فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۴٬۲۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
در اقتصادهای نوظهور که محیط سازمانی ضعیف است ، سطح ریسک در مواجهه با سازمان های چند ملیتی (MNEها) بالا باقی مانده است. ادبیات موجود چارچوب ریسک های پیش روی MNEها را تشخیص می دهند ، اما تنها مطالعات اندکی نحوه ی شناسایی و کاهش این ریسک ها توسط شرکت ها را بررسی کرده اند. این مطالعه به بررسی استراتژی های مدیریت ریسک تجاری MNE های فعال در ویتنام پرداخته است. ما دریافتیم که دولت همچنان یکی از ذینفعان اصلی می باشد و حفظ روابط فعال با آنها ، به موفقیت عملیاتی MNE ها کمک کرده است. استراتژی های کاهش ریسک به کار رفته توسط MNEها شامل مدیریت هوشیاری ، به تصویر کشیدن رفتار خوب ، هدایت بدون چالش و واسطه گری فعال ،می باشد.
تجزیه و تحلیل روند جهانی پژوهش های نسل چهارم بازاریابی: یک رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازاریابی 4.0 پدیده ای راهبردی در دهۀ اخیر است که به دلیل تأثیر زیادی که بر عملکرد شرکت ها می گذارد، مدیران توجه بسیار زیادی به آن کرده اند؛ ازاین رو، هدف پژوهش حاضر ابتدا شناسایی تولید کننده ترین کشورها، نویسندگان، مجلات، کلیدواژه های پرتکرار و روند زمانی انتشار آنها درزمینۀ بازاریابی 4.0 و سپس شناسایی کاربردهای جدیدترین روند است. پژوهش حاضر برای رسیدن به هدف پژوهش از روش آمیخته (کمی-کیفی) استفاده کرده است. ابتدا در بخش کمی، یک تجزیه و تحلیل کتاب سنجی با داده های مرتبط با بازاریابی 4.0 انجام شده است. این داده ها از پایگاه اسکوپوس از سال 2011 (ظهور انقلاب صنعتی چهارم) تا سال 2021 جمع آوری و ازطریق نرم افزار VOSviewer تجزیه وتحلیل شدند. سپس، در بخش کیفی، کاربردهای هوش مصنوعی در بازاریابی به عنوان جدیدترین روند ظهوریافته ازطریق مرور نظام مند پیشینه شناسایی شد. براساس یافته های بخش اول، روند زمانی بر سه دورۀ بازاریابی رسانه های اجتماعی، بازاریابی دیجیتال و بازاریابی مبتنی بر هوش مصنوعی اشاره دارد. در بخش دوم نیز کابردهای هوش مصنوعی در بازاریابی در نُه مفهوم مکان، قیمت، ترویج، محصول، کارکنان، خدمت، فروش، مشتری و تصمیم گیری شناسایی و دسته بندی شدند. باتوجه به افزایش توجهات پژوهشگران و مدیران سراسر جهان به گسترش فناوری های تحول آفرین انقلاب صنعتی چهارم در فعالیت های بازاریابی که بازاریابی 4.0 نام گرفته است، این پژوهش توانسته است با شناسایی روند های نوظهور و درحال رشد این حوزه راهگشای پژوهشگران دیگر برای انجام پژوهش های کاربردی بیشتر و موفقیت مدیران بازاریابی در به کارگیری جدیدترین روند این حوزه باشد.
