فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۳٬۶۵۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مطالعات فراتحلیلی نتیجه نهایی یافته های پژوهش هایی با بن مایه های مشترک را مستخرج و در اختیار پژوهشگران قرار می دهد. رویکرد فراتحلیلی در حوزه ادبیات تطبیقی نیز نقشه راهی برای مطالعات آتی محققان فراهم می کند. در جستار حاضر، بیش از چهل و سه مقاله با بن مایه مشترک «سلوک» مطالعه و تلاش شد از یافته های آنها در ایجاد شبکه ای منسجم از پیکره های تطبیق پذیر استفاده گردد تا از این رهگذر دریچه ای نوین از مطالعات تطبیقی پیش روی پژوهشگران آتی گشوده شود. علی رغم اهمیت این نوع از مطالعات، تا جایی که نگارنده مطلع است، تاکنون هیچ یک از پژوهشگران داخل و خارج در حوزه ادبیات تطبیقی، رویکرد فراتحلیلی اتخاذ نکرده، و دست کم، در حوزه سلوک، هیچ مطالعه فراتطبیقی تا به این لحظه منتشر نشده است. از این رو، پژوهش حاضر در حوزه ادبیات تطبیقی کاملاً بدیع است. پیکره های مورد بررسی شامل ارداویراف نامه، کمدی الهی دانته، سیرالعباد الی المعاد، منطق الطّیر عطار نیشابوری، خمسه حکیم نظامی، جاناتان مرغ دریایی و ماهی سیاه کوچولو و برخی دیگر از آثار تطبیق پذیر است. پس از معرفی آثار فوق و مجموعه آثار قابل تطبیق با هریک، در نهایت، زمینه های تطبیق پذیر و آثار بکری که هنوز توسط محققان مورد مطالعه تطبیقی قرار نگرفته-اند، معرفی شده است. طبق یافته های تحقیق، دسترسی به ترجمه آثار دیگر ملل، اقتباس ضمنی، الهام از کُتب مقدّس، پیش زمینه مشترک مذهبی و عرفانی آثار سلوک-محور، و وجود دغدغه های مشترک در ترسیم مسیر سلوک، تطبیق پذیری آثار مطالعه شده در پژوهش حاضر را رقم زده اند.
شگردها و درون مایه های طنز در شعر محمد کاظم کاظمی شاعرافغانستانی و احمد مطر شاعر عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
269 - 293
حوزههای تخصصی:
طنز یکی از گونه های موفق ادبیات غنایی است که با تولید روایتی شیرین از تلخی های روزگار، به ویژه در ابعاد اجتماعی و سیاسی کارکردهای درخشان داشته و دارد. خنده ی تلخ عنوانی است که به شعر طنز احمد مطر، شاعر عراقی داده اند. عنوانی که در شعر محمد کاظم کاظمی، شاعر پایداری افغانستانی نیز به طور کامل قابل تطبیق است. طنز این دو شاعر به گونه ای تجسمی مفاهیمی را طرح می کند که دست کم در سراسر جغرافیای شرق، درد مشترک و درمان قاطع اند. مطر و کاظمی چشم دیده ها و روایت هایی را از زندگی مردم خود در قالب خنده ای ریخته اند که در همان آغاز به تلخی می گراید. خاطرات تلخی که در شعر کاظمی از اسطوره ی اُحُد آغاز می شود و امتداد آن در واقعیت های امروزین سلطه ی استعمار و استکبار در خاورمیانه و غرب آسیا، در پلاکاردهای(لافتات) احمد مطر نمود می یابد. این پژوهش پس از اشاره ی کوتاهی به زندگی مطر و کاظمی و بحث پیرامون طنز و کارکردهای آن در شعر مبارزه، کوشیده است ضمن برشمردن شگردهای طنزی این دو شاعر، عناصر مشترک تفکر آنان را در چهار موضوع اعتراض به اختناق، مشروعیت زدایی از حاکمیت سیاسی، اعتراض به عافیت جویی و انفعال توده ها و اعتراض به بی تفاوتی شاعران، به روش توصیفی- تحلیلی بررسی نماید. مطر و کاظمی با درک رابطه ی عمیق طنز و بیدارگری، گفتمان استعمار و استکبار را با زبان مردم، واقعیت گرا، بیدارگر و تأثیرگذار به چالش کشیده اند.
