فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۲۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
شناخت خداوند
حوزههای تخصصی:
بحثی درباره «کرسی خداوند»
حوزههای تخصصی:
شناخت خداوند
حرکت و سکون
حوزههای تخصصی:
ذکر و یاد خدا
منبع:
پیام بهار ۱۳۸۸ شماره ۹۴
حوزههای تخصصی:
شناخت خداوند
حوزههای تخصصی:
شناخت خداوند
حوزههای تخصصی:
پیکار سرنوشت
تأملی در ادله عقلی نظریه کسب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
نظریه کسب توسط ابوالحسن اشعری مطرح شده و مورد اقبال اکثریت اهل سنت قرار گرفته است. عالمان اشعری برای اثبات آن، افزون بر ادله نقلی، به تقریر ادله عقلی مختلفی مانند استحاله اجتماع دو علت بر معلول واحد، استناد به اطلاق صفت اراده، علم و قدرت خداوند و لوازم باطل نظریه رقیب کسب پرداخته اند. نویسندگان در این مقاله علاوه بر تبیین، به نقد مهم ترین ادله عقلی اشاعره خواهند پرداخت و نشان خواهند داد که نه تنها ادله عقلی مورد تمسک اشاعره مخدوش و باطل است، بلکه نظریه کسب، نظریه ای غیرمعقول و خلاف عقل و وجدان هم محسوب می شود.
شناخت خدا
عدل الهی و مسائل مربوط به آن در میراث تفسیری مدرسه امامیه بغداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول سال های رشد و بالندگی علوم اسلامی، کلام و تفسیر هم همچون دیگر علوم اسلامی در مدارس مختلفی رشد یافته و کامل شده اند. از این میان مدرسه بغداد به ویژه در قرن چهارم و پنجم هجری به جهت حضور عالمانی چون شیخ مفید و شاگردانش شکوه خاصی دارد. در هم تنیدگی مذاهب اعتقادی مانند معتزله و اهل حدیث در آن روزگار بغداد، علیرغم تعاملات یا درگیری های اجتماعی، تأثیرات بسزایی بر مدرسه کلامی و تفسیری امامیه داشته است. یکی از مسائل کلامی و تفسیری عدل الهی، و از مسائل مربوط به آن جبر و اختیار است، که امامیه با معتزله و اهل حدیث دیدگاه کاملاً متفاوتی دارد. این تفاوت بر موضوعات جزئی تر مانند استناد افعال انسان به خود و اراده خدا و معاصی انسان تأثیر مستقیم داشته است، به گونه ای که امامیه قائل به اختیار انسان در راستای اراده و مشیت الهی شدند، و معتزله قائل به اختیار کامل انسان و نفی اراده الهی در افعال انسان گردیدند، و اهل حدیث نیز قائل به جبر هستند. این دو دیدگاه منجر به حصر قدرت الهی و یا بالعکس فاعل نبودن انسان در معاصی می شود. تأثیر مواجهه امامیه با این دو گروه به ویژه اهل حدیث، افزون بر آثار کلامی در آثار تفسیری این مدرسه، ذیل برخی از آیات بسیار مشهود است، به طوری که ناظر به دیدگاه جبریه، اقدام به پاسخ به شبهات کرده اند.
تحلیل وحیانی شرور با تکیه بر کرانه مندی صفات الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازموضوعات کلامی مسئله شرور است. این پرسش که با وجود علم وقدرت ورحمت گسترده الهی چرا در عالم شرور راه یافته است پرسش این است که قرآن کریم چگونه مسئله شرور را تبیین کرده است ؟ این بحث مبتنی بر فرض وجودی بودن برخی شرورمانند درد وبیماری وفقرو وجودی بودن مبادی شرور مانند شیطان است که چگونه از خداوند متعال که خیر محض است، صادر شده است؟ حکما ومتکلمان در طول تاریخ در صدد پاسخ به آن برآمدند ولی آنچه در این پژوهش خواهد آمد تبیین محتوا ومصداقی شر از منظر لغت شناسان وتطبیق آن برقرآن ,گستره شرور ومبانی آن دروحی الهی ,پاسخ به شبهه شر بر اساس تفکیک بین صفات ذات وصفات فعل وکرانه مندی صفات الهی در قرآن با محوریت مشهور مفسران و دانشمندان مورد تحلیل وبررسی قرارمی گیرد.
پیکار سرنوشت
مبانی اشراقی ابن ابی جمهور احسائی در تحلیل صفات الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکمت اشراقی سهروردی، با توجه به قرابت اندیشة شیعی و اشراقی، همراه با شکوفایی اندیشة شیعی در تفکر علمای امامیه بسط و تداوم یافت. ابن ابی جمهور احسایی حکیم و متکلم برجسته شیعی قرن نهم هجری (متوفای ابتدای قرن دهم) و از نوادر علم کلام شیعی، در زمره این علماست. وی در اثر ارزنده المجلیتلفیقی بی نظیر بین آرای کلامی و فلسفی ارائه می دهد. او در بسیاری از موارد آراء و مبانی اشراقی را برای توضیح و تبیین و یا تثبیت آراء و دیدگاه های کلامی و یا توسعه و تأسیس آراء و مبانی جامع و جدید کلامی خود به کار می گیرد. در بررسی مباحث توحیدی اثر ارزنده المجلی،می توان مبانی اشراقی وی را در تحلیل صفات الهی در ذیل چهار نظریه اشراقی ارائه کرد: 1. نظریه علم اشراقی را ابتدا به نحو «وجودی» و به طریقه «اشراق حضوری» و «احاطة تسلطیه» و درنهایت به نحو «اشراقی نوری» تحلیل و تأویل می کند. 2. صفت بصیر را براساس نظریه رؤیت (ابصار) اشراقی به ادراک شهودی و علم کشفی تأویل می کند. 3. «اراده» واجب تعالی را نیز بر مبنای علم کشفی اشراقی تحلیل می کند. 4. درنهایت نظریه رب النوع های اشراقی را در تدبیر انواع موجودات طبیعی، جانشین نظریه شوق و عشق مشائی می کند.