فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۵٬۲۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
نظریه شعرشناسی شناختی بر شگردهای زبان شناسی شناختی ازجمله استدلال قیاسی و نوع چینش واحدهای زبانی استوار است. براساس الگوی پیشنهادی مارگریت فریمن (2000) هر متن ادبی دارای سه سطح نگاشت ویژگی، رابطه ای و نظام است. در سطح اول شباهت میان اشیاء، در سطح دوم روابط میان اشیاء و در سطح سوم الگویی که در روابط مفهومی و ساختاری اثر وجود دارد به عنوان یک کل دلالتمند واکاوی می شود. در این پژوهش، با هدف آشنایی با سبکِ شناختی شفیعی کدکنی دو شعر ایشان در چارچوب این نظریه مورد بررسی قرار گرفت. پرسش های پژوهش عبارتند از: 1- آیا در شعر شفیعی کدکنی بین ساختار و محتوا ارتباط معناداری وجود دارد؟ 2- آیا با تکیه بر نگاشت های قیاسی می توان به ناگفته های متن و الگوهای فکری مؤلف نزدیک شد؟ نتایج این بررسی نشان داد در شعر نخست تصویری که در ذهن مخاطب از انعکاس دو فضای مفهومی متفاوت در متن ساخته می شود؛ در بعد ساختاری و زبانی شعر نیز انعکاس یافته است، چرا که در سطور 5 تا 9 -به مثابه قلب اثر- برخورد با زبان و استفاده از ضمیر، با سایر بخش های متن تفاوت دارد. در شعر دوم نیز همین مسئله تکرار می شود و چرخش ملال آور زندگی مطرح در شعر، در ساختار اثر بازنمایی می شود. نگاشت های قیاسی نشان دادند که در هر دو شعر؛ برای وصول به جهان آرمانی مانعی وجود دارد که خود راوی ست. براساس این نتایج؛ انطباق معنادار ساختار و محتوای شعرها و همینطور کارآمدی راهکارهای نظریه شعرشناسی شناختی برای نزدیک شدن به ناگفته های متن و الگوهای فکری مؤلف به اثبات رسید.
تحلیل نظریه معنا درمانی ویکتورفرانکل در آثار احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف و معنای زندگی، در حال حاضر یکی از دشوارترین و مهم ترین سؤالات انسان است. امروزه پاسخ گفتن به این پرسش و پرداختن به این موضوع بیش از گذشته احساس می شود. ویکتور فرانکل نظریه پردازی است که از رهگذر تجربیات سختی که داشته است به این پرسش پاسخ گفته است. وی در مکتب خویش که «معنا درمانی» نام دارد، کوشیده است تا به انسان یادآور شود که هرکس در زندگی و نهاد خود معنایی را باید کشف کند تا به وسیله آن بتواند از سختی ها بگذرد و از پوچی و یاس در امان بماند. فرانکل معتقد است هدف و معنا باید به گونه ای باشد که حتی سخت ترین لحظه های زندگی هم معنادار باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی مؤلفه های معنا درمانی در شعر دو شاعر معاصر، شاملو و اخوان ثالث و مقایسه دیدگاه این دو شاعر نسبت به معنای زندگی است تا از این راه بتوان به راه کارهایی برای دریافت معنای زندگی ارائه داد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است؛ به این ترتیب که ابتدا سه مؤلفه مهم از این نظریه توضیح داده می شود و سپس در شعر شاملو و اخوان ثالث به بررسی و مقایسه پرداخته شده است. جامعه آماری در این تحقیق مجموعه آثار دو شاعر به طور کامل است. دستاورد این پژوهش بیانگر آن است که شاملو سه مؤلفه عشق، رنج و مرگ را پذیرفته است و از هرکدام معنایی برای ادامه زندگی پیدا کرده است؛ و برخلاف او اخوان ثالث دچار خلأ وجودی است و دائم علیه زندگی خود در طغیان است.
