ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
۳۶۱.

کاربست معیار فبک در داستان «کلاغ ها»، اثر نادر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه فلسفه برای کودکان فبک داستان «کلاغ ها»ی نادر ابراهیمی بسندگی ادبی بسندگی فلسفی بسندگی روان شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵ تعداد دانلود : ۴۶
فلسفه برای کودکان (فبک)، از برنامه های تحول گرای تعلیم و تربیت است که در اوایل دهه 1970، به کوشش متیو لیپمن طراحی شد. در این برنامه مهارت های اندیشه ورزی، از سنین پایین و در قالب داستان هایی خاص، به کودکان آموخته می شود تا در موقعیت های پیچیده زندگی فردی و اجتماعی، یاریگر آنان باشد. در این پژوهش که هدفی کاربردی و روشی توصیفی- تحلیلی دارد، داستان «کلاغ ها»ی نادر ابراهیمی، با معیار فبک (بسندگی ادبی، فلسفی و روان شناختی)، بررسی و تحلیل شده است. نتیجه این که: داستان از نظر شخصیت و شخصیت پردازی، صرف نظر از معایبی جزیی، مناسب است. پی رنگی منسجم و جذاب؛ اما همراه با ضعف گره گشایی دارد. داستان کلاغ ها برای مخاطب باورپذیر می نماید. زبان آن روان، گیرا و امروزی و متناسب با سطح فهم گروه سنی «ج» است. مفاهیم و موضوعات درخوربحث بسیاری در موقعیت های گوناگون داستان مشاهده می شود. از بین درون مایه های سه گانه آن، دو مورد تلقینی صریح دارد و مورد دیگر غیرتلقینی است. داستان کلاغ ها، از موقعیت های چالشی فراوان و قابل تعمیم به زندگی واقعی مخاطب برخوردار است. گفت وگوهای تقابلی و مباحثه محور پُرشمار دارد که بی شباهت به گفت وگوهای فبکی نیست. در داستان مفاهیم و موضوعاتی برای گروه های سنی «ب»، «ج» و «د» وجود دارد. در هر سه بسندگی داستان، ضعف هایی هست که آن را نیازمند بازنویسی کرده است.
۳۶۲.

کارکرد توحید اجتماعی در بازسازی تمدن اسلامی و الزامات آن با تأکید بر قرآن و اندیشه های آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توحید اجتماعی تمدن اسلامی جامعه توحیدی کارکرد الزامات آیت الله خامنه ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷ تعداد دانلود : ۱۴۵
از مهم ترین کارکردهای توحید اجتماعی، نقش آن در بازسازی تمدن اسلامی است. طرح ایده توحید به مثابه دکترین اجتماعی توسط آیت الله خامنه ای و همچنین لزوم عبودیت تام در مقابل خداوند به شکل حداکثری، فرضیه نقش آفرینی توحید اجتماعی را در بازسازی تمدن سازی اسلامی تقویت می کند. مقاله حاضر برای اثبات فرضیه فوق در صدد است با محوریت قرآن و اندیشه های آیت الله خامنه ای، برون داد خوانش اجتماعی از توحید را در مبادی نظری فرایند بازسازی تمدنی نشان داده، الزامات آن را تبیین کند. حاصل اینکه هر دو بخش ابزاری و اصلی تمدن نوین اسلامی با خوانش اجتماعی از توحید صبغه جدیدی می یابند. ایدئولوژی این تمدن، ایمان اجتماعی و محوریتش امت و جامعه توحیدی فراجغرافیایی است و رهبری آن را معصومان و نایبانشان به صورت ممتد و فراتاریخی عهده دارند. نظام سازی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بر پایه فقه اجتماعی و پویا حول محور توحید و تکثیر آن، انباشته شدن خواست اجتماعی بر اساس عاملیت و کنش گری توحیدی و نگاه انتقادی به تمدن های غیرتوحیدی و ناکارآمد از لوازم این امرند.
۳۶۳.

