به دنبال فوت دختری جوان در 25 شهریور 1401 در بیمارستان کسرای تهران، گفتمانی با عنوان «زن، زندگی، آزادی» وارد «میدان گفتمانی» جامعه ایران گردید و با گفتمان سیاسی-اجتماعی جمهوری اسلامی ایران رابطه تخاصمی (یا غیریت سازانه) برقرار کرد. هدف پژوهش حاضر تحلیل گفتمان «زن، زندگی، آزادی»، بررسی رابطه این گفتمان با سه گفتمان سیاسی-اجتماعی «جمهوری اسلامی ایران»، «غرب گرایان» و «سلطنت طلبان» در میدان گفتمانی جامعه ایران و نهایتاً بررسی چرایی هژمون نشدن و افول گفتمان «زن، زندگی، آزادی»، علی رغم جذب بخشی هایی از نسل جوان ایرانی به عنوان زنجیره هم ارزی خود است. در این راستا و به منظور پاسخ گویی به پرسش اصلی پژوهش، نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موفه به عنوان چارچوب نظری انتخاب می گردد. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش اصلی که «دلایل هژمون نشدن و افول گفتمان «زن، زندگی، آزادی» در جامعه ایران چه می باشد؟» فرضیه خود را ارائه داده و 9 عامل را به عنوان دلایل هژمون نشدن و افول گفتمان «زن، زندگی، آزادی» در جامعه ایران معرفی می نماید. متدولوژی این پژوهش مبتنی بر روش تحلیل گفتمان است. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد.