فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۲٬۲۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
اسطوره قاف از بن مایه های پرکاربرد در تاریخ ادبیات فارسی و به ویژه سروده های عرفانی است؛ بنابراین بررسی سیر تحول کارکردهای معنایی آن موجب خواهد شد تا خوانندگان آثار عرفانی به درک و دریافت روشنی از این اسطوره در حوزه عرفان دست یابند. برای گردآوری داده های تحقیق حاضر، دو دسته از منابع، مبنای کار قرار داده شده است: منابع غیر عرفانی و متون عرفانی. در بخش منابع غیر عرفانی، کتاب های تاریخی-اسطوره ای، لغت نامه ها، فرهنگ ها و دانشنامه های عمومی و تخصصی و در بخش منابع عرفانی، گزیده ای از متون برجسته عرفانی دوره های مختلف تاریخ ادبیات (قرن چهارم تا چهاردهم ه .ق) مورد نظر بوده است؛ سپس به شیوه توصیفی-تحلیلی و بر اساس نظریه «تغییرات معنایی» لئونارد بلومفیلد، به بررسی انواع کارکردهای معنایی قاف در بافت عرفانی پرداخته شده است. پرسش اصلی مقاله این است که آیا ویژگی های اساطیری قاف در حوزه عرفان دست نخورده باقی مانده است یا تغییرات معنایی دیگری را نیز در گذر زمان پذیرفته است؟ نتایج نشان می دهد بسیاری از ویژگی های اساطیری قاف با همان شکل اولیه به منابع عرفانی تسری یافته اند؛ همچنین وجه معنایی قاف و کارکردهای آن در متون اولیه عرفانی، به جانب روایت های اساطیری متمایل است و هر چه به دوره های بعدی می رسیم، مفاهیم مرتبط با آن، انتزاعی تر می شود؛ یعنی قاف از شکل اسطوره ای خارج می شود و هیأتی عرفانی می یابد.
تحلیل انتقادی تعاریف شطح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شطح پدیده ای است که در گذر زمان تعاریف متفاوت و گاه متناقضی یافته است. این دامنة وسیع تعاریف می تواند افزون بر تفاوت نگاه و رویکرد معرّفان، ناشی از سیر تحوّل شطحیات عرفا نیز باشد. اما با وجود اقبال بسیاری از صاحب نظران متقدّم و نیز متأخّر به تعریف شطح، اغلب تعاریف صورت گرفته جامع مصادیق شطح نیست و در بسیاری از موارد تنها به ردّ یا قبول و توجیه شطح نظر دارد نه تعریف ماهوی آن. از این رو در پژوهش حاضر ضمن نقد تعریف سنّتی، رویکردهای جدید نسبت به تعریف را مطرح نمودیم. سپس با مروری بر تعاریف ارائه شده از شطح، به بررسی انواع تعاریف مذکور و بسامد مؤلّفه های مطرح شده در این تعاریف و نقد اهمّیّت و لزوم هر یک از آنها در تعریف شطح پرداختیم. بررسی تعریف های شطح نشان داد که مهم ترین موارد مطرح در تعریف شطح، غلبة سکر و وجد، ظاهر غریب و مخالف شرع، ادّعا و رعونت شطّاح و نیز سرریز شطح بر زبان عارف است که نقدهای بسیاری بر هریک وارد است و تعاریف صورت گرفته بر این اساس نمی تواند جامع مصادیق شطح باشد. بنا بر این بهتر است شطح را چنین تعریف کنیم: «شطح ابراز و اظهار اسراری است که ظرف محدود الفاظ و افعال انسانی گنجایش آن را ندارد و از این رو در بیان و فعل، ماهیتی متناقض و متشابه می یابد.»
مبانی نظری و کارکردهای عملی جایگاه مخاطب در نگاه سخنوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجلس گویی ریشه دارترین سنت فرهنگی و گسترده ترین شیوه نشر و ترویج باورهای دینی، اخلاقی و آیین زندگی است و مهم ترین ابزار تعلیم و تربیت در گذشته بوده است و آثار بسیاری در ادبیات فارسی برآمده از مجالس عرفانی است. این سنت که هم اکنون نیز یکی از کارآمدترین رسانه هاست، بر محور مخاطب شکل می گیرد و بسیاری از ویژگی های ساختاری و محتوایی آن، متاثر از نگاه مداوم به مخاطب است.
