ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
۳۸۱.

افزوده ای بر منطق کوانتومیِ پاتنم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: منطق سه ارزشی انتخاب منطق صدق های ضروری روش شناسی علم پاتنم کریپکی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۸ تعداد دانلود : ۱۷۷
هیلاری پاتنم در آثارش از منطق کوانتومی دفاع می کند و اعتقاد دارد با توجه به مسائل به وجودآمده در مکانیک کوانتوم، منطق کلاسیک توان پاسخگویی به این مسائل را ندارد. از این رو، نیازمند یک طرح منطقیِ غیرکلاسیک (کوانتومی) هستیم. پاتنم سه دلیل اصلی برای گذار از منطق کلاسیک به منطق کوانتومی را برمی شمارد: 1. تردید در صدق های ضروریِ منطق، 2. امکان تغییر منطق و 3. طرح منطق سه ارزشی. دیدگاه های پاتنم درباره این گذار به منطق کوانتومی از چند جهت قابل نقد و بررسی است: 1. پاتنم به رغم انتقاد از منطق کلاسیک، به وسیله قواعد این منطق، از منطق کوانتومی دفاع می کند. 2. اطلاق منطقِ «درست» به منطق کوانتومی ادعای بزرگی است. 3. نتایج ضرب دکارتی در تحلیل پاتنم تغییر کرده است. 4. پاتنم در منطقش به جای تکیه بر «اصول موضوعه» به «شهود» توجه دارد. 5. ارزش صدق میانه، در منطق کوانتومی، ارزشی بی فایده و خطاانگیز است. به رغم این انتقادات، ما معتقدیم با نگاهی تحلیلی، تکمیلی و انتقادی می توان به بخش زیادی از این اِشکالات پاسخ داد. هدف این نوشتار، بازسازی نقاط قوت و ضعف دیدگاه های پاتنم در کاربست منطق کوانتومی است.
۳۸۲.

آیا برگسون پدیدارشناس است؟ مطلقِ داده شده و تضایف اندیشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برگسون پدیدارشناسی رئالیسم مطلقِ داده شده تضایف اندیشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲ تعداد دانلود : ۶۲
انتقاد همیشگی پدیدارشناسان از فلسفه برگسون این بوده که او با وجود آفرین انگیزی در میانه راهِ پدیدارشناسی از پیمودن طریق درست بازمانده و سرانجام در نوعی رئالیسم ساده انگارانه متوقف شده است. از سوی دیگر، رئالیست ها نیز هرگاه خواسته اند فلسفه برگسون را نقد کنند آن را نوعی تضایف باوری شمرده اند که با پدیدارشناسی، نه به صورت ماهوی، بلکه تنها به کمابیشی و در درجه تفاوت دارد. رئالیسم و تضایف باوری دو سوی متقابل بوده اند که فلسفه برگسون گاه به این و گاه به آن بازبرده شده است. از این رو، پاسخ به پرسش از این که برگسون پدیدارشناس است یا نه ناگزیر باید پاسخ به این پرسش نیز باشد که آیا او، آن گونه که پدیدارشناسان می انگارند، رئالیست نیز هست یا نه. بدین سان، پرسش این نوشته آن است که آیا اندیشه برگسون را می توان از گونه تضایف باوری و نوعی پدیدارشناسیِ نارس به شمار آورد یا باید آن را دارای تفاوت ماهوی (نه درجه ای) با پدیدارشناسی شمرد؛ و نیز اگر فلسفه برگسون را نمی توان از گونه پدیدارشناسی دانست، آیا ناگزیر باید اندیشه او را همنوا با بعضی پدیدارشناسان نوعی رئالیسم خام دستانه دانست یا نه. یافته این نوشته آن است که برگسون با اندیشه مطلق داده شده از این دوگانه درگذشته و هر دو را دربرگرفته است.
۳۸۳.

عواطف و ارتباط آن با اخلاق از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ابن سینا عواطف شوق ارزیابی فضیلت اخلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۱۲۳
ابن سینا در آثار خود نظریه مجزا و مشخصی با عنوان نظریه عواطف مطرح نکرده است. اما بر اساس مطالب پراکنده او در باب نمونه هایی از عواطف، به نظر می رسد عواطف نوعی حالات شناختی ارزیابانه اند که به دو دسته عواطف انگیزشی و عواطف غیرانگیزشی تقسیم می شوند. مولفه دیگری که به نظر می رسد در همه مصداق های عواطف مشترک است لذت و درد است که البته شواهدی علیه این ادعا نیز وجود دارد. در باب ارتباط عواطف با بدن شواهد بیشتر به نفع فرض عدم رابطه ضروری میان عواطف و بدن است. در خصوص رابطه عواطف با اخلاق، تحلیل مفهومی فضیلت به عنوان یکی از ارکان بحث اخلاق نشان می دهد که نوعی رابطه ضروری میان عواطف و فضایل وجود دارد که این مطلب دال بر وجود رابطه ضروری میان عواطف و اخلاق است.
۳۸۴.

