فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۲٬۰۰۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقامه نویسی در نثر فارسی، نخستین بار با مقامات قاضی حمیدالدّین بلخی در قرن ششم و به تقلید از اسلوب نگارش مقامه نویسی عربی، پدید آمد. این کتاب که در همان عصر مؤلّف با اقبال و توجّه فراوان روبه رو شد، از سوی مترسّلان و نثرنویسان بسیاری مستقیم و غیرمستقیم نیز مورد تقلید قرار گرفت. چنین به نظر می رسد که سعدی، نیز با تألیف «گلستان» که نثر آن از نظر نوع انشا و اسلوب نگارش به مقامه شباهت دارد، در نگارش اثر خود از جهاتی به این اثر ادبی نظر داشته و از آن متأثّر بوده است؛ خصوصاً وجود تشابهات بسیار در دو سطح زبانی و ادبی در حکایت «جدال سعدی با مدّعی» و مقامة «فی الشّیب والشّباب» از مقامات حمیدی، ای ن فرض یه را ق وّت می بخشد که سعدی در این حکایت از نظر ساختار کلّی و شیوة داستان پردازی، سبک نگارش و ویژگی های زبانی و ادبی، بسیار به مقامة قاضی حمیدالدّین نزدیک شده است که هر دو نویسنده نیز در موارد مشترکی تحت تأثیر مقامات عربی بوده اند. در این جستار، بر آنیم تا با بررسی وجوه تشابه در این دو مقامه، علاوه بر نشان دادن تأثیرپذیری سعدی از قاضی حمیدالدّین بلخی، میزان تأثیرپذیری آن دو را از مقامات عربی، به ویژه مقامات حریری، نیز مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم.
جهانگردی و سفرنامه نویسی در اسلام و ایران
حوزههای تخصصی:
از کهن ترین روزگاران‘شناسایی تمام نقاط جهان‘مورد توجه دانشمندان بوده‘ به طوری که بخش مهمی از عمر خود را مصروف این مهم داشته اند و چه بسا عدم امکانات آن روز باعث شده است که جهانگردان جان خود را برسر این کار از دست بدهند. گروهی برآنند که نخستین پیشگامان نهضت اکتشاف جغرافیایی رومیان بوده اند که از میان آنها نامدارانی چون بلیناس یونانی الاصل رومی وطن و بطلیموس یونانی‘منجم وعالم جغرافیا برخاسته اند. پس از ظهوراسلام به لحاظ تشویقی که دین مبین اسلام در این باره دارد‘دانشمندان بزرگی چون ابومعشربلخی صاحب کتاب ((المدخل فی علم النجوم)) اصطخری نویسنده کتاب (( مسالک و الممالک)) ‘المقدسی سیاح و جغرافی نویس‘ومؤلف کتاب ((احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم)) شریف ادریسی صاحب کتاب((نزهت المشتاق)) به این موضوع مهم همت گماشتند. ابوریحان بیرونی‘صاحب کتاب مشهور((تحقیق ماللهند)) ناصر خسرو قبادیانی‘نویسنده کتاب((سفرنامه))‘ابن بطوطه‘صاحب((رحلةتحفه النظار و غرایب الامصار)) به سبب اهمیتی که موضوع جهانگردی و سفرنامه نویسی دارد در این راه کمر همت بربسته اند که حاصل این سفرها آثار گرانبهایی است که مورد توجه و مراجعه پژوهشگران است . در دوره قاجاریه ‘ سفرنامه هایی از قبیل:(( تحفه العالم)) نوشته میرعبدالطیف شوشتری‘((سفرنامه مکه)) اثر سیف الدوله سلطان محمد نوه فتحعلی شاه‘(( مناسک حج)) اثر میرزا محمد حسین فراهانی و... به رشته تحریر درآمده است . رواج سفرنامه نویسی سبب آمد که ناصرالدین شاه قاجار در طول حدود 50 سال سلطنت خود‘ شرح سفرهای خود را به عنوان ((سفرنامة عراق عجم)) گردآورد این سفرنامه‘شرح مسافرت 97 روزه اوست که با اسب و کالسکه انجام گرفته است.
