فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱۰٬۷۸۷ مورد.
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
596 - 617
حوزههای تخصصی:
هدف: هم سو با تحولات بانکداری در جهان و با مطرح شدن رقابت گسترده در عرصه بانکداری در ایران و ورود بانک ها و مؤسسه های مالی اعتباری جدید به این عرصه، بانک های تجاری به بهره گیری از بازاریابی دیجیتالی و همچنین، متمایزسازی ارائه خدمات و دستیابی به سهم بازار بیشتر در صنعت بانکداری نیازمندند. از این رو ضروری است که الگوهای تعالی بازاریابی، راه کارهایی در جهت ایﺠﺎد ﻣﺰیﺖ رﻗﺎﺑﺘی ﭘﺎیﺪار ارائه دهند. هدف پژوهش حاضر، کشف و تبیین مؤلفه های پیشایندی و پیامدی تعالی بازاریابی دیجیتالی در بانکداری تجاری و ارائه راه کارهای اجرایی به منظور بهبود تعالی بازاریابی دیجیتالی در بانکداری تجاری است.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف توسعه ای کاربردی است و از نظر نحوه گردآوری داده ها، در دسته پژوهش های غیرآزمایشی قرار می گیرد. برای پاسخ به مسئله پژوهش و تدوین مدل، از روش پژوهش کیفی و به طور خاص در ساخت نظریه، از روش داده بنباد استفاده شده است. جامعه هدف پژوهش، پژوهشگران و خبرگان دانشگاهی و مدیران نهادها و بانک ها بودند که در زمینه مدل تعالی، بازاریابی دیجیتالی و بانکداری تجاری، تجربه های علمی و عملی داشتند. برای نمونه گیری نیز، از روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شده است.یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش مدل تعالی بازاریابی در بانکداری تجاری مزیت هایی را به همراه دارد که عبارت اند از: بهبود تجربه مشتری، شناسایی و پاسخ گویی نیاز آتی مشتریان، جذابیت بیشتر برای مشتری، سفارشی کردن خدمات، گسترش دامنه زمانی و سبد تنوع خدمات، رفاه نیروی انسانی، برقراری ارتباط مطلوب با مخاطبان، استفاده از فناوری های دیجیتال، تاکتیک ها و اجرای فعالیت های بازاریابی دیجیتال، فراهم سازی امکان انتخاب شیوه تعامل مشتریان از طریق کانال های دیجیتال و فراهم سازی انتخاب مشتریان درخصوص شیوه تعامل خود با بانک در هر زمان.نتیجه گیری: بسیاری از سازمان ها برای حضور پُررنگ تر و کسب سهم بیشتری از بازار، از فناوری های نوین استفاده می کنند. در واقع حرکت در مسیر این فناوری ها، یکی از ضرورت های فعالیت های اقتصادی در عصر حاضر است؛ به نحوی که بازاریابی دیجیتالی از فناوری های روز، در راستای دستیابی به جدیدترین شیوه های تعامل با مشتریان استفاده می کند. بانک ها نیز در اقتصاد مبتنی بر بازار، برای حضور مؤثر در بازارهای پولی و مالی، ناچارند از ابزارهای نوین بازاریابی و بازاریابی دیجیتال استفاده کنند. همچنین ارزش آفرینی، یکی از پیامدهای بانکداری دیجیتالی است. بانک هایی که فلسفه بازاریابی را پذیرفته اند، در تلاش مداوم برای خلق و افزایش ارزش مشتریان خود هستند. مشتریان ارزش های دریافت شده از بانک های مختلف را مقایسه می کنند و بانکی را برمی گزینند که ارزش بیشتری را به ایشان ارائه می کند. همچنین فرایندهایی که از بسترهای فیزیکی کوچ کرده اند و در بستر فناوری اطلاعات تعریف شده اند، قابلیت آن را دارند که چابک تر و سریع تر از گذشته، خدمات متنوعی را به مردم ارائه کنند. برای نمونه، چنانچه قرار باشد مشتری به خاطر هرگونه دریافت و پرداخت، یک بار به بانک مراجعه کند، فقط مواردی را انجام می دهد که اولویت دارد؛ اما با استفاده از انواع نرم افزارهای بانکی این دریافت ها و پرداخت ها میسر شده است و شهروندان در هر ساعتی از شبانه روز، می توانند تراکنش های مدنظر خود را انجام دهند.
شناسایی مؤلفه های ارزیابی پایداری شرکت های بیمه ای در ایران با استفاده از روش دلفی فازی و خوشه بندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲
137 - 154
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: امروزه پیچیدگی و تغییرات در اکوسیستم کسب وکارها به خصوص صنعت بیمه به قدری سریع شده که لازمه بقا در چنین محیطی تطابق با تغییرات و پایداری است. این مهم هرگونه تصمیم خرد و کلان مدیران کسب وکارها را تحت تأثیر قرار داده است. بنابراین در این شرایط آنچه بسیار اهمیت دارد دانستن میزان پایداری شرکت ها در محیط متغیر امروزی است. بر این اساس این پژوهش بر آن است به شناسایی مؤلفه های ارزیابی پایداری شرکت های بیمه ای در ایران بپردازد و شرکت های بیمه ای در ایران را براساس پایداری طبقه بندی کند.روش شناسی: پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و از حیث شیوه گردآوری و تحلیل جزء پژوهش های توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش تمامی شرکت های بیمه ای ایران است. برای تعیین شاخص های ارزیابی ابتدا شاخص های ارزیابی مدل GRI که از مطالعه عمیق در ادبیات، سایت گزارش جهانی ابتکار عمل استخراج شدند و اهمیت هریک از معیارها مشخص شد، براساس آن پرسش نامه ای ساختاریافته طراحی شد که بین 12 خبره توزیع و با روش دلفی فازی اعتبار مؤلفه در دو راند سنجیده شد سپس بعد از تأیید مؤلفه ها بعد از دو راند، پرسش نامه ای ساختاریافته تدوین شد و در اختیار 28 خبره قرار گرفت، پس از گردآوری داده ها با استفاده از نرم افزار Spss شرکت های بیمه ای با روش کامیانگین طبقه بندی شدند. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن است که برای سنجش پایداری شرکت های بیمه ای در ایران 21 مؤلفه اصلی و 35 مؤلفه فرعی شناسایی شدند. با توجه به پژوهش های انجام شده شرکت های بیمه ای در ایران به لحاظ پایداری در سه خوشه دسته بندی شدند، خوشه اول شرکت های در مرحله تشکیل، خوشه دوم رشد و خوشه سوم توسعه به لحاظ پایداری اند که 17 شرکت در خوشه اول، 6 شرکت در خوشه دوم و 5 شرکت در خوشه سوم است..نتیجه گیری: شرکت ها با ارائه گزارش پایداری در تلاش اند در زمینه توسعه پایدار گام بردارند، صنعت بیمه هم از این امر مستثنا نیست، صنعت بیمه یک عامل تسهیل گر در پیشبرد فعالیت های اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی است و سازوکارها و مشوق های لازم برای تسهیل فعالیت پایدار تجارت در سطح کلان را در اختیار دارد، اما بخش های مختلف صنعت بیمه در برابر ریسک های نوظهور ناشی از عوامل اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی آسیب پذیرند. در سطوح مختلف پایداری اقتضائات هر کسب وکار متفاوت است و هر شرکت بیمه ای متناسب با سطحی از پایداری که در آن قرار دارد و میزان انعطاف پذیری شرکت های بیمه ای نسبت به تغییر و تحولات محیط پیرامونی متفاوت است. بدین منظور شرکت های بیمه ای هر خوشه باید آمادگی لازم را برای این تغییرات داشته باشند.
