فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۱۰٬۳۵۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
نهضت باروک از ایتالیا آغاز شد و تمام اروپا را فراگرفت. مکتب باروک پس از عصر باشکوه رنسانس و سبک هندی پس از دوره عراقی شکل گرفت. این دو رابطه ای استوار با هم دارند. برای مثال، قالب رایج در هر دو مکتب، غزل است و مضامینی چون حرکت و استحاله، تاکید بر صورت های عینی و تجسمی، تکیه بر زیبایی های جسمی، چگونگی وصف طبیعت، تسلط دکور، آشنایی زدایی و... در هر دو مشترک است. در ادبیات باروک عدم تقلید از قدما، ناپایداری جهان، استعاره های حرکت، مرگ، نمایش، اغتنام فرصت لحظه های زودگذر، عصیان هنرمند، پیچیدگی فلسفی، پارادوکس، مطلق نبودن علم بشری، آزادی بیان و... به وضوح مشاهده می شود؛ این عناصر در شعر بیدل دهلوی هم نمود یافته است. هدف این پژوهش، بررسی ارتباط مکتب باروک و سبک شعری در هند و ایران با تکیه بر اشعاری از بیدل دهلوی است.
بررسی ساختار تقابل رستم و اسفندیار در شاهنامه بر اساس نظریه تقابل لوی استروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان شورانگیز رستم و اسفندیار با قابلیت های شگفت انگیزش در جذب مخاطبان متعدد‘ با علایق و سلایق گوناگون بی تردید از عالی ترین داستان های شاهنامه محسوب می شود. با این حال‘ این داستان و داستان های مشابه‘ با وجود ارزش والای ادبی شان‘ کمتر در چارچوبی نظری‘ برگرفته از علوم جدید‘ مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند. با مطالعه عمیق و دقیق متن‘ ساختاری (Structure) منسجم به مانند تار و پودی در هم تنیده در پس پشت داستان نمایان می شود. تشخیص این ساختار‘ بی شک از گذر تحلیلی متکی بر نظریات ساختار باوران (Structuralistes) از جمله نظریه تقابل دوگانه لوی استروس امکان پذیر است. بر اساس نظریه اخیر دو کارکرد اصلی برای متن می توان قایل شد که برقرینه های درونی و بیرونی دو شخصیت اصلی داستان‘ یعنی رستم و اسفندیار متکی است. کارکرد اول که بیشتر مربوط به گزارندگان داستان و طرفداران دو جبهه است‘ و همچنین بر قرینه های بیرونی محیط دو پهلوان متکی است به کارکرد فکری تعبیر شده و به اندیشه هایی که در پس این تقابل وجود دارد می پردازد. کارکرد دوم که به قرینه های درونی دو پهلوان باز می گردد‘ به کارکرد حماسی داستان تعبیر شده است. با بررسی قراین موجود در داستان و در چارچوب این دو کارکرد‘ متوجه می شویم که دلیل رخ دادن تراژدی مرگ اسفندیار به عوامل درونی محرک این دو پهلوان در رویارویی با یکدیگر برمی گردد و نه عوامل بیرونی از جمله گشتاسب و جاماسپ.
فرهنگ، استعاره و ترجمه پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر با مطرح کردن این پرسش نوشته شده است: «ترجمة ترکیبات استعاری فرهنگ- بنیاد به چه روش یا روش هایی امکان پذیر است؟». در پاسخ گویی به این سؤال، نتایج بررسی تطبیقی ترجمة رینولد نیکلسون از دفتر اول مثنوی معنوی مولانا به عنوان داده درنظر گرفته شده است. چارچوب کار، الگوی ترجمة هاروی (2000) است. نگارنده با توجه به نیاز پژوهش، به معرفی نشانة استعاری و دلالت استعاری پرداخته است. در این بخش شش نوع دلالت از هم بازشناخته شده اند. الگوی شش گانه- که یکی از دستاورد های این پژوهش است- می تواند بین هر دو زبان «الف» و «ب» که زبان مبدأ و مقصد در فرایند ترجمه اند، مورد استفاده قرار گیرد. در ادامة تحقیق، چگونگی به کارگیری این دلالت در ترجمة استعاره های فرهنگ- بنیاد و سپس معرفی الگویی برای ترجمة این موارد آمده است. به عبارت دیگر، برای هریک از روابط دلالی مطرح شده شیوه هایی در ترجمه پیشنهاد شده است. این پیشنها دها براساس ماهیت دلالت استعاری شکل گرفته اند. به این ترتیب، مترجم در رویارویی با ترکیب استعاری الگویی در دست دارد که او را در ترجمة انواع استعاره ها قدم به قدم راهنمایی می کند.
