فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۱٬۷۰۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
«اعتقاد» به عنوان گرایشی روان شناختی به صدق یک قضیه، به اعتباری، دارای دو وجه است: (1) از یک سو اعتقاد به یک قضیه با خود پیامدها و لوازمی عملی را به همراه می آورد. هنگامی که ما واجد یک اعتقاد می شویم مقارن با آن گرایش های روان شناختی دیگری هم در ما پیدا می شوند. یک اعتقاد نه تنها می تواند رفتاری از ما را تغییر دهد، بلکه بیش از آن زندگی ما را تحت تأثیر خود قرار دهد. ما این وجه از اعتقاد را وجه «عمل شناختی» آن می نامیم؛ (2) از سوی دیگر یک اعتقاد می تواند ما را به صدق و کذب قضیه ای رسانده یا دست کم به آن نزدیک سازد. فیلسوفان معرفت شناس با جدا ساختن وجه اخیر اعتقاد که ما آن را وجه «معرفت شناختی»، خواهیم نامید، از لوازم و پیامدهای عملی آن اعتقاد، منحصراً خود را به صدق و کذب و دلیل یا فرآیند، موصل به صدق و کذب محدود ساخته اند. از نگاه معرفت شناسان آن چه به یک اعتقاد ارزش و شأن معرفتی می دهد صدق و کذب، دلالت او بر واقعیات موجود در عالم، و موجًه و ناموجًه، یا موثق و ناموثق، بودن است، و نه پیامدها و لوازم عملی آن. معرفت شناسی با محدود ساختن خود به این وجه از اعتقاد در قلمرو اندیشه های بنیادی اسلام، مثل «ایمان»، «کفر»، «شرک»، و «نفاق» به چیزی خنثی و بی خاصیت تبدیل می شود. اصطلاحات و اندیشه های بنیادی قرآن، مثل «ایمان»، «کفر»، «شرک»، و «نفاق» که ترکیب و تلفیقی از وجوه معرفتی و عمل شناختی هستند، دیگر نمی توانند مورد تحلیل و مطالعه این نوع معرفت شناسی قرار بگیرند؛ مگر آن که برخلافِ نگاه قرآنی به آن ها، مرزبندی هویتی میان آن ها برداشته شود و آن ها به مفاهیمی با هویت معرفتی یکسان و واحد تبدیل شوند.
تکامل گرایی الحادی در بوته نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پلورالیسم و وحی از منظر صدرالمتألهین و پل تیلیش
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید پلورالیسم دینی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
بررسی و مقایسه ی نظریه ی صدق و توجیه معرفت و جایگاه خدا در آن در نظام معرفت شناختی فیلسوفان صدرایی و دکارتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
فیلسوفان حکمت متعالیه از میان نظریه های صدق، به مطابقت معتقدند. آنان گزاره ای را صادق می شمارند که با عالم واقع، اعم از ذهن و عین، و به عبارتی با نفس الامر مطابق باشد. در میان فیلسوفان دکارتی، تنها اسپینوزا از نظریه ی مطابقت دفاع می کند و سایر دکارتیان ملاک صدق را وضوح و تمایز می دانند. در باب توجیه معرفت، معرفت شناسان نظریه های توجیه را در دو قالب درون گرایی و برون گرایی تقسیم می کنند. فیلسوفان صدرایی و دکارتی، هر دو به درون گرایی معتقدند، با این تفاوت که صدراییان صرفاً از نظریه ی مبناگرایی، چونان ملاک توجیه نام می برند.
با تمام این اوصاف، فیلسوفان دکارتی از جایگاه والای خدا در توجیه و صدق معرفت نام می برند و فیلسوفان حکمت متعالیه نیز نقش برجسته ای را در معرفت شناسی خویش برای خداوند قائل هستند. چنان که دکارت وجود خداوند و فریبکار نبودن او را ملاک توجیه معرفت می داند و ملاصدرا نیز الهام و اشراق خداوند را یقینی ترینِ معارف انسان می داند. نویسندگان در این مقاله تلاش دارند تا نظریه ی صدق و توجیه معرفت را در معرفت شناسیِ این دو گروه از فیلسوفان، با نگاه مقایسه ای، تبیین و تشریح نمایند و وجوه اختلاف و اشتراک آنان را نمایان سازند.