بررسی ارتباط مولفه های تجربه مشتری بر تعهد و رفتارهای درگیری مشتری در صنعت خرده فروشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق در مرحله اول بررسی نقش میانجی تعهد مشتری بر ارتباط بین تجربه و رفتارهای درگیری مشتری و در مرحله دوم بررسی ارتباط مولفه های تجربه مشتری بر تعهد و رفتارهای درگیری مشتری و تعهد بر رفتارهای درگیری مشتری بود. این پژوهش کاربردی و از نوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق کلیه مشتریان فروشگاه های افق کوروش در شهر اصفهان بود که حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران برای جامعه نامحدود 384 نفر تعیین شد و برای اطمینان بیشتر تعداد 429 پرسشنامه جمع آوری و تحلیل گردید. برای نمونه گیری از روش تصادفی ساده و جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. همچنین، پایایی پژوهش از طریق ضریب آلفای کرونباخ مورد ارزیابی قرار گرفت و تایید شد. به منظور آزمون فرضیه ها از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS نسخه 3 و SPSS نسخه 19 استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین تجربه مشتری و رفتارهای درگیری مشتری با نقش میانجی تعهد مشتری ارتباط معناداری وجود دارد. بین مولفه های تجربه مشتری(شناختی، هیجانی، فیزیکی/حسی و اجتماعی) با تعهد مشتری ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. بعلاوه، بین تعهد مشتری با رفتارهای درگیری مشتری ارتباط مثبت وجود دارد. بین مولفه های تجربه مشتری (شناختی، هیجانی، فیزیک/حسی و اجتماعی) با رفتارهای درگیری مشتری (پذیرش، همکاری، بازخورد، کمک به دیگران و تبلیغات دهان به دهان مثبت) ارتباط معناداری وجود دارد. بنابراین، با تمرکز بر ارایه تجارب مثبت مشتری که تعهد را تقویت می کند، سازمان ها می توانند رفتارهای درگیری را پیش ببرند و یک پایگاه مشتری وفادار را پرورش دهند.
ارائه مدل تسهیم دانش در بانک مسکن ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل تسهیم دانش در بانک مسکن ایران می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته می باشد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 15 نفر از خبرگان، استادان و کلیه افرادی اند که در حوزه تسهیم دانش فعالیت عملی یا پژوهشی داشته اند به روش نمونه گیری هدفمندو در بخش کمی شامل 344 نفر از کارکنان ستاد بانک مسکن تهران و به روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشند. گرد آوری داده ها در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه ساخته محقق صورت گرفت. در تجزیه وتحلیل داده های بخش کیفی با استفاده از روش داده بنیاد و در بخش کمی از نرم افزار PLS استفاده شد. نتایج در بخش کیفی نشان داد که 6 سازه شامل: شرایط علّی (دارای 3 بعد جهانی و اجتناب ناپذیر بودن، لزوم تغییر نگرش به برند سازی، هویت برند شهری)، شرایط زمینه ای (دارای 3 بعد انسجام ساختاری برند، برندینگ شهری، موقعیت راهبردی شهر)، شرایط مداخله گر (دارای 3 بعد الگوی رفتاری گردشگران، سرمایه گذاری/ تأمین مالی، عوامل محیطی)، ابعاد پدیده (دارای 3 بعد بستر سازی برای گردشگری هوشمند، توجه به ذی نفعان، مدیریت یکپارچه برند شهری)، راهبردها (دارای 3 بعد ارتقای سیستم تبلیغاتی شهری، طراحی برند سازی هوشمند شهری، فرهنگ سازی برند شهری) و 6- پیامدها (دارای 3 بعد توسعه سرمایه اجتماعی، توسعه کیفیت زندگی، قدرت رقابتی برند شهری) می باشد. بر اساس نتایج تحلیل کمی، روابط بین متغیرهای پژوهش معنادار و مدل از برازش مناسب برخوردار می باشد.