خوانش انتقادی مجموعه شعر «طفلی به نام شادی» شفیعی کدکنی با رویکرد هرمنوتیک میان فرهنگیِ مال، کیمرله و ویمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیایی که تعامل و مواجهه با دیگری و بیگانه و هم زیستی با وی، حقیقتی انکارناپذیر محسوب می گردد، ارائه راهکاری برای اجرای بی خطرترین و مسالمت آمیزترین شیوه های تعامل و هم زیستی منظور نظر تمامی اندیشمندان میان فرهنگی با رویکردهای گوناگونشان محسوب می شود. به باور اندیشمندان میان فرهنگی، این شیوه ها از مسیرِ چگونگی فهمِ- خود- از- دیگری- می گذرد. اهمیتِ شیوه های تعامل، گفت وگو و درک دیگری، گفتمان میان فرهنگی را به شیوه ای مبسوط، به مسأله فهم از دیدگاه هرمنوتیکِ میان فرهنگی متمرکز کرده است. بازتاب رفتارهای هر فرهنگ نسبت به فرهنگ های بیگانه، معیاری برای تحلیل جهان بینی فرهنگ ها نسبت به یکدیگر است که در زبان، عقاید، آداب و رسوم، قوانین و فرهنگ هر ملت جریان دارد. شعر و هنر را نیز از آن جهت که بازتابی از حقایق جهانند، می توان منبع مناسبی برای بررسیِ نوع فهم حقیقتِ ذاتِ دیگری در یک فرهنگ و تلقیِ-خود- در رویارویی با فرهنگ بیگانه دانست. در این پژوهش با بررسی مجموعه شعر « طفلی به نام شادی» شفیعی کدکنی، نگاه شاعر به دیگری، بیگانه، فهم و درک دیگری و شیوه های تعامل با آن از منظر هرمنوتیک آنالوژیکِ مال، دیالوگ چند سویه ی کیمرله و نیز پولی لوگ ویمر، مورد مداقه قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اهمیت حضور، درک هویت، تعامل و هم سخنیِ با دیگری ضمن پاسداشت هویت خودی در جامعه ای اسلامی و نیز درک تفاوت های میان خود و بیگانه، از درون مایه های برجسته مجموعه شعرِ «طفلی به نام شادی» و هم سو با آرمان های مدّ نظر اندیشمندان هرمنوتیک میان فرهنگی است.
ارزیابی کیفیت ترجمه تصاویر بلاغی نور و تاریکی در قرآن در پرتو الگوی جولیان هاوس (نمونه پژوهی: آیه 40 – 35 سوره نور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، کیفیت ترجمه تصاویر بلاغی آیات 40-35 سوره نور را در گزیده ای از ترجمه های فارسی و انگلیسی از منظر رویکرد جولیان هاوس ارزیابی می کند. تصاویر بلاغی نور و تاریکی از جمله کلیدی ترین تصاویر بلاغی مرتبط با دو مفهوم خیر و شر است که معناهای ظاهری و باطنی خاص خود را دارند و در کتاب های تفسیری، معناها و برداشت های گوناگون از آنها ارائه شده است. الگوی پیشنهادی هاوس، دو وجه کاربر و کاربرد متن اصلی و مقصد را در راستای ایجاد تعادل نقشی بررسی می کند. وجه کاربر به تشخص زبانی، گویش، زمان و حوزه عملکرد و وجه کاربرد به رسانه و مشارک مربوط می شوند. انتخاب ترجمه های فارسی و انگلیسی مبتنی بر سیر گاه شمارانه و مقبولیّت و پذیرفتگی میان عوام و خواص خوانندگان، از میان گزیده ای از ترجمه های فارسی و انگلیسی بوده است. نتایج بررسی نشان می دهد همه مترجمان، ضمن توجه به صورت و ساختار زبان مقصد هم عصر خود، تصاویر بلاغی این سوره را عیناً در زبان مقصد بازآفرینی، و ترجمه ای تحت اللفظی از این تصاویر ارائه کرده اند که در راستای اهداف دین شناختی آیات این سوره قرار دارد. در مجموع، مترجمان، ترجمه ای آشکار از این تصاویر ارائه کرده اند و طبق الگوی هاوس، ترجمه های فارسی و انگلیسی بررسی شده، هیچ انحراف معنادار و محسوسی را از متن اصلی قرآن نشان نمی دهند و مترجمان در هر دوره، این تصاویر را بسته به ویژگی های زبانی فرهنگ مقصد ترجمه کرده اند. در مجموع، شاید اتخاذ رویکردی تلفیقی از الگوها، در ارزیابی کیفیت ترجمه های فارسی و انگلیسی قرآن کریم کارآمدتر باشد.
چندمعنایی اسم و فعل در نظریه شبکه های شعاعی و کاربست آن در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چندمعنایی در نظریه شبکه های شعاعی بر پایه مقوله بندی پیش نمونه بنیاد بررسی می شود. به این منظور پس از تعیین معانی متمایز یک واژه، عضو برجسته آن ها (سرنمون) شناسایی، و سایر معانی در نموداری شعاعی حول آن نمایش داده می شوند. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، چگونگی تحلیل چندمعنایی برای مقوله های واژگانیِ غیر از حروف اضافه و نیز کاربست قرآنی آن را، با مطالعه یک نمونه بازنمایی می کند. به این منظور، معیارهای تعیین سرنمون در این مقوله های واژگانی (با عنوان معنای مرجع) معرّفی شده است که شامل پنج معیارِ «نخستین معنای تأییدشده»، «غلبه در شبکه معنایی»، «قابلیّت پیش بینی سایر معانی»، «دارا بودن پیشینه شناختی قابل قبول» و «ارتباط با تجربه زیسته انسانی» می باشد. در کاربست قرآنی این نظریه، ریشه محور بودن ساخت واژگان عربی ایجاب می کند به مراحل بررسی، «تعیین واژه سرنمونی ریشه» و لحاظ معیار «کوتاهی و عدم تناظر دقیق وزن و معنا» در شناسایی سرنمون، اضافه شود. با به کارگیری این روش در بررسی ریشه ظهر در قرآن، برای آن، واژه سرنمونی «ظَهر» با معنای مرجع «پشت انسان» به دست می آید؛ که دیگر معانی واژگان این ریشه، مانند بخش ناپیدا، یاری، پشت حیوان، رو بودن، آشکار بودن، بالا رفتن، غلبه و آگاهی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از آن گرفته شده است.