این جستار با گزینش دسته ای از آثار برجسته در زمینه مجلس گویی (مانند آثار عین القضات، احمد جام، بهاء ولد، مولوی، سلطان ولد و...) و بر اساس اهمیت عنصر مخاطب در این متون، به واکاوی شیوه های شناخت و برآورد گویندگان این مجالس از مخاطبان پرداخته است.
با توجه به مخاطب، سخنِ مجلس گویان در گفت و گو با عام و خاص، نوسان داشته است و لحن ایشان نیز در خطاب ها، شیوه های پرسش و تنبیه و تحذیر تغییر یافته است. توجه سخنوران به ماهیت کلام و بیان ظرایف و دقایق سخن، توصیف ویژگی های مخاطب حقیقی، سنجش ظرفیت مخاطب و رعایت اقتضای حال وی، حاصل نگاه ویژه مجلس گویان به مخاطب است.
افزون بر این، کاربرد انواع حکایت ها و تمثیل ها، بهره گیری از موسیقی واژه ها و ایجاز و سادگی سخن رهاورد نگاه به مخاطب است.
نقد رویکرد هجویری به حلاج با تأملی در کشف المحجوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هجویری در کشف المحجوب بزرگ زاده ای دین ورز، پشمینه پوشی بی خرقه و صوفی آزاد از رسوم است. داوری های او دربارة مشایخ گذشته و هم روزگارش با تأمل و شناخت همراه است. یکی از این مشایخ، حسین بن منصور حلاج است که به گواهی تاریخ، وابستگان دستگاه خلافت عباسی مخالف او بوده اند. پیروان حلاج در طول تاریخ از مجازات ایمن نبود ه اند. بزرگان تصوف نیز به مقتضای زمان، پوشیده و به اشاره در باب او سخن گفته اند. برخی متصوفه مثل سراج طوسی و قشیری با ذکر سخنان حلاج به دنبال راهی برای جلوگیری از حذف کامل او از فهرست مشایخ اهل تصوف بوده اند. عملکرد هجویری تا اندازه ای ظریف تر و رندانه تر است؛ زیرا با ذکر احوال او در باب «فی ذکر ائمتهم من اتباع التابعین»، به مناسبت و احتیاط، دین و اعتقاد او را تأیید می کند؛ هجویری حتی ذکر نکردن نام حلاج را در کتاب خلاف رسم امانتداری می داند. این پژوهش تأملی در تحلیل نگاه هجویری به حسین بن منصور حلاج بر پایة اشارات او در کشف المحجوب است. با بررسی و تحلیل شواهد، ساختار پژوهش در نه بخش تنظیم شد: سابقة آشنایی هجویری با حلاج، رویکرد هجویری به آرای موافقان و مخالفان حلاج، ارتباط حلاج با مشایخ عصر خود و دلیل رانده شدن حلاج، انگیزة طرح حلاجی دیگر، حلاج و ملامتیه، رد احتمال اعتقاد حلاج به حلول، رد اتهام ساحری و اثبات کرامت حلاج و ناپذیرفتنی های حلاج.