بکارگیری رویکرد فراترکیب به منظور طراحی الگوی بومی توسعه محصول جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بکارگیری رویکرد فراترکیب به منظور طراحی الگوی بومی توسعه محصول جدید می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی- توسعه ای و از نظر ماهیت یک تحقیق اکتشافی و از حیث شیوه اجرا، کیفی، و به روش فراترکیب می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه منابع مرتبط با توسعه محصول جدید بومی طی سال های 2000 تا 2023 به تعداد 225 منبع می باشد. بدین منظور، با مرور سیستماتیک ادبیات موضوع، مقاله های نمایه شده در WOS، SCOPUS، Science Direct و Google Scholar گردآوری شد که تعداد 143 مقاله براساس چکیده انتخاب شدند؛ سپس 75 منبع براساس محتوا گزینش شد و در نهایت با بررسی اطلاعات نویسنده 67 منبع به عنوان منابع نهایی تحلیل و ترکیب یافته های منتخب آن انجام شد. منابع انتخاب شده با استفاده از نرم افزار maxqda 2020 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند که تعداد 104 کد اولیه حاصل شد. در نهایت یافته های حاصل از فراترکیب منجر به شناسایی 15 مقوله در بومی سازی تحقیقات توسعه محصول جدید گردید.
مقاومت مشتری در برابر خرید آنلاین محصولات گردشگری : با رویکرد مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
89 - 126
حوزههای تخصصی:
امروزه کسب وکارهای آنلاین رشدی روزافزون یافته اند و تمامی صنایع از جمله صنعت گردشگری را با تغییراتی روبه رو کرده اند. با این حال با وجود سایت های متعدد ارائه دهنده خدمات آنلاین گردشگری، آمارها نشان می دهد که هنوز مشتریانی هستند که به دلایل متعدد نسبت به خرید آنلاین مقاومت نشان داده و تمایل به خرید حضوری از آژانس های گردشگری دارند. مقاومت مشتریان یکی از مباحث کاربردی در حوزه رفتار مصرف کننده بوده که در این پژوهش در زمینه خرید آنلاین محصولات گردشگری مورد بررسی قرار می گیرد. هدف این پژوهش یافتن مدلی شامل پیش زمینه ها و پیامدهای مقاومت مشتریان نسبت به خرید آنلاین محصولات گردشگری با رویکرد مرور سیستماتیک است که به این منظور از دو روش فراتحلیل و فراترکیب استفاده شده است. نمونه پژوهش شامل 42 پژوهش پیشین در حوزه مقاومت مشتری در صنعت گردشگری در پایگاه های اطلاعاتی بودند که از این میان 12 مقاله کمی و 10 مقاله کیفی بوده که پژوهش های کمی با روش فراتحلیل و از طریق نرم افزار cma2 و با محاسبه اندازه اثر بررسی شدند. پژوهش های کیفی نیز با روش فراترکیب و از طریق روش تحلیل کدگذاری سه مرحله ای شامل کدگذاری باز محوری و انتخابی مورد تحلیل واقع شدند. در نهایت از مجموع دو روش، پیش زمینه ها و پیامدهای مقاومت مشتری از ادبیات پیشین استخراج گردیدند. براساس نتایج، عواملی نظیر موانع عملکردی، موانع روان شناختی، خصوصیات مشتری و ویژ گی های وب سایت پیش زمینه های مدل مقاومت مشتری هستند. همچنین قصد خرید و اثر اجتماعی مشتری از پیامدهای مقاومت مشتری محسوب می شود که کنترل این عوامل باعث مدیریت مشتریان مقاوم و کاهش مقاومت آن ها نسبت به خرید آنلاین می شود.
بررسی و اولویت بندی عوامل کلیدی پولی و غیرپولی بر سرمایه گذاری صنعتی در بخش مسکن با رویکرد دلفی-فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
127 - 174
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تأثیر متغیرهای کلیدی پولی و غیرپولی بر سرمایه گذاری صنعتی در بخش مسکن ایران با استفاده از روش دلفی فازی می پردازد. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی عواملی است که به طور معناداری بر جذب سرمایه گذاری صنعتی در بخش مسکن تأثیر می گذارند. برای این منظور، پرسشنامه ای شامل ۱۵ شاخص تأثیرگذار بر سرمایه گذاری تهیه شد و نظرات خبرگان اقتصادی از طریق سه دور تحلیل دلفی جمع آوری گردید. نتایج نشان داد که از میان عوامل پولی، نرخ تورم، نوسانات ارزی، رشد قیمت زمین و نرخ رشد بهای مصالح ساختمانی بیشترین تأثیر را بر هزینه ها و سودآوری سرمایه گذاری در بخش مسکن دارند. همچنین، در میان عوامل غیرپولی، تقاضا و عرضه مسکن، رشد جمعیت، سیاست های نظارتی و تحریم های اقتصادی به عنوان عوامل اصلی مؤثر بر تصمیم گیری های سرمایه گذاری شناسایی شدند. تحلیل نتایج نشان داد که سیاست گذاران باید به تقویت سیاست های پولی، بهبود دسترسی به منابع مالی و کاهش نوسانات ارزی توجه ویژه ای داشته باشند. همچنین، تسهیل مقررات اداری و تقویت سیاست های نظارتی برای جذب بیشتر سرمایه گذاری های صنعتی در بخش مسکن ضروری است. این تحقیق تأکید می کند که ترکیبی از سیاست های پولی و غیرپولی می تواند شرایط لازم برای توسعه بخش مسکن را فراهم کرده و به بهبود رشد اقتصادی ایران کمک کند. پیشنهادات ارائه شده مبتنی بر تحلیل دقیق عوامل کلیدی، ابزار مناسبی برای تصمیم گیران اقتصادی به منظور بهبود فضای سرمایه گذاری در بخش مسکن فراهم می کند
طراحی مدل رفتار پایدار مصرف کننده با رویکرد حکمرانی خوب دیجیتال در صنعت بانکداری (مورد مطالعه: بانک پارسیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
20 - 44
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله طراحی مدل رفتار پایدار مصرف کننده با رویکرد حکمرانی خوب دیجیتال در صنعت بانکداری(مورد مطالعه:بانک پارسیان) می باشد. در این مقاله از روش پژوهش نظریه داده بنیاد و با رویکرد کیفی استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار مکس کیودا 2020 استفاده شده است. روش نمونه گیری هدفمند (قضاوتی) بود. برای روایی سوالات مصاحبه در هر مرحله از گردآوری و تحلیل داده طبقه های مشتق شده به مصاحبه شوندگان نشان داده شد تا صحت مطالب تأیید گردد. امتیاز روایی برابر 91% درصد بود . جهت ارزیابی پایایی مصاحبه ها از روش درصد توافق بین دو کدگذار استفاده شد. نتایج و یافته های پژوهش نشان می دهد که ایجاد رفتار پایدار مصرف کننده با تاکید بر حکمرانی خوب دیجیتال در بانک پارسیان طراحی مدل رفتار پایدار مصرف کننده با رویکرد حکمرانی خوب دیجیتال در بانک پارسیان علاوه بر اینکه تحت تاثیر حکمرانی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی قرار دارد متاثر از ارزش های سازمانی حامی شکل گیری رفتار مسئولانه، اهداف کلان و استراتژیک بانک پارسیان، گسترش فناوری های نوین دیجیتال در سطح بانکداری و سطح فرهیختگی جامعه می باشد. همچنین مشخص گردید ایجاد رفتار پایدارمصرف کننده با رویکرد حکمرانی خوب دیجیتال از طریق مدیریت دارایی های دیجیتال در بانک، ارائه خدمات شخصی سازی شده، بازنگری در سیاست های دیجیتالی، ایجاد بانکداری دیجیتال امنی چنل و آموزش و آگاهی رسانی مستمر تبیین می گردد.