ارزیابی استفاده از هوش مصنوعی در سیستم های تصمیم گیرنده ارگان های دولتی
حوزههای تخصصی:
"ارزیابی" همیشه یک چالش اساسی در توسعه نرم افزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی (AI) به دلیل پیچیدگی فنی نرم افزار و فرآیندهای پیچیده اجتماعی – فنی موجود درآن، بوده است. پیشرفت های اخیر در یادگیری ماشین (ML) که توسط شبکه های عصبی عمیق امکان پذیر شده است ، چالش ارزیابی چنین نرم افزارهاییی را به دلیل ماهیت مبهم این محصولات مصنوعی مبتنی بر ML ، تشدید کرده است. یک موضوع مهم کلیدی ، توانایی (ناتوانی) این سیستم ها در تولید توضیحات مفید در مورد خروجی هایشان است و ما معتقدیم که مسائل توضیح و ارزیابی به طور تنگاتنگی با هم مرتبط هستند. این مقاله عناصر یک سیستم AI مبتنی بر ML را در زمینه برنامه های تصمیم گیری بخش دولتی (PSD) شامل هوش مصنوعی و انسانی مدل سازی می کند ، و در ارزیابی و توضیح، این عناصر را بر خلاف مسائل ترسیم می کند و نحوه ارتباط این دو را نشان می دهد. ما با توجه به مدل خود تعدادی مدل کاربرد PSD متداول را در نظر می گیریم و مجموعه ای از موضوعات اصلی مرتبط با توضیح و ارزیابی را در هر مورد شناسایی می کنیم. در نهایت ، ما چندین استراتژی را برای ترویج پذیرش گسترده تر فناوری های AI / ML در PSD پیشنهاد می کنیم ، به طوری که هر کدام بر اساس تمرکز بر عناصر مختلف مدل ما تفکیک می شوند ، و به سیاست گذاران PSD اجازه می دهد رویکردی که متناسب با زمینه و نگرانی های آنها باشد، انتخاب کنند.
The Impact of Price Segmentation based on Customer Characteristics, Product Bundle or Product Features on Price Fairness Perceptions
حوزههای تخصصی:
Today, different customer’s willingness to pay alongside the maturity of data analytics has made it possible to offer segmented prices and gain maximum consumer surplus. Price segmentation is defined as a strategy in which prices are free to adjust based on the "fences" of time of purchase, place of purchase, customer characteristics, product characteristics, etc. Since strategic pricing policies are not practically possible for every single customer, each of them falls into one section. Price segmentation is based on key concepts such as "willingness to pay" and "consumer surplus". However, it also causes "price unfairness perception". Since such feeling is triggered when people compare their deal to another’s, approaches to "make difference in transactions" would be helpful. This study aims to investigate the perceived fairness in three price segmentation methods. The present research is practical in terms of purpose and is descriptive survey research in terms of research method. The statistical population of the research is 384 customers of Tehran's online stores. Data collection was done by questionnaire and data analysis by one-way analysis of variance and least significant difference method using SPSS software. Cronbach's alpha was used to assess the validity of the questionnaires. Findings indicate that the method based on "customer characteristics", has the least level of perceived fairness. The "product bundle" method has increased perceived fairness, but not much, and price segmentation based on "product features" results in the highest perceived fairness.
دیدگاه های مربوط به انگیزه رفتار مصرف کننده در مورد برندهای لوکس در محتوای رسانه های اجتماعی
حوزههای تخصصی:
بازاریابان برندهای لوکس اخیرا توجه خود را به رسانه های اجتماعیِ مبتنی بر مشتریِ اختصاص داده شده به برندهای های خود معطوف کرده اند. مفاهیم کلیدی مشارکت، تعامل و انگیزه های رفتاری، مبنای نظری را برای بررسی برندهای لوکس ارائه می دهند. هدف این مطالعه، آزمون یک مدل است که رابطه بین مشارکت برند، تعامل برند با مصرف کننده و انگیزه ی رفتاری در زمینه فعالیت های مربوط به برند لوکس را در زمینه ی رسانه های اجتماعی تحلیل می کند. بر اساس نظریه ارزش محتوا، پژوهش حاضر، نقش تعدیلگر انگیزه های سودآور / لذت گرایانه بر روابط پیشنهادی را مشخص می کند. داده ها از 326 نفر از کاربران رسانه های اجتماعی که قبل از خرید یک برند خاص به دنبال اطلاعات بر روی اینترنت در مورد برند های لوکس هستند، جمع آوری شد. ما شواهدی را نشان می دهیم که نشان می دهد بین مشارکت برند، تعامل برند با مصرف کننده و انگیزه های رفتاری رابطه مثبت وجود دارد. نتایج همچنین تأیید کننده نقش تعدیلگر انگیزه های سودآور / لذت گرایانه می باشد. این مطالعه توصیه های مهمی به برند های لوکس برای درک ماهیت مشارکت مصرف کننده و ارتباط بین برند – مصرف کننده برای پیش بینی انگیزه های رفتاری مصرف کنندگان خود ارائه می دهد.
