماکیاولی در «شهریار» نسبت به دین یکسره فایده گرایانه، واقعگرا، مدرن و البته غیرسکولار بوده و آن را تنها وسیله ای جهت اتّحاد مردم می داند و در اخلاق نیز بی پروا، عاری از احساسات و گاه بی اخلاق است، بعلاوه که هیچ اخلاقی مقدّم بر جامعه و حکومت نمی داند و اخلاق را محصول زور و قانون حکومت می پندارد. از سوی دیگر نگرش نظام الملک در «سیاست نامه» نسبت به دین متعصّبانه، کلاسیک و محافظه کارانه است و برخلاف ماکیاولی، دین را هم به خاطر خود دین و حقانیّت آن، ارزش می نهد و هم اینکه از آثار سیاسی آن غافل نیست. در اخلاق نیز چون آن را برآمده از دین (اسلام) می داند معتقد بود در صورت عدم وجود حکومت، باز اخلاقی وجود خواهد داشت، یعنی اخلاق را منوط به وجود حکومت نمی انگارد. همه اینها به عنوان فرضیه این نوشتار، با رجوع به متن هر دو اثر مذکور، بررسی می شود.
طنز پردازی در مقالات «تنکیت و تبکیت» عبدالله ندیم و «چرند پرند» دهخدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طنز یکی از انواع ادبی است که در آن طنز پرداز، به قصد اصلاح، با سلاح قلم و چاشنی خنده، زبان به انتقاد از معایب و مفاسد موجود در جامعه باز می کند. عبدالله ندیم و دهخدا هر دو از طنز پردازان زبان فارسی و عربی و زبانزد عالمان اهل قلم هستند. هردو با قلم خود به شیوه ای که خواننده را به تفکر وا دارد، از معایب جامعه زمان خود انتقاد کرده و آن را مورد تمسخر قرار دادند؛ یکی از آن ها در انقلاب عرابی پاشا شرکت کرده و دیگری در نهضت مشروطه نقش بارزی داشت.
در مقالات آن ها ویژگی های مشترک فراوانی، باوجود اختلاف های اندکی که از نظر محتوایی و ساختارهای زبانی با هم دارند، وجود دارد و درواقع می توان گفت مقالات این دو، زبان حال مردمان آن روزگاران و استعمار ستیزی آن ها است. هر دو از دخالت بیگانگان در امور داخلی کشورشان شکوه و شکایت کرده اند و این مفاهیم را در قالب های مختص خو، بیان می کنند. محدود بودن دوره انتشار این مقالات، خود مؤید جو خفقان و اختناق آور آن دوره است. از دیگر ویژگی های مشترک آن ها متاثر بود آن ها به صورت مستقیم و غیر مستقیم از آموزه های سید جمال الدین اسدآبادی است که اعتقاد داشت نشریه باید میدانی برای افکار متعالی و دفاع از وطن باشد. هدف از این پژوهش بررسی بیان طنزهای ندیم و دهخدا در زمینه استبداد ستیزی و تاثیر آموزه های سید جمال الدین اسد آبادی بر این دو ادیب، با وجود اختلاف محیطی است.
بوف کور و شازده احتجاب، دو رمان سوررئالیست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بوف کور نوشته صادق هدایت و شازده احتجاب نوشته هوشنگ گلشیری از جمله مشهورترین و بحث انگیزترین رمان های منثور و معاصر فارسی هستند که مورد بررسی های فراوان قرار گرفته اند. با این وصف، نوع ادبی این دو اثر تاکنون بر اساس معیار و هنجاری دقیق و روشن تعیین نشده است. از این رو مقاله حاضر پس از نگاهی کوتاه به پیدایش سوررئالیسم در کشور فرانسه، توضیحی مختصر درباره بینش ها و برداشت های نویسندگان این جنبش و به خصوص پس از ذکر شاخص های رمان سوررئالیست می کوشد تا وجود آشکار و چشمگیر ویژگی های این گونه رمان را در دو اثر بلندآوازه فارسی نشان دهد. تا در نهایت به این نتیجه دست یابد که بوف کور یک رمان سوررئالیست در حد کمال است و در کنار آن شازده احتجاب نیز جایگاهی مشابه دارد.
بررسی تطبیقی نظریه شعری محمد تقی بهار و ابراهیم عبدالقادر المازنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه شعری یعنی بحثی روشمند درباره آثاری که هم جوهرشان زبان است و هم ابزارشان. محمدتقی بهار(ملک الشعرا) و ابراهیم عبدالقادر المازنی در عصری که ستیز میان سنت و تجدد در همه بخش ها و حوزه ها به شدت جریان داشت، در ایران و مصر به تبیین نظریه شعری خود پرداختند. هر دو به عنوان عضوی تأثیرگذار از یک جنبش برجسته ادبی(انجمن دانشکده در ایران و جماعت دیوان در مصر) در تبیین نظریه شعری مورد نظر خود و جنبشی که بدان تعلق داشتند، نقش ایفا کردند. در این پژوهش که خود می تواند زمینه را برای مقایسه شرایط جریان های ادبی در سرزمین های مختلف و نیز تحلیل دقیق و علمی چرایی موفقیت آنها در یک سرزمین و شکستشان در سرزمین دیگر(یا دست کم کندی و تندی حرکتشان در محدوده های ادبی ملل مختلف) برای تحلیل گران ادبی فراهم کند، به مقایسه نظریه شعری بهار و المازنی پرداخته شده است. پس از استخراج و طبقه بندی روشمند آراء بهار و المازنی درباره تعریف شعر، نقش و جایگاه شاعر و مخاطب در خلق شعر و معنایش، با رویکردی تطبیقی، نظریه شعری این دو مقایسه و تبیین شده است و از جمله آشکار شده است که هر دو بیشتر به کارکرد شعر پرداخته اند تا جنبه های ساختاری اش، اما از لحاظ مبنای فکری، بهار رویکردی درون گرایانه دارد و المازنی رویکردی برون گرایانه. البته نقش ترجمه آثار ادبی اروپایی و نیز تأثیرپذیری از مکتب های ادبی اروپایی، در نظریه شعری المازنی آشکار است. در مجموع می توان گفت بهار به سنت پایبندتر است و المازنی بیشتر رو سوی آینده و تجدد دارد.