فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۳٬۶۷۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، که به روش اسنادی- تحلیلی با مطالعه کتابخانه ای به انجام رسیده است، درپی این آن است تا با بررسی رجزهای حماسی در شاهنامه (داستان رستم و اسفندیار) و شعر حماسی عمروبن کلثوم تغلبی به وجوه اشتراک و افتراق محتوایی و زبانی دو شاعر در زمینه رجز بپردازد. عمروبن کلثوم صاحب یکی از معلقات عصر جاهلی است؛ همان ﻣﻌﻠﻘﺎتی کﻪ ﺑﺎﺯﮔﻮکﻨﻨﺪه ﺁﺩﺍﺏ ﻭ ﺳّﻨﻦ کﻬﻦ ﻣﻠی ﺍﻋﺮﺍﺏ و ﺁﻣیﺰﻩﺍی است ﺍﺯ ﺣکﺎیﺖ، ﺗﺎﺭیﺦ، ﻋﺸﻖ ﻭ ﺣﻤﺎﺳﻪ. ﺩﺭ ﻣﻌﻠﻘﺎﺕ ﻋﻼﻭﻩﺑﺮ ﻭﺻﻒ، ﻓﺨﺮ ﻭ ﺣﻤﺎﺳﻪ، ﻣیﺗﻮﺍﻥ ﺍﻃﻼﻋﺎﺗی ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺟﻨگهای ﻣﺸﻬﻮﺭ ﻋﺮﺏ یافت که مبتنی بود بر جنگها و یورشهای قبیله ای. مسئله محوری پژوهش این است که از چه جهت یا جهاتی این دو شاعر در رجزگویی به هم نزدیکند؛ چه عنصر یا عناصری در رجزهای آن دو حضور دارد و بوم و اقلیم در کیفیت رجز آنها تا چه اندازه مؤثر است. پس از بررسی دریافتیم که زبان دو شاعر بویژه فردوسی در گزارش رجزهای رستم از جهت ادبی اُفت محسوسی دارد و جنبه بلاغی کمی در زبان او دیده می شود. از جهت بلاغی «کنایه» محور مشترک دو شاعر است؛ اما عناصر بومی و اقلیمی در کیفیت رجز آنان مؤثر بوده است؛ چنانکه چشم انداز وسیع محیطی و جغرافیایی که از ویژگیهای ذاتی حماسه است در شعر عمروبن کلثوم دیده نمی شود. از یازده مورد اغراض رجزی که بررسی شد، دو شاعر در هفت موردِ برمنشی، بیان قدرت و شرح رفتار پهلوانی، نازش به نژاد و خاندان، دغدغه ننگ و نام، تحقیر و بیان کهتری رقیب، تضعیف روحیه و تهدید و ارعاب با هم مشترکند و در چهار موردِ پند و اندر، مرگ ناهراسی، سازش ناپذیری و ستم ستیزی و تفاخر به خیل با هم اختلاف دارند.
نگاهی به دوگانه تقابل زبان شناختی و کاربرد آن در شعر سنتی و معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
55 - 69
حوزههای تخصصی:
دوگانه ها عموماً در پدیده های طبیعی و فکر انسانی وجود دارد و زندگی انسان نمی توان در کناره از اندیشه ضدها و دوگانه ها دریافت و توضیح داد. بی شک در زتدگانی در بسیاری جانب هایش، قائم بر ضدها و دوگانه هایی است و هر دوگانه ای از آن هاست، دو طرف متضاد باشد بدون آنکه با هم اختلاف داشتند و در هر دوگانه ای نشاط زندگی واصل و همیشگی و برابر آن را اثبات می کند. پس دوگانه اساس محور مطالعات ساختمانی معنی است که دوگانه ظواهر را برای خود به عنوان آغازی ها گرفت، به گونه ای که ویژگی ای از ویژگی های فکر بشری شده است.