بازتاب دین های گونه گون در شبیه خوانی اسلامی
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
95 - 131
حوزههای تخصصی:
گرچه شبیه خوانی در میان آگاهان جهان به عنوان تنها نمایش جهان اسلام یا منسجم ترین و مهم ترین نمایش شیعیان ایران زبان زد شده است، روایت هایش به روی دادهای اسلامی محدود نماند. شبیه خوانی ایران به ویژه در زمان بالندگی و پویایی دوره ی ناصری آرام آرام از ماجرای شهادت حضرت علی و عاشورای سال 61 هجری فراتر رفت و شهادت و زندگی دیگر امامان و جنگ های پیامبر و زندگی یارانش را در بر گرفت. سپس شرایطی تازه، ضرورت شکل گیری شبیه نامه هایی با روایت های نوین را پدید آورد و شبیه نویسی را به دوره ای تازه کشاند. وام گیری روایت هایی از کتاب های مقدس و زندگی مردمان دیگر دین ها و شکل دهی آن ها در فرم شبیه خوانی در این دوره روی داد و چنان گسترش یافت که دامنه ی روایت به شخصیت های هم دوره ی شبیه سازان نیز رسید. پدیدآوران شبیه، ایرانی مسلمان بودند ولی نیم نگاهی به ادیان و تمدن های دیگر نیز داشتند و می کوشیدند توجه تماشاگران غیرمسلمان را همانند هم کیشان خویش به اجرای شان بکشانند؛ گویی شبیه سرایان در پی ارتباطی گسترده تر بودند. آن ها می توانستند هر روایت دیگر را (حتا در زمان دیگر و جایی دیگر) با شگرد گریز به ماجرای کربلا پیوند بزنند تا تماشاگران دریابند که «کل یوم عاشورا و کل عرض کرب بلا». شخصیت های یهودی و مسیحی و هندو و نیز دین های مانوی و زردشتی حضوری پررنگ تر نسبت به دیگر ادیان در شبیه خوانی دارند. بنا بر این شبیه خوانی ایرانی-اسلامی در دوره ی گسترش برخلاف نمایش های مذهبی اروپا به پی روان دین اجراگران محدود نبود بل که همانند نهادی تئاتری و نه صرفاً ایدئولوژیک یا آیینی به ارتباطی گسترده با تماشاگران گوناگون می پرداخت.
بررسی دلایل مهرطلبی کودکان براساس نظریه روانکاوی کارن هورنای؛ مطالعه موردی: داستان «من نوکر بابا نیستم اثر احمداکبرپور»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت، تربیت و موفقیت کودکان در جهان امروز از مسایل بسیار مهم در خانواده ها، محیط آموزشی، فرهنگی و ادبیات کودکان است که در قالب های گوناگون از جمله داستان ها، انیمیشن ها و گونه های دیگر ادبی بازتاب می یابد. اهمیت این مساله موجب شد در آثار ادبی کودکان با رویکرد روانشناختی هم مورد بررسی قرار بگیرد. بدین منظور داستان هایی مورد مطالعه قرارگرفت؛ از میان آن ها داستان «من نوکربابا نیستم» نوشته احمد اکبرپور به جهت وضوح بازتاب این مهم انتخاب شد. این داستان مسائل و مشکلات زندگی فرزندی به نام داوود را روایتِ می کند، که بسیاری از خصلت هایش در مقام شخصیت اصلی داستان منعکس کننده شخصیت افراد مهرطلب براساس تقسیم بندی سه گانه کارن هورنای و قابل انطباق با نظریه ی روانکاوی شخصیت اوست. این مقاله با روش تحلیل توصیفی، بر آن است تا ضمن شناخت و معرفی تعارض مهرطلبی، شخصیت اصلی این داستان مورد بررسی قرارگیرد و زوایای شخصیتی او که بازتابی است از ویژگی های فرد مهرطلب، تحلیل شود. هدف این مقاله بررسی ابعاد مهرطلبی و ارائه راهکاری در جهت تصعید این مهم است لازم است در امر مهم تربیت بدان توجه شود که غفلت از آن عوارض و پیامدهای ناگواری در پی خواهد داشت.