مقایسة تحلیلی رمان سیذارتا با حکایت شیخ صنعان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک منظومه های داستانی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
- حوزههای تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد ساختارگرا
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق زبان و ادبیات فارسی و ادبیات غرب
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات متون عرفانی و تحلیل عرفانی متون ادبی
تاثیر ادبیات ایران بر شکل گیری نقش ها در مجالس حماسی تعزیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجالس حماسی تعزیه مشهورترین و پرطرفدارترین مجالس تعزیه هستند که تاثیرات فراوانی را از قصه ها و منظومه های حماسی ایران برخود پذیرفته اند و همین اتفاق یکی از مهم ترین دلایل استقبال عامه مردم از آن هاست مقاله حاضر به چگونگی و میزان این تاثیرات در شخصیت پردازی مجالس حماسی تعزیه می پردازد. این مجالس آکنده از نقش هایی هستند که یادآور بسیاری از قهرمانان و ضد قهرمانان و شخصیت های به یادماندنی ادبیات حماسی ایران زمین می باشد، پهلوانان، پادشاهان، زنان و مردانی که گویا در مجالس حماسی تعزیه تنها تغییراتی بسیار جزیی در ظاهر خود بهوجود آورده اند.
مفهومِ «تکنیکِ داستانی» و جلوه های آن در داستانِ معاصر فارسی
حوزههای تخصصی:
در میان مباحث عمده ی داستان نویسی و نقد داستان فارسی، کشف و بازنماییِ تکنیکهایِ داستان مدرن، موضوعی است که تا کنون به شکل شایسته به آن توجه نشده است. نوشته ی حاضر تلاش می کند جایگاه ِ«تکنیک داستانی» در داستان نویسی معاصر را باز نماید و این امر میسر نیست مگر با در نظر گرفتن مفهوم دقیق تکنیک. تکنیک هایی چون به تعویق انداختن معنا از راه تمثیل، کشف زبان داستانیِ خودویژه، برقراری رابطه مبتنی بر بینامتنیت با متونِ پیش از خود و .... دیدِ انتقادیِ این نوشتار متاثر از دستاوردهای نقد نوی بر آمده از نهضت نقادی آنگلوساکسونیِ تکوین یافته در بطن نظریه های انتقادی از فرمالیسم تا پسا ساختگرایی است. پس از بررسی وجوه مختلف واژه تکنیک، جایگاه آن در ادبیات و نقش اساسی آن در داستان ، ضمن ارائه ی سطور نمونه ایِ مختصر و مفید از داستان معاصر فارسی، سعی شده در موجز ترین شکل ممکن، شیوه ی درک و بررسیِ تکنیک های داستانی ارائه و مقاله، ساختاری عملگرایانه و فعال داشته باشد. در پایان به عنوان نمونه، چند تکنیک داستان نویسی در داستان معاصر فارسی ذکر می شود.
مدرنیسم و رمان مدرن
جلوه های فرهنگ عامه در نمایشنامه های حمید امجد ( با تمرکز بر نمایشنامه های سه خواهر و دیگران، پستوخانه، شب سیزدهم و زائر )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر سعی دارد تا با ردیابی شاخص های فرهنگ عامه در روند تولید متون نمایشی ایران به راهکارهای بومی سازی ادبیات نمایشی توجه نشان دهد. این مطالعه به شیوه میان رشته ای سعی دارد نقش تأثیرگذار فرهنگ عامه را در پردازش الگوهای بومی نگارش خلاق برای هنرهای نمایشی بررسی کند. حمید امجد به عنوان یکی از نمایشنامه نویسان نسل متأخر ایرانی به دلیل بهره گیری از وجوه متنوع فرهنگ عامیانه در خلق و بازنمایی جهان نمایشی آثارش نمونه پژوهشی مناسبی تلقی می شود تا شاخص هایی نظیر زبان گفتار، باورها و آداب و رسوم، رفتارها یا نشانه های رایج در فرهنگ عامیانه ایران مورد تحلیل قرار گیرند. این تحقیق با گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و به شیوه مواجهه مستقیم با متن های نمایشی تدوین شده و با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی تلاش می کند تا ظرفیت های بالقوه فرهنگ عامه ایران را در سازماندهی ایده و تحقق آنها به کمک شگردهای نمایشنامه نویسی را موکد سازد. یافته های این تحقیق نشان می دهد پاره ای از مهم ترین شاخص های فرهنگ عامه ایران نظیرداستان های عامیانه، ضیافت های عامیانه، زبان عامیانه به طرق گوناگون در روند خلق نمایشنامه های حمید امجد مورد توجه واقع شده است. مقایسه ای تطبیقی با برخی مفاهیم و عناصر نمایشی نظیر شخصیت پردازی، موضوع نمایشی، خلق فضاهای اقلیمی و نیز لحنی فرهنگی، کاربرد وجوه غالب متفاوتی از این حیث را نشان می دهد. در نهایت این مقاله نشان می دهد که بکارگیری عناصری از فرهنگ عامه در نحوه سازماندهی اطلاعات نمایشی به نحو قابل توجهی نشان از تمایل این نویسنده برای خلق یک الگوی درام بومی دارد.
