فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
صورت و صورتگری، عرصة اصلی آفرینش گری هنری و لذّاتِ ادبی است. از گذشته تا امروز همواره رابطه ای مفهومی میان شعر فارسی و عربی وجود داشته است. مشفق کاشانی و محمود درویش از شاعران معاصر هستند که به کارکردهای زبان؛ از جمله متناقض نما اهمّیّتی ویژه داده اند. هدف آن ها از آفرینش تصاویر متناقض، تأکید بر اهمّیّت محتوای تصاویر خلق شده است. با توجّه به ذهن خلاّق این شاعران بزرگ، یکی از اهداف اصلی ایجاد این نوع از تصویر، اهمّیّت دادن به بافت معنایی و محتوایی شعر است. این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی، در نظر دارد به بررسی و تحلیل برخی اندیشه های مشترک دو شاعر از طریق متناقض نماها بپردازد، آنگاه با آوردن شواهد شعری، نزدیکی این اندیشه ها را به طور عینی به نمایش بگذارد. از رهاورد پژوهش حاضر می توان به این مهم دست یافت که متناقض نمایی یکی از ویژگی های سبکی اشعار این دو شاعر است. ساختمان متناقض نمایی در شعر این دو شاعر، به دو صورت است: الف: پارادوکس هایی که دو پایه تضاد در آن ها به روشنی آشکار است. ب : پارادوکس هایی که در آن ها به جای یکی از پایه های تضاد، از متعلّقات آن آمده است .
ایهام در تاریخ وصاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برجستگی جنبه های هنری از ویژگی های بارز تاریخ وصاف و سایر متون مصنوع و فنی است. از میان ظرافت های هنری، ایهام جایگاهی ویژه در تاریخ وصاف دارد. در این مقاله در روشی توصیفی-تحلیلی، ایهام های موجود در جلدهای پنج گانه کتاب بررسی شده تا جایگاه ایهام، زمینه های ایهام پردازی و نقش ایهام در گره گشایی ابهام های این متن مصنوع روشن شود. پژوهش حاضر نشان می دهد که بهره گیری فراوان نویسنده از ایهام های لغوی و ایهام سازی با لغات و اصطلاحات علوم و دانش های مختلف، از تنوع زمینه های ایهام سازی و توانایی علمی گسترده او سرچشمه می گیرد و نویسنده در ایهام های کتاب، به سنت های ادبی و نوگرایی توجه ویژه ای دارد. از این رو می توان گفت تاریخ وصاف چکیده ای از ایهام های زبان فارسی و ظرفیت های ایهام سازی آن است و نقد و تحلیل ایهام های کتاب می تواند بخشی از پیچیدگی های آن را مرتفع سازد و راه را برای ورود به این متن مصنوع هموار کند.
مطالعه تطبیقی کهن الگوی «سفر» و «بازگشت» قهرمان در شاهنامه و ادیسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف ادبیات تطبیقی بررسی روابط فرهنگی میان ملت ها و دستیابی به وجوه مشترک یا متفاوت تفکرات بشری است. یونگ از میراث ادبی و تجربه های مشترک دو قوم به ناخودآگاه جمعی بشر یاد می کند و دلیل تشابهات فرهنگی میان ملل مختلف را اسطوره ها و کهن الگوهای مشترک می داند. بررسی تطبیقی آثاری چون شاهنامه فردوسی و ادیسه هومر با بن مایه مشترک کهن الگوی «سفر و بازگشت قهرمان» تأییدی بر این مدعاست. نقد کهن الگویی یا نقد یونگی رویکردی میان رشته ای و از رویکردهای نقد ادبی معاصر است. محقق در این جستار با روشی توصیفی تطبیقی درصدد است نشان دهد که چگونه با استفاده از معیارهای نقد کهن الگویی یونگ در قالب نظریه مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی می توان به تجلّی اسطوره ها و کهن الگوها در حماسه های هم خانواده هندواروپایی رسید و تشابهات بین آثار ادبی را تبیین کرد.