جستارگشایی در بازتعریف مفهوم جنسیت بر مبنای نظریه اعتباریات(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: جنسیت نظریه اعتباریات علامه طباطبایی فلسفه اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳ تعداد دانلود : ۱۰۲
هدف از این مقاله بازتعریف اصطلاح جنسیت با استفاده از نظریه اعتباریات علامه طباطبایی (ره) است. اصطلاح جنسیت در فلسفه اسلامی معادل مطابقی ندارد. بررسی نشان می دهد واژگان ذکورت و انوثت با اصطلاحات جامعه شناسی فمینیستی جنس و جنسیت مطابقتی ندارد و به کارگیری این واژگان به جای یکدیگر در پژوهش های ناظر بر جنسیت و فلسفه اسلامی سبب مغالطه مفهومی است. این در حالی ست که در آثار فلاسفه مسلمان، مفهومی که ابعاد مختلف مفهوم جنسیت را اعم از جنبه های طبیعی، فرهنگی و اجتماعی آن پوشش دهد و مبتنی بر فلسفه اسلامی باشد، وجود ندارد. نظریه اعتباریات علامه با نگاه دقیقی که به ضرورت بعد اجتماعی و مسائل علوم انسانی دارد، دارای ظرفیت مناسبی برای نظریه پردازی در حوزه های علوم اجتماعی و انسانی اسلامی از جمله بازتعریف مفهوم جنسیت است. واقع گرایی، وجه ثبات (ذات گرایی) در عین وجه تغییر و سیالیت، مبانی منطوی در مفهوم جنسیت مبتنی بر نظریه اعتباریات است. جنسیت به عنوان یک اعتبار اجتماعی، مشمول احکام اعتباریات بعدالاجتماع می شود؛ با این حال اعتبارات ماقبل اجتماع نیز در مفهوم جنسیت تأثیرگذار است.
۳۶۴.

تحلیل تطبیقی- انطباقی نظریه روح معنا از دیدگاه فیض کاشانی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روح معنا فیض کاشانی علامه طباطبایی حقیقت و مجاز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۲۴
رویکردهای گوناگون علما در واژگان متشابه قرآن موجب ارائه چهار نظریه اصلی «اهل ظاهر»، «اشتراک لفظی»، «حقیقت و مجاز» و «روح معنا» شده است. نظریه روح معنا، به معنای وضع الفاظ بر ارواح معانی، عاری از خصوصیات مصادیق و در معنای آنهاست که می توان معانی را در مصادیق معقول نیز حقیقی دانست. مطابق این نظریه الفاظ متشابه قرآنی نیز امکان استعمال در مصادیق مجرد و معقول به نحو حقیقی و نه مجازی را دارند. این نظریه نخستین بار توسط غزالی مطرح شد و پس از او در آثار بزرگان عصر معاصر فرهنگ اسلامی همچون ملاصدرا، فیض کاشانی و علامه طباطبایی ادامه یافت. پژوهش حاضر در صدد پاسخ گویی به این سؤال است که نظریه روح معنا از منظر فیض کاشانی و علامه طباطبایی از حیث نحوه بیان، ادله اعتبار و کیفیت انطباق چگونه مطرح شده است. بررسی توصیفی- تحلیلی نظریه روح معنا از دیدگاه فیض کاشانی و علامه طباطبایی نشان می دهد این دو عالم بزرگ عالم اسلام در اصل پذیرش این نظریه و ارکان آن، با هم اشتراک نظر دارند؛ لکن از حیث نحوه بیان و تقریر نظریه، ادله اعتبار و به جهت مبانی تفسیری اختصاصی خویش، نسبتاً متفاوت از یکدیگر عمل کرده و منجر به گوناگونی کیفیت انطباق در تحلیل آیات قرآنی نیز شده اند.
۳۶۵.

نا-دیگری: خداوند در فلسفه نیکولاس کوسانوس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تا دیونوسوس مجعول مایستر اکهارت نا-دیگری نیکولاس کوسانوس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۱ تعداد دانلود : ۱۳۸
رابطه خدا و عالم یا به تعبیری نسبت نامتناهی و متناهی در فلسفه رنسانس محوری ترین مفهومی است که فکر متفکرین آن دوره را به خود مشغول کرده بود. سرچشمه های این موضوع نیز به نوبه خود به تلاش های فلاسفه و متألهان به تبیین نسبت خدا و خلقت در کتاب مقدس بازمی گشت. نیکولاس کوسانوس یکی از متفکرانی است که به حل این معضل فلسفی الهیاتی همت کرد و با معرفی مفهوم «نا-دیگری» به مثابه تصوری تازه از خداوند یا نامتناهی ضلع تازه ای به دوگانه «دیگری» و «اینهمان» افزود و بدین ترتیب شرایطی فراهم آورد تا بتوان در نظام مفهومی تازه ای به نسبت یادشده نگریست. در این مقاله سعی شده نخست گزارشی از سیر نسبت خدا با عالم در فلسفه به دست داده شود. آن گاه دیدگاه خاص کوسانوس و مفاهیم مرتبط با آن مفاهیمی همچون تاخوردگی و تاگشایی، نا-دیگری، اتفاق اضداد بررسی خواهد شد و در این میان به ریشه های این نوع تفکر در اندیشه دیونوسوس دروغین و مایستر اکهارت پرداخته خواهد شد. در اینجا نشان داده خواهد شد که کوسانوس با توجه به نوع تازه ای از متافیزیک، یعنی متافیزیک احدی، و دست کشیدن از متافیزیک مرسوم ارسطویی، یعنی متافیزیک وجودی، و با توجه به تفاسیری که مایستر اکهارت از خلقت و دیونوسوس دروغین از خداوند به دست داده دوگانه دیگری-اینهمان را خنثی سازی کرده و زمینه را جهت پیدایش فلسفه ای درون ماندگار فراهم آورده است.
۳۶۶.

دامنه مقولی شهود ماهیات پدیده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انواع طبیعی مفاهیم فرهنگی ابژه های متعالی مفاهیم نظری تعلیق پدیده شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۸ تعداد دانلود : ۱۵۴
ماهیت پدیده شناختی، مابازای اُبژکتیو یک مفهوم است که شهود می شود. پدیده شناسی علم این ابژه ها و درباره آن هاست؛ اما آیا تمامی مفاهیم می توانند واجد ماهیت باشند؟ اهمیت این پرسش در این است که هر مفهومی که نتواند ماهیت داشته باشد، از حوزه پدیده شناسی حذف می شود. معنای پدیده شناختی چنین مفاهیمی مسئله ای چالش برانگیز است. کنارگذاشتن یک موضوع از پدیده شناسی نتیجه اعتقاد به امتناع دست یابی به ذهنیتی متقن درباره آن است؛ زیرا نمی توان شهودی واضح و متمایز از آن داشت؛ درنتیجه، چنین مفهومی فی نفسه مبهم، مغشوش یا درنیافتنی است و هر مفهوم پردازی یا موضعی درباره آن درنهایت، مصادره اوبژه مذکور و موضعی دل بخواهی خواهد بود. دل بخواهی بودن در اینجا می تواند به معنای ابتنا بر موضعی متافیزیکی و البته غیرمتقن، اطلاقی جمعی (فرهنگی) یا ذوقی شخصی یا هنرمندانه باشد. در همان حال، شناسایی مقولاتی خارج از دامنه پدیده شناسی با انتظار ما از آن به عنوان جامع تمام علوم ناهم خوان است؛ اما شهود ماهیت در برخی مقولات مسئله ساز و مناقشه برانگیز است. چنین امکانی برای مفاهیم نظری، انواع طبیعی، مفاهیم فرهنگی و کلیات متعالی هرکدام به نحوی زیر سؤال رفته است. در این متن ابتدا این مسائل به تفصیل بیان می شود و سپس به آنها پاسخ داده می شود. تمام این نقدها در پایبندی به تعلیق پدیده شناختی، ناواقعی بودن ساحت استعلایی و سولیپسیستی بودن پژوهش پدیده شناختی دچار قصور شده اند. قصور آنها ناشی از اتکا به علوم در پژوهش پدیده شناختی است. درنهایت، طبق ملاحظات مطرح شده، شهود ماهیت معنایی جز تشخیص تعلق یا عدم تعلق یک ابژه منفرد به مفهوم کلی متناظر ماهیت مدنظر ندارد؛ درنتیجه، امتناع شهود ماهیت برای یک مقوله به معنای امتناعِ داشتن موضعی درباره تعلق هیچ ابژه ای تحت مقوله مذکور است؛ درحالی که تمام اشکالات فوق به چنین تشخیصی اذعان دارند.
۳۶۷.

The Kantian Self versus Pattern Theory of the Self(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Self Kant Pattern theory of the self Noumenal self Phenomenal self

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۱ تعداد دانلود : ۱۱۳
In the history of philosophy, the concept of the self has long been a subject of intense debate and scrutiny. Within Kant's critical philosophy, the self holds a significant position and is deemed essential for the very notion of experience. This article aims to clarify Kant's viewpoint on the concept of self. Kant posits the existence of an inner sense faculty, through which he introduces the empirical or phenomenal self, a concept that aligns with Hume's stance on the self. Furthermore, Kant introduces the idea of a noumenal self through the faculty of understanding and apperception, suggesting that this noumenal self is the foundation upon which all our experiences are made possible. Our primary objective is to clarify the distinctions between the two forms of self, which will be succeeded by an assessment of each. Although numerous scholars tend to view Kant's perspective on the self as a negative concept, an alternative viewpoint emerges, proposing a potential positive interpretation of Kant's concept of the self. Subsequently, we present Gallagher's Pattern theory of the self and conduct a comparative analysis between the Kantian self and the components that constitute the self.
۳۶۸.

ابتناء نظام فلسفی چارلز سندرز پیرس بر خطاپذیرانگاری(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: خطاپذیرانگاری موجبیت گرایی شانس تکامل صدق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵ تعداد دانلود : ۹۷
در این مقاله، با معرفی خطاپذیرانگاری، که آموزه اصلی در دیدگاه های تکاملی نظام فلسفی چارلز سندرز پیرس است، استدلال می شود او با آموزه شانس انگاری که ماهیتی تکاملی دارد و تدوین قانون بزرگ تکامل کیهانی که مبتنی بر شانس انگاری، پیوسته انگاری و عشق انگاری است، جهانی را معرفی می کند که هیچ گاه به نظم کامل نمی رسد. در این جهان تکاملی، خودانگیختگی مطلق که همواره به مقدار بسیار کم در هر قانونی باقی می ماند، بخش های نامتعیّن جدیدی را ایجاد می کند که اگرچه در مسیر تکاملی نظم بیشتری می یابد و به حالت متعیّن نزدیک می شود اما باقی ماندن این مقدار خودانگیختگی و نامتعیّن بودن در جهان مبنای آموزه خطاپذیرانگاری پیرس قرار می گیرد. در ادامه مقاله از آنجا که پژوهش درخوری در بحث اختصاصی مقاله دیده نشد، به نحوی دقیق تر معنای خطاپذیرانگاری در پیرس، بیان و تکاملی بودن این آموزه برجسته می شود. مثال هایی نیز از معرفت شناسی، متافیزیک، الهیات و فلسفه علم پیرس عرضه شده است تا دقیق تر مشخص شود که کلیت نظام پیرس بر این آموزه، استوار است. در انتها اشاره می شود که نظریه صدق پیرس نیز با این آموزه همخوان است و ازآنجا که نظریه صدق مختار هر فیلسوف، نقشی اساسی در تمامی نظام فلسفی او خواهد داشت، این هم خوانی را به مثابه شاهدی دیگر بر دعوی خود آورده ایم.
۳۶۹.

رویکرد نظریه- برهانی به مفهوم پیامد منطقی، و نقد تارسکی به آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مفهوم پیامد منطقی تعریف نظریه-برهانی تعریف نظریه - مدلی معناشناسی نظریه - مدلی تارسکی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۲۰۰
بنابر تعریف نظریه-برهانی از مفهوم پیامد منطقی، جمله  پیامد منطقی مجموعه مقدّمات  محسوب می شود اگر از  برهانی برای  وجود داشته باشد. تارسکی استدلال می کند که با افزایش هر تعداد قاعده به نظام های استنتاجی، همواره در آن نظام مواردی وجود دارد که جمله ای شهوداً پیامد منطقی مجموعه ای از جملات است، درحالی که در آن نظام ارائه برهانی برای آن جمله ممکن نیست. از این رو تعریف نظریه-برهانی نمی تواند بیانگر مفهوم شهودی پیامد منطقی باشد. مقاله حاضر به بررسی نقد تارسکی به تعریف نظریه-برهانی اختصاص دارد. بر اساس بررسی ما مشخّص شد که نقد تارسکی تعریف نظریه-برهانی را با مشکلی جدّی مواجه می کند؛ امّا این مطلب به این معنا نیست که تعریف نظریه-مدلی نسبت به تعریف نظریه-برهانی ارجحیت دارد؛ زیراکه نقدهایی قابل قبول نیز به رویکرد نظریه-مدلی وارد است. به نظر می رسد هیچ کدام از این دو رویکرد در ارائه تعریفی دقیق از مفهوم شهودی پیامد منطقی به منظور کاربرد در نظام های استنتاجی موفّق نیستند. بااین حال در نظام های استنتاجی مختلف می توان تقریری از هر یک از این دو رویکرد ارائه داد به گونه ای که در انسجام با سایر دیدگاه های متافیزیکی و معرفت شناختی مربوط به آن نظام بوده، و بنابر اهداف کاربردی قابل قبول باشد.
۳۷۰.

پیوند میل و آپاراتوس و درک نوینی از مفهوم رخداد در فلسفه دلوز و گاتاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آپاراتوس توان دلوز سوسیوس گاتاری میل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۷ تعداد دانلود : ۲۳۸
در این مقاله می خواهیم به مفهوم میل در فلسفه دلوز و گاتاری پرداخته و از رهگذر آن به درک هستی شناسی دلوز نائل شویم. آن ها در صورت بندی مفهوم «میل» در پی پاسخ به مسئله جهان آشوب ناک انسان معاصر هستند. جهانی که برای تاب آوری اش، انسان معاصر در پی پناه بردن به انواع و اقسام راه های فرار است. دلوز و گاتاری برای پاسخ به چرایی این وضعیت و ترسیم راه های گریز از آن، دست به خلق نظام مفهومی جدیدی با محوریت مفهوم «میل» می زنند. در این متن تلاش بر آن داشتیم تا از منظر دلوز گاتاری مفهوم میل را در پیوند با مفهوم «آپاراتوس» فوکو-آگامبن واکاوی کرده و درنهایت به درکی نوین از مفهوم «رخداد» به مثابه راه گریز او از تنگنای پسامدرن نزدیک شویم. مفهومی که دلوز آن را ذیل مفهوم «توان زندگی» در واپسین نوشتارش گنجانده و بدین سیاق نظرگاهی غریب و با این حال آشنا از توان زندگی را به ما عرضه می دارد.
۳۷۱.