دوباره می سازمت، غزل
تحلیلی از هفت روایت «استن حنانه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دخل و تصرف در روایت ها و خلق روایت های جدید و احیانا پیچیده تر، شیوه ای است که سنت روایی فارسی بر پایه آن شکل گرفته است؛ از این رو، بسیارند روایت هایی که از رهگذر جرح، تعدیل، حذف و اضافه کردن عناصر و اجزای روایت، صورتی دیگر و گاه کاملا متفاوت یافته اند. بررسی اینکه « چگونه روایتی تاریخی و ساده، به روایتی داستانی و پیچیده، تبدیل می شود»، « دست کاری های قصه پردازان در روایت، غالبا از چه سنخی است»، «ساختارهای روایی فارسی، در روند تکاملی خود، از چه الگویی تبعیت می کنند» و نیز « روایت های مشابه، در طول زمان، بر پایه چه عناصر و جزییاتی شکل گرفته اند»، موضوع گفتار حاضر است؛ پژوهشی که اگر بدرستی انجام پذیرد، زمینه را برای استنباط نظریه های روایت فارسی فراهم خواهد ساخت. روشی که در این گفتار به کار بسته ایم، مبتنی است بر مقایسه تحلیلی نمونه هایی از چند روایت مشابه، از منظر روایت شناسی، ریخت شناسی، معنی شناسی، نشانه شناسی، بینامتنیت، گفت وگو.
بررسی برخی عناصر داستانی در داستان ضحاک (پیرنگ، شخصیت و شخصیت پردازی، زاویه دید، صحنه و صحنه پردازی)
فعل در رمان جای خالی سلوچ و منشأ آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار، به بررسی، توصیف و تحلیل ماهیت و کیفیت افعال در رمان جای خالی سلوچ و خاستگاه های زبانی آنها پرداخته است. از آن جا که در سبک نوشتار داستانی محمود دولت آبادی، یکی از دغدغه هایش به کارگیری زبانی غنی و سالم است، در جستجوی چنین زبانی، او از سرچشمه های زبان فارسی (معیار، محاوره، ادبی و کهن) و گویش (سبزواری و غیر آن) بهرة بسیار برده است. این رویکرد به عنوان نمونه در یکی از معروف ترین رمان های وی، جای خالی سلوچ، به ویژه در پیدایش افعالی متنوع و متفاوت، آشکار می شود. این تنوع و تفاوت از این نظر برجستگی می یابد که در جنبه های معنایی و واژگانی و ساختار (صرفی و نحوی) افعال توجه خواننده را به خود جلب می کنند؛ چنان که برای خواننده مسألة منشأ این افعال پیش می آید. در این که پاره ای از این افعال منشأ گویشی (سبزواری) و فارسی (معیار و ... ) دارند، شکی نیست؛ اما بخش عظیمی را باید از مشترکات گونه های زبان و گویش دانست.
ریخت شناسی تمثیل های عرفانی با تکیه بر اشعار سنایی، عطار و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از تمثیل به عنوان یک صنعت بلاغی و همچنین یک شیوه استدلالی، روشی اساسی در ادبیات عرفانی ایران است. این رویه که از دیرباز در ادبیات ایران متداول بود در متون عرفانی از اشعار سنایی آغاز شد، در اشعار عطّار تکامل یافت و در اشعار مولوی به نقطه اوج خود رسید. بررسی تمثیل های عرفانی از دید «ریخت شناسی» امکان تحلیل جامع ادبی، اجتماعی و عرفانی آنها ر ا فراهم می کند و فرصتی پدید می آورد که کاربرد صنعت تمثیل در ادبیات عرفانی با روشی کاملاً علمی مورد بررسی قرارگیرد. این بررسی افق های جدیدی را در تحلیل، تفسیر و معناشناسی متون عرفانی ادبیات فارسی که شاخه اساسی و محوری ادبیات ماست، فراهم می آورد. در این مقاله ضمن بیان و بررسی دیدگاه های علمای بلاغت در باب تمثیل، تلاش می کنیم عناصر سازای آن را از دیدگاه نظریه پردازان ریخت شناسی تجزیه و تحلیل کنیم تا از این رهگذر روند تکاملی بیان تمثیلی عرفا با تکیه بر متغیرها و عناصر تمثیل تبیین شود.
شیوه های کاربرد آیات و احادیث در مکالمه های حکایات گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سعدی درگلستان به دلایل چندی که اولین و مهم ترین آن همان رواج استفاده از آیات و احادیث در نثر فنی است، به گونه ای متفاوت به استفاده از آیات و احادیث پرداخته است.
