جنبشهای اسلامی معاصر در روند تحوّلات منطقه خاورمیانه از جایگاه ویژهای برخوردارند. در این میان، جنبش شیعیان عراق و بخصوص محورهای اساسی آن به مثابه گروهها، تشکّلها و اشخاص مستقل معارض، در تقابل با نظام بعثی و تعامل در فرآیند کنونی دولتسازی عراق، از نقش قابل توجهی برخوردارند. این نوشتار در پی پاسخ به این سؤال است که «گروههای شیعی در ساختار جامعهشناسی سیاسی عراق در چه جایگاهی ایفای نقش مینمایند؟» در این زمینه، با اشاره به وجود شکاف مذهبی در عراق، روند تطوّر تاریخی، اصول، اهداف و اساسا رهیافتهای نظری، رویکردهای عینی این گروهها شامل «جماعت العلماء»، «حزب الدعوة»، «سازمان عمل اسلامی»، «مجلس اعلا» و رویکردهای نوین موسوم به «صدریون ثانی» و تنی چند از مراجع و علما مانند سیستانی، سیدکاظم حائری و مقتدی صدر در این مقاله، تبیین و تحلیل شدهاند.
وهابیت از فرق نستباً نو پای اسلامی است این مسلک که در زادگاه اسلام یعنی در عربستان رشد یافته به دلیل پشتوانه قوی سیاسی و اقتصادی در حال گسترش به دیگر نقاط بلاد اسلام است از انجا که پیروان این فرقه تنها خود را بر حق دانسته و پیروان مذاهب دیگر اسلامی را کافر و مشرک و خارج ازحوزه اسلام می شمرند اهمیت مطالعه و تدقیق در اصول فکری این مکتب آشکار می گردد در این نوشتار ابتدا مختصری به زندگینامه محمد بن عبدالوهاب به عنوان پایه گذار وهابیت پرداخته شده و سپس نظریات او در باب توحید توسل و شفاعت و بدعت و تکفیر مسلمانان مورد بررسی قرار گرفته است نیز سعی شده تا حد امکان به نوشته ها و گفته های محمد بن عبدالوهاب استناد شود و سپس صحت و سقم این گفته ها مورد بررسی قرار گیرد.
امامت نخستین مسئله بحث برانگیز و اختلاف آفرین در تاریخ اسلام است که نخستین دسته بندی ها و انشعاب ها را، پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)، در میان مسلمانان به وجود آورد. فرقه های اسماعیلیه و زیدیه از مهم ترین فرقه های شیعه، بعد از شیعه اثنی عشری، به شمار می روند که هنوز حیات سیاسی و اجتماعی دارند، اما دیدگاهشان به مسئله امامت از سده های نخستین اسلامی شکل گرفته است. یافته های پژوهشی نشان می دهد که این دو فرقه نخست معتقد به امامت و رهبری اهل بیت پیامبر بودند. اما با گذشت زمان، کسانی جز ایشان را امام و رهبر خویش گرفتند. بدین سبب، زمینه های انحراف در بین آنها کم کم آشکار شد. در این مقاله برآنیم با تکیه بر روش تاریخی، بحث امامت را از دیدگاه دو فرقه اسماعیلیه و زیدیه بررسی کنیم.
مقاله حاضر به بیان دیدگاه صاحبنظران شیعه در مورد بداء میپردازد. مسئله بداء از اعتقادات خاص شیعیان است. از نظر شیعه، برخی اعمال در سرنوشت انسانها تأثیرگذار است و انسان میتواند به واسطه انجام دادن برخی اعمال، در سرنوشت خود اثر بگذارد. برخی، مانند یهودیان، مخالف این اعتقادند. در این مقاله، به اختصار، دیدگاه صاحب نظران شیعی در این مسئله بررسی و به استدلال آنان برای اثبات بداء اشاره میشود. در پایان مقاله، آثار و کارکردهای اعتقاد به بداء تبیین میگردد.