مقایسة مفهوم عرفانی عشق در اندیشه های سپهری و عارفان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سپهری از شاعران بنام معاصر است. دربارة شعر و اندیشه های عرفانی او دیدگاه های فراوانی مطرح شده است. برخی مبانی شعر او را برگرفته از عرفان ایرانی اسلامی و یا عرفان هندی و شرقی دانسته اند و البته برخی نیز شعر او را تهی از عرفان می دانند. تاکنون پژوهشی به مقایسة کاربرد مفاهیم و اصطلاحات عرفانی در شعر سپهری و گفتار عارفان مسلمان نپرداخته است. گزینش واژگان، مدخلی بر طرز تفکر شاعران است؛ به همین سبب پژوهنده یکی از راه های شناخت عرفان سپهری را گزینش اصطلاحات و مفاهیم عرفانی در سروده های او می داند. این مقاله برای روشن شدن چیستی و چگونگی عرفان سپهری، مفهوم عرفانی عشق را از میان مفاهیم و اصطلاحات فراوانِ نهفته در شعر او برگزیده است و می کوشد این مفهوم را در مقایسه با کاربرد آن نزد عارفان مسلمان بررسی کند. با بررسی ویژگی های عشق در سروده های سپهری و سخنان عارفان مسلمان می توان دریافت عرفان سپهری به عرفان شرقی بسیار نزدیک تر از عرفان ایرانی اسلامی است؛ امّا تفاوت هایی نیز با دیدگاه شرقی دارد که نشان می دهد سپهری رگه هایی کمرنگ از عرفان ایرانی اسلامی را با عرفان شرقی آمیخته است؛ به بیان دیگر، او عرفان خود را دارد و عرفانش با عرفان مکتب های دیگر متفاوت است.
بررسی مفهوم «اندوه» در شعر سهراب سپهری و تطبیق آن با آموزه ها ی عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح و گسترة معنای «اندوه» در عرفان اسلامی ایرانی، از جایگاهی رفیع برخوردار است و از میان آثار شاعران معاصر، در شعر سهراب سپهری نمود و جلوه بیشتری یافته و بسیار پربسامد است. آشکار است که اندیشه عرفانیِ سهراب در سروده هایش، او را از دیگر معاصرانش کاملاً متمایز می کند؛ لیکن یافتن مشرب و منشأ دیدگاه های عرفانی او به دشواری قابل درک و دست یابی است. در این جُستار، معنا و مفهوم «اندوه» در شعر سهراب با دیدگاه ها و آموزه های عرفان اسلامی، مطابقت و بررسی شده است. یافته های این پژوهشِ توصیفی تحلیلی که بر اساس رویکردِ ادبیّات تطبیقی و مطالعات میان رشته ای تدوین گردیده است، گواه آن است که به دو دلیل، عدمِ مطابقتِ کاملِ مفهومِ «اندوه» در شعر سهراب با عرفان اسلامی ثابت شد؛ نخست اینکه در عرفان اصیل، «فاصله» وجود ندارد و بر «وصل» تأکید می شود، در صورتی که در شعر سهراب، تأکید بر وجود فاصله است. دو دیگر این که دست یابی به «حقیقت اصیل» در شعر سهراب، ناممکن و محال است، در حالی که در عرفان اسلامی این چنین نیست.
بررسی مفهوم «اندوه» در شعر سهراب سپهری و تطبیق آن با آموزه ها ی عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح و گسترة معنای «اندوه» در عرفان اسلامی ایرانی، از جایگاهی رفیع برخوردار است و از میان آثار شاعران معاصر، در شعر سهراب سپهری نمود و جلوه بیشتری یافته و بسیار پربسامد است. آشکار است که اندیشه عرفانیِ سهراب در سروده هایش، او را از دیگر معاصرانش کاملاً متمایز می کند؛ لیکن یافتن مشرب و منشأ دیدگاه های عرفانی او به دشواری قابل درک و دست یابی است. در این جُستار، معنا و مفهوم «اندوه» در شعر سهراب با دیدگاه ها و آموزه های عرفان اسلامی، مطابقت و بررسی شده است. یافته های این پژوهشِ توصیفی تحلیلی که بر اساس رویکردِ ادبیّات تطبیقی و مطالعات میان رشته ای تدوین گردیده است، گواه آن است که به دو دلیل، عدمِ مطابقتِ کاملِ مفهومِ «اندوه» در شعر سهراب با عرفان اسلامی ثابت شد؛ نخست اینکه در عرفان اصیل، «فاصله» وجود ندارد و بر «وصل» تأکید می شود، در صورتی که در شعر سهراب، تأکید بر وجود فاصله است. دو دیگر این که دست یابی به «حقیقت اصیل» در شعر سهراب، ناممکن و محال است، در حالی که در عرفان اسلامی این چنین نیست.