برآورد مدیریت ریسک در بحث مدیریت پروژه شرکت های ساختمانی
حوزههای تخصصی:
برآورد و ارزیابی قابلیت مدیریت ریسک (RMC) پیمانکاران پیش از انتخاب پروژه تاثیر قابل توجهی در تحویل موفق پروژه دارد. در این مقاله قابلیت مدیریت ریسک پروژه های پیمانی بزرگراهی در نیجریه ارزیابی شده است. این پژوهش شامل مروری بر منابع موجود و بررسی پرسش نامه ای هجده پروژه نوسازی در نواحی جنوب غربی نیجریه می شود. میزان بلوغ پیمانکاران در چهار مقیاس مختلف و با استفاده از نظریه فازی ارزیابی شده است. نتایج بدست آمده نشانگر آن است که میزان بلوغ مدیریت ریسک کل پیمانکاران در سطح "مبتدی" قرار دارد. همچنین مشاهده شد که میزان بلوغ پیمانکاران در RMCهای مختلف، اطلاعات تکمیلی لازم برای تصمیم گیری و انتخاب پیشنهاد (مناقصه/مزایده) برنده را فراهم می سازد.
تبیین تأثیر عدالت و همدلی بر رفتار بخشایشی مصرف کننده: بررسی نقش تعدیل گر مدت ارتباط با فروشنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۲)
128 - 111
حوزههای تخصصی:
بخشش مشتری یک استراتژی مهم برای شرکت های خدماتی در راستای بهبود و بازیابی خدمات است. هدف این پژوهش، تبیین اثر عدالت و همدلی بر رفتار بخشایشی مصرف کننده با در نظر گرفتن نقش تعدیلگری مدت ارتباط با فروشنده می باشد. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت و روش توصیفی- پیمایشی و ازنوع مقطعی است. جامعه این پژوهش، مشتریان تاکسی های اینترنتی است که با استفاده از فرمول کوکران، 187 نفری انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است که به صورت حضوری توزیع شده است. در این پژوهش، روایی محتوا، روایی سازه همگرا و روایی واگرا سنجش و بررسی شده و پایایی از طریق محاسبه ضرایب بارهای عاملی آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بدست آمده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری عامل تاییدی و از نرم افزار Spss25 و Smart Pls2.0 استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که عدالت و همدلی بر بخشش مصرف کننده تاثیری مثبت و معنادار دارد و بخشش مصرف کننده بر رفتار بخشایشی تاثیری مثبت و معنادار دارد ومدت ارتباط با فروشنده قادر است اثرگذاری بخشش مصرف کننده بر رفتار بخشایشی را تعدیل کند. باایجاد همدلی و عدالت می توان بر بخشش مصرف کننده تاثیر گذاشت در صورتی که شرکت خدماتی نامناسبی را ارائه داد رفتارهای بخشایشی از مشتری دید. عدالت و همدلی در روابط با مشتری و مدت ارتباط با فروشنده عوامل مهمی در رفتارهای بخشایشی مصرف کننده می باشد. درصورتی که شرکت ها همدلی و عدالت را روابط با مصرف کنندگان اعمال کنند درصورتی که خدمات نامناسبی هم انجام دادند مصرف کننده به جای انتقام گیری آنها را می بخشد و رفتارهای بخشایشی از خود نشان می دهد.
الگوی آمیخته بازاریابی کارآفرینانه در مراحل عمر استارت آپ های الکترونیکی در ایران (مطالعه پدیدارشناسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهیافتی در مدیریت بازرگانی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
129 - 148
حوزههای تخصصی:
بازاریابی کارآفرینانه توسط افرادی شکل می گیرد که چارچوب های سنتی بازاریابی را متناسب با وضعیت خاص شرکت خود تطبیق می دهند و بواسطه محدودیت منابع در آغاز فعالیت و در ادامه در مراحل گوناگون عمر کسب و کار خود، آمیخته بازاریابی ویژه ای را به کار می بندند و لذا آمیخته بازاریابی سنتی پاسخگوی آنها نخواهد بود. هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه الگوی آمیخته بازاریابی کارآفرینانه در هر یک از مراحل عمر استارت آپ های الکترونیکی در ایران و پاسخگویی به چالش فوق است. پژوهش حاضر در قالب فلسفه پدیدارشناسی به عنوان یکی از سنت های رایج عقلانی روش های کیفی که به عنوان یک روش تحقیق در زمینه کارآفرینی، مطرح می باشد، انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش کارآفرینان ایرانی فعال در حوزه استارت آپ های الکترونیکی هستند. با توجه به نیاز به وجود چند ویژگی ضروری در میان اعضای نمونه، از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش مصاحبه عمیق بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز توسط روش هفت مرحله ای کلایزی صورت گرفته است. با توجه به نتایج پژوهش در رابطه با چگونگی الگوی آمیخته بازاریابی کارآفرینانه، مشاهده گردید که در مرحله جنینی، کودکی، رشد و بلوغ چهار مقوله محصول، قیمت گذاری، ترویج و تکنولوژی با مفاهیم متغیری شکل دهنده مضمون آمیخته بازاریابی هستند.