بررسی و تحلیل بینامتنیت قرآنی در تمهیدات عین القضات همدانی (بر اساس نظریه ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت از نظریه های ادبی معاصر است که به بررسی حضور یک متن در متن دیگر می پردازد. براساس این نظریه هیچ متن مستقلی وجود ندارد؛ بلکه تمام متون برگرفته از پیش متن ها و یا متون هم عصر خود هستند، لذا نویسنده، خالق اثر خود نیست و تمام بن مایه های فکری و اعتقادی خود را از متون پیشین اخذ می کند. ژرار ژنت با تبیین و تقسیم بندی بینامتنیت، آن را از یک نظریه صرف ادبی وارد حوزه عملیاتی و نقد متون کرد. با توجه به تاثیر بارزِ متون مقدس بر متون هنری و ادبی، عرفا و متصوفه بسیاری از مایه های فکری خود را از قرآن به عنوان ابرمتن و متن مقدس وام گرفته اند. در این میان عارفانی همچون عین القضات در تمهیدات به کرات از بینامتنیت قرآنی بهره برده اند که بسیاری از سرچشمه های فکری و اعتقادی و حتی ادبی او را می توان در قرآن کریم رصد و پیدا کرد. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه های، بینامتنی قرآنی را در تمهیدات عین القضات می کاود. حاصل این بررسی نشان می دهد که پیوندی محکم و ناگسستنی به صورت بینامتنیت آشکار و ضمنی بین قرآن و تمهیدات وجود دارد و تأثیرات معنوی و لفظی زیادی در ذهن و زبان عین القضات و تمهیدات برجای نهاده است. بینامتنیت قرآنی در تمهیدات به صورت های صریح (آشکار) و ضمنی وجود دارد. آمارهای استخراج شده نشان می دهد که بیشترین استفاده از اقتباس جزئی، واگیری واژگانی و بینامتن ضمنی تلمیح است. توجه به آمار و تفکر حاکم بر تمهیدات که از نوع کتاب های عرفانی و تأویلی است، ایجاب می کند نویسنده پیش متن را به صورت جزئی انتخاب و در متن خود حل و تحلیل کند تا نتیجه دلخواه خود را از بینامتن با توجه به صورت و معنای آیات قرآنی بازنمایی کند.
کاربست الگوی وینه و داربلنه در ترجمه ی قرآن کریم (بررسی موردی ترجمه های نعمت الله صالحی نجف آبادی، محمدعلی کوشا و کریم زمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی سالیان اخیر نظریه های ترجمه با هدف نظام مندیِ نقد ترجمه در قالب یک چارچوب مدون جهت ارزیابی ترجمه های قرآن استفاده شده اند. نظریه پردازان ترجمه نیز با دیدگاه های متفاوت و گاه مشابه توانسته اند در این عرصه مؤثر واقع شوند. از این میان ژان پل وینه و ژان داربلنه در سال 1958 کتابی با عنوان «سبک شناسی تطبیقی فرانسه و انگلیسی» منتشر کردند که بعدها به منبع مهمی برای ترجمه پژوهان تبدیل شد. وینه و داربلنه در این اثر به معرفی تکنیک هایی پرداختند که هر مترجمی ناگزیر از آنها بهره می برد. پژوهش حاضر پس از تبیین این تکنیک ها و زیرشاخه های آن ها، با روش توصیفی تحلیلی و مقابله ای به کیفیت کاربست آنها در ترجمه های سه مترجم قرآن کریم (صالحی، زمانی و کوشا) می پردازد و هدف از آن، تبیین چگونگی و میزان کاربرد الگوی ترجمه وینه و داربلنه در ترجمه های مورد بررسی است. یافته های پژوهش در پنج جزء پایانی قرآن کریم نشان می دهد؛ مترجمان با توجه به قداست متن قرآن و ویژگی های زبانی خاص آن، از ترجمه تحت اللفظی -که یکی از مؤلفه های ترجمه مستقیم است- بیش از سایر مؤلفه ها بهره برده اند. از سوی دیگر، تکنیک جابجایی (تغییر صورت) – به عنوان یکی از مؤلفه های ترجمه غیرمستقیم- به سبب تفاوت ساختار دستوری دو زبان عربی و فارسی، پس از ترجمه تحت اللفظی بیشترین بسامد را دارد؛ تکنیک غیرمستقیمِ همانندسازی نیز به سبب اشتراکات فرهنگی میان دو زبان و نیز ممنوعیت دخل و تصرف بیش از حد در قرآن، نسبت به سایر مؤلفه ها، بسامد کمتری دارد. از میان مترجمان یادشده، زمانی و کوشا بیش از صالحی، از روش های ترجمه غیرمستقیم بهره برده اند.