خوانشی از نقد اسطوره اییِ داستان اُنیتشا اثر ژان-ماری گوستاو لوکلزیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ُمان اُنیتشا اثر لوکلزیو، نویسنده فرانسوی، بازنمود واقعی اسطوره ایی و تاریخی از سرزمین آفریقای غربی (نیجریه) است. داستان اُنیتشا «روایت» را به وقایع اسطوره ایی مرتبط می کند که با تصاویر سَمبلیک عینیّت می یابند. به نظر ژیلبر دوران(Gilbert Durand) ارزش پایدار فرهنگهای انسانی در این واقعیت اساس گرفته که آنها قادر هستند «زبانهای سَمبلیک» را با نشانه های خود بازنمایی کنند. بدین دلیل همین فرهنگها بطور ناخودآگاه به تصاویری معنادار متوسّل می شوند. زیلبر دوران در کاوشهای تاریخی و اسطوره شناختیِ خود، ساختار مستترِ اسطوره های تاریخی-انسانی را همچون کلود لِوی-استراوس آشکار می کند. ساختارهایی که در قلمرو وسیع تصاویر سَمبلیک مأوا گرفته اند. لوکلزیو نیز با داستان اُنیتشا و با نوشتاری بسیار متفاوت از «خواب و واقعیت»، اسطوره ها و ساختارهای پیچیده آنها را در قلب آفریقا به تصویر می کشد. در این مقاله با توسّل به رویکرد نقدِ اسطوره ایی ژیلبرت دوران، و با شناسایی ریز-ساختارهای اسطوره ایی به ابر-ساختارهایی دست خواهیم یافت که تحول ذهنیت ها، تجارب، خواب و ادراک انسانی را در بستر تاریخ نشان می دهند.
بررسی ساختاری حکایت «خیر و شر» نظامی گنجه ای بر اساس الگوی کنشی گرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی حکایت «خیر و شر» نظامی براساس الگوی کنشی گرماس (1917-1992م) پرداخته است . بررسی ساختاری این حکایت از طریق تعیین تقابل های دوگانه و پی رفت ها یا زنجیره های اجرایی ، میثاقی و انفصالی ، شناخت بهتر ساختار حکایت های هفت پیکر از طریق تعمیم نتایج این پژوهش و بررسی قابلیّت انطباق پذیری این الگو بر متون روایی منظوم در ادب کلاسیک ایران ، از محورهای اصلی پژوهش حاضر محسوب می شود . هنر نظامی در آفرینش حکایات ، روایی بودن متن هفت پیکر و شهرت حکایت خیر و شر از دلایل انتخاب این حکایت به شمار می رود . روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و نتایج با استفاده از تکنیک تحلیل محتوی و بر اساس الگوی کنشی گرماس تجزیه و تحلیل شده است . نتیجه نشان می دهد قهرمان (فاعل) و هدف (مفعول) به عنوان کنشگران مرکزی این حکایت از اهمیّت بیشتری برخوردارند و فاعل (خیر) ، به عنوان قطب پایه ، در پیرنگ حکایت نقشی فعّال دارد . همچنین، با توجّه به قابلیت انطباق این الگو با حکایت خیر و شر و با انجام بررسی های بیشتر می توان در باب قابلیت تطبیق الگوی گرماس با متون روایی منظوم اظهار نظر کرد .
ضرورت تصحیح مجدد دیوان عمادی شهریاری (با تأکید بر آسیب شناسی تصحیح)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصحیح میراث مکتوب در ادبیات کهن ضرورتی است که باید بر اساس روش شناسی علمی، شناخت معیارهای تصحیح و نگاه انتقادی به متن صورت گیرد؛ تنها از این راه است که می توان به تصحیح متن پرداخت یا آسیب های موجود در تصحیح متنی را بازشناخت و به تصحیح مجدد آن اقدام کرد. در این نوشتار تلاش بر آن است با بررسی انتقادی دیوان عمادی شهریاری علاوه بر بیان اجمالی کاستی های این تصحیح، به آسیب هایی اشاره شود که مصحح را در قرائت و ضبط ابیات دچار لغزش کرده است. معرفی و تقسیم بندی این آسیب ها می تواند مصححان نوکار را از خطاهای احتمالی مصون دارد و راه را بر لغزش های مشابه ببندد. این آسیب ها در پانزده عنوان کلی تقسیم بندی شده است و برای هر کدام شواهدی از دیوان عمادی شهریاری به تصحیح ذبیح الله حبیبی نژاد ذکر شده است.
بازخوانی بیتی از خاقانی (تأملی در مفهوم «دو گروهی» و «کروه» در شعر خاقانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون کوشش ها و پژوهش های ارزشمندی درباره تصحیح دیوان، گزارش ابیات و شرح لغات و تعبیرات دیوان خاقانی انجام شده است اما مهجور شدن برخی واژه ها و تعبیرها در گذر زمان سبب شده است صورت صحیح برخی کلمه ها و اصطلاحات از چشم کاتبان و نقادان و مصححان متون پوشیده بماند. بی گمان یکی از مهم ترین عوامل در بروز چنین لغزش هایی، تغییرات رسم الخط زبان فارسی در طی قرون است. در این پژوهش به بازخوانی بیتی از خاقانی پرداخته شده است و پس از بررسی ضبط های مختلف آن در تصحیح های مختلف و نیز تأمل در شرح های متفاوتی که از آن بیت ارائه شده است، صحت و اصالت قرائت های موجود ارزیابی شده است و در پایان با توجه به ضعف تألیف و نارسایی معنایی بیت، خوانش و معنی دیگری از آن بیان شده است.
بررسی عشق در خسرو و شیرین نظامی براساس دیدگاه های گیدنز، دانینو و ایوانز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی بررسی موضوع عشق درداستان خسرو و شیرین نظامی، براساس دیدگاه های گیدنز، دانینو و مری ایوانز است. مسئله اصلی آن، پاسخ به این پرسش است که مفاهیم و ویژگی های عشق در نظریه های غربی را ، تا چه میزان می توان با انواع عشق در این داستان تطبیق داد؟ گیدنز، سیر تحول مفهوم عشق در غرب را، برمبنای تاریخ عشق، بر سه گونه تقسیم می کند: 1. عشق شورانگیز؛ 2. عشق رمانتیک؛ 3. عشق سیال. دانینو ،عشق را نوعی همزیستی میل جنسی و عاطفی می داند. ایوانز نیز دو گونه تجاری و رمانتیک آن را متمایز می سازد. نظامی ، در داستان خسرو و شیرین، چندین داستان را با محوریت عشق در هم تنیده که می توان آن را به شش دسته تقسیم کرد: 1. عشق عاشق به معشوق؛ 2. عشق معشوق به عاشق؛ 3. عشق یک سویه؛ ۴. عشق مصلحتی و سیاسی؛ ۵. عشق هوسناک و انتقام جویانه ؛ ۶. عشق ممنوع و شیفتگی بیمار گونه . با تأمل دراین داستان ، عشق خسرو به شیرین و برعکس ، از گونه عشق شورانگیز در نظر گیدنز و حقیقی و عرفانی است. عشق فرهاد به شیرین، عشق رمانتیک؛ عشق مریم و خسرو، عشق مصلحتی و سیاسی از دید ایوانز است. دو گونه دیگر،عشقی آمیخته به هوس و گناه و محکوم به مرگ است.
