فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۱۲۵ مورد.
عوامل فردی، اقتصادی، اجتماعی، محیطی و زراعی مؤثر بر پذیرش یکپارچه سازی اراضی کشاورزی: مورد مطالعه شهرستان شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پراکندگی و کوچک بودن اراضی یکی از مشکلات اصلی توسعه ی کشاورزی ایران می باشد. هدف این تحقیق شناسایی عوامل موثر بر پذیرش یکپارچه سازی اراضی توسط گندمکاران شهرستان شیراز می باشد. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه بندی تصادفی و فرمول کوکران پرسشنامه در بین 480 نفر تکمیل گردید. یافته ها نشان داد که پذیرندگان دسترسی بیشتری به خدمات ترویجی در مورد اطلاعات یکپارچه سازی داشته و نگرش بهتری در مورد مزایای اجرای یکپارچه سازی دارند. به همین دلیل آمادگی بیشتری برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی داشته و از اعتماد و انسجام بیشتری برخوردار هستند. نتایج رگرسیون لوجستیک نشان می دهد که متغیر دیدگاه نسبت به مزایای طرح اثر مثبت بر پذیرش طرح یکپارچه سازی اراضی از سوی گندمکاران دارد. فاصله ی قطعات اراضی از یکدیگر، درآمد ناخالص حاصل از فروش گندم به عنوان عوامل اقتصادی و متغیر اعتماد اجتماعی به عنوان عامل اجتماعی اثر مثبت بر پذیرش یکپارچه سازی اراضی دارند. همچنین متغیرهای متوسط اندازه قطعات اراضی، تعداد قطعات، قیمت یک هکتار زمین کشاورزان و شیب قطعات بر روی پذیرش یکپارچه سازی اراضی به وسیله گندمکاران اثر منفی دارند.
هیئت گندم کانادا
عوامل مؤثر بر میزان عرضه برنج در کشور
حوزههای تخصصی:
برنج، یکی از مهمترین منابع غذایی مورد نیاز افراد جامعه میباشد. در کشور ما حدود75 درصد این محصول در استانهای گیلان و مازندران تولید میشود و تنها 25 درصد از تولید بهسایر استانهای برنجخیز کشور اختصاص دارد. هدف این پژوهش، بررسی عوامل مؤثر بر میزان عرضه برنج در کشور، برآورد الگوی عرضهبه منظور تعیین میزان شدت تأثیر عوامل مختلف بر عرضه برنج و نیز به کارگیری نتایج به دستآمده به منظور اتخاذ سیاستهای مناسب برای افزایش عرضه برنج در کشور میباشد. در این پژوهش، از دادههای سری زمانی (1373-1350) برای برآورد الگوی تعدیل جزئی"نرلاو" استفاده شده است. نتایج حاصل از برآورد الگوی عرضه برنج، نشان میدهد که نسبتقیمت برنج به قیمت کود با یک دوره تأخیر اثر معناداری بر میزان سطح زیرکشت برنج دارد. امادر کوتاهمدت، شالیکاران نسبت به قیمت برنج به قیمت کود واکنش شایان توجهی برای افزایشبازده در واحد سطح نشان نمیدهند. به نظر میرسد که این واکنش، بیشتر به دلیل افزایش قیمتنهادهای مصرفی و نیازهایی از قبیل آموزش بوده است. همچنین میزان بارندگی در افزایش بازدهدر واحد سطح مؤثرتر از افزایش سطح زیرکشت میباشد.
گزینش الگوی بهینه زراعی پایدار با تاکید بر محدودیت منابع آبی (مطالعه موردی: شهرستان کوزران در استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین اهداف مدیران و برنامه ریزان زراعی بهینه سازی کاربرد منابع و نهاده ها و طراحی الگوی کشت مناسب می باشد. هدف از این مطالعه تعیین الگوی بهینه زراعی شهرستان کوزران در استان کرمانشاه با استفاده از مدل های برنامه ریزی خطی متعارف، آرمانی قطعی و آرمانی فازی در جهت رسیدن به اهداف پنج گانه شامل حداکثر کردن بازده برنامه ای، حداقل کردن هزینه های سرمایه گذاری نقدی، حداقل کردن مصرف آب، حداقل کردن مصرف کودهای شیمیایی و حداقل کردن مصرف سموم شیمیایی با تأکید بر محدودیت منابع آبی در بخش کشاورزی می باشد. همچنین بدین منظور با استفاده از داده های هزینه تولید محصولات زراعی استان کرمانشاه در سال زراعی 92-1391، مدلی کلی برای شهرستان کوزران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد که استفاده از مدل برنامه ریزی آرمانی فازی نسبت به سایر مدل ها نتایج بهتری ارائه می کند، زیرا می توان بطور همزمان به تحقق اهداف پنج گانه دسترسی پیدا کرده و فازی کردن مدل انعطاف پذیری مدل را بالا برده است. بطوریکه در این الگو برای سال زراعی 93-1392 بازده برنامه ای به میزان 5 درصد نسبت به میزان فعلی افزایش و هزینه های سرمایه گذاری نقدی، مصرف آب، مصرف کودهای شیمیایی و مصرف سموم شیمیایی به ترتیب به میزان 12/27، 5/29، 12/92 و 5 درصد کاهش یافته است. همچنین اجرای الگوی زراعی پیشنهادی علاوه بر رسیدن به اهداف پنج گانه با کمترین تغییرات ممکن در الگوی فعلی کشت منطقه از هدر رفتن 5267160 مترمکعب آب در این منطقه جلوگیری می نماید.
تعیین الگوی کشت بهینه محصولات زراعی با تأکید بر بیشینه کردن منافع اجتماعی و واردات خالص آب مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دشت همدان- بهار در ناحیه اقلیمی نیمه خشک قرار گرفته است. از آن جا که روند توسعه کشت و جایگزینی محصولات با نیاز آبی بالا منجر به بیلان منفی این دشت شده است، برای پیشگیری از پیامدهای منفی این بحران لحاظ کردن محدودیت کشت محصولات زراعی با نیاز آبی بالا در دشت و هم چنین، افزایش واردات محصولات کشاورزی با توجه ویژه به مقوله آب مجازی بسیار ضروری است. لذا، در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- اسنادی- کتابخانه ای و مدل برنامه ریزی ریاضی به تعیین الگوی بهینه ای در کشت 5 محصول زراعی دارای ارزش اقتصادی و صنعتی دشت بهار همدان با تأکید بر آب مجازی مبادله شده و منافع خالص اجتماعی آن ها پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان دادند که در الگوی کشت بهینه در سطح دشت تنها محصول گندم به مقدار 71 هزار هکتار دارای اهمیت است. در ادامه، بمنظور افزایش کارایی مصرف آب، محصولات از نظر زمان کشت دسته بندی شدند. بدین ترتیب مشخص شد با پایان یافتن زمان کشت گندم محصول سیب زمینی که دارای بهره وری آب بالایی است، باید جایگزین آن شود. در پایان نیز با توجه به مدل HSJ مشخص گردید که الگوی بهینه با کمینه کردن سطح زیر کشت محصولات صادراتی یونجه، سیب زمینی و چغندرقند و حداقل کردن سطح زیر کشت جو بیش ترین آب مجازی را وارد منطقه کرده است و در این الگو نیز تنها محصول گندم به زیر کشت خواهد رفت.