حکایت نویسی که خود نوعی داستان با ویژگی هایی مخصوص، خاصه در نثر و کلام سعدی است،گلستان را به صورت نثری با ویژگی های انواع متون داستانی درآورده است. یکی از مهم ترین عناصرکه در واقع از عناصر اصلی تشکیل دهنده ی درام بوده و درحکایات بـه ابعـادگسـترده ای دیده می شود، دیالوگ یا مکالمه است؛ لذا آیات و احادیث، مناسب ترین جایی که می توانند درحکایات آورده شوند در خلال گفتـگوهاسـت که بـه گـونه ای کامـلاً طـبیعی در زبـان سـعدی در میان گفتـگوهــا آورده می شوند و هرگز کلام را از عادی بودن خارج نمی کنند. مکالمه های قرآنی به شکل های مختلف گاه از زبان شخصیت ها و گاه از زبان راوی بیان می شوندکه خود به سه شکل متفاوت در حکایات آمده است. نتیجه ی حاصل به روشنی بیانگر این مطلب است که، میزان کاربرد مکالمه های قرآنی از زبان راوی دارای بسامد بیشتری نسبت به کاربرد آن در مکالمه های دیگر اشخاص بوده است.
ویژگیهای ساختاری و روایتی حکایتهای مشایخ در مثنویهای عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش قابل توجهی از ادبیات کلاسیک فارسی به آثار تعلیمی اختصاص دارد. تعلیم عرفانی در ادبیات فارسی نمود بارزی دارد و نقل و روایت انواع داستانها و تمثیلات، سهم مهمی در تبیین مفاهیم متعالی و آموزه های دینی، اخلاقی و عرفانی داشته است. حکایتهای مربوط به مشایخ صوفیه و شرح احوال و گفتار آنان نیز در حُکم ابزاری در جهت تعلیم است. عطار نیشابوری در آثار منظوم و منثور خود، اهتمام ویژه ای به آنها داشته و به فراوانی از آنها سود جسته است. آگاهی از کم و کیف نقل و روایت این حکایات در آثار عطار، علاوه بر اینکه جهان بینیِ یک عارفِ معتقد به مبانیِ نظری و عملیِ سلوک عرفانِ عاشقانه را نشان می دهد می تواند شیوه های به کار رفته از سوی این شاعر برجسته عرفانِ تعلیمی را در روایتگری و نقاط قوت و ضعفِ کار او را آشکار کند. در این مقاله برخی از برجسته ترین ویژگیهای ساختاری و رواییِ داستانهای مشایخ در منظومه های عطار بیان گردیده است؛ و بویژه به شیوه های دخالت شاعر در جریان داستان و نتیجه گیری از آن اشاره شده است.
بررسی و تحلیل ساختار مناسبات خانوادگی در رمان های اجتماعی دهة شصت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ادبیات داستانی رشد و پیشرفت چشمگیری یافت، به گونه ای که دهه شصت را در ایران، دهه ورود به رمان می دانند. اغلب رمان های این دهه، درونمایه ای اجتماعی دارند. برخی از این داستان ها به مناسبات کلان اجتماعی و سیاسی پرداخته و بحران های اجتماعی را زمینه کار خود قرار داده اند و برخی دیگر مناسبات و روابط میان فردی در درون خانواده را مورد نظر قرار داده اند. مسئلة اصلی این پژوهش، شناخت و بررسی ساختار و مناسبات درون نهاد خانواده در رمان اجتماعی و واقع گرای دهه شصت است.
خانواده، اولین نهاد اجتماعی است که روابط و مناسبات میان اعضای آن، معمولاً دست مایه تصویرسازی و خلق هنری در فضای داستان قرار می گیرد. در این مقاله با بررسی نمونه هایی از چهار جریان مطرح رمان نویسی در دهة شصت، الگویی تحلیلی از بازآفرینی مناسبات و روابط خانوادگی در رمان های این دهه عرضه می گردد. هدف از این پژوهش، بررسی و تحلیل تصویری است که از این نهاد اجتماعی در ادبیات داستانی بازتولید می شود تا گفتمان و روایت خاص ادبی این دهه را در رابطه با این نهاد ارزیابی کنیم.
روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و بر مبنای منابع کتابخانه ای است. نتیجة این پژوهش نشان می دهد که در این دهه، نویسندگان با پرداختن به مناسبات خانوادگی، الگویی از مناسبات کلان اجتماعی را بازتاب می دهند و تضادها و چالش های زندگی اجتماعی را با ایجاد یک همبستگی درونی و با درنظرگرفتن پیچیدگی های روابط انسانی در مناسبات خانوادگی بازتولید می کنند. روابط خانوادگی در رمان های این دهه بازتعریفی از روابط سنتی است.