جایگزینی واژگانی در متشابهات قرآنی با رویکرد سبک شناسی نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی نقش گرا به عنوان رویکردی به نسبت نوظهور، نظامی است میان زبان شناسی و نقد ادبی جدید؛ چراکه هم به مباحث زیبایی شناسی و ارزش گذاری و قضاوت ورود می کند و هم بر یافته های زبان شناسی تکیه دارد. ازاین رو تحلیل سبک شناختی، در رویارویی با جهان متن، درصدد دریافت زیبایی های منحصربه فرد چینش آن متن و کلیت یکپارچه آن و بررسی توانایی خالق متن در بهره گیری از امکانات زبانی است. پژوهش حاضر با اعتقاد به اینکه یکی از ویژگی های سبکی و ساختاری قرآن، به عنوان نمونه والای سخن فصیح و بلیغ، روساخت متغیر و ژرف ساخت پیوسته آن است، با تکیه بر روش توصیفی – تحلیلی و با استناد به رویکرد سبک شناسی نقشگرا، مقوله چرخش سبک شناختی را نقطه آغاز خوانش متشابهات قرآنی قرار می دهد و در سیر تکوینی خود، به مؤلفه ساختاری جایگزینی واژگانی در سه سطح اسم و فعل و حرف، می پردازد. این جستار، با ارائه تحلیلی زبانی – سبکی از جملاتی که دارای ساختاری مشابه هستند اما از نظر سبکی با یکدیگر متفاوتند، در مقام پاسخگویی به سبب تغییر سبک در گونه قرآنی برآمده است و از این امر به عنوان استفاده ای خلاقانه و بدیع از امکانات زبانی یاد می کند و نیز با بررسی رابطه متن و بافت در پرتو دو محور جانشینی و هم نشینی، تنوع سبکی در گونه قرآنی را یکی از عوامل توسعه معنایی و انسجام متن دانسته و ظرافت های معنایی نهفته حاصل از آن را در آیات مذکور به نمایش می گذارد. از مهم ترین رهیافت های این جستار، برقراری پیوند میان مباحث بلاغت و علم مفردات سنتی و مسائل زبان شناسی نوین و ارائه نگاهی نو به صنعت التفات در علم بلاغت، و مساله ترادف و اشتقاق در دانش مفردات است. همچنین از مهم ترین کارکردهای بلاغی آرایش سبکی جایگزینی واژگانی به عنوان محور اصلی پژوهش، می توان به آشنایی زدایی و به تبع آن برجسته سازی و ایجاد ابهام هنری اشاره کرد. وانگهی این آرایه، با توسعه معنایی خود موجب انسجام متن می شود. ازاین رو، می توان آن را یکی از عوامل انسجام واژگانی در نظریه نقش گرای هلیدی و حسن قلمداد کرد و انسجام کلام را از دیگر کارکردهای بلاغی آن دانست.
بررسی تطبیقی زبان جنسیت در نامه های عاشقانه چهار منظومه غنایی (ویس و رامین، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون و شیرین و خسرو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در بررسی زبان شعر، رابطة جنسیت با زبان اثر است. برخی پژوهشگران معتقدند میان زبان و نوشتار زنانه و مردانه، تفاوت وجود دارد. در این مقاله، با استفاده از دیدگاه های زبان شناسی به ویژه نظریة رابین لیکاف، میزان توانمندی شاعران مرد در بازنمایی زبان جنسیت و ایجاد زبانی متناسب با جنسیت شخصیت های زن و مردی که نامه های عاشقانة چهار منظومه غنایی از زبان آن ها سروده شده است، تحلیل و تبیین شده است. برای این منظور، زبان نامه های عاشقانه بر اساس مباحثی از علم معانی، چون جملات خبری، امری، پرسشی، قسم، دعا و منادا، تقیید و اطلاق بررسی شد. یافته ها نشان می دهد در نامه های دو منظومة «ویس و رامین» فخرالدین اسعد گرگانی و «شیرین و خسرو» امیر خسرو دهلوی، زبان نامه ها متناسب با جنسیت شخصیت های زن و مردی است که نامه ها از زبان آن ها بیان می شود؛ اما در نامه های خسرو و شیرین و لیلی و مجنون نظامی، زبان شخصیت ها تحت تأثیر جنسیت شاعر است. به نظر می رسد دیدگاه شخصی نظامی به شخصیت زن و موقعیت اجتماعی زنان دو منظومه از عوامل مؤثر در این زمینه بوده است.