ابعاد معناشناختی «باید» در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باید از جمله مقوله های واژگانی در زبان فارسی است که به طور جدی با مقوله معنایی وجهیت گره خورده و از این روی، دارای ابعاد معناشناختی پیچیده و قابل تاملی می باشد. در مقاله حاضر با بررسی و تحلیل شواهدی از زبان فارسی معاصر، برخی از ابعاد معناشناختی و کاربرد شناختی مقوله باید در این زبان مورد مطالعه قرار گرفته است. این بررسی نشان می دهد که مقوله یاد شده، منتقل کننده طیف گسترده ای از معانی وجهی در زبان فارسی می باشد. در این میان در حالی که معانی وجهی معرفتیِ مقوله باید بسیار محدود است، این مقوله، دارای انواع مختلفی از معانی وجهی کنشگر محور می باشد. مسئله ای که ظاهراً با تحلیل های در زمانی قابل توجیه است. تنوع معانی وجهی باید را می توان با چارچوبی کاربردشناختی، شرح و توصیف نمود و آن را زاییده تاثیر بافت های مختلف بر معنای این مقوله و مرتبط با عناصری چون زمان دستوری و نشانگرهای وجهی دانست.
رابطة زبان و تفکر در توهم شنیداری کلامی و گفتار هذیانی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی از دیدگاه فلسفة تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط زبان و تفکر موضوع مورد مطالعه از دیدگاه علوم گوناگون است. فلسفة تحلیلی، که زبان، اصلی ترین موضوع آن است، از جمله به چگونگی چنین رابطه ای می پردازد. یکی از بهترین نمایه های مطالعة این رابطه گفتار افرادی است که یا زبانشان دچار مشکل است یا تفکرشان. بنابراین، گفتار هذیانی آن دسته از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، که هیچ مشکل زبانی ندارند و فقط دچار اختلال فکر هستند، از بهترین موارد برای این منظور به شمار می آید. هدف مقالة پیشِ رو ارائة تحلیلی بر پایة فلسفة تحلیلی از رابطة زبان و تفکر چنین بیمارانی است که در توهم شنیداری کلامی و گفتار هذیانی آنان آشکار می شود. در چهارچوب فلسفة تحلیلی، فلسفة ذهن به حالات و کارکردهای ذهن می پردازد و، در آن، نظریة ذهن مطرح می شود که اختلال، در آن، هم به توهم می تواند بینجامد، هم به هذیان. توهم شنیداری کلامی و هذیان، که هر دو ساختار گفتاری دارند، ناشی از پدیدة گفتار درونی هستند.
تحلیل فرایند های واجی فعل در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، با تحلیل فرایند های واجی ستاک گذشته در زبان فارسی بر حسب میزان پیچیدگی و تعداد قاعده هایی که برای تبدیل به ستاک گذشته، بر ستاک حال آنها انجام می شود، این فعل ها را به انواع تک قاعده ای، دو قاعده ای، سه قاعده ای و چهار قاعده ای تقسیم کرده ایم. در هر یک از این دسته ها، یک قاعده، از نوع ساخت واژی ستاک گذشته و بقیه، قاعده های آوایی هستند. پژوهش حاضر، بیانگر آن است که علاوه بر عناصر واج شناختی مانند محدودیت واجی، محدودیت واج آرایی در خوشه پایانی و محدودیت خوشه و هسته هجا، عنصر ساخت واژی نیز در شکل گیری ستاک گذشته، مؤثر است. این پژوهش، تعامل دو حوزه واج شناسی و ساخت واژه را نشان می دهد.
