فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۸۵۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
مثنوی بزرگترین و مشهورترین کتاب منظوم عرفانی از زمان خود مولانا مورد توجه علما و عرفا قرار گرفته است. از دیر زمان شرحهایی به زبانهای مختلف برآن نوشته اند و در اثنای شرح پاره یی از لغات آن را توضیح داده اند. درباره لغات مثنوی هم کتابهایی مستقل از قرن نهم هجری به بعد تدوین شده که از میان آنها به فرهنگ مثنوی از عبداللطیف بن عبدالله کبیر و مظهر الاشکال از محمد شعبان زاده که به ترکی و احتمالاً از سده یازدهم هجری است میتوان اشاره کرد. مفصل ترین فرهنگ مثنوی از شادروان دکتر سید صادق گوهرین است در نه جلد به نام فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی که تاکنون چندبار به طبع رسیده است. باآنکه این کتاب بسیار مفصل و نسبتاً کامل است بازهم گاهی برای کسانی که دنبال معانی دقیق لغات‘ آنچنانکه منظور مولانا بوده است‘ می گردند‘پاسخگو نیست. نگارنده این سطور هنگامی که نثر مثنوی را فراهم میکرد ‘ به لغاتی برخورد که معانی آن در این کتاب و برخی کتب دیگر لغت به دست نیامد. در این نوشته لغاتی که در فرهنگنامه های مثنوی و حتی گاهی در فرهنگهای عام نیامده است با استفاده از شروح و گاهی به استنباط شخصی با مثال توضیح داده شده است . امیدوارم که محققان ارجمند خطاهای آن را اصلاح فرمایند.
ای حیات عاشقان در مردگی
حوزههای تخصصی:
حریت(آزادی )در مثنوی
حوزههای تخصصی:
یکی ازمواردمهم تربیتی درمثنوی،رهایی ازتعلقات وظواهردنیایی و رسیدن به آرامش درونی است.درتربیت اسلامی ،انسان مطلوب،انسانی است که دارای صفت حرباشد.مولانازندگی بدون آزادگی راحیلت گری می داندومعتقداست که اگرانسان چند لحظه پیش از مردن هم انسان آزاده ای شودوازتعلقات برهد،به این زندگی ظاهری می ارزد. مولانامعتقداست که کسی که بنده راستین حق باشدوبه خداعشق بورزدواعمالش مطابق خواسته حق شود،ازپنج حس ظاهری وشش جهت دنیای بیرونی(مادی) آزادورهامی گرددوحقایق امورراازخارج ازپنج وشش می بیند. بنابراین تربیت اوبادیگران متفاوت می شودونگاه او نسبت به خودواجتماع ودنیای اطرافش الهی خواهد بود .
جسم و جان در مثنوی مولانا
حوزههای تخصصی:
تاملی در پیوند فکری مولوی و ابن عربی (1)
منبع:
زبان و ادب ۱۳۷۹ شماره ۱۱
حوزههای تخصصی:
نمادهاى تمثیلى و اساطیرى گیاه و درخت در مثنوى مولوى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به نمادهاى قدسى نباتات اعم از رستاخیز آیینى نباتات، وحدت وجود و بازگشت به اصلى واحد، باورهاى دینى و عامیانه درباره درختان و جنبه هاى قداست گیاه در مثنوى مولوى پرداخته ایم.
ارادت مولوی به سنایی غزنوی
حوزههای تخصصی:
نگاهی به نوآوریهای مولانا در وزن شعر فارسی
حوزههای تخصصی:
بررسی انواع زمان در دفتر چهارم، پنجم و ششم «مثنوی» با رویکرد «سبک شناسی رایانشی- پیکره ای»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقالة حاضر، توزیع بسامدی و درصدی انواع زمان را در سه دفتر چهارم، پنجم و ششم مثنوی با رویکرد «سبک شناسی رایانشی – پیکره ای» بررسی کرده ایم که هدف از آن، کشف جنبه هایی از صدای دستوری، سبک روایی و میزان واقع گرایی در دفاتر ذکر شده است. مبانی نظری و کاربردی پژوهش، تلفیقی از «نظریة نقش گرایی هلیدی» و دستور سنتی فارسی است و پیکرة زبانی آن شامل15890 فعل است که به روش نمونه گیری نظام مند از جامعة آماری دفاتر فوق، انتخاب و شانزده متغیر زمان در آن تحلیل شده است. یافته های آماری نشان می دهد که انواع زمان حال با 64 درصد، بیشترین و آینده با سه درصد کمترین بسامد را دارند، زمان گذشته نیز 35 درصد زمان ها را به خود اختصاص داده است. نمود گذشته چهار درصد و نمود حال، صفر است؛ امر، نهی و الزام نیز شامل هجده درصد می شود. درصد بالای زمان حال بیانگر این است که مولانا، فلسفة «روان شناسی انسان گرایانه» داشته و به زندگی در «اینجا و اکنون» می اندیشیده است. همچنین وی از داستان ها و رویدادهای گذشته نیز برای تبیین احوال افراد استفاده کرده که زمینة گفت وگو و چندصدایی حال و گذشته را موجب شده است.
مبحث ارتباط در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ادبیات فارسی کمتر متنی را می توان یافت که همچون مثنوی نسبت به موضوع ارتباط و مسائل آن این همه حساس باشد . در واقع بخشهایی از مثنوی نقش فرا ارتباطی دارد . عوامل تشکیل دهنده هر کنش ارتباطی زبانی عبارتند از : فرستنده ، پیام ، گیرنده ، زمینه ، تماس ، و رمز . هر کدام ازاین عناصر شش گانه کارکرد متفاوتی دارد که به ترتیب از این قرارند : عاطفی ، ادبی ، انگیزشی ، ارجاعی ، همدلانه و فرازبانی . در هر کنش ارتباط زبانی یکی از این کارکردها بر بقیه برتری و چیرگی دارد . در مثنوی مولوی ، که متنی از نوع ادبیات تعلیمی است ، بیش از همه کارکرد ارجاعی و انگیزشی برجستگی دارد .
مولانا و هویت انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت/ Identit، چیستى هر چیزى است، اما در مورد آدمی «هویت»، مجموعه ای از خصوصیت های پایداری است که به اعتبار آن یک فرد انسانی از دیگران متمایز می شود. افراد انسانی وقتی در یک میدان تعامل گروهی/قومی قرار می گیرند هویت تازه ای به نام «ما» کسب می کنند. هویت جمعی با دیالکتیک میان فرد و اجتماع شکل می گیرد؛ طوری که احساس امنیت به فرد انسانی می دهد. هویت های فردی و اجتماعی در جامعة جهانی شده، چندان کارآمد نیستند؛ لذا آدمی در جهان امروز نیازمند هویتی فراتر از هویت فردی و قبیله ای/قومی/زبانی است تا به دستاویز آن بتواند در جامعه ای به گسترة جهان، احساس امنیت کند. در جهان امروز این هویت گسترده را -که می توان «هویت انسانی» نامید- بیش از دنیای گذشته نیاز داریم. یکی از راه های وصول به «هویت انسانی» که به استعانت از آن می توان امنیتی جهانی را توقع داشت «عرفان» و آموزه های جهان شمول آن است. اگر میدان عواطف، احساسات و خواسته های بشری را در نگرشی عرفانی تعریف کنیم، به اجتماع انسانی مطلوب تری می رسیم. اجتماعی که با آموزه هایی چون؛ عدم آزمندی، وحدت گرایی، رواداری و صلح اندیشی در صدد رفع تمایزات و تاکید بر اخوتی فراتر از قومیت و ملیّت دارد.
آموزه های مثنوی مولانا برای انسان معاصر
حوزههای تخصصی:
جایگاه عشق در نظریه اخلاقی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق، جایگاهی مبنایی در نظریه اخلاقی مولوی دارد. هویت زمانی یا «خود» محصول فکر زمان اندیش و مختصاتی محدود بین گره های زمانی ماضی و مستقبل است؛ هویتی که مطلوب نفس امّاره بوده، از طرف آن پشتیبانی می شود. مولانا حیات نفس را در گرو تغذیه از تخم غرض هایی می داند که در کشتگاه های زمانی آینده و گذشته به ثمر می نشینند. درنتیجه الگوی اخلاقی کلان وی در اطفای رذایل نفسانی، منقبض کردن این عرصه های زمانی است؛ زیرا فعلیت نفس در گرو زمان اندیشی معطوف به آینده و گذشته است؛ اما صعوبت این کار با توجه به بروز اوّل فجور و تکوینی بودن آنها در انسان از عهده عقل خارج است و پای عشق را به میان می کشد. چاشنی «بی هشی» یا رهایی از «خود» مطلوب ترین فرآورده عشق و آرزوی تکوینی انسان است؛ زیرا شخص در پرتو آن از رنج های آمیخته به «خود» رهایی می یابد و به مطلوبیت فطری موردنظر خود خواهد رسید.
فزون از خویش
حوزههای تخصصی:
به دشوار نیز نمی توان غیر از مولانا جلال الدین، انسانی را یافت که با هیاتی همچون هر انسان دیگر، دانشی برتر از هرآنچه گفته ایم و شنیدیم و خوانده ایم داشته باشد، او که قرعه فال به نامش زده بودند و دیدگانش به نعیم و ملکی کبیر افتاده بود، از نطق همچون اناری متراکم بر خود می شکافید و همچون موری پر توانو مصر، باری افزون بر تاب انسانی بر دوش می کشید: این مقاله، ملاحظاتی است بر ...