مدل سازی عوامل موثر بر توسعه گردشگری خوراک با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
49 - 80
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت یافتن توسعه گردشگری خوراک به عنوان یکی از مهم ترین و رو به رشدترین گونه های گردشگری در سال های اخیر، مطالعه حاضر با هدف مدل سازی عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری خوراک طراحی و اجرا شد. این پژوهش از لحاظ هدف توسعه ای و از لحاظ روش گردآوری و تحلیل داده ها در دسته پژوهش های کیفی قرار می گیرد و با روش فراترکیب انجام شده است. با توجه به ماهیت روش فراترکیب، جامعه آماری پژوهش را مطالعات پیشین مرتبط با موضوع پژوهش تشکیل می دهند که در این بین، با توجه به دسترسی به متن کامل و بررسی عنوان، چکیده و محتوای مقاله های جست وجو شده، 45 منبع جهت استفاده در پژوهش انتخاب شد. جهت تحلیل داده ها، روش تحلیل مضمون و جهت کنترل کیفیت تحلیل ها، روش توافق درون موضوعی استفاده شد. به عنوان یافته های پژوهش نیز عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری خوراک در قالب 6 مضمون اصلی یعنی عوامل زمینه ای، عوامل مربوط به بازاریابی و فروش، عوامل مربوط به منابع انسانی، عوامل زیرساختی، عوامل مداخله گر و اقدامات اجرایی دسته بندی شدند. نتایج می تواند دانش مدیران نسبت به عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری خوراک را افزایش داده و رهنمودهایی کاربردی برای مدیران، برنامه ریزان و سیاست گذاران توسعه گردشگری خوراک در سطوح مختلف ملی و منطقه ای ارائه کند.
الگوی همکاری مبتنی بر اعتماد در بازرگانی بین الملل: تحلیلی بر نقش تفاوت های فرهنگی ایران و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه محیط کسب وکار به طور فزاینده ای به همکاری مبتنی بر اعتماد در روابط بین المللی متکی است؛ با این حال غالباً، شرکت ها در همکاری های تجاری در بافت میان فرهنگی شکست می خورند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی همکاری مبتنی بر اعتماد در بازرگانی بین الملل، با تحلیلی بر نقش تفاوت های فرهنگی صورت گرفت. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی بوده که با رویکرد آمیخته (کیفی و کمی) انجام شد. در مطالعه کیفی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 11 نفر از مدیران ارشد شرکت های خودروسازی ایرانی و چینی، انجام شده و داده ها با روش تحلیل تم، تجزیه وتحلیل شد. اعتبارسنجی کیفی با تاییدپذیری مشارکت کنندگان و پایایی بازآزمون انجام شد. جامعه آماری در بخش کمی، کارشناسان واحد بازرگانی شرکت های خودروسازی ایرانی و چینی بودند که 359 نفر با روش طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن تایید شد. داده ها، با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار اموس مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج تحلیل تم نشان داد الگوی همکاری مبتنی بر اعتماد در بازرگانی بین الملل شامل 159 کد باز، 34 مقوله فرعی و 11 مقوله اصلی است. بر اساس نتایج تحلیل مسیر تاثیر 8 مقوله کسب اعتبار بین المللی، صلاحیت فرهنگی، عوامل سازمانی، عوامل مدیریتی، روابط بین المللی، فرآیندهای سازمانی، هدف گذاری اثربخش و تفاوت های فرهنگی بر همکاری مبتنی بر اعتماد تایید شد. در نهایت نتایج نشان داد 5 بعد ارزش های ملی شامل مردتبعی، جمع گرایی، اجتناب از عدم اطمینان، فاصله قدرت و افراط در برابر خویشتن داری قادر به پیش بینی همکاری مبتنی بر اعتماد در دو جامعه ایرانی و چینی است.
ارزیابی وضعیت شکوفایی مقصد بر مبنای شاخص شکوفایی از دیدگاه خبرگان (مطالعه موردی: کلان شهر اصفهان)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : امروزه یکی از مهم ترین اهداف سازمان ها و نهادهای مدیریت بخش گردشگری شهرها، بهبود همه جانبه وضعیت کلان شهرهای گردشگرپذیر به واسطه برنامه ریزی آگاهانه برای بخش های مرتبط با آن می باشد. در این راستا استفاده از شاخص شکوفایی گردشگری شهری و سنجش وضعیت آن در کلان شهرهای گردشگرپذیر بسیار حائز اهمیت است. لذا هدف پژوهش حاضر ارزیابی وضعیت شکوفایی گردشگری شهری بر مبنای شاخص شکوفایی از دیدگاه خبرگان در کلان شهر اصفهان می باشد. روش شناسی : روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و پیمایشی است. در این راستا از آزمون های آماری تی تک نمونه ای و تحلیل واریانس در قالب نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته ها : یافته های پژوهش بیانگر آن است که وضعیت ابعاد اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، زیرساختی، پایداری و نهادی شاخص شکوفایی گردشگری در مناطق شهری اصفهان یکسان نیست. در این رابطه اختلاف مناطق شهری از طریق آزمون تعقیبی دانکن تأیید گردید. نتیجه گیری و پیشنهادها : به طورکلی نتایج نشان دهنده این است که وضعیت شکوفایی مناطق 3، 5 و 6 شهری اصفهان بهتر از دیگر مناطق این شهر می باشد. مناطق 4 و 9 دارای وضعیت متوسط و همچنین مناطق 11، 13 و 14 این شهر از نظر شاخص شکوفایی گردشگری شهری دارای وضعیتی نامطلوب بوده اند. نهایتاً بر اساس وضعیت و نیازمندی های هر منطقه، پیشنهادهایی به منظور ارتقای شکوفایی آن ارائه شده است. نوآوری و اصالت : با توجه به این که تاکنون در زمینه شکوفایی بخش گردشگری شهری از دیدگاه کارشناسان و مسؤولین پژوهشی در کشور ایران انجام نشده است، پژوهش حاضر دارای نوآوری است.
