فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱٬۱۲۰ مورد.
خاقانی در مقبره الشعرای تبریز
حوزههای تخصصی:
این شورشی در بیدل آرام گرفت
حوزههای تخصصی:
فلک نازنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تسکین شیرازی، یعقوب بن مسعود (؟)، فلک نازنامه، به کوشش سید علی آل داوود، انتشارات توس (گنجینه متون داستانی ?)، تهران ????، ???(??+???) صفحه.
فلک نازنامه شرح سفرها و ماجراهای فلک ناز، شاهزاده یهودی تبار مصری است. از این مثنوی با نامهای فلک ناز، داستان فلک ناز، خورشیدآفرین، فلک ناز و خورشیدآفرین، سرو و گل، خورشیدآفرین و گل، فلک ناز و خورشیدآفرین و سرو و گل طناز، و خورشیدآفرین و فلک ناز و سرو و گل طناز یاد شده است. این داستان دلکش عاشقانه، زمانی، در مکتبخانه ها خوانده می شده است. و از آن چند روایت منثور و منظوم موجود است. از آن میان، روایت منظوم سروده تسکین شیرازی - ظاهرا در پرتو زبان گفتاری و شیوه مقبول داستان سرایی آن - بیشتر شهرت یافته و چندین بار در هند و ایران به چاپ رسیده است.
تسکین شاعری عرب تبار بوده که پدر و مادرش در بحرین سکونت داشته اند و او به شیراز مهاجرت کرده و در آن شهر اقامت گزیده است. وی، در عصر کریم خان زند می زیسته، و فلک نازنامه را به تشویق میرزا شرف، از بزرگان شیراز، به رشته نظمی سست درآورده است. میرزاشرف، پیش از تسکین، شاعری به نام «ضیایی» را مامور نظم این داستان کرده بود، اما ضیایی این کار را به پایان نبرد.
فلک نازنامه، به تقلید از خسرو و شیرین نظامی، در بحر هزج مسدس مقصور (یا محذوف) سروده و ماخذ آن چندبار با عنوان سرو وگل معرفی شده است، از جمله در این بیت:
به هر منظوم و منثوری رسیدم کتابی به ز سرو و گل ندیدم
(ص 65)...
منطق الطیر
حوزههای تخصصی:
شریعت و طریقت خاقانی
منبع:
زمستان ۱۳۸۴ شماره ۴۵
حوزههای تخصصی:
راز جهان پوشیده نیست
آینه: مضمون سازترین عنصر شعر بیدل
حوزههای تخصصی:
دو منظومه
حوزههای تخصصی:
این مطرب از کجاست
حوزههای تخصصی:
وین سخن حق است و برهانش تویی
حوزههای تخصصی:
ایران شناسی زبان خاقانی
حوزههای تخصصی:
جامی و مکر زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۴ شماره ۵۵
حوزههای تخصصی:
جامی ـ شاعر، عارف و متفکر بزرگ قرن نهم ـ باآنکه غالب اشعارش سرشار از اندیشههای والا و انسانساز است، همچنان که زنان پاکیزه و صوفیمنش را میستاید، و با زنان درویش حال و رنج دیده همدردی میکند، به تبعِ تفکر حاکم بر عصر خویش، اشعاری در نکوهش زن دارد که بیانگر بیاعتمادی او به این جنسِ مکمّل است. بررسی نگرش او و هم عصرانش دربارة زن، میتواند گامی باشد، هرچند اندک، در بررسی نحوة تفکر عمومی عصر وی دربارة زن؛ و شاید گوشهای از سرنوشت زن را در دورانی که اقطاعداران و زمیندارانِ بزرگ برسرنوشت مردم حاکم بودند به تصویر کشد.