بررسی مقایسه ای جهان بینی قدرت ستیزانه ناصرخسرو و سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
603 - 624
حوزههای تخصصی:
در شعر شاعران، کلماتی وجود دارند که میدان و عرصه شعر شاعر را به خود اختصاص می دهند. یکی از این کلمات و پربسامدترین آنان در شعر دو شاعر پرآوازه ایرانی، ناصرخسرو قبادیانی و سنایی غزنوی ، کلمه «جهان» است. این واژه در هر فرهنگ و تمدنی به گونه ای خاص ترسیم شده است. ولی در غالب اشعار و آثار ایرانی از مفهومی یکسان برخوردار است. لذا در این مقاله، ما در پی آن هستیم تا تصویری از جهان که همان دنیا و گیتی و مافیهای آن می باشد، را از خلال اشعار این دو شاعر نشان داده و در حقیقت جهان بینی آنان را نشان دهیم و در پی آن ایم نشان دهیم چرا این واژه تا این حدّ و اندازه ذهن شاعران بلندآوازه ایرانی، یعنی ناصرخسرو و غزنوی را به خود مشغول ساخته است؟
تقابل اژدها با جانوران دیگر در اساطیر ایران و جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
271 - 290
حوزههای تخصصی:
اژدها موجودی افسانه ای و عجیب که تقریباً به شکل سوسمار و یا مار غول پیکر تصویر شده و در تمامی اساطیر جهان نقش پررنگی دارد. این موجود اساطیری در فرهنگ تمام ملل به جز چین، نماد پلیدی و ناپاکی است که از دهانش آتش بیرون می جهد و دشمن انسان و موجودات دیگر است، و قصد دارد که انسان را از بین ببرد و جهان را نابود کند و در این نقش جنبه اهریمنی و دیوخویی آن بیش تر نمایان می شود. بر همین اساس، در افسانه ها و اساطیر جهان، قهرمانان و پهلوانان پیوسته با این حیوان بدسرشت، در نبرد هستند تا جهان را از وجود آن پاک کنند. حاصل پژوهش نشان می دهد که این حیوان بدسرشت و اهریمنی، نه تنها با قهرمانان نبرد می کند، بلکه با موجودات و جانوران دیگر هم رابطه خوبی ندارد و شواهد و تصاویر به جا مانده از گذشته حکایت از آن دارد که با حیوانات افسانه ای دیگر نظیر سیمرغ و شیر هم در حال نبرد بوده است. در تصاویر به جا مانده، حتی نبرد دو اژدها نیز دیده شده است.
توصیف درون با بازنمایی شهر؛ بررسی جغرافیای ادبی در «بار دیگر شهری که دوست می داشتم» نادر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابراهیمی در این کتاب داستان عشقی را تعریف می کند که از دوستیِ کودکانه دونفر ریشه گرفته و در جوانی به شکوفایی رسیده و در کتاب بار دیگر شهری که دوست می داشتم توصیف شده است. این رابطه بیش از آنچه به زمان مربوط باشد وامدار مکان است. در اجتماعات بشری، شهر به عنوان مرکز اتفاقات شناخته می شود و داستان نادر ابراهیمی در شهری می گذرد که جلوه آن در بار نخست سکونت، هیچ شباهتی به شهری که بعدها روایت می شود، ندارد. این امر از منظر نقد مضمونی و جغرافیای ادبی که معتقد است بیرون درون را روایت می کند، قابل بررسی و تحلیل است. در این پژوهش از نظرات میشل کولو بهره گرفته ایم تا شاهد استحاله شهر باشیم که همپای راوی/قهرمان داستان تغییر می کند، و چرایی این تغییر در داستان زندگی پرسوناژ نهفته است. در واقع این متد معتقد است که بررسی جغرافیای متن، دسترسی و درک جهان متن را ساده می کند ولی در انتها خواهیم دید علاوه بر این، شهر همتای قهرمان حضور فعال دارد و می تواند به عنوان یکی از پرسوناژها مطرح باشد.
بازخوانیِ چهارده سخن از تذکره الأولیاء عطار با تکیه بر منابع عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
57 - 77
حوزههای تخصصی:
عطّار نیشابوری در تألیف تذکره الأولیاء، بیشتر از منابع عربی بهره برده است. بنابراین برای تصحیح و فهمِ بهتر این کتاب، توجّه به منابع عربی آن بسیار لازم است. در این پژوهش با تکیه بر عالمانه ترین تصحیحی که از تذکره الأولیاء به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی انجام گرفته است، به تحقیق در منابع عربی چهارده سخن از این کتاب پرداخته شده است. در این راستا دگرسانی های متن تذکره با اصلِ عربی اقوال، تبیین و درباب روایتِ صحیح بحث شده است. این دگرسانی ها یا حاصل بدخوانی/ فهم نادرست عطّار از منابع عربی هستند و یا اینکه اشکال به منابع مورد استفاده او و یا کاتبان نسخه های تذکره برمی گردد. روش کلی پژوهش حاضر، جستجو و تطبیق اقوال تذکره الأولیاء در منابع عربی متقدّم بر عطّار و کشف موارد اختلاف روایت تذکره و منابع عربی بوده است. در بررسی اقوالی که در تذکره الأولیاء تصحیف شده اند، نخست مورد اشکال مشخص شده و سپس با توجّه به منبع/منابعِ عربی مورد استفاده عطار درباره وجه صحیح بحث شده است. علاوه بر این در بیشترموارد، درباره اینکه از بین منابعی که محتملاً مورد استفاده عطار بوده اند، کدام یک را باید منبع اصلی دانست، نیز استدلال شده است. در یک مورد نیز به بحث درباره معنای اصطلاحیِ واژه ای در یکی از اقوال تذکره پرداخته شده است. نکته ای که بر آن تأکید می شود آن است که اشتباهات عطّار یا منابع او به هیچ وجه به معنی اشتباه مصحّحِ معتبرترین چاپ تذکره نمی باشد بلکه موارد یافت شده را می توان به عنوان تعلیقاتی بر چهارده قول تذکره الأولیاء محسوب داشت.