تاثیر رسانه های اجتماعی و خلاقیت ادراک شده از خود بر گرایش کارآفرینانه و عملکرد کسب و کارهای کوچک و متوسط گردشگری
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : کسب و کارهای کوچک و متوسط گردشگری به علت انعطاف پذیری و قابلیت هایی که در نحوه ارائه خدمات دارند، نقش مهم و ارزشمندی را در صنعت گردشگری ایفا می کنند؛ که نه تنها برای پایداری مقاصد گردشگری مفید هستند، بلکه فرصت هایی را برای زیربخش های محلی در این صنعت فراهم می کنند. بنابراین شناخت جنبه ها و عواملی که می تواند بر عملکرد کسب و کارهای کوچک و متوسط گردشگری تأثیرگذار باشد، حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با بررسی تأثیر رسانه های اجتماعی و ادراک خلاقیت از خود بر گرایش کارآفرینانه در پی تبیین عملکرد کسب و کارهای کوچک و متوسط گردشگری می باشد. روش شناسی : تحقیق حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و از نوع توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق کارآفرینان و صاحبین کسب و کارهای کوچک و متوسط گردشگری در استان مازندران می باشد. با توجه به فرمول کوکران حداقل حجم نمونه 217 نفر محاسبه شد؛ بدین ترتیب همین تعداد پرسش نامه، کامل جمع آوری گردید و جهت تجزیه و تحلیل مورد استفاده قرار گرفت. ابزار پژوهش حاضر، پرسش نامه می باشد و به صورت الکترونیکی و به روش نمونه گیری گلوله برفی در اختیار اعضای نمونه قرار داده شد تا به پرسش ها پاسخ دهند. یافته ها : یافته های نشان می دهد اینستاگرام محبوب ترین ابزار رسانه های اجتماعی است که کسب و کارهای کوچک و متوسط گردشگری برای افزایش آگاهی نسبت به چگونگی ارائه خدمات درکسب و کار خود، دریافت اطلاعات و همچنین دست یابی به مشتریان از آن استفاده می کنند. تأثیر تمامی متغیرها بر عملکرد کسب و کارهای کوچک و متوسط گردشگری به میزان قابل قبولی مورد تأیید واقع شد. نتیجه گیری و پیشنهادها : با توجه به اهمیت و پتانسیل رسانه های اجتماعی در جنبه های مختلف کسب و کار پیشنهاد می شود از این ابزارها بیش از پیش استفاده کنند و با توجه به سلایق مختلف کاربران در انتخاب و استفاده از ابزارهای مختلف رسانه های اجتماعی، کسب و کارهای کوچک و متوسط خود را محدود به یک ابزار نکنند و در تمامی اَپ ها فعالیت داشته باشند. الگوریتم های جدید فعالیت در رسانه های اجتماعی که محتواهای ارزشمند را در مقابل دید کاربران قرار می دهند بیاموزند و به شیوه ای خلاقانه در کسب و کاری خود مورد استفاده قرار دهند. نوآوری و اصالت : با توجه به اهمیت عملکرد کسب و کارهای کوچک و متوسط گردشگری و همچنین تأثیر رسانه های اجتماعی در نحوه فعالیت کسب وکارها، تحقیقات کمی در این زمینه و از نگاه فعالین و صاحبان این نوع مشاغل صورت گرفته است. لذا نتایج پژوهش حاضر از جنبه کاربردی می تواند برای کسب و کارهای کوچک و متوسط گردشگری مفید واقع شود.
نگاشت و تحلیل روند پژوهش های استراتژی خروج: ترکیبی از بیبلیومتری و مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
284 - 317
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به ضعف پژوهش های داخلی و پراکندگی و فقدان تحلیل نظام مند از پژوهش های جهانی انتشار یافته در حیطه استراتژی خروج از کسب وکار، هدف اصلی این پژوهش، ترکیب یافته های تحقیقات طی سه دهه گذشته و ارائه تصویر کلان و فراهم آوردن بینشی ارزشمند از جهت گیری و روند پژوهش ها در این حوزه، به منظور کمک به بهبود جریان پژوهشی در آینده است تا شکاف موجود در تحقیقات این حوزه پوشش داده شود.
روش: از تلفیق دو روش مرور نظام مند و روش کتاب سنجی، به کمک نرم افزار برنامه نویسی «آر» برای شناسایی و تحلیل روند مطالعات استراتژی خروج از کسب وکار استفاده شده است.
یافته ها: بررسی شبکه هم رخدادی واژه های کلیدی نشان می دهد که سه شبکه با محوریت موضوعاتی همچون عملکرد، فروش دارایی و بقا شکل گرفته اند و به ترتیب بزرگ ترین شبکه هم رخدادی هستند. این واژگان بیشترین رشد انباشتی را در ۳۰ سال اخیر داشته اند که گویای اهمیت موضوعی آن ها، در پژوهش های استراتژی خروج است. برای مثال، واژه «عملکرد» با مفاهیمی همچون اکتساب، حکمرانی، تنوع گرایی و تصمیم گیری، بیشترین هم رخدادی (هم کاربردی) را داشته است. با توجه به یافته های حاصل از تحلیل هم استنادی منابع، نشریه های مدیریتی بیشترین ارجاعات را به یکدیگر داشته اند و دو خوشه بعدی، به ترتیب نشریه های مربوط به حوزه مدیریت مالی و اقتصاد است. چهار روند اصلی محرک های خروج، تصمیم گیری خروج، نحوه خروج و پیامدهای خروج، در تحقیقات استراتژی خروج شناسایی شدند. همچنین تحقیقات در این حوزه، بر اساس چندین دیدگاه نظری مانند نظریه نمایندگی، حاکمیت شرکتی، نظریه دیدگاه مبتنی بر منابع و قابلیت پویا تبیین شده است.
