در جستار حاضر، ساخت آغازگری پایان بخشی در بندهای مرکب متون تخصصی بیوشیمی، فیزیک، و آناتومی بر پایه نظریه نظام مند به شرح ذیل بررسی شده است. ابتدا طبقه بندی انواع بندهای مرکب در ساخت آغازگری پایان بخشی متون علمی به دست داده می شود و با توصیف و تحلیل بندهای مرکب همپایه، ناهمپایه (پایه پیرو)، ناهمپایه (پیرو پایه)، و همپایه ناهمپایه مشخص می گردد که این بندها درمجموع بیش از بندهای ساده در کل پیکره کاربرد داشته اند. آن گاه از تحلیل ساخت آغازگری پایان بخشی این نتیجه به دست می آید که سطوح تحلیل بندهای مرکب، بسته به نوع بند، به طور هم زمان در یک، دو یا سه لایه امکان پذیر می شود. بر این اساس، می توان لایه هایی از آغازگر را در این بندها بازکاوید و مقوله ای به نام آغازگر لایه ای را شناساند. از بررسی آغازگرهای ساده/ مرکب مشخص می شود که، در نوع علمی، فراوانی آغازگرهای متنی از مجموع آغازگرهای مرکب، افزون گشته است. چرا که توالی آغازگرهای متنی در بندهای مرکب متون علمی رایج است. کاربرد بندهای مرکب، آغازگرهای مرکب و لایه های چندگانه آغازگر مؤید حضور افزوده های کلامی در متون علمی یادشده اند. ملحوظ کردن این ابزارهای صوریْ در سازماندهی گفتمان، گسترش متن و، در نهایت، امر خوانش و فرایند درک مؤثر است. این امر در اولویت بندی متون از نظر میزان کارایی آن ها مفید است و می تواند معیار و محکی برای تعیین میزان موفقیت متن در انتقال اطلاعات به مخاطبان آن باشد. چنان که این اولویت بندی به ترتیب در کتاب های فیزیک، بیوشیمی، و آناتومی دیده می شود.
تحولات علمى و دگرگونى هاى پر شتاب دنیاى علم، زبان هاى مختلف دنیا را به تعامل و داد و ستد واداشته است. البته این تعامل در حوزه دستورى و ساختمانى (زیر ساخت) بسیارکند و به سختى صورت مى پذیرد لیکن در حوزه لغوى و معنایى (رو ساخت) روان تر و به آسانى اتفاق مى افتد. زبان فارسى در جایگاهى است که باید از آن به یکى از زبان هاى پویا و زنده دنیا نام برد. زبانى که درگذشته ظرفیت بسیار بالایى از آن در تولید علم و دانش سراغ داریم و در دنیاى کنونى هم مهم ترین وظیفه او استفاده از حداکثر ظرفیت خود، براى انتقال و از آن مهم تر تولید علم است. به طورى که نخست لغات و عبارات و اصطلاحات ساخته شده هماهنگ با اصول ساختارى و دستورى زبان فارسى باشند و دوم با شاخص هاى زیبایى شناختى لغوى، آوایى و معنایى همخوان و متناسب باشند. این مقاله مى کوشد ساختمان دستورى لغات و اصطلاحات علمى و فنى معاصر را تعیین نماید.
نگارنده در نوشتار حاضر به بررسی معنا و کاربرد پسوندی نام آوایی در گویشهای خراسانی می پردازد. پسوند آوایی اَست /-ast/ با افزوده شدن به نام آواهایی مانند شُرشُر، تَق تَق، خش خش و … که خود نوعی استمرار آوا را نشان میدهد، معنای ناگهانی بودن و عدم استمرار تولید آن آوا را به آنها می افزاید. برای نمونه در حالی که نام آوای شُرشُر sor - sor/ بیانگر استمرار آوای شر است، صورت شُرّست /Sorrast/ بیانگر آن است که این آوا به یکباره و ناگهانی پدید آمده و استمرار نیافته است. افزون بر نمونه های مربوط به گویشهای خراسانی، نمونه های کاربرد این پسوند در متون قدیم فارسی و برخی گویشهای ایرانی مثل تاجیکی و افغانی نیز در این نوشتار ارائه می گردد.
در شکل گیری بحث زبان قرآن باید دوجریان را از یکدیگر تفکیک نمود. یک، جریان اصیلی که از همان دوران نزول آغاز و تا به امروز ادامه داشته و آثار و پیشینه قابل توجهی را به خود اختصاص داده است. دیگر، جریانی که عمدتا از فضای ادبی و فلسفی غرب برخاسته و توسط مستشرقین و روشنفکران مسلمان وارد حوزه مباحث قرآنی شده است. پژوهش حاضر به جریان دوم می پردازد.
دو خاستگاه عمده در محدوده این بحث قابل طرح است: خاستگاه های ادبی و زبانشناسی،خاستگاه های ادبی - فلسفی. شیوه ما در این پژوهش تحلیلی توصیفی بوده و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است.