"عقل یکی از مفاهیم محوری در اندیشه شیعی است، گرچه «عقل» در تفکر شیعی معنایی فراتر از عقل تجربی دارد، اما عقل ـ یعنی قوّه فاهمه و مدرکه بشری ـ غیر از حس و شهود از جایگاه ویژهای برخوردار است. عقل حجّت شرعی و یکی از منابع استنباط احکام دینی است. بشر در مرحله دریافت و ادراک متون دینی به عقل نیاز دارد و قوام دین به عقل است. گرچه عقل نیز افراد را از وحی بینیاز نمیکند. اصول اعتقاد مبتنی بر استدلال عقلیاند. حتی امور تعبّدی دین نیز با عقل سلیم ناسازگاری ندارند. حکم قطعی عقل در همه زمینهها مورد پذیرش بوده و قاعده ملازمه بین «عقل» و «شرع» از اصول معتبر شیعی است.
«اجتهاد» به کارگیری تواناییهای عقل در فهم از دین با استفاده از متون دینی است. اجتهاد صِرف شنیدن یا خواندن گفتههای شارع نیست، بلکه تدبّری است که فروع را از اصول و لوازم را از ملزومات استخراج میکند. پس دستهای از بایدها و نبایدها و ارزشها را عقل به طور مستقل میفهمد و دستهای از احکام با ابزار عقل از متون شرعی فهمیده میشود. البته احکامی هم هستند که عقل بدون شرع راهی برای فهم آنها ندارد. اما اینگونه احکام نیز منافی عقل و عدل نیستند و پشتوانه عقلی دارند.
از جلوههای عقلگرایی تشیّع، سنّت قوی و مداوم فلسفی در حوزههای شیعی است که در کلام و عرفان نظری نیز تجلّی یافته است. عقلگرایی به عنوان حلقه واسط، اندیشه شیعی را در عرصهها و علوم گوناگون همساز نموده و یک نظام فکری منسجمی ایجاد کرده است."
"در نوشتار حاضر پس از پرداختن به مباحث مقدماتی، به چهار محور اساسی تغییرات اجتماعی به مثابه سنت الهی در نگاه مفسران شیعه پرداخته شده است؛ عوامل تغییرات اجتماعی نخستین محوری است که مورد بررسی قرار گرفته و این عوامل به سه دسته شناختی، روانی و رفتاری تقسیم شده است. پس از آن، کارگزاران تغییرات مورد کالبدشکافی قرار گرفته که به دو نوع نخبگان و گروه های حاشیه ای پرداخته شده است. موانع تغییرات اجتماع که محور سوم این پژوهش را تشکیل می دهد، به سه بخش فرهنگی، اجتماعی و روانی دسته بندی شده است که هر کدام از زیر مجموعه هایی نیز برخوردارند. در پایان به هدف تغییرات اجتماعی از دیدگاه قرآن و تحلیل مفسران پرداخته شده است که هدف قرآن ایجاد تغییر در سطح فردی است نه گروهی و ساختاری.
"
در این تحقیق تلاش شده تا نقش انحصاری تشیع در رشد فرهنگ و تمدن و حتی جلوه های مادی ایران زمین در قرن گذشته به تصویر کشیده شود و نشان دهد که چگونه مذهب تشیع توانسته فرهنگی تمدن ساز را در این مرز و بوم رشد دهد و خصوصاً با هجوم فرهنگ غرب این مذهب بیشتر کارایی خود را نشان داد و جنبشهای اجتماعی معاصر نشانگر اوج هجوم استعمار و همچنین اوج بالندگی و مقاومت فرهنگ تشیع میباشند. در این منازعات نه تنها خطرات احتمالی هجوم بیگانه دفع میگردد بلکه عناصر دینی فرهنگ ایرانی رشد کرده و بارورتر شده و عناصر غیر دینی آن کم رنگ شده و حتی در بعض موارد جای خود را به عناصر دینی داده است. تاکنون این سیر به انقلاب اسلامی ختم شده و در ادامه به حکومت آرمانی امام زمان(عج) ختم خواهد شد.