ویژگی های دازاین در کتاب وجود و زمان هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آنجا (da / la) دازاین (Dasein) پدیدار در جهان بودن احساس موقعیت فهمیدن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۸۷
در این مقاله سعی داریم به ویژگی های دازاین در کتاب وجود و زمان هایدگر به نحو مشخص و ملموس بپردازیم. هایدگر در کتاب مشهور خود وجود و زمان  (L' être et le temps)می خواهد چگونگی دسترسی انسان را به وجود نشان دهد. ابتدا چگونگی سؤال از وجود را مطرح می کند و سپس می گوید همه چیز در دایره وجود قرار دارد و از خود سوال می کند که از کدام موجود شناخت وجود را باید آغاز نماییم؟ پاسخ او این است که شناخت وجود یا هستی را از موجودی شروع بکنیم که از وجود سؤال می کند. او آن موجود را وجود- آنجایی یا Dasein می نامد. علت اینکه هایدگر به جای انسان اصطلاح دازاین را انتخاب کرده هدفش نجات دادن انسان از تنگناهای تعاریف قبلی از انسان (مثل حیوان ناطق ارسطویی یا جوهر اندیشنده دکارتی و غیره) است. او به بررسی ویژگی های ذاتی و واقعی دازاین مانند احساس موقعیت و فهمیدن یعنی پیدا کردن امکانات تازه، زبان که به نظر هایدگر خانه هستی است و همچنین به توانایی بودن و غیرقابل پیش بینی بودن دازاین اشاره می کند. او تأکید می کند که انسان به عنوان سوژه یک ماهیت تغییرناپذیر و ثابت ندارد. هر دازاین شخصاً یک حادثه است که خود را بنابر آینده زمانمند می کند. دازاین پیشاپیش به توسط یک ماهیت یا سرشتی متعین نشده است. او یک دازاین تاریخمند است که با خویشتن خویش (mienneté) خود را مشخص می سازد و هر رفتار خودش را با آینده تبیین می کند. انسان به هر حالتی که برسد باز هم می تواند به صورت های دیگری پدیدار شود. او همواره یک «نه هنوزی» (pas encore)  دارد.
۳۸۵.

اراده الهی از دیدگاه صدرالمتألهین و آیت الله مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماهیت اراده اراده الهی اختیار صفات خدا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۸۱
بخش عمده ای از مبحث خداشناسی به صفات الهی اختصاص دارد. یکی از این صفات «اراده» است که بسیار مناقشه برانگیز است. چیستی اراده، ذاتی یا فعلی بودن اراده ی الهی و ارجاع آن به صفت «علم» از جمله مسائل مورد مناقشه است. نظر مشهور در میان فلاسفه آن است که «اراده» صفت ذاتی و ازلی است و به علم الهی به نظام خیر برمی گردد. صدرالمتألهین نیز بر این دیدگاه اصرار دارد و از آن دفاع می کند، اما آیت الله مصباح یزدی دیدگاه دیگری دارد. در دیدگاه ایشان نوآوری هایی دیده می شود. این نکته انگیزه ای شد تا به دیدگاه این دو متفکر اشاره شود. ازاین رو در این مقاله با جمع آوری مطالب از منابع مرتبط و به روش توصیفی تحلیلی تفاوت ها و تشابه های دو دیدگاه بررسی شد. از پژوهش حاضر این نتیجه به دست آمد که اراده ی الهی صفت ذاتی و ازلی نبوده و قابل ارجاع به علم الهی نیست، بلکه صفتی فعلی است که از مقام فعل انتزاع می شود.
۳۸۶.