فلسفه مذهب زرتشت
بررسی و مقایسه دیدگاه علامه طباطبایی و آلوین پلنتینگا در مورد تنوع ادیان(مقاله علمی وزارت علوم)
آموزه ی تجسد در ترازوی نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از آیات کتاب مقدس، اعم از عهد قدیم و عهد جدید، به یکتایی خداوند و منزّه بودن او از جسمیّت تصریح می کند و از سوی دیگر، در برخی از نوشته های عهد جدید به صراحت به تجسّم خدا در کالبد عیسی مسیح اشاره شده است. مسیحیان با استفاده از برخی مطالب عهد جدید، به «تجسّد خدا در مسیح» معتقد شده اند. بنابراین اگر کسی قائل به تحریف کتاب مقدس نبوده، بخواهد آیات را با همین شرایط موجود بپذیرد و تفسیر صحیحی ارائه دهد به ناچار باید به تأویل و تفسیر مجازی روی آورد و این آموزه را تأویل کند، به گونه ای که با توحید و صفات تنزیهی خداوند مغایرت نداشته باشد. تاریخ تفسیر کتاب مقدس نشان می دهد بسیاری از مفسّران مسیحی تجسّد خدا را امری مجازی دانسته و برخی نیز آن را بیانی اسطوره ای می دانند. قرآن کریم نیز خدا را منزّه از مادّیّت و جسمیت دانسته و منکر هرگونه تجسّم خدا در عیسی و الوهیت اوست. الاهی دانان مسلمان نیز با استفاده از درون مایه های قرآنی و حدیثی و با استفاده از استدلال عقلی، لوازم تجسّد را که اموری ممتنع اند یادآور شده اند.
برهان وجودی آنسلم و مسئلة مقایسه با خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برهان آنسلم از نمونه های نامور برهان وجودی است که قرن ها محل بحث فیلسوفان و منطق دانان بوده است. یکی از کلیدی ترین فرازهای این برهان چنین است که «اگر [آن چه فراتر از آن قابل تصور نیست] در ذهن وجود داشته باشد، آن گاه می توان همین فرد را به عنوان موجود تصور کرد که فراتر است». بر اساس این فراز، می توان «مسئلة مقایسة با خود» را مطرح کرد؛ مسئله ای که اولاً به تمایز میان «آن چه فراتر از آن قابل تصور نیست» و «آن چه فراتر از آن قابل تصور نیست به عنوان موجود»، و ثانیاً به مقایسة میان آن ها می پردازد. در این مقاله، نگارندگان تلاش می کنند پاسخ چهار تقریر از برهان وجودی آنسلم، میلیکان، اوپنهایمر و زالتا، لوئیس، و کینگ، به «مسئلة مقایسه با خود» را بررسی کنند؛ در مقام پاسخ گویی به این مسئله، میلیکان و هم چنین اوپنهایمر و زالتا آن را منحل کرده اند، لوئیس با استفاده از جهان های ممکن لوئیسی به حل آن پرداخته است، و کینگ با بهره گیری از نظریة اشیای التفاتی کوشیده است این تمایز را مدل کند. در این نوشتار استدلال می شود که مسئله منحل شدنی نیست؛ مدل لوئیس نظریة وی در باب جهان های ممکن را پیش فرض می گیرد و نظریة اشیای التفاتی باعث ایجاد مشکلی می شود که صورت بندی کینگ را از اعتبار می اندازد.
تمایز میان ذات و واقعیت دین: رفع یک ابهام در روش پدیدارشناسی دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسیِ دین، بالاخص در قرن بیستم، به عنوان روش یا رهیافتی در دین پژوهی، همچون یک روشِ تکمیلی برای تاریخ ادیان به کار گرفته شد تا در ورای پدیدارهای متکثر تاریخی ادیان، «ذات»ی واحد را صورت بندی و کشف نماید. از سوی دیگر، به اقتضاء پایندی به «مبانی» روشی که عمدتاً از پدیدارشناسی ادموند هوسرل متأثر بوده است، «واقعیت» دین را نوعی واقعیت بین الاذهانی قلمداد می کند که شباهت این واقعیت، با «واقعیت» دین که الاهیات یا کلام سنتی بدان قائل است، صرفاً اشتراک لفظ بوده و لذا تمایز ماهوی دارند. در این مقاله با بررسی پدیدارشناسی هوسرل و بیان تمایزات و تشابهات آن با پدیدارشناسی دین، کوشیده ایم تا اولاً تمایز میان «ذات» و «واقعیت» دین در پدیدارشناسی دین و ثانیاً تمایز «واقعیت» دین در پدیدارشناسی و «واقعیت» دین در الاهیات سنتی را تبیین نماییم. در بخش نتیجه گیری به این نکته اشاره شده است که عدم توجه به این تمایزِ مهم، سبب ناکامی در پژوهش های دینی، از جمله پژوهش های پدیدارشناختی خواهد شد.