نتیجه گیری: تحقیقات مربوط به واگذاری ها، همچنان تحت سلطه مطالعات محرک ها و پیامدهای خروج است. محققان استراتژی، دو عامل محرک و پیامدهای خروج را به طور عمده، بر اساس نظریه نمایندگی، اقتصاد هزینه مبادله، دیدگاه مبتنی بر منابع و نظریه تکاملی بررسی و تبیین می کنند. تحقیقات موجود در خصوص حیطه مالی نیز، بیشتر روی اثر خروج بر عملکرد شرکت تابعه و سوابق مالی شرکت مادر (پس از خروج) متمرکزند و دیدگاه تئوری مورد توجه محققان در این حیطه، نظریه نمایندگی است. در حیطه اقتصاد نیز محققان با بررسی عوامل اقتصادی خُرد و کلان مانند تمرکز، رشد و اندازه و سودآوری صنعت، صرفه جویی به مقیاس، شدت سرمایه و هزینه ریخته شده، به تبیین موانع ورود و خروج از صنعت و همچنین، محرک های خروج از کسب وکار می پردازند. بر اساس یافته های این پژوهش، موضوعات ذیل، برای شکل دهی به جریان تحقیقات آتی پیشنهاد می شود: نقش تنوع گرایی به عنوان محرک خروج؛ نقش حاکمیت شرکتی در کاهش عملکرد و خروج از کسب وکار؛ عوامل مؤثر در تصمیم گیری خروج در زمان بهینه و غیربهینه؛ بررسی نقش امکان به کارگیری مجدد منابع سازمان در کسب وکار جدید، به عنوان تسهیلگر خروج و کاهش دهنده پیامدهای منفی خروج؛ بررسی نقش قابلیت های سازمانی در شناخت و رصد به موقع سیگنال های محرک خروج؛ بررسی پیامدهای خارجی و داخلی ناشی از خروج از کسب وکار و چگونگی پاسخ به آن ها.
شناسایی و اولویت بندی برنامه ها و پیامدهای مدیریت دانش اقناعی با رویکردFCM (مورد مطالعه: صنعت آرایشی و بهداشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نگرش مصرف کنندگان نسبت به تبلیغات، نقش کلیدی در اثرگذاری بر ابعاد ارزش ویژه برند بازی می کند. با توجه به رقابت روزافزون میان شرکت ها و چالش جذب مشتریان جدید و حفظ مشتریان کنونی شرکت ها باید به دنبال بهبود نگرش مشتریان و کاهش شک و تردید آن ها نسبت به تبلیغات باشند. در این راستا مدیریت دانش اقناعی نقشی چشمگیر در دستیابی به این مهم دارد. لذا پژوهش حاضر باهدف شناسایی برنامه ها و پیامدهای مدیریت دانش اقناعی با روش نقشه شناختی فازی انجام پذیرفت. روش: پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی از حیث گردآوری اطلاعات در زمره پژوهش های اکتشافی است. همچنین این پژوهش از نوع تحقیقات آمیخته و بر مبنای پژوهش های کیفی و کمی است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی خبرگان و مشتریان صنعت آرایشی و بهداشتی می باشند که تعداد 30 نفر از آنان با استفاده از نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری، انتخاب شدند. هم چنین جامعه آماری پژوهش در بخش کمی، مشتریان صنعت آرایشی و بهداشتی می باشند که با توجه به نامحدود بودن جامعه 384 نفر از آنان با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه است. روایی و پایایی مصاحبه با استفاده از روش روایی محتوایی و روایی نظری و پایایی درون کدگذار میان کدگذار تائید شد. هم چنین روایی و پایایی پرسشنامه با روایی محتوایی و بازآزمون سنجیده شد.
تأثیر قابلیت های به اشتراک گذاری دانش دیجیتال، پلتفرم دیجیتال و کسب وکار دیجیتال بر نوآوری مدل کسب وکار و بین المللی سازی شرکت های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر قابلیت های به اشتراک گذاری دانش دیجیتال، پلتفرم دیجیتال و کسب وکار دیجیتال بر بین المللی سازی با تبیین نقش میانجی نوآوری مدل کسب وکار است. تحقیق حاضر از نظر مخاطب هدف مطالعه ای کاربردی بوده و ماهیت و روش آن توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش شرکت های دانش بنیان کوچک و متوسط استان تهران به تعداد 4400 شرکت بود. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 351 نفر تعیین شد. داده ها از طریق روش نمونه گیری تصادفی و با استفاده از یک پرسشنامه استاندارد 33 سوالی با پیمایش آنلاین گردآوری شد. تجزیه و تحلیل ها داده ها در بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی به ترتیب با نرم افزارهای SPSS 26 و Smart PLS 3 انجام شد. تمامی فرضیه های پژوهش به استثنای تأثیر قابلیت به اشتراک گذاری دانش دیجیتال بر بین المللی سازی، در سطح اطمینان 99% تأیید شدند. این یافته ها از لحاظ نظری به تحقیق پیرامون اثرات انواع قابلیت های دیجیتال در شرکت های کوچک و متوسط کمک می کند و ادبیات این حوزه را غنی می سازد، همچنین مفاهیم مدیریتی مهمی را برای سیاست گذاران به خصوص مدیران شرکت های کوچک و متوسط فراهم می کند تا به این شرکت ها در راستای اجرای استراتژی های دیجیتال و ورود به بازارهای فرا مرزی کمک کنند.
مدل بهبود صادرات کارآفرینان صنایع کوچک و متوسط ایران با محوریت تدوین کار راهه شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صادرات و بهبود آن برای بنگاه های کوچک و متوسط یک موضوع مهم و محوری است که به عنوان ابزاری برای رسیدن به رشد مطلوب اقتصادی و توسعه پایدار است. یکی از اهرم های موفقیت این صنایع صادرات کارآفرینانه است، که در این راستا با توجه به اهمیت منابع انسانی تدوین کارراهه شغلی متناسب با این مساله امری حیاتی است و نبود آن، این سازمان ها را متحمل کاهش چشمگیر صادرات می کند. در این راستا این پژوهش با هدف تدوین مدل بهبود صادرات کارآفرینان صنایع کوچک و متوسط ایران با رویکرد تدوین کار راهه شغلی در ایران به انجام رسید. این پژوهش با استفاده از روش آمیخته (کیفی-کمی) به انجام رسید که استخراج 21 مولفه مدل موردنظر در بخش کیفی و با استفاده از تحلیل محتوا مصاحبه با 21 خبره، صورت گرفت و تعیین ارتباط بین شاخص ها برای دستیابی به مدل در بخش کمی با اتکا به روش مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) انجام شد. تحلیل داده های کیفی و کمی پژوهش دستیابی به مدلی هشت سطحی بود که تاثیرگذارترین مولفه این مدل در سطح هشتم چشم انداز شغلی و تاثیرپذیرترین مولفه ها هم توانایی فروش ایده یا محصول و درک قوی از شرایط سازمان کارآفرین صادرکننده بودند.
ارایه الگوی جلب توجه به تبلیغات در سایت های اینترنتی حسب رفتار مصرف کننده (با رویکرد کیفی و کمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
100 - 123
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی جلب توجه به تبلیغات در سایت های اینترنتی است. تحقیق در دو مرحله پیاپی کیفی-کمی انجام و مدل مفهومی بدست آمده به روش کمی ارزیابی شد.روش شناسی: روش تحقیق ترکیبی و از نوع آمیخته-اکتشافی است. در مرحله کیفی با بررسی مطالعات مرتبط با موضوع پژوهش و مصاحبات عمیق با خبرگان حوزه بازاریابی-تبلیغات و تولیدمحتوا، اطلاعات جمع آوری و سپس به روش گراندد تئوری با رویکرد گلیزر کدگذاری، مقوله بندی و مدل مفهومی ارایه شد. پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر مدل پیشنهادی مشتمل بر 19 گویه در اختیار خبرگان بازاریابی- تبلیغات و طراحی قرار داده شد و مدل با استفاده از نرم افزار اِسمارت پی اِل اِس مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد، الگوی عوامل جلب توجه به تبلیغ اینترنتی شامل 19 کد باز- پنج کد محوری و یک کد انتخابی می باشد و مقدار ضریب معناداری تی رابطه متغیرهای اصلی با جلب توجه به تبلیغ اینترنتی را تایید کرد.نتیجه گیری: نتایج حاکی از معناداربودن تاثیر گویه های مدل مفهومی بر جلب توجه به اشکال تبلیغات در سایت های اینترنتی می باشد و لذا همه گویه ها، به عنوان متغیرهای اصلی شناسایی می شوند.
پیش بینی قصد کارآفرینانه بر مبنای ابعاد هوش مالی: مطالعه ای در بین دانشجویان رشته حسابداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
51 - 64
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در چند دهه گذشته واکاوی چگونگی شکل گیری قصد کارآفرینانه دانشجویان به یکی از موضوعات اصلی در پژوهش های حوزه مدیریت و برنامه ریزی آموزشی تبدیل شده است. یکی از ویژگی های فردی و شخصیتی که نقش قابل توجهی در تقویت قصد کارآفرینانه دارد، هوش مالی است که در مطالعات پیشین خیلی کم مورد توجه قرار گرفته است. هوش مالی بالا برای کارآفرینی الزامی است؛ زیرا کارآفرینان برای ایجاد کسب وکار جدید با چالش های مالی مواجه می شوند و باید تصمیم گیری های مالی آگاهانه داشته باشند. برهمین اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ابعاد هوش مالی در توسعه قصد کارآفرینانه دانشجویان رشته حسابداری ایران است. افزون براین، نقش تعدیل گر جنسیت در رابطه بین ابعاد هوش مالی و قصد کارآفرینانه نیز بررسی شده است.روش شناسی: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام دانشجویان رشته حسابداری در نظام آموزش عالی ایران بودند که تعداد 252 نفر از آنان با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. به منظور گردآوری داده ها از ابزار پرسش نامه استاندارد آنلاین در قالب طیف پنج درجه ای لیکرت استفاده شد. برای سنجش روایی پرسشنامه از نظرات متخصصان کارآفرینی و مدیریت مالی و حسابداری و روایی سازه (روایی همگرا و تشخیصی) و برای سنجش پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ (α) و پایایی ترکیبی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از رهیافت مدل سازی معادلات ساختاری در قالب نرم افزارهای SPSS نسخه 27 و SmartPLS نسخه سه انجام شد.یافته ها: نتایچ پژوهش در سطح اطمینان 95 درصد نشان داد بُعد هوش پس انداز تأثیر مثبت و معناداری بر قصد کارآفرینانه دانشجویان رشته حسابداری داشت، اما تأثیر ابعاد هوش خرج کردن و پول دادن بر قصد کارآفرینانه دانشجویان تأیید نشد. نتایج تحلیل چندگروهی نیز نشان داد متغیر جنسیت تأثیر ابعاد هوش خرج کردن و پول دادن بر قصد کارآفرینانه دانشجویان رشته حسابداری ایران را تعدیل می کند؛ به گونه ای که تأثیر هوش خرج کردن بر قصد کارآفرینانه در دانشجویان دختر بیشتر از دانشجویان پسر و تأثیر هوش پول دادن بر قصد کارآفرینانه در دانشجویان پسران بیشتر از دختران بود. نتایج این تحلیل، نقش تعدیلگر جنسیت در رابطه بین هوش پس انداز کردن و قصد کارآفرینانه را تأیید نکرد.نتیجه گیری/ دستاوردها: نتایج پژوهش حاضر نقش ابعاد هوش مالی در تقویت قصد کارآفرینانه دانشجویان را شفاف کرد؛ به گونه ای که پژوهشگران و سیاست گذاران دولتی و آموزشی می تواند از دستاوردهای نظری و کاربردی این مطالعه استفاده کنند. در واقع، پژوهش حاضر با مشخص کردن چگونگی تأثیرگذاری ابعاد هوش مالی و همچنین، تفاوت های جنسیتی در رابطه بین ابعاد هوش مالی و قصد کارآفرینانه دانشجویان رشته حسابداری به توسعه ادبیات کارآفرینی در این زمینه کمک کرد. افزون براین، به سیاست گذاران دولتی و آموزشی کشور پیشنهاد می شود که مباحث و شیوه های پس انداز کردن و مدیریت درآمدها و مخارج، بودجه بندی مالی و نحوه ارتقای مهارت های مالی در سرفصل های آموزشی گنجانده شود. همچنین، با توجه به وجود تفاوت های جنسیتی در زمینه تأثیر هوش مالی بر قصد کارآفرینانه دانشجویان، لازم است آموزش های مالی و کارآفرینی با در نظر گرفتن انگیزه ها، اهداف و روحیات متفاوت دختران و پسران طراحی و اجرا شود.
شناسایی عوامل سازمانی مؤثر بر تخلفات بیمه شخص ثالث در بین کارکنان شرکت های بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
255 - 274
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف اکتشاف و تبیین عوامل سازمانی مؤثر بر تخلفات بیمه شخص ثالث در صنعت بیمه ایران صورت گرفته است. روش شناسی: پژوهش حاضر مبتنی بر روش شناسی آمیخته از نوع توصیفی– اکتشافی صورت گرفته است. جامعه آماری بخش کیفی تحقیق شامل خبرگان حوزه مدیریت بیمه و جامعه شناسی اقتصادی و توسعه است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی تعداد 26 نفر متخصص تا حد اشباع انجام شد. جامعه آماری بخش کمّی پژوهش، شامل کارکنان شعب شرکت های بیمه شهر تهران در سال 1400 بوده است که با روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 354 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان و در بخش کمّی پرسش نامه بوده است. روایی پرسش نامه به روش صوری و محتوایی و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ تأیید شد. تجزیه و تحلیل داده های بخش کیفی تحقیق با استفاده از روش تحلیل مضمون و داده های بخش کمّی با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی از طریق نرم افزار Amos21 انجام شد.یافته ها: براساس یافته های بخش کیفی، در مجموع 52 مضمون پایه، 18 مضمون سازمان دهنده و 5 مضمون فراگیر (عدالت سازمانی، تعهد سازمانی، سازمان غیررسمی، فرهنگ سازمانی و قانونمندی) شناسایی شده است. طبق یافته های بخش کمّی، عدالت سازمانی و تعهد سازمانی به ترتیب با 0.84- و 0.56- اثر منفی و معکوس و متغیر سازمان غیررسمی با 0.54 تأثیر مثبت و مستقیم بر تخلفات کارکنان شرکت های بیمه فعال در حوزه بیمه شخص ثالث داشته اند. متغیر عدالت سازمانی از طریق تأثیر بر تعهد سازمانی و سازمان غیررسمی بر تخلفات کارکنان شرکت های بیمه اثرگذار بوده است.نتیجه گیری: براساس یافته های تحقیق، پیشنهاد می شود عوامل سازمانی ارائه شده در این مطالعه در برنامه های راهبردی صنعت بیمه در مبارزه با تخلفات بیمه ای ملحوظ شود و مورد تأکید شرکت های بیمه قرار گیرد. در زمینه عدالت سازمانی پیشنهاد می شود در راستای احیای عدالت سازمانی ارزش های یادشده در بین کارکنان شرکت های بیمه و جاری کردن عدالت در فرایندهای سازمانی مورد توجه قرار گیرد. در مورد تعهد سازمانی پیشنهاد می شود ابعاد تعهد سازمانی مورد نظر این پژوهش به عنوان مبنایی برای ارتقای تعهد سازمانی کارکنان لحاظ گردد. در ارتباط با سازمان غیررسمی نیز پیشنهاد می شود با نگرش مثبت به سازمان های غیررسمی از وجود آنها در راستای اهداف و راهبردهای شرکت های بیمه استفاده شود.
ابعاد هم راستایی قابلیت های دیجیتال و استراتژی نوآوری در صنعت پتروشیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
223 - 269
حوزههای تخصصی:
کاهش حاشیه سود و از بین رفتن مزیت های رقابتی گذشته شرکت ها در صنایع فرایندی را به سمت نوآوری با استفاده از قابلیت های دیجیتال برده است این مهم نیازمند ایجاد همراستایی راهبردی بین قابلیت های دیجیتال و برنامه ها و تصمیمات نوآوری است. این پژوهش با هدف بررسی ابعاد همراستایی متغیرهای قابلیت دیجیتال و استراتژی نوآوری و ایجاد چارچوبی برای سنجش آن انجام گرفته است. ابتدا با بررسی پیشینه مطالعات چارچوبی برای سنجش هر یک از متغیرها شکل گرفت و در ادامه پرسشنامه ای برای تحلیل ساختاری تأییدی مفاهیم و ابعاد شناسایی شده تدوین شد. این پرسشنامه با نظر 99 نفر از متخصصان مدیریت نوآوری، فناوری های دیجیتال در صنعت و دانشگاه تکمیل شده است در نتیجه مشخص شد که برای سنجش میزان همراستایی بین قابلیت های دیجیتال و استراتژی نوآوری، می-توان خلق ارزش دیجیتال و فرایند نوآوری دیجیتال را برای استراتژی نوآوری، زیرساخت نوآوری دیجیتال و قابلیت نوآوری دیجیتال را برای قابلیت دیجیتال و همچنین مکمل بودن، موازنه و هماهنگی را برای متغیر همراستایی به عنوان ابعاد سنجش در نظر گرفت.