نقد دیدگاه های الهیاتی استیون هاوکینگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استیون هاوکینگ دیدگاه های الهیاتی فیزیک کوانتوم نظریه «اِم» الحاد حکمت متعالیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۱ تعداد دانلود : ۱۷۲
نظریه «اِم» یک نظریه بنیادین در فیزیک جدید است. استیون هاوکینگ با ارائه چارچوبی جدید از این نظریه و با الهام از برخی نتایج مکانیک کوانتوم، معتقد است عالم مادی به عنوان یک کل، از «هیچ» و به صورت خود به خودی و توسط قوانین فیزیکی به وجود آمده است. آنچه در این مقاله در صدد آن ایم، بررسی و نقد دیدگاه های الهیاتی هاوکینگ است که عمدتاً در ارتباط با نظریه «ام» می باشد؛ دیدگاه هایی همچون «انکار خدا»، «نفی اختیار انسان»، «رد دعا، معجزه و به طور کلی هر آنچه جنبه متافیزیکی دارد، مثل وجود بُعد روحانی در انسان» و «انکار حیات پس از مرگ». بدین منظور پس از تقریر سخنان هاوکینگ، با تکیه بر مبانی فلسفه اسلامی به نقادی دیدگاه های الهیاتی این فیزیک دان مبادرت خواهیم ورزید. برخی نقدهای وارده به دیدگاه های هاوکینگ عبارت اند از: تلقی نادرست از مفهوم و جایگاه خدا و همچنین مفهوم زمان؛ تصویر اشتباه وی مبنی بر ماشین بودن بشر؛ عدم توجه به لوازم اخلاقی و اجتماعی این دیدگاه. روش ما در این مقاله توصیفی- تحلیلی خواهد بود.
۳۸۷.

گونه شناسی و بررسی نقادانه تعاریف علامه طباطبایی از دین(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تعریف دین علامه طباطبایی گونه شناسی متعلقات دین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۱۰۵
تعریف دین از مسائل مبنایی است که حل مسائل دین شناسی متوقف بر آن است. علامه طباطبایی از برجسته ترین دین شناسان معاصر است که تعاریف متعددی برای دین مطرح کرده است. با توجه به اهمیت تعریف صحیح دین در مباحث دین شناسی از یک سو و عمیق بودن آرای دین شناسانه علامه طباطبایی از سوی دیگر، ضرورت دارد تعاریف متعددی که ایشان برای دین مطرح کرده گونه شناسی شود و به صورتِ منسجم و جامع ارائه و بررسی شود. از این رو، در این مقاله از روش توصیفی و تحلیلی بهره برده ایم و با مراجعه به آثار علامه طباطبایی به جمع آوری تعاریف دین پرداخته ایم. سپس آن ها را گونه شناسی و بررسی کرده ایم. ایشان گونه های مختلفی از تعاریف دین را بر اساس گستره شمول واژه دین، نوع نگرش به دین، و متعلقات دین مطرح کرده است. همچنین وی برخی تعاریف طبیعت گرایانه از دین را مطرح و نقد کرده است. در نقد تعاریف علامه طباطبایی از دین به مواردی مانند مانع اغیار نبودن تعریف عام دین، ناظر بودن تعریف درون گرایانه به تدین و نه دین، جامع افراد و مانع اغیار نبودن تعریف جامعه شناختی، و نقد اشکال علامه طباطبایی به تعریف دین به عرفان اشاره می شود.
۳۸۸.

بازنمایی در فیلم برمبنای نظر مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مارتین هایدگر فیلم بازنمایی واقعیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵ تعداد دانلود : ۱۴۱
نسبت میان واقعیت و سینما در نظریه پردازی درباره سینما، جایگاه ویژه ای را ازآنِ خود کرده است. براساس تبیین برخی از نظریه پردازان، واقعیت سینمایی اعتبار خود را از سازوکار ذهن دریافت می کند. در نظر برخی دیگر، این واقعیت بیرون است که بدیلِ سازوکار ذهن می شود. می توان گفت رابطه میان سینما و واقعیت به عنوان رابطه ای در نظر گرفته می شود که در آن، سینما وظیفه ای مهم بر عهده دارد: مشخص کردن جایگاه دلالت های سینمایی، به عنوان سازوکارهای سینمایی که ازسویی می توانند جایگاه مدلول خود را در عالم بیرون کسب کنند و یا می توانند مدلولی داشته باشند که جایگاه خود را این بار، در ذهن، تثبیت می کنند. در این پژوهش تلاش شد با تبیین رابطه میان فیلم و واقعیت در نظریات سینمایی و رابطه آن با بازنمایی، تمایز آثار سینمایی به بحث گذاشته شود و دسته بندی خاصی براساس بازنمایی برمبنای اندیشه هایدگر ارائه شود (هایدگر خود از تمایزی یاد می کند که هنر بزرگ را می سازد)؛ اینکه اثر سینمایی را چگونه می توان براساس بازنمایی و آشکارگی حضور زمین در کار هنری مورد توجه قرار داد. به این منظور و در ادامه پژوهش، برخی آثار سینمایی، متناسب با جایگاه بازنمایی در دیدگاه هایدگر در سه گروه متمایز بازنماگرا ، فرابازنماگرا و نابازنماگرا واکاوی شد. در میان این آثار، فیلم درباره بی کرانگی اثر روی اندرسون، به عنوان اثر نابازنماگرا، حضور زمین در کار هنری را آشکار می کند.
۳۸۹.