عقلانیت باور دینی از دیدگاه ولترستورف با محوریت نقد اعتدالی دلیل گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقلانیت باور دینی یکی از مهم ترین مباحث فلسفه دین است که پنج رویکرد معرفت شناسانه متفاوت را در بر می گیرد. تا همین اواخر، دلیل گرایی رویکرد غالب در حوزه عقلانیت باورهای دینی بود و نماد عقل گرایی حداکثری به شمار می رفت. اما معرفت شناسی اصلاح شده مکتب نوظهوری است که در مقابل دلیل گرایی قرار گرفته، عقلانیت را بی جا و بی مورد دانسته و معتقد است که اعتقادات دینی شاید کاملاً موجه و معقول باشند، حتی اگر هیچ قرینه ای آنها را تأیید نکند. در این میان دیدگاه های ولترستورف به عنوان یکی از مهم ترین افراد مطرح در این رویکرد، متشکل از دو فرضیه عمده است: اول آنکه افراد زیادی به صورت مبنایی یعنی بدون واسطه و نه بر اساس دیگر عقاید، به بسیاری عقاید در مورد خدا قائلند؛ و دیگر اینکه آنان اغلب حق دارند، به آن امور معتقد شوند. دراین مقاله پس از بیان مخدوش بودن معیار لاک در استفاده از مفهوم معقول که همان معیار مبناگروی کلاسیک است، نحوه مواجهه ولترستورف با بحث عقلانیت مشخص می شود که او معنای عام و گسترده عقلانیت را می پذیرد و مراد وی از عقلانیت، تنها عقل ارسطویی نیست، بلکه خود ایمان را به تنهایی عقلانی می داند و ترکیبی از دلیل گرایی و ایمان گرایی را پیشنهاد می دهد.
بررسی تطبیقی مواجهه ملاصدرا و پلانتینگا با مسأله شرور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
ملاصدرا به عنوان یکی از حکمیان متأله در سنت فلسفة اسلامی و پلانتینگا به عنوان فیلسوف خداباور در ساحت تفکر فلسفه غربی، هر کدام با مبانی و تئوری های خاصی به تحقیق و تدقیق ژرف دربارة مسأله بسیار مهم شرور پرداخته اند. ملاصدرا با استفاده از مبانی اصالت و خیر بودن وجود، عالم، قادر و حکیم بودن خدا و احسن بودن نظام هستی و راه حل های عدمی بودن شر و تبیین شر ادراکی و مجعول بودن شرور و غلبة خیرات بر شرور و طرد نگرش اومانیستی در مسأله شر، مشکل شرور را حل می کند. پلانتینگا بر اساس معرفت شناسی اصلاح شده و برخی مبانی الهیاتی و انسان شناسی مسیحی و با استفاده از توصیف جهان ممکن مورد نظر و نسبت میان اختیار انسان و قدرت مطلق خداوند، اثبات می کند که مسألة منطقی شر با وجود خدا تناقض ندارد. و هم چنین پلانتینگا بر این نکته توافق دارد که قدرت خداوند شامل فرض جی ال مکی نمی شود، این دو متفکر در اصل اعتقاد به خدا، عالم، قادر و خیر بودن خدا و مرید آفریدن انسان مشابهت، اما در نوع مواجهه و تفسیر ذاتی و ناظر بودن پاسخ به شرور اخلاقی یا طبیعی و دفاع از عدل الهی و احسن بودن نظام هستی و غلبه نگاه منطقی با یکدیگر تفاوت دارند.