کنش گری؛ لیوتار و فوکو از دریچه سرل و آستین

کلیدواژه‌ها: کنش های گفتاری لیوتار فوکو آستین سرل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹ تعداد دانلود : ۱۳۳
لیوتار از کنش گری یا تخصیص آموزش به کارکرد کارآمد سیستم اجتماعی سخن می گوید. آموزش دیگر نباید به دنبال آرمان هایی مانند خودمختاری یا رهایی شخصی باشد، بلکه باید به ابزارها، فنون یا مهارت هایی توجه کند که به عملکرد کارآمد دولت در بازار جهانی و حفظ انسجام داخلی کمک می کند. اما این امر نیازمند افرادی با ویژگی های خاص است – نه افراد خودمختار کانتی، بلکه افراد هنجارمند و قابل اداره و کنترل فوکویی. گفتمان در شکل گیری چنین افرادی، نقش به سزایی دارد. اما فوکو به طور کامل توضیح نمی دهد که گفتمان چگونه این کار را از طریق نیروی زبان انجام می دهد. این مقاله از نظریه کنش گفتاری جان آستین استفاده می کند تا نظرات فوکو در مورد نیرو یا اثرات زبان در شکل گیری افراد هنجارمند و قابل اداره را به طور کامل تری در راستای حرکت به سوی کنشگری بسط دهد.
۳۷۲.

تحلیلی بر ﻣﻌﺎﻧﯽ «واﻗﻊﮔﺮاﯾﯽ» و «ﻧﺴﺒﯽﮔﺮاﯾﯽ» و ﻧﻘﺪی ﺑﺮ اﺧﻼق ﻧﺴﺒﯽ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻈﺮﯾﻪ «اﻋﺘﺒﺎرﯾﺎت» ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﺋﯽ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتباریات واقع گرایی نسبیت گرایی اخلاق مطلق طباطبایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵ تعداد دانلود : ۹۵
بررسی معانی مختلف واقع گرایی و نسبی گرایی اخلاقی نشان میدهد، نه هر واقع گرایی مثبت است و نه هر نسبی گرایی منفی. واقع گرایی دو معنای وجود شناختی و معرفت شناختی دارد، همانطور که نسبی گرایی در بحث وجودشناختی و معرفت شناسی مطرح میشود. چنانکه اعتباری نیز دست کم چهار معنا دارد: اعتباری در مقابل حقیقی، اعتباری در مقابل اصیل، اعتباری به معنای موجود وابسته و اعتباری به معنای اعتباریات عملیه. اگر چه نظریه اعتباریات علامه طباطبایی یکی از معانی نسبی گرایی محسوب میشود ولی باید توجه داشت چون ناظر به بحث وجودشناختی و علت و معلول بوده، پس بی ارتباط با اخلاق نسبی است، حتی اگر آن را در بحث معرفت شناسی هم وارد کنیم، از آنجا که اعتباریات با واقعیتی به نام کمال و سعات انسان یا همان قرب به خدا ارتباط برقرار میکند، به طوری که همه افعال اختیاری انسان اگر مطابق با کمال واقعی بوده باشد ارزشمند خواهند بود و این دانش نیز در فطرت همه انسانها به عنوان یک شناخت اصیل، عمومی و ثابت، وجود دارد، در زمره واقع گرایان قرار خواهد گرفت زیرا با دقت در معانی واقع گرایی و نسبی گرایی و نیز با توجه به نظریه اعتباریات علامه طباطبایی، میتوان گفت اعتباریات ایشان، از قبیل اعتباریات محض نیست بلکه ریشه در واقعیت دارد.
۳۷۳.

تبیین فلسفی کسام از ذهنیت افراطی؛ ارزیابی با تمرکز بر گروه فرقان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افراط گرایی ذهنیت افراطی خلوص التقاط مفاهیم وابسته به پاسخ فرقان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۵۷
در سال های اخیر، فیلسوفان تا حدی متاثر از کتاب افراط گرایی یک تحلیل فلسفی به بحث از افراط گرایی پرداخته اند. ما با تمرکز بر یک نمونه افراط گرایی ایرانی، یعنی گروه فرقان، به معرفی و ارزیابی ادبیات شکل گرفته در این حوزه فلسفی نو، به ویژه رویکرد کسام، خواهیم پرداخت. در بخش نخست، ضمن معرفی بخش هایی از تبیین کسام از افراط گرایی می کوشیم نشان دهیم این تبیین چه کمکی به فهم بهتر افراط گرایی فرقان می کند. در پرتو تبیین او روشن خواهد شد که فرقانی ها نه تنها افراط گرایان روشی بودند، بلکه ذهنیتی افراطی نیز داشتند. در بخش دوم، با التفات به نمونه فرقان، نشان می دهیم تبیین کسام با چالشی مهم روبه رو است؛ کسام یکی از مولفه های ذهنیت افراطی را خلوص گرایی می داند، در حالی که فرقانی ها در مقام گروهی افراطی، التقاطی بوده اند. ما در ادامه بخش دوم می کوشیم با تحلیل مفهومی-زبانی خلوص و خلوص گرایی به این چالش پاسخ دهیم و تبیین کسام را از این جهت بهبود بخشیم.
۳۷۴.

نسبت تجربه دینی با ابعاد دین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجربه دینی ابعاد دین باورها شعائر امر مینوی سنت خداباوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۸ تعداد دانلود : ۱۸۲
دین دارای ابعاد مختلفی از جمله ابعاد اعتقادی، اخلاقی، تجربی، مناسکی- عبادی، اسطوره ای-روایی، اجتماعی و مادی است. تجربه دینی یکی از ابعاد دین است و هم بعنوان یک واقعیت مهم دینی دارای مناسبات مختلفی با دیگر ابعاد آن است. از این رو شناخت نوع مناسبات تجربه دینی با ابعاد دین اهمیت زیادی دارد. پرسش تحقیق آن است که چه نسبتی میان تجربه دینی با ابعاد مختلف دین قابل تصور است؟ در پاسخ به این سوال، ابتدا بایستی به اهمیت تلقی های مختلف از دین و سپس تجربه دینی توجه داشت؛ یعنی نوع خوانش ما از تجربه دینی، نسبت آن را با ابعاد دین تعیین می کند. همچنین تلقی ما از دین، در تعیین ماهیت و تنوع ابعاد آن بسیار مهم است. در این زمینه، می توان با نظر به دو سنت مهم دینی موجود در جهان، یعنی سنت خداباوری و خداناباوری، به اهمیت امر متعالی و جنبه الهی/قدسی دین، توجه داشت و حداقل بر نقش ابعاد اعتقادی، اخلاقی، روایی-اسطوره ای، تجربی، نهادی-حقوقی/اجتماعی، عبادی-مناسکی (شعائری) و مادی دین توجه داشت که هریک مناسبات خاصی با تجربه دینی دارند؛ بویژه ابعاد اعتقادی و شعائری که می توانند مورد توجه بیشتری قرار دارند. در این زمینه، به نظر می رسد بُعد اعتقادی می تواند ایجاد کننده یا تفسیرگر تجربه دینی، بُعدعبادی-شعائری نمایش گر و تجلی کننده و تکرار نُمادین تجربه های دینی، و بُعد روایی-اسطوره ای انتقال دهنده ماهیت آن به نسل های بَعدی، بُعد اخلاقی هم مُوجد و هم بسط سلوکی نتیجه تجربیات دینی، و بُعد مادی نیز تجسم گر خارجی و زمینه ساز وقوع تجربه های دینی باشند. ضمن اینکه توجه به نظریات مطرح در دو رویکرد ذات گرایی و ساختار گرایی درباب تجربه های دینی و تقسیم تجربه های دینی به دوگونه مینوی و شهودی-نظری، نوع مناسبات آنها را با ابعاد دین متنوع و پیچیده تر خواهد ساخت.
۳۷۵.

واکاوی پژوهش های کاربرد واقعیت مجازی در آموزش و یادگیری مبتنی بر مفاهیم پساپدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پساپدیدارشناسی واقعیت مجازی آموزش یادگیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۱ تعداد دانلود : ۱۹۶
هدف پژوهش حاضر واکاوی پژوهش های کاربرد واقعیت مجازی در آموزش و یادگیری مبتنی بر مفاهیم پساپدیدارشناسی می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. با ابتناء بر مهمترین مفاهیم پساپدیدارشناسی ، مقالات کابرد واقعیت مجازی در آموزش و یادگیری بین سال های 2017 تا 2022 مورد واکاوی قرار گرفت. یافته های پژوهش در زمینه میانجی گری واقعیت مجازی در رابطه با یادگیرنده و محیط یادگیری نشان داد که از بین روابط توصیف شده در پساپدیدارشناسی ، بیشترین آن به رابطه زمینه ای و غوطه وریاختصاص دارد و رابطه هرمنوتیک ، بدنمندی و غیریت در رتبه های بعدی قرار دارند. در زمینه کابردهای چندگانه فناوری واقعیت مجازی به ترتیب تدریس ، تعامل ، ارزشیابی و ایجاد انگیزه در پژوهش های انجام شده مورد توجه بوده است. در زمینه ساختارهای افزایشی فناوری (آنچه فناوری به ما می دهد) می توان به تعامل و غوطه وری ، ایجاد انگیزه ، یادگیری عمیق و مشارکت ، در پژوهش ها غالب بودند و در زمینه ساختارهای کاهشی فناوری (آنچه فناوری از ما می گیرد) در پژوهش ها مواردی همچون هزینه بالا ، واقعیت ناکافی ، ارتباطات انسانی ، بار شناختی بالا و ضرر و زیان برای سلامتی انسان مورد توجه قرار گرفته است. در نهایت پیشنهاد شد؛ تا نحوه دگرگونی تجربه و ادراک فراگیران در زمان کابرد واقعیت مجازی در آموزش و یادگیری مورد بررسی دقیق تر قرار گیرد تا ابعاد و زوایای پنهان فناوری برای سیاستگذاران و طراحان فناوری آموزشی هویدا شود. از طرف دیگر می توان گفت که نتایج این عمل می تواند به بهبود کیفیت یادگیری مبتنی بر فناوری کمک نماید.
۳۷۶.

افزوده ای بر منطق کوانتومیِ پاتنم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: منطق سه ارزشی انتخاب منطق صدق های ضروری روش شناسی علم پاتنم کریپکی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۰ تعداد دانلود : ۱۷۷
هیلاری پاتنم در آثارش از منطق کوانتومی دفاع می کند و اعتقاد دارد با توجه به مسائل به وجودآمده در مکانیک کوانتوم، منطق کلاسیک توان پاسخگویی به این مسائل را ندارد. از این رو، نیازمند یک طرح منطقیِ غیرکلاسیک (کوانتومی) هستیم. پاتنم سه دلیل اصلی برای گذار از منطق کلاسیک به منطق کوانتومی را برمی شمارد: 1. تردید در صدق های ضروریِ منطق، 2. امکان تغییر منطق و 3. طرح منطق سه ارزشی. دیدگاه های پاتنم درباره این گذار به منطق کوانتومی از چند جهت قابل نقد و بررسی است: 1. پاتنم به رغم انتقاد از منطق کلاسیک، به وسیله قواعد این منطق، از منطق کوانتومی دفاع می کند. 2. اطلاق منطقِ «درست» به منطق کوانتومی ادعای بزرگی است. 3. نتایج ضرب دکارتی در تحلیل پاتنم تغییر کرده است. 4. پاتنم در منطقش به جای تکیه بر «اصول موضوعه» به «شهود» توجه دارد. 5. ارزش صدق میانه، در منطق کوانتومی، ارزشی بی فایده و خطاانگیز است. به رغم این انتقادات، ما معتقدیم با نگاهی تحلیلی، تکمیلی و انتقادی می توان به بخش زیادی از این اِشکالات پاسخ داد. هدف این نوشتار، بازسازی نقاط قوت و ضعف دیدگاه های پاتنم در کاربست منطق کوانتومی است.
۳۷۷.

آیا برگسون پدیدارشناس است؟ مطلقِ داده شده و تضایف اندیشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برگسون پدیدارشناسی رئالیسم مطلقِ داده شده تضایف اندیشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳ تعداد دانلود : ۶۴
انتقاد همیشگی پدیدارشناسان از فلسفه برگسون این بوده که او با وجود آفرین انگیزی در میانه راهِ پدیدارشناسی از پیمودن طریق درست بازمانده و سرانجام در نوعی رئالیسم ساده انگارانه متوقف شده است. از سوی دیگر، رئالیست ها نیز هرگاه خواسته اند فلسفه برگسون را نقد کنند آن را نوعی تضایف باوری شمرده اند که با پدیدارشناسی، نه به صورت ماهوی، بلکه تنها به کمابیشی و در درجه تفاوت دارد. رئالیسم و تضایف باوری دو سوی متقابل بوده اند که فلسفه برگسون گاه به این و گاه به آن بازبرده شده است. از این رو، پاسخ به پرسش از این که برگسون پدیدارشناس است یا نه ناگزیر باید پاسخ به این پرسش نیز باشد که آیا او، آن گونه که پدیدارشناسان می انگارند، رئالیست نیز هست یا نه. بدین سان، پرسش این نوشته آن است که آیا اندیشه برگسون را می توان از گونه تضایف باوری و نوعی پدیدارشناسیِ نارس به شمار آورد یا باید آن را دارای تفاوت ماهوی (نه درجه ای) با پدیدارشناسی شمرد؛ و نیز اگر فلسفه برگسون را نمی توان از گونه پدیدارشناسی دانست، آیا ناگزیر باید اندیشه او را همنوا با بعضی پدیدارشناسان نوعی رئالیسم خام دستانه دانست یا نه. یافته این نوشته آن است که برگسون با اندیشه مطلق داده شده از این دوگانه درگذشته و هر دو را دربرگرفته است.
۳۷۸.