Kant’s Humanism: A Loophole in the Principle of Sufficient Reason(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Kant free will humanism Principle of Sufficient Reason

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۴ تعداد دانلود : ۱۰۵
I consider the principle of sufficient reason (henceforth, PSR) as it functions in both Leibniz and Kant. The issue separating these thinkers is a modal status of absolute contingency, which is exempt from PSR insofar as it is neither logically necessary, nor does it necessarily follow from the given causal series. Leibniz’s ambitious metaphysics applies PSR even to God’s choices, which, since they must rest on a reason that makes sense of them, necessarily tend to the creation of the best of all possible worlds. Through PSR, the exercise of human freedom represents the unfolding of a concept God already has chosen, with an eye to the best possible world aligned with the universal intelligibility enjoined by PSR. PSR, in Kant’s critical period, is not a principle of being, but one of mere experience, since any extension of thought beyond possible experience can yield no knowledge. Human agency, for Kant, has an intelligible aspect that is beyond possible experience. Since PSR is only a principle of experience for Kant, the agent in its intelligible aspect is not subject to it. Human free will introduces a special modal category of absolute contingency. Kant provides impetus for a humanism that makes the absolute freedom of the human will a competitor with the sovereignty of God, and also liberates the human will from contemporary ideologies that would subordinate it to natural determinism or group dynamics.
۳۹۰.

Maturity, Freedom of Thought and Emancipation — on Kant’s What Is Enlightenment?(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Maturity enlightenment freedom of thought emancipation

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۵ تعداد دانلود : ۱۱۳
In this essay, I want to address two main aspects of the arguably central topic of Kant's treatise on Enlightenment, namely maturity: these concern the notion of the freedom of thought (Section I) and the idea of emancipation that is conveyed by maturity, the fact that it involves a process of growing up to become a citizen (Section II). Freedom of thought denotes the idea of self-agency which all human beings possess in principle whereas emancipation points to the fact that maturity is something that is not a matter of course, neither in individual cases nor for society at large. Maturity is not a natural disposition that one either possesses or not but must be developed. This means that not all human beings are de facto mature always, everywhere and all of the time. That this situation is not something that is in principle unalterable can be demonstrated by way of assessing Kant's apparent views on women's presumable minority 'according to sex'. 
۳۹۱.

Analysis of the Basis and Arguments of the Theory of "Active Intellect" in Islamic Philosophy(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Intellect Active Intellect Aristotle actual intellect efficient cause tenth intellect

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۵ تعداد دانلود : ۱۲۶
One of the influential topics in Islamic philosophy is the issue of "active intellect". This term has entered Islamic philosophy from Aristotle's philosophy and some interpreters of Aristotle's works. Islamic philosophers interpreted this issue in the context of their philosophical system and by expanding its concept from the field of natural and industrial (artistic) phenomena to the field of epistemology; they gave it a significant role. These philosophers have presented two types of arguments to prove the active intellect. Some of these arguments are formulated based on the theory of the nine spheres and according to the principle of causality. These arguments attemt to prove efficient causes for the existence of spheres and introduce ultimate causes for their rotational movements. Arguments of the second category also attempt to prove active intellect by relying on principles such as "every event and contingent needs an efficient cause" and "lacking a thing, it is not given to it". In this article, these arguments have been examined and finally, it has been concluded that the arguments of the first category are vulnerable and invalid due to the invalidity of their basis (planetary theory); and the arguments of the second category can only prove non-material and efficient cause or causes, provided that their premises are true, not the active intellect, i.e., the tenth intellect.
۳۹۲.

