آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۳۰

چکیده

Si Blanchot est un des plus grands écrivains du siècle dernier, c’est, en partie, parce qu’il ne se contente pas d’écrire : il s’efforce de réécrire les textes dont il propose une critique. Non qu’il estime le livre médiocre, mais parce qu’il pense qu’une médiocre étude est celle qui n’en restitue que le contenu ; non qu’il ait à cœur de corriger l’auteur, mais parce qu’il a à dédain de poser sur son œuvre un regard aussi objectivant que s’il continuait, lui, à être le sujet du discours. Qu’on se penche par exemple sur « Le dehors, la nuit », l’article où Blanchot évoque, entre autres, Le Terrier de Franz Kafka, et on le verra abolir les limites entre critique et fiction et prolonger l’état d’inachèvement dans lequel l’écrivain tchèque avait laissé sa nouvelle. Nous reviendrons dans notre contribution sur l’entretien que l’auteur de L’Espace littérature engage dans son article avec celui du Château, et ce dès les premières lignes. Nous verrons comment la nuit y devient un personnage de Kafka et la bête une figure de Blanchot, et comment ce qui est à l’œuvre dans Le Terrier l’est également dans tout récit, et jusque là où on n’en décèle aucun.

موریس بالنشو: بازنویسِ النه فرانتس کافکا

بالنشو یکی از بزرگترین نویسندگان قرن گذشته است، چرا که تنها به نوشتن بسنده نمیکند؛ بلکه تالش میکند متونی را که  مورد نقد قرار میدهد، بازنویسی کند. این کار را نه به این دلیل که اثر را متوسط میداند، بلکه به این دلیل که معتقد است مطالعه ای متوسط تنها به بازنمایی محتوای اثر اکتفا میکند. او نه برای اصالح نویسنده، بلکه برای فرار از نگریستن به اثر از منظری کامالً عینی، بهگونهای که انگار خودْ سوژه گفتار است، این کار را انجام میدهد. برای مثال، اگر به مقاله »بیرون، شب« نگاه کنیم، که در آن بالنشو به النه فرانز کافکا میپردازد، خواهیم دید که چگونه او مرز بین نقد و داستان را از میان برمیدارد و وضعیت ناتمامی را که نویسنده چک در داستانش باقی گذاشته بود، ادامه میدهد. در نوشتار خود، به گفتوگویی که نویسنده فضای ادبی در این مقاله با نویسنده »قصر« برقرار میکند، خواهیم پرداخت، آن هم از نخستین سطور. خواهیم دید که چگونه »شب« در این متن به یک شخصیت کافکایی تبدیل میشود و »حیوان« به تصویری از بالنشو، و همچنین چگونه آنچه در النه به کار گرفته شده است، در هر روایتی حضوری فعال دارد، حتی در جایی که بهظاهر نشانی از آن دیده نمیشود.

تبلیغات