عشق و مصائب آن از نگاه مولوی
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوع هایی که عارفان توجه ویژه ای به آن داشته اند«عشق» است. آنان عشق را جان و اساس عالم می دانند که به واسطة آن، همة موجودات از جماد و نبات گرفته تا انسان، درتکاپو و حرکت هستند.مولاناجلال الدین بلخی یکی از بزرگ ترین عارفانی است که «عشق» در آثار ونوشته هایش نقش محوری دارد. «اهمیت عشق»، «عشق در موجودات»، «عشق مجازی پلی است برای رسیدن به عشق حقیقی»، «عفت و پاکدامنی در عشق»، «تقارن عشق باسختی و بلا»و «فناء فی الله» از جمله موضوع هایی است که این عارف بزرگ بدانها پرداخته است.در این جستار برآنیم، تا پس از بیان مقدمه ای دربارة «عشق»، دیدگاه مولانا را در خصوص این موضوع بررسی کنیم.
بررسی تطبیقی ابعاد شخصیت ذوالنون در سه تذکره(طبقات الصوفیه، تذکرة الاولیا و نفحات الانس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبقات الصوفیهانصاری و تذکر ة الاولیاعطار و نفحات الانسجامی، از آثار مهم و مدون تاریخ تصوف هستند که در شرح حال و رفتار مشایخ این آثار، هدف، محتوا و طرز بیان مشترکی دارند. علاوه براین، در هرسه آن ها تحت تأثیر افکار و عقاید و اوضاع روزگار مؤلفانشان، به بخش هایی خاص از احوال و رفتار و اوصاف مشایخ توجه شده که از منظرهای مختلف قابل بررسی است. ذوالنون مصری یکی از برجسته ترین مشایخ صوفیه است که در این پژوهش، با بررسی تطبیقی گزارش تاریخی، وصفی و روایی شخصیت او در این سه اثر درمی یابیم که وجه اشتراک هر سه اثر، شناساندن استعلایی شخصیت ذوالنون درجهت تعلیم مبانی تصوف است، اما انصاری در عصر تعصب و مواجهه با درگیری های مذهبی و فرقه ای آن زمان و در مسیر تکوین مبانی تصوف، ذوالنون را عارفی متشرع و مذهبی می داند. عطار با استفاده فراوان از کرامات و بهره گیری ماهرانه از عناصر داستان، با نگاه انتقادی به روزگار پر از فسادش او را عارفی مبارز و مردمی می شناسد. درنتیجه تصویر ذوالنون در اثر عطار، با تصویر او در طبقات متفاوت است. جامی نیز سعی می کند بدون توجه به اوضاع اجتماعی خود، ذوالنون را صوفی معتدلی معرفی کند که رسالت تعالیمش، هدایت فرد به سوی مبانی اخلاقی است، عارفی معتدل و اخلاق مدار.
تطبیق جهانبینی مولانا و فلوطین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان بینى نگر شکلّى انسان به هستى وخویش است که پاسخگوى سؤال های اساسى وی نیز هست؛این پرسش ها شامل جهان و چگونگی پدیدآمدن آن تا جایگاه موجودات و چگونگی هست شدن آنها و به ویژه نگاه به انسان و جایگاه او در هستی، تا تشریح جهان بعد از مرگ و در نهایت نگاه به پایان هستی است. فلوطین از اندیشمندان قرن دوم میلادی و از شاگردان افلاطون، با اندیشه خاص خود راه جدیدی در فلسفه گشود. مولانا جلال الدین بلخی، شاعر و عارف بزرگ فارسی زبان قرن هفتم هجری قمری نیز با عرفان عاشقانه خود نگاه خاصی به هستی داشته است. پرسش اصلی که این پژوهش در پی پاسخ به آن است، چگونگی نگاه این دو اندیشمند به هستی است. برای یافتن پاسخ با توجّه به روش تطبیقی، به تحلیل تطبیقی شاخصه های جهان نگری در آثار فلوطین و مولانا پرداخته ایم و با بررسیوتجزیهوتحلیل،ارتباطهاوشباهت هایو تفاوت ها بین جهان شناسی آنان مشخص گردیده است. نتیجه کلام آنکه هستی شناسی مولانا و فلوطین به هم نزدیک است؛ با این حال تفاوت هایی هم در این مورد دیده می شود.