تبیین ملال اهریمنی از منظر سورن کرکگور و نقد و ارزیابی راهکارهای اخلاقی اجتناب از آن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ملال آکدیا زیباشناسی حالت ملال اهریمنی بازنگری شاعرانه تجربیات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۱۱۴
ملال یا فقدان جذابیت تجربیات زندگی یکی از رنج های اجتناب ناپذیر نوع بشر از ابتدای تاریخ تاکنون بوده که با انقلاب صنعتی و مدرنیسم تشدید شد. در این میان اندیشمندان مختلف تلاش نموده تا چرایی و چگونگی این پدیده و راه غلبه بر آن را تبیین نمایند. راه حل های مدرن بر پناه بردن به صنعت مُد و سرگرمی، تنوع بخشی به تجربیات و ایجاد تغییرات عینی و خارج از وجود فرد برای رهایی از ملال تأکید دارند؛ اما سورن کرکگور با انتقاد از راهکارهای مدرن و سکولار معتقد است ملال غیر از بیکاری و صورتی از آکدیا است که نشانه ی عدم توجه فرد به خدا در انجام وظیفه دینی است. از نظر کرکگور ملال اهریمنی و نتیجه انتخاب زندگی لذت گرایانه ی استحسانی یا اخلاقی است و راهکار اجتناب از آن انتخاب زندگی دینی و خودسازی از طریق تمایل به ایجاد ملکات اخلاقیمثبت مانند صبر، استقامت، امید، ایمان، عشق و شادی است. همچنین راهکار دیگر او برای اجتناب از ملال اتخاذ یک نگاه سابجکتیو، زیباشناسانه و انتزاعی به پدیده های عالم است. از نظر اوراهکارهای مدرن به واسطه ی تحلیل و تعلیل نادرستِ حسِ ملال، فرد را به تلاشی بی پایان برای تغییر محتوای دنیای بیرونی اش سوق می دهند. غافل از آنکه ریشه ی حل مسئله تغییر دنیای درونی از طریق اتخاذ نگاه زیباشناسانه و بازنگری شاعرانه ی تجربیات است.هدف این پژوهش تبیین، نقد و بررسی دیدگاه کرکگور در باب ملال به عنوان یک راهکار همسو با نگاه دینی است. همچنین تاکنون هیچ پژوهشی به زبان فارسی در تبیین دیدگاه بدیع کرکگور در باب ملال انجام نشده و آگاهی از آن می تواند راهکاری جدید در مواجهه با این چالش به ما عرضه بدارد.
۳۹۳.

ارزیابی اصل «تقدم وجود بر ماهیت» در انسان شناسی سارتر با تکیه بر فلسفه صدرایی و اندیشه شهید بهشتی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تقدم وجود بر ماهیت اِگزیستانسیالیسم سارتر آزادی انسان فلسفه صدرایی شهید بهشتی اختلاف نوعی انسان ها فطرت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵ تعداد دانلود : ۱۳۳
تطبیق اصالت وجود در فلسفه اگزیستانس و حکمت متعالیه، یکی از موضوعات جذاب برای پژوهشگران بوده است. اما پژوهش حاضر با تمرکز بر اصل تقدم وجود بر ماهیت یا همان اصالت وجود در فلسفه ژان پل سارتر، به بعد انسان شناسانه این دیدگاه می پردازد و به جای تطبیق محض، داوری و ارزیابی این دیدگاه را در پارادایم حکمت صدرایی با نگاهی بر آثار شهید بهشتی، بر عهده دارد. نتایج این پژوهش نشان می دهد «تقدم وجود بر ماهیت» صرفاً مشترک لفظی میان فلسفه سارتر و فلسفه صدرایی است، اما با این حال بخشی از مضامین اثبات شده در انسان شناسی سارتر، که خود حاصل اصل مزبور است، مورد تایید حکمت متعالیه نیز می باشد. مهم ترین شباهت های این دو دستگاه فکری، انعطاف پذیری ماهیت انسان و اختلاف ماهوی افراد بشر نسبت به یکدیگر است. از طرف دیگر مهم ترین تفاوت ها نیز تعریف ناپذیری بشر، نفی فطرت و آزادی انسان از اراده الهی در انسان شناسی سارتر و خلاف همین موارد در انسان شناسی صدرایی و شهید بهشتی است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی، پس از تبیین اصل تقدم وجود بر ماهیت در اندیشه سارتر با تمرکز بر انسان شناسی وی، به نقد آن در چهارچوب فلسفه صدرایی و بررسی نقاط مشترک و متفاوت می پردازد.
۳۹۴.