رویکرد ابوالعلاء معری و خیام نسبت به زندگی و مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
293 - 312
حوزههای تخصصی:
مرگ به عنوان یکی از بزرگ ترین معماهای حیات بشری در طول تاریخ همواره مورد توجه متفکران و اندیشمندان بوده است. ابوالعلاء معری شاعر، اندیشمند و متفکر عرب و خیام نیشابوری شاعر، فیلسوف و دانشمند ایرانی از جمله شخصیت هایی بوده اند که در باب مرگ تأملات بسیاری داشته اند. از نظر آن ها برداشت های مختلفی از مرگ وجود دارد. برداشت های مثبت و منفی که ریشه در فلسفه آفرینش و معنای زندگی دارد و بدون دستیابی به فلسفه حیات نمی توان برداشت درستی از مرگ داشت. در نتیجه میان معنای زندگی و مرگ رابطه عمیقی برقرار است. ما به یاری خداوند قصد داریم در این مقاله ضمن ارائه شرح حالی از زندگی دو شاعر به بررسی و تحلیل افکار و عقاید و وجوه تشابه و تباین بین آنان بپردازیم و دیدگاه این دو تن را نسبت به مقوله فناپذیری و مرگ مورد نقد و بررسی قرار دهیم.
دور الحبکه السردیّه فی تکوین الوحده العضویه فی الشعر الحرّ؛ بدر شاکر السیّاب ومهدی أخوان ثالث نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
1-40
حوزههای تخصصی:
یتمثّل جمال العمل الأدبی وخاصه الشعر الحرّ فی تماسک أجزائه شکلاً ومضموناً لیظهر أمام القارئ کبناء متماسک بوحدات متناسقه من البدایه مروراً بالوسط وحتى النهایه. إنّ الوحده العضویه من أبرز القضایا التی أثیرت بعد ظهور الشعر الحرّ ومن أهمّ مکوّناتها هی الحبکه السردیه. یقوم الباحثون فی هذا المقال بدراسه الوحده العضویه ودور الحبکه السردیه فی إیجاد الترابط والتلاحم العضوی والتماسک بین أجزاء النص الشعری من خلال المقارنه بین رائدَی الشعر الحرّ العربی والفارسی بدر شاکر السیّاب ومهدی أخوَان ثالث، اعتمادا على المنهج المقارن الذی یستمد من المدرسه الأمیرکیه. یرید الباحثون أن یبیّنوا کیف استخدم کلا الشاعرین من هذه العناصر ومن أهمّ نتائج البحث أن الحبکه السردیه فی شعر أخوَان ومن ضمنها العقده والحل تظهر بشکل أکثر نجاحاً فی خدمه الوحده العضویه إذ إن شعره یکون فی مسار خطی واضح معتمداً على العقده والحل ویتبع التسلسل المنتظم للأفکار ویبدو أن غناء تراث الشعر القصصی الفارسی له أثر فی هذا الأمر.
