تحلیل رابطه «گوش و هوش» و کلمات برجسته در تبیین معارف صوفیانه مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جلال الدین محمد مولوی ازطریق انتخاب خلاقانه واژه در محور همنشینی کلمات و استفاده از زبان های قرآنی و عرفانی، مفاهیم را به سمت تعدد و تنوع می برد. وی برخی از ژرف ترین اندیشه های صوفیانه مثنوی را در کلمات «گوش و هوش» شکل می بخشد. پرسش های پژوهش حاضر بر تبیین معارف صوفیانه مثنوی ازطریق «گوش و هوش» تمرکز می کند و بر چگونگی تعامل دو ترکیب مذکور در آفرینش مفاهیم ویژه توجه می دهد. هدف، بررسی رابطه معنوی «گوش و هوش» در انتقال برخی از مقاصد کلامی و عرفانی مولوی در بیت شعری و استفاده از کلمات برجسته آن است و بنابراین به تحلیل معانی عارفانه وی از این مسیر اشاره می شود. تمامی دفترهای مثنوی، که در ضمن آن ها «گوش و هوش» در انتقال معنای یک بیت سهم داشتند، به شیوه توصیفی تحلیلی مطالعه شدند. نتایج نشان می دهد که مولانا در برخی از مواضع مثنوی مضامین ویژه ای در قالب «گوش و هوش» می نهد و دایره مفاهیم آن ها را با استفاده از واژه های برجسته آن بیت می گسترد و ارتباط متقابل و تعامل دائمی صورت و معنی را در خلق و آزمون تجارب عرفانی مؤثر می خواند و ازطریق وجوه معنایی آن ها، امکان شناخت دقیقی در فهم کلام عرفانی فراهم می آورد و از راه ترکیب دو واژه مذکور، اهمیت همراهی فرم و محتوا را در درک معارف مثنوی نمایش می دهد و مثنوی را در شکل منظومه ای برآمده از عوالم غیب و شهادت پدیدار می سازد.