تبیین و بررسی مبانی معرفت شناختی مشاوره فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مشاوره فلسفی معرفت شناسی جهان بینی مراجع

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲ تعداد دانلود : ۱۰۲
هدف: این پژوهش با هدف تبیین و بررسی مبانی معرفت شناختی مشاوره فلسفی صورت گرفت. روش پژوهش: از آنجا که هدف پژوهش گر توسعه دانش نظری در یک زمینه خاص تحت عنوان مشاوره فلسفی است نوع این پژوهش از حیث هدف، نظری یا بنیادی و از لحاظ رویکرد، کیفی و فلسفی می باشد. جهت جمع آوری داده ها و به منظور نیل به اهداف پژوهش به اقتضای سؤالات پژوهش و به منظور پاسخ به سؤالات از روش های متنوعی بهره گرفته شد. عمده ترین روش مورد استفاده در این پژوهش روش تحلیلی است. بدین منظور برای تبیین سؤال پژوهش از روش تحلیل مفهومی و از نوع تفسیری و مفهوم پردازی استفاده گردید. یافته ها: در مشاوره فلسفی کسب معرفت دستاوردی انسانی است که در نتیجه ساخت معانی و ارزیابی واقعیت های انسانی بدست می آید. از این رو موضوع معرفت انسان است و معرفت انسانی همواره می تواند از نو مورد توجه و ارزیابی قرار گیرد. این رویکرد بر هفت بنیان معرفتی شامل: تفکیک ناپذیری معرفت و هستی آدمی، معرفت اصیل در برابر معرفت کاذب، ماهیت تجربی و میان فرهنگی معرفت، فراتر رفتن از معرفت گفتمانی و تحول بنیادین مراجع، معرفت بی واسطه و انتقادی، بی طرفی مشاور در فرایند کسب معرفت و آگاهی به خویشتن استوار است. مهمترین منبع کسب معرفت در مشاوره فلسفی حواس هستی شناسی و مهمترین ابزارهای کسب معرفت دیالوگ، منطق صوری، پدیدارشناسی، بررسی و تحلیل تجارب مراجعان و تجزیه و تحلیل زبان تلقی می گردد.
۳۹۵.

فهم جایگاه بنیادین استعاره در فلسفه از راه تأمل در معانی مختلف "استعارۀ رادیکال" در فلسفۀ ارنست کاسیرر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کاسیرر استعاره رادیکال کل و جزء مفهوم استعاره متاباسیس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۹۲
در بخش نخست این مقاله از زمینه تاریخی و فلسفی طرح استعاره پرسش می شود. این زمینه با طرح تقابل دو زمینه پر رنگ می شود: تقابل سازواری استعاره و فلسفه در ارسطو و ناسازواری فلسفه (به ویژه فلسفه کانت) و سوررئالیسم در دوران مدرن. مفهوم استعاره رادیکال می کوشد این ناسازواری را به سازواری برساند. کاسیرر با طرح استعاره رادیکال متافیزیک، متافوریک و متاباسیس را کنار یکدیگر قرار می دهد. متافیزیک حاصل متافوریکی است که خود برآمده از ارتکاب به متاباسیس، یعنی گذشتن از حد یک جنس به جنس دیگر است. این متافیزیک، متافیزیکی است که همان وجود روزمره پیش رو را وجودی الوهی تلقی می کند. برای الوهی دیدن جهان باید جهش کرد و طفره رفت، همچنان که درست در سوررئالیسم جهش می کنیم و طفره می رویم. از این رو توجه به اصل لایب نیستی طبیعت دچار طفره نمی شود، سرنخ ما در این بحث است. استعاره های ارسطو مبتنی بر مماثلت بودند و لذا اصل لایب نیتسی را برآور ده می ساختند. اما سوررئالیسم با استعاره های خود از این اصل تخطی می کند. کاسیرر برای حل این ناسازواری، استعاره رادیکال را درون پارادایم گشت کپرنیکی طرح می کند. ما از آن رو که در استعاره رادیکال از جزء به کل جهش می کنیم، و خود کل را در خود جزء می بینیم، همواره گشوده به کل هستیم و این بدان سبب ممکن است که زبان گزاف کار درون فرهنگ استعاره های رادیکال می سازد و این استعاره ها خود، مقوله ها را می آفرینند و هستی را در چشم اندازی برای ما گرد می آورند. سنجه این چشم اندازها در خود آنهاست. این مقاله با طرح دو معنا از واژه رادیکال: یعنی«رادیکال به مثابه بنیادین» و «رادیکال به مثابه کاملاً مباین» این بحث را پیش می برد.
۳۹۶.