عواطف و ارتباط آن با اخلاق از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ابن سینا عواطف شوق ارزیابی فضیلت اخلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۱۲۳
ابن سینا در آثار خود نظریه مجزا و مشخصی با عنوان نظریه عواطف مطرح نکرده است. اما بر اساس مطالب پراکنده او در باب نمونه هایی از عواطف، به نظر می رسد عواطف نوعی حالات شناختی ارزیابانه اند که به دو دسته عواطف انگیزشی و عواطف غیرانگیزشی تقسیم می شوند. مولفه دیگری که به نظر می رسد در همه مصداق های عواطف مشترک است لذت و درد است که البته شواهدی علیه این ادعا نیز وجود دارد. در باب ارتباط عواطف با بدن شواهد بیشتر به نفع فرض عدم رابطه ضروری میان عواطف و بدن است. در خصوص رابطه عواطف با اخلاق، تحلیل مفهومی فضیلت به عنوان یکی از ارکان بحث اخلاق نشان می دهد که نوعی رابطه ضروری میان عواطف و فضایل وجود دارد که این مطلب دال بر وجود رابطه ضروری میان عواطف و اخلاق است.
۳۷۹.

ویژگی های دازاین در کتاب وجود و زمان هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آنجا (da / la) دازاین (Dasein) پدیدار در جهان بودن احساس موقعیت فهمیدن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۸۷
در این مقاله سعی داریم به ویژگی های دازاین در کتاب وجود و زمان هایدگر به نحو مشخص و ملموس بپردازیم. هایدگر در کتاب مشهور خود وجود و زمان  (L' être et le temps)می خواهد چگونگی دسترسی انسان را به وجود نشان دهد. ابتدا چگونگی سؤال از وجود را مطرح می کند و سپس می گوید همه چیز در دایره وجود قرار دارد و از خود سوال می کند که از کدام موجود شناخت وجود را باید آغاز نماییم؟ پاسخ او این است که شناخت وجود یا هستی را از موجودی شروع بکنیم که از وجود سؤال می کند. او آن موجود را وجود- آنجایی یا Dasein می نامد. علت اینکه هایدگر به جای انسان اصطلاح دازاین را انتخاب کرده هدفش نجات دادن انسان از تنگناهای تعاریف قبلی از انسان (مثل حیوان ناطق ارسطویی یا جوهر اندیشنده دکارتی و غیره) است. او به بررسی ویژگی های ذاتی و واقعی دازاین مانند احساس موقعیت و فهمیدن یعنی پیدا کردن امکانات تازه، زبان که به نظر هایدگر خانه هستی است و همچنین به توانایی بودن و غیرقابل پیش بینی بودن دازاین اشاره می کند. او تأکید می کند که انسان به عنوان سوژه یک ماهیت تغییرناپذیر و ثابت ندارد. هر دازاین شخصاً یک حادثه است که خود را بنابر آینده زمانمند می کند. دازاین پیشاپیش به توسط یک ماهیت یا سرشتی متعین نشده است. او یک دازاین تاریخمند است که با خویشتن خویش (mienneté) خود را مشخص می سازد و هر رفتار خودش را با آینده تبیین می کند. انسان به هر حالتی که برسد باز هم می تواند به صورت های دیگری پدیدار شود. او همواره یک «نه هنوزی» (pas encore)  دارد.
۳۸۰.

اراده الهی از دیدگاه صدرالمتألهین و آیت الله مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماهیت اراده اراده الهی اختیار صفات خدا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۸۲
بخش عمده ای از مبحث خداشناسی به صفات الهی اختصاص دارد. یکی از این صفات «اراده» است که بسیار مناقشه برانگیز است. چیستی اراده، ذاتی یا فعلی بودن اراده ی الهی و ارجاع آن به صفت «علم» از جمله مسائل مورد مناقشه است. نظر مشهور در میان فلاسفه آن است که «اراده» صفت ذاتی و ازلی است و به علم الهی به نظام خیر برمی گردد. صدرالمتألهین نیز بر این دیدگاه اصرار دارد و از آن دفاع می کند، اما آیت الله مصباح یزدی دیدگاه دیگری دارد. در دیدگاه ایشان نوآوری هایی دیده می شود. این نکته انگیزه ای شد تا به دیدگاه این دو متفکر اشاره شود. ازاین رو در این مقاله با جمع آوری مطالب از منابع مرتبط و به روش توصیفی تحلیلی تفاوت ها و تشابه های دو دیدگاه بررسی شد. از پژوهش حاضر این نتیجه به دست آمد که اراده ی الهی صفت ذاتی و ازلی نبوده و قابل ارجاع به علم الهی نیست، بلکه صفتی فعلی است که از مقام فعل انتزاع می شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان