فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۷٬۱۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
ستوش در متون فارسی میانه و آیین های زرتشتی
حوزههای تخصصی:
واژه آیینی «ستوش/ سدوش» به چند معنا در متون فارسی میانه به کار رفته است. در این مقاله معانی گوناگون این واژه بررسی شده است، به مراسمِ بازمانده از آیین ستوش اشاره و در پایانِ مقاله اشتقاقی نو برای واژه ستوش پیشنهاد شده است.
با یاری از: صمد بهرنگی، پوران فرخزاد، دکتر جعفر حمیدی، محمد حسین حکمت، سید محمد جعفر رکنی، پروین اعتصامی، فاضل گروسی، غلام حسن اولاد و ..
حوزههای تخصصی:
ماهیت معرفتی و اندیشگی ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت علمی ادبیات، به عنوان تجلی شهودی و روانی آدمی، تاکنون به طور کامل بررسی و تحلیل نشده است. اغلب نظریه پردازان ادبی نیز آن را از منظر زیباشناختی مورد توج ه قرار داده اند و از رویکرد های معرفتی و اندیشه زایی ادبیات غافل مانده و گاهی نیز آن را در حد التذاذ نفسانی پایین آورده اند. عد ه ای نیز به تبیین ماهیت اخلاقی ادبیات اکتفا کرده اند. در حالی که در ماهیت و سرشت ذاتی ادبیات دانش ها و معارف ناپیدای هستی شناسانه و عمیقی وجود دارد که به عل ت برجستگی صورت های ماد ی سخن ادبی، اغلب از شناخت آن غافل هستیم. در حالی که میان کارکردهای غریزی ذهن و کارکردهای ادبی و متعاقباً میان احساس و اندیشه انسان با جهان هستی رابطه هماهنگ و تنگاتنگی وجود دارد که از طریق تخیل ادبی این شناخت و ارتباط برقرار می گردد. جلوه های بیانی و سخن ادبی نیز مانند نماد، استعاره، تمثیل، رؤیا و داستان و ... همگی صورت های مختلف معرفتی و اندیشگی ادبیات به شمار می آیند.
در این مقاله سعی شده تا ضمن بررسی آراء نظریه پردازان مهم ادبی جهان، مؤلفه ها و مشخصه های علمی و اندیشه زایی ادبیات نیز، شناسایی و تبیین گردد.
مسخ هدایت از مسخ
گفت و گو با ژانت لازاریان
حوزههای تخصصی:
عامی شروی، نویسنده ای گمنام از قرن نهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی: هدیه افشار
حوزههای تخصصی:
شیر زنان سازنده (برای فاطمه عربشاهی سبزواری)
منبع:
حافظ تیر ۱۳۸۹ شماره ۷۱
حوزههای تخصصی:
تحلیل نسبت میان جهان درون و جهان برون از دیدگاه مولوی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که عشق، شیرازه اندیشه و نظام معرفتی مولوی را شکل می دهد و ظهور و بروز هر خطاب و اظهاری در آثار مولوی بر پایه عشق بنا نهاده شده است در این جستار، تحلیل ارتباط جهان درون و جهان برون در مثنوی نیز بر مدار نگاه خالق آن درباره عشق صورت می گیرد. این نگاه بر این فرض استوار است که عشق در نظر مولوی، برزخ میان جهان درون و جهان برون است و آنچه آن را در قالب تعبیرات و اصطلاحاتی مانند تناظر آفاق و انفس، شهود و غیب، ظهور و بطون، عین و ذهن، ملک و ملکوت، خاک و افلاک، جسم و روح و ... می خوانند از دیدگاه آفریدگار مثنوی به عشق و جلوه و مظهری از آن وابسته است. بر اساس این نگاه، دوست داشتن و عشق خداوند به شناخته شدن، انگیزه حرکتی ایجادی شده است که به موجب آن، صورت از بی صورتی، متناهی از نامتناهی و ابد از ازل بیرون آمده و شاید بتوان گفت کل آفرینش خلق محقق شده است.
این پژوهش، می کوشد تا جلوه هایی از این باور را در مثنوی مولوی بکاود و آن را تبیین کند. روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی است که با توجه به عنوان و اقتضائات تحقیق با رهیافت هرمنوتیک بخشهایی از متن مثنوی تاویل و تحلیل شده است.
اجمالا نتیجه پژوهش نشان می دهد ذیل باور عمومی عارفان مبنی بر اینکه انسان آیینه حق و خلیفه خداست در نظر مولوی، عشق در وجود آدمی، بسان برزخی می ماند که اندیشه را به عرصه ظهور و بیان می کشاند. بدین ترتیب می توان عشق را از دیدگاه هستی شناسی همچون آیینه ای دانست که بودهای آن جهانی را در نمودهای این جهانی منعکس می سازد.
بررسی جایگاه کنایه در داستان مرداب نوشته آندره ژید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله کنایه – از بدو شکل گیری و استفاده اش توسط سقراط – تحت اشکال مختلفی خود را نشان می دهد که همگی این قالب ها در خدمت نوعی نوشتار و یا گفتار غیرمستقیم قرار می گیرند. در آثار ژید، این نوع آرایه ی ادبی اهمیت و کاربرد قابل توجهی پیدا می کند و ژید خود معتقد است که چیزی جز کنایه ننوشته است. نوع ادبی که داستان در قالب آن شکل میگیرد و پیش میرود زمینه ی مناسبی برای ارائه ی نکات دور از ذهن و عجیب است و این امر با ساختار کنایه که مبتنی بر وجود دو معنای متضاد در کلام است همخوانی دارد. در واقع، تولید یک کنایه همچون مکالمه است که فهم و درک نکات کنایه آمیز را مهم می نماید علاوه بر اینکه در این فضای گفتگویی گاه پاسخی شایسته به کنایه پرداز داده می شود که درواقع بازخورد عمل و یا گفتار خود اوست. بنا به این دلایل و نیز به علت پیچیدگی فرآیند تولید یک کنایه، این آرایه ی ادبی توجه بیشتری را می طلبد. رفتار و موضع گیری های کنایه آمیز راوی داستان هم مطالعه ی ساختار روایی و نیز چند و چون آن را مهم می نمایاند.
خسرونامه(گل و هرمز) از کیست ؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله آثار فراوانی که به نادرست به عطّار نیشابوری نسبت داده اند ، یکی هم منظومة عاشقانة گل و هرمز معروف به خسرونامه است. درچند دهة اخیر پس از تحقیقات دکتر شفیعی کدکنی معلوم گردیده است که این منظومه بی گمان از عطّار نیشابوری نیست.امّا هنوز هویّت گویندة آن شناخته نشده است. دراین جستار، نشان داده ایم که گل و هرمز نزدیک به سال 600 هجری در اصفهان سروده شده و گویندة آن شیخ عطّار ابوعبدالله محمّد میانجی(میانه ای )درگذشته 619 بوده است.