زیبایی شناسی جلوه های مقاومت در شعر محمّد القیسی و سیّد حسن حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
95-110
حوزههای تخصصی:
ادبیّات مقاومت تصویرگر دردها و رنج های یک ملّت در برهه ای از تاریخ است که به دلیل عواملی همچون استعمار و تجاوز به حریم و ارزش های ملّی و فرهنگی، ایجاد می شود. ادیبان این حوزه، با سلاح زبان به دفاع از دین، فرهنگ، هویت، سرزمین و نیز دفاع از ارزش ها و میراث ها می پردازند. در دوره معاصر به دلیل تجاوز صهیونیست ها و دولت های استعمارگر به جامعه مسلمانان، ادیبان بسیاری به خلق آثار ادبی در این زمینه پرداخته اند. در فلسطین، محمّد القیسی از شاعران برجسته حوزه ادبیّات مقاومت فلسطین است که با روشی هنرمندانه در اشعار خود به انعکاس بنیان های پایداری انقلاب فلسطین و انتفاضه پرداخته است. در ایران نیز سیّد حسن حسینی از شاعران نام دار حوزه جنگ و دفاع مقدّس است که به حفظ ارزش های ملّی و میهنی می پردازد. پژوهش حاضر بر آن است تا براساس مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی و با روش توصیفی - تحلیلی، جلوه های مقاومت در شعر محمّد القیسی و سیّد حسن حسینی را براساس چارچوب های ادبیّات تطبیقی بررسی کند. یافته ها نشان از آن دارد که درون مایه شعری دو شاعر درزمینه ادبیّات مقاومت باهم اشتراک داشته و هردو در این حوزه به انعکاس مؤلّفه هایی همچون دفاع از سرزمین، ظلم ستیزی، شجاعت، بیان درد و رنج های ملّت، توصیف جایگاه شهید و امید به پیروزی و شکست دشمنان پرداخته اند و از این راه، آنان را به دفاع از وطن و ارزش های ملّی و فرهنگی خود سوق می دهند.
بررسی تطبیقی اشعار سهراب سپهری و پل ورلن از منظر امپرسیونیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
79 - 106
حوزههای تخصصی:
مکتب امپرسیونیسم که زیرمجموعه مدرنیسم است، تنها یک سبک نقاشی نیست بلکه رویکردی نوین به زندگی دارد که تداعی گر آراء فلاسفه پدیدارشناس اواخر قرن نوزدهم است. هنرمندان مکتب امپرسیونیسم با زیرساخت فلسفی پدیدارشناسانه اغلب تجربه را به صورت تجربه فردی بازنمایی می کنند. این تجربه فردی نه تنها از شخصیت هنرمند که از سنّت ها و باورهای سرزمین او نشأت می گیرد. (بنابراین) بررسی آثار هنری این مکتب از سرزمین های مختلف می تواند بیانگر شباهت ها و تفاوت ها در احساس و ادراک مردمان آن سرزمین ها باشد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به مقایسه جلوه های مکتب امپرسیونیسم در اشعار سپهری و پل ورلن می پردازد. سپهری پیش از شاعری، این مکتب را در نقّاشی های خود تجربه کرده و پل ورلن در محافل هنری با آن آشنا شده است. تأثیرپذیری از عوامل محیطی چون نور، هوا و رنگ، شعر این دو هنرمند را به فضای نقاشی های امپرسیونیستی می برد. ویژگی هایی مانند آشنایی زدایی، درک لحظه ای زندگی، بازی با رنگ و نور، تصاویر ناتمام، پیوند طبیعت و مدرنیته و ... در شعر این دو شاعر با اندکی تفاوت دیده می شود. این مقایسه، تفاوت نگاه دو شاعر را به جهان، هنر و مکتب امپرسیونیسم نشان می دهد. سپهری این مکتب را دستاویزی قرار داده برای بیان مفاهیم عمیق انسانی در حالی که پل ورلن تنها از نظر ساختار به این مکتب پای بند است. این تفاوت از سویی ریشه در میزان تأثیر تجربه نقّاشی امپرسیونیستی در شعر دارد و از سوی دیگر به ذات شرقی این مکتب برمی گردد.
آموزه های تعلیمی در متون کهن با تکیه بر مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
157 - 175
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی آموزه های تعلیمی در متون کهن با تکیه بر «مرزبان نامه» انجام شده است. بسیاری از آثار فاخر ادب فارسی آثاری هستند که در قالب آموزه های تعلیمی نگاشته شده اند. کتاب «مرزبان نامه» نیز از جزو آثار ارزشمند در حوزه ادبیات تعلیمی است که سرشار از مفاهیم مختلف دینی، فرهنگی، اجتماعی، اخلاقی، سیاسی، اقتصادی و غیره است که با گذشت قرن ها از تألیف آن همچنان می تواند برای نسل امروز و نسل های بعد مفید واقع شود. بخش عظیمی از موضوعات این کتاب موضوعات اخلاقی و اجتماعی است که موضوعات مهمی در هر دوره ای از زندگی انسان ها هستند و نویسنده در تمامی داستان ها با تأکید بر این آموزه ها مخاطبان را با خود همراه می کند. یافته های پژوهشی نشان می دهد در آموزه های تعلیمی این کتاب نویسنده بیش ترین تأکید را بر اندیشیدن و تدبیر به موقع در امور، مشورت کردن پیوسته و در هر کاری و همنشینی با صالحان دارد به گونه ای که می توان گفت نگاه ویژه وی به تفکر و اندیشه ورای هر موضوع دیگری است.
بررسی تطبیقی نظام عروضی در زبان های فارسی و انگلیسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال چهارم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۳
76 - 93
حوزههای تخصصی:
در نظام شناختی یک شعر، برخی ویژگی ها مبتنی بر جوهره شعر است مثل عنصر کلیدی عاطفه و برخی مربوط به دانش شعر مثل وزن، آهنگ، قافیه و صورخیال که هر یک از این ویژگی ها به نوعی باعث شناخت هویّت شعر می شوند. علم عروض یکی از دانش های ادبی است که درباره چگونگی ایجاد وزن و انواع آن و نیز شگردهای ویژه آهنگ شعر سخن می گوید. بدنه اصلی این پژوهش را توصیف نظام عروضی در زبان های فارسی و انگلیسی تشکیل می دهد که در آن به روش کتابخانه ای و مطالعه موردی و براساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به بررسی مقایسه ای علم عروض در زبان های فارسی و انگلیسی پرداخته شده است و در پایان این نتیجه حاصل می شود که این دو زبان در برخی تعاریف اصطلاحی مانند وزن، عروض و تقطیع مشابه یکدیگرند و برخی از اختیارات شاعری در عروض دو زبان را با وجود نام گذاری های متفاوت می توان معادل یکدیگر قرار داد، امّا از وجوه تمایز آن ها باید به توجّه منظم و دقیق مبحث عروض در فارسی و آشفنگی آن در انگلیسی، نوع وزن شعر در دو زبان (فارسی کمّی امتدادی و انگلیسی ضربی امتدادی)، وجود سه هجای کوتاه، بلند و کشیده در فارسی و دو هجای تکیه دار و بی تکیه در انگلیسی به خصوص تفاوت در الگوی مصوّر این هجاها، تعداد وزن های انشعابی و خوش آهنگ تر بودن اوزان فارسی نسبت به اوزان انگلیسی اشاره کرد.
تأثیر روایات قرآنی داستان حضرت موسی (ع) در غزلیّات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
65 - 84
حوزههای تخصصی:
سبک هندی، بستری مناسب برای رونق غزل به شمار می آید. عبدالقادر بیدل دهلوی با سرودن 2859 غزل، یکی از معروف ترین شاعران سبک هندی و پیشرو در غزل سرایی است که به تغزّل، توسعه صوری و معنایی بخشید. تفاوت عمده غزل سرایی وی با دیگر غزل گویان بزرگ سبک هندی، جنبه توحیدی و عرفانی آثار اوست. او در غزلیّاتش به سیره و سیمای امامان و پیامبران اشاره کرده دربین آنان، تلمیح بیشتری به حضرت موسی (ع) دارد (چنان که در قرآن نسبت به سایر پیامبران، بیشترین اشاره به موسی (ع) شده است). پژوهش تحلیلی - توصیفی حاضر نشان می دهد که بیدل در غزلیّاتش گاهی به نیروی صنعت اقتباس به گفت وگوی حضرت موسی (ع) با خداوند: ﴿لَن تَرَانِی﴾ ، ﴿أرِنِی﴾ ، ﴿إِنِّی أَنَا اللَّهُ﴾ و... پرداخته است؛ گاه به معجزات عصا، شکافتن دریا، آوردن مائده سیر، عدس، منّ و سَلوی و... اشاره می کند. بیدل، شعر خویش را با اعلام قرآنی عصر موسی (ع) همچون خضر، قارون، سامری و... عجین ساخته است و به طور مستوفایی به کوه طور، آتش طور، درخت منادی آن (شجر ایمن)، وادی ایمن پرداخته، با نگاهی نمادین، طور را سرزمین عاشقان، مظهر هردو جهان، دبستان محبّت و دانش، رمز ادب، مظهر دل، نماد خلوت و... دانسته است.
مطالعه تطبیقی آراء ناصرخسرو و برادران شلگل در زمینه «نگاه شاعرانه به جهان» بر مبنای فلسفه فلوطین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در برخی مکاتب فکری نظرگاه های شاعرانه برای تفسیر جهان و پدیده های آن با دیدگاه های فلسفی آمیخته شده اند و پدیداری آثاری با محتوای ادبی-فلسفی حاصل چنین نگرشی بوده است. در این پژوهش، آراء ناصرخسرو (394-481 ه.ق) (از پیروان مذهب اسماعیلی) و برادران شلگل: فردریش (1772-1829 م) و آگوست ویلهلم (1767-1845م) (از بنیان گذاران رمانتیسم آلمانی) در زمینه نگاه شاعرانه به جهان را مورد مطالعه تطبیقی قرار داده ایم. هدف از این مطالعه، نشان دادن شباهت ها و تفاوت های میان اندیشه های متفکران مذکور به عنوان نمایندگانی از دو فرهنگ غنیِ کشورهای ایران و آلمان در زمینه نگاه شاعرانه به جهان بوده است. با توجه به این که ایران و آلمان شاعران بزرگی را به جامعه بشری تقدیم کرده اند، انجام مطالعاتی در زمینه قیاس دیدگاه های شاعران و ادبای دو کشور (با توجه به ریشه های تفکراتشان) برای روشن تر شدن ابعاد مختلف کارهای آنان ضروری می نماید. مطالعه تطبیقی مفهوم «نگاه شاعرانه به جهان» در آثار متفکران مورد بحث نشان می دهد که اینان چگونه سعی داشتند با استفاده از آمیختگیِ دیدگاه های فلسفی و شاعرانه به تفسیر جهان و نیز ترسیم دنیای آرمانی-ذهنی خود بپردازند. توصیف زیبایی های جهان و تلاش برای نشان دادن سرچشمه آن ها در جهان برین، مهم ترین شباهت بین آن ها و تفاوت در نگاه دینی و فلسفی، مهم ترین تفاوتشان به شمار می رود. مطالعه آراء آنان با نگاهی به دیدگاه های فلوطین اسکندرانی (فیلسوف نوافلاطونی) صورت گرفته؛ زیرا مفاهیم اصلی تفکر این فیلسوف به وضوح در اندیشه های ناصرخسرو و برادران شلگل دیده می شود. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی-مقایسه ای از طریق مطالعه کتابخانه های، یادداشت برداری، تنظیم، مقایسه و تحلیل یادداشت ها انجام شده است.
بررسی تطبیقی متناقض نمای زبانی و ادبی در اشعار عبدالوهاب البیاتی و محمدرضا شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
195-217
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی متناقض نمای زبانی و ادبی در اشعار عبدالوهاب البیاتی و محمدرضا شفیعی کدکنی چکیده متناقض نما هنرْسازه ای است که موجب آشنایی زدایی و برجستگی کلام شده و ایجازی ه نری می آفریند. از جمله شاعرانی که از این ظرفیت هنری برای عینیت بخشیدن به تجارب و عواطف خود بهره جسته اند، می توان به عبدالوهاب البیاتی (1999- 1926م) شاعر عراقی و از پیشگامان شعر نوِ عربی و محمدرضا شفیعی کدکنی (1318ش) شاعر، ادیب و محقق برجسته ایرانی اشاره کرد. در این جستار، با نقد و تحلیل مصادیق مشابه و برجسته متناقض نما در شعر دو شاعر از جهت دلالت یا ساخت بر اساس مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی و بر روش توصیفی- تحلیلی کاربستِ این هنرْسازه در ش عر آن ها را می توان به دو ساخت زبانی و ادبی تقسیم و سپس تحلیل کرد که متناقض نما به عنوان یکی از ویژگی های سبکی و خلاقیت های هنری آن دو، در پی آن است تا ضمن اصالت بخشی به ش عر، اندیشه های آن ها را ادبی تر بیان کند. این آرایه ادبی در شعر این دو، با قرار گرفتن در قالب صور خیالی چون تشبیه، استعاره و کنایه با حفظ فاصله مناسب از غموض، مخاطب را به زیبایی بافت اولیه کلام رهنمون می سازد. البیاتی با ترکیبات و گزاره هایی پرشور و گاه غمناک، تصاویر متناقض نمایش را شکل می دهد، در حالی که متناقض نماهای شفیعی کدکنی لطیف تر و غالباً برگرفته از جهان طبیعتند، با این وجود وجه غالب متناقض نماهای آن دو امیدواری و امید بخشی است. کلید واژه ها: متناقضنما، ادبیات تطبیقی، شعر معاصر عربی و فارسی، عبدالوهاب البیاتی، محمدرضا شفیعی کدکنی
بررسی آراء جامی در باره «نبوت خاصه» در دیوان اشعار با رویکرد به مبانی علم کلام اسلامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نورالدین عبدالرحمن جامی یکی از شخصیت های برجسته حوزه علوم اسلامی در خراسان بزرگ است. از او آثار متنوعی در زمینه های گوناگون ادبی، عرفانی، دینی و ... برجای مانده است که این امر، نشان از گستره آگاهی او دارد. از جمله این آثار، دیوان اشعار است که از ابعاد گوناگون به ویژه بازتاب مسائل کلامی قابل بازخوانی و تحلیل است. در این مقاله، با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و منابع کتابخانه ای، آراء کلامی جامی درباره مقوله «نبوت خاصه» در اثر مذکور بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که جامی پایبندی خاصی به هیچ مکتب کلامی نداشته و غالباً از مبانی نظری کلام شیعی (بیشتر) و اشعری و معتزلی (کمتر) در تشریح آراء خود استفاده کرده است. نزدیکی آراء جامی به موازین کلام شیعی، با توجه به گرایش های او به فقه شافعی -که نزدیک ترین گروه اهل سنت به تشیع هستند- قابل توجیه می باشد. مهم ترین دیدگاه های او درباره مقوله «نبوت خاصه» عبارتند از: ارتباط بعثت پیامبر با هدایت و سعادت انسان ها؛ برتری محمد(ص) بر همه آفریده ها؛ محمد(ص)، غرض اصلی آفرینش؛ معراج؛ صفات پیامبر (شفاعت کردن، واسطه فیض الهی بودن، امی بودن)؛ معجزات (قرآن و معجزات دیگر)؛ خاتم الانبیا بودن و مقدم بودن در آفرینش.
بررسی تطبیقی نقد فمینیستی در آثار داستان نویسان زن با تکیه بر رمان های سیمین دانشور و نوال السّعداوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آثار زنان نویسنده جهان تلاش های بسیاری برای احقاق حقوق زنان صورت گرفته است. برخی از این آثار گاه به افراط کشیده شده اند و گاه نیز تعادل را رعایت کرده و اقدامات مفیدی را به ثمر رسانده اند. جستار پیش رو با بررسی دیدگاه ها، کنش ها و زبان و ادبیّات قهرمانان زن درپی یافتن جنبه های مشترک و متفاوت در رمان های سووشون، جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان از سیمین دانشور و مذکّرات طبیبه و مذاکراتی فی سجن النّساء از نوال السّعداوی براساس نقد فمینیستی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی شباهت ها و تفاوت های آثار این دو نویسنده فارسی و عرب زبان است تا از این راه بتوان به شباهت ها و اختلاف های فرهنگی این دو نویسنده دست یافت. کتاب های انتخاب شده از نوال، ابتدا ترجمه و سپس براساس مکتب ادبیّات تطبیقی آمریکایی با آثار منتخب سیمین مقایسه و بررسی شده است. روش کار در نوشتار پیش رو تحلیلی - توصیفی است. دستاورد پژوهش، بیانگر آن است که اگرچه هردو نویسنده در بازتاب دیدگاه های فمینیستی اشتراکات و اختلافاتی دارند؛ امّا در بررسی کلّی سیمین در بعضی موارد از دفاع دربرابر حقوق و هویّت زنان کوتاه آمده است، این درحالی است که نوال در این زمینه تندروی بیشتری دارد.
جلوه های حضور اسطوره یونانی "آشیل" در شعر معاصر عربی بر مبنای نظریه پیر برونل (محمود درویش، عبدالعزیز المقالح و سلیمان البستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به گواهی ناقدان و صاحب نظران حوزه اسطوره، "أخیلِس" یا "آشیل" نامورترین قهرمان اسطوره ای یونان یاستان در داستان نبرد تروا ( Trojan War ) است . هومیروس، کهن ترین و مشهورترین حماسه سرای یونانی، در کتاب خود "ایلیاد" که جامع ترین منظومه حماسی مغرب زمین و یونان به شمار می رود، داستان این اسطوره و ماجراجویی های وی را در جنگ تروا به نظم کشیده است. این کتاب بر مجامع فرهنگی و ادبی جهان غرب و شرق تأثیرات شگرفی گذاشته است. در همین راستا، برخی شاعران معاصر عرب نیز همانند سلیمان البستانی (1856) محمود درویش (1941) ، و عبدالعزیز المقالح (1937) غالباً تحت تأثیر ایلیاد هومر، به فراخوانی این اسطوره پرداخته اند. هدف این مقاله نقد و ارزیابی جلوه های حضور اسطوره «آشیل» در شعر شاعران مذکور، بر مبنای نظریه پیر برونل و چگونگی به کارگیری آن در شعر آنان است. دستاورد پژوهش که با اعتماد به روش توصیفی - تحلیلی نگاشته شده، نشان می دهد که اسطوره آشیل در شعر برخی نامبردگان، مانند درویش و مقالح که از شاعران نسل فریاد و ﺣﻮادث ﻓﺎﺟﻌﻪ ﺑﺎر ﻫﺰیﻤﺖ و ﺷﮑﺴﺖ در سرزمین های عربی هستند، از هیأت یک قهرمان جنگی در میدان نبرد تروا به شمایل یک منجی و سفیر سیاسی در میان ملت های عربی در آمده که رهایی بخش انسان معاصر از دردها و رنج های سیاسی – اجتماعی است.
مطالعه تطبیقیِ اقتباس هایِ سینماییِ مرگِ یک فروشنده اثر آرتور میلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
225 - 255
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با استفاده از رویکرد نقد جغرافیایی که از سوی برتراند وستفال نظریه پرداز فرانسوی معرفی شده است به بررسی دو نمونه از خودنگاره ها یا خودزندگی نامه های زنانه پرداخته می شود که مشخصاً بر فضای جنگ در دو شهر خرمشهر در ایران و فلوجه در عراق متمرکز هستند. هدف بیان آن است که روایت های موجود از جنگ، بدون توجه به ابعاد فضامند، فاقد دقت و صحت کافی هستند و نمی توانند واقعیت جنگ را به درستی بازنمایی کنند. نقد جغرافیایی با تاکید بر ضرورت به کارگیری سه مولفه دیدگاهِ چندکانونی، چندحسی و لایه نگارانه به فضا به مولفان کمک کرده است تا فضای جنگ را در تمامیتش دریابند. این روش در واقع بازنمایی دقیق تری را از فضای جنگ در اختیار می گذارد. با بازخوانی دو اثر یعنی دا روایت زهرا حسینی از جنگ سی و چهار روزه خرمشهر و قانون شماره دو هایدی اسکویر کرفت که روایتی است از جنگ آمریکا و عراق در شهر فلوجه نشان داده می شود که چگونه می توان با نگاهی فضامند/جغرافیایی، دریچه جدیدی را به سوی فهم فضای جنگ به طور عام و فضای شهری به طور خاص گشود. نقد جغرافیایی نشان می دهد که خودنگاره های زنان از جنگ صرفاً ملک طلق روایت های ایدئولوژیک رسمی نیستند و فضای واقعی جنگ را همانگونه که واقعاً بوده است بازنمایی کنند. نقد جغرافیاییِ خودنگاره ها واقعیت را از زاویه ای دیگر آشکار می سازد.
مقایسه تطبیقی لیلی و مجنون نظامی، و مجنون و لیلی امیرخسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
299 - 323
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی «لیلی و مجنون» نظامی و «مجنون و لیلی» امیرخسرو دهلوی می پردازیم. مشخص است که تفاوت زمانی و مکانی، تأثیرات غیر قابل انکاری بر یک اثر تقلیدی گذاشته است؛ بنابراین «مجنون و لیلی» دهلوی ، اگرچه همان «لیلی و مجنون» نظامی است؛ همچنان اثری متفاوت به لحاظ مؤلفه های فرهنگی و اجتماعی است که سختگیری ها و تعصب های خاص قرن پنجم در جامعه سنتی ایران را ندارد. اگرچه ساختار دو اثر، از نظر شروع و پایان داستان، شخصیت ها و کلیات داستان مشابه است؛ اما اثر امیرخسرو دهلوی ، در پردازش شخصیت لیلی، به معشوق فرصت بیش تری برای بیان دلداگی داده است؛ لیلی در کنار زنان از احساسات خود و دلتنگی سخن می گوید. اشتراک فکری دو شاعر، مبانی فرهنگی اسلامی است و همچنین توجه ویژه به شرایط فرهنگی اعراب و بالتبع سختگیری های خاصی که مبنای رفتاری زنان و مردان در روابط اجتماعی است.