تحلیل سبک شناختی چند حکایت گلستان در پرتو دستور نقشگرای نظام مند هالیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با به کاربستن رویکرد نقشگرای نظام مندی هالیدی بر داده های زبانی چند حکایت از گلستان سعدی سعی شده است که به این پرسش ها پاسخ داده شود: در سبک شناسی حکایات مورد نظر (که به طور اتفاقی انتخاب شده اند) چه عناصر زبانی برجسته شده اند و از چه فرایند تجربی در هر حکایت بیشتر استفاده شده است؟ دلیل کاربرد آن فرانقش در آن داستان چیست و آیا نوع فرانقش تجربی مضمون مطرح را برجسته سازی می کند؟ فرضیه این پژوهش نیز این بوده است که مضامین مطرح در این حکایت ارتباط نزدیک با صورت زبانی به کار گرفته شده در آن ها دارد. به بیان دیگر، مضامین مورد نظر نویسنده در صورت زبانی برجسته سازی شده اند. پس از تحلیل آماری داده ها این نتیجه حاصل شد که مضمون مورد نظر نویسنده در حکایتها با نوع فرآیند تجربی و فرانقش ارتباطی متبلور در افعال جملات از نظر بسامدی ارتباط دارد، اما تفاوت معنی دار میان فرایندهایی که مستقیماً به مضمون مرتبطند و دیگر انواع فرایندها تنها در نمونه های بزرگی که تعداد افعال در آن ها بیشتر است قابل مشاهده است.
کارکردهای بلاغی- هنری ضمایر اشاره «این» و «آن» در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حسرت در حسرت تاملی بر دیوان حسرت همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمد تقی همدانی متخلص به حسرت از شاعران غزل پرداز عصر قاجار(دوره فتحعلی شاه) است که همچون بسیاری از شاعران سبک بازگشت در پس قافله شعرای این دوره، خامل ذکر باقی مانده است. تنها چاپی که از دیوان او صورت گرفته، چاپ رضا عبداللهی است که برای اولین بار در سال 1389 توسط انتشارات نگاه منتشر شده است. این تصحیح به دلایل فراوان از جمله استفاده مصحح از یک نسخه واحد آن هم نسخه ای ناقص و مغلوط و دسترسی نداشتن به دیگر نسخ اقدم و اصح، با تحریف و تصحیف فراوانی صورت گرفته است و بسیاری از ابیات با بدخوانی، ابهام، افتادگی و اشکال در وزن ضبط شده است.
نگارنده با رجوع به قدیمی ترین و صحیح ترین نسخه و نیز چند نسخه دیگر از دیوان، بسیاری از اغلاط و تحریفات دیوان چاپ شده را تصحیح کرده است که در این مقال ضمن معرفی اجمالی این شاعر به برخی از این تصحیحات اشاره کرده است.
بررسی و تحلیل نظریة نظم عبدالقاهر جرجانی در پرتوی نظریة نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی از جمله نظریات زبانی ارزشمند در میراث اسلامی ماست که در بسیاری از مبانی و مفاهیم، ارتباط تنگاتنگی با جدید ترین نظریات زبانی و نقدی معاصردارد. از جمله این نظریات، نظریه نقش گرای هلیدی می باشد آنجا که ما شاهد نقاط اشتراک فراوانی میان مفاهیم و اصول به کار رفته از جانب جرجانی و هلیدی می باشیم. پژوهش حاضر بر آن است تا با روشی توصیفی – تحلیلی، در سه بخش اساسی به بررسی برخی از این اشتراکات پرداخته تا با درنوردیدن بعد زمانی بین دو اندیشه زبانی متعلق به دوران قدیم و معاصر، برخی جوانب نقش گرایانه نظریه نظم را آشکار ساخته و ثابت کند زبان به مثابه پدیده ای بشری، زمان و مکان و قومیت خاصی نمی شناسد. این سه بخش عبارتند از: نظریه نظم و دستور نظام مند، نظریه نظم و بافت، نظریه نظم و ساخت متنی. از یافته های پژوهش می توان به موارد ذیل اشاره کرد: تقارب بین مفهوم نظم (اراده معانی نحوی) نزد عبدالقاهر و مفهوم دستور نظام مند نزد هلیدی، اهتمام هر دو نظریه پرداز به بافت (زبانی و غیر زبانی) و نقش ویژه آن در تبیین معنای متن، اتفاق نظر هر دو نظریه پرداز در نقش بی بدیل متکلم و مخاطب بر چینش کلمات و تأثیری که این چینش بر بار اطلاعاتی کلام دارد.