بررسی و مقایسهحالات آفاقی و انفسی در سروده های علاءالدوله بیابانکی بر اساس نظریه «استیس»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
148 - 174
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که عرفان های تمام ملل، حول آن می چرخند، مسئله کشف و شهود است. به طور کلی مکاشفات عرفانی در دیوان علاءالدوله بیابانکی را می توان به دو دسته کشف و شهود صوری و معنوی تقسیم نمود و هرکدام از آن ها نیز انواعی دارد. این مکاشفات صوری و معنوی در برخی جهات با نظریه و.ت. استیس در مورد کشف و شهود، قابل انطباق است. در این پژوهش نیز مکاشفات علاءالدوله بر اساس احوال صوری و معنوی، مورد بررسی قرارگرفته و سپس به تشریح ویژگی های مشترک آن ها از جمله احساس ثقه، عینیّت، شادی و... پرداخته شده است. البتّه در برخی از این موارد، نظر استیس متفاوت است و یا با برخی از ویژگی های مکاشفات اسلامی، قابل تطبیق نیست. علاوه بر آن، ویژگی های اختصاصی حالات صوری و معنوی بررسی شده است و در نهایت به این نتیجه رسیده ایم که مکاشفات علاءالدوله، علاوه بر مطابقت با برخی از الگوهای عرفان غربی، در نوع خود بی نظیر هستند و از جهاتی بر عرفان غربی نیز برتری دارند. هم چنین نویسنده در این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی و روش کتاب خانه ای درصدد آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا اشعار علاءالدوله با وجود فراوانی، عباراتی در رابطه با کشف و شهود، قابلیّت تطبیق و دسته بندی در حوزه نوع ادبی«ادبیّات پیشگویانه و مکاشفه ای» را دارد یا خیر؟
بررسی بازی های فولکلوری در شعر دوره جاهلی و معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
181 - 205
حوزههای تخصصی:
بازی های فولکلوری بخش مهمی از فرهنگ عمومی هر ملت را تشکیل می دهند. این بازی ها بیش تر جنبه قومی و محلی داشته و به عنوان میراثی گران بها، هویت ملی و فرهنگی اقوام گذشته را بیان می کنند. بررسی های تاریخی نشان می دهند که ورزش و بازی جزء تفکیک ناپذیر زندگی اجتماعی انسان است و با توجه به شرایط اقلیمی و جغرافیایی هر منطقه بازی ها و ورزش هایی رواج دارد که در بسیاری از موارد نفوذ بیش تری در سرزمین های پیرامونی پیدا کرده است. شعر جاهلی دیوان دانش ها، باورها، بازی ها، آداب و رسوم، اعتقادات و تاریخ و فرهنگ عرب در این عصر به شمار می رود. از این رو بسیاری از بازی های بومی محلّی آن ها در شعر این دوره تجلّی یافته است. در دوره معاصر شاعرانی مانند احمد شوقی ، نزار قبانی ، حافظ ابراهیم ، سامی البارودی و خلیل مطران به بازی های فولکلوری به صورت ضمنی در اشعارشان اشاراتی داشته اند. همچنین این شاعران در اشعارشان مطالبی را در مورد مسابقات و شمشیربازی ها و بازی در نوادی(باشگاه ها) ایراد فرمودند.
واکاوی رمان «حصار و سگ های پدرم»؛ بازتولید استبداد و پدرسالاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
331 - 355
حوزههای تخصصی:
پدرسالاری و ذهنیت مذکر در همه شخصیت های این رمان بی استثنا دیده می شود. نهادینه شدن قانون پدر در ناخودآگاه فردی و جمعی اعضای این حصار چنان شدتی دارد که حتی پس از مرگ جسمانی پدر هم این ساختار به شکل هایی دیگر بروز می یابد. شگرد روایی برای تسلط بر نظام نشانه های این متن در اختیار گرفته شده تا خود زبان به ابزار سرکوب بدل شود و سخن و گفتمان مؤنث را سرکوب کند؛ در واقع راوی آن سخنانی را که خود می خواهد از دهان پرسوناژهای مؤنث بیان میکند. ذهنیتی که استبداد درونی آن شده و در ناخودآگاه استبدادزده است خود میل به رهایی نخواهد داشت و با مرگ هر دیکتاتوری دیکتاتور دیگری را جایگزین آن خواهد کرد و تا پایان عمر باید در «گور، هم گنبد و هم گورستان» به سر ببرد. روح سنت اما بسیار قوی تر است و در ذهنیت، روابط اجتماعی و در نهادهایی همچون خانواده، مدرسه و دولت ساری است و در تضادی ابدی با نو شدن است. ما همیشه در حسرت و اندوه دیکتاتورها هستیم و بر فقدان آن ها مویه می کنیم.
