صورت گرایی یا فرمالیسم (Formalism) یکی از جدیدترین مکاتب نقد ادبی است که در قرن بیستم ظهور کرد. پیروان این مکتب نوخاسته بر این باورند که زیبایی یک اثر هنری در درجه نخست به فرم و اجزای سازنده آن وابسته است. در مکتب صورت گرایی فرم سخن به خودیِ خود- و نه همچون وسیله ای برای رساندن مضمون- بررسی می شود؛ زیرا صورت گرایان معتقدند که محتوا از چیزی جز کیفیت ساختار جملات و چیدمان واژگان زاده نمی شود. در این پژوهش با تکیه بر مبانی مکتب صورت گرایی و با رویکردی تحلیلی، آیات سوره مبارکه معارج بررسی شد. ساختار و فرم آیات در این جستار از دو منظر نحوی-صرفی و تناسب واژگانی تحلیل شده است. هدف از انجام این پژوهش تبیین میزان انسجام و هماهنگی فرم آیات و نقش آن در رساندن مضمون و تأثیرگذاری بر مخاطب است. در ارزیابی نتایج و برایند کلی پژوهش، نویسندگان به این نتیجه رسیدند که ساختار نحوی و صرفی آیات و کیفیت به کارگیری و چینش واژگان و عبارت ها در سوره معارج به نحو اعجاب برانگیزی با مضمون کلی سوره، تناسب و هم خوانی دارد.
بلاغیان سنتی ما همواره تأکید کرده اند که ترکیب ها و ساختارهای کلام بلیغ ارزش زیباشناختی و معناشناختی دارد. در متن قرآن کریم آرایش اجزای جمله با مهندسی خاصی صورت پذیرفته و ترکیب های زیبا و معناداری پدید آمده است. یکی از این آرایش های زیبا و معنادار آن است که جزئی از جمله در میان دو جزء دیگر قرار گرفته است. یکی دیگر از این آرایش ها نیز آن است که در جایی که انتظار ذکر جزئی در بین دو جزء دیگر داریم، این جزء ذکر نشود. مفسران و معربان، این اسلوب ها را با «حذف» و «تقدیر» معنا کرده اند، اما علامه طباطبایی بر آن است که تقدیرگرایی، افزون بر آنکه بخشی از معنای آیه را پنهان می کند، زیبایی شگفت آور آیه را نیز از بین می برد. وی با نگاه ویژه ای که به این اسلوب دارد، آن را معنادار و پدیدآورندة زیبایی منحصربه فردی یافته است. قاعده انگاری این نگاه ویژه با مشکلاتی روبه رو است که در این مقاله آن اشکال ها بررسی و جایگاه تفسیری و ارزش زیبایی شناختی این نگاه به مثابة قاعده ای فراگیر اثبات شده است.
پیوند و ارتباط دو سویة ساختار با محتوا در تمامی آثار ارزشمند ادبی، امری انکارناپذیر است. توجه و کنکاش در این مسئله و نیز اثبات چنین ارتباط دوسویه ای، از اهداف مهم مکتب عبدالقاهر جرجانی است که در نقد جدید نیز فرمالیست های روسی آن را مطرح کردند و تأکید بسیار بر آن دارند. قرآن کریم به منزله نقطة اوج و نیز سرآمد آثار ادبی، از این ویژگی بهره تمام و کمال برده است ازاین رو، تأمل و ژرف نگری ویژه ای می طلبد. در این نوشتار با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی کوشش شده است، بخش اندکی از زیبایی های ساختاری قرآن را با محوریت دو نظریة «نظم» و «آشنایی زدایی» بررسی شود و تأثیر سازوکارهای زبانی و جنبه های ساختاری بر مضمون و محتوا نشان داده شود. با نظر به هدف مذکور، ابتدا به بررسی نظریة نظم و همانندی های موجود میان این نظریه با اصل برجسته سازی فرمالیست ها می پردازد، سپس تلاش می کند با توجه به دو نظریة فوق، ساختارهای زبانی سورة مبارکة «لیل» و ارتباط آنها با محتوای این سوره را تحلیل و بررسی کند. سورة مبارکة لیل ساختارهای زبانی و موسیقایی هدفمند، منظم و منسجمی دارد. ساختار منظم نحوی و استفاده گسترده از تکنیک تکرار و نیز برجسته سازی به صورت توازن آوایی، واژگانی و نحوی در این سوره کاملاً مشهود است.