«حقیقت محمدیه» واژه ای است که در ادبیات عرفانی ابن عربی نقشی محوری دارد و بر اساس آن، جایگاه ویژه حقیقت وجودی حضرت محمد (ص) به منزله اولین تجلی حضرت حق و واسطه وجود سایر آفریدگان را شرح داده شده است و به نوعی، وی کسی است که به نظریه پردازی منسجم درباره این واژه پرداخته است؛ اما تبیین جایگاه حضرت محمد (ص) در هستی، در میان صوفیان پیش از ابن عربی، مسبوق به سابقه است و سایر اندیشمندان صوفی نیز پیش از او به این حقیقت اشاره کرده اند. پرسش اصلی پژوهش این است که تا پیش از ابن عربی برای تبیین این حقیقت از چه واژگانی بهره برده شده و مقصود آنان از این واژگان و شیوه تبیین آن ها به چه شکل بوده است. بدین منظور، به سراغ آرای سه اندیشمند صوفیِ پیش از ابن عربی (حکیم ترمذی، عین القضات همدانی و نجم الدین رازی) رفته و به روش کیفیِ توصیفی به تحلیل محتوای آثار آنان در این رابطه پرداخته ایم. نتیجه آن که هریک از این سه اندیشمند با روش و رویکرد ویژه خود به این مقوله پرداخته و کلیدواژگانی چون نبوت روح اعظم، نور محمد، روح محمدی، وجود محمدی را به کار گرفته اند؛ اگرچه تبیین ها در میان آنان گاه متفاوت است؛ تقریباً هر سه درباره جایگاه حقی و خلقی رسول گرامی (ص) نزدیک به هم سخن گفته اند و از روایات مشابهی هم جهت استناد استفاده کرده اند. همچنین به نوعی تطور معنایی و تبیینی در این باب برمی خوریم که هرچه به عصر ابن عربی نزدیک تر شده، پیشرفت کرده است و گویا در تفکرات ابن عربی هم تأثیر داشته و آن ها را به کمال رسانده است.