مطالعه تطبیقی حکایت شیخ صنعان در منطق الطیر عطار و رمان فرشته آبی از دیدگاه فلسفه زبان ارنست کاسیرر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (ادبیات تطبیقی) سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
131-149
حوزههای تخصصی:
بازخوانی کارکرد اسطوره در اشعار فارسی و عربی با تکیه بر اشعار شاملو و البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
239 - 268
حوزههای تخصصی:
اسطوره و ادبیات به سبب دارا بودن خاستگاه مشترک؛ یعنی نشأت گرفتن از ناخودآگاه آدمی، با یکدیگر پیوندی ناگسستنی دارند. همانگونه که اسطوره از ظرفیت ادبیات به ویژه شعر برای استمرار حیات خود استفاده می کند، شاعران نیز از ظرفیت اسطوره اغلب برای غنا و زیبایی اشعار خویش بهره می گیرند؛ اما کارکرد اسطوره در ادبیات تنها معطوف به عنصر زیبایی شناختی نیست. شاملو در شعر فارسی و البیاتی در شعر عرب نمونه دو شاعری هستند که با آگاهی از ظرفیت اسطوره ها، با تکیه بر تجربه های زیستی مشترک به کارکرد سیاسی و اجتماعی اسطوره ها، در کنار کارکرد زیبایی و ساختاری در شعر نیز توجه کردند. این مقاله به شیوه توصیفی – تحلیلی به کارکرد اساطیر در شعر این دو شاعر می پردازد. از نتایج این پژوهش تطبیقی برمی آید که اگرچه این دو شاعر معاصر در کاربرد اساطیر همانندی هایی دارند، اساطیر در اشعار شاملو از کمیت و کارکرد متنوع تری در قیاس با اشعار البیاتی برخوردار است. نوآوری های شاملو در بازآفرینی اسطوره ها در مقایسه با اشعار البیاتی آشکار است؛ درحالی که البیاتی بیشتر از اسطوره برای بازنمایی جامعه عرب و موقعیت خود در آن جامعه استفاده کرده است؛ شاملو با بازخوانی اسطوره ها، به ماهیت یا کارکرد معرفت شناسانه اساطیر توجه کرده و تلاش کرده از رهگذر آن، جهان بینی ایرانی و انسان معاصر را بازنمایی کند.
بررسی تطبیقی بحر المحبه فی أسرار الموده و انیس المریدین و شمس المجالس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
39 - 63
حوزههای تخصصی:
بحر المحبه فی أسرار الموده و أنیس المریدین و شمس المجالس ، دو تفسیر صوفیانه از مؤلّفانی ناشناس هستند که در آن ها سوره یوسف (ع)، یکی به زبان فارسی و دیگری عربی، در ساختار و محتوایی مشابه شرح شده است؛ تا جایی که برخی فهرست نویسان، انیس المریدین را ترجمه فارسی بحر المحبه دانسته اند. نوشتار پیش رو در بررسی تطبیقی این دو اثر و کوشش برای تأیید یا رد این دیدگاه شکل گرفته است. به نظر می رسد وجوه اشتراک متعدّد این دو اثر که در برخی وجوه، بسامد آن بالا و فراگیر است، موجب شکل گیری این تلقّی شده است؛ همچون ساختار مشترک، رجحان قصّه گویی، روش تفسیری همانند، رویکرد عرفانی ساده، روایات تفسیری مشترک، حکایت ها، نکته ها و اشارت های عرفانی همسان یا مشابه و نیز ترتیب و توالی مطالب؛ اما احصاء برخی ناهمگونی ها هرچند در حجم و اهمیتی کمتر، مانندِ تفاوت در برخی ماجراهای داستانی، نام و جایگاه شخصیت های فرعی، ایجاز و اطناب رخدادها، عبارت ها و شرح های تفسیری، شواهد شعری، حکایت ها، نکته ها و اشارت های عرفانی، بیانگر آن است که انیس المریدین نمی تواند ترجمه ای از بحر المحبه ، دست کم به معنای امروزی آن باشد. به ویژه آنکه، ساختار و محتوای هر دو، از لحاظ شباهت های قابل توجّه در محتوا و ساختار، به دیگر تواریخ و تفاسیر عرفانی سده های متقدّم در شرح این سوره نیز، مانند انیس المریدین و روضه المحبین و قصّه یوسف بسیار شبیه است. به نظر می رسد یکی از زمینه های شباهت میان انیس المریدین و بحر المحبه ، بهره مندی از مصادر و مآخذی مشترک است. وجه دیگر، به شناخت یکی از آن ها به منزله مصدر و منبعی اصلی برای دیگری مربوط می شود که در این صورت، شاید بتوان حتّی جهت این رابطه بینازبانی را از أنیس المریدین به سوی بحر المحبه دانست.