جغرافیای ملکوتی و اوقات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان رمزی و نمادین روایات و تمثیل های عرفانی علاوه بر انتقال شبکه ای از مفاهیم قدسی و تجریدی، مملو از تصاویر عینیِ مجردی است که ملکوت را با صورت های زمینی توصیف می کند. گرچه اصل اساسی لامکان و لازمان در مباحث جهان های بالاتر از فلک قمر، یعنی عالم ملکوت و بالاتر، همواره مورد توجه عرفا بوده است اما در برخی از رسایل فلاسفه اشراق گرا مانند ابن سینا یا عرفای اشراقی مانند سهروردی یا متکلمان عرفان گرا مانند امام محمد غزالی، زبان رمز و نماد در ترسیم جغرافیای ملکوتی و جزئیات آن، کارآمدتر از نظریه های خشک فلسفی و کلامی عمل کرده است؛ حتی بخشی از تمثیل های جغرافیای ملکوتی با آیات قرآن، اشارات عهدین، روایات مذاهب و روایات ملّی و اسطوره ای نیز همخوانی دارد. اگرچه تئوری جغرافیای ملکوتی در نظریه های دینی، فلسفی و عرفانیِ لامکان و لازمان محل یقین علما و فلاسفه است اما در جهان شناسی عرفانی جهت دیگری را معرفی می کند؛ جغرافیایی که دقیقاً در دل لامکان واقع شده است و زمان های آن همه بر مدار لازمان است. رساله الطیرهای موجود در ادبیات عرفانی و برخی دیگر از رسائل رمزی یا نمادین، در ارائه تصویر جغرافیای ملکوتی برای سالکان حقیقت همواره جذابیت فکری و هنری داشته است و آنان را به سرزمینی دعوت کرده است که در جهت شناسی جغرافیاییِ قدسی، می تواند شمال، مشرق یا حتّی غرب باشد.
شریعت در کشف المحجوب هجویری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با بررسی ادوار مختلف تاریخ تصوف، گاه به انحراف هایی برمی خوریم که اعتراض شدید بزرگان عارف را در پی داشته است؛ یکی از این انحرافات که تا روزگار ما نیز استمرار یافته، نظریه «اسقاط تکلیف» و «بطلان شریعت» است. «شریعت» از واژه های کلیدی تمام متون عرفانی و سنجه ای برای تشخیص راه درست از نادرست در وادی عرفان است. «کشف المحجوب» از امهات کتب صوفیانه فارسی، که از آثار مهم و ارجمند قرن پنجم هجری و نزد پژوهشگران از نخستین منابع در خور توجه است، به این مقوله توجه خاصی دارد و چون از دیرباز مرجع معتبر پژوهشگران در حوزه عرفان و تصوف بوده، برای این مطالعه انتخاب شده است. مقاله حاضر، گزارشی پژوهشی است که با روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر شواهدی از کتاب «کشف المحجوب» هجویری حاصل شده است. در این کتاب، شریعت، تنها به مفهوم وظایف و تکالیف دینی و فقهی نیست ؛ بلکه در معنایی وسیع تر، تمام معارف و آموزه های سلوکی را دربر می گیرد. برخلاف تأویل های انحرافی و «شریعت گریز» و بعضاً «شریعت ستیز» ، در هیچ مرحله ای از مراحل سلوک، شریعت، ساقط نمی شود؛ زیرا بین شریعت و حقیقت اختلافی وجود ندارد؛ منطق هجویری در پذیرفتن یا رد هر مسئله ای، مطابقت امور با ارکان شریعت است. او شریعت را محک و معیاری برای تشخیص ولی، کرامت و ... و نیز مبانی شریعت، قرآن، سنت و اجماع و هم چنین عقل را مؤیّد شریعت می داند.
دنیامداری در داستان های مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنوی از ارزشمندترین آثار عرفانی ادب فارسی است که در پی تعلیم زندگی حقیقی و نمودن راه سعادت به بشر است. هرچند تأکید این کتاب بر وصول به منبع خلقت و کمال غایی انسان است اما در رابطه ای دوسویه تلاش برای زندگی مطلوب این جهانی را نیز توصیه می کند. مسأله این پژوهش آن است که دنیا و جلوه های آن به چه میزان و از چه منظری در این اثر نمود یافته است. بدین منظور با دسته بندی داستان هایی که شامل مؤلفه های دنیامداری هستند، به بررسی مفاهیم و بخش بندی آن ها بر پایه سنجه های مورد نظر پرداخته شده است؛ همچنین تلاش شده چگونگی و چرایی گرایش مولانا به دنیا بررسی شود. از همین روی پس از شرح مفهوم دنیاگرایی مولانا، مثنوی در چند حوزه مهم از نمودهای دنیاگرایی یعنی خردورزی، مدارا، دوری از تعصب و تکیه بر اخلاقیات و دوری از تقلید کورکورانه بررسی شده و داستان هایی که این اندیشه را برجسته تر کرده اند واکاوی شده اند.
توکل در مثنوی های عطار
حوزههای تخصصی:
در این نوشته علاوه بر بیان معنی لغوی واژه ی « توکل »، جایگاه این واژه در احادیث و همچنین دیدگاه برخی ازعرفا در این باره آورده شده است. توکل به عنوان یکی از پایه ها و رفتارهای عرفانی بزرگان در مثنوی های های عطار نیشابوری شاعر بزرگ قرن ششم مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. عطار نیشابوری که خود از طایفه ی عرفان بوده است سخنان و دیدگاه های عرفای بزرگ را در قالب حکایت هایی پربار برای خوانندگان اهل ذوق ارائه نموده است.
تحلیل جغرافیای نمادین مکان- کهف در تفسیر عرائس البیان روزبهان با رویکرد نقد مضمونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از وجوه تأثیرگذاری قرآن کریم بر تفسیرهای عرفانی، توجه به بعد زمان و مکان در زندگی بشری است. نظریه های گوناگونی در نقد ادبی معاصر به تحلیل سیمای مکان می پردازند که از آن میان، نظریه افق-منظر میشل کولو در تحلیل تفسیر عرفانی روزبهان کارآمدتر است؛ زیرا این نظریه به عنوان شاخه ای از نقد مضمونی قادر است مکان را از عنصری در پس زمینة روایت، به عنصری نمادین و معنادار تبدیل سازد و جهان بینی عرفانی را از خلال تعامل میان انسان و محیط تبیین سازد. با توجه به این امر سؤال اینجاست که چه رابطه ای میان مکان-کهف و نگرش عرفانی روزبهان در عرائس البیانوجود دارد. به اجمال می توان گفت روزبهان بیشتر رویکردی پدیدارشناختی به مقولة مکان دارد. غار نمادی از یک خاطرة ازلی است که عارف می کوشد در مسیر سلوک خود آن را در قاب های مختلفی از مکاشفه های خود نمایان سازد. عارف در توصیف قاب های خود در یک مکان نمی ماند، بلکه از مکانی به مکان دیگر گذر می کند. از این رو، گاه از کهف بدن به کهف رعایت و سپس به کهف غیرت، روح، محبت و جز آن عبور می کند؛ بنابراین می توان گفت که مکان در تجربة عرفانی، واقعیتی محصور و عبور ناپذیر نیست، بلکه واقعیتی انعطاف پذیر است که عارف را در مسیر صیرورت و سلوک همراهی می کند.
مراتب شناخت در عرفان مولوی و آیین بودا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله معرفت و توجه به سلسله مراتب و شناخت آفت های هر مرتبه جزء اصول بنیادین در نظامهای عرفانی است. هر مکتب عرفانی بدنبال نشان دادن نوعی معرفت متعالی است تا بتواند عمق بیشتری از حقیقت را به پیروان خود نشان دهد. بنابراین پرسش اساسی در این مکاتب این است که مراتب این معرفت کدام است و چگونه می توان به این معرفت متعالی رسید؟ در این مقاله، برای پاسخ به این پرسش ها دیدگاه مولوی در عرفان اسلامی ودیدگاه بودا در عرفان هندو را مورد بررسی قرار داده ایم. مولوی در آثار منظوم و منثور خود معرفت را ابتدا در سطح ابزارهای حسی، سپس در مرتبه ی بالاتر با کمک ابزارهای عقلی انسانی دنبال کرده و با بیان تقسیم بندی مراتب عقل، ویژگیهای هر کدام را برشمرده و سرانجام اوج معرفت را در معرفت شهودی تبیین می کند. اما در آموزه های بودائی پس از بیان زنجیره ی علّی که باعث رنج و درد انسان در دنیا می شود، علت اصلی رنج انسان در جهل و نادانی او جستجو شده و رسیدن به دانایی حقیقی نقش بسیار اساسی در رهایی از این رنج دارد. بنابراین معرفت برتر، شناخت چهار حقیقت شریف و استفاده صحیح از راههای هشتگانه برای نجات از رنج و رسیدن به آزادی مطلق و حقیقت غایی است. فنای فی الله مولانا ورسیدن به رهایی و نیروانا در اندیشه بودا نهایت این سلوک معرفتی معنوی است که در این پژوهش با روش توصیفی تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است.
تعارض محتوایی در رویکرد عرفانی منطق الطیر عطّار با رسالةالطیر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مقاطع تقابل عقل و عرفان، رویکرد شریعت گرای برخی علما و عرفا با رویکرد خردگرای برخی حکما و فلاسفه در قرون پنجم تا هفتم است. این تقابل به صورت تعارض های علمی و عقیدتی نامحسوس و عمیقاً اثرگذار، در زیر پوست خشن تاریخ آن قرن ها در جریان بود و برخی از فلاسفه و عرفا نمایندة دو جبهة آن تلقی می شدند. هدف این تحقیق، واکاوی تشابهات و تباین های دو جریان فکری متقابل سینوی و عطاری است که نمایندگان دو رویکرد یادشده بودند. این پژوهش با طرح پیش فرض هدفمندی تصنیف و تألیف رسالات نمادین سلوک مرغان، تباین های محتوایی رسالةالطیرابن سینا و منطق الطیرعطار را بررسی می کند. پس از نقل اختصاری متون معارض، موارد تباین و تقابل معرفی و شرح، علل و عوامل منجر به بروز تقابل ها بیان شده است. مغایرت در تلقی از جان و هبوط آن در جسم، رویکرد به ضرورت رهبری، نگاه به قوانین علمی و نفی منطق و علیت، تباین رویکرد به تعامل ملک مرغان با مرغان سالک، درون گرایی و شناخت برون گرای علمی-فلسفی، اختلاف نظر در شمار سالکان واصل به مقصد و توفیق برای دیدار حضرت ملک، تعارض در سنجش سلوک شناخت شناسانه به وسیلة عقل و عشق، از یافته های این تحقیق اند که می توان آن ها را بازنمایی مبانی تقابل تاریخی عرفان شریعت مدار با عرفان مبتنی بر خردورزی فلسفی تعریف کرد.
تعارض «نظر و عمل» در مسئله «جبر و اختیار» از دیدگاه عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این نوشتار تبیین مسئله گونگی موضوع جبر و اختیار در اندیشه عطار است؛ بدین معنا که چرا در برخی اشعار او صریحا با جبرگرایی مواجهه ایم و هرگونه اراده و قدرت از انسان سلب می شود، اما در مقابل اشعار فراوانی از او را نمی توان بدون مختار بودن انسان فهم کرد. در تلاش برای تبیین این تعارض این نتیجه حاصل آمد که خاستگاه اصلی در واقع تعارض در دو مقام نظر و عمل است؛ آن دسته از اشعار عطار که ناظر به مباحث نظری به ویژه مبتنی بر مبانی خداشناختی کلامی-عرفانی وی است، به ویژه تقریری که از بی علّت بودن خداوند، فاعلیّت مطلق و قضاء و قدر الهی به دست می دهد به جبرگرایی محض می انجامد. امّا این جبرگرایی لوازمی دارد که با توصیه های اخلاقی و سلوکی، تکالیف دینی، تعلیم و تربیت پذیری انسان، هدایت گری انبیاء، مسئولیّت اخلاقی ناسازگار است و آنها را از اهمیّت و معنی تهی می سازد، چه آنکه پیشفرض بنیادی آنها مختار بودن انسان است، در صورتی که عطار در اشعاری که ناظر به مباحث عملی، سیرو سلوک عرفانی و توصیه های اخلاقی و امر و نهی های دینی و ترغیب به مجاهدات و طاعات است، بر این امور تأکید دارد. در عین حال نشان دادیم که هرچند عطار، ضمن اعتراف به عجز خود در عرضه راه حلی عقل پسند، تلاش می کند برای رفع این ناسازگاری توجیهاتی مثل جمع کشش الهی و کوشش انسانی بیاورد، اما موفق نیست. در پایان نیز به برخی دیگر از لوازم اخلاقی جبرگرایی عطار درباره ماهیّت مفاهیم اخلاقی اشاره کرده ایم.