در این جستار، نشان داده ایم که ستاک گذشته نشان دار، با افزودن عامل ماضی ساز- که به صورت tنمود می یابد- به دست می آید. با فرض کردن tبه جای Dدر این پژوهش، در مواردی که ستاک حال به همخوان بی واک ختم می شود، از اِعمال قاعده های بیشتر، جلو گیری کرده ایم. فرض جلو گیری از اِعمال قاعده بیشتر، دارای توجیه اقتصادی است.
این مقاله نشان می دهد که تقسیم فعل های فارسی به دو دسته بی قاعده و با قاعده، نامعقول است، تشکیل ستاک فعلی در همه فعل های فارسی، نظام مند و دارای قاعده است و تفاوت این فعل ها در تعداد و نوع قواعدی است که بر آنها اعمال می شود.
آشنایی با نشانه شناسی اجتماعی. تئو ون لیوون، ترجمه محسن نوبخت، تهران، نشر علمی، 1395، 528 صفحه + 14.
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی، به عنوان روش پژوهش در شناخت دلالت ها، در میانه قرن بیستم همراه با جنبش ساخت گرایی، به ویژه در فرانسه، اهمیت چشمگیری پیداکرد. نشانه شناسی اجتماعی نیز برپایه نشانه شناسی اولیه مطرح شده از جانب سوسور پدیدار گشته و با تمرکز بر کارکرد نشانه ها، به بحث در مورد تولید معنا و چگونگی معنادارشدن نشانه ها می پردازد. از این منظر، تردیدی نیست که پدیده های اجتماعی به خودی خود و به تنهایی معنا پیدا نمی کنند، بلکه در درون شبکه ای از معانی جای می گیرند و دارای چارچوبی فرهنگی هستند. تئو ون لیوون مدیرگروه هنر و علوم در دانشگاه تکنولوژی سیدنی است. وی در دانشگاه هنر لندن و بسیاری از دانشگاه های دیگر نیز به تدریس اشتغال داشته است. ون لیوون یکی از صاحب نظران برجسته در زمینه تحلیل گفتمان و نشانه شناسی است که کتاب ها و مقالات باارزشی در این زمینه نوشته است (رک. مصاحبه با تئو ون لیوون، 2013).
ترجمه متون دینی: مشکلات، راهبردها و استنتاج ها
حوزههای تخصصی:
"متون مذهبی دارای ابعادی شدیدا فرهنگ - وابسته هستند که در ترجمه مترجم را با مشکلاتی مواجه می کند که ممکن است فرهنگی یا زبانی باشد. آگاهی از تفاوتها و شباهتهای زبان دین مبدا و مقصد می تواند راه گشای بسیاری از مشکلات مترجم در سطوح واژگانی، همنشینی، نحوی و گفتمانی باشد.
این مقاله به بررسی مشکلات و ارایه برخی راهبردها و پیشنهادها در زمینه ترجمه متون دینی می پردازد. زبان مبدا(SL) و زبان مقصد(TL) موازی محسوب شده و همواره بیش از یک گزینه در انتخاب راهکارهای ترجمه ارائه می شود. با وجود این، تاکید بیشتر بر زبان مقصد قرار گرفته است به دلیل اینکه در ترجمه متن در زبان مقصد پردازش و با توجه به بافت آن تحلیل می شود."