کارکرد نقش های زبانی در تبیین مفاهیم تربیتی - اجتماعی سوره حجرات، با تکیه بر الگوی ارتباطی رومن یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خطوط کلی سوره حجرات، ترسیم گر فرایندی دقیق و منسجم در نهادینه کردن ارزش های اخلاقی و تربیتی است که جهت دستیابی بشر به تعالی و کمال تبیین شده است. این سوره که به عنوان اخلاقی ترین سوره قرآن کریم شناخته می شود، از الگوهای متنوع ارتباطی در القای پیام مورد نظر به مخاطب بهره برده است که در این جستار، با رویکردی بر نظریه ارتباطی رومن یاکوبسن، به تبیین جلوه هایی از اعجاز بیانی قرآن کریم در تجسّم مفاهیم تربیتی و اجتماعی پرداخته می شود. پژوهش حاضر ضمن تحلیل نقش های زبانی و عناصر ارتباطی، بر اساس الگوی ارتباط کلامی یاکوبسن، به بازکاوی کارکردهای متفاوت این نقش ها در سوره حجرات پرداخته است. میزان تأثیر نقش های زبانی بر مخاطبان و بسامد هر کدام از آنها، شناسایی جلوه های متنوع ارتباطی بر اساس مفهوم آیات این سوره، از اهداف این پژوهش است. نتایج تحقیق نشان می دهد نقش های زبانی، ابزاری کارآمد برای درک پیام آیات قرآنی و شیوه ای مناسب در طرح ریزی الگوهای ارتباطی، برای تأثیرگذاری هر چه بیشتر بر مخاطبان به شمار می رود. بیشترین بسامد نقش های زبانی در سوره حجرات، بر اساس الگوی ارتباطی یاکوبسن، مربوط به نقش «عاطفی» در 13 آیه و کمترین بسامد نیز در نقش «همدلی» در 3 آیه است. همچنین نمی توان نقش «ترغیبی» آیات این سوره را نادیده انگاشت؛ چرا که خداوند به عنوان فرستنده پیام، با استفاده از افعال متعدد امر و نهی، مفاهیم متعدد تربیتی و اجتماعی را برای مخاطبان تبیین نموده است.
گونه شناسی انعکاس حملات فرقه ای علیه شیعه افغانستان در آئینه شعر فارسی معاصر
منبع:
م مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲
105 - 148
حوزههای تخصصی:
حملات خشونت آمیز قومی سیاسی با رویکرد فرقه گرایانه علیه مسلمانان شیعه در افغانستان از زمان عبدالرحمن خان (حک ۱۲۸۰–۱۲۵۹ش)شکل سازمان یافته به خود گرفت و تا عصر حاضر به انحاء مختلف توسط مباشران دولتی و یا گروه های سیاسی ، فرقه گرا و وابسته به دولت های خارجی انجام شده است. به طوری که هرچند وقت یک بار اخباری مبتنی بر تکرار این رویدادها منتشر می شود. سوال پژوهش این است که این رویدادها در ادبیات منظوم فارسی معاصر چگونه و به چه اشکالی منعکس شده است ؟ بنابراین هدف تحقیق با روش توصیفی تحلیلی پاسخ به سوال فوق و ارایه تصویر این دسته رویدادهای خاص تاریخی افغانستان در ادبیات فارسی است. یافته های این پژوهش با شیوه استقرای منابع ادبی معاصر و تحلیل محتوای اشعار مرتبط نشان می دهد شعرای کشورهای پنج گانه ایران ، افغانستان ، پاکستان ، هندوستان و تاجیکستان، وقوع رویدادهای فرقه ای خصوصا مظالم علیه پیروان مکتب اهل بیت(ع) در افغانستان را از دیدگاه های مختلف به تصویر کشیده اند ولی قدر مشترک توصیف این وقایع دردناک با زیرمایه های فکری خاص هر شاعر ، بیشتر شرح درد بوده تا راه درمان ، به همین دلیل عده کمی از شاعران در عین توصیف تراژیک وقایع کوشیده ند به علل و راه های برون-رفت از این مظالم نیز اشاره نمایند.
الگوی عشق در اسطوره-آیین سارای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره-آیین سارای یکی از روایت های مشهور و مشترک در میان مردم آذربایجان (ایران و جمهوری آذربایجان) است. این اسطوره-آیین، روایت عشق دختر و پسری است که در اثر غیبت عاشق و ظلم خانِ روستا به خودکشی معشوق می انجامد. این اسطوره-آیین در ادبیات و هنر مردم این مناطق ریشه دوانده و دارای بار ارزشی بالایی در فرهنگ این منطقه است. نگارندگان در این پژوهش که به شیوه ی توصیفی-تحلیلی انجام شده است، تلاش کرده اند تا الگوی عشق را در این روایت، بررسی نموده و اصلی ترین ویژگی آن را استخراج نمایند. مطابق مطالعات انجام شده، مطابق با نظریه ی رنه ژیرار، قربانی شدن معشوق در نتیجه ی میل به تقلید و به دست آوردن دختری که اغلب مردان روستا خواهان وی هستند، توسط خان روستا و گسترش خشونت در میان افراد روستا در جهت حفظ ناموس روستا که نامزد مرد دیگری است ، اصلی ترین الگو برای این روایت شناخته شده است. در این ماجرا، خودکشی معشوق به عنوان تنها راه حل برون رفت از این مناقشه در جهت حفظ اصالت، وفاداری و آزادگی یک زن و در عین حال، ممانعت از آسیب دیدن سلامت و امنیت روستا توسط خان است. پس از این قربانی شدن، قربانی تبدیل به یک اسطوره شده و از آیین سارای که به واسطه ی ادبیات شفاهی و کتبی، موسیقی، شعر، تئاتر و سینما نمود می یابد، پشتیبانی می کند.