نشانه شناسی نگرش های حروفی مولانا در کلّیات شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولانا با بهره گیری از کیفیّت های تصویری و ترکیبی حروف الفبا در کلّیات شمس، اشعار بسیار زیبایی سروده است. به کارگیری نظریّه ای فراگیر در مطالعة این سروده ها که زمینه های فرهنگی هنر مولانا را پوشش دهد و نتیجه ای فراخور یک پژوهش را در بر داشته باشد، نیازی آشکار است. در مقالة حاضر، نگارنده بر پایة آرای چارلز سندرس پیرس به نشانه شناسی نگرش های حروفی مولانا می پردازد و همة سروده های حروفی او را گزارش می کند. نظریّة نشانه شناسی پیرس با دانش نقد بلاغی رایج در زبان فارسی پیوند تنگاتنگی دارد، امّا از توانش تفسیری بالاتری در مقایسه با آن برخوردار است و رسیدن به نتیجه ای علمی تر را میسّر می کند. در این پژوهش، سه گانه های مشهور «شمایل»، «نمایه» و «نماد» پیرس و فرایند تکامل نشانگی آنها در کلّیات شمس پژوهیده شده است. فرایندهای نشانگی متفرّد، خطّی و متداخل، سه گونة سِیر نشانگی حروف الفبا در کلّیات شمس هستند که نگارنده آنها را از یکدیگر بازشناخته است. نگارنده در پایان نتیجه می گیرد که نشانگی حروف الفبا در کلّیات شمس، بیشتر با موضوع و تفسیر خود نسبت آسان دارد.
درنگی بر پیوندهای بینامتنی در داستان در باغ بزرگ باران می بارید نوشته ی احمدرضا احمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت رویکردی ادبی است که به منتقدان این امکان را می دهد تا به شیوه ای علمی و نظام مند پیوندهای موجود در میان آثار ادبی را بررسی کنند. ژرار ژنت یکی از مهم ترین نظریه پردازان این رویکرد است که در کاربردی کردن آن نقش اساسی دارد. در این پژوهش داستانی از احمدرضا احمدی، نویسنده ی نام آشنای ادبیات کودک و نوجوان ایران، براساس نظریه ی بینامتنیت ژنت بررسی شده است. نام این داستان در باغ بزرگ باران می بارید است و در سال ۱۳۸۷ به چاپ رسیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که میان این اثر با آثار دیگر احمدی پیوندهای بسیار ژرف و پنهان وجود دارد؛ پیوندهایی که در گستره ی روایت و به ویژه بخش های پایانی آن حضور دارند و بیشتر حاصل درهم آمیختگی چکیده یا گزیده ی داستان های پیشین او هستند؛ اما شناسایی آن ها تنها برای دوستداران داستان های احمدی و خوانندگان پیگیر آن ها امکان پذیر است؛ ازاین رو، بینامتنیت موجود در این داستان نمونه ای از بینامتنیتی است که ژنت آن را ضمنی می نامد.
تحلیل روابط قدرت در قصیده ترسائیه خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحلیل روابط قدرت با تکیه بر تحلیل انتقادی گفتمان، متن ادبی یک کنش اجتماعی و به طورکلی نشان دهندة شکلی از روابط قدرت است که در قالب گفتمان خود را عرضه می کند. در این مقاله با استفاده از نظریة فوکو درباب قدرت و همچنین تحلیل انتقادی گفتمان ، قصیدة ترسائیة خاقانی بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد که خاقانی با تکیه برشناخت گسترده از مذهب مسیحیت از سویی و مناسبات گوناگون قدرت در جامعه و درباراز سویی دیگر، گفتمان حاکم را در ابعاد مدهبی، ادبی و سیاسی به چالش می کشد و شعر خود را ابزار و استراتژی مبارزه با قدرتی می کند که افراد را به سوژه هایی منقاد تنزل می دهد و با نظام خاصی از معرفت و دانش پیوند دارد . خاقانی قصد دارد، ضمن آشکار کردن قدر و منزلت علمی و ادبی خود در برابر رقیبان، دستگاه انضباطی و نظام سیاسی را وادار به پذیرش خواست آزادی خود کند.