جایگاه رویکرد پدیدارشناختی در فهم تجربه دینی در تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رویکرد پدیدارشناختی تجربه دینی تعلیم و تربیت دین تجربه زیسته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۰ تعداد دانلود : ۲۲۶
در این مقاله کوشیده ایم نشان دهیم که رویکرد پدیدارشناختی می تواند روشی مناسب برای تحلیل تجربه دینی در حیطه تعلیم و تربیت باشد. برای نشان دادن این امر استدلال کرده ایم که روش پدیدارشناختی به مثابه روش توصیفی از منظر اول شخص این امکان را می دهد که فرد مستقیماً تجربه زیسته خود را توصیف و تحلیل کند و تحلیلگر نیز با این تجربه زیسته او می تواند به تحلیل معنای تجربه او دست زند و فرد از معنای تجربه دینی خودش شناخت و معرفت لازم را کسب کند. بنابراین در قسمت اول این مقاله به برخی ویژگی های مهم روش پدیدارشناختی اشاره کرده ایم. همچنین در این مقاله نشان داده ایم که رویکرد کل گرایانه این امکان را برای پژوهشگر پدیدارشناس فراهم می سازد تا بتواند فرد مورد نظر -یعنی متربی یا دانش آموز- را مبتنی بر تجربه دینی او از زوایای مختلف در معرض توصیف و تحلیل پدیدارشناختی قرار دهد. افزون بر این دو نکته مهم، به این مطلب نیز پرداخته شده است که اتخاذ رویکرد پدیدارشناختی در تحلیل تجربه دینی در تعلیم و تربیت امکان گشودگی فکر برای پژوهشگر را فراهم می کند تا بدون تعصب و پیشداوری بتواند درباره باورهای مختلف دینی پژوهش کند، بدون آن که درباره درست و نادرست بودن آنها قضاوت کند. این موضوع می تواند یکی از نقاط قوت چنین پژوهش هایی باشد که در زمینه تعلیم و تربیت دینی به فرد پژوهشگر و افراد مورد پژوهش این امکان را می دهد که بتوانند بدون تعصب و پیشداوری تجربه های زیسته دینی شان را در حیطه تعلیم و تربیت به اشتراک بگذارند.
۳۹۷.

Investigating the functions of intellect and their application in the births of Islamic philosophy(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Philosophical Intellect Function of Intellect argument Islamic philosophy

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۰ تعداد دانلود : ۱۶۴
The functions of the intellect - which is one of the topics raised in the field of epistemology - are the activities and effects that the intellect performs in acquiring knowledge and recognizing objects and facts. The purpose of this research is to know the various functions of philosophical intellect and their application in the births and innovations of Islamic philosophy. This article has been made using analytical and argumentative strategies and document methods, logical and syllogistic analysis. The functions of intellect in philosophy should not be considered exclusive to its argumentative function. Philosophical intellect has various functions, and in order to know the differences of Islamic philosophy from other philosophical schools and to continue the growth of Islamic philosophy, we must pay attention to all these functions. The functions of philosophical intellect include imaginations perception, finding universal concepts, dividing concepts; combining concepts; making new concepts; building coherence between related objects, imaginations or affirmations; to affirm; questioning; description; explanation; interpretation; analysis; reasoning; ideation; theorizing; And the criticism that the application of the mentioned functions in Islamic philosophy has led to many births, such as the presentation of some divisions of existence by Islamic philosophers, the conceptualization of the perpetual origination by Mir Damad, the presentation of the problem of mental existence byFakhr al-Din al-Razi, a new reading of Plato's political philosophy by Farabi, the analysis of how existence Generalities by Avicenna, evidences proving the originality of existence, the supreme spacious of energy by Allameh Tabataba'i, Suhrawardi's illuminated metaphysical theory, etc.
۳۹۸.

امر اجتماعی و زندگی روزمره در ریختارِ فکری مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امراجتماعی زندگی روزمره دازاین هستی مارتین هایدگر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶ تعداد دانلود : ۴۵
در ریختار فکری مارتین هایدگر، امر اجتماعی و زندگی روزمره با تأکید بر مفاهیم بنیادینی چون "دازاین"، "اصالت"، و "هستی" بررسی می شوند. هایدگر معتقد است که زندگی روزمره معمولاً به صورت غیر اصیل سپری می شود، جایی که انسان ها در چارچوب هنجارها و انتظارات از پیش تعیین شده عمل می کنند، بدون آنکه به معنای عمیق تر هستی خود توجه کنند. این نوع زندگی، که هایدگر آن را "افتادگی" می نامد، به نوعی غفلت از حقیقت وجودی منجر می شود. به همین منظور پرسش اصلی مقاله بدین صورت است که امراجتماعی و زندگی روزمره در ذهنیت و اندیشه هایدگر به چه معناست و چه نسبتی با عصر کنونی دارد؟ امر اجتماعی در اندیشه هایدگر به عنوان فضایی تلقی می شود که در آن ساختارهای قدرت، هنجارهای فرهنگی، و روابط اجتماعی به گونه ای عمل می کنند که می توانند به پنهان سازی حقیقت و محدود کردن امکان تجربه زندگی اصیل منجر شوند. با این حال، هایدگر بر این باور است که انسان، با آگاهی از مرگ و گذر زمان، می تواند از این وضعیت فراتر رفته و به سوی زندگی اصیل حرکت کند. این آگاهی به فرد اجازه می دهد تا از پیروی ناآگاهانه از هنجارها و رژیم های حقیقتِ ثابت و محدود کننده فاصله بگیرد و به جستجوی معنای واقعی تر و عمیق تر زندگی بپردازد.
۳۹۹.