خویش کاری های پیامبرگونه قهرمانان در منظومه های پهلوانی
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
11 - 47
حوزههای تخصصی:
در بررسی منظومه های پهلوانی با موضوعی ویژه و مهم مواجه هستیم و آن هم انعکاس نبردهای دینی در این آثار است. پهلوانانی هم چون رستم، فرامرز، جهانگیر، سام و حتی گرشاسب در بسیاری از موارد وظیفه اصلی خود را گسترش دین یزدانی می دانند؛ نکته دیگر این است که دینی هم که اینان قصد گسترش آن را دارند، بیشتر با عقاید اسلامی سازگار است و این موضوع از این نظر مهم است که شخصیت های این داستان ها از نظر زمانی مربوط به قبل از اسلام هستند. دلیل این موضوع این است که راویان و سرایندگان این آثار در دوره اسلامی می زیسته اند و نگاه اسلامی هم که به جنگ های دینی و غزوات وجود داشته، بر این آثار حاکم شده است. این موضوع بیشتر در منظومه های پهلونی پس از شاهنامه صدق می کند؛ چرا که در شاهنامه اگر چه نبردهای دینی گشتاسب و اسفندیار نیز مطرح است؛ اما انگیزه و نگرش های اعتقادی این دو شخصیت در گسترش یکتاپرستی با مبانی اعتقادی ایران باستان سازگارتر است. در این مقاله تعدادی از منظومه های پهلوانی پس از شاهنامه (کوش نامه، گرشاسب نامه، فرامرزنامه، سام نامه و جهانگیرنامه) از این منظر بررسی شده و دلایل این نگرش نیز تحلیل شده است.
علامه آیت الله سیدعلی بن محمدعلی میبدیِ یزدی؛ شخصیتی ویژه در ادبیات دینی و تعلیمی
منبع:
مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
49 - 72
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است تا یکی از چهره های ادبیات دینی وتعلیمی و تعدادی از آثار او را در این نوعِ ادبی معرفی نماید. غالباً در ادبیات دینی و تعلیمی با پدیدآورنده ای حکیم یا عالم روبه رویم؛ اما معمولاً آثارِ این نوعِ ادبی مطرح تر از چهره های آن هستند و کمتر شاعری را به عنوان «ویژه سرا» در این گونه از ادبیات می توان سراغ کرد. علامه آیت الله سیدعلی بن محمدعلی میبدیِ یزدی آثار متعددی در حوزه ی ادبیات تعلیمی از خود به جای گذاشته است و ازاین جهت، به چهره ای ممتاز بدل گشته است. نُقل مجلس که پرهیزنامه ای است در علم اخلاق، به زبان فارسی و در قالب مثنوی، به همراه شش اُرجوزه به زبان عربی و در قالب مثنوی، شمه ای از هفتاد اثر علامه میبدی است که به طور ویژه در ادب دینی و بر بنیان تعلیمی سروده شده اند. در این مقاله، علاوه بر معرفی سراینده، این آثار نیز به نحو شایسته معرفی شده اند و ویژگی های هر اثر به همراه توضیح کارکرد آن ها در ادب تعلیمی به قلم آمده است. معرفی چهره ای خاص و چند اثر ویژه در ادبیات دینی و تعلیمیْ هدف غایی این مقاله بوده است که به شیوه ی توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به انجام رسیده است. چاشنی گیری این سروده ها از دقیقه های معرفت دینیْ آن ها را در یک سلک و یک سبک درآورده است. یافته های تحقیق نشان می دهد باتوجه به شیوه ی استدلالی و حکمی سراینده و پیوند با منابع قرآنی وروایی و نیز استفاده از اندکی لحن مطایبه آمیز، کارکرد آموزندگی آثار بسیار بالاست.
