مرگ همواره از مهم ترین دغدغه های انسان بوده است؛ اما عرفا به این پدیده به شیوه ای دیگر نگریسته اند و گاه حتی خودخواسته، طالب آن بوده اند.البته مرگ طلبیِ عرفا هرگز به معنی قتل نفس یا بیتوجهی به نعمتِ حیات نبوده است؛ بلکه مرگ از نگاه آنان پنجره ای به وصال معبود است. مولوی در مثنوی کبیر و هم در دیوان شمس، به مسئلة مرگ پرداخته و ویژگیها، ابعاد و آثار آن را بررسی کرده است.در این مقاله، به این مقوله پرداخته شده است.
‹‹پری›› در ادبیات کتبی و شفاهی، موجودی نیکخواه، زیبا و فریبا معرّفی شده است. علیرغم زیبایی و ظرافت میتواند به اهریمن و دیو بدل گردد. دشمن اصلیاش دیوان و جادوان و ساحرانند. شاعران باستان زیبارویان را به «پری» تشبیه کردهاند. عنصری معشوقش را پریزاد ِ پریروی پریچهرة پریپیکر توصیف میکند، و حافظ «حور» و «پری» را در بهشت اسلامی برابر و در کنار هم میبیند. در ادبیات حماسی پریان همراه دیوان و جانوران و پرندگان در شمار لشکر شاهان پیش از تاریخاند. این مقاله به بررسی ویژگیهای پریان در غزلهای مولانا در کلیات شمس میپردازد.
این مقاله ابتدا به جایگاه سعدی در ادب عربی نظر داشته و پس از اشاره به کمیت و درونمایهها و اغراض اشعار عربی او، به عاشقانهها پرداخته شده و از میان جهتگیریهای مختلف شاعر در مقوله عشق، ده مورد بارز انتخاب شده و به همان مناسبت ابیاتی با ترجمه فارسی و تحلیل مختصر ذکر شدهاند.
ادبیات فارسی از وجوه و ابعاد مختلف ادبی، عرفانی، فلسفی، کلامی و ... قابل بررسی است و قطعاً بررسی متون منثور و منظوم فارسی به گسترش حوزه های مطالعاتی در علوم و معارف اسلامی کمک میکند و امکانات بیشتری را برای پژوهش در لایه های ادب فارسی فراهم میآورد. موضوع علم کلام از جملة موضوعات مهمی است که در ادب فارسی رسوخ کرده و با آن به گونه ای در آمیخته است که کمتر متنی را میتوان نام برد که مسائل و مباحث کلامی در آن راه نیافته باشد. از برجسته ترین شخصیت های تاریخ ادب فارسی و عرفان اسلامی، مولانا جلال الدّین، عارف و واعظ قرن هفتم هجری (672-606)، است که به دلایلی، از جمله تسلط بر مسائل کلامی، در جای جای آثار خویش، به ویژه در مثنوی معنوی، از اصطلاحات علم کلام بهره گرفته و به طرح دیدگاه های اعتقادی خود پرداخته و اندیشه ها و مذاهب دیگر را نقد و بررسی کرده است. مقالة حاضر با توجه به اهمیت پیگیری موضوعات کلامی در شعر فارسی، به بررسی مسألة «رؤیت الهی» میپردازد و پس از بیان کلّیاتی دربارة رؤیت به دیدگاه شاعران اشاراتی مینماید و سرانجام، این مسأله را از منظرِ مولانا با تکیه بر مثنوی، دنبال میکند