سیره علوی در جنگ در آینه نهج البلاغه و شعر عبدالمسیح الانطاکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
593 - 615
حوزههای تخصصی:
شخصیت امام علی(ع) آنچنان رفیع است که وصف آن از دایره مذهب تشیّع فراتر رفته و علمای بزرگی از سایر مکاتب و ادیان را به إعجاب و تعظیم وا داشته است . از جمله آن ها ، عبدالمسیح انطاکی ، ادیب و شاعر مسیحیِ معاصر با منظومه ای در پنج هزار و ششصد بیت است. این پژوهش با کنکاش در نهج البلاغه و اشعار عبدالمسیح انطاکی ، سیره و رأی آن امام همام و دیدگاه این ادیب مسیحی را در برخی ابعاد و مصادیق مهم جنگ و جهاد از جمله شجاعت، جنگاوری، تدبیر، هوشیاری، صلح حکیمانه و رعایت اصول الهی و اخلاقی در جنگ، مورد بررسی قرار داده و آشکار می سازد. بر اساس قرآن، از آنجا که سبیل الله مسیر رشد آدمی است، جهاد فی سبیل الله نیز قرارگرفتن و قراردادن انسان ها در مسیر کمال و رشد است. بر خلاف سایر جنگ ها که غالباً با قصد منافع مادی افراد یا گروه های خاص است در سبک علوی یا اسلام حقیقی، نیت و هدف غایی درجنگ، تنها خشنودی پروردگار می باشد.
واکاوی جسم در شاهنامه و ایلیاد(تطبیق رستم و آخیلوس؛ اساطیر افسانه ای ایران و یونان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
67 - 86
حوزههای تخصصی:
معروف ترین اثر حماسی فارسی، «شاهنامه» حکیم ابوالقاسم فردوسی و مشهورترین حماسه یونان باستان «ایلیاد و اودیسه» سروده هومر شاعر نابینای یونان است. در این تحقیق به بررسی جسم در «شاهنامه» و پهلوان نامی آن رستم و تطبیق با آخیلوس پرداخته شده است و قدرت بدنی و توان و نیروی این دو پهلوان با هم مقایسه شده است. این تحقیق به روش کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته و دو کتاب «شاهنامه» و «ایلیاد» بررسی شده و مطالب فیش برداری شده است. نتیجه حاصل از این تحقیق بیان می دارد که آخیلوس پهلوان اول ایلیاد با رستم تفاوت و شباهت هایی دارد از نظر قد و قامت، پیل پیکری و نیرومندی با هم شباهت دارند از لحاظ رویین تنی تفاوت دارند. همچنین در در مقایسه رستم و آخیلوس می بینیم که «هر دو پهلوان به وسیله نیروهای فرا طبیعی حمایت می شوند. آخیلوس به وسیله خدایان و رستم به وسیله سیمرغ.