مطالعه ی معناشناختی ایجازِ «حذف» و «تخفیف» در زبان و بررسی جایگاه آن دو در فهم و ترجمه آیات موجز قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاز «حذف»، اسلوبی رایج در زبان طبیعی، گونه ای ممتاز در کنار ایجاز «قِصَر» و نشان دهند ی فشردگی کلام در مفهوم خود است؛ بی آنکه برای آن نقیصه ای به شمار آید. قرآن کریم که خود در بستر زبان طبیعی نازل گردیده، از اسلوب حذف به درستی و فراوانی بهره برده است؛ لذا بررسی و شناخت آن، در فهم و ترجمه ی آیات قرآن حائز اهمیت می شود و بی توجهی بدان، دریافت معنا را با آسیب هایی روبرو می سازد. بررسی جامع موارد موجز دانسته شده، ما را با دو نوعِ «حذف زبانی» و «تخفیف غیرزبانی» آشنا می سازد. طبق آموزه های معناشناختی، حذف زبانی بر اساس سیاق متن (بافت زبانی) رخ می دهد اما تخفیف غیرزبانی، مبتنی بر بافت موقعیت و دانش پیش زمینه ی مخاطب (بافت غیرزبانی) انجام می گیرد. نوع اول یعنی حذف زبانی، با اسلوب های نحوی و دستوری، قابل کشف است اما نوع دوم یعنی تخفیف غیرزبانی، تنها با احاطه بر بافت غیرزبانی شناسایی می شود. با وجود این، اکثر تفصیل های مفسران برای موارد تخفیف یافته در قرآن، از ضابطه ی علمی خاصی برخوردار نیست؛ گویا هریک از مفسران با پیش فرض های گوناگون به تفصیل آیات پرداخته اند. مقاله ی حاضر، به روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از دانشِ «معناشناسی کاربردی» ضمن بررسی نمونه های متعدد قرآنی، به معرفی و تحلیل پدیده ی «تخفیف» در کنار «حذف» پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که علاوه بر «بافت زبانی»، دانستن و تحلیل «بافت غیرزبانیِ» آیات نیز از لوازم مهم فهم، تفسیر و ترجمه ی قرآن کریم است.
سبک های دفاعی شخصیت های رمان کلیدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان وجوه مختلف شخصیت و رویدادهای پیرامون آن در رمانهای بلند، سبب شده که این گونه ادبی محمل خوبی برای نقدهای روانکاوانه باشد؛ از این رو هدف این نوشتار بررسی رمان درخشان کلیدر، به قلم محمود دولت آبادی با رویکردی بین رشته ای وکندوکاو در سبک های دفاعی شخصیت های اصلی آن بر اساس دیدگاه روان تحلیل گری فروید است.و اینکه کدام سبکها در میان شخصیتها پر کاربرد است و استفاده مکرر از آنها چه تاثیری در روند پردازش شخصیتهای داستان دارد.در این مقاله با شیوه ای تلفیقی به توصیف و تحلیل سبکها و میزان استفاده از آنها اشاره می شود.این پژوهش نشان می دهد که کاربرد سبکها در میان شخصیتهای رمان قابل توجه و زیاد است و در برخی از شخصیتها مانند خان محمد استفاده از این سبک ها بطور مکرر، مداوم و به گونه ای سبک زندگی وی محسوب می شود ودر برخی دیگر مانند گل محمد این مکانسیم ها بیشتر در مواجهه با رویدادهای استرس زا مشاهده بروز داشته است
شناسایی گوینده خطبه مشهور به متقین
منبع:
م مطالعات ادبیات شیعی سال ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲
11 - 54
حوزههای تخصصی:
خطبه همام، متقین را توصیف کرده و برای آنان بیش از صد صفت برشمرده است. برای این خطبه، ترجمه های مستقل و شروح فراوانی نوشته شده؛ امّا در این میان و با پژوهش های جدید، روشن شده است که روایت یا خطبه متقین به سه مدل در منابع متقدم درج شده، و با هم اختلافات فراوانی دارند؛ به طوری که متن برخی منابع با متن نهج البلاغه، اساساً متفاوت هستند. با توجه به اهمیت خطبه متقین و برخی تشکیکاتی که نسبت به برخی از خطب و مطالب نهج البلاغه وجود دارد؛ اکنون لازم است از جهات مختلف، اصالت سنجی مستقلی پیرامون این خطبه صورت پذیرد؛ مثلاً بررسی شود که گوینده یا نویسنده خطبه متقین کیست؟ نوشته حاضر، به بررسی تطبیقی خطبه همام در منابع متقدم تا قرن هفتم، در این مسأله پرداخته است؛ که نتایج پژوهش نشان می دهد: نام راوی اصلی خطبه، مخدوش و شامل این افراد است: 1 راوی مجهول 2 ابن عباس 3 نوف بکالی 4 سلیم بن قیس 5 حسن بصری 6 اوفی بن دلهم 7 علی بن حسین(ع) 8 امام صادق(ع) 9 امام باقر(ع) 10 ذوالنون المصری. از سوی دیگر، گوینده خطبه نیز در این افراد، نامتعیین است: 1 علی(ع) 2 حسن بصری 3 عالم 4 ابن عباس 5 علی بن حسین(ع) 6 ذوالنون المصری. امّا با توجه به شواهد متنی و داستان همام، به نظر می رسد که خطبه متقین از تراث صوفیه باشد
