مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
فعل معین
بررسی ردیف های فعلی در سه دفتر اول مثنوی
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر، به معرفی و بررسی ردیف های فعلی موجود در سه دفتر نخست مثنوی اختصاص دارد. این منظومة مفصل و جامع عرفانی، از عالی ترین نمونه های شعر عرفانی فارسی و منشأ تقلید و ایجاد اثرهای فراوان در قرن های بعد بشمار می رود.
در این مجال ابتدا فعل و مقوله هایی نظیر ماده های اصلی و جعلی و در نهایت اقسام افعالی که در قالب ردیف آمده است، با ذکر نمونه هایی معرفی خواهد شد.
دستور نقش و ارجاع و دستوری شدگی- شواهدی از معین شدگی در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستوری شدگی فرایندی است که منجر به شکل گیری واحدهای دستوری از منابع واژگانی می شود یا به موجب آن واحدهای دستوری در یک زبان، دستوری تر می شوند. یافتن مصادیق دستوری شده در زبان فارسی پیشتر موضوع پژوهش های زبان شناختی متعددی بوده است، اما آنچه که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد پاسخ به این پرسش است که چگونه می توان از قابلیت های دستور نقش و ارجاع به عنوان یک چارچوب دستوری نقش گرا برای نمایش درجات متفاوت دستوری شدگی استفاده کرد؟ پژوهش حاضر، نظری است و نگارنده برای پاسخ به پرسش مذکور، چهار فعل معین در زبان فارسی شامل «باید»، «خواستن»، «داشتن» و «توانستن» را برمی گزیند تا با بررسی رفتارهای واژی- نحویشان که بازتاب درجات متفاوتی از معین شدگی آنها برای نمایش نمود، وجهیت و زمان می باشد، قابلیت های نحویِ دستور نقش و ارجاع را در بازنمایی صوریِ دستوری شدگی به تصویر کشد. طبیعتاً چارچوب نظری اتخاذ شده در این پژوهش دستور نقش و ارجاع است و هدف، آزمودن سازوکارهای نحوی در این انگاره دستوری از جمله ساخت لایه ای بند مشتمل بر فرافکنی سازه ای و فرافکنی عملگر، و روابط پیوند- شبکه برای نمایش صوری دستوری شدگی می باشد.
افعال معین تصویرساز آغازی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمود آغازی با کمک افعال کمکی ساخته می شود که علاوه بر نشان دادن شروع و آغاز انجام گرفتن عمل، بر ضرورت آن نیز دلالت می کنند. افعال معین آغازی مانند افعال «آغازیدن، آغاز نهادن، ایستادن، گرفتن و ...» که سازنده نمود آغازین در جمله هستند، در فارسی امروز کاربردی ندارند اما در دوره های پیشین زبان فارسی نقش پررنگی داشته اند. در حوزه افعال معین آغازی با دسته ای از افعال مواجه ایم که برای ساخت نمود آغازی با کمک ساخت تصویرهایی مستمر از مبدأ فعلی ثانویه به فعل اصلی در جمله می رسند و با این طرحواره حرکتی روند آغاز یک کنش یا فعل را نشان می دهند. در این پژوهش سعی شده تا افعال معین تصویرساز که بر نمود آغازی در زبان فارسی دلالت دارند استخراج و معرفی شوند. از این رو این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی افعال معین تصویرساز آغازی در دوره تاریخی قرن چهارم تا دوازدهم زبان فارسی در میان کتاب های منثور فارسی پرداخته است. نتایج نشان می دهد که افعال «برگرفتن، برداشتن، برخاستن، گشودن» از افعال معین تصویرساز آغازی محسوب می شوند. در این میان افعال «برخاستن و برداشتن» همچنان نقش معین تصویرساز آغازی خود را حفظ کرده اما مابقی افعال دستخوش معین زدگی شده و کاربرد خود را از دست داده اند. علاوه بر آن، افعال دیگری در فارسی محاوره ای امروز مانند «کشیدن و گرفتن» به این محدوده افزوده شده اند که روند معینی خود را در ساخت نمود آغازی طی می کنند.
افعال آینده در گذشته در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۶ مهر و آبان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
369 - 397
حوزههای تخصصی:
نویسندگان مقاله حاضر پس از بررسی مسئله زمان در افعال فارسی، به بازنگری کارکرد افعال معین و افعال وجهی می پردازند ونشان می دهند که تعداد افعال معین در زبان فارسی بیشتر از آن چیزی است که در کتب دستور آمده است. بنابراین با طرح و نقد اقوال نویسندگان دستور زبان در این باره، تمایز این دو نوع فعل را رد و شباهت های آن ها را در زبان بیان می کنند و نشان می دهند که افعال وجهی و معین کارکرد همسانی دارند؛ سپس با معرفی فعل «خواست» به عنوان فعل معین (و نه فعل وجهی) در افعالی نظیر «خواست برود و می خواست برود و ...»، وجود زمان «آینده در گذشته» را در زبان فارسی مطرح می سازند و آن را با زمانی به همین نام در زبان انگلیسی مورد مقایسه قرار می دهند. نویسندگان اعتقاد دارند که زمان «آینده در گذشته» یکی از زمان های موجود در زبان فارسی است و در ترکیب با زمان های دیگر نیز می تواند زمان های جدیدی را در زیرمجموعه خود به وجود آورد.