پردازش جمله و بازنمود ذهنی فعل در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویژگی های ساخت واژی، معنایی و نحوی حروف اضافه مرکب در زبان های فارسی و روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعریف حروف اضافه مرکب، تعداد و حد و مرز آنها یکی از موضوع هایی است که در زبان فارسی و بین دستور نویسان و زبان شناسان سنتی و معاصر، بر سر آن اختلاف نظر وجود دارد. این موضوع به ساختار زبان فارسی و نیز ساختار ویژه خود حروف اضافه مرکب بر می گردد. از ترکیب برخی حروف اضافه مرکب فارسی می توان حروف اضافه ساده را بدون تغییر در معنای آن حذف کرد و برخی دیگر را می توان به کل، با یک حرف اضافه ساده و دارای همان معنا، در متن جای گزین کرد. پایه اصلی حروف اضافه مرکب فارسی، اسم است و این حروف، به ندرت از حرف و صفت تشکیل می شوند؛ گاه نیز دو حرف اضافه ساده، یک حرف اضافه مرکب را تشکیل می دهند. در زبان روسی، حروف اضافه ترکیبی از اسم، قید و فعل مشتق می شوند و ویژگی تصریفی این زبان، باعث می شود از یک سو، متمم در پی حالت های دستوری، از حروف اضافه تأثیر پذیرد و از سوی دیگر، گاه حروف اضافه سه کلمه ای در این زبان پدید آید. در این مقاله کوشیده ایم تا ضمن بیان نظر ها و تعریف های دستور نویسان درباره حروف اضافه مرکب، ویژگی های ساختاری، معنا شناختی و نحوی آنها را بررسی کنیم و در زبان های روسی و فارسی، برای مقاصد آموزشی، این حروف را با یکدیگر مقایسه کنیم. بدین منظور، از راه های تشخیص حروف اضافه مرکب از ترکیبات مشابه آنها هم سخن گفته ایم.
زبانشناسی اجتماعی
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی راهبردهای یادگیری زبان: نقش هوش چندگانه، مهارت زبان خارجی و جنسیت؛ Exploring Language Learning Strategy Use: The Role of Multiple Intelligences, L2 Proficiency and Gender(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به بررسی هوش چندگانه، مهارت زبانی و جنسیت می پردازد. به عبارت دیگر تحقیق رابطه کلی راهبردهای یادگیری زبان را با مهارت زبانی و هوش چندگانه و نیز رابطه انواع راهبردهای یادگیری زبان را با انواع هوش بررسی می نماید. همچنین، این تحقیق بررسی می نماید که تا چه حد هوش چندگانه، جنسیت، و مهارت زبانی فراگیران زبان انگلیسی می تواند کاربرد راهبرد یادگیری زبان را پیش بینی کند. به همین منظور، 90 دانشجوی لیسانس زبان انگلیسی از سه دانشگاه در تحقیق شرکت داده شدند. به منظور جمع آوری داده ها، از سیاهه راهبردهای یادگیری زبان، مقیاس سنجش تکاملی هوش چندگانه و یک آزمون مهارت زبان استفاده گردید. نتایج ضریب همبستگی پیرسون وجود همبستگی مثبت معناداری را بین راهبردهای یادگیری زبان آموزان و هوش چندگانه و یک همبستگی ضعیف را بین راهبردهای یادگیری و مهارت زبانی نشان داد. همچنین، همبستگی های معناداری بین برخی زیرسازه های راهبردهای یادگیری و برخی زیرسازه های هوش چندگانه یافت شد. بالاترین ضریب بین راهبردهای شناختی و هوش درون فردی و کمترین آن بین راهبردهای عاطفی و هوش طبعیت گرا گزارش گردید. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که هوش چندگانه زبان آموزان در کاربرد راهبردهای یادگیری آنها بطور معناداری موثر می باشد، ولی مهارت زبانی و جنسیت آنها تاثیر معناداری ندارند هرچند که جزء پیش بینی کننده های مثبت کاربرد راهبردهای یادگیری زبان می باشند.
بررسی تفاوت های گویش کرمانجی بیگلر با گویش های کرمانجی مجاور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کرمانجی مهمترین گونه زبان کردی است که علاوه بر کشورهای ترکیه، عراق، سوریه، و برخی از مناطق کردنشین غرب ایران، در استان خراسان شمالی و نیز در شمال غربی استان خراسان رضوی بدان تکلم می شود. اهالی روستای بیگلر در جنوب شهرستان قوچان همچون بسیاری از روستاهای دیگر این منطقه به یکی از گویش های این زبان سخن می گویند. از آنجایی که گویش کرمانجی روستای بیگلر نسبت به سایر گونه های کردی کرمانجی رایج در منطقه تفاوت های بارزی دارد، در این پژوهش تلاش شده است تا این تفاوت ها مورد بررسی قرار گیرد. دراین مقاله پس از بررسی این تفاوت ها به عوامل بیرونی و درونی تغییرات صورت گرفته نیز اشاره شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد این گویش از سایر گویش های کرمانجی مناطق مجاور به لحاظ آوایی، ساخت واژی و نحوی متفاوت است، و اینکه زبان های دیگر رایج در منطقه یعنی ترکی و فارسی از جمله مهمترین عوامل برون زبانی به وجود آمدن این تغییرات بوده اند. علاوه بر آن مشخص گردید که در این میان، زبان ترکی بیشترین تأثیر را در ایجاد این تغییرات داشته است و تأثیر زبان فارسی در درجه دوم اهمیت قرار دارد. همچنین از جمله مهم-ترین تغییرات درون زبانی این گویش می توان به از بین رفتن تمایز میان شکل حال و گذشته فعل متعدی در این گویش در مقایسه با دیگر گویش های کرمانجی خراسانی اشاره کرد.
ریشه شناسی چند واژه کهن از گویش های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریشه شناسی واژگان گویش های مختلف ایرانی هم به شناخت بیشتر ویژگی های آوایی این گویش ها کمک می کند، هم به ریشه شناسی واژه های فارسی و دیگر زبان ها و گویش های ایرانی. گویش های ایرانی گنجینه عظیمی از داده های زبانی هستند که می تواند در زبان شناسی زبان های ایرانی استفاده شود. این مقاله به ریشه شناسی 12 واژه از گویش های مختلف ایرانی می پردازد. درمورد هر واژه پس از بررسی برابر یا همریشه واژه در دیگر گویش ها و زبان های ایرانی، صورت ایرانی باستان واژه بازسازی، و روند دگرگونی آوایی واژه از ایرانی باستان به گویش های ایرانی بررسی شده است. در ریشه شناسی واژه ها به ویژه بر تمایز بین صورت واژه در گویش های شمال غربی و جنوب غربی تأکید شده. واژه هایی که در این مقاله از گویش های مختلف ایرانی ریشه شناسی شده اند، شامل این واژه ها هستند:
arde/âla «کنار، پهلو، نیمه»؛ast/hast «خانه، حیاط»؛ daha «داسه»؛ gwask/bīg «بزغاله، گوساله»؛ gūn «پستان دام»؛ jeven «هاون غلات»؛ jəxūn «خرمن»؛ kahra «بزغاله»؛ kətū «سگ»؛ mâl «دام، چهارپا»؛ tâta «عمو»؛ xal «کج، خمیده».
بررسی تعامل دو نظام روایی و گفتمانی در داستان رستم و اسفندیار رویکرد نشانه- معناشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه- معناشناسی روایی بر دو اصل کنش و تغییر استوار است. کنشگران در این نظام اغلب به شکل منطقی و بر اساس برنامه های از پیش تعیین شده پیش می روند تا به معنایی مطلوب و پایدار دست یابند. به نظر می رسد که در بافت داستان های اسطوره ای و حماسی، گفتمان غالب، گفتمان منطقی و روایی است. در این پژوهش داستان رستم و اسفندیار از شاهنامة فردوسی را از منظر نشانه-معناشناسی بازکاوی می کنیم تا با بررسی روابط معنایی موجود در داستان نشان دهیم که علاوه بر نشانه های روایی، مؤلفه های گفتمانی نیز در جهت دهی معنایی به داستان نقش دارند، زیرا ورود سیمرغ به عرصة داستان، روال طبیعی روایت را دگرگون می کند و سبب می شود این بررسی از سطح نشانه-معنا شناسی روایی فراتر رود و به نشانه- معناشناسی گفتمانی نزدیک شود.
این بررسی نشان می دهد که در گفتمان ایدئولوژیک شاهنامه، رستم به عنوان پهلوان شکست ناپذیر ایرانی، در مرکز اندیشه قرار دارد. حوادث داستان ها به گونه ای رقم می خورند که به اقتدار رستم در بافت شاهنامه آسیبی وارد نکنند؛ از این رو نشانه ها مطابق خواستة گفته پرداز به قهرمانی رستم در داستان منجر می شوند.