مطالعه تطبیقی اساطیر ترکیبی پیکرگردانی در نمایشنامه های بهرام بیضایی بر مبنای نظریه بیش متنیت ژراژ ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله خوانش بیش متنی اساطیر ترکیبی پیکرگردانی در نمایشنامه های بهرام بیضایی بر پایه نظریه ژرار ژنت است. بیش متنیت یکی از اقسام ترامتنیتِ ژنت، درباره ارتباطِ میان دو متن است. این نظریه بیشتر به برگرفتگی و تأثیر متن پیشین بر متن پسین می پردازد و شامل دو نوع اساسی، همانگونگی و تراگونگی ست. اساطیر ترکیبی پیکرگردانی از مهمترین عوامل اعجاب آفرین در ادبیات به شمار می آیند. در فرآیند پیکرگردانی، موجودات از صورتی به صورت دیگر بدل می گردند و در حالت ترکیبی به صورت مخلوقاتی مرکب از انسان، حیوان و... ظاهر می شوند. ادبیات خاستگاه حضور اساطیر است و بر یکدیگر تأثیرات دوسویه دارند، این رابطه بزنگاهی ست که می توان از منظر بیش متنی به آن پرداخت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که این موجودات در هجده نمایشنامه بیضایی وجود دارند و حضور آنها وامدار ادبیات اسطوره ای، افسانه های عامیانه و منظومه های پهلوانی است. بیضایی در فرآیند تبدیل روایات اساطیری (پیش متن) به نمایشنامه (بیش متن) به مضمون اصلی وفادار بوده و در اغلب موقعیت های نمایشی از آن ها به طور مستقیم بهره برده است. روش پژوهشی این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده و بر پایه تحلیل محتوای کیفی، ویژگی های اساطیر ترکیبی پیکرگردانی در نمایشنامه های بیضایی کشف شده و با استناد به نظریه بیش متنیت، میزان تأثیرپذیری آن ها از ادبیات کهن بررسی گردیده است.
بررسی متنیت سوره مدثر در رد نظریه ریچارد بل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ موضوع عدم انسجام سوره های قرآن و روساخت بعضا گسسته آن، همواره مجالی برای شبهه پراکنی فراهم می کرده است. سوره مدثر از جمله سوره هایی است که از نگرگاه ریچارد بل سوره ای فاقد انسجام به شمار می آید. وی تفاوت سبک، طول و عدم ارتباط موضوعی آیه31 و نقض اختیار انسان در آیه 56 این سوره را شاهد مدعای خود بیان نموده است. براین اساس بازخوانی متنیت و انسجام سوره مذکور در راستای دفع ادعای بل امری اجتناب ناپذیر می نماید. بدین تصور نوشتار حاضر بر آن است تا در پرتو نظریه متنیت، ضمن روش توصیفی-تحلیلی عوامل متن بودگی و پیوستگی این سوره را استخراج نماید. تحلیل داده ها حاکی از آن است که متن قرآن کریم از ویژگی های متعدد و متنوع زبانی و متنی برخوردار است و توالی متنی آن به طول و ریتم و سجع و محل نزول آیات ارتباطی ندارد. همچنین با بررسی امکانات زبانی بینامتنیت، نیت/هدفمندی و انسجام به عنوان سه معیار در متن بودگی متن، مشخص گردید سوره مدثر علی رغم ظاهر گسسته آن، متنی منسجم و پیوسته است. دو عامل بینامتنیت آیه ای در آیه 31 این سوره به واسطه رابطه معنایی با واژگان «أصحاب النّار»، «عدّه» و «جنود» و هدفمندی کاربست آیه ای بلند و طولانی در میان آیات کوتاه را موجه می دانند. همچنان که بسامد قابل توجه عوامل انسجام پیوندی(اضافی)، دستوری (ارجاع)، واژگانی(تکرار، تضاد، مراعات نظیر) در این سوره حاکی از پیوستگی و انسجام این سوره و آیات آن دارد.
تسنن دوازده امامی حافظ
منبع:
طالعات ادبیات شیعی سال ۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
99 - 125
حوزههای تخصصی:
خلاصه عقیدهء مذهبی حافظ به عنوان یک سنّی شافعی در میان حافظ پژوهان مقبول و پذیرفته است. از سوی دیگر ، وجود أبیات شیعی در دیوان او که به لحاظ درونمایه حاکی از حالتی فراتر از ارادتمندیِ یک سنّی شافعی نسبت به اهل بیت(ع) است ؛ تحقیق و بررسی دوباره پیرامون آن دسته از اشعار را می طلبد. مخصوصاً که از چند قرن قبل از حافظ ، نوعی تفاهم و قرابت مذهبی میان تسنّن و تشیّع به وجود آمده بود که می توان از آن با عنوان ( تسنّن دوازده امامی) یاد کرد. علاوه بر این ، فضای فرهنگی شیعی زمان حافظ در شیراز ، و حضور چند شاعر شیعی و وجود بقعهء شاهچراغ (ع) و نیز رویکرد خاص برخی از بزرگان شیراز ، نسبت به تشیع ، از خانوادهء سلطان أبو اسحاق اینجوگرفته تا حاجی قوام ، بر رسی دوباره پیرامون اشعار شیعی حافظ ، در جهت رسیدن به یک قرائت جدید از تسنّن حافظ را می طلبد