تحلیل ملاک ثانویت معقول و بررسی معقول اول یا ثانی بودن وجود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معقول اول معقول ثانی معقول ثانی فلسفی عروض اتصاف وجود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۱۳۵
"عروض و اتصافِ خارجی یا ذهنی" ملاک مشهوری برای تقسیم معقولات به "اولی و ثانویِ منطقی و ثانویِ فلسفی" است. این ملاک علاوه بر عدم وضوح معنایی، حاکی از معنایی دو سویه است، یعنی متکی به "عارض-معروض" و یا "صفت-موصوف" است، در حالی که در مفهوم "معقول" و به خصوص "معقول اول" چنین دوسویه ای نهفته نیست. تقسیم معقولات به اولی و ثانیه ملاک پرسابقه تر دیگری دارد، این ملاک تقدم و تأخر در تعقل است. در این ملاک معقولات اولی ناظر به مفاهیم ماهوی و ملازم خارجیت، و معقولات ثانیه ناظر به مفاهیم منطقی و ملازم ذهنیت هستند، اما مفاهیم فلسفی جای مشخصی در این دسته بندی ندارند. شیخ اشراق با ذهنی شمردن مفاهیم فلسفی، آنها را ذیل معقول ثانی قرار داد. پس از او برخی دیگر با ذهنیِ صرف شمردن معقولات فلسفی مخالفت کردند، اما تفکر اصالت الماهوی باعث شد این معقولات را در برزخی از خارجیت و ذهنیت قرار دهند (=عروض ذهنی و اتصاف خارجی)، و از ملاک قدیم عدول کنند. ملاصدرا عروض ذهنی و اتصاف خارجی را محال دانست و خارجیت مفاهیم فلسفی را اثبات کرد. البته با توجه به معانی متعدد "وجود" جایگاه آن در معقول اول و ثانی تفاوت خواهد کرد. وجود به معنای "حقیقت وجود" معقول ثانی نیست. ولی چون خارجیت با وجود مساوق است و نمی توان "مفهوم عام و انتزاعی وجود" را همان وجود خارجی دانست و این معنای از وجود متأخر از ماهیات تعقل می شود، پس معقول ثانی است. با این حال چون این معنا حاکی از خارج است، باید تلازم معقول ثانی و ذهنیت را انکار کرد.
۴۰۰.

طرح و بررسی برخی از مسائلِ اخلاقیِ هوش مصنوعی در هنر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوش مصنوعی اخلاق هنر یادگیری ماشین اخلاق هوش مصنوعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۱ تعداد دانلود : ۱۵۳
هدف از پژوهش حاضر، بررسی مسائل اخلاق هوش مصنوعی در حوزه هنر است. به این منظور، با تکیه بر فلسفه و اخلاق هوش مصنوعی، موضوعات اخلاقی که می تواند در حوزه هنر تأثیرگذار باشد، بررسی شده است. باتوجه به رشد و توسعه استفاده از هوش مصنوعی و ورود آن به حوزه هنر، نیاز است تا مباحث اخلاقی دقیق تر مورد توجه پژوهشگران هنر و فلسفه قرار گیرد. برای دست یابی به هدف پژوهش، با استفاده از روش تحلیلی توصیفی، مفاهیمی همچون هوش مصنوعی، برخی تکنیک های آن و موضوعات اخلاقی هوش مصنوعی در هنر تبیین و بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد موضوعات اخلاقی همچون حریم خصوصی و نظارت، دستکاری در رفتار، تاری و شفافیت، سوگیری در تصمیمات سیستم، و اتوماسیون و اشتغال حوزه هنر قابل بررسی است. این موضوعات اخلاقی، گاهی درتقابل و گاهی در ارتباط مستقیم و هم سو با یکدیگر قرار دارند. بررسی ها نشان می دهد پاسخ به پرسش های اخلاق هوش مصنوعی در حوزه هنر، نیازمند پاسخ به پرسش های اخلاقی به صورت عام در هوش مصنوعی است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان