با نگاهی به رمان نویسی افغانستان و فراز و فرودهای آن، واقعیت هایی از تحولات فکری و ادبی این جامعه بر مخاطب آشکار می شود که نیازمند پژوهش های درازدامن است. یکی از این واقعیت ها رویکردهای مدرنیستی و پست مدرنیستی در ادبیات داستانی افغانستان است که جامعه رمان نویسان آن کشور را به جامعه داستان نویسی معاصر پیوند زده است و جنبه های زندگی انسان افغان، به ویژه خیل روشنفکران افغان را به تصویر می کشد. این جستار به شیوه توصیفی- تحلیلی تلاش کرده است با واکاوی رمان های معاصر افغانستان بعد از وقوع کودتای 7ثور 1357ه. ش. تا به امروز گرایش های مهم مدرنیستی و پست مدرنیستی رمان نویسان افغانستان را انعکاس دهد. از این تحقیق برمی آید که گرچه نمی توان از نهادینه شدن مکتب رمان نویسی مدرنیستی و پسامدرنیستی در ادبیات داستانی افغانستان سخن گفت، رشد فزاینده عناصر و مؤلفه هایی نظیر بحران هویت شخصیت های داستانی، پیامدهای جنگ و مهاجرت برای زنان و مردان افغان، تلاش برای واسازی تقابل مرد/زن در نظام نوشتاری مردسالار افغانستان، بازنمایی تقابل پرتنش میان سنت گرایی با تجددطلبی و... از پیدایش جریان های ادبی جدید در ادبیات داستانی افغانستان حکایت می کند؛ جریان هایی شبه مدرنیستی و گاه شبه پسامدرن که اغلب روشنفکران مهاجر به تبعیت و تقلید از تکنیک های داستان نویسی غرب در پیش گرفته اند.
حسان العجم افضل الدین بدیل بن علی خاقانی، ملقب به حقایقی شروانی (م: 595 ق) یکی از بزرگترین سخنوران شعر فارسی است؛ شاعری که دتر سرودن انواع شعر به ویژه در قصیده سرایی، در طول تاریخ ادبیات فارسی، برجستگی و بلندمرتبگی خاصی دارد. مضامین نو، ترکیبات ناب و تازه، گستره معلومات علمی در زمینه های گوناگون همراه با باریکی اندیشه و وسعت دامنه تخیل و ظرافت های شاعرانه دیگر، به ویژه توصیفهای استادانه و دقیقه، شعر او را نسبت به اکثر شاعران فارس گوی، تشخیص و برتری داده است. علو اندیشه، وسعت تخیل و تصویر آفرینی های اعجاب انگیزش نه تنها شهرت و محبوبیت او را در ایران و کشورهای همجوار به ویژه آذربایجان موجب شده است، بلکه دامنه نفوذش مرزهاش جغرافیایی را در نوردیده و آوازه اش تا دوردست ترین آفاق شرق و غرب طنین انداخته و زندگانی، آثار و افکار او مورد نقد و بررسی پژوهشگران و خاورشناسان بزرگی چون یان ریپکا قرار گرفته است.
در این مقاله که قسمت دوم مقاله با عنوان «ادبیّات پژوهی صدرالدّین عینی» است، به ادامه بحث ادبیّاتپژوهی نوین تاجیکی فرارود،در قالب معرّفی کتاب «نمونه ادبیّات تاجیک»، اثر صدرالدّین عینی و همچنین نظر عینی در مورد شاهنامه فردوسی و اشعار رودکی و سعدی و ابن سینا پرداخته شده است.
در این گفتار نخست به شرح احوال و افکار و آثار تاگور پرداخته ‘ آنگاه محیط اجتماعی او را در کارگاه پژوهش مورد بررسی قرار می دهیم و تحولات فکری مردم شبه قاره را که مایه پیدایش نحله های مختلف مذهبی و اعتقادی شده است ‘ از نظر می گذرانیم ودر این رهگذر اشارت می کنیم که تصوف اسلامی ایران به همت منصور حلاج بدان سرزمین پهناور راه یافته و در ساخت و پرداخت آیین برهمایی مؤثر آمده و به گونه ای دلپذیر طراز تعالیم آن آیین معرفت آموز گشته است و تاگور-نابغه بزرگ شرق-استغنا و وارستگی صوفیان ایرانی را چاشنی معانی رقیق و مضامین دقیق آثار خود ساخته است .