ملامح مابعد الحداثه فی الروایه العربیه المعاصره؛ "فرسان وکهنه" لمنذر قبانی نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
61 - 84
حوزههای تخصصی:
تعدُّ مابعدالحداثه من أهمّ القضایا التی أثارت البحث والجدل فی عالم النقد الأدبی وهذا قد یکون بسبب ماهیتها التی تحکی عن التعقید والالتباس واللاانسجام والتفکک والتشظی فی جانب شمولها لکثیر من العلوم الإنسانیه والأدبیه. فهذه النظریه تحکی عن الاضطراب والتشویش، عدم الوحده واللاانسجام، اللاعقلانیه والتخیل ونسبیه الحقیقه؛ فنواجه کثیرا من المنظّرین المعاصرین الذین تطرّقوا إلی مفهوم مابعدالحداثه من خلال نظریات شتی. فمن هذا المنطلق قد رمت هذه المقاله وعلی أساس المنهج الوصفی التحلیلی إلی استقصاء ملامح مابعدالحداثه فی روایه "فرسان وکهنه" للکاتب السعودی "منذر القبانی". فمن هذه الملامح یمکن الإشاره إلی التشتت الزمکانی (الزمان والمکان) فی الروایه، وصیاغه الروایه علی أساس حبکه منفکه غیر متماسکه وأیضاً تداخل النص بالنصوص الأخری العلمیه والدینیه والتاریخیه التی تحکی عن عدم انسجام ووحده النص وحضور شخصیات خیالیه جنباً إلی جنب الشخصیات الحقیقیه فی الروایه وفی النهایه من أهم ما وصل الیه المقال فی هذا الصدد یمکن الإشاره إلی: عدم التمایز بین عالم أو عوالم الخیال وبین عالم الواقع من وجهه بطل القصه أو القارئ، توظیف الروایه شخصیاتٍ خیالیهً بجانب شخصیات واقعیه تاریخیه، حضور شخصیات حقیقیه فی الروایه خرجوا من واقعهم الذی نعرف عنهم، التشتت الزمکانی (الزمان المکان) فی الروایه؛ مع أن هذه الروایه لا تُعدُّ روایهً مابعدحداثیه بحته، ولکن الغلبه فیها لصالح مابعدالحداثه مقابل السمات الحداثیه فیها.
دراسه مقارنه لإستراتیجیه العنونه ودلالاتها فی أشعار سبیده کاشانی وسمیه عصام وادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
65 - 83
حوزههای تخصصی:
نظرًا لما یشتمل العنوان ضمن الإنتاجات الأدبیه علی المعانی والمضامین الجمالیه والمعنویه وما یؤدّی من دور مهم فی لفت النظر للمتلقی، یتمتع بمکانه مرموقه وبارزه؛ فهو صوره أخری للشاعر، إذ یعدّ جزءًا من حالته النفسیه والروحیه الّتی تیسّر للقارئ فهم القصیده وتنیر له دربه. یستهدف البحث دراسه إستراتیجیه العنونه فی شعر «سپیده کاشانی» و «سمیه عصام وادی» بوصفهما من شاعرات المقاومه فی إیران وفلسطین. تمّ إعداد هذا البحث وفق المنهج الوصفی- التحلیلی معتمدًا علی المدرسه الأمریکیه فی الأدب المقارن. أخیرًا خلص البحث إلی أنّ الشاعرتین حاولتا عبر توظیف تقنیه العنونه فی شعرهما التعبیر عن الثوره والمقاومه تجاه العدوّ المحتلّ من جانب، وإضفاء ضرب من ضروب الجمالیه والإبداع علی منجزهما الشعری من جانب آخر، إذ حاولت الشاعرتان عبر العنونه تسهیل الطرق أمام القارئ للحصول علی طریقه بنائها وفکّ شفراتها وإقامه الصله بین العنوان ومضمون القصیده للولوج إلی العمل الإبداعی حیث تتمتّع هذه العملیه عندهما بوظائف دلالیه متنوعه تضیء ظلمه النصّ وتستفزّ المتلقّی لیحصل علی التجارب الشعریه والشعوریه والجمالیه لدیهما. ومن هذا المنطلق نجد أنّ العنوان انصهر فی بوتقه النص الأدبی علی المستوی العام والخاصّ لیتّجه نحو فکره مرکزیه ومحوریه وهی مواصله خطّه الصمود والمثابره.
عنصر تکرار در دیوان های نثری یحیی سماوی و شعر سپید احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
141 - 165
حوزههای تخصصی:
قصیده النثر یا شعر سپید به عنوان پدیده ای نو در ادبیات فارسی و عربی، افق های تازه ای را در برابر دیدگان گشود که نماد کامل خروج از شعر سنّتی و دگرگونی شدید آن است. این نوع شعری جدید اگرچه در رابطه با موسیقی و وزن های عروضی دگرگونی شدیدی ایجاد کرده است، اما خالی از عناصر موسیقی نیست و شاعر با شگردهای مختلف این خلأ را پر کرده است. یکی از عناصری که نقش مهمی در تقویت موسیقی داخلی این نوع ادبی و برجسته کردن مضمون دارد، عنصر تکرار است. این پژوهش بر آن است تا با روش تحلیلی-توصیفی، کارکرد عنصر تکرار را در دیوان های نثری شاعر معاصر عراقی یحیی سماوی و شعر سپید احمد شاملو بررسی کند. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد؛ پدیده تکرار در شکل های مختلف به کار گرفته شده است و این عنصر علاوه بر اینکه بخشی از موسیقی درونی را ایجاد کرده و ساختار آهنگین آن را ارتقا بخشیده است، باعث اغنای جنبه دلالی و زیبایی این نوع ادبی گردیده است. تکرار در قصاید سماوی و شاملو نقش مهمی در انسجام شعر و لذّت شنیداری و تقویت ساختار آهنگین متن، انتقال احساسات و عواطف درونی شاعر، فضا سازی و نفوذ بیشتر کلام در جان خواننده، دیداری کردن تصویر و حفظ آن در ذهن مخاطب، برجسته کردن مفهوم و تبیین جهت گیری های فکری هر دو شاعر و انسجام و تماسک متن داشته است، و به عنوان یکی از مهم ترین ویژگی های سبکی هر دو شاعر به شمار می رود.