حکمت خسروانی در مرصاد العباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصوف اسلامی در ایران در حالی که از آموزه ها و دستورات اسلام ریشه گرفته بود در زمین فرهنگی ایران رشد کرد و تحت نفوذ اندیشه های ایرانی قرار گرفت. این اندیشه ها نظریه ها، شیوه های سلوک، آداب و رسوم صوفیان گرایش های مختلف را تحت تأثیر قرار داد و سبب پیدایش دیدگاه های گوناگون عرفانی شد. شهاب الدین سهروردی در حکمةالاشراق سیر حکمت و فلسفه را در ایران باستان تا زمان خود توضیح می دهد و عارفانی مانند: بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی و ابوالعباس قصاب آملی را ادامه دهندگان این حکمت می نامد. وی با بهره گیری از دیدگاه های پهلویون باورهای خود را درباره نور و ظلمت با نام حکمت اشراق پایه گذاری می کند. این دیدگاه ها پس از سهروردی در آثار عارفان دیگری ادامه می یابد. یکی از کسانی که در نگرش های خود تحت تأثیر اندیشه های ایرانی قرار گرفته است نجم الدین رازیست. وی در کتاب مرصادالعباد که از مهم ترین منابع عرفانی است به بیان دیدگاه های خود می پردازد. سخنان او درباره نور و ظلمت، سلوک طوایف، ارزش پادشاهان، جایگاه آتش و برخی موضوعات دیگر یادآور اندیشه های مزدایی است. این پژوهش که به روش استقرایی انجام گردیده در صدد پاسخ به این پرسش است که نجم الدین رازی به عنوان یکی از صاحب نظران عرفان اسلامی در دیدگاه های خود چه برداشت هایی از اندیشه های ایرانی داشته است. با بررسی کامل مرصادالعباد و نیز آثار دیگر نجم الدین رازی آشکار گردید که وی مانند شیخ اشراق برای ارائه نگرش های خود از حکمت پهلویون بهره برده است.
بررسی تطبیقی وحدت وجود از دیدگاه جامی و شبستری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر به تطبیق وحدت وجود در اندیشه ابن عربی با آرای جامی و شبستری در این باره پرداخته است. ابن عربی، در نضج و کمال نظریه وحدت وجود بسیار تأثیرگذار بوده است. شبستری و جامی، در میان نویسندگان وشاعران ایرانی پس از سده هفتم وهشتم هجری، از جمله کسانی هستند که در انتقال اندیشه های او نقش مهمی ایفا کرده اند. هم صدا با ابن عربی، بیانگر این اندیشه شدند که در هستی، جز حق چیز دیگری وجود ندارد و هر آنچه به عنوان مظاهر کثرت مشاهده می شود، در واقع چیزی جز تجلی های گوناگون حضرت وجود، نیست. نتیجه پژوهش نشان می دهد که شبستری و جامی چون ابن عربی، حق را متجلی در جمیع اشیاء به تجلیات اسمایی می دانند و برای تبیین نظریه وحدت وجود، همچون ابن عربی، از ابزارهای بلاغی نظیر تمثیل «دریا و مظاهر آن»، «عدد»، «آینه و نور» و «تابش نور از پس آینه های رنگارنگ» بهره برده اند.