مقاله پژوهشی: اثر متقابل فراوانی منابع طبیعی از طریق شاخص حکمرانی و مهاجرت نخبگان بر پیچیدگی اقتصادی در کشورهای منتخب نفتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۹۹
203 - 232
حوزههای تخصصی:
در اقتصاد معاصر از دانش به عنوان عامل اصلی تولید یاد می شود. برای اندازه گیری میزان دانش به کار رفته در تولیدات یک کشور شاخص های مختلفی وجود دارد. یکی از این شاخص ها، شاخص پیچیدگی اقتصادی1[1] است. باتوجه به اثر پیچیدگی اقتصادی بر رشد و توسعه و میزان رقابت پذیری و قدرت چانه زنی از یک سو و شکاف قابل توجه شاخص پیچیدگی اقتصادی بین کشورهای منتخب نفتی با کشورهای توسعه یافته از سوی دیگر نیاز به بررسی علمی عوامل تعیین کننده پیچیدگی اقتصادی در راستای تبدیل ثروت های تجدیدناپذیر به ثروت های تجدیدپذیر در کشورهای منتخب نفتی ضروری است. مطالعه حاضر با استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته(GMM2[2]) به بررسی تأثیر متقابل فراوانی منابع طبیعی از طریق شاخص حکمرانی و مهاجرت نخبگان بر پیچیدگی اقتصادی در کشورهای برگزیده نفتی طی دوره 2016- 2007 پرداخته است. یافته های مطالعه حاکی از آنست که فراوانی منابع طبیعی از کانال حکمرانی اثر مثبت و معنادار و مهاجرت نخبگان اثر منفی و معنادار با پیچیدگی اقتصادی در کشورهای برگزیده نفتی دارند. علاوه بر این یافته های تحقیق نشان می دهد، شاخص ریسک سیاسی اثر منفی و معنادار بر پیچیدگی اقتصادی داشته است و اثر متقابل نوآوری و حقوق مالکیت فکری بر پیچیدگی اقتصادی در کشورهای منتخب نفتی مثبت و معنادار بوده است.
Examining the Effect of Industry Competitive Intensity: The Mediating Role of Marketing Capabilities and Market-Focused Learning
حوزههای تخصصی:
The purpose of this paper is to explore the impact of industry competitive intensity on brand performance that marketing capabilities and market-focused learning and organizational innovation have the mediator role. Survey of top firms of Tehran Stock Exchange for the last 4 years is explored. We used questionnaire for gathering data and 77 firms of 92 responded to the questionnaire . In order to test the validity of the questionnaire Dillon - Goldstein (cρ =0/70) coefficient used. AVE was used to assess the validity of indicators that show the validity of the questionnaire have been favorable .This study analyzed the data in two levels of descriptive and inferential statistics using Smart PLS ,Spss18, Excel2007. To calculate the significant path coefficient and to gain the test statistic T we used Astrab boot ( via insertion of the sampling method ). The results show that industry competitive intensity has a positive and significant effect on brand performance and all hypotheses were confirmed . The mediation effect of marketing capabilities and market-focused learning and organizational innovation was approved too.
تاثیر تجربه منفی مشتری بر انتقام برند و اجتناب از برند با نقش میانجی نفرت از برند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این بررسی تاثیر تجربه ناخوشایند بر دوری از برند و انتقام با برند با واسطه گری نفرت بود. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش جمع آوری داده ها از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق حاضر مشتریان رستوران های زنجیره ای درتهران هستند. در این پژوهش 384 نفر از مشتریان با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه ی آماری از یک جامعه ی نامتناهی به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. برای انجام این پژوهش از پرسشنامه استفاده شد که جهت تأیید روایی آن، از روایی صوری و روایی همگرا و روایی واگرا استفاده شد و برای پایایی آن آلفای کرونباخ و ضریب پایایی ترکیبی استفاده گردید. تجزیه وتحلیل داده ها با نرم افزار اس پی اس اس و پی ال اس انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد: نفرت و تجربه ناخوشایند بر دوری از برند و انتقام با برند تأثیر معناداری دارد.. نفرت در رابطه ی بین تجربه ناخوشایند بر دوری از برند و انتقام با برند نقش میانجی داشت.
بررسی عوامل موثر بر افزایش تمایل رفتاری و قصد خرید مشتریان از کسب و کارهای موبایلی در شرایط کرونا با استفاده از فناوری UTAUT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با همه گیر شدن کرونا افراد بیشتر به سمت خرید اینترنتی رفتند و در این بین کسب و کارهای موبایلی با توجه به در دسترس بودن اینترنت و استفاده بیشتر از گوشی های هوشمند؛ بیشتر مورد توجه قرار گرفته است و همین نو بودن این نو کسب و کارها باعث شده شرکت های فعال در این زمینه شناختی از عوامل موثر بر رفتار مشتریان و تمایلات رفتاری آنها اطلاعات کتری داشته باشند. لذا هدف تحقیق حاضر، بررسی عوامل موثر بر افزایش تمایل رفتاری و قصد خرید مشتریان از کسب و کارهای موبایلی در شرایط کرونا با استفاده از فناوری UTAUT در سراسر افراد کشور که حداقل یکبار از خدمات یا محصولات کسب و کار موبایلی استفاده کردند؛ می باشد. برای بررسی تحقیق نمونه ای شامل 400 نفر به صورت در دسترس از بین کانال تلگرامی و صفحات در اینستاگرام سایر شبکه های مجازی اپلیکیشن های اسنپ، سکه، آپ، بفود سافت و بازار انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده پرسش نامه استاندارد با 20 سوال که روایی و پایایی آن تایید و بین جامعه آماری توزیع شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام گرفت. در سطح آمار توصیفی از شاخص هایی چون فراوانی و درصد فراوانی؛ در سطح آمار استنباطی از روشهای همبستگی، مدل معادلات ساختاری، تحلیل مسیر انجام شده است؛ که برای این منظور از نرم افزارهای spss و لیزرل استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل بیانگر این بود که تلاش مور انتظار، کارایی مورد انتظار، نفوذ اجتماعی و شرایط تسهیل کننده از عوامل مهم شرکتی بودند که صاحبان کسب و کارهای موبایلی با بهبود آنها می توانند بر تمایل مشتریان در راستای خرید از اپلیکیشن های موبایلی در شرایط کرونا که مردم کمتر تمایل به خارج شدن از منزل دارند می توانند تاثیر بگذارند.
برند سازی هتل های لوکس با تمرکز بر رفتار مصرف کننده و ارزش ویژه برند
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر اثرات برند تجاری مبتنی بر مصرف کننده (CBBE) (یعنی وفاداری برند، آگاهی از برند، کیفیت درک شده و تصویر برند) از مارک های لوکس هتل ها در مورد نگرش برند مصرف کننده و قصد خرید با عملکرد برند به عنوان یک عامل محوری را بررسی می نماید . نتایج از طریق بررسی مشتمل بر 327 توریست که در هتل های لوکس در ماکائو انجام گرفته است نشان می دهند که همه چهار عنصر CBBE دارای رابطه مثبت با نگرش برند بوده اند و سه مورد به طور مستقیم بر تمایل به خرید تاثیر داشته اند . تمایل خرید واسط ارتباط بین چهار عنصر CBBE و قصد خرید می باشد و عملکرد برند ارتباط بین نگرش برند و قصد خرید را معتدل می سازد . تئوری CBBE در این بررسی توسعه می یابد تا برند های هتل های لوکس منظور گردند و با توضیح اثرات مستقیم، غیرمستقیم و کل هر عنصر CBBE در نگرش برند و قصد خرید، به ادبیات تحقیق کمک می کند. علاوه بر این، مطالعه حاضر عملکرد برند را به عنوان یک عامل مفهومی به جای پیامد ارزش ویژه برند و نگرش برند شناسایی می نماید .
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر مکان یابی بهینه فروشگاه های زنجیره ای خرده فروشی با استفاده از ژئومارکتینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۰)
111 - 142
حوزههای تخصصی:
مشخص نبودن چارچوب و عدم برنامه ریزی در امر مکان گزینی و مکانیابی فروشگاه های خرده فروشی باعث شده که اغلب فروشگاه بر اساس استانداردهای موجود مکانیابی نشوند و بیشتر امری اختیاری باشد تا کار علمی و بر اساس آگاهی؛ از دیگر سو معمولاً روش هایی که در مکانیابی فروشگاه ها در نهادهای مسئول مورد استفاده قرار می گیرد در اغلب موارد با روش های سنتی صورت گرفته، از منطقی علمی پیروی نمی کند و بیشتر امری تجربی و ذهنی می باشد که از جمله پیامدهای آن دشواری دسترسی برای مشتریان و کاهش میزان فروش و سودآوری بوده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر مکان یابی بهینه فروشگاه های خرده فروشی با رویکرد ژئومارکتینگ است. روش تحلیلی مورد استفاده در این مقاله تلفیقی از روش دلفی فازی و تحلیل سلسله مراتبی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کارشناسان و خبرگان صنعت خرده فروشی شهر تهران در سال 1398 می باشند. در این پژوهش در بخش نخست ضمن تبیین لزوم پرداختن به موضوع مکان یابی فروشگاه های خرده فروشی و ضرورت مکان یابی این مراکز تشریح شده است. در بخش بعد مهمترین عناصر و مؤلفه های مکان یابی فروشگاه های خرده فروشی ارائه شده است. نتایج حاکی از آن است که عوامل اصلی موثر برمکانیابی بهینه فروشگاه های خرده فروشی به ترتیب اهمیت عبارت اند از: ساختار جمعیت، خصوصیات ناحیه تجاری و مشتریان؛ شرایط رقابت؛ سهولت دسترسی به فروشگاه؛ ویژگی های مکانی/فیزیکی فروشگاه؛ عوامل اقتصادی مشتریان؛ جذابیت بازار؛ شاخص های عملکردی؛ تعیین هزینه فروشگاه/فاکتور اقتصادی؛ جاذبه مکان برای فروشگاه؛ سطح اشباع. در نهایت می توان گفت که یافته های پژوهش در سطح کلان رهیافتی را برای مکان یابی فروشگاه های خرده فروشی ارائه می دهد.
ظرفیت بازاریابی، شهرت برند و سفر مصرف کننده در پلتفرم های تجارت الکترونیکی
حوزههای تخصصی:
ظرفیت بازاریابی فروشنده و شهرت برند در عملکرد شرکت و رفتارهای مشتری نقش کلیدی دارند. با این حال ، دانش کمی در مورد چگونگی اهمیت این دو بعد در حوزه پر اهمیت و روز افزون پلتفرم های تجارت الکترونیکی ، جایی که فروشندگان متنوعی وجود دارند و شهرت برند را به چالش می کشند ، وجود دارد. این تحقیق اثرات ظرفیت بازاریابی و شهرت برند را بر نتایج سفر خرید اصلی مشتری در پلتفرم های تجارت الکترونیکی ، از زمان کلیک تا وب گردی ، خرید و پشیمانی پس از خرید ، بررسی می کند. نتایج این مطالعه با استفاده از داده های مربوط به خرید گوشی های هوشمند از یک پلتفرم پیشرو در تجارت الکترونیکی ، تأثیر مثبت و فزاینده ظرفیت بازاریابی را بر نتایج سفر مصرف کننده نشان می دهد. این تحقیق همچنین دیدگاه متفاوت تری از شهرت برند در محیط های تجارت الکترونیکی را ترسیم می کند و تأثیرات متفاوت U شکل شهرت برند را بر نتایج سفر مصرف کننده نشان می دهد. این یافته ها مفاهیمی را برای برند ها و فروشندگان در پلتفرم های تجارت الکترونیکی ارائه می کند.
شناسایی و اندازه گیری مؤلفه های بازاریابی اخلاقی در صنایع منتخب ایران (مورد مطالعه: صنایع غذایی و آرایشی و بهداشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: باتوجه به بحران های اقتصادی کشور و شرایط عدم اطمینان حاصل از آن، نیاز به عبور از استراتژی های معمول بازاریابی و تمرکز بر ارزش ها و بازاریابی اخلاقی جهت جلب اعتماد مشتریان ضروری به نظر میرسد. درهمین راستا، باتوجه به گستردگی و پراکندگی مولفه های بازاریابی اخلاقی در پیشینه پژوهش، همچنین فرهنگ خاص جامعه ایران، هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی جامع برای مولفه های بازاریابی اخلاقی و اندازه گیری میزان رعایت این مولفه ها از نظر مشتریان در صنایع منتخب می باشد. روش : پژوهش حاضر از منظر هدف کاربردی و از منظر روش آمیخته است. در بخش اول از طریق مرورنظام مند پژوهش های پیشین، مولفه های بازاریابی اخلاقی استخراج و با اضافه کردن سایر مولفه های استخراج شده از پژوهش میدانی، الگوی مذکور تکمیل گردید. درنهایت، میزان رعایت این مولفه ها از نظر مشتریان در صنایع منتخب اندازه گیری شد. جامعه آماری پژوهش در بخش اول، کلیه مطالعات پیشین مرتبط باموضوع، در بخش دوم(کیفی) مدیران شرکتهای صنایع غذایی و آرایشی بهداشتی و در بخش نهایی(کمی) مشتریان آنها بودند. پس از تایید اعتبار بخش کیفی وکمی، تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی به علت غیرنرمال بودن توزیع داده ها با استفاده از آزمونهای ناپارامتریک و نرم افزار Spss انجام شد. یافته ها: این پژوهش درنهایت موفق به جمع بندی و ارائه مولفه های بازاریابی اخلاقی در قالب 32 مولفه و 7 مضمون اصلی گردید. میزان رعایت هریک از مولفه ها و مضامین اصلی در صنایع منتخب اندازه گیری و با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج: نتایج نشان داد که بین میزان رعایت مولفه های بازاریابی اخلاقی در دو صنعت تفاوت معناداری وجوددارد. میانگین رعایت این مولفه ها در صنایع غذایی بالاتر از صنایع آرایشی بهداشتی بوده به نحوی که در تمامی مضامین اصلی برتر می باشند ولی بااین وجود، از بین 32 مولفه بازاریابی اخلاقی، در 5 مولفه، از صنایع آرایشی بهداشتی امیتاز پایین تری کسب کرد.
بررسی کارکردهای درمانی نوروسایکولوژیک بر بهبود ابعاد شخصیت وهیجان دانشحویان در آموزش
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش از روش شبه آزمایشی از نوع طرح تحقیق پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل 30 نفر از دانشجویان شهر اصفهان که مبتلا به ضعف در ابعاد شخصیتی تشخیص داده شدند، بهصورت هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه 15 نفره در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. اطلاعات حاصل از پیشآزمون و پسآزمون هر دو گروه با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که در پسآزمون، مؤلفههای ابعاد شخصیت و هیجان تحصیلی دانشجویان در آزمودنیهای گروهدرمانی نوروسایکولوژیک نسبت به آزمودنیهای گروه گواه، بهبود معناداری داشته است. .
طراحی چهارچوب چندسطحی برای اجرای موفق بازاریابی سبز در شرکت های تولیدکننده مواد غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات بازاریابی نوین سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۰)
179 - 200
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر شاهد افزایش گرایش در ترجیح خرید و مصرف محصولات سبز از یک سو و نگرانی های فزاینده از تغییرات آب و هوایی، آلودگی های زیست محیطی و تراکم پسماندهای مواد غذایی، از دیگر سو بوده ایم که زمینه ساز تغییراتی جدی در نگرش های زیست محیطی مردم و تغییر ترجیحات آن ها در تمایل به استفاده از محصولات دوست دار محیط زیست شده است؛ بالتبع بازتاب این مسئله در رفتار بنگاه های اقتصادی؛ افزایش تمایل روزافزون آن ها در بهره گیری از مفاهیم بازاریابی سبز است. بر این مبنا، پژوهش حاضر به دنبال طراحی چارچوب چندسطحی برای اجرای موفق بازاریابی سبز در شرکت های تولیدکننده مواد غذایی با نگرشی یکپارچه است که به عنوان پژوهشی کاربردی با رویکرد آمیخته (از نوع طرح های اکتشافی) صورت پذیرفته است. یافته های مدل نشان دهنده آن است که عوامل متعددی به صورت چندبعدی و درهم تنیده در اجرای بازاریابی سبز تأثیرگذارند. این عوامل در چهار سطح، قابل دسته بندی هستند. عوامل سطح چهارم زیربنایی ترین لایه را تشکیل داده و شامل رسوخ باور به بازاریابی سبز در فلسفه و چشم انداز شرکت است؛ سطح سوم شامل پشتیبانی مدیران ارشد و تغییر در رویه های داخلی سازمان؛ سطح دوم شامل، بهینه سازی ساختار سازمانی، بهبود فرهنگ سازمانی، بهسازی کارکنان و مدیریت روند تغییرات و سطح اول که در بالاترین و عملیاتی ترین لایه از سلسله مراتب مدل ساختاری تفسیری قرار گرفت شامل، تغییر در آمیزه بازاریابی، درک و اجرای ممیزی های بازاریابی سبز و توسعه زیرساخت فناوری اطلاعات است.
مقاله پژوهشی: تحلیل ماهیت حقوقی، اوصاف و مخاطرات قراردادهای تبلیغی با ستارگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۹۹
179 - 202
حوزههای تخصصی:
بهره برداری از تصویر و آثار ستارگان (چهره ها) در تبلیغات تجاری، از مؤثرترین ابزارهای تبلیغ به شمار می رود. اکثر شرکت های تبلیغی از این شیوه تبلیغ برای معرفی محصولات استفاده می کنند. ستارگان نیز تمایل زیادی به انعقاد قرارداد تبلیغی با شرکت های یادشده دارند، زیرا درآمد حاصل از این نوع قراردادها قابل توجه است. در این نوشتار با روش تحلیلی و توصیفی، ماهیت قرارداد تبلیغی، مخاطرات آن و اهرم های حمایتی در مقابل مخاطرات مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته است. با بررسی های به عمل آمده ماهیت این نوع قراردادها در مقایسه با انواع قراردادهای مشابه، در قالب ماده 10 قانون مدنی، و به عنوان یک عقد نامعین قابل توصیف می باشد. اگرچه استفاده از تصویر ستارگان در جلب مصرف کنندگان به خرید محصولات تأثیر به سزایی دارد، با این حال، شرکت ها در معرض این خطر هستند که ستارگان با مشارکت در فعالیت های غیراخلاقی، وجهه آنها را خدشه دار نمایند، و تأثیر منفی بر دیدگاه مصرف کنندگان داشته باشند. از این رو، شرکت های تبلیغی به منظور حمایت از سرمایه و شهرت خود، از شروطی مانند شروط اخلاقی، شرط کلابک یا وجه التزام استفاده می کنند. همچنین ستارگان متقابلاً با این خطر مواجه هستند که شرکت ها با انجام اقدامات غیراخلاقی وجهه آنها را در دید عموم تغییر دهند. از این رو، ستارگان در تلاش هستند تا شرط متقابل اخلاقی را در قرارداد درج نمایند.
شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر فساد اداری در شهرداری ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر فساد اداری در شهرداری ساری بود. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش جمع آوری داده ها از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق حاضر مدیران ارشد و عملیاتی و معاونین شهرداری ساری و کارشناسان اجرایی شهرداری ساری هستند. ابتدا با توجه به ادبیات موجود در این زمینه عوامل موثر بر فساد اداری در شهرداری ساری شناسایی شد، سپس با استفاده از تکنیک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، اوزان و معیارهای مرتبط با این عوامل از طریق پرسشنامه و نظرسنجی از جامعه آماری مورد مطالعه، تعیین شد و مدل تحلیل سلسله مراتبی به کار گرفته شد. در مرحله بعد، وزن نهایی معیارها با استفاده از میانگین موزون و تلفیق وزن نسبی معیارها و وزن نسبی عوامل اصلی سرگروه آن ها به دست آمد. در گام بعدی بر اساس وزن های به دست آمده، رتبه بندی نهایی عوامل و معیارهای مربوط به عوامل موثر بر فساد اداری در شهرداری ساری ارائه می شود. پس از جمع آوری پرسشنامه های توزیع شده و تجزیه و تحلیل این داده ها معیارهای شناسایی شده بدین شرح شد: ارزش های اخلاقی، احساس بی عدالتی، جامعه پذیری ضد فساد، نیاز مادی، پایبندی شرعی، فرصت فساد.