المیتاروائی ومؤشراته فی روایه "لعبه النسیان" لمحمد براده (دراسه سردیه نقدیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
37 - 60
حوزههای تخصصی:
المیتاروائی یعد نسقاً سردیاً جدیداً یعتمد علی الثنائیات والتناقضات وهو یدمر الاعتماد الذی شکل لدی المتلقی لقبول الوقائع والأحداث والتماهی بالشخصیات والذوات. هذا النوع السردی یتعارض النمط السائد ویرید تحطیم البنیات والصیغ المألوفه التقلیدیه. یقوم الروائی عبر توظیف السرد المیتاقصی باستخدام عده الآلیات والمؤشرات التی یُخلقّ خلالها النظم الروائی والمنطقیه فی السرد، کاحتکاک العالم المتخیل بالواقع، وتمازج الروایه بالنقد، والاعتراف بصناعیه الروایه عبر دخول الروائی المباشر فی السرد، وانعکاس السیره الذاتیه للکاتب وثفافته فی النص الروائی. هذه المقاله تستهدف خلال استخدام المنهج الوصفی – التحلیلی، الکشف عن خصائص هذه التقنیه السردیه الهامه وکیفیه استخدامها فی النص السردی الحدیث معتمده علی روایه "لعبه النسیان" للروائی والناقد المغربی الکبیر، محمد براده، الذی وظّف فی روایته الإبداعیه خصائص هذه التقنیه الغربیه الحدیثه، عنایهً إلی إشرافه علی الإنجازات النقدیه الجدیده. وقد تخلصت النتیجه أن الروائی أسّس روایته علی أساس الشکل المیتاروائی الجدید واستخدم خلالها عده مؤشرات خاصه بهذه التقنیه کامتزاج الواقعی بالخیال عبر الاهتمام إلی ومضات من حیاته الواقعیه وجعلها بین دفتی سرد الأحداث الخیالیه، کما قام إلی امتزاج بین الإبداع والنقد عبر ذکر ملاحظات نقدیه کثیره فی ثنایا روایته تحدد خصائصها السردیه والتعبریه.
واکاوی هنرسازه فاوامیزی در اشعار احمد شاملو و آدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
169 - 195
حوزههای تخصصی:
فاوامیزی به عنوان شگردی ادبی که به شکستن سنتِ ازدواجِ درون خانوادگی واژگان و ایجاد شبکه های جدید همنشینی منجر می شود، نقش بارزی در زیبایی و انسجام ساختاری متون ادبی دارد. از آنجا که واژگان در اثر همنشینی مداوم با یکدیگر اثربخشی خود را از دست می دهند؛ لذا برای اثربخشی می توان با عدول از هنجارهای حاکم بر زبان معیار، واژگان را از یک خانواده انتخاب کرد و در کنار خانواده ای دیگر قرار داد تا به برجسته سازی ادبی و گشودن آفاقی جدید و نیز تأثیر بر مخاطب بینجامد. باری، این هنرْسازه به گونه ای بارز در شعر احمد شاملو (1379-1304) و آدونیس (1930) شاعر نوگرای سوری، آشکار است. این پژوهش، براساس روش توصیفی- تحلیلی، مصادیق مشابه و برجسته فاوامیزی، کارکرد و دلالت های آن را در اشعار این دو شاعر تحلیل و بررسی می کند. از این رهگذر وجود این هنرْسازه در قالب ترکیب هایی که از امتزاج دو خانواده متفاوت طبیعی، فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و ماورائی پدید آمده اند، قابل تأمل است. این دو شاعر در اشعارشان فضاهای بسیاری از فاوامیزی را به نمایش گذاشته اند، ولی غالبا یک سویه این ترکیب ها را از طبیعت بر گزیده اند. به نظر می رسد که این پیوند تنگاتنگ با طبیعت و مظاهر آن که با ظرفیت های هنری طبیعت شکل گرفته، بستری مناسب را برای تصویرسازی تجربه ها و اندیشه های آن ها فراهم آورده است.
درآمدی بر ظرفیت موسیقایی دفتر شعر «زمستان» اخوان ثالث(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پیوند دیرین و ناگسستنی ادبیات و موسیقی، موضوعی است که در ادوار مختلف همواره مورد توجه و تأمل قرار گرفته است. پژوهش پیش رو که در حوزه مطالعات میان رشته ای جای می گیرد، این ارتباط را در دفتر شعر زمستان مهدی اخوان ثالث با رویکردی توصیفی تحلیلی و از منظر موسیقی دستگاهی ایران واکاوی کرده است. توجه ویژه اخوان ثالث به مقوله موسیقی شعر و تعدد آثار منتشر شده موسیقایی مبتنی بر اشعار دفتر زمستان موجب گردید تا به بررسی و کشف ظرفیت های موسیقایی موجود در این دفتر برآییم. در این پژوهش، با بررسی آلبوم های موسیقی «زمستان است»، «فریاد» و «هم آواز پرستوهای آه» به بازنگری و تحلیل آثار موسیقایی برگرفته از اشعار دفتر زمستان پرداخته و عوامل ایجاد آهنگ و موسیقی در شعر نو را متناسب با ساختار این آلبوم ها در فضای موسیقی کلاسیک ایران مورد توجه قرار داده ایم. برآیند این بررسی دستیابی به شناخت بیشتر نسبت به غنای موسیقایی اشعار اخوان ثالث و میزان تطبیق پذیری شعرهای او با موسیقی دستگاهی ایران بوده است.
تطبیق و تحلیل محتوایی بن مایه های مرتبط با امور دین در اشعار مولانا و یونس امره(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۵
160 - 184
حوزههای تخصصی:
یونس امره (638-720ه.ق)، از جمله شاعران و متصوّفان ترک زبان است که جوانی اش، مقارن پیری مولانا بوده و آثاری در عرفان و تصوف به زبان ترکی به جای گذاشته و باب تازه ای در عرفان و تصوف ترکیه گشوده است. مولانا جلال الدین بلخی از جمله شاعرانی است که تقلید و تتبع از روش او در سرایش اشعار از همان زمان حیات او آغاز شد به دلیل زندگی مولانا در قونیه و اختلاف زبان او با شنوندگانش یعنی ترکان حوزه آناطولی، یونس امره، بر آن شد تا با بهره گیری از مضامین عرفانی مورد استفاده مولانا در مثنوی، به احیا و ادبی نمودن زبان مادری اش بپردازد و ادبیّات ترکیه را که تا آن روز پایه اش بر ادبیات گفتار بنیاد بود، بر پایه نوشتار بنیاد نهد. نگارنده در این پژوهش درصدد آن است تا به شیوه توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانه ای به بررسی تطبیقی بن مایه های مرتبط با امور دین در اشعار مولانا و یونس امره بپردازد. به دلیل وسعت انطباق موضوع انتخاب شده با مفاهیم ادبیات تطبیقی، این موضوع از دیدگاه مکاتب اصلی ادبیات تطبیقی یعنی مکتب فرانسوی و آمریکایی قابل بررسی است. نگارندگان در این پژوهش به این نتیجه دست یافته اند که جهان شاعرانه امره به دلیل قرابت های مکانی، زمانی، زبانی، اندیشه و طریق متصوفانه بسیار به جهان شاعرانه و اندیشمندانه مولانا نزدیک بلکه منطبق است و بی شک، یونس امره در ارائه اندیشه های خود، تحت تأثیر مستقیم مولانا بوده است.