نقدی بر روش نشانه شناسی و تحلیل روایت «رولان بارت»
حوزههای تخصصی:
روش نشانه شناسی وتحلیل روایت رولان بارت نظریه پرداز فرانسوی درمطالعات رسانه ای وتحلیل خبردستمایه تحقیق بسیاری ازمحققان دردانشگاه های ایران است، پذیرش این روش بدون نقد و بررسی آن یکی ازمشکلات دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی است. این مقاله درصدد بررسی و نقد این روش ها است.
بازنگری درآرا و اقوال اندیشمندان غربی که بدون نقد وبررسی عالمانه به محیط های علمی و آکادمیک ایران اسلامی وارد و مورد استقبال بی شائبه برخی دانشگاهیان قرار می گیرد، از اهداف اصلی این مقاله است و در همین جهت هم به بررسی و نقد آرای مهم رولان بارت فرانسوی به عنوان منتقد ادبی می پردازد. اندیشه های بارت در حوزه هایی چون: نشانه شناسی، ساختارگرایی، تحلیل روایت ونقد ادبی بردانشگاهیان ایران تاثیرگذار بوده است. زبان پیچیده و پست مدرنی بارت، آرا و اقوال او را غیرقابل درک کرده و او را از نقد و بررسی در امان گذاشته است. در این بررسی مشخص می شود که دوران سخت کودکی و بیماری بارت درشکل گیری شخصیت همجنس گرای او موثر بوده است. او درنقد آثار نویسنده، به مرگ مولف باور دارد و خواننده را تنها مفسر متن می داند.
بارت، مخالف شیوه های علمی در دانشگاه هاست. در نشانه شناسی به ساختارگرایی می رسد و پس از آن با نفی رابطه میان دال و مدلول، همچون دریدا به نفی متافیزیک حضور می رسد. بنابراین سیرتحولی بارت از ساختگرایی به پسا ساختگرایی کاملاً قابل درک و فهم است.
یکی دیگر از حوزه های کاری بارت، تحلیل روایت است. انحراف او از مبادی و مبانی تحلیل روایت کلاسیک ولادیمیر پراپ و دیگران روش تحلیلی بارت را پیچیده و غیر قابل استفاده کرده است به نحوی که هر تحلیلگری می تواند برداشت هایش را از کنش شخصیت های روایت به عنوان تحلیل بنویسد.
نقد و بررسی نمودهای خودشکوفایی در منطق الطیر عطار بر اساس نظریه ی راجرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرایش فطری انسان به خودشکوفایی و کمال، به ویژه وقتی که ادبیات به حوزه ی عرفان قدم می گذارد و با چاشنی شریعت و طریقت آمیخته می گردد، گستره ی عظیمی از ادبیات ایران شهر را به خود اختصاص داده است. منطق الطیر عطار از جمله آثاری است که با درونمایه ی اصلی دیدار با خویشتن و شناخت خود، بشر را به فارغ شدن از متعلقات ناسوتی و نیل به کمال فراخوانده است و از رهگذر این اندیشه، به رویکردی از علم روانشناسی به نام «روانشناسی انسان گرا» نزدیک می شود. روانشناسی انسان گرا با قرار دادن انسان در مرکز توجه و با تأکید بر روی جنبه های مثبت انسان و تکیه بر «خویشتن» و «خود» فرد و اصالت بخشیدن به اصل بشریت، با بیان و روشی متفاوت با اندیشه ی عرفانی، به بحث درباره ی خودشکوفایی پرداخته است. در این جستار، منطق الطیر عطار از منظر روانشناسی انسان گرا و بر اساس الگوی خودشکوفایی راجرز نقد و بررسی گردید و روشن شد که در این اثر بشکوه نیز پرندگان سالک، جهت رسیدن به خودشکوفایی و کمال، پنج شاخصه ی بنیادین نظریه ی راجرز را در خود متبلور کرده اند.