بحث مقارن بین القصتین «سی و نه و یک اسیر» و«کان یومذاک طفلاً» من منظور الشخصیه والبیئه القصصیه (دراسه مقارنه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
103 - 125
حوزههای تخصصی:
إنّ أدب المقاومه هو التعبیر من خلال اللغه، الّتی استحالت نصًّا ومنصهً للدفاع عن الوطن والإنسان فی معرکته مع الآخر المعتدی، ومن مقوّمات هذا النوع الأدبی، الشخصیه والبیئه القصصیه، التین تمثّلان بدورهما الإنسان والأرض. تسرد القصتان «سی و نه و یک اسیر» للکاتب الإیرانی حبیب أحمدزاده و«کان یومذاک طفلاً» للکاتب الفلسطینی غسّان کنفانی، موضوعاً واحداً، من منظور ثقافتین مختلفتین؛ وتصوّران شجاعه المراهقین الإیرانیین والفلسطینیین وبطولتهم، عند مواجهه العدوان العراقی والإسرائیلی، لتُدلیا بدلوهما فی الرفع بمستوی حماس الشعبین فی مقاومتهما ضد المعتدی والمحتلّ. تهتمّ هذه المقاله باعتماد منهج الدراسات الوصفی – التحلیلی، بتحلیل الشخصیه الروائیه والبیئه القصصیه، فی هاتین القصتین، من منظور مدرسه الواقعیه، کما تتطرّق إلی القواسم المشترکه والفوارق بینهما. والداعی إلی اختیارهما، اعتمادهما علی أسالیب مماثله فی تصویر الفکره والمغزی، وعدم تسمیه البطل، وتواجد الحافله فی کلتا القصتین، کما دعا إلیه، اعتماد الکاتبین علی المنهجین المباشر وغیر المباشر فی خلق الشخصیه، واهتمامهما بعنصر البیئه؛ إلا أنّ هناک ما یمیّزهما عن بعض، وهو منهج الکاتبین فی رسم الشخصیه والبیئه القصصیه.
کاربرد کهن الگوهای رنگ در مثنوی معنوی بر پایه نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
365 - 384
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع جدید نقد متون ادبی، نقد کهن الگویی متون می باشد که مبتنی بر نقد روان شناختی بوده و بر اساس نظریات کارل گوستاو یونگ ، روان شناس معروف و معاصر سوئیسی شکل گرفته است. یونگ ، فرآورده های ناخودآگاه جمعی را، نمونه های اولیه، کهن الگو می نامد که مظاهر مختلفی مانند مادر، پیر خردمند، قهرمان، آنیما، آنیموس، تولد مجدد، سایه و نقاب دارد. بر اساس نظر یونگ صور مثالی به تنهایی محتوایی ندارند بنابراین خود را در قالب نمادهایی در رؤیا و اساطیر به ظهور می رسانند. امروزه کهن الگو از مباحث اصلی نقد ادبی و به ویژه نقد اسطوره ای است و جست وجو در نمادهای کهن الگویی، از مسائل مورد علاقه پژوهشگران ادبیات عرفانی به شمار می آید. از آنجایی که مولانا عارفی است که دارای ذهن نمادگرا بوده و «مثنوی» را در قالب یک اثر رمزی سروده است که پهنه بیکران نمادهای کهن الگویی است و دارای قابلیت بررسی کهن الگویی است، لذا در این تحقیق، نمادهای کهن الگویی «مثنوی معنوی» مولانا در طبقه کهن الگوی فرعی و در زیرشاخه رنگ مورد بررسی قرار گرفت.
بررسی جلوه های ادبیات تطبیقی در «در امواج سند» و «مقتل سلطان تاج الدین»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
307 - 329
حوزههای تخصصی:
اشعاری که به روایت حوادث و شخصیت های تاریخی یک ملت می پردازند از آن رو که دارای پیامدهای غرورآفرینی در فرهنگ آن ملت هستند، جایگاه برجسته ای در متون ادبی دارند. در این میان شعر «در امواج سند» حمیدی شیرازی که دارای مؤلفه های تعلیمی، تاریخی و حماسی ایرانیان در مقابله با یورش مغولان است و از سویی شعر مشابهی در ادبیات عرب با عنوان «مقتل سلطان تاج الدین» محمد الفیتوری شاعر معاصر سودان که روایتگر نبرد قبائل مسالیت در سودان با استعمار فرانسه در سال 1910، که به نبرد دروتی معروف است، از این دسته است. در این پژوهش دو شعر مذکور بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی بررسی و تطبیق داده شده است تا دریابیم این دو شاعر در بیان روابط و مناسبات اجتماعی اشعار خویش، از چه تمهیداتی بهره جسته اند و کلام آن ها تا چه حد توانسته در ایجاد فضای مناسب شعری و شخصیت پردازی قهرمانان، با بهره گیری از نشانه ها و دلالت های گوناگون، در بیان مبانی تعلیمی و شاخصه های آن، توفیق یابد.